هشتم جمادی الاول
۱- درگذشت «حاجی کرباسی» عالم و فقیه برجسته (۱۲۶۱ هجری قمری)
۲- رحلت آیت الله «سیدمحمدباقر خوانساری» فقیه بزرگوار شیعه (۱۳۱۳ هجری قمری)
—
۱- درگذشت «حاجی کرباسی» عالم و فقیه برجسته (۱۲۶۱ هجری قمری)
محمدابراهیم کرباسی در روز نوزدهم ربیع الثانی در شهر اصفهان به دنیا آمد. پدرش شیخ محمدحسن شخصی فاضل، پارسا و متدیّن بود و این خانواده در زمره افرادی هستند که نسب آنان به سردار بزرگ اسلام و صحابی وارسته، جناب مالک اشتر نخعی میرسد.
محمدابراهیم دوران شکوفایی خویش را تحت تربیت پدری فاضل، پارسا و اهل تقوا و مادری نیکو سرشت سپری کرد و در ده سالگی پدرش را از دست داد و به توصیه پدر آیت الله آقا سید محمد بید آبادی به تربیت وی کوشید و او در سنین نوجوانی فضایل و مکارم اخلاقی را از او آموخت.
محمّد ابراهیم بعد از آن که در حوزه اصفهان به تکمیل تحصیلات پرداخت، به منظور ارتقای دانستههای خویش به سوی عتبات عراق رهسپار گردید و از محضر آیات عظام: سید مهدی بحرالعلوم و وحید بهبهانی استفاده کرد و به قله اجتهاد رسید و پس از آن به ایران بازگشت و از حوزه درس برخی مشاهیر قم و کاشان بهره مند شد.
پس از مدتی به اصفهان آمد و در مسجد حکیم اصفهان به تدریس فقه و اصول پرداخت و در این عرصه، شاگردان زیادی پرورش داد که از جملهٔ آنها آقایان: حاج ملا هادی سبزواری، میرزای شیرازی، آقا میر سید حسن مدرس اصفهانی،ملا مهدی قمشهای میباشند.
او حیات علمی خود را در این واقعیت میدانست که بر کردار و گفتار خود مراقب باشد و با عبادت خداوند، نورانیتی را به درون خویش بفرستد.
وی بر این اعتقاد بود که وعظ و خطابه از راههای مؤثر تربیتهای دینی و اخلاقی جامعه است و اگر موارد انحراف و انحطاط و راههای نجات و هدایت بدین طریق گوشزد شود، تنبّه و بیداری انسانها را به دنبال میآورد.
یک سال به دلیل کم آبیو نیامدن باران مردم نگران و درمانده شدند. حاکم وقت ـ منوچهر خان معتمد الدوله ـ خدمت آیت الله کرباسی آمد و عرض کرد:
«مردم تقاضا دارند که شما برای انجام نماز و دعای باران به بیرون شهر بروید.»
آن فقیه زاهد گفت: «من پیرم و ناتوان و قوت رفتن را ندارم.»
حاکم گفت: «تختی روان برایتان میفرستم که در آن نشسته و به مکان مورد نظر برای دعای باران بروید.»
مرحوم کرباسی در جواب او فرمود: «آخر با تخت غصبی، آن هم اهدایی از سوی عامل ستم به دعای باران رفتن و تقاضای نزول رحمت کردن، چه مناسبتی دارد و آیا خداوند با چنین وضعی دعای ما را مستجاب میکند؟!»
یکی از فرزندان حاجی عرض کرد: «خودمان با همکاری مردم تختی از چوب برایتان میسازیم.»
نجّاری پذیرفت که آن وسیله را بسازد. در شهر اعلان نمودند که از روز شنبه همه مردم روزه بگیرند تا روز دوشنبه با حال روزه به همراه حاجی کرباسی برای دعای باران حاضر شوند. مردم روزه دار در موعد مقرر در حوالی محلّ اقامت ایشان، اجتماع کردند و ایشان را با تختی به سوی تخت فولاد آورند؛ گروهی از ارامنه جلفای اصفهان نیز صف کشیدند و کتاب آسمانی خود ـ انجیل ـ را گشودند. یهودیان اصفهان نیز با تورات در آن مکان حاضر شدند. آیت الله کرباسی مشاهده کرد در یک سو، ارامنه و در طرف دیگر، یهودیان صف کشیدهاند. پس سر خویش را برهنه نمود و به جانب آسمان نگریست و عرض نمود:
«خدایا! محمّد ابراهیم محاسنش را برای نشر اسلام سپید کرده است؛ امروز مرا نزد پیروان مذاهب دیگر شرمسار مفرما!.»
