پیامبر اکرم (ص) ، مؤمن دو بار از یک سوراخ گزیده نمیشود.
بعد از اینکه سپاه مشرکین در جنگ بدر شکست خورد، دهها اسیر در دست مسلمانان به جا گذاشتند. برای رهائی این اسراء از قید اسارت، هر خانواده با پرداخت مقداری مال بعنوان فدیه، اسیر خود را آزاد کرد. ابوغره، عمرو بن عبدالله جمحی یکی از اسرا در اسارت باقی ماند؛ زیرا وضع اقتصادی او خوب نبود و نیازمند بود. از درد و سوز ناشی از اسارت انتظار میکشید تا اینکه گذر رسول خدا (ص) به او افتاد، او به پیامبر (ص) گفت: ای محمد! میدانی که من مالی ندارم، نیازمندم و پنج دختر دارم که چیزی برای آنها نیست، پس به من امان بده.
رسول اکرم (ص) به او امان داد و بر او شرط گذاشت که هیچ کس را علیه او یاری نکند.
ابوغره گفت: من اطمینان میدهم که با تو پیکار نکنم و با جماعتی که در جنگ علیه تو باشند، شرکت نکنم. پیامبر او را آزاد کرد.[۱]
ابوغره، با کاروانی به سوی خانواده خود بازگشت و در بین آنها با عزت و احترام زندگی میکرد تا اینکه قریش برای پیکار با مسلمانان به سوی احد رهسپار شد.صفوان بن امیه نزد ابوغره آمد و گفت: با ما رهسپار شو.گفت: من به محمد قول دادم که با او پیکار نکنم و هرگز با جماعتی که در جنگ علیه او هستند شرکت نکنم، او بر من منت نهاد درحالی که بر مردی غیر از من که در جنگ علیه او پیکار کردند و یا او از آنها فدیه گرفت منت ننهاد. صفوان به او اطمینان داد اگر در جنگ کشته شد دخترانش را پهلوی دختران خود بیاورد، و اگر به سلامت بازگشت او را از مال دنیا بی نیاز کند.
ابوغره به دلیل مال زیاد به طمع افتاد و پیشنهاد صفوان را پذیرفت، و به راه افتاد، اعراب را فرامیخواند و آنها را در جنگ با پیامبر و یارانش تحریک میکرد و خود هم با قریش در روز احد شرکت کرد و اسیر شد و غیر از او کسی از قریش اسیر نشد!او را نزد رسول خدا (ص) آوردند، او به پیامبر (ص) گفت: ای محمد، من با اکراه آمدم، چند دختر دارم، پس به من امان بده. پیامبر فرمود: آن عهد و پیمان و اطمینانی که به من دادی کجاست؟ نه، به خدا قسم اجازه نمیدهم که در مکه دست به ریش خود بکشی و بگویی: من دو بار محمد را مسخره کردم. پس او را به قتل رساند و روزی فرمود: مؤمن دو بار از یک سوراخ گزیده نمیشود.[۲]
از این رویداد درمییابیم که دین هر چه باشد به محرومین کمک میکند، مظلومین را یاری میدهد و با گذشت و ملایمت با آنها معامله میکند. در غیر این صورت مصمم و قاطع است و با کسانی که عهد و پیمان را نقض میکنند همراه نمیشود و اجازه نمیدهد که از شرافت و کرامت دین سوء استفاده کنند.
اینجاست که مؤمن باید حکمت و متانت را پیش گیرد تا از یک سوراخ دو بار گزیده نشود و از حسن ظن مؤمنین و کارهای خوب آنها بهرهمند گردد و از تجربههای تلخ و سودمند آنها درس بگیرد.
پی نوشت ها
[۱] و ابوغره در مدح رسول خدا اشعاری سرود:من مبلغ عنّی الرسول محمدا بأنک حق و الملیک حمیدوأنت امرؤ تدعو الی الحق والهدی علیک من الله العظیم شهیدو انت امرؤ بوئت فینا مباءه لها درجات سهله و صعودفانک من حاربته لمحارب شقی ومن سالمته لسعیدولکن اذا ذکرت بدرا واهله تأوب ما بی حسره وقعودچه کسی ابلاغ کننده توجه و عنایت محمد ص است، همانا تو شایسته و سلطان پسندیدهای هستی.تو کسی هستی که به حق و هدایت فرا میخوانی، خداوند بزرگ گواه کار توست.تو در میان ما جایگاه بسیار بزرگی داری، که درجات آن همواره رو به جلو است.همانا تو کسی هستی که اگر با ستیزه گر و محاربی بجنگی، او تیره بخت است و اگر با کسی صلح و آشتی کنی او خوشبخت است.هنگامی که به یاد جنگ بدر و اهل آن میافتم، از قصور و اهمال کاری خودم افسوس میخورم. [2] مجلسی، ۱۹ / ۳۴۶ – ۳۴۴.
برگرفته از کتاب “یکصد تصویر درخشان از زندگانی حضرت رسول اکرم (ص)” نوشته ی طالب خان ترجمه ی ارسلان ایلکااختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی