تأثیر تشیع بر اماکن و زیارتگاه های ایران(۲)

 
کتیبه نویسی در سقاخانه ها
اصولاً کتیبه نویسی در بناهای سنتی ـ مذهبی, جایگاه ویژه ای دارد و مکان های کوچک و مقدس سقاخانه ها نیز غالباً از این مشخصه دور نیستند. گذشته از کتیبه هایی که صورت وقف نامه دارند و یا معرف نام «بانی» یا «واقف» هستند, اهل ایمان و ذوق به خط خوش فضای سقاخانه ها را آراسته اند. این نوشته ها به طور عمده از ادبیات غنی عاشورا و تعزیه منشأ گرفته و از این طریق, رهگذران را به لحظه ای تأمل و نوشیدن آب به یاد لب تشنه آن بزرگواران شهید در صحرای کربلا دعوت می کنند: آبی بنوش و لعنت حق بر یزید کن  جان را فدایی مرقد شاه شهید کن. (مصرع دوم گاهی چنین آمده است: یاد از لبان تشنه شاه شهید کن. ) هر که آبی ز جام ما نوشد    خلعت از شاه کربلا پوشد. این ابیات, تذکاری هستند بر شهادتِ مظلومان دشت کربلا و حاجت خواهی از آن بزرگواران: عباس ـ علیه السلام ـ ای شهید گروه مخالفان     دارم به دل یقین که تویی ماه انس و جان کن حاجتم روا تو به حق برادرت     ای خسرو زمانه و سقای کودکان آبی دهم به یاد لبانت, حسین ـ علیه السلام ـ حسین ـ علیه السلام ـ بر شیعیان به ماه عزایت, حسین ـ علیه السلام ـ حسین ـ علیه السلام ـ بارید خون ز دیده کروبیان عرش کردی تو چون قبول شهادت, حسین ـ علیه السلام ـ حسین ـ علیه السلام ـ زبان حال حضرت عباس ـ علیه السلام ـ: مأمورم آنکه آب رسانم به خیمه گاه بر کودکان شهِ لب تشنگان دهم. نوش جان کن شیعه, این آب از ره مهر و وفا یاد آور از لب خشک شهید کربلا یاد آور از لب عطشان عباسِ ـ علیه السلام ـ علی ـ علیه السلام ـ پور حیدر, آن علمدار حسین ـ علیه السلام ـ, پورِ علی ـ علیه السلام ـ در قلمرو پیوند اشیا و اشعار در حیطه شعر (عامیانه و رسمی و مکتوب), نمونه هایی از تجلّی احساس مردم را در قالب شعر, بر روی کاشی ها یا حاشیه لیوان های مسی موجود در سقا خانه به نظاره می نشینیم و با هم ـ با شاعران دل سوخته ـ این شاه بیت های دلنشین را زمزمه می کنیم: این ندا از عالم بالا رسید مزد آب, آن است: لعنت بر یزید بررسی نمادین تزیینات داخلی و خارجی سقاخانه ها
به نظر دل سپردگان به سقاخانه ها, هر یک از عناصر سازنده سقاخانه, مفهوم و مضمونی در بر دارد. شبکه و پنجره مشبک فلزی اغلب به رنگ طلایی و نقره ای یادآور مزار اولیاست؛ قبه های روی مخزن آب, بقعه و آرامگاه شهدا را به یاد می آورد؛ دستِ افراشته بر فراز هر قبّه, نشانه پنج تن آل عبا و نشان مخصوص دست و پنجه مبارک حضرت عباس ـ علیه السلام ـ است؛ نوشته های اطراف سقاخانه, آیاتی از قرآن, شعارهای مذهبی یا اشعاری در مدح و ثنا و رثای امام حسین ـ علیه السلام ـ و حضرت عباس ـ علیه السلام ـ هستند؛ مانند: «السلام علی الحسین ـ علیه السلام ـ و علی علی بن الحسین ـ علیه السلام ـ و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین ـ علیه السلام ـ .» لعنه الله علی قاتل الحسین ـ علیه السلام ـ السلام علیک یا اباالفضل العباس ـ علیه السلام ـ . ساقی تشنه لبان روی به دریا می کرد ساغر وصل ز معشوق تمنا می کرد شد دل شط فرات از عطش او بی تاب چون تماشا, لب خشکیده سقا می کرد. شاه بیت هایی از دوازده بند محتشم کاشانی ـ رحمه الله علیه ـ نیز به خط جلی, نمای سقاخانه را آذین می بندند: از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا. تجلی سقاخانه در آیینه فرهنگ عامه