ناگهان ابری متراکم، آسمان اصفهان را فرا گرفت و ساعتی بعد، ریزش باران به طور مداوم آغاز گردید و بدین گونه مردم از عوارض کاهش منابع آب و خشکسالی نجات یافتند.
سرانجام این عالم عامل در هشتم ماه جمادی الاولی ۱۲۶۱ هـ. ق از دنیا رفت.
—
۲- رحلت آیت الله «سیدمحمدباقر خوانساری» فقیه بزرگوار شیعه (۱۳۱۳ هجری قمری)
سید محمد باقر خوانساری معروف به”صاحب روضات” در سال ۱۲۲۶ ه.ق در خوانسار به دنیا آمد. خاندان سید محمد باقر، به روضاتی یا روضاتیان شهرت دارند. این خاندان نسبشان به امام کاظم(علیه السلام) میرسد و همواره چهرههای برجستهای از آنان در شمار عالمان دین بودهاند.
جد اعلای این خاندان به هنگام فتنه افغان در حدود سال ۱۱۳۵ ه.ق به ناچار از اصفهان به خوانسار کوچ کرد و در آنجا اقامت گزید و به همین دلیل فرزندان وی که تا مدتی در خوانسار میزیستند در دورهای به خوانساری شهرت یافتند.
میرزا زین العابدین، پدر سید محمد باقر به اصفهان بازگشت و در محله چهار سوی شیرازیها سکونت گزید و از همین روی اعقاب وی به چهار سوقی (یا چهار سویی) شهرت یافتند.
سید محمدباقر تحصیلات ابتدائی را پیش از مهاجرت به اصفهان، در زادگاه خویش و از جدّش سید ابوالقاسم جعفر فرا گرفت و پس از وفات جدش همراه با پدر و برادرانش به اصفهان کوچ کرد و در محضر شیخ محمد تقی ایوانکی طهرانی معروف به اصفهانی، محمد باقر شفتی معروف به حجت الاسلام، محمد ابراهیم کرباسی، سید محمد بن عبدالصمد شهشهانی به فراگیری دانشهای مرسوم حوزه پرداخت.
او در سال ۱۲۵۳ ه.ق برای زیارت عتبات عالیات به عراق سفر کرد و در کربلا، از محضر سید ابراهیم موسوی قزوینی، صاحب ضوابط الاصول، استفاده کرد. سید محمد باقر با این استادش موافقت و مؤانستی شایسته داشت، به طوری که حتی پس از مراجعت به اصفهان، میان آنها نامهنگاری برقرار بود.
سید محمدباقر خوانساری از پدر و برخی بزرگان و استادانش اجازه روایت و اجتهاد داشت و ریاست علمی و مذهبی در اصفهان به او منتهی میشد و حوزه درسش محل حضور اهل علم بود.
از جمله شاگردان او میتوان به: شریعت اصفهانی، ابوتراب خوانساری و سید محمد کاظم یزدی اشاره کرد.
سید محمد باقر، ۸ فرزند پسر داشت که فرزند هفتم در کودکی درگذشت و ۷ تن دیگر همگی از علمای اصفهان در روزگار خود بودهاند. میرزا محمد مسیح و میرزا احمد از برجستهترین و مشهورترین فرزندان او در فضل و دانش بودند.
مهمترین اثر سید محمد باقر کتاب “روضات الجنات فی احوال العلما و السادات” است که به سبب تألیف آن، به “صاحب روضات” ملقّب شد.
احسن العطیه، تلویح النوریات من الکلام، حاشیه بر شرح لمعه شهید ثانی و حاشیه بر قوانین الاصول میرزای قمی از دیگر تالیفات اوست.
سید محمد باقر خوانساری، قصیدههای فراوانی به عربی و فارسی در موضوعات مختلف، به ویژه در مدح و مرثیه اهل بیت(علیهم السلام) سروده است. نثر خوانساری عموماً مسجع و متکلفانه است. نمونهای از این نثر، علاوه بر خطبه بلیغ و بینقطه او، نامههایی است که به برخی از بزرگان و دانشمندان معاصر خویش نگاشته است.
سرانجام این محقق برجسته شیعه؛ در هشتم جمادی الاولی سال ۱۳۱۳ ه.ق از دنیا رفت و در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.