راهکارهاى رهایى شیعیان عربستان۲
راهکارهاى رهایى شیعیان عربستان۱
راهکارهاى بلند مدت
- ضرورت اتحاد و همبستگى در جوامع اسلامى و شیعى؛
- راههاى رسیدن به وحدت؛
. دگرگونى فرهنگى؛
- تلاش براى گسترش فرهنگ تشیع به وسیله چاپ و نشر؛
- مبارزه در راه دفاع از تشیع تا سرحد شهادت؛
- توجه به رشد جمعیتى عربستان؛
. حرکت در مسیر راستین با راهنمایى بزرگان تشیع؛
. بیدارى و آگاهى روزافزون شیعیان؛
. ایجاد انگیزه و هدف براى نسل جوان به منظور حفظ هویت مستقل شیعى؛
- ایجاد شور، نشاط و حماسه براى دفاع از حقوق خویش؛
- گسترش هرچه بیشتر ابعاد فرهنگى و اصیل اسلامى به صورت علمى و مستند؛
- تلاش به منظور تغییر دیدگاههاى منفى منطقهاى و کشورى درباره شیعیان؛
- ارتقاى سطح علمى و آگاهى درباره حقانیت مکتب تشیع؛
- تشریح و بازگویى ویژگىهاى منحصربهفرد تشیع، مثل پیروى از اهل بیت پیامبر و انحصار امامت در مکتب تشیع، طبق کلام رسول الله ؛
- اثبات حقانیت تشیع با استناد به روایات و منابع کتب اهل سنت؛
- به وجود آوردن فرصت در مجامع عمومى براى ابراز عقیده شیعیان؛
- برخوردارى از مطبوعات مستقل و تأثیرگذار؛
- تلاش به منظور آزادى فعالیت براى همه فرقهها و گروههاى اسلامى؛
- تدوین قانون اساسى جامع و کاملاً اسلامى؛
- احترام به حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل همه مسلمانان؛
- دسترسى عمومى، امکان دادخواهى و مراجعه به محاکم قضایى بىطرف؛
- آزادى در انتخاب وکیل؛
- ممنوعیت شکنجه و زندان براى داشتن عقاید دینى؛
- برقرارى ارتباط و تعامل بین اندیشمندان فِرَق اسلامى؛
- جلوگیرى از بروز اختلاف بین نخبگان و دانشمندان جهان اسلام؛
- تلاش براى تمکین حکومت به جلوگیرى از دستگیرىهاى بىمورد، بازداشتهاى غیرقانونى و محکومیتهاى بدون دلیل؛
- اثبات تنگنظرى، افزونخواهى و برترىطلبى برخى فرقهها و توصیه به تعدیل و تعامل بیشتر با دیگر فرق اسلامى؛
- اتخاذ تدابیر عاقلانه در جلوگیرى از تشدید تضادها و تعمیق اختلافها بین فرقههاى اسلامى؛
- تبیین استراتژى کلى درباره همگرایى اسلامى و تقبیح تمامیتخواهى فرقهاى؛
- ارائه صحیح محصولات فرهنگى و گسترش کمى و کیفى آن؛
- ایجاد جنبشها و تشکیلات سیاسى براى به دست آوردن حقوق عمومى شیعیان و برداشتن محدودیتها و تبعیضهاى اعمال شده.
ضرورت اتحاد و همبستگى در جوامع اسلامى و شیعى
از دیگر راههاى رهایى پیروان مکتب اهل بیت از تبعیض، محدودیت و مظلومیت، وحدت اسلامى است؛ زیرا فراخوان عمومى دین مبین اسلام، اتحاد و همبستگى است و اگر مسلمانان بخواهند جامعهاى بالنده داشته باشند، راهى جز اتحاد براى تحقق چنین جامعهاى، متصور نیست.
با نگاهى گذرا به تاریخ اسلام، به نتایج و ثمرات همبستگى و نقش انکارناپذیر آن در پیروزى مسلمانان پى خواهیم برد. آنچه باعث مىشود که مسلمانان با تعداد اندک و تجهیزات کم بر دشمنان خود پیروز شوند، چیزى جز اتحاد نیست.
دشمنان اسلام نیز اتحاد و همبستگى مسلمانان را نشانه رفته و با استفاده از راهکارها و ابزار متفاوت، سعى کردهاند تا از تحقق و تشکیل جامعه متحد اسلامى جلوگیرى کنند که متأسفانه در برخى از موارد نیز موفق بودهاند.
اگر مسلمانان و به ویژه شیعیان به آموزههاى دینىشان عمل، و مفاهیم قرآن ـ این منشور همیشه جاوید انسانسازى و جامعهسازى ـ را در زندگى فردى و اجتماعى خود پیاده کنند؛ جامعهاى پویا و پیشرو خواهند داشت؛ جامعهاى که هیچ کس نمىتواند از استحکامات آنان ـ عقاید و مفاهیم قرآنى ـ عبور کند. در غیر این صورت، نهتنها جامعه متحد اسلامى و شیعى محقق نخواهد شد؛ بلکه دشمنان با استفاده از این تفرقه و پراکندگى، ضربات سهمگین و مهلکى بر پیکره جامعه اسلامى و شیعى وارد خواهند آورد و به اهداف شیطانى خود خواهند رسید. با عنایت به شرایط کنونى جهان، موقعیت کشورهاى اسلامى و نقش مهم آنان در تحولات جهانى و منطقهاى، اتحاد شیعیان، ضرورتى اجتنابناپذیر است.
دیگر اینکه این همبستگى، حافظ و پاسدار مبانى عقیدتى و مشترکات دینى شیعیان و مسلمانان است. همه اقشار و اصناف جامعه اسلامى و شیعى موظفاند تا در راه تحکیم و تعمیم این اتحاد تلاش کنند. در این میان، عالمان دینى، فرهیختگان و نظریهپردازان مسلمان و شیعى از نقشآفرینان برجسته این سناریوى مقدس و بزرگ اسلامى به شمار مىروند.
یکى از مهمترین و اصولىترین راههاى تقریب بین مذاهب اسلامى و ارتقاى عظمت مسلمانان در سطح جهان، وحدت امت اسلامى است؛[۱]) همان وحدتى که قوام و ثبات دین خدا را در پى خواهد داشت و سد محکمى در مقابل دشمنان اسلام است؛ وحدتى که به سبب اثرات و فواید فراوان آن، امیر مؤمنان به خانهنشینى تن داد و سکوت کرد.
