اندیشه های سیاسی متفکران اسلامی معاصر

دوره ی معاصر به دوره ای از تاریخ ایران گفته می شود که با سلطنت آغا محمد خان قاجار آغاز و به جدیدترین حوادث و وقایع امروز ختم می گردد . این دوره در اروپا ، در برگیرنده ی وقایعی است که پس از انقلاب فرانسه ( ۱۱۶۸ ش. / ۱۷۸۹ م . ) روی داده است . در این دوره ، اندیشمندانی بزرگ در عالم اسلام ظهور کردند که هریک صاحب اندیشه های سیاسی جدیدی در ابعاد حکومت ، ویژگی های حاکم ، راه های رهایی از عقب ماندگی و مانند آن هستند . در درس حاضر و درس بعدی ، به بررسی اندیشه ی مهم ترین نخبگان سیاسی دوره ی معاصر و نیز بررسی مهم ترین اندیشه های سیاسی آنان خواهیم پرداخت . سید جمال الدین اسد آبادی سید جمال الدین ، که او را با اوصافی چون « حکیم مجدد ، پیشوای مصلح ، قطب دایره ی علوم ،نادره ی دوران و آیتی از آیات خدا»(1) توصیف کرده اند ، فرزند سید صفدر و سیده سکینه بیگم بود که در ۱۲۱۷ ش . در محله سیدان امام زاده احمد اسد آباد همدان زاده شد و در قزوین ، تهران ، نجف اشرف ، زیر نظر استادانی چون شیخ مرتضی انصاری تحصیل کرد . سپس به هندوستان رفت و از آن پس ، به منظور آگاه سازی مسلمانان از ظلمی که به وسیله ی استعمار خارجی و استبداد داخلی بر آنان می رفت ، در کشورهای افغانستان ، مصر ، ایران ، عثمان ، انگلیس و فرانسه به فعالیت سیاسی پرداخت . اما سرانجام در سن ۵۹ سالگی در استانبول به دستور سلطان عبد الحمید ، مسموم و کشته شد .(۲) سید جمال الدین در زمان هجوم همه جانبه ی استعمار به کشورهای اسلامی و در دوران افول و انحطاط مسلمانان می زیست . این مسأله او را به شناسایی علل انحطاط مسلمانان و راه های رهایی از آن واداشت . به بیان عمیق تر ، از نظرگاه سید جمال الدین ، آنچه مانع رشد ، توسعه و پیشرفت جامعه ی اسلامی می شد ، عبارت بود از : « 1- استبداد حکام ؛ ۲- جهالت و بی خبری توده ی مسلمان و عقب ماندن آن ها ازکاروان علم وتمدن؛ ۳- نفوذ عقاید خرافی در اندیشه ی مسلمانان و دور افتادن آن ها از اسلام نخستین ؛ ۴- جدایی و تفرقه میان مسلمانان به عناوین مذهبی و غیر مذهبی ؛ ۵- نفوذ استعمار غربی . »(3) ولی از نظر سید جمال الدین ، استبداد داخلی و استعمار خارجی و مهم ترین و مزمن ترین درد جامعه اسلامی است . به بیان دیگر ، علل ضعف مسلمانان در خودباختگی از غرب، دوری از عقل ، ترسو بودن ، راحت طلبی و وجود تفرقه بین دولت های اسلامی است .(۴) سید جمال الدین برای درمان دردها و بیماری های مذکور ، این راه ها را پیشنهاد می داد : « 1- مبارزه با خودکامگی مستبدان ؛ ۲- مجهز شدن به علوم و فنون جدید ؛ ۳- بازگشت به اسلام نخستین و دور ریختن خرافات و پیرایه ها و ساز وبرگ هایی که به اسلام در طول تاریخ بسته شده است ؛ ۴- ایمان و اعتقاد به مکتب اسلام ؛ ۵- مبارزه با استعمار خارجی ؛ ۶- اتحاد اسلام ؛ ۷- دمیدن روح پرخاشگری و مبارزه و جهاد به کالبد نیمه جان جامعه ی اسلامی ؛ ۸- مبارزه با خود باختگی در برابر غرب » (5) در واقع، سید جمال الدین دو هدف عمده داشت : دمیدن روح تازه در کالبد شرق و برانگیختن آن علیه نفوذ و استیلای غرب .(۶) به دیگر سخن ، او می خواست مردم را آگاه و بیدار نماید و سپس آن ها را علیه استعمار و استبداد متحد سازد .(۷) شیخ محمدعبده شیخ محمد عبده در ۱۲۲۸ ش . درمحله ی نصر استان بحیره مصر به دنیا آمد ، از ده سالگی به فراگیری علم درجامع احمدی(۸) پرداخت و پس از آن ، به تحصیل در الازهر مشغول شد . درجریان اولین مسافرت سید جمال الدین به مصر ، با وی آشنا گردید و تحت تأثیر شدید وی قرار گرفت . عبده پس از اخذ شهادت نامه ی عالمی از الازهر ، به کار معلمی و مطبوعاتی همت گماشت . کار مطبوعاتی آغاز کار سیاسی او بود ، ولی بعدها از کار سیاسی دست شست و به اصلاح فکری و دینی مردم مصر روی آورد ؛ زیرا پیکار سیاسی را برای ایجاد تغییرات اجتماعی ناتوان می دید . به همین دلیل ، تا ۱۲۸۴ ش . که به مرض سرطان جان سپرد ، در اصطلاح فکری و دینی مردم کوشید .