مفهوم شیعه
مقدمه
بررسی منابع تاریخی در خصوص شیعیان نشان میدهد که شیعه در طول تاریخ همواره از اقلیتهای مؤثر بوده است و در تمام مقاطع تاریخی از زمان پیدایش، تاکنون میتوان نقش و قدرت شیعه را در ابعاد مختلف سیاسی و فرهنگی و حتی اجتماعی در مقایسه با دیگر مذاهب مورد توجه قرار داد. اما متأسفانه تاکنون آنچه در رابطه با شیعه نوشته شده است، بیشتر ابعاد فقهی و مذهبی شیعه را مورد توجه قرار داده و کمتر به اقتدار و توانمندیهای شیعه توجه شده است. همچنین اندیشه غنی اسلامی شیعه با تکیه بر مرجعیت و روحانیت آگاه و انقلابی و همچنین تسلط بر ذخایر و منابع انرژیهای فسیلی و گاز و نیاز جهان به این فاکتور انرژی از مهمترین قابلیتهای جهان تشیع میباشد و فشارهای بینالمللی نظام سلطه بر علیه شیعیان، از مهمترین چالشهای جهان شیعه میباشد، لذا با توجه به اینکه جامعه مورد تحقیق ما شیعیان کشور کویت میباشد، ابتدا به مفهوم شناسی شیعه میپردازیم.
۱ـ تعریف شیعه
الف) در لغت
شیعه در لغت بر دو معنا اطلاق میشود، یکی توافق و هماهنگی دو یا چند نفر بر مطلبی، و دیگر پیروی کردن فردی یا گروهی از فرد یا گروهی دیگر. شیعه در زبان عربی در اصل به معنای یک، دو یا گروهی از پیروان است. در قرآن این لفظ چندین بار به این معنا به کار رفته است. برای نمونه در آیه ۱۵ سوره قصص درباره یکی از پیروان موسی از عنوان شیعه موسی و در جای دیگر از ابراهیم به عنوان شیعه نوح یاد میکند.([۱]) به طور کلی واژه شیعه به صورت مفرد در قرآن چهار بار آمده است که در آیههای {وَإِنَّ مِنْ شیعَتِهِ َلاِبْراهیمَ، إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلیمٍ}([۲])، {فَوَجَدَ فیها رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شیعَتِهِ وَهذا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغاثَهُ الَّذی مِنْ شیعَتِهِ عَلَی الَّذی مِنْ عَدُوِّه}([۳]) به معنی پیرو و در آیه ۶۹ سوره مریم {ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ کُلِّ شیعَهٍ أیُّهُمْ أشَدُّ عَلَى الرَّحْمنِ عِتِیًّا} به معنی گروه آمده است.([۴])
در تاریخ اسلام لفظ شیعه، به معنای اصلی و لغویاش برای پیروان افراد مختلفی به کار میرفت. برای مثال، گاهی از شیعه علی بن ابیطالب و گاهی از شیعه معاویه بن ابیسفیان نام برده شده است. اما این لفظ به تدریج معنای اصطلاحی پیدا کرد و تنها بر پیروان علی که به امامت او معتقدند اطلاق شد.([۵])
ب) در اصطلاح
در فرهنگ عقاید و معارف اسلامی و همچنین در تاریخ اسلام، «شیعه» و «تشیع»، اختصاص به پیروان امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب دارد. یعنی شیعیان کسانی هستند که معتقدند علیبن ابیطالب، شایستهترین فرد برای جانشینی پیامبر اکرم بوده و امامت و خلافت آن حضرت، حق بلا فصل علی میباشد. علاوه بر این، شیعیان معتقدند که پیامبر اسلام موضوع جانشینی خود و امامت و رهبری امت اسلام را با عنایت به اهمیت بسیار زیادی که داشته و دارد، بدون تعیین تکلیف رها نکرده و آن را واگذار به رأی و نظر مردم ننموده است، بلکه جانشینان واقعی خود را معرفی فرموده است. البته در میان فرقههای شیعی در این خصوص اختلاف نظر است. برخی از فرقهها مانند امامیه معتقدند پیامبر اکرم تمامی جانشینان خود را با ذکر نام به مردم معرفی نموده است (یعنی با نص جلی و آشکار) و برخی چون زیدیه معتقدند پیامبر نام فرد یا افرادی را نبرده است، اما خصوصیات و صفات و ویژگیهای جانشینی خود را بیان نموده و هر زمان که این ویژگیها بر کسی تطبیق داشته باشد، وی امام و خلیفه خواهد بود (یعنی با نص خفی). البته زیدیه بر شایستگی فرزندان فاطمه زهرا تصریح دارند.([۶])