هر وحدتى باید محور مشترکى داشته باشد. چند محور اصلى و مشترک براى اتحاد مسلمانان عبارتاند از
- پروردگار متعال؛
- پیامبر اسلام بهترین منادى و عامل وحدت)؛
. قرآن؛
- مصالح عمومى؛
- مقابله با دشمنان مشترک؛
- رضایت خالق و مخلوق؛
. تحصیل سعادت دنیا و آخرت براى مسلمانان.
ساز و برگ کائنات از وحدت است بى |
اندر این عالم حیات از وحدت است |
وحدت، سبب مىشود که مسلمانان در ابعاد مختلف سیاسى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و… مکمل همدیگر و باعث رونق جهان اسلام شوند. همچنین اهل اسلام، با ابراز وحدت قادر خواهند بود تا با دشمن مشترک و استکبار جهانى بستیزند.
راههاى رسیدن به وحدت
عمل به دستورهاى الهى و سنت رسول اللّه ، ملاک عمل قرار دادن قرآن، کاهش توقعات فِرَق مختلف اسلامى، عمل به دستورها و آرمانهاى فرقهاى خویش بدون توقع از تبعیت دیگران، حاکم کردن منطق و استدلال به وسیله گفتمان، شناخت حقیقى و واقعبینانه از اسلام، از جمله راههاى رسیدن به وحدت اسلامى است. در هیچ برههاى از تاریخ دو پیامبر تشریعى نبوده است. هرگاه از دو پیامبر یا بیشتر در اعصار تاریخى یاد مىشود، یکى تشریعى و بقیه تبلیغى بودهاند تا اختلاف و تفرقه روى ندهد؛ پس در حقیقت وحدت براى مسلمانان یک ضرورت است.
غرض از انجمن و اجتماع، جمع قواست بى |
||
زیرا قطره، چو شد متصل به هم، دریاست | ||
ز قطره، هیچ نیاید ولى چو دریا گشت | ||
هر آنچه نفع تصور کنى آنجاست | ||
ز فرد فرد محال است کارهاى بزرگ | ||
ولى ز جمع، توان خواست هر آنچه خواهى خواست | ||
بدین دلیل یداللّه مع الجماعه سرود | ||
که با جماعت دست قوى یدى طولاست | ||
وحدت به این معنا نیست که مسلمانان از نظر عقاید هیچگونه تفاوتى نداشته باشند، بلکه غرض اصلى از آن، ضدیت و مخالفت نداشتن با یکدیگر است؛ زیرا در دنیاى پر التهاب و خطرناک امروزى، عالَم اسلام دشمنان مشترکى دارد و صهیونیسم جهانى و استکبار غرب، کمر همت به نابودى مسلمانان بستهاند.
«برتراند راسل» نویسنده و جامعهشناس معروف مىگوید
تبلیغات جهان غرب، آن قدر قوى است که اگر بخواهند مىتوانند در دانشگاههاى مسلمانان به دانشجویان بقبولانند که ماست سیاه است و آنهایى که مىگویند «ماست سفید است»، ارتجاعىاند.
در حالى که جهان اسلام چنین دشمنان خطرناکى دارد، تنها راه نجات مسلمانان از جنگ جهانى بر ضد اسلام، وحدت و یکپارچگى امت اسلامى است. در آن صورت همه خواهند گفت
بیا تا شمع هم، پروانه هم، یار هم باشیم | ||
در این گلشن، بهار هم، گل هم، خار هم باشیم | ||
چو یاران نبى در صفه توحید بنشینیم | ||
صفاى هم، گل هم، باغ هم، گلزار هم باشیم | ||
غم هم، شادى هم، دین هم، دنیاى هم گردیم | ||
بلاى یکدگر را چاره و ناچار هم باشیم | ||
کسب دانش
مهمترین راهبرد در خروج از تنگناها و مشکلات براى هر جامعهاى برخورد علمى همراه با برنامهریزى مدبرانه است. اگر پیروان اهل بیت بخواهند به راحتى حقانیت خود را اثبات کنند، لازمه آن این است که سطح علمى و تخصصى معارف الهى آنها ارتقا یابد. در این صورت است که در احتجاج با مخالفان پیروز خواهند بود. اساساً علم در دین مبین اسلام جایگاه والایى دارد تا جایى که نخستین کلام خداوند که بر قلب مطهر رسول امین نازل شد، خواندن و علمآموزى بود {اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ}.
در آموزههاى مکتب تشیع به علم و علمآموزى توجه خاصى شده است
ـ طلبُ العِلم فریضهٌ على کُل مسلمٍ و مسلمه.
ـ اطلبوا العلم ولو بالصِّین.
ـ مَن علَّمنى حرفاً فقد صیّرنى عبداً.[۲])
ـ العلمُ یَحرُسُکَ.
ـ و… .
با تأمل در پیشرفت نسبى جوامع بشرى در غالب بخشها، به نقش و اهمیت علم و علمآموزى در تکامل زندگى انسان پى مىبریم. شیعیان که بخشى از جمعیت دهکده بزرگ جهانى را به خود اختصاص دادهاند، نیاز بیشترى به کسب دانش دارند. این نیاز، هنگام توسعه روابط بینالمللى، استفاده از تجربیات ملل دیگر، وامگیرى از فرهنگ آنان و دفاع از عقاید خویش در برابر تهاجم احتمالى، بیشتر نمود مىیابد.
واضح است که علم و آگاهى، نقش انکارناپذیرى در پیشرفت زندگى انسان در ابعاد فردى، اجتماعى و… دارد. پس مىتوان گفت که تنها راه پیشرفت و تکامل در زندگى فردى و اجتماعى شیعیان و همگام شدن با جامعه جهانى، دانش اندوزى است؛ زیرا یک فرد دانشمند بهتر مىتواند به ترویج و گسترش فرهنگ تشیع و دفاع از آن بپردازد و در ارتقاى زندگى خود و جامعه مؤثر باشد.
از سوى دیگر جامعهاى که معیار ترقى و احراز پُستهاى سیاسى، اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى را دانش و تخصص بداند، جامعهاى بالنده است و مىتواند در تعیین سرنوشت خود و جامعه بشرى نقش تعیین کنندهاى داشته باشد.
براى مثال، در ژاپن که امروزه یک قطب اقتصادى و صنعتى در جهان است، تعهد و تخصص، معیار سنجش افراد است؛ در نتیجه این کشور، مسیر رشد و توسعه همه جانبه را به سرعت مىپیماید. در سایه تلاش و دانشاندوزى، ژاپن در شمار یکى از هفت قدرت صنعتى جهان مطرح است و محصولات این کشور، بازارهاى جهانى را تسخیر کرده است.
