اول ربیع الثانی

اول ربیع الثانی

اول ربیع الثانی

۱- قیام توّابین (۶۵هجری قمری)
۲- شهادت امام باقر “علیه السلام” {به قولی} (۱۱۴هجری قمری)
۳- درگذشت ملا علی بن فتح الله نهاوندی (۱۳۲۲هجری قمری)
۴-درگذشت میزرا کوچک خان (۱۳۴۰هجری قمری)
۵- درگذشت آیت الله شیخ قدرت الله وجدانی فخر (۱۴۱۷هجری قمری)

۱- قیام توّابین (۶۵هجری قمری)

پس از شهادت امام حسین(علیه‌السلام) و یاران با وفایش در کربلا به دست سپاهیان یزید بن معاویه و عدم یارى آن حضرت از سوى مسلمانان و دوستداران اهل بیت(علیهم‌السلام) یک حالت سرخوردگى و پشیمانى در مسلمانان پدید آمد. در شهر کوفه که بزرگترین مرکز شیعیان عالم اسلام بود، ندامت و پشیمانى شیعیان به خاطر عدم نصرت امام حسین(علیه‌السلام) و تنها گذاشتن وى در کربلا شدت بیشترى داشت و از این بابت، خودشان را سرزنش کرده و خطاکار مى ‌دانستند.
آنان پس از مراسم‌ هاى عزادارى امام حسین(علیه‌السلام) و گفتگوهاى جمعى به این نتیجه رسیدند که این ننگ و ندامت را نمى‌ توانند از خود دور کنند، مگر با کشته‌شدن در راه اهداف ابا عبدالله الحسین(علیه‌السلام) و گرفتن انتقام از قاتلان وى.
رهبرى این جنبش را چند تن از سران سال خورده شیعه عراق بر عهده داشتند که معروف ترین آنان عبارت بودند از: سلیمان بن صرد خزاعى، عبدالله بن وال تمیمى، رفاعه بن شداد بجلى، عبدالله بن سعد ازدى و مسیب بن نجبه فزارى.
قیام توابین از سال ۶۱ ه.ق پس از شهادت امام حسین(علیه‌السلام) شکل گرفت و به تدریج فراگیر شد و طرفداران بسیارى پیدا کرد و به مدت چهار سال شکل‌ گیرى جنبش، نیرو و امکانات قابل توجهى فراهم گردید. بدین منظور رهبران قیام، نخستین روز ربیع الثانى سال ۶۵ قمرى را آغاز رسمى حرکت خود از شهر بزگ کوفه تعیین کردند.
در این زمان، “یزید بن معاویه” به هلاکت رسیده بود و “مروان بن حکم” در شام و غرب عالم اسلام و “عبدالله بن زبیر” در مکه و شرق و جنوب عالم اسلام، حکم رانى مى‌ کردند و شهر کوفه در سیطره عبدالله بن زبیر و طرفدارانش قرار داشت.
در آغاز عده اى درصدد درگیر کردن توابین با عامل عبدالله بن زبیر در کوفه را داشتند ولى با زیرکى “عبدالله بن زبیر انصارى”، استاندار وقت کوفه و اعلام پشتیبانى وى از توابین، هیچ گونه جنگى در کوفه به وقوع نپیوست.
توابین که تعدادشان چهار هزار نفر بود از کوفه به “پادگان نخیله” و از نخیله به سوى کربلا حرکت کردند و مدتى در آن جا به سوگوارى پرداختند و بسیار گریه و ناله کرده و از خداى سبحان، به خاطر گناه و جرم خویش، طلب غفران نمودند و آن‌گاه به سوى سرزمین “جزیره (بین النهرین)” رهسپار شدند و در منطقه “عین الورده” با سپاهیان مروان بن حکم به فرماندهى “عبیدالله بن زیاد” مواجه شدند.
در آغاز، گروهى از توابین به فرماندهى “مسیب بن نجبه فزارى” با گروهى از سپاه عبیدالله بن زیاد درگیر شدند و با مجاهدت و دلاورى‌‌ هاى توابین، سپاه عبیدالله متحمل شکست سنگین شد و بسیارى از شامیان کشته و بسیارى زخمى گردیدند و تنها عده اى موفق به فرار از صحنه نبرد شدند.
عبیدالله بن زیاد که تعداد سى هزار نفر از شامیان را فرماندهى مى ‌کرد، براى بار دوم سپاهى به استعداد دوازده هزار مرد جنگنده به فرماندهى “حصین بن نمیر” به نبرد توابین فرستاد و این بار نیز پیروزى با خداجویان توابین بود ولى تاریکى شب، مانع پیروزى نهایى آنان گردید.
اما بار سوم عبیدالله بن زیاد در همان شامگاه با تمام نیرو و تجهیزات جنگى به نبرد توابین شتافت و جنگ خونینى میان طرفین شعله‌ور گردید. سلیمان بن صرد که با سپاهى سنگین از دشمن روبرو شده بود، از زین اسب به پایین آمد و شمشیرش را از غلاف بیرون آورد و غلاف آن را شکست و به یاران خود گفت: اى بندگان خدا! هر کسى مى‌ خواهد که بامداد فردا در نزد پروردگارش باشد، از گناه و جرمش توبه کند و به پیمان خویش وفا کند، پس با من بیاید.
در این هنگام، تعداد زیادى از یاران او از اسب پیاده شده و بى‌ باکانه به صفوف عظیم دشمن زدند. تعداد اندک شهادت طلبان توابین، صحنه میدان را بر انبوه جنایتکاران شام تیره و تنگ کردند و اگر پیروزى‌ هاى آنان به همان صورت ادامه مى‌ یافت، پیروزى نهایى نصیب آنان مى ‌شد، ولى شامیان به جاى نبرد تن به تن توابین را آماج تیرهاى بى‌ امان خویش قرار دادند و در این میان “سلیمان بن صرد”، مورد اصابت تیر “یزید بن حصین بن نمیر” قرار گرفت و به شهادت رسید و پس از او “مسیب بن نجبه” فرماندهى توابین را بر عهده گرفت ولى پس از مبارزاتى، او نیز به شهادت رسید.{۱}
از آن پنج فرمانده و امیر توابین هر کدام پس از دیگرى، فرماندهى را بر عهده گرفته و با سربازان عبیدالله بن زیاد به نبرد پرداختند ولى در میان میدان به شهادت رسیدند و تنها “رفاعه بن شداد بجلى” به همراه عده اى اندک از توابین از تاریکى شب استفاده کرده و خود را از آن واقعه هولناک نجات داده و به کوفه برگشتند و در قیام مختار بن ابى‌عبیده ثقفى که پس از شهادت توابین به وقوع پیوست، شرکت نمودند.{۲}
همچنین حصین بن نمیر که در کربلا دلهای اهل بیت (علیهم السّلام) را سوزاند در عین الورده به دست ابراهیم پسر مالک اشتر کشته شد و به جهنّم واصل گردید.{۳}

