2.تلاش های همه جانبه ی امام صادق(ع) و تحلیل های آیندگان میراث ماندگاری که در پی تلاش های تاب فرسای امام صادق(ع) خود نمایی کرد و بر جای ماند، اندک اندک از همان روزگار زیست آن بزرگوار، ترکیب ها و تعبیرهایی را سر زبان ها انداخت که نوآمد بود و تا آن هنگام، بسیاری که «عرف عام» و توده های مردم بر کنار از مناسبات علمی ــ و به ویژه حدیثی ــ بودند، نشنیده بودند: تشیع جعفری، شیعه ی جعفری و مذهب جعفری!از این جاست که کسانی بسیار از آیندگان و باید گفت امروزیان و نویسندگانچند دهه ی اخیر خواسته اند در پی راز گشایی از این نامگذاری ها و «بیان وجه تسمیه ها» برآیند و تحلیلگرانه آنها را کالبد شکافی کنند، در نگاه اینان، «باید» از یک سو نقش ویژه ای که امام صادق(ع) در شکل گیری کلام و فقه شیعیان داشت و از سوی دیگر اینکه تلاش های هیچ پیشوایی از پیشوایان امامی مذهب ها، با تکاپوی آن بزرگوار در این باره، مقایسه کردنی نیست، مایه ی هویت بخش و صدور شناسنامه تشیع ــ در کنار دیگر گرایش ها و باورهای شناخته شده ی پس از روزگار امام صادق(ع) چون حنفی و مالکی و شافعی و حنبلی ــ شده باشد و پیروان دیگر مذاهب، همواره نام آن پیشوای برجسته را کنار نام شیعیان، دیده و شنیده باشند؛ چنان که گویا این مذهب، بی نام جعفر بن محمد، در هیچ کجای جهان، شناختنی نباشد(ر.ک به: ریچارد، ۱۹۹۶م، ص۶۳/سراج انصاری، ۱۳۲۷، صص۸۶ و ۱۹۵/مغنیه، همان، ص ۱۰۹/کمال شعت، ۱۴۱۴ق، ص ۱۲۹/عثمان، ۱۴۱۴ق، ص۲۲/شریف قرشی، همان /قزوینی، همان، ج۲، ص۳۱۷/امین، همان /یحیی امین، همان، ص ۱۹/الهی ظهیر، ۱۴۰۵ق، ص ۲۶۹/تشید ۱۳۳۱، ص۱۰۷/شیرازی، ۱۴۱۹ق، ص۶۱/سجادی، ۱۳۷۳، ج۱، صص ۵۹،۲۸۵،و۶۴۱/سازمان دایره المعارف تشیع، ۱۳۶۸، ج۲، ص۳۵۸/سازمان دایره المعارف تشیع، ۱۳۷۵، ج۵، ص۳۹۴/سازمان دایره المعارف تشیع، ۱۳۸۰، ج۱۰،ص۱۶۷/موسوی،[بی تا]، ص ۱۸/شیرازی، همان/حیدر، همان).در این میان، سخن مرحوم ذبیح الله منصوری خواندنی است و ما در این جا آن را بی کم و کاست، گزارش می کنیم:من مردی هستم مسلمان دارای مذهب شیعه ی اثنی عشری، ولی تا امروز نمی دانستم چرا مذهب شیعه را به اسم جعفری خوانده اند …مگر امام اول ما حضرت علی بن ابی طالب نیست و چرا مذهب ما را مذهب علوی نخوانده اند و مذهب جعفری نامیده اند …تا اینکهرساله ای …به دستم رسید …و بعد از خواندن آن رساله بر من معلوم شد چرا بین ائمه ی دوازده گانه ی ما، حضرت امام جعفر صادق(ع) آن قدر بر جسته شد که نام وی را روی مذهب شیعه نهادند و آن را مذهب جعفری خواندند …من بعضی کتب را که راجع به امام جعفر صادق(ع) نوشته [شده بود] خواندم و دیدم که در اکثر آنها از اعجاز و مناقب امام ششم، صفحات زیاد وجود دارد، ولی ننوشته اند چرا مذهب شیعه به اسم مذهب جعفری خوانده می شود …(مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ، ۱۳۶۱، ص۱۳).