سوگند به صاحب سقاخانه ها, حضرت عباس ـ علیه السلام ـ علمدار, از قسم های بسیار مهم مردم, و در نظر گرفتن موقوفاتی برای این مکان ها از عمده مسائل مرتبط با باقیات صالحات بوده است. هنوز هم مادران به هنگام زمزمه لالایی ها برای کودکان خود, از ساقی دشت بلا یاد می کنند. ضرب المثل هایی هم ویژه سقاخانه ها هستند؛ مثلاً: «از سقاخانه شمع دزدیدن» کنایه از انجام عمل خلاف و نشانه اوج خلاف کاری است. «از سقاخانه شمع کشیدن» در برگیرنده مضمونی خاص است. در سابق, اگر کسی مورد ظلم قرار می گرفت, شمعی از سقاخانه‌ای بر می داشت و نذر می کرد هرگاه ظالم به جزای عمل خود برسد و مظلوم به حق خود دست یابد, در عوض, بسته ای شمع به آن سقاخانه پیشکش نماید. افسانه های بسیاری در باب توسل مردم به این سقاخانه ها در گنجینه سینه مردم و بخصوص پهلوانان وجود دارند. سنگاب
در گذشته, علاوه بر واژه «سقاخانه» از واژه هایی مانند «سنگاب» نیز استفاده می شد. البته میان سقاخانه هایی که آب آن را متبرک می دانسته اند و سنگاب ها تفاوت هایی وجود دارند. با این حال, به حرمت آب و در نظر گرفتن احادیثی از اولیا, تهیه سنگاب ها هم نوعی وظیفه شرعی برای شیعیان در نظر می آمد. در حدیثی از امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ می خوانیم: «… خداوند آب دادن به جگر تفتیده را دوست دارد.» در حدیثی دیگر از امام جعفر صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده است: «… برترین و با فضیلت ترین صدقه, آب دادن است به جگری تفتیده … » سنگاب ها و سنگاب خانه های بسیاری در نقاط مختلف ایران, بخصوص مراکز مذهبی و از جمله شهر مقدس قم, وجود داشته و شاعران آل الله درارتباط با شأن شهیدان اشعار نغزی سروده و بر روی این سنگاب ها نقش نموده اند؛ آبی بنوش و تشنه لبان را تو یاد کن. لعنت به شمر و خولی و ابن زیاد کن نوشید آب و لعن به سفیانیان کنید یاد از شهید خنجر و تیر و کمان کنید. سقاخانه از دیدگاه یک محقق خارجی
پیتر لمبورن ویلسون (peter lamborn Wilson ) محققی از مغرب زمین ( قریب یک قرن پیش ) در مقاله ای تحت عنوان «سقاخانه» از این بنای مذهبی و شیعی در ایران یاد می کند و می نویسد: هنگامی که در ایران, از بازارچه ای می گذرید و یا از کوچه محله ای قدیمی رد می شوید, به یک تورفتگی بر می خورید که در دیواری تعبیه شده است و پنجره مشبک آهنی, قسمتی از آن را می پوشاند. داخل تورفتگی, شیر های متصل به مخزنی ـ پشت دیوار ـ با مخزن بزرگ آب می بینید. این مخزن, که به شکل استوانه ای از مس ساخته شده, گاهی به تزیینات, آراسته است؛ بالایش سه قبه دارد. از روی قبه میانی, که از دو قبه دیگر بزرگ تر است, پنجه دست زیبایی برافراشته است که رویش با خط خوش, کلماتی را به صورت مشبک نوشته اند. چندین پیاله آبخوری سنگین مسی با زنجیر به مخزن وصلند. از دیوار تورفتگی, شمایل هایی به رنگ های درخشان آویزانند و دور و بر مخزن آب, شمع هایی گذاشته اند که بعضی روشنند و بعضی سوخته اند. نوار هایی از پارچه های رنگی (به ویژه سبز) به میله های پنجره مشبک بسته اند.» به عقیده ویلسون, تصاویر منقش بر کاشی های سقاخانه ها و نماد پردازی ها, از حد و مرز مباحث مادی بسیار فراتر می روند. اگر در ماهیت انتزاعی و اصیل شکل های نمایشی تعزیه و قدرت نیرومند تصاویر سقاخانه تأمل کنیم, پی می بریم که «… تشیع حتی در عامیانه ترین سطح خود, نه تنها از استعلای خاص اسلام, بلکه استعلایی از آن خویش بهره مند است… » در مورد سقاخانه و سقایت و سقایی, در کتب معتبر ایرانی و خارجی, اشاره های فراوانی وجود دارند و تأثیر مذهب تشیع در این بناهای مذهبی را توصیف می کنند. نگاهی به مکتب هنری موسوم به سقاخانه