۱) المنتظم فى تاریخ الامم والملوک، ج ۶، ص ۲۸ و ص۳۶٫
۲) مروج الذهب، ج ۳، ص ۱۰۰؛ تاریخ الطبرى، ج ۵، ص ۵۵۱؛ البدایه والنهایه، ج ۸، ص ۲۵۳؛ ماهیت قیام مختار، ص ۲۲۱٫
۳) قلائد النحور: ج ربیع الثانی، ص ۱۹۱٫

۲- شهادت امام باقر “علیه السلام” {به قولی} (۱۱۴هجری قمری)

در این روز به روایتی، شهادت امام محمد باقر(علیه السّلام) است.{۱}
ایشان نوزده سال و ده ماه پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) زندگى کرد و در تمام این مدت به انجام دادن وظایف خطیر امامت , نشر و تبلیغ فرهنگ اسلامى , تعلیم شاگردان , رهبرى اصحاب و مردم , اجرا کردن سنتهاى جد بزرگوارش در میان خلق , متوجه کردن دستگاه غاصب حکومت به خط صحیح رهبرى و راه نمودن به مردم در جهت شناخت رهبر واقعى و امام معصوم , که تنها خلیفه راستین خدا و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در زمین است , پرداخت و لحظهاى از این وظیفه غفلت نفرمود.
سرانجام در سال ۱۱۴ ه.ق در سن ۵۷ سالگى در مدینه به وسیله هشام مسموم شد و چشم از جهان فروبست . پیکر مقدسش را در قبرستان بقیع – کنارپدر بزرگوارش – به خاک سپردند .

