پیامبر اکرم (ص) زندگی با کرامت

در روز فتح مکه، پیامبر (ص) بالای کوه صفا نشست و مردم با او بیعت می‌کردند. بزرگ وکوچک، زن و مرد پیش پیامبر می‌آمدند و با اسلام بیعت می‌کردند و شهادت می‌دادند که جز خداوند هیچ معبودی نیست و محمد بنده و فرستاده اوست.مردم گروه گروه به دین خدا وارد می‌شدند… مردی پیش پیامبر (ص) آمد و از ترس می‌لرزید.
پیامبر (ص) فرمود: آرام باش! من پادشاه نیستم، من فرزند زنی از قریش هستم که گوشت دودی و خشک می‌خورد.[۱]
هنگامی که دقت می‌کنیم ملاحظه می‌کنیم که دیدگان‌ما را در اطاق‌های ادارات حکومتی، مؤسسات اقتصادی یا مراکز علمی این گونه می‌یابیم مانند حالت این مردی‌که هنگام ملاقات با پیامبر از ترس به لرزه افتاد.ممکن است کسی با شخصیت بزرگ علمی، مسئولی در قدرت حاکمه یا تاجر بزرگی… ملاقات کند ولی به دلیل مقامی که آن شخص دارد، هنگام ملاقات، سراپایش به لرزه می‌افتد، به خود می‌پیچد و رنگ صورتش میان قرمز و زرد موج می‌زند تا اینکه راه صحیح را گم می‌کند بدون اینکه کلمه‌ای سخن بگوید!!
بدتر از آن این که انسان حتی درباره ساعت ملاقات با هر شخصیت برجسته‌ای فکر می‌کند این حالت به او دست می‌دهد.شکی نیست که این حالت، واکنش منفی برای انسان ایجاد می‌کند و باعث می‌شود تا او در جهل و انحطاط و وابستگی باقی بماند؛ زیرا در این صورت او اسیر این حالت می‌گردد و به عقل خود فرصتی نمی‌دهد تا فکر کند بلکه به خاموشی شعله عقل خود تکیه می‌کند و به شخصیت خود اجازه نمی‌دهد آزادی را در عالم ابداع و تکامل به حرکت در آورد بلکه آن را در کانال شکست محبوس می‌کند، به همین دلیل تصمیم و اراده خود را از دست می‌دهد و روزهای زندگی را بی روح و نگون بخت سپری می‌کند.
به نظر می‌رسد که توجه پیامبر به این مسئله اخطاری برای هر مسلمان باشد که اگر با این موضوع خطیر این گونه برخورد شود، عواقب وخیمی برای او به دنبال دارد.در مقابل آن درمی‌یابیم که رسول خدا (ص) ما را دعوت می‌کند در مقابل کسی که صفات مشخص و مسؤولیت‌های بزرگ دارد خود را دست کم نگیریم و کوچک برخورد نکنیم و در مقابل هر بزرگی از ترس به لرزه نیفتیم؛ زیرا سلطان حقیقی پروردگار است. ما مرده نیستیم و زنده‌ایم و به زندگی خود نیرو و نشاط و انرژی می‌بخشیم؛ زیرا ما می‌خواهیم با کرامت و بزرگواری زندگی کنیم.
اعتراضی در این قضیه نیست، این دلیل روشنی است که اسلام نمی‌خواهد انسان شکست بخورد، سرنگون شود و به ورطه تاریکی و ظلمت بیفتد و شب و روزش را نشناسد، اسلام در همه دوره‌ها، انسانی با شخصیت می‌سازد.در این صورت برای خشنودی رسول خدا که همه خیر و سعادت را برای فرزندان امت خود می‌خواهد و برای این که خود را از نابودی نجات دهیم،‌ شایسته است شخصیت خود را در هر مکان و مقابل هر مقامی حفظ نماییم.منظور این نیست که حقوق دیگران را ناچیز بگیریم و یا مراتب علمی، سیاسی واجتماعی آن‌ها را سبک بشماریم، بلکه در عین حال که احترام طرف مقابل را نگهداشتیم برای خود نیز حرمت قائل باشیم، به طرف مقابل احترام بگذاریم بدون اینکه در مقابلش‌احساس ضعف کنیم؛ زیرا احساس ضعف نقش ما را در زندگی از بین می‌برد.
ذکر این نکته ضروری است که تحقق این هدف کار آسانی نیست، نیت و تصمیم در این روش، عزم و اراده او را بوجود می‌آورد و باعث رفع همه مشکلات و موانع می‌گردد.
[۱] حلبی، ۳ / ۴۳.
 
برگرفته از کتاب “یکصد تصویر درخشان از زندگانی پیامبر اکرم (ص)” نوشته ی طالب خان ترجمه ی ارسلان ایلکااختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.