(۹) حیات سیاسی و اجتماعی عبده متأثر از آراء سید جمال الدین (۱۰) بود . از این حیث ، وجوه مشترکی در آراء این دو مشاهده می شود که برخی از آن ها عبارتند از : ۱- اسلام توانایی تأمین عزت دنیا ( اداره ی دنیا ) و فراهم آوردن سعادت آخرت انسان را دارد . برای نیل به چنین هدفی ، باید به اجتهاد روی آورد و شناخت مسلمانان ازاسلام را عقلایی کرد . ۲- اسلامی که به دست ما رسیده نادرست ، غیر واقعی ، تحریف شده و غیر منطقی است . بنابراین ،در نیل به هدف هایی چون سعادت دنیا و آخرت ، بازگشت به اصول اولیه ی اسلام اجتناب ناپذیر است . ۳- وحدت دنیای اسلام ضروری است . این مطلب شاید به عنوان راهی برای تحقق مقاصد مزبور از سوی سید جمال الدین و شیخ محمد عبده مطرح شد . و همچنین مخالفت این دو با تعصبات فرقه ای بی ارتباط با اندیشه ی وحدت دنیای اسلام آنان نبود .(۱۱) با این وصف ، بین آراء سید جمال الدین و شیخ محمد عبده تفاوت هایی هم به چشم می خورد . این تفاوت ها بیش تر به همان تلاشی باز می گردد که عبده برای نجات اندیشه ی مذهبی مسلمانان از بحران مقابله با تمدن(۱۲) غرب و بالا بردن توانایی اسلام در پاسخ گویی به مسائل جدید به عمل آورد . حاصل تلاش او طرح مسائلی بود که هیچ گاه سید جمال الدین به آن ها نپرداخت . از قبیل : « 1- ایجاد نظام حقوقی جدید در فقه که پاسخ گوی مسائل روز باشد ؛ ۲- اعتبار اجماع به اعتبار افکار عمومی وابسته است ؛ ۳- اصل شورا در اسلام همان اصل دموکراسی است . » در مقابل ، سید جمال الدین مشی انقلابی داشت و نیز « مبارزه با استبداد و استعمار را در رأس برنامه های خود قرار داد »، در حالی که عبده به اصلاح تدریجی و به تقدم آموزش دینی و اصلاح مذهبی بر هرحرکت و اقدام سیاسی باور داشت .(۱۳) بنابراین ، ویژگی بارز اندیشه ی سیاسی عبده ، اجتهادگری و عقل گرایی است . به عبارت دیگر ، با وصف این که باب اجتهاد در اهل سنت از قدیم الایام بسته و عقل عنصر بیگانه ای دراستنباط احکام فقهی بود . او برای تواناسازی اندیشه ی مذهبی در پاسخ به مسائل مستحدثه ، به احیای اجتهادگری (۱۴) درعالم تسنن پرداخت ؛ زیرا به عقیده ی عبده ، همان گونه که قرآن کتاب دلیل و برهان است و آن گونه که مسلمانان نخستین به پیروی از کتاب و سنت ، عقل و دین را به هم می آمیختند ، باید برای نیل به فهم درست دینی و پاسخ به نیازهای زمانه ، به اجتهاد رجوع کرد و به تعقل دینی روی آورد . ایمان درست ، ایمانی است که بر عقل و استدلال بنا شده باشد (۱۵). آیه الله نائینی میرزا محمد حسین نائینی غروی در ۱۲۴۰ ش . در نائین اصفهان متولد و پس از تحصیلات اولیه و به منظور تکمیل تحصیلات ، راهی اصفهان ، سامرا و کربلا و نجف شد . وی از محضر استادانی چون آقا نجفی اصفهانی – در فلسفه و کلام – و میرزای بزرگ (۱۶) در فقه و اصول – کسب فیض کرد . با آغاز انقلاب مشروطیت ، نزدیک ترین مشاور و رایزن آیت ا… آخوند خراسانی بود و نیز یکی از معتبرترین رساله های دفاع از مشروطیت را به نام تنبیه الامه و تنزیه المله (۱۷) به رشته ی تحریر درآورد که اینک یکی از کتب معتبر در اندیشه ی سیاسی مسلمانان معاصر به شمار می رود . نائینی پس از یک عمر مجاهدت علمی و سیاسی ، در سن ۷۶ سالگی دار فانی را وداع کرد . نائینی در مشروعیت بخشی به مشروطیت سخن بسیار گفته است که در این جا به برخی از آن ها اشاره می کنیم : مرحوم نائینی حکومت ها را به دو نوع تقسیم کرد : ۱- حکومت تسلطیه ، تحکمیه یا استبدادی ؛ ۲- حکومت مقیده ، محدوده یا مشروطه . حکومت مشروطه از نظر نائینی به یکی ازدو صورت ذیل ، ظاهر و متجلی می شود : الف – حکومت کامل و عاری از عیب معصوم ( ع) ؛ حکومت معصوم ( ع) از آن جهت مشروطه است که معصوم ( ع) از عصمت برخوردار است و این صفت ، آنان را از اطاعت شهوات و اعمال استبدادی باز می دارد . ب- حکومت مشروطه ی غیر معصوم ( ع) ؛ این حکومت اگر چه خالی از عیب نیست ، ولی بر حکومت استبدادی رجحان دارد .