اهمیت و ضرورت امامت در نگاه فاطمی سلام الله علیها
عموم اهل سنت، مرجئه، شیعه و خوارج، بر وجوب امامت اتفاق نظر دارند.[۱] امامت در اندیشه شیعی که ریشه در آموزه های وحیانی دارد، عهد و پیمانی الهی [۲] است که با نصب و جعل خدای سبحان تحقق می یابد. امامت در منظومه معارف الهی جایگاهی بس رفیع دارد که از همین منظر، متکلمان اسلامی، مفسران قرآن و عارفان مسلمان، موضوع امامت، خلافت و انسان کامل [۳] را با عناوینی همچون وجوب امامت، ویژگی های امام، فلسفه امامت و … مورد پژوهش های خویش قرار داده و نتایج ارزشمندی برای جویندگان حقیقت به ودیعت گذاشته اند.
کاملترین، جامع ترین و دقیق ترین سخن در باب امامت به عنوان جانشینی رسول الله صلی الله علیه و آله برای اولین بار پس از رحلت رسول خدا در خطبه فدکیه (خطبه ای که از قرون گذشته متداول بوده و گروهی از محدثان و مورخان با تفاوتی در بعضی الفاظ آن را نقل کرده اند) فاطمه زهرا سلام الله علیها بازتاب یافته است. فراوانی روات معتبر و موثق سبب علم به صدور این خطبه است.[۴]
آن حضرت پس از حوادث غم باری که بعد از رحلت پیامبر نور و رحمت اتفاق افتاد و فدک را از آن حضرت غصب کردند و مسیر جانشینی پیامبر را به انحراف کشانده و جامعه نوپای اسلامی را به قهقرا بردند؛ به همراه گروهی از زنان مدینه به مسجد النبی آمده و از پشت پرده خطبه پرمحتوایی را ایراد فرمود که در ضمن آن درباره اهمیت امامت فرمود: «… وَ الطَّاعَهَ نِظَاماً لِلْمِلَّهِ وَ الْإِمَامَهَ لَمَّا مِنَ الْفُرْقَهِ…»[۵] ؛ خدای سبحان پیروی از ما اهل بیت و امامت را برای آن واجب کرده است که سب نظم شریعت و جلوگیری از پراکندگی امت است».
در نقل ابن طیفور، « و طاعتنا نظاما للمله و اممتنا أمناً من الفرقه… » آمده است.[۶]
شریعت تنها در یک صورت نظام یافته و بسامان خواهد بود که امت اسلام از امام معصوم از اهل بیت پیامبر علیهم السلام فرمان ببرند و در غیر این صورت شریعت دچار آشفتگی و ناهمگونی خواهد شد. از سوی دیگر وجود امام معصوم در میان امت بسان رشته تسبیح آن را گرد هم آورده، از پراکندگی حفظ می کند؛ زیرا امام تنها مسیر حق است و مدعیان باطل بسیارند. صدیقه طاهره ضرورت امامت را به کارکرد آن نسبت می دهد که با وجود امام امور شریعت و جامعه سامان می یابد و نابسامانی نتیجه فقدان امام خواهد بود. اشاره به این کارکرد، نشان از تعین آن در افراد خاص دارد و هر کسی شایسته این منصب خطیر نیست؛ زیرا که همه چنین ظرفیتی را ندارند؛ چنان که ابن حزم هم سامان یابی امور جامعه را در پرتو امامت یک فرد عالم، فاضل، مدیر و مدبر می داند.[۷] واقعیت تاریخ اسلام بهترین گواه این سخن نورانی است. شهرستانی گفته است: بزرگترین نزاع امت اسلامی همواره در مساله امامت بوده، و هیچ زمانی به سر هیچ مساله دینی مثل مساله امامت شمشیر کشیده نشده است.[۸] چنانکه آمدی با اشاره به پیامدهای عدم نصب امام به گواه رخدادهای تاریخ اسلام نقل کرده است: «الدین أس و السلطان حارس، الدین و السلطان توأمان؛ [۹] دین اساس است و سلطان نگهبان آن و دین و سلطان جدایی ناپذیرند». آیا این گفتار به مفهوم ضرورت نصب امامی که از این همه آشفتگی منع کند، نیست؟