جامعه اسلامى و شیعى مىتواند با الگوپذیرى از کشورهاى موفق و به کارگیرى استعدادهاى موجود در جامعه خود به تعمیم و گسترش فرهنگ اسلامى و شیعى بپردازد.
دگرگونى فرهنگى
ماهیت دینى بعثت پیامبر اسلام ، با ماهیت عربى، قبیلهاى و تعصبى موجود در دوران جاهلیت تفاوت داشت. این ضدیت و ماهیت متفاوت، مانع بزرگى در مسیر پیامبر اعظم بود؛ اما ویژگى بارز اسلام که نخستین آیات نازل شده بیانگر آن است، مشکلات را یکى پس از دیگرى برطرف مىکرد.
نخستین آیات نازل شده بر پیامبر موضوع علم، تعلیم و قلم را بیان مىکند که حقیقت آنها تفکر و تعقل است. تنها چیزى که توانست جامعه جاهل و متعصب عرب را به امت واحده اسلامى تبدیل کند، جایگزین شدن تفکر دینى و فرهنگى به جاى تفکر جاهلیت بود.
با کمال تأسف باید بگوییم، جاهلیت قرن بیست و یکم که بر فرهنگ وهابیت سایه افکنده است، از جاهلیت پیش از اسلام خطرناکتر است. آنان در حالى که بتپرست بودند، به مسلمانان حمله مىکردند؛ اما وهابیان با اینکه اسلام را پذیرفتهاند و خود را داعیهدار آن مىدانند، مسلمانان دیگر را در معرض هجمه، تهمت و افترا قرار مىدهند. همان تناقضى که بین حضرت رسول و عرب جاهلیت بود، اکنون بین آداب مسلک وهابیت به چشم مىخورد. روحیه برترىطلبى و اشرافىگرى قریش، پیش از اسلام آوردن، نسبت به مسلمانان، شباهت فراوانى به برترىطلبى وهابیت بر سایر مسلمانان دارد.
خلاصه آنکه ارزشهاى الهى و فرهنگ اصیل اسلامى، همه مسلمانان را امت واحده مىدانند؛ در حالى که گروه وهابیت با سیطره بر منابع و معادن غنى ممالک اسلامى و استفاده از «حرمین شریفین»، خود را در اسلام، حاکم مطلق مىدانند و کمترین تعامل و همگرایى با دیگر مسلمانان را بر خود لازم نمىدانند.
بهترین و منطقىترین راه براى غلبه بر این کجروىها و دگراندیشىها، دگرگونى فرهنگى است. تلاش براى تبیین و تشریح فرهنگ اصیل اسلامى و بررسى اندیشه فرهنگى پیامبر اسلام و گسترش آن در مناطق تحت تسلط وهابیت، بهترین راه براى کاستن از افراطىگرى و برترىطلبى وهابیت است.
علماى اسلام، روشنفکران، مورّخان اسلامى و تمام امت اسلام وظیفه دارند آنچه را که از اسلام حقیقى مىدانند، با سلیقهاى مناسب، در مناطق متعصب و برترىطلب، نشر دهند. به این وسیله با غلبه فرهنگ اصیل اسلامى و بیان ملاکهاى ارزشى، از فعالیتهاى آنان جلوگیرى کنند؛ زیرا دگرگونى فرهنگى، باعث تعامل و هماندیشى بیشتر خواهد شد و نتیجه آن، کاستن از تهمت ها و نسبتهاى نارواى وهابیت به دیگر مسلمانان خواهد بود.
گسترش فرهنگ تشیع به وسیله چاپ و نشر
ادیان و مذاهب مختلف براى گسترش و نشر مکتب خود، فعالیتهاى زیادى دارند. براى مثال، مسیحیان به ۵۰۰ زبان و لهجه زنده دنیا به تبلیغ و گسترش دین خود مشغولاند.
پیروان ادیان و مذاهب دیگر با برنامههاى سمعى و بصرى گسترده در قالبهاى متنوع، مانند ساخت و توزیع فیلم به صورت فراگیر، چاپ و نشر کتاب با تیراژهاى میلیونى، توزیع و نشر رایگان آنها و…براى نشر معارف دین و مذهب خود تلاش مىکنند.
متأسفانه جهان تشیع با وجود هجمه شدید تبلیغاتى از سوى دشمنان متعدد و به دلیل اهتمام نداشتن به بالندگى و گسترش، در مظلومیت خاصى به سر مىبرد.
ما سایتهاى شیعى را نیز بررسى کردیم و بدین نتیجه رسیدیم که حدود ۲۰۰ سایت شیعى در جهان داریم. از این ۲۰۰ سایت شیعى، کمتر از ۵۰ سایت، مطالب عمدهاى درباره معرفى شیعه دارند و در گسترش، نشر و ترویج فرهنگ حیاتبخش تشیع کار مىکنند و بقیه سایتها، شخصى، تجارى و…هستند؛ البته برخى از این ۵۰ سایت هم، از نظر علمى بودن مطالب و تأثیرگذارى، دچار اشکالاتى هستند. تلاش گسترده نرمافزارى، به ویژه از طریق اینترنت مىتواند در عرضه صحیح این فرهنگ، آشنایى نسل جوان و جلوگیرى از تخریبهاى دشمنان مفید واقع شود.
فرض کنیم که بدون تقیه ۵۰۰ میلیون شیعه در جهان داریم. آیا در سال یک جلد کتاب به دست این افراد مىرسد یا نه؟ پاسخ، منفى است و متأسفانه شیعیانى در جهان هستند که در سال، حتى یک برگ از مسائل مربوط به شیعه در اختیارشان قرار نمىگیرد، مسائل گوناگون فقهى و عقیدتى خود را نمىدانند و حتى به راحتى نمىتوانند آنها را به دست آورند.