(۱۸) نائینی در اثبات مشروعیت مشروطیت ، علاوه بر ادله ی عقلی مزبور ، به دلایل فقهی نیز اشاره دارد . برخی از این دلایل عبارتند از : ۱- « وقتی ممکن نیست سلطانی را از ارتکاب تمام منکرات و از جمله غصب حکومت باز داشت ، ولی این امکان هست که با محدود کردن دایره ی اقتدار و سلطه ی او ، وی را از ارتکاب منکرات دیگری نهی کرد و دور نمود ، نباید در این اقدام [ استقرار حکومت مشروطه ] کوتاهی کرد . » 2- با توجه به « نیابت مجتهد جامع الشرایط در امور حسبیه(۱۹) و وجوب اقامه ی نظم و ممالک اسلامیه ، … بر فقها و علما فرض است … با تحدید [ محدود کردن ] استبداد و استقرار مشروطیت ، در جهت مهم ترین وظایف حسبیه ، که همان نظم ممالک اسلامی و حفظ بیضه ی اسلام است ، اقدام کنند . »(20) 3- و قتی فقها قادر نیستند در عصر غیبت ، به ادای تمام وظیفه خود در تحدید کامل سلطنت مطلقه بپردازند ، بر آنان واجب است تا به قدر ممکن ، به تحدید سلطنت و مشروطه کردن آن مبادرت کنند . » (21) نائینی بر این نظر بود که نمایندگان مجلس چون به اذن مجتهدان به قانون گذاری می پردازند ، و مصوبات آنان به وسیله ی مجتهدان عادل و عالم نظارت می شود ، کارشان مشروع است . همچنین دلیل دیگر مشروعیت قانون گذاری از سوی مبعوثان ملت آن است که آنان صرفاً به قانون گذاری در اموری اقدام می کنند که شرع مقدس در مورد آن نظر صریحی ابراز نکرده است. این مسائل ، که شامل بیش تر مسائل سیاسی چون دخل و خرج کشور می شود ، تابع مقتضیات زمان است و مشورت در آن ، از نظر شریعت اسلامی مانعی ندارد ،(۲۲) در حالی که مشروعه خواهان به رهبری شیخ فضل الله با قانون گذاری از سوی مجلس مخالفت می کردند و معتقد بودند که قانون گذار خداوند است و بشر مجاز نیست به وضع قانون بپردازد . افزون بر آن ، اختلاف نظرهای دیگری بین شیخ فضل الله و آیه الله نائینی وجود داشت . به عنوان مثال ، شیخ فضل الله با آزادی مطلق از آن جهت مخالف بود که به رهایی و دست کشیدن از قید و بندهای دینی و به انتشار عقاید کفر آمیز می انجامد . ولی نائینی آزادی را به معنای رهایی از استبداد ، بیان مصالح و مفاسد خلق و خلاصی ازهر گونه زور و ستم و نه رهایی از قید عبودیت و بندگی خدا می دانست . همچنین مشروعه خواهان شعار مساوات و برابری مشروطیت را خلاف شریعت معرفی می کردند . اما منظور نائینی از مساوات ، مساوی بودن آحاد ملت با والی در برابر قانون و اجرای آن بود .(۲۳) شیخ فضل الله نوری وی در ۱۲۵۷ ش . در روستای لاشک در منطقه ی کجور مازندران متولد شد . دربخش بلده ی شهر نور در س خواند و سپس برای تکمیل تحصیلات دینی ، نخست به تهران و سپس به نجف و سامرا رفت . او از شاگردان طراز اول میرزا محمد حسن شیرازی ( میرزای بزرگ )(۲۴) بود و خود نیزشاگردانی چون شیخ عبدالکریم حائری یزدی (۲۵) تربیت کرد . وی که با اشاره و رهنمود میرزای بزرگ به ایران عزیمت کرد ، در جنبش تنباکو نقشی ممتاز داشت .(۲۶) با آغاز نهضت مشروطه ، با مشروطه خواهان همراه شد ، ولی پس از آن که مشروطه به ضدیت با شریعت روی آورد ، شیخ فضل الله به مخالفت با مشروطه ی منحرف شده ، پرداخت .(۲۷) مشروطه خواهان این اقدام شیخ را مخالفت با اصل مشروطه تلقی کردند و او را به دار آویختند .(۲۸) شهید شیخ فضل الله نوری برای اصلاح و نجات مشروطه از زوال و انحطاط ، التزام آن رابه مشروعه ضروری می دانست . مشروعه ، که به معنای برپایی یک حکومت دینی ، مقید به احکام الهی ، مطابق با قرآن مجید ،شریعت احمدی و بر پایه ی قوانین شرعی است ، مهم ترین و برجسته ترین اندیشه ی سیاسی او به شمار می رود، بدان گونه که آراء سیاسی دیگر وی از اندیشه ی مشروعه طلبی اش نشأت می گیرد . بنابر این ، فهم اندیشه های سیاسی شیخ فضل الله مشروطه و منوط به درک اندیشه ی مشروعه خواهی اوست .(۲۹) اعتقاد شیخ به قانون ، قانون گذاری و مجلس ، متأثر از اندیشه ی شریعت طلبی ( مشروعه خواهی ) اوست . از نظر شیخ ، حفظ نظام عالم در گرو وجود قانون است ، بهترین قوانین نیز قانون الهی است و کامل ترین و جامع ترین وجهه ی این قانون را که تأمین کننده ی نیاز همه ی نسل ها و عصرها و تأمین کننده ی سعادت دنیا و آسایش آخرت است ، فقه شیعه ارائه می دهد . بنابراین ، نیازی به وضع قانون جدید نیست و هیچ کس حق ندارد به جعل قانون بپردازد، مگر این که آنچه به نام قانون وضع می شود برای تنظیم و اصلاح روابط اجتماعی باشد ، آن هم مشروط به آن که مخالف شریعت اسلامی و فقه جعفری نباشد .(۳۰) پافشاری شیخ در گنجانیدن اصل نظارت فقها و مجتهدان به مصوبات مجلس در متمم قانون اساسی ، در همین راستا قابل درک است . (۳۱) شیخ شهید درباره ی آزادی نیز نظریاتی مطابق شریعت اسلامی و خلاف آراء مشروطه خواهان داشته است . به بیان مفصل تر ، وی در مهاجرت کبرا در پاسخ به این سخن آیه الله طباطبایی که « مشروطه ، آزادی کامل برای ملت می آورد »، گفت : « آزادی کامل که هر فرد برای هر کاری آزاد باشد …. دراسلام نیست . » اندکی پس از مراجعت از هجرت کبرا ، برخی از روزنامه های مشروطه طلب به استهزای آرمان های مذهبی مردم ایران پرداختند و شیخ برای جلوگیری از تکرار ویا تشدید این اقدامات ، پیشنهاد گنجانیدن اصل « نظارت علمای دین بر اصل آزادی مطبوعات » را مطرح کرد که هیچ گاه مورد توجه مشروطه خواهان قرار نگرفت ، در حالی که شیخ با آن آزادی که منجر به توهین به مقدسات دینی ، انبیا (ع) و ائمه معصوم ( ع) ، اولیا و اشاعه ی عقاید کفر آمیز ، ترویج منکرات و افکار غربی شود ، مخالف و با آزادی مشروع موافق بود . برخی دیگر از آراء مشروعه طلب عصر مشروطیت عبارتند از : ۱- بین حقوق مسلمانان و غیر مسلمانان ، بنده و آزاد ، زن و مرد و … تفاوت وجود دارد .(۳۲) ۲- بسط عدالت واقعی در گرو توسعه ی ایمان مذهبی و دینی است .(۳۳) ۳- ولایت در عصر غیبت ، با فقها و مجتهدان خواهد بود . (۳۴) ۴- مشروطه باید در امور حکومت و نه در امور شریعت باشد .(۳۵) ۵- محدود شدن سلطنت لازم است .(۳۶) آراء سیاسی اندیشمندان اسلامی معاصر به سید جمال الدین ، عبده، نائینی و شیخ فضل الله محدود نمی شود ، بلکه اندیشمندان دیگری همچون محمد اقبال لاهوری ، ابوالاعلی مودودی ، سید قطب ، آیه الله محمد باقر صدر و برخی دیگر نیز در عرصه ی اندیشه ی سیاسی ، به طرح آراء سیاسی خویش پرداخته اند . این آراء به نظرات سیاسی که در عرصه ی اندیشه ی سیاسی امروز مطرح می باشد نزدیک تر و از این رو ، در خور توجه بیش تر است . محمد اقبال لاهوری محمد اقبال لاهوری ( ۱۲۵۶- ۱۳۱۷ ش . / ۱۸۷۷ – ۱۹۳۸ م . ) شاعر ، نویسنده ، متفکر ، نظریه پرداز سیاسی – مذهبی و از رهبران فکری – فرهنگی مسلمانان شبه قاره ی هند به شمار می رود که در فراهم آوردن زمینه ی استقلال پاکستان ، نقش مؤثری داشت . او سنی مذهب بود ، ولی به حضرت علی بن ابی طالب ( ع) عشق می ورزید . از این رو ، اعتقاد و تلاش او در ضرورت اتحاد شیعه و سنی قابل درک است . چنین اعتقادی او را که پس از تحصیلات دینی ، برای فراگیری علوم جدید ، به ویژه فلسفه ، راهی انگلیس و آلمان گردید ، به عضویت « جمعیت اتحاد اسلام » کشانید و بدین سان ، به سلک پیروان سید جمال الدین اسد آبادی – منادی وحدت اسلامی – درآمد . اشاره به بخشی از افکار سیاسی اقبال ، عمق اندیشه ی وحدت طلبی او را روشن می سازد .