تقریباً از سال ۱۳۴۰ جمعی از هنرمندان با استفاده از طرح های مذهبی و نقوش و موتیف ها (خرده نقش ها) ی مذهبی, موجد یک موج هنری موسوم به مکتب یا سبک «سقاخانه» ای شدند؛ یادی از حرم و تکیه و حسینیه. حال و هوای این گونه کارها در نقاشی و دیگر کارهای هنری همین بود: بوی روضه و گریه, روشنی شمع و برق طاس های برنجی, صدای صلوات و یا حسین ـ علیه السلام ـ, و فدای لب تشنه ات یا اباعبدالله. به طور کلی, حال و هوا مذهبی بود, ولی نه در حد مسجد شاه اصفهانِ رفیع و فخیم, و نه در حد مسجد سپهسالار تهران سترگ, بلکه درحد سقاخانه گذر. طرح ها و نقش های سنتی ـ مذهبی برگرفته از فضای آرام و صمیمی و پر از خلوص سقاخانه ها و تکیه ها, امکان همه گونه ترکیب و تجزیه را در زمینه هنر نوین, به هنرمندان سقاخانه ای می دادند که همه در نوع خود بدیع و زیبا بودند. در این که چرا این موج هنری خاص «مکتب سقاخانه» نام گرفت, توجیهات متفاوتی وجود دارند. اصولاً سقاخانه ها یکی از مراکز زیارتی مهم در تشیع محسوب می شوند. مراسم تعزیه, که در محرم (و گاهی در سایر ایام) برپا می شود نیز, شاید بیش از سقاخانه ها, پدید آورنده نقش ها, شکل های ساختمانی و اشارات و رمزهای ادبی باشد. خود تکیه ها و حسینیه ها به عنوان محل های برگزاری آیین های مذهبی, و پرچم ها و بیرق ها که نشان از عَلَم حضرت عباس ـ علیه السلام ـ دارند, اسب زخمی امام حسین ـ علیه السلام ـ کمان ها, نیزه ها و شمشیر ها, لباس های سبز و سیاه و سفید ویژه اولیا و لباس سرخ اشقیا, لوازم و اسباب صحنه نمایش تعزیه خوانی شامل خیمه و ظرف آبی به نشانه فرات, همه و همه در هنگام نمایش از قدرت بیانی بالایی برخور دارند. این گونه نمادها و تجسم های مذهبی الهام بخش هنرمندان منتسب به مکتب سقاخانه ای گردیدند. در واقع, این تجسم ها و تمثیل ها باروحیات مردم عجین شده و نوعی فهم نمادین بالایی ایجاد کرده اند. همین فهم نمادین بود که باعث گردید در برخورد با مکتب سقاخانه, احساسی مشترک در مردم به وجود آید و اقبال عمومی وسیعی برای دست کم دو دهه در هنر معاصر کشور را موجب شود. دل شوریده نه از شور شراب آمده است دین و دل, ساقی شیرین سخنم برده ز دست ساقی باده توحید و معارف, عباس شاهد بزم ازل, شمع شبستان «ألست». سقانفار «سقانفار یا سقا تالار» بنایی است با مواد و مصالح چوبی که در استان مازندران در کنار تکایا و مساجد و حتی در میان شالیزارها (برای عبادت شالی کاران در این مکان), ساخته می شود. این بناها را به یاد سقای دشت کربلا, حضرت ابوالفضل ـ علیه السلام ـ می سازند. سقانفارها معمولاً دو طبقه اند؛ از طریق پلکان های چوبی از پایین به طبقه بالا می روند. طبقه اول آن مکانی است که معمولاً زنان محل در آن جمع می شوند و عزاداری می کنند و نیز وسایل پذیرایی از عزاداران در آن قرار میگیرد. طبقه دوم محلی است که مردان در طول شب های عزا و