باری، بر پایه ی همین گمانه زنی ها بوده است که ترکیب ها و تعبیر هایی چون «الجعفریه» (علی سالوس، ۱۴۱۷ق، ص ۴۵و ج۳، صص ۱۱۹و ۱۲۴/عثمان، همان/سجادی، همان، ص۶۴۱/امین، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۲۳۹/زکی خورشید و دیگران، ۱۳۵۲ق، ج۱۴، ص۶۴/ناصر الدین شاه، ۱۴۰۷ق، ص۱۸۷/امین، سید محسن، همان، ص۲۱/وجدی، [بی تا]، ج۳، ص۱۱۸)، «الجعفریه الاثناعشریه» (علی سالوس، همان، ج۳، ص۱۱۹/امین، عبدالله، ۱۹۹۱م، ص۲۷)، «الجعفری الاثنی عشری» (علی سالوس، همان، ص۱۲۴)، «الشیعه الجعفریه الاثنا عشریه» (کمال شعت، همان)، «الامامیه الجعفریه الاثنی عشریه» (محمد علی محمد، ۱۴۱۸ق، صص۲۴۱و۲۶۳)، «مذهب جعفری» (حیدر، همان، ص۶۲/الهامی، ۱۳۷۷، ص۳۸۲/سجادی، همان، ص۲۸۵/جمعی از نویسندگان ۱۳۸۰، ج۱۰، ص۱۶۷/شیرازی، همان، پیشین، ص۵۷۶/قزوینی، همان /امین، سید محسن، همان، ص۲۵)، «جعفری» (جمعی از نویسندگان، ۱۳۷۵، ج۵، ص۳۹۴/تشید، همان)، «فقه جعفری» (جمعی از نویسندگان، ۱۳۶۸، ج۲، ص۳۸۵/امین غالب طویل، [بی تا]، ص۱۹۹)، «المدرسه الفقهیه الجعفریه» (موسوی، همان)، «الطائفه الجعفریه» (شریف قرشی، همان، ج۷، ص ۱۹۸)و «الشیعه الامامیه الاثنی عشریهالجعفریه» (عزیز ابراهیم، [بی تا]، ص۳۴) به نوشته های باورمندان مذهب تشیع و نیز خرده گیران آن، راه یافت و چنان که پس از این خواهیم گفت، این راه یابی، پیامد به بیراهه رفتن نویسندگان شان بوده است.
3.بازخوانی بستر شکل گیری لقب «شیعه ی جعفری»
1ــ۳.چند نکته ی آغازین پیش از پرداختن به بازخوانی پرونده ی پا گرفتن لقب یاد شده، یادآوری چند نکته بایسته است:۱ــ۱ــ۳.بر پایه ی گزارش ها، اصطلاح «جعفریه» ــ با آنکه گمان می شود باید پیروان امام جعفر بن محمد صادق(ع) را پوشش دهد ــ لقب پیروان دو تن از معتزلیان، جعفر بن مبشر همدانی و جعفر بن حرب ثقفی و نیز گروهی از غالیان برباد رفته ی شیعه بوده است(یحیی امین، همان، ۸۲ ــ۸۳/سجادی، همان، ص۶۴۱/تهانوی، ۱۹۹۶م، ج۱، ص۵۶۶/بغدادی، ۱۴۰۸ق، ص۱۵۳/خریس و ع. امیر مهنا، ۱۹۹۴م، ص۷۰ــ ۷۷).تهی بودن پاره ای از نوشته های سال های دور دست تر ــ به ویژه آنچه درباره ی ملل و نحل گردآوری شده است ــ از کاربری لقب «شیعه ی جعفری» درباره ی پیروان امام صادق(ع)، کسانی چون سید محسن امین(همان، ص۲۱) و یحیی امین(همان، ص۸۳) را به این گمان انداخته است که تفسیر آن لقب به این پیروان را پدیده ای نوآمد و رخ نموده «در این عصر» بدانند؛ با آنکه چنین نیست و در دنباله ی سخن، نشان خواهیم داد این لقب ــ چنان که یکی از نویسندگان معاصر(عثمان، همان) هم گذرا و شتابان یادآوری کرده است ــ در سال های زندگی آن حضرت نیز درباره ی پیروانش به کار می رفته و بازتاب نیافتنش در نوشته های دیگران، برخاسته از کمی باریک بینی یا جست و جوگری شان بوده است.