۱) قلائد النحور: ج ربیع الثانی، ص ۱۷۷

۳- درگذشت ملا علی بن فتح الله نهاوندی (۱۳۲۲هجری قمری)

ملاعلی بن ملافتح اللَّه نهاوندی نجفی، فقیه اصولی، رجالی، ادیب نحوی لغوی، که پس از فراگرفتن مقدمات ، جهت تکمیل آموخته‌های خویش رهسپار نجف گردید و در درس شیخ مرتضی انصاری شرکت نمود و از خواص شاگردان شیخ گردید.
او همچنین از محضر میرزا ابوالقاسم کلانتری استفاده نمود. پس از درگذشت شیخ انصاری عهده‌دار تدریس و بحث و تألیف شد. نهاوندی از علماء بزرگ امامیه در قرن چهاردهم هجری قمری است. او را به کثرت دانش دینی و فقهی ستوده‌اند و در اصول وی را مؤسس و در پاره ای از مواضع و مباحث این فن ،یگانه دانستند.
از آثار او میتوان به: “تشریح‌الاصول‌الصغیر”؛ “تشریح‌الاصول الکبیر”؛ “مقدمهٔ الواجب”؛ کتاب “الطهاره”؛ “الدماء‌الثلاثهٔ”؛ “مشارق‌الاصول” اشاره کرد.
سرانجام این عالم فرزانه در سال۱۳۲۲ه.ق در نجف اشرف در اثر بیماری وبا درگذشت و در وادی‌السلام دفن گردید.

۴-درگذشت میزرا کوچک خان (۱۳۴۰هجری قمری)

یونس معروف به میرزا کوچک در سال ۱۲۹۸ ه‍.ق در محله استاد سرای رشت متولد شد. چون پدر یونس میرزا بزرگ نام داشت، یونس از کودکی به میرزا کوچک و سپس به نام کوچک خان یا کوچک جنگلی شهرت یافت. وی در دوران کودکی و جوانی در صالح آباد رشت و مدرسه جامع و مدرسه محمودیه تهران صرف و نحو و مقدمات علوم دینی را فرا گرفت و به تحصیلات خویش ادامه داد وعمده تحصیلات خود را نزد استادی به نام خلخالی گذراند. بنابر نقل رضا مظفری در کتاب مشاهیر گیلان او در آستانه نیل به مقام اجتهاد بود که تحولات ایران آن زمان مسیر زندگی‌اش را تغییر داد.
در عهد پادشاهی مظفر الدین شاه که پادشاهی مریض و ناتوان بود و زمام امور کشور را به دست عین الدوله صدر اعظم خویش سپرده بود، ظلم و ستم صدر اعظم و دیگر درباریان و وقوع چند حادثه به گسترش نارضایتی عمومی کمک کرد. میرزا کوچک خان در رشت عده‌ای از روحانیون را با خود همراه کرد و گروه «مجمع روحانیون» را تشکیل داد و تدریجاً آنها را مسلح کرد.
مقارن تحصن علما در سفارت عثمانی، او نیز در شه بندی رشت متحصن شد و به دنبال قتل آقا بالا خان سردار افخم در واقعه مشروطیت به مجاهدین پیوست و در فتح قزوین شرکت کرد و هنگامی که هجوم به تهران لازم آمد مجدداً کوچک خان به ماموریت جنگی اعزام و با اردوی خود از کرج تا تهران و در تهران تا تحصن محمد علی شاه به سفارت روس منتهای دلیری نشان داد وی در جنگ سه روز مجاهدین با قوای استبداد، مامور جبهه قزاقخانه بود.
میرزا کوچک خان در شورش شاهسَوَن‌ها همراه یفرم خان و سردار اسعد به کمک ستارخان شتافت ولی به علت مریضی به تهران برگشت و با طغیان ترکمن‌ها که به تحریک شاه مخلوع روی داده بود داوطلب جنگ شد و به گمش تپه رفت. در یکی از جنگ‌ها گلوله خورد و به بادکوبه و تفلیس برده شد و پس از چند ماه مداوا و معالجه به گیلان بازگشت. برگشتنش مقارن ختم غائله محمد علی شاه در گمش تپه بود. از آنجا که به علت فعالیت‌های آزادی خواهانه‌اش به امر قونسول تزاری از حق اقامت در موطن محروم شده بود، به تهران آمده و بر ضد تجاوزات و بیدادگری‌های روسیه تزاری به فعالیت پرداخت.
میرزا کوچک خان پس از حدود هفت سال مبارزه و جنگ و گریز با تعداد اندکی از یاران خود برای جمع آوری قوا به طرف خلخال حرکت کرد که در برف و بوران اسیر گشت و جان خود را از دست داد. با درگذشت وی در اول ربیع الثانی سال۱۳۴۰ه.ق نهضت جنگل به نقطه پایان خود رسید.