در این دنیاى وانفسا برخى از گروهها با اسلام و مسلمانان، به ویژه تشیع به صورتى ناشایست رفتار مىکنند؛ حتى بعضى از مسلمانان هم به جاى ابراز فداکارى، ایثار، معنویت، اخوت و اتحاد، به تعقیب رفتارهاى ناهنجار زمان جاهلیت مىپردازند. اینها با کنار گذاشتن اطاعت از خدا، رسول اکرم و احکام الهى، فعالیت علیه مکتب اهل بیت رسول الله را دو چندان کردهاند؛ مثلاً کتابى علیه شیعه را با تیراژ بیش از دو میلیون نسخه، در مدت یک سال و نیم، چاپ و رایگان بین حاجیان توزیع کردهاند.[۳])
در «مجمع جهانى شیعهشناسى» پس از بررسى در این رابطه دریافتیم، کتابهایى که در دنیا علیه شیعه چاپ مىشوند، چند برابر کتابهایى هستند که براى شیعه چاپ مىشوند. سالانه صدها جلد کتاب، هزاران پایاننامه و میلیونها مقاله بر ضد تشیع در دنیا منتشر مىشود؛ اما متأسفانه، شیعیان تا کنون بیش از یکصد جلد کتاب علمى و مستند در معرفى و حقانیت خویش به دنیا عرضه نکردهاند.
غیر از نیاز روز افزون به نشر کتاب، دورى و فاصله موجود بین بسیارى از شیعیان با مراکز اسلامى، سبب شده است که آنها از اسلام و علوم اسلامى بىبهره بمانند.
این تذکر لازم است که نباید چاپ و نشر به کتاب محدود شود و انتشار مطالب در قالب مجله، روزنامه، جزوه، پایاننامه و نوشتههاى چندبرگى و حتى تکبرگى بسیار مؤثر است. در بسیارى از کشورها داشتن کتابهاى شیعى ممنوع، یا دسترسى به آنها سخت است. در اینگونه موارد مىتوان بسیارى از کتابهاى شیعى را در نمایشگاههاى بینالمللى ارائه کرد.
شیعهشناسى یک رشته بزرگ و علمى مهم در دنیاست. جالب است بدانید که چهار دانشکده در اسرائیل، رشتهاى مستقل به نام شیعهشناسى، با گرایشهاى مختلف دارند. هر ساله صدها پایاننامه با جهتگیرىهاى ضدشیعى در این دانشکدهها نوشته مىشود؛ اما متأسفانه در دانشگاههاى ایران، حتى یک رشته شیعهشناسى نیز وجود ندارد و در حوزههاى علمیه به اندازه کافى به آن بها داده نمىشود.
با عنایت به مطالب پیش گفته و احساس نیاز در زمینههاى گوناگون، باید به صورت جدى و تأثیرگذار به فعالیت پرداخت. گسترش فعالیت در این زمینهها سبب مىشود که غیر از اثبات حقانیت خویش، از عداوت و کینهتوزى ناآگاهان با تشیع کاسته شود.
مبارزه و دفاع از تشیع تا سرحد شهادت
مردم منطقه الشرقیه از همان ابتدا که اسلام آوردند، کلام رسول اسلام را در مقام و عظمت على به خوبى درک کردند. آنان سفارشهاى رسول اللّه در خلافت بلافصل على را با جان و دل پذیرفتند و در تمام ادوار تاریخى هویت شیعى خود را حفظ کردند. شیعیان الشرقیه، مصائب و هزینه شیعه ماندن را به جان خریدند، ترس و ارعاب دگراندیشان آنان را مرعوب نساخت و با نثار خون خویش از اهل بیت رسول اللّه دفاع کردند. یادى از شهداى عزیز این دیار گواهى بر این حقیقت، و سندى جاودان بر این مبارزات است.
ـ شهید «عبدالمجید شماسى»، اهل قطیف متولد ۱۵ م بود و وهابیان او را در سال ۱۶ دستگیر و به شدت شکنجه کردند؛ به گونهاى که ناخنهایش را کشیدند، فکش را شکستند و ستون فقراتش را خرد کردند. او سه روز به همین حال ماند و خون از بدنش مىریخت؛ اما حاضر نشد دست از تشیع بردارد تا اینکه در بیست و یکم ربیع الثانى ۱ هـ . ق برابر با ۱۶ م شربت شهادت نوشید.
ـ شهیده «زهرا منصور حبیب ناصر»، از اهالى آجام قطیف با تحمل شکنجههاى زندان «حدیثه» دست از تشیع بر نداشت تا اینکه در تاریخ ۱ م به دیدار الهى شتافت.
ـ شهید «عود على حماد»، از اهالى عوامیه قطیف در ۲ رمضان ۱۴۰۱ هـ . ق دستگیر و بر اثر شکنجه در ۱۵ ذىالقعده همان سال به شهادت رسید.
ـ شهید «حسن منصور قلاف»، نخستین شهید انتفاضه محرم ۱۴۰۰ هـ . ق است.
ـ شهید «عبدالواحد احمد حسن آلعبدالجبار»، او در سال ۱۶ م در قطیف به دنیا آمد و در سال ۱۰ م دستگیر و پس از یازده روز شکنجه، از تشیع دست بر نداشت تا اینکه به سایر شهدا پیوست.
ـ شهید شاعر «حسنبنفرج عمران»، در ۲ ربیعالاول سال ۱۰ هـ . ق دستگیر شد و خبر شهادتش در اول ذىالقعده ۱۲ هـ . ق به خانوادهاش رسید.
ـ شهید «عبدالرئوف خنیزى» در سال ۱۵۶ م به زندان آلسعود افتاد و دوباره در سال ۱۶۴ م دستگیر شد و هفت سال در زندان بود. سرانجام بر اثر شکنجههاى بسیار سال ۱ هـ . ق به شهادت رسید.
ـ شهید «ابراهیم رضى خباز» در محرم ۱۴۰۰ هـ . ق به شهادت رسید.
ـ شهادت بزرگ مرد تاریخ تشیع در عربستان، شهید «عبدالحسینبنجمعه» از توابع قطیف در سال ۱۱۵ م به دست ابنسعود، نمونه بارز دیگرى از این امر است.
ـ شهید «عبدالفتاحبناحمد سنان»، شهید «على مدیفع»، شهید «سیدباسم سیدحسن ساده» و شهید «محمدعلى قروص»، نمونههاى دیگرى از شهداى تشیع هستند.
مردم روستاى فضول، از توابع هفوف هنوز از کشتار بىرحمانه اهالى به دست وهابیت مىنالند. این روستا، پس از آن معروف شد که وهابىها، اکثر ساکنان آنجا را سر بریدند. «ابن غنام» مورخ وهابى، مىنویسد که این کشتار بىرحمانه در سال ۱۲۰ هـ . ق روى داده است.[۴])
پس از این قتل عام، تعدادى از وهابیان را به این روستا آوردند و املاک و اموال کشتهشدگان را به آنها واگذار کردند.