این همه آشفتگی و سردرگمی به دلیل انحراف خلافت از مسیر اصلی و پیروی نکردن از اهل بیت بوده است؛ که در سخن نورانی فاطمی، جان مایه شریعت ناب محمدی و ضامن یکپارچگی امت و نقطه پرگار دایره اسلام است. بدین ترتیب معلوم می شود فاطمه زهرا در همان آغازین مراحل حیات امت اسلام بعد از پیامبر به اهمیت مساله توجه داده و حفظ نظام دینی و جامعه مسلمانان را منوط به پیروی از اهل بیت دانسته است.[۱۰]
بی شک امر امامت اختصاص به عصر علی بن ابیطالب علیهما السلام نداشته و تا به امروز در سرنوشت جامعه اسلامی تاثیرگذار است. در این صورت با بازگشت به سخن فاطمی، می توان به این نتیجه رسید که باید برون رفت از بحران های جامعه اسلامی را در مکتب اهل بیت جست. تردیدی نیست که در این مکتب، نظام سیاسی و مدل حکومتی بدون هیچ تشتتی حتی برای دوران غیبت معصوم به روشنی ترسیم شده و ابعاد و حدودش معین گشته است؛ چنان که از گفتار صدیقه طاهره سلام الله علیها نیز معلوم شد ولایت به دلیل ویژگی های خاص خود وحدت بخش بوده و از پراگندگی و تشتت جلوگیری و امور امت را سامان می دهد.
.
.
برگرفته از مقاله (امامت در سیره و سخن حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، رضا مهدیان فر و سید محمود طیب حسینی، معرفت، سال سی و دوم، شماره دوم، پیاپی ۳۰۵، اردیبهشت ۱۴۰۲، ص ۷۵ – ۸۴)
[۱] . ابن حزم، ابومحمد علی، الفصل فی الملل و الهواء و النحل، ج ۴، ص ۸۷. (بیروت: دار صادر، ۱۳۲۰ق)
[۲] . بقره : ۱۲۴
[۳] . ر.ک نجارزادگان، فتح الله، معناشناسی امام و مقام امامت، ص ۶ (تهران: سمت، ۱۳۹۰)
[۴] . (برای تفصیل متون و اسناد خطبه، ر.ک محمودی، محمدجواد، خطب سیده النساء فاطمه الزهرا، قم: دارالحبیب، ۱۴۲۹ق؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق، ج ۱۶، ص ۲۱۲؛ جوهری، احمد بن عبدالعزیز،السقیفه و فدک، بیروت، شرکه الکتبی، ۱۴۱۳ق، ص ۹۸-۱۰۰)
[۵] . (صدوق، ۱۴۱۳ق، ج ۳، ص ۵۶۸)
[۶] . ابن طیفور، احمد بن ابی طاهر، بلاغات النساء، ص ۲۶-۳۱. (قم: شریف رضی)
[۷] . ابن حزم، ابومحمد علی، الفصل فی الملل و الهواء و النحل، ج ۴، ص ۸۷. (بیروت: دار صادر، ۱۳۲۰ق)
[۸] . شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج ۱، ص ۳۱. (قم: شریف الرضی، ۱۳۶۴)
[۹] . آمدی، سیف الدین، غایه المرام فی علم الکلام، ص ۳۱۱ (بیروت: دارالکتاب العلمیه، ۱۴۱۳ق)
[۱۰] . صادقی ارزگانی، محمدامین، شناخت عارفانه فاطمه، ص ۲۴۵ (قم: بوستان کتاب، ۱۳۹۲)