۵. توقیت:
یکی دیگر از آسیبها ، تعیین وقت ظهور است. چرا که حکمت الهی بر این است که وقت ظهور امام زمان(علیه السلام )بر بندگان مخفی بماند. لذا احدی نمیتواند زمانی برای ظهور تعیین کند. مفضل بن عمر گوید: از مولایم امام صادق(علیه السلام )پرسیدم:
هل للمأمور المنتظر المهدی(علیه السلام )من وقت موقّت یعلمه الناس؟ فقال: حاشلله أن یوقّت ظهوره بوقت یعلمه شیعتنا… فقال: یا مفضل، لا اوقّت له وقتا ولا یوقّتُ له وقت، انّ من وقّت لمهدینا وقتاً فقد شارک الله تعالی فی علمه وادّعی انّه ظهر علی سِرّه … (۴۳)
آیا ظهور حضرت مهدی(علیه السلام )وقت معینی دارد که مردم آن را بدانند؟ فرمودند: این چنین نیست که خداوند برای آن وقتی تعیین کرده باشد که شیعیان ما آن را بدانند. ای مفضل، برای آن وقتی تعیین نمیکنم. وقتی هم نمیشود برای آن معین کرد. آنکه برای ظهور ما وقتی تعیین کند، خود را در علم خداوند شریک دانسته و مدعی شده که از اسرار خداوند آگاه گشته است.
فضیل از امام باقر(علیه السلام )پرسید:
هل لهذا الامر وقت؟ فقال: کذب الوقاتون، کذب الوقاتون، کذب الوقاتون(۴۴) .
آیا برای این امر وقتی معین است؟ آن حضرت سه مرتبه فرمود: آنان که وقتی برای آن تعیین میکنند، دروغ میگویند.
ابی بصیر گوید: از امام صادق(علیه السلام )درباره امام زمان(علیه السلام )پرسیدم. فرمود:
کذب الوقاتون، انا اهل بیت لانوقّت، ثم قال: اَبی الله الاّ أن یخلف وقت الموقّتین.(۴۵)
آنان که وقتی برای آن تعیین میکنند، دروغ میگویند. ما اهل بیت، زمانی برای آن تعیین نمیکنیم. آنگاه فرمود: خداوند چنین اراده کرده است که با هر وقتی که تعیین کنند، حتما مخالفت نماید و ظهور را در آن وقت قرار ندهد.
در روایت دیگر فرمودهاند:
((کذب الموقتون، ما وقّتنا فیما مضی ولا نوقّت فیما یستقبل؛(۴۶)
آنکه برای آن وقتی تعیین کند دروغ گفته است… ما در گذشته وقتی تعیین نکردهایم و در آینده نیز هرگز وقتی برای آن تعیین نخواهیم کرد)).
در برخی روایات، علت عدم تعیین وقت ، چنین بیان شده است: امام جواد(علیه السلام )فرمودند:
لو عُین لهذا الامر وقت لقست القلوب و لرجع عامّه الناس عن الاسلام و لکن قالوا: ما اسرعه! ما اقربه! تألفاً لقلوب الناس و تقریبا للفرج(۴۷)؛
اگر برای این امر وقتی تعیین شود دلها را قساوت میگیرد و توده مردم از اسلام بر میگردند. بگویید: چه زود است! چقدر نزدیک است! تا دل مردم آرام گیرد و فرج نزدیک شود.
پیامدها
این عمل ـ جدای از این که ادعایی است بی دلیل و دروغی است آشکار؛ چرا که اهلبیت فرمودهاند: کسی از زمان آن آگاه نیست. ـ پیامدهای متفاوتی دارد که به ذکر آن میپردازیم:
1. ایجاد یأس و ناامیدی به سبب عدم تحقق ظهور در وقت تعیین شده.
2. ایجاد بدبینی نسبت به اصل ظهور.
3. ایجاد بدبینی به شخصیت امام در اثر عدم تحقق ظهور.
4. قساوت قلبها.
5. برگشتن مردم سست ایمان از دین.
خاستگاه
1. تعجیل و شتاب کردن در امر فرج.
2. عوامفریبی در اثر هوی و هوس.
3. توهم و خیال پردازی.
4. عدم تطبیق صحیح آثاری که بر اثر قدرتهای روحی و ریاضتها بهدست میآورند. یعنی چیزهایی را در آینده پیشبینی میکنند، امّا در تطبیق آنها اشتباه نموده و خیال میکنند ظهور است. لذا وقتی تعیین میکنند.