(۳۷) اقبال جهان اسلام رایک پیکره ی به هم پیوسته و غیر قابل تجزیه می دانست که اقوام ، قبایل و نژادهای موجود در آن با رشته ی دین به هم پیوند خورده اند . بنابراین ، اداره ی چنین جامعه ای با رژیم استبدادی – که ناسازگار با فطرت انسانی است – ممکن نمی باشد . همچنین نمی توان آن رابا حکومت مردم سالارانه ( دموکراتیک ) اداره کرد ؛ زیرا حکومت های مردم سالار با عقل ، اسلام و معنویت در تضادند . بهترین حکومت برای اداره ی امت اسلام حکومتی است که در آن ، قرآن قانون حکومت ، کعبه کانون معنویت ، و ولی الله رهبر آن باشد .(۳۸) به نظر می رسد اقبال ، دست یابی به این هدف عالی و مطلوب ( حکومت اسلامی ) را در گرو تغییر ذهنی و درونی مسلمانان می دانست . به عبارت ساده تر ، او می گوید :خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد ، مگر این که آن قوم خود را تغییر دهد و خود را برای نیل به جامعه ی بهتر آماده سازد . ایمان و اعتماد به نفس را در خود پدید آورد ، و این نکته را به خاطر بسپارد که نباید از هیچ کس و هیچ مقامی انتظار کمک داشته باشد . به بیان دیگر ، انسان مسلمان پس از بیداری از خواب غفلت ، باید در دست یابی به هدفش سخت بکوشد ؛ زیرا به عقیده ی او « کسی که آهن باشد ، همه چیز خواهد داشت . » به عقیده ی اقبال ، مسلمانان درمواجهه با فرهنگ و تمدن غرب ، هویت اسلامی خود را از دست داده اند ، توصیه ی وی برای بازیابی این هویت و شخصیت گم شده ، بازگشت به ایمان ، فرهنگ و معنویت اسلامی بود . البته این بدان معنا نیست که اقبال لاهوری فراگیری علوم و فنون غربی را یکسره رد می کرد ، بلکه وی ضمن دعوت مسلمانان به آموختن علوم و فنون جدید مغرب زمین ، آنان را از هر گونه غرب گرایی برحذر می داشت .این نگرش اقبال به « فلسفه ی خودی » معروف است ؛ فلسفه ای که بازگشت به خود اسلامی را مایه ی بازگشت مجد و عظمت گذشته ی مسلمانان می داند . ابو الاعلی مودودی ابوالاعلی مودودی ( ابوالعلا) مودودی در ۱۲۸۲ ش . / ۱۹۰۳ م . درحیدر آباد هندوستان متولد شد . وی تا ۱۳۲۰ ش . / ۱۹۴۱ م . به فعالیت های علمی اشتغال داشت . اما در این سال با تأسیس حزب « جماعت اسلامی » که با الهام از اندیشه های حسن البنا و جنبش اخوان المسلمین صورت گرفت ، پا به عرصه ی فعالیت های سیاسی گذاشت . مودودی هدف از تأسیس این حزب را تلاش برای تشکیل دولت اسلامی اعلام کرد . وی برای تبیین و تشریح این هدف ، قریب یک صد کتاب و مقاله به رشته ی تحریر درآورد و در تلاش برای تحقق آن ، بارها از سوی مقامات دولتی ، که مخالف اندیشه و عمل سیاسی او بودند ، بازداشت شد. ولی پس از استقلال یافتن پاکستان ، پشتیبان رژیم سیاسی این کشور باقی ماند. با این وصف ، او به عنوان یک مصلح ، متفکر و مبارز سیاسی شناخته شده است . (۳۹) نظریه ی سیاسی مودودی بر سه اصل استوار است : ۱- حاکمیت تنها از آن خداست . بر این اساس ، هیچ کس حق اعمال قدرت بر دیگران ندارد . ۲- فقط خداوند حق دارد قانون وضع کند از این رو ، هیچ کس – حتی پیامبران ( ع) – حق وضع خود سرانه ی قانون را ندارند . ۳- دولت اسلامی صرفاً برای اجرای قوانینی که خداوند وضع کرده است ، بر پا می شود و تا زمانی که به اجرای قوانین الهی می پردازد ، مطاع است .(۴۰) مودودی بر پایه ی اصول مذکور ، چنین نتیجه می گیرد که نظام سیاسی اسلام یک نظام کاملاً مردم سالار نیست ؛ زیرا در « دموکراسی » ، حاکمیت از آن مردم است و مردم حق وضع قانون را دارند ، در حالی که دولت اسلامی تا زمانی که مجری قوانین شرعی است ، مشروع می باشد .(۴۱) از نقطه نظر مودودی ، دولت اسلامی مأمور تحقق و اجرای وظایف ذیل است : جلوگیری از استثمار افراد ؛ پاسداری از آزادی انسان ها ؛ حمایت از مردم در مقابل بیگانگان ؛ تکامل و توسعه ی عدالت اجتماعی ؛ امر به معروف و نهی از منکر ؛ برقراری نظام اجتماعی اسلامی ؛ ریشه کن کردن پلیدی ها و تشویق فضیلت ها . انجام این وظایف در درون مرزهای یک کشور اسلامی امکان پذیر نیست و به چارچوب مرزها محدود نمی شود ، بلکه ماورای مرزهای داخلی را نیز در بر می گیرد . از این رو ، دولت اسلامی یک دولت جهانی است .