قبلاً اشاره گردید که شیعیان عربستان سعودى نهتنها در معرض قتل، غارت، شکنجه و تبعید بودند؛ بلکه آثار تاریخى آنان، همچون قبرستانها، قلعهها و… نیز مورد تعرض قرار گرفته و تخریب مىشد. براى نمونه مىتوان به حمام تاریخى «قصر قریمط» اشاره کرد که واپسین پادشاه قرامطه در آن کشته شد. آثار باستانى و تاریخى دیگرى نیز همچون «مسجد قریمط» به بهانه شباهت به کلیسا تخریب شدند.
«جاسر» مىگوید
این اماکن را وهابیت از بین بردند و بناهاى جدیدى جاى آنها ساخته شد.[۵])
رشد جمعیتى عربستان
عربستان در سالهاى ۱ ـ ۱۲ «۴/۱%» افزایش جمعیت داشت؛ یعنى جمعیت این کشور حدود ۵/۲ میلیون نفر در این سالها رشد و افزایش داشته است.
در بیانیه صادره از مؤسسه نقدعرى عربستان ساما) در سال ۲۰۰۰ آمده است، رشد جمعیت غیرعربستانىها به / % یعنى حدود ۴۰۰ هزار نفر) مىرسد. نسبت رشد جمعیت غیرعربستانىها /۲۰%، یعنى رشد معادل ۵۶/۲ میلیون نفر است. این بیانیه مىافزاید که رشد جمعیت در مناطق مختلف عربستان، متفاوت است؛ مثلاً رشد جمعیت از جیزان ۴/۱%، ریاض /۱% است. جمعیت ریاض تا اواخر سال ۱ به ۵/۲۲ % جمعیت کل عربستان، مکه مکرمه ۱/۲۶%، منطقه شرقى ۵/۱۴% مىرسد، یعنى این سه منطقه ۶% جمعیت ساکنان عربستان عربستانى و غیرعربستانى) را تشکیل مىدهد.
/۲% این جمعیت زیر ۲ سال و /۴۶ % آنان کمتر از ۱۴ سال دارند. کارگران عربستان / میلیون نفر هستند. ۴۱% این کارگران، عربستانى ۲/ میلیون نفر) هستند و ۵% ۶/۴ میلیون نفر) خارجى هستند.
رجال و علماى شیعیان عربستان
شیخ ناصربنمحمد الجارودى
جارودیه یکى از روستاهاى شهر قطیف که در دو و نیم کیلومترى آن واقع است. مردم این روستاى کوچک، همچون سایر مناطق شیعهنشین عربستان، تحت فشار و سرکوب و ظلم و ستم قرار دارند. از این روستا تعداد بیشمارى دانشمند که مسئولیت خدمت به اسلام و آگاه نمودن مسلمین را بر عهده گرفتند، وارد جامعه شدند و با سخنرانى و تألیف و آگاه نمودن جوانان به مسئولیت خطیر خود عمل کردند، از جمله این بیدادگران علامه شیخ ناصربنمحمد الجارودى قطیفى است.
تولد
در خانوادهاى مذهبى ریشهدار و متعهد، چشم به جهان گشود و از همان آغاز پدر گرامیش مسئولیت تربیت او را بر عهده گرفت و به بهترین وجه او را با تعالیم و عقاید اسلامى آشنا ساخت و با معارف اهل بیت و سرچشمه اسلام محمدى، آشنا نمود.
تحصیلات
شیخ ناصر الجارودى مقدمات علوم و قرآن و زبان عربى را نزد پدر گرامیش تلمذ نمود، پس از آن از حوزه درسى فضلا و دانشمندان معاصر در شهرک جارودیه بهره گرفت. سپس به ناحیه بحرین هجرت نمود و از محضر فضلاى آن دیار از جمله، علامه شیخ سلیمان الماحوزى البحرانى، شیخ عبداللهبنصالح البحرانى و علامه فاضل شیخ احمد پدر صاحب حدائق فقه و همچنین شیخ عبداللهبنصالح السماهیجى بحرانى بهره گرفت.
اجازه اجتهاد
شیخ ناصر الجارودى از علماى فاضل اجازه اجتهاد دریافت نمود، که از آن جملهاند
۱ – در سال ۱۱ هجرى اجازه اجتهاد از شیخ عبدالله السماهیجى دریافت نمود.
۲ – اجازه اجتهاد از عالم فاضل شیخ محمد بن کنبار البحرانى الصمیرى) البلادى، صاحب انوار البدرین گرفت.
– اجازه اجتهاد از شیخ سلیمانبنعبدالله الماحوزى البحرانى متوفى سال ۱۱۲۱ ه ق).
۴ – اجازه اجتهاد از مولى ابىالحسنالشریف العاملى.
۵ – اجازه اجتهاد از میرزا عبدالله افندى اصفهانى صاحب کتاب ریاض العلماء.
تألیفات
شیخ ناصربنمحمد الجارودى، از جمله دانشمندانى است که در کنار تربیت شاگردان و طلاب بی شمار، اقدام به تألیف کتابهاى ارزنده در مسائل گوناگون نمود، تا منبع خدمتى براى اسلام و مسلمانان باشد، شاخصترین تألیفات مرحوم عبارتند از
۱ – بشرى المذنبین و انذار الصدیقین؛ این کتاب به چاپ رسیده است.
صاحب کتاب انوار البدرین، مرحوم البلادى درباره این کتاب گفته است «… کتابى است گرانقدر و دقیق المعانى و درباره مکارم الاخلاق و خودسازى بسیار ارزنده و مفید است.»
۲ – ترتیب مسائل الفقه علىبنجعفر الصادق عن اخیه موسى الکاظم؛
صاحب انوار البدرین درباره آن گوید «… در آن تنبیهات خوبى وجود دارد، آن را به خط دانشمند عابد شیخ مبارک به حمیدان جاردوى قطیفى دیدم.»
شیخ آغا بزرگ تهرانى در این باره در الذریعه میگوید «… کتاب معروف به جعفریات و کاظمیات بر ترتیب فقهى از طهارت تا دیات است، که استاد آن را حذف کرده اما فتاواى علماى گذشته همچون شیخ طوسى و سالار و ابىالصلاح و ابنادریس را آورده است.»
این کتاب در برگیرنده پرسش و پاسخهاى امام موسى کاظم از امام جعفر صادق و همچنین روایات از امامان معصوم است.
