تیموریان در یک نگاه

« مردم ایران هنوز کشتارها، ویرانی ها و مصائب روحی و اجتماعی حمله مرگبار مغول را فراموش ‌نکرده بودند که باردیگر قومی وحشی به سرکردگی تیمور بر سرزمین آنان حمله آورد،* جوی خون به راه انداخت و از کلّه ها مناره ساخت. تیمور که در یکی از روستاهای اطراف سمرقند زاده شده بود نسب از چنگیز داشت و چون خواهر فرمانروای ماوراء النهر را به زنی گرفت به تیمور گورکان معروف شد که به معنی تیمور”داماد” است. پای راست تیمور در یکی از حمله ها آسیب دید و دیگر بهبود نیافت به این جهت او را تیمورلنگ نیز خوانده‌اند.*تیمور اندکی پیش ازسال۷۷۰ ه/ ۱۳۶۹م، پس از تسلّط بر ماوراء النهر، حمله های پی درپی به خوارزم و خراسان را آغاز کرد و از راه هَرات به نیشابور و سبزوار درآمد. طی سه یورش سه و پنج و هفت ساله سراسر ایران را تا بغداد و شام به اطاعت خود درآورد.* در خاک روسیه تا مسکو پیش راند و با عبور از گردنه خِیبَر به دهلی رسید و پس از قتل عام مردم آن شهر از افغانستان به سمرقند بازگشت. درآخرین یورش، که هفت سال طول کشید، تیمور از مغرب ایران به قَراباغ در گرجستان رفت و پس از خراب‌ کردن کلیساهای مسیحیان با سپاهیان سلطان ایلدرم بایزید پادشاه قدرتمند عثمانی درافتاد. شهر سیواس را گرفت و پس از کشتار بسیار تا بیروت و صیدا پیش رفت و پس از گشودن دَمِشق مردم عادی را قتل عام کرد و شماری از دانشمندان و هنرمندان آن شهر را به سمرقند فرستاد.فتح آنکارا به دست تیمور فرصتی بود که سفرای پادشاهان اروپائی را به حضور پذیرد. پس از بازگشت به سمرقند فرستادگان هانری سوم پادشاه اسپانیا به دربار او رفتند.* کَلاویخو، که سفرنامه او درباره آسیا معروف است، ریاست این گروه را عهده‌دار بود. در ۸۰۶ ه / ۱۴۰۴م تیمور، پس از برگزاری جشن هایی مفصّل به مناسبت فتوحات خود، عازم چین، تنها سرزمینی که فتح نکرده بود، شد و در راه درگذشت. گور امیر، در سمرقند، آرامگاه اوست.قتل عام ها و ویرانی های ناشی از حمله تیمور در ایران بار دیگر خاطرات تلخ حمله مغول را زنده کرد. با این تفاوت که تیمور از کشتن دانشمندان و هنرمندان ابا می کرد و آنان را به سمرقند پایتخت‌ خویش می‌فرستاد. پس از او جانشینانش که به قدر او خون ریز و ویران گر نبودند مهم ترین مشوّقان هنر درتاریخ ایران گردیدند.*شاهرخ میرزا پسر او شهرهایی چون هَرات و مَرو را دوباره ساخت و همسر شاهرخ، گوهرشاد بیگم، درمشهد مسجدی ساخت که هنوز به نام او برجاست. دربار شاهرخ از دانشمندان و هنرمندان برجسته بر خود می‌بالید. از آن میان موسیقی دان معروف ایرانی عبدالقادرمراغه ای آوازه ای بلند دارد.بایسُنقُرمیرزا، پسرشاهرخ نیز هنرمند و دانش پرور بود. شاهنامه بایسُنقری در دستگاه او به خط خوش نوشته و دیباچه ای بر آن نگاشته شد.*
نمایی از مسجد گوهر شاددربار سلطان حسین بایَقرا، آخرین فرمانروای خاندان تیموری، در هرات نیز مجمع اهل دانش و هنربود. وزارت او را دانشمند معروف، امیرعلیشیرنوایی، به‌ عهده ‌داشت که ازبزرگترین وزرای حامی هنر و ادب تاریخ ایران است.* وی به دستور سلطان حسین بایَقرا در هَرات مدرسه و کتاب خانه ای بزرگ تأسیس کرد که تا آن زمان کسی نظیرش را ندیده بود.»[1]
پی نوشت ها :
[۱] – به نقل از سایت« بنیاد مطالعات ایران- http://www.fis-iran.org/fa/resources/iranhandbook »*سایت تخصصی تاریخ اسلاممنبع : www.tarikheslam.com
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.