۲ــ۱ــ۳.تحلیلگرانی که پیش تر هم از آنها یاد کرده ایم، تلاش ها و تکاپوهای بیشتر فقهی و پس از آن، کلامی امام صادق(ع) را خاستگاه این لقب دانسته اند، اما خواهیم دید که چنین نیست و داستان، داستان دیگری است. در این جا، به یادآوری این نکته بسنده می کنیم که در سال ها و سده های آغازین تاریخ دانش مسلمنان، همه ی دانش ها رنگ و بویی حدیثی داشته اند و کتاب های تفسیر، تاریخ فقه، کلام، «سند محور» و زیر سایه ی سنگین نقل و نشر حدیث، گرد آوری می شدند. هم از این روی بود که مباحثی تاریخی چون مغازی رسول خدا(ص) و نیز تفسیر سوره ها و آیه ها، گوشه هایی از نوشته هایی چون صحاح ششگانه ی اهل سنت را ویژه خود می کردند و جدا از آنها نوشته نمی شدند و این، یعنی راه بردن سرنوشت همه ی دانش های آن روز به کوچه ی بن بست سرنوشت حدیث!۳ــ۱ــ۳.جهان نامگذاری ها ــ چه پای اسم خاص در میان باشد و چه پای لقب و کنیه ــ جهان «است ها» ست، نه «بایدها». یک نام، نخست یک تاریخ زادن و یک جغرافیای به کار رفتن دارد(جهان «است») و پرداختن به چرایی و رازگشایی از چگونگی رونمایی اش(جهان «باید»)، کاری است به دنبال پیدا کردن آن تاریخ و جغرافیا.لغزش بزرگ کسانی که لقب «شیعه ی جعفری» را لقبی پیدا شده در سال های دم دست می دانند و نیز آنانی که آن را زاده ی سده های دور دست می شمارند یکی پس از دیگری یا ناآگاهی از پیشینه ی دیر پای به زبان ها آمدن این لقب است و یا چشم بستن بر تاریخ زادن و جغرافیای کاربردش. برآیند این دو لغزش، آن بوده است که هر دو دسته، دست به دامان «بایدها» شوند و چنان که پیش تر هم گفته ایم چنین بیندیشند که «باید» تلاش های تاب فرسای امام صادق(ع) در بر پاساختن مرزها و دیوارهای اعتقادی و فقهی شیعیان و هویت بخشی استقلال طلبانه ی آنبزرگوار به پیروان خود، مایه ی برخاستن و به کار رفتن لقب «شیعه ی جعفری» باشد.این «باید» یابی، گاه چنان تندروانه بوده است که دست کم با نگاه به رویه ی عبارت پردازی ها و جمله سازی ها گویا شیعیان یا امامی جز امام صادق(ع) نداشته اند(عثمان، همان/سراج انصاری، همان، ص۱۹۵/سجادی، همان) و یا فقهشان هیچ آبشخوری جز سخنان آن جناب نداشته است!(سراج انصاری، همان، ص۸۶/مغنیه، همان/کمال شعت، همان /سجادی، همان، ص۵۹/جمعی از نویسندگان، ۱۳۷۵، ج۵، ص۳۹۴) و ناگفته پیدا است که یپامد چنین برداشت ها و پیوند زدن هایی ــ که ای بسا خرده گیران بر مذهب جعفری، خواسته و دانسته و باورمندان به آن، ناخواسته و نادانسته یا آن را دامن می زنند و یا با آغوش بازش می پذیرند ــ بدعت آمیز بودن و ساختگی نمودن این مذهب و ریشه نداشتنش در سال ها و سده های پیش از زیست امام صادق(ع) است.منبع: نشریه شیعه شناسی، شماره ۲۶.
بازدیدها: ۰









هیچ نظری وجود ندارد