(۴۲) مودودی معتقد بود دولت اسلامی برای تحقق هدف های مزبور ، باید به وسیله ی کسانی که به احکام و قوانین الهی ایمان دارند و به آن عمل می کنند ، اداره شود . به عبارت دیگر ، رهبر اسلامی بر اساس آیه ی « ان اکرمکم عند الله اتقیکم »(43) برگزیده می شود . او شخصی است که از اعتماد کامل عموم مسلمانان برخوردار است ، و در اداره ی کشور با دیگران به مشورت می پردازد . البته او نباید برای احراز این مقام ، خود را نامزد کند ، بلکه مردم از فردی که شایستگی تصدی مقام رهبری دارد ، جانب داری و اورا به رهبری انتخاب می کنند . به عقیده ی مودودی ، هر که برای احراز مقام های پر مسؤولیتی چون مقام خلافت می کوشد ، کم صلاحیت ترین فرد برای تصدی این مقام است .(۴۴) سید قطب سید قطب یکی از بزرگترین اندیشمندان مسلمان سیاسی معاصر و نیز از متفکران بزرگ جنبش اخوان المسلمین مصر بود . وی در سال ۱۲۸۵ ش . / ۱۹۰۶ م . در شهر اسیوط مصر به دنیا آمد ، در ۱۳۱۹ ش . / ۱۹۴۰ م . به جنبش اخوان المسلمین پیوست و پس از شهادت حسن البنا ، نقش مهمی در تداوم اخوان المسلمین ایفا کرد . از این رو ، در ۱۳۳۳ ش . / ۱۹۵۴ م . از سوی جمال عبدالناصر – رئیس جمهور اسبق مصر – دستگیر و ده سال بعد با وساطت عبدالسلام عارف – رئیس جمهوری وقت عراق – از زندان آزاد شد . یک سال بعد ، مجدداً دستگیر ودر ۱۳۴۵ ش . / ۱۹۶۶ م . به اتهام توطئه علیه رژیم ناصر ، اعدام گردید .(۴۵) سیدقطب مرد اندیشه بود و کوشید اندیشه ی سیاسی خویش را در مصر به اجرا درآورد ؛ زیرا معتقد بود در جامعه ای که دولت اسلامی وجود ندارد ، به اسلام عمل نمی گردد ، حدود و دستورات اسلام نادیده گرفته می شود و با عقیده ی مسلمانان واقعی مخالفت می گردد . چنین جامعه ای جاهلی و دارالحرب است ، حتی اگر در آن ، مسلمانان صاحب مال خویش باشند . از نظر سید قطب ، وظیفه ی مسلمانان درمقابل چنین جامعه ای ، دست زدن به جنگ آزادی بخش ،برای براندازی دولت است و اگر جنگ آزادی بخش ممکن نباشد، چاره ای جز تن دادن به صلح با دولت جاهلی وجود ندارد .(۴۶) از نقطه نظر سید قطب ، « ایمان واقعی به اسلام با تسلیم به اراده و حاکمیت خداوند آغاز می شود » . بنابراین ، « اگررهبران مصر در اظهار ایمان به اسلام صادقند ،باید تمام عقاید دنیوی نظیر سوسیالیسم رابه دور افکنند » ؛ زیرا اسلام با سوسیالیسم هیچ سازشی ندارد . به بیان دیگر،سوسیالیسم بر تصوراتی چون « رفاه اجتماعی و خوشبختی مادی تکیه می کند واز رستگاری معنوی غافل است. ولی اسلام هرگز ازهمبستگی های مادی ومعنوی زندگی بشر غافل نبوده است . » و نیز منابع و امکانات لازم را برای سازگاری با اوضاع و احوال جدید اجتماعی دارد .(۴۷) براساس اندیشه ی سید قطب ، نظریه ی سیاسی اسلام ، بر پایه ی عدل قرار دارد و آیات مربوط به عدالت، به نفی تبعیض فرمان می دهد ؛ عدالتی که عشق و نفرت ، نقشی در آن ندارد و موقعیت شغلی ، اجتماعی و اقتصادی افراد تأثیری بر آن نمی گذارد . این عدالت حتی دشمنان را دربر خواهد گرفت . اما کسانی که به چنین عدالتی پشت می کنند ، ناچارند به زورمندانی که عدالت را بر اساس منافع خودتفسیر می نمایند ،روی آورند .