– کتاب الاسئله الجارودیه؛ پاسخ به پرسشهایى است که نامبرده از شیخ احمدبنابراهیم الدرازى البحرانى پدر شیخ یوسف صاحب اللؤلؤه ارسال داشته است که درباره مسئله طلاق دور مىزند.
معاصران
شیخ ناصر الجارودى با گروهى از علما گرانقدر دیگرى معاصر بود که مشهورترین آنان عبارت است از
۱ – شیخ متحدث و زاهد، عبداللهبنالحاج صالحبنجمعهبن علىبنشعبانبناحمدبنناصربنمحمدبنعبدالله السماهیجى.
۲ – علامه شیخ سلیمان الماحوزى البحرانى، که پاسخ به سؤالات شیخ ناصر الجارودى جمعآورى کرده و آن را اجوبه المسائل الشیخ ناصر الجارودى نامگذارى کرد و آن را در سال ۱۱۱۵ جمعآورى کرد.
– علامه شیخ احمدبنابراهیمبناحمدبنصالح آلعصفور الدرازى البحرانى.
وفات
شیخ ناصر الجارودى پس از یک عمر خدمت به اسلام و مسلمین در سال ۱۱۶۴ دار فانى را وداع کرد. قبر او در سیهات همچنان معروف و مشهور است.
ابن معصوم مدنى
از زمانى که پیامبر به مدینه هجرت کرد و در این سرزمین جسد مبارک حضرتش به خاک سپرده شد، مدینه منوره جایگاه و منزلگاه اهل بیت و مرکز فعالیتهاى آگاهىبخش و هدایتگرشان بود. ذریه و نسل و فرزندان پیامبر در مدینه باقى ماندند و ادامهدهنده راه حضرتش بودند و از آن شهر به دیگر شهرها و دیار رفتند.
سید ابنمعصوم) یکى از فرزندان خاندان نبوى، شاخهاى از درخت تنومند و پربرکت اهل بیت است.
نام و نسب
نامش سید علىبنمحمد معصوم المدنى است که نسبتش به زید شهید، فرزند برومند امام علىبنالحسینبنعلىبنابىطالب مىرسد.
وى در ۱۵ جمادى الاول سال ۱۰۵۲ هـ . ق در خاندانى متدین و پرافتخار از پدر و مادرى مؤمن، زاده شد. پدرش امیر احمد نظامالدین بود که شهرتش در زمنیه علم و ادب فراگیر بود، به گونهاى که «عبدالله قطبشاه» امیر حیدرآباد او را به هند فراخواند و به عنوان وزیر خود منصوب کرد.
«ابنمعصوم» نزد پدر گرامیش نشو و نمو کرد و مراحل علمى و تربیتى را طى کرد.
سفر به هند
در شعبان ۱۰۶۶ به دستور پدرش از حجاز به سوى هند حرکت کرد. در این سفر هیئتى به ریاست یکى از وزراى حیدرآباد هند در معیتش بودند.
مسئولیت دولتى
۱ سال در حیدرآباد زیست و در این مدت پستهاى مهم دولتى را برعهده گرفت پس از مرگ سلطان عبدالله قطبشاه یکى از وزرایش امور مملکت را در دست گرفت و وضعیت وى و پدرش به شدت بحرانى شد.
دستگیرى و فرار
وى و پدرش پس از مرگ سلطان تحتنظر قرار گرفتند تا اینکه پدرش در سال ۱۰۶ دارفانى را وداع گفت. آنگاه ابنمعصوم با طرحى، موفق به فرار شد و به «برهانبو» رفت و در آن منطقه سلطان محمد اورنگ زیبشاه از او استقبال کرد.
فرمانده سپاه و رئیس دیوان
پس از ملحق شدن به سلطان محمد اورنگ، فرماندهى بخشى از ارتش را برعهده گرفت و به سید علىخان ملقب شد. به دلیل کاردانى پست رئیس دیوان را برعهده او قرار دادند، آنگاه از مقام خود استعفا کرد و از سلطان اجازه بازگشت به کشورش حجاز نمود، لذا پس از ۴۶ سال اقامت در هند در سال ۱۱۱۴ به سوى حجاز حرکت کرد.
سفر به عراق و ایران
آنگاه به عراق مسافرت کرد و از آنجا به ایران آمد. در ایران، سلطان حسین صفوى در سال ۱۱۱ از او در اصفهان استقبال کرد و با او بااحترام برخورد کرد. وى به دلیل عشق و علاقه به تحصیل و تدریس، شیراز را که در آن زمان مرکز علمى بهشمار مىآمد به عنوان اقامتگاه خود برگزید.
فعالیت علمى
ابنمعصوم از جمله شخصیتهایى است که در امور نظامى و سیاسى و علمى فعالیتهاى چشمگیرى داشته و پس از مستقر شدن در شیراز در مدرسه منصور اقدام به تشکیل حوزه درسى نمود و از خود تألیفاتى برجاى گذارد.
تألیفات
۱ – سلوه الغریب؛ سفرنامهاى توصیفى از سفر و مشاهداتش از هند است. این سفرنامه در مجله «المورد» شمارههاى دوم و سوم از جلد هشتم و دو شماره اول و دوم از جلد نهم چاپ و منتشر شده است.
۲ – سالفه العصر فى محاسن شعراء بکل مصر؛ شرح حال شعراى قرن یازدهم هجرى است. این کتاب در سال ۱۲ در مصر منتشر و دو بار دیگر نیز تجدید چاپ شده است.
– انوار الربیع فى انواع البدیع؛ این کتاب به صورت چاپ سنگى در سال ۱۰۴ یک جلد بزرگ چاپ شده است و در سال ۱ با تحقیق و تنقیح در هفت جلد در نجف اشرف به زیور طبع آراسته گردید.
۴ – الدرجات الرفیعه فى طبقات الامامیه من الشیعه؛ این کتاب مفقود شده اما بخشى از آن موجود است و در سال ۱ در نجف اشرف چاپ و منتشر گردید.
۵ – ریاض السالکین فى شرح الصحیفه السجادیه؛ کتاب مزبور شرح دعاهاى امام چهارم حضرت زین العابدین است که تاکنون دو بار به زیور طبع آراسته شده است. یک بار به صورت چاپ سنگى در سال ۱۱ در ایران و دیگر بار در سال ۱۴۰٫
۶ – دیوان شعر، که در سال ۱۴۰ در بیروت چاپ و منتشر گردید.
