واژه شیعه از نظر لغت در معانی زیر به کار رفته است.
ـ لسان العرب: موافقت و هماهنگی افراد یا گروهی در عقیده یا عمل. و همچنین در ماده «شیع» آمده: شیعه جماعتی را گویند که بر امری اجتماع کنند. پس هر قومی که بر امری اجتماع کنند، شیعه نامند.
ـ تاج العروس: شیعه یعنی ولایت کسی را داشتن و ولایت او را پذیرفتن.
ـ ابن خلدون می نویسد: شیعه در لغت به معنای همراه و پیرو است، اما در عرف فقیهان و متکلمان به پیروان علی و اولاد علی(ع) اطلاق می شود. (مقدمه ابن خلدون، ص ۱۳۸.)
ـ مفردات راغب: شیعه به معنای همراهی و همگامی با کسی میباشد، تشییع یا مشایعت (همراهی کردن با کسی) به همین معنا آمده است.
ـ متابعت و پیروی از دیگری: در(قاموس المحیط) آمده است: (شیعه رجل، اتباع و انصار اوست) (قاموس المحیط، ماده «شیع») پیروی از عقیده و راه و رسم دیگری که معمولا با محبت و دوستی همراه است.
از معانی یاد شده دو معنای آخر شناخته شدهتر و معروفتر است و هرگاه قرینهای در میان نباشد، همین معنا اراده خواهد شد؛ چنان که در کتب لغت و تفسیر نیز این معنا بیشتر مورد توجه واقع شده است.
مفهوم شیعه در اصطلاح
اکثر مورخان و محققان در علوم ملل و نحل، عنوان شیعه را به طور مطلق بر شیعه دوازده امامی اطلاق میکنند. در ذیل به برخی از این کلمات اشاره میکنیم:
ـ شهرستانی میگوید: به کسانی که فقط از علی(ع) پیروی نموده و امامت و خلافت او را به سبب نص و وصیت پیامبر اکرم(ص) پذیرفتهاند، شیعه اطلاق میشود. (الملل و النحل، ج ۱، ص ۴۷.)
ـ میر سید شریف جرجانی مینویسد: شیعه به کسانی گفته میشود که از علی پیروی نموده و امامت او را پس از رسول خدا(ص) پذیرفتهاند و معتقدند که امامت از او و فرزندانش خارج نمیشود. (کتاب التعریفات، ص ۵۷.)
ـ محمد فرید وجدی مینویسد: به کسانی که علی(ع) را امام دانسته و از او پیروی کردهاند و امامت را خارج از اولاد او نمیدانند، شیعه اطلاق میشود. اینان معتقدند که امامت قضیه ای مصلحتی نیست تا امت به اختیار خود کسی را به عنوان امام معرفی کنند، بلکه رکن و پایه ای از ارکان دین میباشد. به همین جهت باید رسول خدا(ص) به صراحت، امام پس از خود را معرفی نماید. از معتقدات دیگر شیعه این است که آنان امامان را از گناهان کبیره و صغیره معصوم دانسته و میگویند: انسان در گفتار و رفتار باید تولی و تبری را رعایت کند، مگر این که از دشمن ظالم بترسد که در آن حال میتواند تقیه نماید. (دائره المعارف، ج ۵، ص ۲۴۲.)
ـ فیروز آبادی میگوید: این اسم (شیعه) بر هر کسی که ولایت علی و اهل بیت(ع) را قبول نموده است، غلبه پیدا کرده، تا جایی که اسم خاص آنها قرار گرفته است. (قاموس المحیط، ماده «شیع)
ـ ابوالحسن اشعری میگوید: به شیعیان، به این جهت شیعه اطلاق میشود که از علی(ع) پیروی نموده و او را بر سایر اصحاب پیامبر(ص) مقدم میدارند. (مقالات الاسلامیین، ص ۶۵.)
ـ پطرس بستانی میگوید: شیعه یکی از گروههای بزرگ اسلامی است. آنان کسانیاند که معتقدند به این که امامت پس از رسول خدا(ص) به نص جلی یا خفی به علی(ع) رسیده است و این منصب از او و اولادش خارج نمیشود. (دائره المعارف، ج ۱۰، ص ۶۶۱.)
