پاسخ دکتر آیت پیمان در مورد شائبه نظریه ای که به آخوند خراسانی (آیتالله محمدکاظم خراسانی) نسبت داده میشود و بر عدم ضرورت تشکیل حکومت اسلامی تأکید دارد، وی طی یادداشتی تاکید دارد که این نظریه نیازمند بررسی دقیق و مستند است و در این زمینه، نکات زیر قابل توجه هستند :
۱. زمینه تاریخی و شرایط زمانی.
آخوند خراسانی در دورهای میزیست که جنبش مشروطه در ایران جریان داشت و هدف آن محدود کردن استبداد شاهنشاهی و تأسیس نظامی مبتنی بر قانون بود. موضع آخوند خراسانی در این دوره حمایت از مشروطه بهعنوان نظامی قانونی بود که میتوانست عدالت و حقوق مردم را تضمین کند.
۲. حمایت از قانون و شریعت
آخوند خراسانی در آثار و نامههای خود تأکید داشت که حکومت باید مبتنی بر قانون و شریعت باشد. او از مشروطه حمایت کرد زیرا معتقد بود که این نظام میتواند ابزار لازم برای تحقق عدالت و جلوگیری از استبداد را فراهم کند. اما این بدان معنا نیست که او با حکومت اسلامی مخالف بوده، بلکه بهنظر میرسد که در آن زمان شرایط عینی برای تشکیل حکومت اسلامی را مناسب نمیدانست.
۳. عدم اعتقاد به ولایت مطلقه در عمل
برخی بر این باورند که آخوند خراسانی، برخلاف نظریه ولایت فقیه که بعدها توسط امام خمینی مطرح شد، اعتقاد نداشت که فقها باید بهطور مستقیم در رأس حکومت باشند. او بیشتر به نظارت فقها بر قوانین و تطبیق آنها با شریعت اسلامی تأکید داشت.
۴. نسبت دادن عدم تشکیل حکومت اسلامی به او
اگرچه برخی معتقدند که آخوند خراسانی مخالف تشکیل حکومت اسلامی بوده، این ادعا نیاز به شواهد و اسناد معتبر دارد. آنچه از مواضع او روشن است، حمایت از مشروطه بهعنوان یک راهحل عملی در آن زمان بود، نه مخالفت کلی با ایده حکومت اسلامی.
۵. اختلاف دیدگاه با سایر علما
آخوند خراسانی در مسائل سیاسی و اجتماعی دیدگاهی متفاوت از برخی علمای همعصر خود داشت. او بیشتر به جنبههای عقلانی، قانونی و عملی در اداره جامعه تأکید میکرد و از ورود مستقیم فقها به قدرت پرهیز داشت.
جمعبندی
نمیتوان با قطعیت گفت که آخوند خراسانی مخالف تشکیل حکومت اسلامی بوده است، بلکه دیدگاه او بیشتر بر مقتضیات زمان و شرایط خاص سیاسی و اجتماعی آن دوران متمرکز بود. نسبت دادن این نظر به او نیازمند بررسی دقیق آثار و نامههای او و تحلیل دیدگاههایش در زمینه سیاست و حکومت است.