مجمع جهانی شیعه شناسی

دولت اسلامی و شیعیان افغانستان

دولت اسلامی و شیعیان افغانستان

دولت اسلامی و شیعیان افغانستان

اجلاسِ بُن و شیعیان:

پس از حادثۀ یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی که مراکز مهم سیاسی، اقتصادی و نظامی آمریکا هدف حملۀ افراد ناشناس قرار گرفت، آمریکا طالبان را به دلیل حمایت از بن‌لادن مظنون اصلی انفجارهای این کشور بود، با حملات سنگین هوایی و تهاجم نیروهای مجاهدین نابود کرد و با شکست طالبان نیروهای جبهه متحد وارد کابل گردیدند و دولت اسلامی مجدّداً در کابل زمام امور کشور را بر عهده گرفت به منظور انتخاب دولت بعدی افغانستان و تعیین وضعیت آینده این کشور قرار تشکیل اجلاس از رهبران مهم افغانستان گردید قطعنامه ۱۳۷۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد که بر اساس برنامه کاری آقای اخضر ابراهیمی نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد در امور افغانستان ارائه شده بود مکانیزمهای فرایند دولت‌سازی در افغانستان را مشخص کرده بود. پس از صدور قطعنامه تشکیل اجلاس گروههای افغانی در بن برنامه ریزی گردید؛ این اجلاس ابتدا قرار بود در ابوظبی برگزار شود ولی با رایزنیهایی که صورت گرفت محل آن تغییر کرد و بن آلمان در نظر گرفته شد. در تاریخ ۱۴ قوس (آذر) ۱۳۸۰ در شهر بن آلمان اجلاسی با حضور سران و رهبران جهادی، صاحب نظران، با نفوذان قومی، شخصیت‌های علمی و جمعی از علماء و ناظران بین المللی به رهبری سازمان ملل متحد([۱]) برگزار شد. برخی کشورها از جمله: جمهوری اسلامی ایران به عنوان ناظر در جلسات افتتاحیه و اختتامیه آن شرکت داشتند ولی هیچ کشوری اجازه مذاکره با گروههای افغانی را نداشت.

در این اجلاس قدرت بر مبنای قومیت توزیع شد و مذهب معیار قرار نگرفت اما احترام به مذاهب و آزادیهای مذهبی بیش از پیش کانون توجه بود. در این اجلاس دولت موقت در نظر گرفته شد که تا شش ماه شرایط برگزاری یک لویه جرگه را فراهم می‌‌ساخت. در این لویه جرگه یک دولت انتقالی پایه ریزی می‌‌شد که برای دو سال دیگر قدرت را به دست می‌‌گرفت و وظیفه داشت شرایط برگزاری انتخابات عمومی برای انتخاب رئیس دولت و نمایندگان مجلس را فراهم سازد. پس از مذاکرات فراوان برسر تشکیل یک دولت موقت شش ماه به عنوان «اداره موقت افغانستان» به رهبری آقای حامدکرزی به توافق رسیدند. در مورد اعضای کابینه ۳۰ نفر از بین گروهها و نژادهای مختلف انتخاب گردید. قرار شد هفده وزیر و سه معاون رئیس جمهور از جبهه متحد باشد و ۴ نفر از وزرای اداره موقت افغانستان و یک معاون و پنج وزیر (وزیر پلان، وزیر زراعت، وزیر تجارت، وزیر ترانسپورت، وزیر امور زنان) از شیعیان بودند و از سایر اقوام و نژادها نیز در کابینه حضور داشتند به این ترتیب یک دولتی تشکیل لویه جرگه اضطراری از طریق انتخابات عمومی به منظور انتخاب دولت بعدی به مدت ۵/۱ سال آینده بود اجلاس بن همچنین در مورد سایر مسائل مهم افغانستان از جمله قانون اساسی، ارتش، پلیس و… تصمیمات لازم را اتخاذ کرد و راه برای طی مراحل بعدی هموار کرد.

براساس توافقات بن مراسم انتقال قدرت در تاریخ۱۳۸۰/۱۰/۱ ۲۲ دسامبر ۲۰۰۱ با حضور اخضر ابراهیمی نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد در امور افغانستان و نمایندگانی از ایران، پاکستان، هند، ترکمنستان، ازبکستان، بلژیک و مقاماتی از سایر کشورها حدود ۳۵ کشور از جمله انگلستان، ترکیه، آلمان، آمریکا و… برگزار شد. آقای ربانی هرچند ابتدا با اجلاس بن و توافقات انجام شده در آن مخالفت کرد اما نهایتاً قرارداد بن را پذیرفت و برای انتقال قدرت اعلام آمادگی کرد به این ترتیب برای اولین بار در تاریخ معاصر افغانستان انتقال قدرت به صورت مسالمت‌آمیز انجام گرفت. اداره موقت افغانستان در شرایطی اداره کشور را به دست گرفت که هنوز بقایای القاعده و طالبان در برخی مناطق افغانستان به ویژه در جنوب و جنوب شرق این کشور حضور فعال داشته و امنیت کشور را تهدید می‌کردند. و تعدادی از فرماندهان محلی به صورت مستقل عمل کرده حاضر به اطاعت از دولت مرکزی و همکاری با آن نبودند؛ از طرفی دولت هیچ درآمدی نداشت تقریباً همه ارکان صنعتی و تولیدی کشور از بین رفته و دولت وابسته به کمکهای خارجی بود.([۲])

قانون اساسی و شیعیان

قانون اساسی در افغانستان قصۀ طولانی دارد نخستین اصول قانون اساسی کشور از قرن سیزدهم شمسی تدریجاً تدوین شد.

اولین قانون اساسی افغانستان پس از استقلال افغانستان (۱۹۱۹) به نام نظامنامه اساسی افغانستان در سال ۱۳۰۲ مشتمل بر ۷۳ ماده در زمان امان الله تهیه شد و توسط ۸۷۲ نماینده از اقوام و نژادهای مختلف مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا عده‌ای مخالفت کردند و سپس موادی به آن اضافه شد و اصلاحاتی در آن به عمل آمد ولی اجرا نشد.

دومین قانون اساسی در زمان محمد نادرشاه در سال ۱۳۰۹ به صورت کامل‌تری به نام اصول نامه اساسی تهیه شد و در سال ۱۳۱۰ تصویب شد. این اصول‌نامه دارای ۱۱۰ ماده و مبتنی بر فقه حنفی بود و از قوانین اساسی کشورهای ایران، ترکیه و فرانسه اقتباس شده بود.

سومین قانون اساسی در زمان سلطنت ظاهرشاه به تاریخ ۲۹ سنبله ۱۳۴۳ ش طی یازده فصل و یکصد و بیست و هفت ماده مورد تصویب لویه جرگه کابل قرار گرفت و این قانون اساسی بر مبنای دموکراسی و حقوق بشر، و آزادی‌های سیاسی و اجتماعی و… تنظیم شد طبق این قانون اساسی قوای سه گانه (مقننه، مجریه و قضائیه) از یکدیگر تفکیک شده و اختیارات خانواده شاهی محدودتر شده و از اشغال مناصب مهم نیز منع شده بود. این قانون اساسی بیشتر جنبۀ سکولار داشت در حالی که هر قانون که مغایر اسلام باشد در افغانستان امکان اجرا نداشت.

چهارمین قانون اساسی در زمان ریاست جمهوری داودخان تدوین و در جرگه ۳۵۲ نفره به تاریخ ۲۵ دلو، ۱۳۵۵ هـ. ش به تصویب رسید؛ این قانون دارای ۱۳ فصل و ۱۳۶ ماده بود. گرچه بسیاری از مواد قانون اساسی داودخان از قانون اساسی ۱۳۴۳ اخذ شده بود اما مبنای سوسیالیستی پیدا کرد و سرمایه‌گذاری‌های بزرگ مالکیتهای عمده، بانکها، معادن، صنایع بزرگ، بیمه، حمل و نقل زمینی و هوایی، آثار باستانی و تاریخی، صنایع غذایی و… ملی گردید و به دولت تعلق گرفت.

پنجمین قانون اساسی (به نام اصول اساسی جمهوری دموکراتیک افغانستان) در تاریخ ۲۵ حمل ۱۳۵۹ هـ. ش (اوائل اشغال افغانستان) توسط شورای انقلاب، در زمان ریاست جمهوری ببرک کارمل وضع گردید که دارای ۱۰ فصل و ۶۸ ماده بود و این قانون اساسی بر مبنای افکار و عقاید و روشهای کمونیستی تهیه شده بود.

ششمین قانون اساسی در زمان ریاست جمهوری دکتر نجیب الله آخرین رئیس جمهور کمونیستی تهیه و در لویه جرگه ۸ و ۹ قوس ۱۳۶۶ هـ. ش طی ۱۳ فصل و صد و چهل و نه ماده به تصویب رسید و تغییرات قابل ملاحظه‌ای در آن اعمال کرد. بر مبنای این قانون اساسی و تغییرات انجام یافته در آن نام کشور از جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان ابتدا به جمهوری دموکراتیک افغانستان و سپس جمهوری افغانستان تغییر یافت و ادعای این قانون اساسی این بود که بر مبنای احکام اسلامی عمل می‌‌کند و طبق یکی از موارد، اسلام دین رسمی کشور شناخته شد. این قانون اساسی مشهور به قانون اساسی مصالحه ملی بود.

هفتمین قانون اساسی توسط دولت ربانی است که به تصویب دولت ربانی رسید. این قانون به دلیل فرقه‌گرا بودن و رویکرد خاصی که در وضع آن وجود داشت از طرف احزاب جهادی و اقشار مختلف مردم افغانستان معلق ماند.

در مجموع می‌‌توان چنین گفت که در هیچ کدام از قوانین پیشین افغانستان شیوه‌های متداول قانون‌گزاری رعایت نشده است. افرادی از طرف حاکم وقت برای تهیه پیش‌نویس قانون اساسی انتخاب می‌‌شدند تا اهداف حاکمیت و سلطنت را در تعامل با ملت شکل قانون بدهند بر همین اساس بود که نهادهای اجتماعی، مدنی و مذهبی کشور از حقوق اساسی برابر برخوردار نبودند که این مسئله زمینه‌ساز بروز چالش‌ها در عرصه‌های قومیت، سیاست و اقتصاد می‌‌شده است.

تنها قانون اساسی که می‌‌توان از آن به نیکی یاد کرد قانون اساسی دهه چهلم شمسی است که در دوره سلطنت ظاهرشاه در سال ۱۳۴۳ هـ. ش به تصویب رسید و از شیوه‌های متداول عرفی و موازین پذیرفته بین المللی برخوردار بود.

هشتمین قانون اساسی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی توسط رئیس جمهور جناب آقای حامد کرزی است که در مورخ ۱۳/۸/۱۳۸۱ ش کمیسیون تسوید و تدوین قانون اساسی (متشکل از حقوق‌دانان و دانشمندان کشور) رسماً کار خود را در کابل آغاز و پس از ۶ ماه مطالعه و مداقه پیش‌نویس قانون اساسی جامع را طی ۱۲ فصل و یکصد و شصت ماده برای تصویب در لویه ارائه کرد و حدود پانصد نماینده ملت پس از مباحثات طولانی ۲۲ روزه در تاریخ ۱۴ جدی ۱۳۸۲ هـ. ش تصویب کردند.

مهمترین عناوین اختلاف برانگیز در لویه جرگه قانون اساسی محورهای ذیل بودند:

نوع نظام اداری، پارلمانی باشد یا ریاستی؟ سرود ملی کشور به چه زبانی باشد؟ غیر از دو زبان رسمی کشور، فارسی دری و پشتو، زبانهای ترکی (ازبکی، ترکمنی) بلوچی پشه‌ای، نورستانی و پامیری رسمی باشند یا خیر؟

سرانجام نمایندگان نظام ریاستی را برگزیدند و با تعدیل در اختیارات رئیس جمهور مسوده قانون اساسی را طی ۱۲ فصل و یکصد و شصت و دو ماده تصویب و امضاء نمودند.

در قانون اساسی جدید حقوق اقلیتهای مذهبی در افغانستان در نظر گرفته شد است. در این قانون اساسی رئیس جمهور در مقابل پارلمان مسئولیت دارد.

امتیاز اصلی این قانون اساسی نسبت به قوانین پیشین در آن است که جنبۀ اسلامی در آن کاملاً رعایت شده که این خواستۀ ملت مسلمان افغانستان، ثمرۀ خون شهداء، اجر و پاداش معلولین و مجروحان و مهاجرین عزیز و خواست علمای شیعه و سنی افغانستان است.

در ماده چهل و پنجم قانون اساسی چنین آمده است:

دولت نصاب مضامین دینی مکاتب را بر مبنای مذاهب اسلامی موجود در افغانستان تدوین می‌‌نماید که در ماده یاد شده تدوین کتب درسی و تدریس معارف شیعه برای دانش‌آموزان به رسمیت شناخته شده است؛ دولت موظف است تا کتب درسی مکاتب و مدارس شیعیان را بر مبنای فقه جعفری تدوین نماید و این قدمی بزرگ در تأمین حقوق شیعیان کشور است.

در ماده صد و سی و یکم قانون اساسی آمده است: محاکم برای اهل تشیع، در قضایای مربوط به احوال شخصیه، احکام مذهب تشیع را مطابق به احکام قانون تطبیق می‌نمایند. در سایر دعاوی نیز اگر در این قانون اساسی و قوانین دیگر حکمی موجود نباشد، محاکم، قضیه را مطابق به احکام این مذهب حل و فصل می‌‌نمایند.

در ماده صد و سی و یکم تصریح شده که در قضایای مربوط به احوال شخصیه (مانند نکاح، طلاق، تقسیم ارث و…) بر اساس مذهب جعفری رفتار و حکم صادر می‌گردد و در این مسائل محاکم ویژه پیش‌بینی شده است.

قانون اساسی جدید تبعیض قومی و مذهبی را میان اتباع نفی کرد؛ از این پس هر فرد افغانی مسلمان می‌تواند کاندیدای ریاست جمهوری شود در حالی که در بسیاری از قوانین اساسی پیشین یکی از شرایط تعدی پست ریاست جمهوری این بود که کاندیدا سنی حنفی مذهب باشد که در ماده هشتم قانون اساسی ۱۳۴۳ چنین آمده بود که: «پادشاه افغانستان باید تبعه افغانستان، مسلمان و پیرو مذهب حنیفی باشد» و در ماده پنجاه و دوم قانون اساسی دولت ربانی پس از سالها جهاد مردم افغانستان نیز آمده بود: «رئیس دولت مرد مسلمان، پیروی مذهب حنیفی باشد».([۳])

بر اساس مفاد قانون اساسی جدید برای اولین بار در کشور افغانستان آقای حاجی محمد محقق کاندیدای ریاست جمهوری شد اما گرایش‌های حزبی و قومی و عدم تجربه باعث شد که سران سیاسی شیعه دچار پراکندگی شوند و نتوانستند از کاندیدای مورد نظر حمایت کنند. اگر همه آنها متحد می‌‌شدند شانس موفقیت‌شان بسیار زیاد بود گرچه انتخابات با تقلبهای زیادی برگزار شد. بنابر برخی گزارش‌های رسیده حتی سازمان ملل که ناظر انتخابات بود در این تقلبها دست داشت. سرانجام آقای محقق در این انتخابات با کسب حدود ۱۲% آراء نفر سوم اعلام شد.([۴])

مجالس قانونگزاری

قانون‌گزاری در افغانستان از دو مجلس تشکیل می‌‌گردد:

۱- ولسی جرگه (شورای ملی) که همان پارلمان است و دارای ۲۵۰ نماینده می‌باشد که به تناسب جمعیت هر استان مستقیماً از طریق انتخابات عمومی برای یک دورۀ پنج ساله انتخاب می‌‌گردند. یک چهارم کرسی‌های این مجلس برای زنان در نظر گرفته شده است.

۲- مشرانوجرگه (مجلس بزرگان و ریش سفیدان) به سنا شبهات دارد. مشرانوجرگه ۱۰۲ نماینده دارد یک سوم اعضای مشرانوجرگه از میان اعضای شوراهای ولایتی برای مدت چهار سال انتخاب می‌‌شوند و یک سوم دیگر توسط رئیس جمهور از میان بزرگان و ریش سفیدان برای مدت ۵ سال انتخاب می‌‌گردند؛ بخشی از نمایندگان دسته اخیر را زنان تشکیل می‌‌دهند.

لویه جرگه

لویه جرگه مهمترین مجلس در افغانستان بوده و برای اتخاذ تصمیمات خیلی مهم تشکیل می‌‌گردد و در شرایط اضطراری و مهم، یک لویه جرگه می‌‌تواند در مورد مسائل مهم نظیر استقلال، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی، مصالح علیای کشور، تعدیل احکام قانون اساسی، محاکم رئیس جمهور و … تشکیل شود. نمایندگان لویه جرگه از میان اعضای برجسته ولسی جرگه، مشرانو جرگه و اعضای ارشد شوراهای شهر و روستا انتخاب می‌‌گردند. لویه جرگه افغانستان ۱۶۵۰ عضو داشت که در سال ۲۰۰۲ دولت انتقالی اسلامی افغانستان را انتخاب کرد و در سال ۲۰۰۴ قانون اساسی جدید افغانستان را تصویب نمود.

مجلس وزارء: با شرکت رئیس جمهور، معاون وی و وزراء تشکیل می‌‌گردد.

احزاب

الف) اتحاد هفتگانه

پس از آنکه قیام‌های مردمی علیه رژیم کمونیستی کودتاچیان آغاز شد، آگاهان و روشنفکران شیعه و سنی در پاکستان و ایران سازمانها وتشکیلات سیاسی، نظامی تشکیل دادند تا قیام‌ها مردمی را هدایت و رهبری کنند. پاکستان به دلیل نزدیکی‌اش به افغانستان و امکان کسب خبر از داخل افغانستان محل مناسبی برای فعالیت احزاب و گروههای مقاومت مجاهدین گردید. دولت پاکستان برای اینکه فعالیت گروههای اهل تسنن متحدتر و منسجم‌تر باشد و امکان کمک و پشتیبانی آنها با سهولت بیشتری انجام گیرد، سعی کرد از تعداد گروهها کاسته شود، در اثر فشارهای پاکستان تعداد احزاب موجود در پیشاور محدود شد و نهایتاً هفت حزب رسماً مورد قبول واقع شد و اتحاد هفتگانه مجاهدین را تشکیل دادند که عبارت بودند از:

۱- حزب جمعیت اسلامی افغانستان به رهبری برهان الدین ربانی

۲- حزب اسلامی افغانستان به رهبری گلبدین حکمتیار

۳- حزب اسلامی افغانستان به رهبری یونس خالص

۴- جبهۀ ملی نجات افغانستان به رهبری سبقت الله مجددی

۵- مفاد ملی افغانستان به رهبری سید احمد گیلانی

۶- حرکت انقلاب اسلامی افغانستان به رهبری مولوی محمد نبی محمدی

۷- اتحاد اسلامی افغانستان به رهبری عبدالرب رسول سیاف

البته احزاب سنی مذهب چند بار دیگر ائتلاف کرده و جبهه واحدی را به نام «اتحاد اسلامی» در سال ۱۳۵۸ تشکیل دادند که رهبری آن بر عهده عبدالرب رسول سیاف بود که پس از مدتی از هم پاشید و رهبران احزاب اسلامی هر یک احزاب و گروههای قبلی خود را فعال کردند. اتحاد هفتگانه آخرین ائتلاف بود که تا آخر باقی ماند و نتیجه هم داد.

ب) احزاب شیعه

پیدایش احزاب در افغانستان به سالهای دهه شصت باز می‌‌گردد. در سال ۱۹۶۳ پس از آنکه ظاهرشاه موفق گردید داودخان را از نخست وزیری برکنار نماید و خود زمام امور را به دست گیرد، زمینه برای فعالیت احزاب فراهم گردید با تهیه و تدوین قانون اساسی در سال ۱۳۴۳ سعی شد کشور به صورت مشروطۀ سلطنتی در آید. در ۱۳ مارس ۱۹۶۴ دکتر یوسف مأمور تشکیل کابینه شد. پس از تدوین قانون اساسی، اولین انتخابات پارلمانی در ۱۹۶۵ برگزار شد. پس از دکتر یوسف کابینه‌های لیبرال در زمان ظاهرشاه یکی پس از دیگری سرکار آمدند. در همین دوره که هرج و مرج نسبی هم وجود داشت، فرصتی برای تشکیل احزاب فراهم آمد. یکی از احزاب که در همین ایام تشکیل شد حزب دموکراتیک خلق افغانستان بود که در اول ژانویه ۱۹۶۵ پدید آمد.

از این تاریخ به بعد میدان برای فعالیت و به وجود آمدن احزاب سیاسی باز شد.

فعالیت احزاب شیعه نیز در کنار سایر احزاب آغاز گردید. از پیشگامان مبارزات شیعیان افغانستان شهید بلخی است که قریب به سی سال از عمر خویش را در زندان به سر برد و سرانجام اعدام گردید. شهید بلخی فعالیت حزبی خود را از دهۀ بیست شمسی آغاز کرد و از همان زمان مبارزات سیاسی نظامی شیعه تدریجاً منسجم‌تر گردید. پس از اعدام شهید بلخی، مبارزات شیعیان ادامه یافت و احزاب و گروههای متفاوتی ظهور کردند.

سازمان نصر افغانستان

قدیمی‌ترین گروه شیعی که اعلام موجودیت کرد «سازمان نصر افغانستان» است که بنا بر روایتی در سال ۱۳۵۱ کارهای سیاسی خود را به نام «روحانیت نوین» آغاز کرد سپس به نام «گروه مستضعفین» و بعدها به نام «حزب حسینی» فعالیت کرد و سرانجام درسال ۱۳۵۷ سازمان نصر افغانستان نام یافت و مرکز آن به ایران منتقل شد.([۵])

رهبری این سازمان به صورت شورایی بود. اعضای آن اغلب از علماء قم و نجف بودند و یکی از فعال‌ترین احزاب شیعی در عصر سیاسی و نظامی بود که در برچیدن شورای اتفاق نقشی اساسی داشت و با حرکت اسلامی نیز سالها جنگید این سازمان بیشتر در مناطق هزاره‌جات و شمال کشور و جنوب غربی افغانستان نفوذ داشت.

پاسداران جهاد اسلامی افغانستان

پاسداران جهاد اسلامی افغانستان در سال ۱۳۵۹ از سوی عده‌ای از علماء و روحانیون شیعی تأسیس شد مرکز این سازمان در داخل و نمایندگی‌هایی در ایران داشت و با پاسداران انقلاب اسلامی ایران در ارتباط بود و به وسیله شورا رهبری می‌شد و شخصیت‌های برجسته این سازمان عبارت بودند از حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ محمد اکبری و حجت الاسلام والمسلمین شهید شیخ محمد حسین نیلی و حجت الاسلام والمسلمین علی جان زاهدی. پاسداران جهاد در اکثر ولایات افغانستان حضور فعال داشت و بیش از ۱۱۴ پایگاه نظامی در ۱۳ ولایت داشت و از جمله سازمان‌هایی بود که از محبوبیت مردمی برخوردار بود.([۶])

نشریه پاسداران، «پیام پاسدار» نام داشت که دوام نداشت و پس از مدتی تعطیل شد.

حرکت اسلامی افغانستان

حرکت اسلامی افغانستان را در سال ۱۳۵۸ جمعی از علماء به رهبری آیت الله محسنی بنیان نهاد. مرکز حرکت اسلامی در ایران بود ولی نمایندگان سیاسی در برخی کشورهای دیگر به ویژه در پاکستان فعال بود. پایگاه‌های این سازمان در مناطق مختلف حضور داشتند به ویژه در شهر کابل فعالیت خوبی داشت و نشریات گوناگونی داشت که عبارت بودند از: استقامت، حرکت (ارگان دانشجویی حرکت اسلامی افغانستان)، پیام شهداء (شورای ولایتی کابل)، فجر امید و مقاومت (شورای عالی مقاومت شمال).([۷])

آیت الله محسنی از شاگردان آیت العظمی خویی& بود که نظریه‌های متفاوتی درباره حکومت اسلامی و جایگاه ولایت فقیه در نظام اسلامی داشت به همین دلیل رابطه حرکت اسلامی با جمهوری اسلامی ایران نسبتاً سرد بود.([۸])

حزب الله افغانستان

این حزب در سال ۱۳۵۹ توسط قاری احمد غور به وجود آمد. حزب الله از فعال‌ترین سازمان شیعی در شهر باستانی هرات بود. هرچند حزب در طول عمر خود دچار انشعابات شد ولی قاری که شخصیت نخست آن بود توانست تا سال ۱۳۷۱ به کار خود ادامه دهد.([۹])

حزب اسلامی رعد افغانستان

این حزب در سال ۱۳۵۸ توسط عده‌ای از علماء شیعی در ایران تأسیس شد. رعد خیلی زود دچار ضعف و انشعابات درونی شد و به سازمان‌های دیگر پیوست این حزب فقط اسم داشت و در عرصه‌های نظامی کشور حضور فعال نداشت.

دعوت اسلامی افغانستان

این حزب در سال ۱۳۶۵ از اتحاد چند گروه به وجود آمد که حزب دعوت اسلامی طلوع حق، انجمن اسلامی، سازمان فلاح اسلامی و حزب اسلامی رعد از آن جمله‌اند.([۱۰])

نشریه‌های این حزب عبارت بودند از: پیام دعوت، هفته نامۀ جهاد و رهروان اسلام.

این حزب در مناطقی که نیاز به مدرسه داشت، مدرسه تأسیس می‌‌کرد و ۱۴ پایگاه نظامی در ولایات گوناگون افغانستان داشت ولی جزء احزاب درجه یک و تأثیرگذار شیعی نبود.([۱۱])

سازمان فلاح اسلامی افغانستان

سازمان فلاح در سال ۱۳۵۹ از شورای اتفاق جدا شد و با دفاتر جداگانه و مستقل اساسنامه و مرامنامه و جزوات فعالیت خود را آغاز کرد. این حزب در عرصه اجتماعی و نظامی نتوانست حضور فعال ثبت کند و تداوم داشته باشد و این سازمان بعدها به حزب دعوت اسلامی پیوست.([۱۲])

سازمان نیروی اسلامی افغانستان

این سازمان به روایتی در سال ۱۳۵۸ و یا در سال ۱۳۵۷ تأسیس شد. در ابتدا در هرات فعالیت می‌‌کرد و در برخی از مناطق هزاره‌جات نیز پایگاه‌های نظامی فعال داشت و از بدنۀ این سازمان در سال ۱۳۵۹ «سازمان نیروی انقلاب اسلامی افغانستان» جدا شد.

نهضت اسلامی افغانستان

این سازمان در سال ۱۳۵۸ تأسیس شد و در بخشهای سیاسی، نظامی و فرهنگی فعالیت می‌‌کرد. اعضای شورای مرکزی نهضت اسلامی همگی از علمای دینی بودند که در قم سکونت داشتند. نهضت اسلامی پایگاه‌های فعال نظامی در ولایت هرات و غزنی داشت. افزون بر این، در ولایات غور، هلمند و ارزگان نیز برای مدتی پایگاه نظامی داشت. در بخش فرهنگی این حزب ۱۲ باب مدرسه برای آموزش کودکان و نوجوانان و شماری از مدارس دینی در جاغوری تأسیس کرد.([۱۳])

شورای انقلابی اتفاق اسلامی افغانستان

پس از آزادی مناطق مرکزی از سلطۀ مارکسیست‌ها مردم به فکر اداره جامعه به روش و نظامی جدید افتادند. روحانیان، روشنفکران، خوانین، ریش سفیدان همه مناطق هزاره‌جات در ماه سنبله ۱۳۵۸ در ولسوالی ورس جمع شدند تا خود را سازماندهی کنند.([۱۴])

آنان سرانجام تشکلّی به نام «شورای انقلابی اتفاق اسلامی افغانستان» به وجود آوردند که اعضای آن را روحانیون، روشنفکران و افراد با نفوذ منطقه از جمله خوانین سرشناس تشکیل می‌‌دادند. ریاست این شورا به عهدۀ آیت الله سیدعلی بهشتی از علماء معروف ورس گذاشته شد. این شورا هزاره‌جات را به چندین بخش ادرای به نام ولایت و ولسوالی تقسیم کرد. برای آنها مسئولان قضایی و اجرایی و امنیتی تعیین کرد. به این ترتیب شورا کپی دقیقی از حکومت مرکزی افغانستان را در هزاره‌جات پیاده کرد. این شورا هماهنگی، انسجام و وحدت شیعیان مرکزی را حفظ و تقویت کرد. تشکیل این شورا نشان داد که شیعیان که قرن‌ها از قدرت دور بودند توانایی بالایی برای ادارۀ خود دارند.

متأسفانه پس از مدتی به خاطر کاستی‌هایی که در ابعاد گوناگون داشت، از درون و بیرون مورد حمله قرار گرفت و سرانجام شکست خورد و عامل اصلی در فروپاشی شورا، یکی این بود که اعضای شورا به چند جناح متفاوت تعلق داشتند: روحانیون فارغ‌التحصیل، دانشگاهیان و خوانین، و ریش سفیدان قومی هریک از این جناح‌ها، خود تقسیمات گوناگونی داشت مانند روحانیان سنتی و روشنفکران انقلابی، دانشگاهیان مذهبی و مائوئسیتی این تنوع باعث شد که افکار و منافع مختلف با هم درگیر شود و زمینه تداوم شورا از بین برود.

از سوی دیگر احزاب بسیاری پس از شکل‌گیری شورای اتفاق در ایران تأسیس شد و نمایندگی خود را در مناطق آزاد شده افغانستان پایه‌گذاری کردند در میان این احزاب سازمان نصر و پاسداران جهاد بیش از دیگران با شورای اتفاق درگیر شدند و تا فروپاشی آن تلاش و مبارزه کردند.

جبهه آزادی بخش انقلاب اسلامی افغانستان

احزاب شیعه در زمستان ۱۳۵۸ متحد شدند و «جبهه آزادی بخش انقلاب اسلامی افغانستان» را تشکیل دادند. احزاب تشکیل دهنده «جبهه آزادی بخش انقلاب اسلامی افغانستان» عبارت از احزاب زیر بودند:

_ سازمان نصر افغانستان

_ حرکت اسلامی افغانستان

_ سازمان مجاهدین خلق افغانستان

_ دعوت اسلامی افغانستان

_ جنبش مستضعفین افغانستان

_ سازمان رعد اسلامی افغانستان

_ نهضت اسلامی افغانستان

_ روحانیت و جوان افغانستان

_ شورای اتفاق اسلامی افغانستان

_ نیروی اسلامی افغانستان

این جبهه نشریه‌ای به نام عاشورا داشت که اندیشه‌های خودشان را چاپ می‌‌کرد ولی این تشکیلات دوام نیاورد پس از چندی از هم پاشید.

ائتلاف چهارگانه

در سال ۱۳۶۴ احزاب زیر ائتلاف چهارگانه را تشکیل دادند:

– سازمان نصر افغانستان

– پاسداران جهاد اسلامی افغانستان

– جبهه متحد انقلاب اسلامی افغانستان

– نهضت اسلامی افغانستان

این ائتلاف چهارگانه پس از اتحاد، «سازمانهای مؤتلفه» را به وجود آورد که عبدالعلی مزاری سخنگوی آن بود سازمان مؤتلفه نیز پس از مدتی از هم پاشید.

شورای ائتلاف اسلامی افغانستان

این شورا نسبت به سایر تشکلهای قبلی عمر طولانی‌تری داشت ساختار این شورا در زمستان ۱۳۶۵ پی‌ریزی شد و در بهار ۱۳۶۶ اعلام موجودیت کرد احزاب تشکیل دهنده شورای ائتلاف عبارت بودند از:

_ سازمان نصر افغانستان

_ جبهه متحد انقلاب اسلامی افغانستان

_ حزب الله افغانستان

_ حرکت اسلامی افغانستان

_ پاسداران جهاد اسلامی افغانستان

_ سازمان نیروی اسلامی افغانستان

_ نهضت اسلامی افغانستان

_ دعوت اسلامی افغانستان

این شورا به ائتلاف هشتگانه مشهور گردید. پس از چندی شورای اتفاق اسلامی نیز به این ائتلاف پیوست، ائتلاف نه‌گانه شد. اهداف این شورا دراساسنامه آن فقط ایجاد اتحادکامل، جلوگیری از اختلافات درونی و جنگ منطقوی وحزبی و جلوگیری از درگیری‌های داخلی وهدررفتن نیروهای مبارز در اصطکاک با یکدیگر و هدایت آن به سمت مبارزه با اشغالگران روسی و رژیم دست‌نشانده آن در افغانستان و هدایت تمام فعالیت‌ها در جهت اتحاد کامل تشکّل‌های شیعی افغانستان بود.

حزب وحدت اسلامی افغانستان

حرکت سیاسی، نظامی شیعیان سیر تکاملی داشت. شورای ائتلاف علی رغم کاستی‌هایش، توفیقات خوبی هم داشت و یکی از توفیقات آن این بود که شورای ائتلاف منجر به تشکیل «حزب وحدت اسلامی افغانستان» گردید. در سال ۱۳۶۸ که شورای ائتلاف تضعیف شده بود، رهبران سیاسی و جهادی شیعه افغانستان دور هم جمع شدند و برای تعمیق پیوند، «میثاق وحدت» را در تیرماه ۱۳۶۸ امضا کردند. «میثاق وحدت» زمینه ساز «حزب وحدت اسلامی افغانستان» گردید. احزاب و جریانهای اسلامی طی اجلاسی تاریخی در مرکز باستانی و تاریخی بامیان از تاریخ ۲۵/۴/۱۳۶۸ الی ۲۷/۴/۱۳۶۸ میثاق وحدت را تدوین و امضا نمودند. امضاءکنندگان میثاق، تعهد سپردند که به پاس حرمت خون شهدای انقلاب اسلامی افغانستان با تمام وجود برای تحقق وحدت تلاش نموده و دیگر دنبال عناوین و علایق حزبی گذشته نروند.

امضاء کنندگان:

از سازمان نصر: استاد مزاری، حکیمی، نوید، سجادی.

از حرکت اسلامی: هادی، فیاض، انوری، عصمت الهی، رضوانی و مدرسی.

از پاسداران جهاد اسلامی: استاد صادقی نیلی، استاد محمد اکبری و….

از جبهه متحد انقلاب اسلامی: رضایی و احمدی.

از سازمان نیروی اسلامی: قائمی، حسینی و جوادی.

(از حزب الله نماینده‌ای وجود نداشت و از طرف دعوت اسلامی هم آقای سعیدی وکالت داشت).

ابتدا هفت حزب شیعه در یکدیگر ادغام شدند و «حزب وحدت اسلامی افغانستان» را در سال ۱۳۶۸ پدید آوردند؛ این هفت گروه اولیه عبارت بودند از:

_ سازمان نصر افغانستان

_ پاسداران جهاد اسلامی افغانستان

_ نهضت اسلامی افغانستان

_ حزب دعوت اسلامی افغانستان

_ نیروی اسلامی افغانستان

_ شورای اتفاق اسلامی افغانستان

_ جبهه متحد انقلاب اسلامی افغانستان

در مردادماه ۱۳۶۹ سخنگوی شورای ائتلاف، انحلال شورای ائتلاف را اعلام کرد و در شهریور ۱۳۶۹ توافق کردند فعالیت‌ها و دفاتر کلیه گروههای شورای ائتلاف تعطیل شده، جای خود را به حزب وحدت اسلامی بدهد.

مرکز حزب وحدت اسلامی در بامیان و دبیرکل حزب نیز ابتدا عبدالعلی مزاری بود. بعد از شهادت مزاری در اسفند ۱۳۷۳ عبدالکریم خلیلی به دبیرکلی حزب وحدت اسلامی انتخاب گردید. در همین ایام و مدتی بعد حزب وحدت دچار انشعاب گردید و به دو شاخه خلیلی و اکبری تقسیم گردید و بعد تنش‌های دیگری هم در درون حزب وحدت به وجود آمد. با این حال حزب وحدت در مجموع به عنوان مهمترین تشکل سیاسی، نظامی شیعیان افغانستان در طول سالهای اخیر به رسمیت شناخته شده است.

احزاب غیر اسلامی

احزاب سوسیالیست و غیرمذهبی در افغانستان عملکرد و تاریخچه دقیق و مشخصی نداشته‌اند، هویت و عملکرد آنها چندان آشکار نیست. روی هم رفته مهمترین احزاب غیراسلامی افغانستان که بیشتر در گذشته افغانستان فعالیت‌های سیاسی داشته‌اند عبارتند از:

۱- حزب دموکراتیک خلق افغانستان

این حزب در ۱۹۶۵ به وجود آمد و در ۱۹۶۷ به دو شاخه خلق و پرچم منشعب گردید. شاخه خلق توسط تره‌کی و امین رهبری می‌‌شد و شاخه پرچم توسط ببرک کارمل. حزب دموکراتیک خلق افغانستان از ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۲ بر افغانستان حاکمیت داشت.

۲- حزب وطن

حزب دموکراتیک خلق افغانستان در سال ۱۹۸۸ و پس از دومین کنگره این حزب تغییر نام داد و به «حزب وطن» تبدیل گردید. حزب وطن در سال ۱۹۹۲ / ۱۳۷۱ پس از پیروزی مجاهدین منحل گردید.

۳- ساما

ساما (سازمان آزادی بخش مردم افغانستان) از مخالفین شوروی بود و همزمان با پیدایش چند سازمان سوسیالیستی دیگر تأسیس شد. این سازمان خط مانو را دنبال می‌کرد و از شوروی به نام سوسیال امپریالیسم یاد می‌‌کرد. این حزب در زمان ظاهرشاه پدید آمد و رهبری آن را ابتدا عبدالمجید کلکانی به عهده داشت که در سال ۱۳۵۹ توسط عوامل شوروی و دولت افغانستان کشته شد. پس از وی رهبری «ساما» را برادرش عبدالقیوم کلکانی به عهده گرفت. وی تحصیل کرده الازهر و آلمان بود. عبدالقیوم نیز در سال ۱۳۶۸ / ژانویه ۱۹۹۰ در نزدیکی پیشاور به رگبار بسته شد. پس از آن رهبری ساما به عهده یک شورای رهبری افتاد. این سازمان که عنوان جبهه متحد ملی افغانستان را نیز با خود همراه داشت به طور مخفی فعالیت داشت؛ بعد از ترور عبدالقیوم عده‌ای از رهبران ساما اعدام شدند. ساما به رژیم کمونیستی متمایل بود.

۴- شعله جاوید

این حزب در حقیقت از ساما منشعب گردید. تفکر و ایدئولوژی آن مائوئیستی بود و تمایل به چین داشت. شعله جاوید مخالف پشتونیت و سلطه پشتونها و نیز مخالف حزب دمکراتیک خلق افغانستان (هم خلق و هم پرچم) بود. جنبش مائوئیستی زاده انشعاب از حزب کمونیستی نبوده، سرآغاز آن به سال ۱۹۶۵ باز می‌گردد که دکتر رحیم محمودی آن را پایه‌گذاری کرد و در محافل دانشگاهی، به خصوص دانشکده پزشکی طرفدارانی پیدا کرد، در فاصله سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۰ تعدادی از دانشجویان گرایشهایی به آن داشتند.

اکثر طرفداران شعله جاوید را غیر پشتونها تشکیل می‌‌دادند. افراد این حزب با جناح خلق دموکراتیک افغانستان در افتادند که منجر به شکست آنها (شعله جاوید) شد. روزنامه این حزب نیز «شعله جاوید» نام داشت.

۵- ستم ملی

این حزب نیز از ساما منشعب گردید و گرایش مائوئیستی داشت. این حزب توسط طاهر بدخشانی سازمان دهی شد و اعضای آن بیشتر از میان تاجیکها بودند. این حزب نیز مخالف پشتونیزم بود. طاهر بدخشانی از بنیانگذاران حزب دموکراتیک خلق افغانستان و عضو کمیته مرکزی آن بود که در اواخر دهه ۱۹۶۰ از آن حزب منشعب گردید و معروف به پیروی از مائوئیسم گردید. حوزه فعالیت ستم ملی بیشتر در بدخشان و پنجشیر بود. در اوایل دهه هشتاد رژیم کابل به بهانه اینکه حزب ستم ملی یک حزب انشعابی مائوئیست است، درصد برآمد که ریشه آن را بخشکاند و در اثر آن این حزب بسیار ضعیف شد و اهمیتی چندان نداشت.

علاوه بر این احزاب، احزاب و گروههای دیگری نیز یاد شده که هیچ یک نقش عملی نداشته‌اند. بعد از دومین کنگره حزب دموکراتیک خلق افغانستان، طبق گفته نجیب ده حزب و سازمان سیاسی در افغانستان رسماً آغاز به کار کرد ولی فعالیت گروهها بیشتر جنبه تبلیغاتی داشته است. عناوین برخی از این احزاب به شرح زیر است:

_ حزب کارگر

_ سزا: سازمان زحمتکشان افغانستان

_ سازا: سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان

_ جمعیت وطن

این دو حزب اخیر با رژیم کابل همکاری می‌کردند، احزاب دیگری نیز مشهور به طرفداری از چین بودند.

احزاب سیاسی و رهبران آن

احزابی که تا ۲۰ اگوست ۲۰۰۵ در وزارت دادگستری افغانستان ثبت گردیده‌اند عبارت اند از:

۱- حزب اسلامی وطن- محمد عثمان سالکزاد

۲- حزب مبارزین اسلامی افغانستان- امانت نتگرهاری

۳- شورای تحریک وحدت ملی افغانستان- عبدالحکیم نوروزی

۴- حزب جنبش صلح افغانستان شهنوازتنای

۵- حزب اسلامی صلح ملی- شاه محمود پوپل زی

۶- حزب استقلال ملی افغانستان- تاج محمد وردک

۷- حزب همبستگی ملی اقوام افغانستان- محمد ظریف ناصری

۸- حزب حرکت اسلامی افغانستان- محمد علی جاوید

۹- حزب جمعیت اسلامی- استاد برهان الدین ربانی

۱۰- حزب پای وند میهنی افغانستان- سید کمال سادات

۱۱- حزب آرمان مردم افغانستان- سراج الدین صفری

۱۲- حزب آزادی خواهان میهن- عبدالهادی دابری

۱۳- حزب آزادی خواهان مردم افغانستان- فدامحمد احساس

۱۴- حزب عدالت اسلامی افغانستان- محمد کبیر مرزبان

۱۵- حزب افغان ملت- انورالحق احدی

۱۶- حزب افغانستان نوین- محمد یونس قانونی

۱۷- حزب افغانستان واحد- محمد واصل رحیمی

۱۸- حزب آزادی افغانستان- عبدالملک

۱۹- حزب دموکراسی افغانستان- طاوس عرب

۲۰- حزب دمکرات افغانستان- عبدالکبیر رنجبر

۲۱- حزب اتحاد ملی اسلامی افغانستان- قره بیک عزیزبار

۲۲- حزب اقتدار ملی- سید مصطفی کاظمی

۲۳- حزب فلاح مردم افغانستان- استاد محمد ظریف

۲۴- حزب همبستگی ملی جوانان افغانستان- محمد جمیل کرزی

۲۵- حزب همبستگی افغانستان- عبدالخالق ندامت

۲۶- حزب حرکت اسلامی مردم افغانستان- سید حسین انوری

۲۷- حزب حرکت ملی وحدت افغانستان- محمد نادر آتش

۲۸- حزب حفاظت از حقوق بشر و انکشاف افغانستان- بریالی نصرتی

۲۹- حزب اسلامی افغانستان جوان- سید جواد حسینی

۳۰- حزب استقلال افغانستان- غلام فاروق نجرابی

۳۱- حزب جماعت الدعوت هلال قرآن و سنت افغانستان- مولوی سمیع الله نجرابی

۳۲- حزب جمهوری خواهان افغانستان- سبقت الله سنجری

۳۳- حزب جنبش دمکراسی مدرن افغانستان- شریف نزاری

۳۴- حزب جنبش ملی افغانستان- سید نورالله

۳۵- حزب کنگره ملی افغانستان- عبدالطیف پدرام

۳۶- حزب کار و توسعه افغانستان- ذوالفقار امید

۳۷- حزب لیبرال آزادی خواه افغانستان- اجمل سهیل

۳۸- حزب مجمع ملی فعالین صلح افغانستان- شمس الحق نور شمس

۳۹- حزب مردم افغانستان- احمدشاه اشار

۴۰- حزب مردم مسلمان افغانستان- بسم الله جویان

۴۱- حزب ملی افغانستان- عبدالرشید آریان

۴۲- حزب ملی هیواد- غلام محمد

۴۳- حزب ملی اسلامی افغانستان- روح الله لودین

۴۴- حزب ملی وحدت اقوام اسلامی افغانستان- محمدشاه خوگیانی

۴۵- حزب متحد ملی- نورالحق علوی

۴۶- حزب نهضت آزادی و دمکراسی افغانستان- عبدالرقیب جاوید کوهستانی

۴۷- حزب نخبگان مردم افغانستان- عبدالحمید جوادی

۴۸- حزب پیوند ملی افغانستان- سید منصور نادری

۴۹- حزب رستاخیز مردم افغانستان- سید القائد ام البلادی

۵۰- حزب رفاه افغانستان- میرآصف ضایفی

۵۱- حزب رفاه مردم افغانستان- میاگل وثیق

۵۲- حزب رفاه ملی افغانستان- محمدحسن جعفری

۵۳- حزب رستاخیز مردم افغانستان- نور آقا روئیتی

۵۴- حزب سعادت مردم افغانستان- محمد زبیر پیروز

۵۵- حزب سعادت ملی اسلامی افغانستان- محمد عثمان سالکزاد

۵۶- حزب ثبات ملی اسلامی افغانستان- محمد سامه خروتی

۵۷- حزب صلح و وحدت ملی افغانستان- گلبدین شیرزی

۵۸- حزب صلح ملی اسلامی اقوام افغانستان- عبدالقاهر شریعتی

۵۹- حزب تفاهم و دمکراسی افغانستان- احمد شاهین

۶۰- حزب تحریک وحدت ملی افغانستان- سلطان محمد قاضی

۶۱- حزب تحریک وحدت مسلمین افغانستان- وزیر محمد وحدت

۶۲- حزب جبهه ملی نجات افغانستان- سبقت الله مجددی

۶۳- حزب تحریک دمکراسی افغانستان- ولی آریا

۶۴- حزب تحریک ملی افغانستان- دکتر عارف بکتاش

۶۵- حزب امت اسلام افغانستان- تورن نور آقا احمدزی

۶۶- حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان- محمد محقق

۶۷- حزب وحدت اسلامی افغانستان- محمد کریم خلیلی

۶۸- حزب وحدت اسلامی ملت افغانستان- قربان علی عرفانی

۶۹- حزب وحدت ملی افغانستان- عبدالرشید جلیلی

۷۰- حزب وحدت ملی افغانستان- محمد اکبری

۷۱- محاز ملی اسلامی افغانستان- پیر سید احمد گیلانی

۷۲- حزب ایستادگی ملی- حبیب الله جنب داد

۷۳- نهضت حاکمیت مردم افغانستان- حیات الله سبحانی

۷۴- نهضت ملی افغانستان- احمد ولی مسعود

۷۵- تنظیم دعوت اسلامی افغانستان- عبدالرب رسول سیاف

۷۶- جبهه ملی افغانستان- برهان الدین ربانی

۷۷- حزب نهضت همبستگی ملی افغانستان- پیر سید اسحاق گیلانی

منابع

([۱]) دارالانشای قانون اساسی، قانون اساسی نوین افغانستان ص ۲۱۷٫

([۲]) محمدعزیز بختیاری، شیعیان افغانستان ص ۲۱۶٫

([۳]) دارالانشای قانون اساسی، قانون اساسی نوین افغانستان ص ۲۱۷٫

([۴]) محمدعزیز بختیاری شیعیان افغانستان ص ۲۱۸٫

([۵]) بصیر احمد دولت آبادی، شناسنامه احزاب و جریانات سیاسی افغانستان ص ۳۱۷٫

([۶]) سیدهادی، خسروشاهی، نهضتهای اسلامی افغانستان ص ۵۴٫

([۷])همان ص ۲۶۱٫

([۸]) آیت الله محسنی، تصویری از حکومت اسلامی در افغانستان.

([۹]) بصیر احمد دولت آبادی شناسنامه احزاب و جریانات سیاسی افغانستان ص ۲۶۰٫

([۱۰]) جمعی از نویسندگان شورای ائتلاف ص ۲۵۹-۲۶۰٫

([۱۱]) سید هادی خسروشاهی، نهضتهای اسلامی افغانستان ص ۲۹٫

([۱۲]) بصیر دولت آبادی شناسنامه احزاب و جریانات سیاسی افغانستان ص ۲۱۷٫

([۱۳]) سید هادی خسروشاهی نهضتهای اسلامی افغانستان ص ۴۷٫

([۱۴]) جمعی از نویسندگان شورای ائتلاف ص ۱۴۴٫

منبع: برگرفته از کتاب بررسی ریشه های تاریخی تشیع در افغانستان؛ اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی 

http://shiastudies.com/fa 

دولت اسلامی و شیعیان افغانستان. دولت اسلامی و شیعیان افغانستان. دولت اسلامی و شیعیان افغانستان. دولت اسلامی و شیعیان افغانستان. دولت اسلامی و شیعیان افغانستان. دولت اسلامی و شیعیان افغانستان. دولت اسلامی و شیعیان افغانستان. دولت اسلامی و شیعیان افغانستان.دولت اسلامی و شیعیان افغانستان.دولت اسلامی و شیعیان افغانستان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.