دهه اول ماه محرم در آنجا به عزاداری می پردازند. سقانفارها با بار فرهنگی بسیار غنی و بهره گیری از پشتوانه سنت ها و آداب و باورداشت های شیعی مردم مازندران, روایتگر ایمان و دل سپاری جامعه کشاورزی مازندران به سالار شهیدان و برادر دلاورش سقای لب تشنگان, حضرت عباس ـ علیه السلام ـ هستند. این عزاداران مردم عادی ساده دل و مخلص هستند. اما آنچه این بنا را جزو نادر ترین بناهای مذهبی قرار داده, ترکیب چند هنر معماری, نقاشی و خطاطی داخل آن است که در کل, شکل بدیع و منسجمی به وجود آورده است. این بناها ـ همان گونه که ذکر شد ـ تماماً از چوب ساخته شده و هنرمند بومی با توجه به فراوانی چوب در مازندران, مصالح مناسبی یافته و نقوش باشکوهی را بر روی این چوب ها ایجاد کرده است. این نقوش مذهبی, نگاره هایی از عشق به شهادت در مذهب شیعه و تقریباً همانند مباحث مربوط به تعزیه و شبیه خوانی هستند که به تصویر کشیده شده اند. این هنرمندان بی ادعا ـ فارغ از قید هر سبک و مکتب, شفاف ترین و تمیز ترین رنگ ها را برای برگزیدگان راه خدا می پسندند و در مقابل, رنگ های سرخ و کدر را برای کافران و اشقیا انتخاب می کنند. این رنگ ها و طرح ها و نقش های پرمعنا, همراه با صفای هنرمندان, هر یک در جای خود, به این اماکن, که مستقیماً تحت تأثیر آیین تشیع هستند, حرمت و قداست خاصی می بخشند. آب انبار
آن فراتی را که مهر دختر پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ است آن فراتی را که ارث خسرو بی لشکر است کی روا باشد زجور فرقه بی انفعال بهر شاه دین حرام و بهر دیو و دد حلال؟ تأثیر تشیع در یکی از ابنیه مهم ایران, یعنی «آب انبار», در خور توجه است. آب انبار در سراسر راه های ایران و در شهر های این سرزمین خدایی, به تعداد بسیار دیده می شود و بعضی از آن ها, که درشهرهای خشک و کم آب ساخته شده, خود اثری بسیار زیبا و از لحاظ معماری و مسائل مربوط به سنت پسندیده «وقف» شایان توجه است. در میان موقوفات, با توجه به اسناد و مدارک موجود, یادداشت های فراوانی در این زمینه وجود دارند و بسیاری از مردم مؤمن موقوفاتی برای احداث آب انبار و استفاده عموم و رایگان از این آب انبارها تعیین کرده اند. از این نظر, در برخی ولایات, آب انبار را « اهل ایمان» می گویند (مثل اردبیل و بسیاری از نقاط آذربایجان). سابقاً این آب انبارها کارکرد و عملکرد دقیقی در زندگی مردم داشتند. ساختمان آب انبار مسلماً در حیطه اماکن مقدس و متبرک و مطهر بود و فرهنگ شیعی در اینجا هم خود را نمایان می سازد. کاشی های سردر این آب انبارها با کلماتی به خط نستعلیق جلی بسیار زیبا به رنگ سفید بر قطعات لاجوردی نوشته می شدند. چند رشته قنات برای هرآب انبار وقف می شدند و گاهی مستغلاّت فراوانی در اختیار بانیان این آب انبارها قرار می گرفتند. لای روبی این قنات ها نیز به همیاری مردم مؤمن انجام می گرفت؛ پیش از آنکه فصل زمستان برسد, به سرپرستی عده ای از مردم خیّر هر شهر, مسیر قنات ها لای روبی و تمیز می شد تا در تمام فصل زمستان, مردم به راحتی از این آب انبارها, آب مصرفی خود را فراهم کنند. آب انبارها گاهی بسیار پایین تر از سطح زمین قرارداشتند؛ شاید قریب چهل پله, مردم را از در ورودی آب انبار تا محل اصلی می رساندند. علت این امر محفوظ ماندن آب از حرارت خورشید در تابستان و صولت سرما در زمستان بود. باورهای مذهبی اهل تشیع در شکل گیری این اماکن تأثیر بخصوص داشتند و هردم که کوزه های آب توسط مردم مؤمن پر می شدند و رفع عطش می گردیدند, زمزمه می کردند: به خاک و خون شدی غلطان, به دست شمر بی ایمان حسین جان با لب عطشان, حسین جانم, حسین جانم. امام زاده ها