۵- درگذشت آیت الله شیخ قدرت الله وجدانی فخر (۱۴۱۷هجری قمری)

حاج شیخ قدرت الله وجدانی فخر سرابی فرزند سیف الله در روستای (جهیزدان) از توابع شهرستان عالم پرور سراب (یکی از شهرهای آذربایجان شرقی) و در یک خانواده مذهبیبه دنیا آمد. وی از همان جوانی به تحصیل و کسب معارف همت گماشت و پس از گذراندن مقدمات در شهرستان سراب و حوزه علمیه تبریز به شهر قم آمد و در محفل درس اساتیدی همچون آیت الله العظمی نجفی مرعشی، سلطانی، شهید صدوقی و مجاهدی تبریزی زانو زد و به فراگیری سطوح عالیه فقه و اصول پرداخت .
در علم معقول و آموختن شرح منظومه ملاهادی سبزواری و کتاب اسفار صدر المتألهین شیرازی از محضر اساتید فن هم چون امام خمینی و علّامه طباطبائی بهره مند شد و پس از فراگیری علوم مختلف در سطوح عالیه، به حلقه درس خارج آیت العظمی سیّد محمّد حجّت کوهکمری(ره) (بنیانگذار مدرسه حجتیه) راه یافت و همچنین از درس خارج فقه و اصول در محضر آیات عظام حاج آقا حسین بروجردی، شیخ عبدالنبی عراقی حضرت امام خمینی، محقق داماد، شیخ محمد علی ارکی و دیگر بزرگان حوزه علمیه قم بهره ها برد.
س از سالها تلاش موفق به اخذ درجه اجتهاد از اساتید و بزرگان عصر خویش گردید که از جمله آنها می توان به اجازه اجتهاد از حضرات آیات: حاج شیخ عبد النبی عراقی، مرعشی نجفی، سید ابوالقاسم کاشانی و تعدادی دیگر از علمای بزرگ اشاره کرد.
دو ویژگی اخلاقی ایشان که بیشتر از همه بروز و ظهور داشت یکی علاقه مندی شدید به دستگاه حضرت امام حسین (علیه السلام) بود و دیگر اینکه اشتیاق بیش از حد به شاگردان خویش داشت تا آنجائی که طلبه ها را مانند فرزندانش دوست می داشت و از این جهت میتوان رمز موفقیت این استاد را در تدریس شیوائی بیان و حسن معاشرت با مخاطبین خویش دانست.
استاد وجدانی افزون بر پاسداری از سنگر تدریس و تبلیغ،در طول عمر خویش آثار متعددی را به رشته تألیف در آورده که از جملهء آن ها میتوان به: “الجواهر الفخریه فی شرح اللّمعه و الرّوضهالبهیه، تقریرات درس خارج فقه و اصول استاد خویش مرحوم آیت الله شیخ عبدالنبی، «وظائف المکلّفین» در اصول و فروع دین و رساله ای در قاعده لاضرر” اشاره کرد.
سرانجام بعد از سالها تلاش در راه ترویج دین و احکام نورانی اسلام و تعلیم و آموزش هزاران طلبه فاضل و دانشمند در حوزه علمیه قم این استاد بزرگوار در سحرگاه روز شنبه اول ربیع الثانی ۱۴۱۷ ه.ق در سن ۶۴ سالگی در شهر مقدس قم به دیدار حق شتافت و در حرم مطهر حضرت معصومه(سلام الله علیها) به خاک سپرده شد.

http://shiastudies.com

اول ربیع الثانی. اول ربیع الثانی. اول ربیع الثانی. اول ربیع الثانی. اول ربیع الثانی. اول ربیع الثانی. اول ربیع الثانی. اول ربیع الثانی. اول ربیع الثانی. اول ربیع الثانی. اول ربیع الثانی. اول ربیع الثانی. اول ربیع الثانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.