ـ دکتر ناصر بن علی عائض حسن الشیخ ـ از نویسندگان وهابی ـ میگوید: کلمه شیعه معنای اصطلاحی خاصی به خود گرفته و به کسانی اطلاق میشود که امامت را از مصالح عمومی نمیدانند تا نظر امت در آن معتبر باشد، بلکه آن را رکنی از ارکان دین دانسته و معتقدند که جایز نیست پیامبر(ص) از تعیین امام پس از خود غفلت نموده و یا آن را به امت واگذار نماید، بلکه بر او واجب است تا چنین شخصی را معرفی نماید. (عقیده السنه و الجماعه فی الصحابه الکرام، ج ۳، ص ۸۹۰ و ۸۹۱.)
ـ شیخ مفید(ره) نیز می گوید: (به کسانی که از امام علی(ع) پیروی نموده و او را بر دیگر صحابه مقدم داشتهاند، شیعه گفته میشود. آنها معتقدند که امام علی(ع) پس از رسول خدا(ص) به اراده خداوند متعال و وصیت پیامبر اکرم(ص) به عنوان امام معرفی شده است. (هویه التشیع، ص ۱۲، به نقل از شیخ مفید(ره)
تشیع در لغت
جوهری در صحاح اللغه میگوید: (تشیع عبارت است از: مشایعت، یعنی پیروی نمودن، یاری نمودن، ولایت کسی را داشتن) ( صحاح اللغه، ج ۳، ص ۱۵۶.) به همین مضمون نیز در تاج العروس (تاج العروس، ماده «شیع») و لسان العرب (لسان العرب، ماده «شیع») وارد شده است.
تشیع در اصطلاح
تشیع در اصطلاح از نگرشی برخواسته است که امامت را منصبی الهی دانسته و معتقد است که انتخاب امام به وسیله نص و از جانب خداوند صورت میگیرد. در این میان پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز به پیروی از سنت الهی که در میان انبیای گذشته نیز وجود داشته ـ به دستور خداوند ـ امامان و اوصیای بعد از خود را معرفی کرده است. این بزرگواران که اول آنان علی بن ابی طالب(ع) است و آخر آنان امام مهدی(عج) ، هم در زمینه مرجعیت دینی و در بخش ولایت، حاکمیت و رهبری جامعه، امام و مقتدای مردم پس از رسول خدا(ص) هستند.
مرحوم شیخ محمد جواد مغنیه میگوید: (تشیع عبارت است از ایمان به وجود نص از جانب پیامبر(ص) بر امامت امام علی(ع) و خلافت او، بدون آن که در حق او یا فرزندانش غلو شده باشد) (الشیعه فی المیزان، محمد جواد مغنیه، ص ۳۳)
البته بحثهای زیادی وجود دارد که لفظ شیعه از چه زمانی بر پیروان حضرت علی(ع) اطلاق شده است که دلائل روایی زیادی نیز نقل شده است که میتوانید در همین نشریه در بحث حدیث شیعه در کلام پیامبر اکرم(ص) از کتب اهل تسنن و مبحث تاریخ پیدایش تشیع مراجعه کنید.
لفظ شیعه در قرآن کریم
اما در کتاب آسمانی قرآن کریم در چندین جا لفظ شیعه به معنای پیرو آمده است:
در آیات زیر نیز واژه شیعه به همین معنا بکار رفته است؛ چنان که قرآن کریم در مورد فردی قبطی که از هواداران و پیروان حضرت موسی(ع) بود فرموده است: {فاستغاثه الذی من شیعته علی الذی من عدوه} (قصص، آیه ۱۵) آن شخص پیرو حضرت موسی از آن حضرت، علیه دشمنش دادخواهی و یاری خواست.
و همچنین در سوره صافات حضرت ابراهیم(ع) به عنوان شیعه حضرت نوح(ع) یاد شده است: {و ان من شیعته لابراهیم} (صافات، آیه ۸۳.).