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم از پی حادثه, اینجا به پناه آمده ایم تأثیر تشیع در زیارت آستانه های مقدس امام زادگان نظرکرده کاملاً آشکار است. آرامگاه هر یک از این عزیزان بنده خدا, بخصوص آقازاده هایی که صحن و سرای آنها به زیارت نامه و شجره النسب مزین است و این امام زاده ها واجب التعظیم محسوب می گردند, در خور توجه و محل التجا و التماس و پاکی است. افزون بر اجرای مراسم زیبای بزرگداشت نکونامان و نکوکاران در صحنه لم یزلی عزاداری قدسی, توسل به انبیا و اولیا و فرزندان این عزیزان خدا, در قلمرو باورهای مردم مؤمن جایگاه ویژه ای دارد. «توسل» وسیله جویی و حاجت خواستن از خداوند یا وسیله و شفیع قرار دادن پاکان و ائمه معصوم ـ علیهم السلام ـ از جمله حضرت سید الشهداء و فرزندانش و شهدای کربلاست. «توسل» ارتباط با معصومان و اولیاء الله را به خاطر قرب مقام و منزلتشان نزد خدای متعال, آسان می سازد؛ چرا که این بزرگواران حق شفاعت دارند و سرسپردگان این اولیا برای استجابت دعا, دعای توسل می خوانند و تقرب به درگاه خداوند را برای برآمدن حاجت ها وسیله تسکین و آرامش قلوب خود می شناسند. ساختمان این امام زاده ها در هر گوشه از ایران, محل تجمع عاشقان آل الله است و از نظر آرایه ها و پیرایه ها و علم بندی ها و نگه داری پرچم ها و علم ها, درخور توجه می باشد و از دیدگاه ساختن ضریح, نمونه ذوق هنرمندان محسوب می گردد. بند بند اشعار مربوط به اولیاء الله به خط خوش, آزین بند دیوارها و حتی ضریح و صندوق چوبی و فلزی ساختمان امام زاده هاست. برخی از این امام زاده ها و قدمت ساختمان آن ها, قدمت شهرسازی یا سکونت در روستا را نشان می دهد. بیتوته کردن در این اماکن و کسب شفای روحی و همدلی و همدردی با امام زاده هایی که روزگاری از جبر و جور اشقیا به شهادت رسیده اند, از آمال و آرمان های زوار و دلسپردگان به این امام زاده هاست که بخصوص پس از حرکت امام رضا ـ علیه السلام ـ از مدینه به سوی ایران و توس, برادران این امام همام به ایران رو آوردند و بسیاری از آنان متأسفانه توسط عمال خلفای جور به شهادت رسیدند. اما مرقد و مشهد و آرامگاه آنان زیارتگاه عاشقان و اهل تشیع گردیده است. زورخانه و گود مقدس زورخانه
خانه ورزش ما, جای هوسناکان نیست جای پاکان بُوَد این, منزل ناپاکان نیست. زورخانه در نظر ورزش‌کار مؤمن, جای نیکان و پاکان و مکتب فتوت و جوان‌مردی است. گفته اند: اهل زورخانه با توسل به آداب و عادات شیعی و با در نظر گرفتن فتی فتیان, حضرت امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ به عنوان قطب الاقطاب, مراحل عرفان را طی می کنند و پاکی و جوان‌مردی خود را مدیون حیدر صفدر می دانند و هر دم زمزمه می نمایند: به ظاهر راست رو ـ اینک شریعت به باطن صاف شو ـ اینک طریقت چو ظاهر را به باطن راست کردی خدا بین شو ز دل ـ اینک حقیقت و معتقدند که شریعت و طریقت و حقیقت با معرفت و در نهایت, با فتوت عجین گشته است. از دیدگاه