در میان علمای اسلامی (شیعه و سنی) تفاوتهایی وجود دارد. در اینجا به چند نمونه اشاره میکنیم: شهرستانی در کتاب ملل و نحل خود میگوید: «شیعه کسانی هستند که اختصاصاً از علی (رضی الله عنه) پیروی میکنند. (یعنی پیروی از سه خلیفه اول را نمیپذیرند) و قائل به امامت و خلافت او هستند، به اعتبار نص و وصیت (پیامبر اکرم) یا با نص جلی و یا نص خفی؛ و معتقدند که امامت از بین فرزندان علیبن ابی طالب خارج نمیشود و اگر خارج شود از روی ظلم به دیگران یا به خاطر تقیه از جانب او (کسی که از فرزندان علی در هر زمان شایسته امامت است) میباشد و معتقدند که امامت موضوعی مصلحتی نیست که با اختیار و انتخاب عمومی تعیین شود و با نصب مردم کسی به امامت منصوب شود؛ بلکه موضوعی اصولی است و رکن دین به شمار میرود، لذا جائز نیست که پیامبران در آن مورد غفلت و اهمال کنند و آن را به نظر عمومی واگذار نمایند. زین الدین، علی بن احمد جبعی، معروف به شهید ثانی از علمای مشهور شیعه میگوید: «شیعه کسی است که از علی پیروی کند؛ یعنی از او تبعیت کند و او را در امامت بر دیگران برتر بداند هر چند با امامت سایر امامان موافق نباشد. بنابراین امامیه و جارودیه از فرقههای زیدیه و اسماعیلیه و واقفیه و فطحیه در شمار شیعیان خواهند بود.([۷])
۲ـ هویت تشیع
تشیع مصدر باب تفعل از ماده شاع، یشیع میباشد که به معنی منتشر شدن و گسترش یافتن است؛ (تشیعه الشیب) یعنی پیری در او پخش و گسترش یافت، همچنان که «تشیع الرجل» یعنی اعتقادات شیعی در او گسترده شد. کلمه شیعه به معنی فرقه و گروهی که گروه و یا شخصی را متابعت کند میباشد و جمع آن شیع و جمع الجمع آن اشیاع است.([۸])
۳ـ تاریخ پیدایش شیعه
پیرامون چگونگی شکلگیری مذهب شیعه میان مورخین و محققین غیر شیعی نظریات متعددی ارائه شده است. هر یک از این نظرات زمان و عامل خاصی را در پیدایش این مذهب موثر میداند. اما محققان شیعی این نظریات را رد نموده و در برابر آنها دیدگاه دیگری را مطرح کردهاند. در این مبحث به توضیح و بررسی دیدگاههای مطرح شده پرداخته و نظر علمای شیعه را در مورد هریک از این دیدگاهها بیان میکنیم. در پایان نظریه علمای شیعه را توضیح خواهیم داد.([۹])
آغاز پیدایش شیعه در زمان حیات پیامبر اسلام بود که برای اولین بار به شیعه علی معروف شدند. پیامبر اسلام در تفسیر آیه {اُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّهِ} خطاب به علی گفت: «تو و شیعیان تو در روز قیامت از خدا خشنودند و خدا از آنان خشنود است و نیز گفته است: علی و شیعیانش در روز قیامت پیروز و سعادتمندند. در زمان پیامبر چهار نفر از صحابه شامل: سلمان، ابوذر، مقداد و عمار یاسر به عنوان شیعه علی شناخته میشدند.([۱۰])
۴ـ ظهور تشیّع
برخى شیعه را یک جریان تاریخى دانسته و حداکثر، ریشه آن را در دوران خلافت امام على جستجو مىکنند. شهید صدر معتقد است این باورها از آنجا ناشى شدهاند که شیعه در صدر اسلام، جزء کوچکى از مجموع امّت اسلامى بود و این حقیقت موجب شد شیعه نبودن در جامعه اسلامى، قاعده و اصل بوده و تشیّع استثنا و رویدادى ناگهانى باشد. در حالى که منطقى نیست کثرت عددى و قلّت نسبى، اساس تشخیص قاعده و استثناء یا اصل و فرع قرار گیرد.([۱۱])
نبى اکرم، رسالت عظیم هدایت بشر و تحوّل تمام عیار در رسوم، تشکیلات و مفاهیم جامعه را به عهده داشت و راه این تحوّل و دگرگونى کوتاه نبود، بلکه به درازاى فاصله عظیم معنوى بین جاهلیت و اسلام طولانى بود و این هدف مىبایست تحقق پیدا مىکرد. تحقق این هدف، در گرو استمرار شیوه رسول الله پس از رحلت ایشان در جامعه اسلامى بود. و روشن است که پیامبر اکرم مىبایست به آینده اسلام فکر کند. سه راه بیشتر در مقابل آن حضرت نسبت به آینده دعوت اسلامى متصور نبود:
الف ـ راه منفى: عدم اظهار نظر درباره خلافت.