در إحقاق الحق در تفسیر آیه ۸۴ و ۸۳ سوره صافات { وَ إِنَّ مِنْ شیعَتِهِ َلابْراهیمَ * إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلیمٍ} (احقاق الحق، تستری، ج ۱۳ ص ۵۹) آمده است :
«…. ذلک إلى المفضل بن عمر بن عبد الله عن رسول الله(ص) إنه قال: لما خلق الله إبراهیم(ع) کشف الله عن بصره فنظر إلى جانب العرش نورا فقال: إلهی وسیدی ما هذا النور؟ قال: یا إبراهیم هذا نور محمد صفوتی قال: … و أرى نورا إلى جانبه قال: هذا نور علی ناصر دینی قال: … و أرى نورا ثالثا … قال: هذا نور فاطمه تلی أباها وبعلها، فطمت بها محبیها من النار قال: و أرى نورین یلیان الثلاثه أنوار قال: هذان الحسن والحسین …. قال : و أرى تسعه أنوار قد أحدقوا بالخمسه أنوار قال: یا إبراهیم هؤلاء الأئمه من ولدهم. قال: و بماذا یعرفون؟ قال: أولهم علی بن الحسین ….. وآخرهم المهدی، قال: إلهی وسیدی و أرى أنوارا لا یحصی عددها إلا أنت قال: هؤلاء شیعتهم ومحبیهم قال: یا إبراهیم یصلون إحدى وخمسین والتختم فی الیمین والجهر ببسم الله الرحمن الرحیم والقنوت قبل الرکوع السجود و سجده الشکر، قال إبراهیم: إلهی اجعلنی من شیعتهم ومحبیهم فأنزل الله فی القرآن {وإن من شیعته لابراهیم إذ جاء ربه بقلب سلیم} قال المفضل بن عمر إن أبی حنیفه لما أحسن ( أحس ) بالموت روى هذا الخبر».
«حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: وقتی خداوند تعالی حضرت ابراهیم(ع) را خلق کرد چشم او را بر ملکوت آسمان و زمین باز کرد، نگاه کرد، در کنار عرش الهی نور عظیمی را دید، پس گفت: بارالها! این نور عظیم چیست؟ خداوند فرمود: ای ابراهیم این نور محمد برگزیدۀ من است. باز حضرت ابراهیم گفت: نور با عظمت دیگری را در جانب دیگر میبینم؟ خداوند فرمود آن نور علی(ع) یاری کنندۀ دین من است. حضرت ابراهیم گفت: نور سومی را نیز میبینم. خداوند فرمود: این نور فاطمه(ع) که در کنار پدر و شوهرش است، و محبین خود را از آتش جهنم نگه میدارد. حضرت ابراهیم گفت: دو نور دیگر در اطراف آن سه نور میبینم. خداوند فرمود: این دو حسن و حسین(ص) هستند. حضرت ابراهیم گفت: نُه نور دیگر را که دور آن پنج نور حلقه زدهاند میبینم. خداوند فرمود: این نورها ائمه و امامان از فرزندان آنها هستند. حضرت ابراهیم گفت: چگونه آنها را بشناسم. خداوند فرمود: اول آنها علی بن الحسین بعد محمد بن علی بعد جعفر بن محمد بعد موسی بن جعفر بعد علی بن موسی بعد محمد بن علی بعد علی بن محمد بعد حسن بن علی بعد المهدی حجت بن الحسن هستند. حضرت ابراهیم گفت: خدایا انواری را میبینم که تعداد آنها را غیر از تو کسی نمیتواند شمارش کند. خداوند فرمود: آنها پیروان (شیعیان) و محبین ائمه اطهار(ع) هستند و باز خداوند فرمود: [شیعیان با این مشخصات شناخته میشوند] ۵۱ رکعت نماز میخوانند، انگشتر در دست راست میکنند، بسم الله الرحمن الرحیم را بلند میگویند، قبل از رکوع قنوت میخوانند و سجدۀ شکر بجا میآورند. سپس حضرت ابراهیم عرض کرد: خدایا مرا نیز از شیعیان و محبین آنها قرار بده. مفضل بن عمر میگوید ابو حنیفه هنگامی که مرگ او را در برگرفت این روایت را نقل کرد.
حائز اهمیت فراوان آن است که لفظ شیعه در زمان حضرت ابراهیم(ع) نیز بر پیروان حضرت علی(ع) از طرف خداوند متعال اطلاق گردیده است.
منبع : نشریه شیعه شناسی ، شماره۱
بازدیدها: ۴










هیچ نظری وجود ندارد