معماری, زورخانه بنایی است مسقف که به وسیله پنجره ای که در سقف بنا تعبیه شده, ساختمان زورخانه نور می گیرد. گود زورخانه, که ورزش کاران درآن جا ورزش می کنند, پایین تر ازسطح زمین قرار دارد تا ورزش کاران هنگام ورزش, نسبت به دیگران پایین تر قرار گیرند و در خود, احساس کبر و نخوت نکنند. گود معمولاً به شکل کثیرالاضلاع است و به صورت چهارگوشه یا شش گوشه و هشت گوشه ساخته شده. مفهوم «جوز سرشکستن» در زورخانه یعنی کبر و غرور را از خود دور کردن. بنابر این, درِ ورودی زورخانه را کوتاه می گیرند تا همه کسانی که وارد زورخانه می شوند, از ابوتراب حضرت علی ـ علیه السلام ـ و تواضع آن حضرت یاد کنند. سکویی به نام «سردم» برای نشستن مرشد زورخانه بر پا می دارند و از آنجاست که مرشد دم به دم مدح حضرت علی ـ علیه السلام ـ می خواند و در اعیاد, مدیحه خوانی می کند و در وفیات, به خواندن مراثی می پردازد. به جرئت, می توان حرمت و اعتبار ساختمان زورخانه را به تأثیر مستقیم تشیع پیوند داد و اهل زورخانه را از سرسپردگان حضرت حق و اولیا و ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ دانست. ای آنکه زدی تیشه به اشجار حقیقت تا بلکه کنی خسته طرفدار حقیقت غافل که جهانی بشود یاد حقیقت خشکیده نشد نخل پر از بار حقیقت کردی تو به پا محشر کبرا به قساوت دادی تو در این ره به شقی درس شقاوت تابان همه جا نورحقیقت ز حسین ـ علیه السلام ـ است پیدا همه جا راه شریعت ز حسین ـ علیه السلام ـ است راهی همه کس سوی طریقت ز حسین ـ علیه السلام ـ است باشد همه جا یاور و غمخوار حقیقت. نتیجه گیری
هر چند تحریر مطالبی درزمینه تأثیر تشیع در ابنیه و اماکن مذهبی, کاری سخت و دشوار است, اما هنرمندان مخلص به وضوی مهر هر یک به سرسپاری به آل الله, شاهکارهای خود را درقاب آیینه صحن و سرای مساجد و تکیه ها و حسنیه ها و امام زاده ها و سقاخانه ها و زورخانه ها و . .. عیان نموده اند تا از این طریق, یه آیینه بندی دل های مؤمنان بپردازند و دل ها را صفا بخشند و زنگار از آیینه دل ها بزدایند و شک را بر طرف سازند و به دامن حقیقت بیاویزند: باطل همه جا در بر حق بوده به تزویر با خدعه دهد جلوه, همه کرده و تقصیر شاید که شود تابش حق جمله کمی دیر لیکن نرود جلوه ز رخسار حقیقت. در طریق دل‌سپاری به این اماکن, باید متوجه باشیم که خرافات را حتماً از حیطه و حریم این اماکن دور نگه داریم. درود می فرستیم به روان هنرمندان جان شیفته و سلام بر هنرمندان مخلص که هر یک در آراستن و پیراستن این صحن و سراها جان صرف کرده اند و این اماکن را نه در بند یک ساختمان و متکی به مصالح مادی دانسته اند, بلکه بقاع متبرّکه را ازنفس قدسی و انفاس الهی اولیا آکنده اند. هلا ای نگارگر چیره دست! دستان مریزاد که از مژگان خود قلم ساختی و از دوات خون بار چشم, جوهر سرخگون برگرفتی و شقاوت اشقیا را بر دیوار های بقاع متبرّکه نمایش دادی و حلاوت و ظرافت نگاه اولیا را عیان ساختی و به نشان ماتم‌داری, شال عزا بر گردن انداختی و بر سینه کوفتی و فریاد برداشتی که: پشت نبی و آل نبی در جنان شکست تا در جهان, سپاه شه انس و جان شکست در سینه شان ز شست و ز دست مخالفان از هر طرف خدنگ خلید و سنان شکست. بسیاری از جامعه شناسان وقتی در باب جامعه شناسی دینی و مذهبی سخن می گویند, به دقت قداست اشیا را در نظر می