مبارزه و درمان
1. تکذیب:
محمد بن مسلم گوید: امام صادق(علیه السلام )فرمود:
یا محمد، من اخبرک عنا توقیتا فلاتهابن ان تکذبه فانا لانوقت لاحد وقتا. (۴۸)
ای محمد، هر کس از جانب ما به تو خبر دهد که ما وقتی برای ظهور تعیین کردهایم، بی مهابا و ترس او را تکذیب کن. زیرا ما برای هیچ کس [حتی خواص] وقتی تعیین نمیکنیم.
نکته قابل توجه این است که در روایت آمده است: ((بی مهابا او را تکذیب کن.)) از این تفسیر به خوبی بر میآید که نباید شخصیت زده شد. ابهت و بزرگی افراد نباید مانع تکذیب شود. هر کس با هر مقام و جایگاهی که دارد اگر برای ظهور وقتی معین کرد، بایستی تکذیب گردد.(۴۹)
2. نزدیک دانستن ظهور همراه با تسلیم.
راه چاره این است که انسان ظهور را نزدیک بداند، هر لحظه منتظر ظهور باشد و با این حال، تسلیم اراده و امر الهی باشد و هیچ امری، پرده صبر او را ندرد که: ((نجی المقربون))[۵۰] و ((نجا المسلمون)).(۵۱)
3. روشنگری و تبیین علما و اندیشمندان دینی.
6. تطبیق
پس از توقیت و تعجیل، آسیبی که قابل ذکر است، تطبیق ناصواب است. به این توضیح که عدهای با خواندن یا شنیدن چند روایت در علایم ظهور، آنها را بر افراد یا حوادثی تطبیق میدهند. البته خودِ تطبیق روایات بر حوادث، آفت و آسیب نیست، بلکه آفت، مطالب و ادعاهایی است که افرادی به صرف خواندن یک یا دو روایت و بدون بررسی آیات و روایات و مطالب تاریخی و قدرت تشخیص صحیح و سقیمِ روایات مطرح میکنند، یعنی بدون داشتن تخصص به اظهار نظر میپردازند.
این تذکر لازم است که در روایات، تشخیص مؤلّفهها و علایم سپاه حق و باطل به عهده علمای راستین گذاشته شده است؛ همانها که در عصر غیبت کبرا به عنوان ((نواب عام)) عهده دار امور گشتهاند.
پیامدها
1. پیامد تطبیق، توقیت و تعجیل است.
2. نومیدی و یأس در اثر عدم اتفاق ظهور.
3. به دلیل عدم تحقق تطبیقهای مطرح شده، باعث بیاعتقادی افراد نسبت به اصل ظهور میگردد و افراد در اصل ظهور و روایات به شک و تردید میافتند.
خاستگاه
1. توهم زدگی.
2. هوی و هوس و مشکل مطرح سازی خود (بیماری روانی هیستری).
3. دخالت افراد غیر متخصص در مطالب کاملا فنّی و تخصصی.
4. عدم روشنگری کافی توسط علما:
الف) عدم تبیین علایم حتمی و غیر حتمی، عدم طرح مسأله بداء و مسایل مرتبط با علایم ظهور.
ب) نداشتن عکسالعمل مناسب در مقابل مدّعیان.
راه درمان
1. تبیین و روشنگری.
2. تکذیب و مبارزه با انحرافات.
3. کار کارشناسی در مورد علایم و ویژگیها توسط علما.
7. افراط و تفریط در تبیین مفهوم غیبت
1-۷. نظریه تفریطی
برخی غیبت حضرت را به معنای عدم حضور معنا کردهاند. گروهی از اینان عالَمی توهم کرده و آن را ((هورقلیا))(۵۲) نام گذارده و حضرت را در آنجا مکان دادهاند. برخی دیگر حضرت را در دور دستها (جزیره خضرا(۵۳) و…) پنداشتهاند. برخی هر گونه دیداری با حضرت را نفی کردهاند.(۵۴)
این دیدگاهها نادرست است و با روایات ما سازگار نیست. مطابق روایات، حضرت بر خلاف عیسای پیامبر(علیه السلام )به آسمان نرفته، در میان مردمان است، در شهرها و بازارها و… قدم مینهد:
… صاحب هذا الامر یتردد بینهم و یمشی فی اسواقهم و یطأ فرشهم ولایعرفونه … .(۵۵)
صاحب الامر در میان مردم رفت و آمد میکند، به بازارهایشان میرود و بر فرشهایشان قدم مینهد، ولی او را نمیشناسند.