(۴۸) سید قطب بر پایه ی آیات قرآن مجید ، مردم را به اطاعت از اولی الامر فرا خواند ، ولی اطاعت ازنظروی به معنای اطاعت از هر کسی که بر منصب امارت تکیه می زند ، نیست . به این معنا ،اطاعت ازحاکم به دلیل حاکم بودن وی ضروری نخواهد بود ، بلکه اطاعت از او در صورتی لازم است که حاکم ازقوانین اسلامی پیروی نماید . چنانچه حاکم اسلامی از قانون الهی عدول کند « به هیچ وجه ، شایسته ی اطاعت نیست ودستوراتش نباید اجرا شود . »(49) سید محمد باقر صدر سید محمد باقرصدر در ۱۳۱۳ ش . / ۱۰۳۴ م . درکاظمین عراق در یک خانواده ی مذهبی به دنیا آمد . تحصیلاتش را پیش از بیست سالگی به اتمام رساند ، سپس درحوزه ی نجف به تدریس علوم دینی پرداخت . پس از فوت آیت الله حکیم ، درسن ۳۶ سالگی به مقام مرجعیت شیعیان عراق رسید . وی از ۲۴ سالگی به فعالیت های سیاسی ضد دولتی روی آورد ، به گونه ای که پس از یک دهه ، علاوه بر مرجعیت دینی ، مرجعیت سیاسی شیعیان عراق را نیز احراز کرد . به دلیل فتاوای وی در تحریم پیوستن و عضویت درحزب بعث ، وجوب قیام مسلحانه علیه بعثی ها و اندیشه هایش درلزوم تشکیل حکومت اسلامی وضرورت دفاع از جمهوری اسلامی ، موجب مخالفت های گسترده ی مردمی با دولت بعثی گردید . بعثی ها با شهید کردن صدر در ۱۳۵۹ ش . / ۱۹۸۰ م . به مهار این مخالفت ها پرداختند .(۵۰) شهید صدر بر این عقیده بود که وجود دولت در زندگی اجتماعی به آن دلیل ، یک ضرورت است که متکفل اداره ی جامعه و داور درحل و فصل مشکلات اجتماعی به حساب می آید . علاوه بر آن ، دولت : ۱-تنها روش به کار گیری امکانات جهان اسلام برای رساندن آن به محل طبیعی و ویژه اش در بین تمدن انسانی و بشری است ؛ ۲-مسلمانان را از انواع تفرقه و وابستگی نجات می دهد ؛ ۳-یک وظیفه ی شرعی و دینی است . همچنین دولت اسلامی درسیاست داخلی ، مسؤول اجرای احکام اسلامی ، تأمین کننده ی عدالت اجتماعی ، مروج فرهنگ اسلامی و در سیاست خارجی ، مجری تبلیغ جهانی اسلامی ، طرفدار حق و عدالت و یاری دهنده ی مستضعفان و محرومان است . (۵۱) شهیدصدر حکومت اسلامی را یک حکومت مشروطه می دانست ؛ زیرا بر شریعت و قانون الهی و نه بر هوا و هوس مبتنی است . به عبارت دیگر ، حق حاکمیت مطلق بر انسان و جهان متعلق به خداوند است . انسان هم به این دلیل که خلیفه ی خداست ، بر سرنوشت خویش حاکم می باشد و « فقیه مسیر امت را در تحقق بخشیدن به جانشینی خدا، تحت نظارت ومراقبت خویش در می آورد و این کار را در حد …. برنامه هایی که خداوند برای امت وضع کرده است ، انجام می دهد . » بنابراین ، اسلام با « دموکراسی » که حق حاکمیت مطلق را به مردم می دهد و حقی برای رهبری فقیه قایل نیست و رژیم سلطنتی و حکومت اشراف ، که مخالف حاکمیت مشترک و قانونمند خدا و انسان بر سرنوشت امت ومردم است ، مخالفت می کند .(۵۲) از نظر شهید صدر ، مرجع و فقیهی که رهبری جامعه اسلامی را در دست می گیرد ، باید واجد این شرایط باشد : « 1- عدالت : به معنای حد وسط بودن واعتدال و میانه روی در رفتار ؛ ۲- علم ، درک و فهم رسالت : به معنای درک وآگاهی داشتن ازکتاب ؛ ۳- آگاهی و بینش در مورد واقعیت های موجود و شرایط حاکم ؛ ۴- کاردانی و لیاقت روحی و معنوی که به حکمت و عقل و صبر و شجاعت بستگی دارد . » چنین مرجع و رهبری حافظ شریعت ، ناظر برامت ، عالی ترین مقام دولتی و فرمانده کل ارتش خواهد بود . (۵۳) پی نوشت :
1- بیدارگران اقالیم قبله ، محمد رضا حکیمی ، ص ۹ . ۲- سید جمال الدین اسد آبادی ، غریو بیداری ، محمد باقر مقدم ، ص ۲۰ ، ۲۲ ، ۲۶ ، ۴۰ و ۵۰ . ۳- نهضتهای اسلامی در صد ساله ی اخیر ، مرتضی مطهری ، ص ۲۱. ۴- تاریخ اندیشه های اجتماعی در اسلام ، ستوده ، ص ۱۶۰ . ۵- نهضتهای اسلامی در صد ساله ی اخیر ، مطهری ، ص ۲۲ – ۳۵ . ۶- تاریخ اندیشه های اجتماعی در اسلام ، ستوده ، ص ۱۶۱. ۷- بیدارگران اقالیم قبله ، حکیمی ، ص ۴۴. ۸- عبده پیش از سن ده سالگی ، خواندن و نوشتن را در خانه ی پدری آموخت و سپس در جامع احمدی ، که معتبرترین مرکز علمی بعد از الازهر بود ، مشغول تحصیل شد . ۹- شیخ محمد عبده مصلح بزرگ مصر ، مصطفی حسینی طباطبائی ، ص ۹ ، ۱۱ و ۴۰. ۱۰- عبده در این مورد می گوید : « پدرم به من زندگی و حیاتی بخشید که علی و محروس ( دو برادر کشاورزم ) در آن با من شریکند ، ولی سید جمال الدین به من روح و حیاتی داد که من به همراه انبیا و اولیا و