آورند که این اشیا و مصالح در برکت تقرب به نیکان و پاکان مقدس گشته اند. امیل دورکیم, جامعه شناس معروف, اشیاء را به «مقدس» و «غیر مقدس» تقسیم می کند؛ برخی ستودنی و ستایش کردنی و بعضی پست و به دور از پاکی و تطهیر هستند. فکر و اندیشه انسان نیز چنین است. این اندیشه پاک اهل تشیع است که به خاک بی مقدار جان می بخشد و فلز را بهادار می سازد و چوب و آیینه و گچ را ارزش می بخشد و روانداز مزار نیکان را به رنگ سبز و قدسی می آراید و از اشعار دلنشین, شأن و مقام اهل تقدس را بازگو می کند و فریاد می زند که هلا! بی وضو وارد گود مقدس زورخانه نشوید و بی نام علی ـ علیه السلام ـ, مرشدان با صوت جلی مطلبی آغاز نکنند و با یاد فرزندان علی ـ علیه السلام ـ مساجد را سیاهپوش سازند و تکیه ها را در سوگواره بیارایند: رهرو راه پیمبر, حافظ دین مبینم می روم سوی شهادت, تا بماند زنده دینم گر شود پامال اسبان عدوی پر زکینم این تن و جسم من و یاران با محنت قرینم خوفی از دشمن ندارم, من شهید کربلایم من حسین بن علی ـ علیه السلام ـ دردانه خیر النسایم. چنین مطالبی هستند که در و دیوار زیارت خانه ها را می آرایند و زوار را به رعایت قداست مکان ملزم می نمایند. اینجاست که هنرمند و معمار شیفته‌جان وضو می گیرد و به نام الله و به یاد اولیاء الله سنگ بر روی سنگ می گذارد و سقاخانه جان می سازد و طفلان نقش را در قنداقه سنگ و بوم و چوب و گچ و پارچه آرامش می دهد. آری, از رخ نیلگون کاشی تا سیمای زعفرانی آجر و از رخسار سپید گچ بری ها تا دل نازک شیشه ها ـ هر یک ـ در برگیرنده زیبایی های برگرفته از خط مشق هنرمندان عاشق رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و اولاد او و بنیانگذار مذهب شیعی علوی, حضرت مولی الموحدین علی ـ علیه السلام ـ, هستند. این نکته درخور توجه است که چنین هنرمندانی صاحب‌دل, بی ریا و اهل صفا هستند و بسیار هنگام, هنر خود را وقف تحریر وقف نامه ها و کتیبه ها می نمایند؛ چرا که هنر, خود هدف نیست, بلکه وسیله ای است برای اهدافی مهم, و ابزاری است برای معرفی پیام متعالی و دعوت به سوی حق و هدف والای الهی و انسانی. گفته اند: چون غرض آمد, هنر پوشیده شد صد حجاب ازدل به سوی دیده شد. از کسانی که از سنگاب های آراسته و نقوش قدسی آب خورده اند, تا کسانی که در سقانفارها بر سینه کوبیده و داغدار گشته اند, تا بانیان تکیه ها و حسینیه ها و عزاخانه ها و آیینه بندان سقاخانه ها, همه می دانند که اگر معرفت و عشق در کار نباشد, زیبایی جلوه ای نمی یابد سجده گاه ها و محراب ها و منبر ها, رخت ماده را در عشق به اولیای خدا از خود دور می سازند و جنبه رمز و راز به خود می گیرند. این جاست که تشیع راهی به دل ها می یابد و هنرمند شیعی هنر را با جهان بینی اهل تشیع در هم می آمیزد تا نگاره ها و ازاره ها و کنگره های هر ساختمانی را به نیکو وجهی مجسم سازد. انسان فقط گوشت و پوست نیست, قلب انسان خدای خانه است معمور. و احساس انسان کرانی ندارد, و چون می دانیم که: «اِنَّ الله جمیلٌ و یحبُّ الجمالَ», پس زیبایی و قلمرو زیبایی و مباحث زیبایی شناسی را در تأثیر تشیع بر ابنیه و اماکن مذهبی به آسانی در می یابیم. هر صحنه که باشد خبر از کشتن مظلوم آن صحنه نشان از خط خون بار حسین است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.