هر ساله در مراسم حج حاضر میشود، مردم را میبیند و میشناسد و مردم هم او را میبینند ولی نمیشناسند:
والله ان صاحب هذا الامر لیحضر الموسم کل سنه فیری الناس و یعرفهم و یرونه و لایعرفونه(۵۶).
به خدا سوگند که صاحب الامر، هر سال در مراسم حج حاضر میشود، مردم را میبیند و
آنها را میشناسد، ولی مردم او را با آنکه میبینند نمیشناسند.(۵۷)
جزیره خضرا،(۵۸) عالم هور قلیا(۵۹) و مانند اینها توهمهایی هستند رد شده و افسانههایی هستند بی دلیل.
پیامدها
1. دور از دسترس قراردادن امام.
2. کم رنگ جلوه کردن تأثیر وجود امام، در اثر عدم اعتقاد به حضور ملموس ایشان.
خاستگاه
1. عدم درک دقیق مفهوم غیبت.
2. دوری از آیات و روایات.
3. هوای نفس.
4. اطمینان به برخی نقلهای غیر معتبر مثل جزیره خضرا.
5. عدم بصیرت کافی و تفقّه در دین.
6. بدگمانی و عدم اطمینان به نقلهای معتبر. (کسانی که هر نوع دیداری را نفی میکنند).
7-۲. نظریه افراطی
در مقابل این دیدگاه، دیدگاه دیگر هیچ تفاوتی بین غیبت و حضور قائل نیست. توقع دارد حضرت در هر امری دخالت نماید. این دیدگاه نیز به خطا راه پیموده است. اگر قرار بود حضرت مستقیماً در هر کاری دخالت کنند یا همه به محضرشان مشرف شوند، دیگر غیبت معنایی نداشت.
پیامدها
1. رویکرد و توجه زیاد مدعیان ارتباط و ملاقات.
2. توهم زدگی و خیالپردازی.
3. ناامیدی و یأس در اثر عدم ملاقات.
خاستگاه
1. عدم درک دقیق مفهوم غیبت.
2. توهم و خیالپردازی.
3. عدم درک جایگاه معجزات، امدادهای غیبی و اسباب و علل مادی.
4. عدم تفقّه و تخصّص در دین.
5. هوای نفس.
راه درمان افراط و تفریط
1. دوری از خیالپردازی و توهمات.
2. رویکرد به معارف ناب دینی و علمای ربّانی.
3. مقابله با انحرافات و بدعتها و توهم گراها.
4. تبیین و روشنگری توسط علمای دین.
8. ملاقات گرایی
از آسیبهایی که در عصر غیبت برای منتظران اتفاق میافتد، مدعیانی هستند که بیدلیل یا به سادهترین اتفاق، ادعای ملاقات میکنند، یا کسانی که تمام وظیفه خویش را رسیدن به دیدار حضرت میپندارند و از باقی وظایف غافل شده و افراد را تنها به این عمل، به عنوان برترین وظیفه، فرا میخوانند.
پیامدها
1. یأس و ناامیدی در اثر عدم توفیق دیدار.
2. توهم گرایی و خیالپردازی.(۶۰)
3. رویکرد به شیادان و مدّعیان مهدویت، نیابت و مدّعیان ملاقات.
4. دور ماندن از انجام وظایف اصلی، به دلیل اهتمام بیش از اندازه و غیر متعادل به دیدار.
5. بدبینی به امام(علیه السلام )به علت عدم دیدار.(۶۱)
خاستگاه
1. نبود بصیرت و آگاهی نسبت به دین و نشناختن وظایف اصلی و فرعی.
2. توهم و خیالپردازی.
3. هوای نفس.
درمان
مهمترین راه درمان این آسیب، توجه و رویکرد به منابع اصیل، معارف ناب دین در پرتو مراجعه به علمای راستین است که در این صورت، برای ما روشن میشود که بسیاری امور مطلوب و خوب هستند، امّا خدای متعال آنها را به عنوان وظیفه بر دوش ما ننهاده (مانند ملاقات حضرت ولی عصر(عج)) یا اینکه در میان تکالیف و وظایف دینی رتبهبندی وجود دارد و در مقام عمل، لازم است به درجه اهمیت و ضرورت آنها توجه شود. به راستی در میان وظایفی مانند تقوا، خودسازی، تکالیف اجتماعی، انتظار و … ملاقات چه جایگاهی دارد؟!