ابنمعصوم از جمله دانشمندانى است که تألیفات بسیار داشته و شرححالنویسان، ۲۰ کتاب از او نام بردهاند. سید ابنمعصوم از شعراى نامى عصر خود بوده است. وى علاقه شدیدى به موطن خود حجاز داشته و این عشق و علاقه در اشعارش به خوبى نمایان است. وى در این باره مىسراید
خلیلى هل عهدى بمکه راجع | فقد قلبت بالهند من المضاجع | |
و هل شربه من ماء زمزم ترتوى | بها کبد قد اظماتها الوقائع |
وفات
سید ابنمعصوم پس از یک عمر خدمت به اسلام و مسلمین در حجاز، هند، ایران و… که نشانگر جهانبینى اسلامى وى است که فراتر از محدوده جغرافى و نژاد و… مىباشد. وى پس از ۵ سال عمر پربرکت و یادگار گذاردن آثار گرانقدر در سال ۱۱۲۰ هجرى قمرى در شیراز دار فانى را وداع گفت و در کنار سید احمدبنموسىبنجعفر به خاک سپرده شد.
شیخ حسین القدیحى البلادى
خاندان، خاندان علم و اندیشه و تقوا است. پدر، اندیشمندى عالیقدر و فقیهى والا مقام و صاحب کتاب انوار البدرین است. فرزند دانشمندى والا و نویسندهاى توانا است. خانواده علم و تقوا و فضیلت مىباشند که منبع خیر و برکت براى مسلمانان و جامعه خود بودند.
نام و نسب
۱ شوال سال ۱۰۲ هجرى قمرى، در خانواده علم و تقوا و روحانیت در شهر مقدس نجف، در کنار مرقد مولا على چشم به جهان گشود و در دامان علم و فضیلت تحت سرپرستى پدر عالیقدرش شیخ على البلادى رشد و نمو کرد.
تحصیلات
از کودکى به دلیل محیط علمى که در آن رشد و نمو کرده بود، خیلى زود مقدمات را نزد پدر گرامیش آغاز کرد و پس از اتمام مقدمات، سطوح را نیز فراگرفت.
در نجف اشرف چهار ماهه قرآن کریم را با نوشتن آن حفظ کرد، درس «الاجرومیه» را نزد شیخ على الجیشى در قطیف فراگرفت و «قطرالندى» و بخشى از «الفیه» را نزد دانشمند بزرگوار شیخ محمد آل غمر و کتاب «مختصر النافع» و «شرح باب الحادى العشر» را نزد پدر اندیشمندش علامه شیخ علىبنشیخ حسن البلادى تلمذ نمود و «نعم الزاد لیوم المعاد» که رساله علمیه شیخ محمد طه نجف بود را نیز در آغاز تحصیلات نزد پدر بزرگوارش علامه بلادى فراگرفت.
بازگشت به میهن
پس از اینکه از سرچشمههاى فیّاض علوم اهل بیت عصمت و طهارت تا اندازهاى سیراب گشت، جهت خدمت به مسلمانان منطقه خود به قطیف بازگشت.
تربیت شاگردان
شیخ حسن قدیحى البلادى، تعداد بی شمارى شاگرد تربیت نمود تا در خدمت مسلمانان و جامعه اسلامى باشد از جمله آنان شیخ باقربنحاجمنصور آلبخشى و شیخ علىبنشیخجعفر بحرانى، العوامى و عده بی شمارى از روحانیون که در نجف اشرف جهت تحصیل آمده بودند.
اجازه اجتهاد
شیخ حسین البلادى از گروهى از آیات عظام و فقهاى گرانقدر آن زمان اجازه اجتهاد داشت از جمله
۱ – فقیه گرانقدر آیت الله العظمى سید ابوتراب خوانسارى نجفى۱٫
۲ – علامه والامقام آیت الله العظمى سید حسن صدر کاظمى۱٫
– فقیه گرانمایه آیت الله العظمى شیخ محمد محسن، معروف به آغابزرگ تهرانى، صاحب کتاب «الذریعه الى تصانیف الشیعه».
۴ – آیت الله مهدى بحرانى نجفى۱٫
۵ – فقیه عالیقدر، مرجع والامقام حضرت آیت الله العظمى شیخ علىبنشیخحسن الخنیز۱٫
علامه شیخ حسن القدیحى البلادى، به عدهاى از علما و فقها اجازه اجتهاد داده است که از جمله آنان
۱ – شیخ فرجبنحسن آل عمران؛
۲ – شید رضا الهندى النجفى؛
– شیخ محسن شیخ عبدالله عرب بحرانى؛
۴ – شیخ علىبنمنصور؛
۵ – شیخ علىبنیحیى تاروتى خطى.
اخلاق
از ویژگىهاى اخلاقى علامه شیخ حسین بلادى بذل و بخشش بود، زهد و خشوع و دورى از دنیا از ویژگىهاى او بود، رقیق القلب و مردمدار بود. از دیگر ویژگىهاى اخلاقى وى سرعت جواب و روش مناسب برخورد با گروههاى مردم بود.
تألیفات
علامه شیخ حسین البلادى از جمله شخصیتهایى است که در کنار بحث و تحقیق و تربیت شاگردان بی شمار و فعالیتهاى اجتماعى، تألیفاتى نیز به یادگار گذارد تا آیندگان نیز از او بهرهمند شوند. وى داراى تألیفات بی شمارى است از جمله
۱ – کتبا کنز الدرر و مجمع العرر؛
۲ – نزهه الناظر لتفریح الخاطر، این کتاب به سبک زیبایى همچون کشکول نوشته شده است؛
– کنز الفوائد و مجمع الزوائد، این کتاب همچون کنز الدرر است؛
۴ – تفریح القلوب لتفریح الکروب، این کتاب همچون نزهه الناظر است؛
۵ – سعاده الدارین فى احوال مولانا الحسین ، این کتاب زندگینامه سید الشهدا از ولادت تا شهادت است؛
۶ – نعم المتبحر لیوم المحشر؛
– اربعینات الخمسه، که درباره ادعیه وارده و صلوات و حاجات و دفع ملمات به رشته تحریر در آمده است؛
– روح الجنان؛
– سفینه المساکین و ذخیره المستکین، این دو کتاب درباره اعمال ماه مبارک رمضان است؛
۱۰ – مهیج الاشجان على القتیل اللهفان؛
۱۱ – ریاض المدح و ارثاء للسادات انجباء، این کتاب در سال ۱ در بمبئى به چاپ رسیده است.