ب ـ راه مثبت: نمودار در شورا.
ج ـ تعیین رهبر آینده.([۱۲])
۵ـ حقانیت شیعه
همه شیعیان معتقد به انتخاب خلیفه توسط خدا و ابلاغ آن توسط پیامبر هستند و بنابراین بر اساس حدیث غدیر، علی را خلیفه بر حق میدانند. اما اهل تسنن آنچه را در عمل واقع شده است، مشروع میدانند. بنابراین خلفای انتخابی بعد پیامبر را به ترتیب: ابوبکر، عمر، عثمان و علی میدانند و به ایشان خلفای راشدین میگویند. شیعیان بر این باورند که حضرت محمد در زمان حیاتش، جانشین پس از خود را تعیین کرد و پسر عمو و دامادش علی بن ابیطالب را به عنوان وصی و خلیفه پس از خود اعلام نمود. شیعیان بر این باورند که اساس و خاستگاه شیعه، دفاع از اسلام و ولایت و عدل است. همچنین شیعیان در اثبات حقانیت خود، به روایاتی از پیامبر اسلام در منابع اهل تسنن استناد میکنند که در آنها به «شیعه علی» اشاره شده است. از جمله سیوطی سنی مذهب روایت میکند: زمانی پیامبر رو به امام علی کرد و گفت: «سوگند به آن که جانم به دست اوست این شخص ـ علی ـ و کسانی که شیعه و پیرو اویند در قیامت رستگارند.» علامه امینی از علمای شیعه است که از محبوبیت خاصی در میان شیعیان برخوردار است. وی تمامی روایات درباره واقعه غدیر را از کتب اهل تسنن جمعآوری نموده و در چهل مجلد الغدیر منتشر کرده است. در مقابل، امروزه برخی، شیعه را مذهبی ساختگی دانسته و آن را به فردی بنام (عبدالله بن سبا) نسبت میدهند، اگرچه برخی از تواریخ و «کتب ملل و نحل»، وی را از غُلات (غالیان) شیعه و مؤسس فرقه سبائیه میدانند که قائل به الوهیت علی بوده است و به همین دلیل مورد لعن و تکفیر علی بن ابی طالب واقع شده است و حتی برخی اخباری نقل میکنند که وی و پیروانش، به دستور علی در آتش سوزانده شدهاند. مرتضی عسکری در کتاب خود و همچنین برخی از خاورشناسان و حتی علمای سنی در قرون اخیر، عبدالله بن سبا را فردی خیالی و ساخته و پرداخته مخالفان شیعه میدانند. برخی از اهل تسنن نیز بین فقه جعفری ـ آموزههای فقهی امام صادق ـ با مذهب تشیع، تفاوت قائلند؛ نظیر شیخ شلتوت، مفتی اعظم الازهر، که مذهب جعفری را نظیر مذاهب چهارگانه اهل تسنّن معتبر میدانست.([۱۳])
۶ـ جنبش شیعی
در نظریه تشیّع، وجه معنوى ـ مذهبى از وجه سیاسى انفکاکناپذیر است، همچنانکه در خود اسلام این دو تفکیکپذیر نیستند؛ زیرا اعتقاد و ایمان به حضرت على به عنوان خلیفه بلافصل پیامبر، اعم از بعد سیاسى و معنوى است. یکى از اسباب ایجاد تصور مزبور، عدم قیام مسلّحانه ائمّه اطهار پس از امام حسین علیه وضع موجود مىباشد. در حالى که قیام مسلّحانه تنها معناى محدودى از مبارزه سیاسى است، ائمّه اطهار همواره براى رسیدن به این هدف، تلاش مىکردند و همواره آماده اقدام مسلّحانه بودند، اما یار و یاور جهت تحقق بخشیدن به اهداف اسلامى را نداشتند. رهبران شیعه از نیمه دوم قرن اول، پس از یأس از همراهى مردمى وفادار و دستیابى به جنبش شیعى براى رسیدن به قدرت سیاسى، تلاش فکرى و فرهنگى را پیشه خود ساختند و حفظ اصل اسلام را در مرحله نظر بر هر امر دیگرى مقدّم داشتند، گرچه در این مرحله نیز قیامهاى مسلّحانه علویان مورد تأیید ائمّه اطهار بود.([۱۴])