پاکان در آن زندگی شرکت کرده ام . » ر. ک : همان ، ص ۴۴. ۱۱- سیری در اندیشه ی سیاسی عرب ، حمید عنایت ، ص ۱۵۶ ؛ نهضتهای اسلامی در صد ساله ی اخیر ، مطهری ، ص ۴۰ – ۴۳. ۱۲- مراد آن است که با هجوم فرهنگی غرب در سده های اخیر ، مسلمانان خود را در پاسخ به مسائل مطرح شده از سوی غربیان ناتوان می دیدند . ۱۳- نهضتهای اسلامی در صد ساله ی اخیر ، مطهری ، ص ۴۰ -۴۳ . ۱۴- اجتهادگری و عقل گرایی از همان اوایل حیات اسلام به وسیله ی مسلمانان اهل سنت به آن دلیل که موجب بدعت و تفسیر رأی در دین می شود ، مورد بی مهری و انکار قرار گرفت . ۱۵- سیری در اندیشه ی سیاسی عرب ، عنایت ، ص ۱۳۱ ، ۱۳۴ ، ۱۳۷ و ۱۴۰. ۱۶- آقا نجفی از رهبران قیام تنباکو در اصفهان بود و میرزای بزرگ ، صاحب فتوای معروف تحریم استعمال توتون و تنباکو است . ۱۷- اندیشه ی اصلاحی در نهضتهای اسلامی ، محمد جواد صاحبی ، ص ۲۲۰ – ۲۲۲. ۱۸- رسائل مشروطیت ، غلامحسین زرگری نژاد ، ص ۸۳ – ۸۴. ۱۹- « امور حسبیه به اموری اطلاق می شود که باید انجام گیرد و شارع مقدس راضی به ترک آن ها نیست… مثل حفظ مال یتیم ، مال مجهول المالک و … تجهیز و تدفین میتی که ولی و وصی ندارد و … » ر.ک : ولایت فقیه ، مرکز تحقیقات اسلامی نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران ، ص ۸۶ . ۲۰- رسائل مشروطیت ، زرگری نژاد ، ص ۸۷ – ۸۸ . ۲۱- همان. ۲۲- همان . ۲۳- رسائل مشروطیت ، زرگری نژاد ، ص ۹۶ – ۹۸ . ۲۴- مرجع تقلید شیعیان جهان و صاحب فتوای تاریخی تحریم استعمال توتون و تنباکو. ۲۵- مؤسس حوزه ی علمیه ی قم. ۲۶- وی دومین نفر بعد از میرزا حسن آشتیانی در جنبش تنباکو بود . ۲۷- شیخ با اصل مشروطه مخالف نبود . او در این زمینه می گوید : « من والله ، با مشروطه مخالفت ندارم … من مخالف اساس مشروطیت و مجلس نیستم … اما مشروط به همان شرایطی که گفتم . ر. ک : شیخ فضل الله در ظلمت مشروطه ، سید مجید حسن زاده ، ص ۸۴ . ۲۸-رسائل مشروطیت ، زرگری نژاد ، ص۲۰و۲۴و۲۶و۱۱۴. ۲۹-رسائل مشروطیت ، زرگری نژاد ، ص ۱۷ – ۱۹ . ۳۰- پایداری تا پای دار ، علی ابو الحسنی ( منذر ) ، ص ۵۴۵ – ۵۵۲ ؛ شیخ فضل الله در ظلمت مشروطه ، حسن زاده ص ۶۳ . ۳۱- بر اساس این اصل ، در هر عصر ، هیأتی که کم تر از پنج نفر نباشد از مجتهدان و فقها با معرفی علمای اعلام و حجج اسلام و مراجع تقلید شیعه و انتخاب از سوی مجلس تشکیل می شود که بر اسلامی بودن مصوبات مجلس نظارت خواهد کرد . ۳۲- رسائل مشروطیت ، زرگری نژاد ، ص ۵۳ . ۳۳ – همان . ۳۴- پایداری تا پای دار ، ابو الحسنی ، ص ۵۵۲ – ۵۵۵. ۳۵- همان . ۳۶- شیخ فضل الله نوری درظلمت مشروطه ، حسن زاده ، ص ۸۴ – ۸۷ . ۳۷-اقبال شناسی ، غلامرضا سعیدی ، ص ۱۰۴. ۳۸- دائره المعارف تشیع ، ج ۲ ، ص ۲۹۵ – ۲۹۷ . ۳۹- کیهان اندیشه ، ش ۵۴ ( خرداد و تیر ۷۳ ) ، ص ۲۱ – ۲۲ و ۴۱ – ۴۲. ۴۰- تئوری سیاسی اسلام ، ابوالاعلی مودودی ، ترجمه ی محمد مهدی حیدرپور ، ص ۲۵ – ۲۹ . ۴۱- همان. ۴۲- تئوری سیاسی اسلام ، مودودی ، ص ۳۶ – ۳۷ ؛ تاریخ فلسفه در اسلام ، محمد شریف ، ج ۲ ، ص ۱۰۲. ۴۳- حجرات ( ۴۹ ) ، آیه ی ۱۳. ۴۴- تاریخ فلسفه در اسلام ، محمد شریف ، ج ۲ ، ص ۱۰۲ . ۴۵- اخوان المسلمین مصر در امتحان تاریخ ، کمال حاج سید جوادی ، ص ۱۰۰ – ۱۰۲. ۴۶- همان . ۴۷- همان ، ص ۱۸۸ – ۱۹۸ . ۴۸- همان ، ص ۱۹۰ . ۴۹- اخوان المسلمین مصر در امتحان تاریخ ، حاج سید جوادی ، ص ۱۹۱ . ۵۰- شهید صدر بربلندای اندیشه و جهاد ، مصطفی قلیزاده ، ص ۲۱ ، ۳۳ ، ۴۳ ، ۵۳ ، ۶۱ ، ۸۲ ، ۹۵ ، ۱۳۴ و ۱۴۲ . ۵۱-اندیشه های سیاسی آیت الله شهید سید محمد باقر صدر ، سید صدر الدین قپانچی ، ترجمه ی ب . شریعتمدار ، ص ۲۵ ، ۳۰ و ۳۵. ۵۲- همان ، ص ۶۰ – ۶۲ . ۵۳- همان ، ص ۶۶- ۶۷ .
منبع:کتاب اندیشه های سیاسی مسلمانان آموزش عقیدتی سیاسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.