۱۲ – اربعون حدیثاً، در اصول دین.
علامه شیخ حسین البلادى القدیحى در سرودن اشعار نیز ید طولایى داشت و اشعارى که به مناسبتهاى مختلف سروده است از ایشان به یادگار مانده است.
اشعارش در رثاى امامان عصمت و طهارت و علماى اعلام بود، همچنین منظومههاى شعرى در امامت و اصول پنجگانه دین و آداب اکل و شرب و… دارد.
وفات
شب دوشنبه ۱ ذى العقده الحرام سال ۱ هجرى قمرى، به دیار معبود شتافت. وى در کمال تندرستى و عافیت بود، آن شب را طبق معمول به خواندن و نوشتن گذارند، سپس ۵ ساعت از شب گذشته به رختخواب رفت، شب بارانى بود و باران به شدت مىبارید، از سقف خانه آب چکه مىکرد، او را جهت تغییر جا بیدار کردند، وى پاسخ داد که باران بر او چکه نمىکند پیش از نماز صبح به دیار حق شتافته بود.
احمدبنسلمانالکوفى
شعر موهبتى است که خداوند متعال به برخى افراد ارزانى مىدارد، شعرا و سرایندگان متعهد، این موهبت را در خدمت به مکتب و ارزشهاى انسانى و اسلامى به کار مىبرند. احمدبنسلمانالکوفى از جمله شعرا و سرایندگانى است که علىرغم فشار زندگى هرگز ستایشگر ستم و ستمگران نشد و همیشه با شعرهایش مبلّغ ارزشهاى اسلامى و انسانى بود.
نام و نسب
احمدبنسلمانبنحسنبنمرزوقالصایغ، مشهور به «احمدالکوفى» از مردم «قلعه قطیف» است. چون که زادگاهش کوفه بود به کوفى مشهور شد.
در ماه جمادى الاول ۱۲۴ هجرى قمرى در دامان پدر و مادر خود رشد و نمو کرد که خانوادهاش زندگى فقیرانهاى داشتند.
تحصیلات و مراحل زندگى
در سن هفت سالگى پدرش او را به مکتبخانه فرستاد، اما به دلیل فشار زندگى و فقر خانواده، مجبور به کار بود، لذا در تحصیلات به کندى پیش مىرفت، در عرض چهار سال چهار جزء قرآن را حفظ نمود و بالاخره مجبور به ترک تحصیل شده و مشغول به کار شد و ده سال تمام در کنار پدر به غواصى در دریا به کار مشغول شد.
کشش و عشق و علاقهاش به آموزش و فراگیرى علم باعث شد که بار دیگر تحصیلات خود را آغاز کند و قرآن و خواندن و نوشتن و دستور عربى را فراگرفت.
اساتید و آموزش دهندگان
درس «الأجرومیه» و «قطر الندى» و «شرح الالفیه» را نزد استاد بزرگوارش میرزا حسین بریکى و بخشى از «مغنى» را نزد مرحوم شیخ محمد حسین آل عبدالجبار فراگرفت. وى خود را ملزم مىدانست که از محضر استاد بریکى بهره گیرد، لذا استاد اثر به سزایى در رشد و شکوفایى موهبت شعرى وى داشت. استاد اشعار و نوشتههاى او را تصحیح و ویرایش مىنمود.
استاد محمد سعید المسلم درباره اشعارش مىنویسید «احمد الکوفى یکى از شعراى گرانقدر قطیف است، شعر را به خوبى مىسراید. موهبت سرشارى در مطالعه و آموزش اصول زبان عربى دارد و دیوانى از او به یادگار مانده است.»
استاد عبدالعلى یوسف آلیوسف درباره او مىنویسد «احمد الکوفى از نوجوانى کوششهایى براى سرودن شعر داشت. مواهب شعرى او شکوفا شد و اشعار وزنى و استوار سرود و خدماتى به فرهنگ و میراث فرهنگى ملت عربستان کرد.»
شیخ عبدالله الخنیزى درباره او مىنویسد «شاعر احمد الکوفى، شاعرى بالفطره است وى علىرغم سختى معیشت، اشعارى وزین و پرنغز سرود.»
همچنین شیخ على منصور المرهون در کتابش شعراى قطیف و کتاب یادواره سید ماجد العوامى درباره شخصیت احمد الکوفى مطالبى به چاپ رسانده است.
وى اشعار خود را به مناسبتهاى گوناگونى همچون تولد و وفات امامان معصوم و یا رحلت علماى گرانقدرى همچون آیت الله العظمى شیخ على ابوالحسنالخنیزى۱ و مرجع عالیقدر آیت الله العظمى سید محسن حکیم سروده است.
شرححالنویسان
۱ – ساحل الذهب الاسود – نوشته استاد محمد سعید مسلم. ص ۲۶؛
۲ – قطیف واضواء على شعرها المعاصر، نوشته استاد عبدالعلى السیف، صص ۱۲ – ۱۴؛
– الآداب العربیه فى القطیف، نوشته محمد سعیدبنالحاجموسىبنالحاج ضیف المسلم؛
۴ – شعراء القطیف المعاصرین، شیخ على مرهون، صص ۴۱ – ۴۵؛
۵ – نشریه الیوم، مسعود عبدالکریم فرج، ص ۱۱٫
وى شاعرى گرانقدر بود که به بهرهگیرى از سلاح زبان به جنگ زشتىها و کژىها رفت. وى توسط اشعارش جاوید ماند و سرودههایش در منابع ادب پرتلألؤ و درخشان همچنان خواهد ماند و آیندگان از آن بهرهمند خواهند شد.
[۱]. قال اللّه تعالى: اِنّ هذِهِ اُمَّهٌ واحده.
[۲]. امام علىبنابى طالب۷٫
[۳]. برخى از انواع مختلف اینگونه کتابها به زبانهاى مختلف ترجمه و در اختیار عموم قرار گرفته است. به عنوان مثال از مىتوان به کتاب «لِلّه ثم التاریخ» اشاره نمود که با هدف اختلاف و تفرقه بین مسلمین و همچنین دشمنى با شیعه به صورت گروهى تألیف گردیده است.
[۴]. حسینبنغنام، روضه الافکار والاوهام.
[۵]. حمد الجاسر، معجم الجغرافى للمنطقه الشرقیه، ج ۱، ص ۲۳۱ و ۲۳۲٫
منبع: برگرفته از کتاب شیعیان عربستان؛ اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی
هیچ نظری وجود ندارد