۷ـ مرجعیت فکرى و سیاسى تشیّع
امامت اهل بیت و حضرت على که تشیّع مبیّن و نمودار آن است، بیانگر دو گونه مرجعیت مىباشد: مرجعیت فکرى و مرجعیت سیاسى. پیامبر اکرم شخصاً هر دو مرجعیت را برعهده داشتند، جانشینان ایشان نیز باید بتوانند عهدهدار هر دو مرجعیت باشند؛ یعنى علاوه بر اداره امور سیاسى جامعه، بتوانند نظر اسلام را در عرصه اندیشه و زندگى ارائه دهند و همواره مبیّن و مفسّر مسائل قرآن کریم که اولین منبع و مرجع فکرى در اسلام محسوب مىشود باشند. در اندیشه شهید صدر، حدیث ثقلین و حدیث غدیر، تبلور هر دو نوع مرجعیت در اهلبیت پیامبر هستند.
پیروان گرایش تعبّد و تسلیم در مقابل نص، با توجه به محتواى دو نص مذکور، بر رهبرى معنوى و سیاسى ائمّه اطهار التزام دارند، در حالى که پیروان گرایش اجتهاد در مقابل نص به دنبال مشاوره محدودى در سقیفه طبق معیارها و مصالح متغیّر زمان، مرجعیت سیاسى و رهبرى حکومت را به خلفا سپردند. این در حالى است که این جریان نتوانست مرجعیت فکرى را به عهده بگیرد، زیرا مرجعیت فکرى حد بالایى از معلومات و احاطه بر مکتب را مىطلبد و روشن است که این درجه از توان علمى در هیچ یک از صحابه به تنهایى با قطع نظر از اهل بیت وجود نداشت. بدین روى، علىرغم میل باطنى، خلفا امور مشکل فکرى را به حضرت على حواله مىنمودند و بارها به مرجعیت فکرى ایشان اقرار نمودند.
جمله «اگر على نبود، قطعاً عمر هلاک مىشد» و «خداوند مرا براى مشکلى زنده نگذارد که ابوالحسن براى حل آن نباشد» نمونهاى از این اقرارهاست. در نهایت، جدایى مرجعیت فکرى و سیاسى منجر به واگذارى مرجعیت فکرى به کل صحابه گردید که اختلافات عدیدهاى به دنبال داشت و همین اختلافات، گونههاى وسیعترى از شکافهاى عقیدتى و فکرى را در پیکره امّت اسلامى پدیدار ساختند.([۱۵])
[۱]) {وَإِنَّ مِنْ شیعَتِهِ َلاِبْراهیمَ}، سوره صافات، آیه ۸۳٫
[۲]) سوره صافات، آیات ۸۳ ـ ۸۴٫
[۳]) سوره قصص، آیه ۱۵٫
[۴]) تشیع، همان.
[۵]) تشیع، پیشینه شیعیان، (۱۳۸۸ هـ ش)، www.shia-news.com.
[۶]) همان.
[۷]) همان.
[۸]) همان.
[۹]) همان.
[۱۰]) همان.
[۱۱]) خان محمدی، (مؤسسه شیعهشناسی، ۱۳۸۷ هـ ش)، www.shia-news.com.
[۱۲]) همان.
[۱۳]) شیعه، ۱۳۸۸٫
[۱۴]) خان محمدی، همان.
[۱۵]) خان محمدی، همان.
منبع: برگرفته از کتاب شیعیان کویت؛ اختصاصی مجمع شیعه شناسی
برای مشاهده کتاب اینجا را کلیک کنید