جلوههای اخلاقی در نهضت حسینی[۱]
استاد محمدجواد صاحبی[۲]
بُعد اخلاقی نهضت حضرت اباعبدالله۷، همواره تحت الشعاع جنبههای سیاسی و حماسی آن قرار گرفته است. هر کسی میخواسته که از این یَمّ حسینی نَمی را فیض ببرد و استفاده بکند، لذا هر مشکلی که برای جامعه انسانی ـ اسلامی پیش آمده، افراد با نگرشهای مختلف و رویکردهای گوناگون، به سوی این دریای معارف حسینی میرفتند و میکوشیدند با بهرهگیری از این نهضت مشکلاتشان را حل بکنند. زمانی استبداد مشکل بزرگ سرزمینهای اسلامی بوده، کما اینکه هنوز هم هست. از این رو نخبگان جامعه، از منظر سیاسی به این نهضت مینگریستند و میخواستند پاسخ مشکلات و درمان دردهای خود را از این دریای معارف عاشورایی بگیرند. زمانی هم مشکلات و مفاسد اخلاقی بحرانساز میشده. به نظر میرسد که امروز ما در این زمینه بیشتر از جنبههای دیگر به معارف عاشورایی نیازمند هستیم. و این جنبه مغفول نهضت عاشورا را باید احیاء کنیم.
عقیدۀ امام محمد غزّالی درباره مشکل جامعه اسلامی
انسان خلیفهٔ الله و آینه صفات الهی و مظهر رحمانیت، عدالت و دیگر صفات خدای متعال است، پس باید این صفات را در خودش متجلی بکند. امام محمد غزالی زمانی به این فکر فرورفت که اصلا مشکل جامعه اسلامی چیست؟ درد مسلمانها کدام است؟ چرا مسلمانها آن نشاط گذشته خودشان را ندارند؟ پس از بررسی به این نتیجه رسید که چیزهایی انگار فراموش شده و از میان رفته است. او گفت این علوم و معارفی که الان به اسم اسلام هست، چه نقشی در احیا و اصلاح انسان و در اصلاح جامعه اسلامی دارد؟
این علم منطق و فلسفه، این علوم دیگری که در سرزمینهای اسلامی و در تمدن اسلامی مطرح است، علوم و معارفی است که از یونان و روم و ایران آمده است و در تمدن اسلامی به نام دین شناخته شده، ولی هیچکدام نقشی در سازندگی انسان ندارد. این دانشها چیزی نیست که به آن بگوییم دین، یعنی اگر نباشد، دین خدا از بین نمیرود. پیامبر اکرم۶ این معارف را تعلیم نکرده و ربطی به اتمام رسالت آن حضرت نداشته. البته بسیاری نظر غزالی را نقد کردند؛ چون نوعی جمود و اشعریگری در آن دیده میشود؛ به هر حال غزالی به این نتیجه رسید که آن علوم، ارتباط چندانی با اسلام ندارد. آن چیزی که در سرزمینهای اسلامی و در بین مسلمانها یا بگوییم در تمدن اسلامی، فراموش شده، مسائل اخلاقی است.[۳] همان چیزی که پیامبر برای او مبعوث شد. «اِنّما بعثت لاتمم مکارم الاخلاقٍ»[۴]، «انّما» در جمله افاده حصر میکند: این است و جز این نیست که من برای مکارم اخلاقی مبعوث شدهام. اکنون این اخلاق کجاست؟ غزالی گفت ما به دیوانیان و امراء نگاه میکنیم ، میبینیم از اخلاق بینشان خبری نیست. علمای دینی هم خیلی متصف به صفات اخلاقی و به سجایای اخلاقی نیستند. جامعه مسلمانها را هم که میبینیم، کسب و کار و تجارت و معاشرتشان رنگ و بوی دینی و صبغه دینی و اخلاقی ندارد. پس اخلاقی که پیامبر۶ برای آن مبعوث شده کجاست؟ اگر هدف مهم دین، اخلاق است، آن کجاست؟ در این علوم که اخلاق جایگاهی ندارد.
حتی او به این نتیجه رسید که اگر فقه و اصول هم خوانده میشود باز مسائل دنیایی است؛ زیرا یادگیری یا این فقه و اصول خدای ناکرده برای خود است که این نوعی خودستایی است یا برای کسب و کار و برای فعالیت در امور مادی دنیاست که این هم باز فارق بین اسلام و غیر اسلام نیست، برای اینکه کفار هم برای این امور قوانینی دارند. آن چیزی که فارق اسلام و غیر اسلام، دین و غیر دین است، چیست؟ آن اخلاق است. اصلا دین آمده است برای اخلاق. دین منهای اخلاق، دین نیست. لذا شیخ طوسی در امالی حدیثی از حضرت اباعبدالله۷ نقل میکند و حضرت هم از پدر و مادرش و این حدیث را میرساند به رسول گرامی که فرموده است:
عَلَیْکُم بِمَکٰارِمِ الاَخْلٰاقِ فَانَّ اللهَ عَزَّوَجَلّ بَعَثَنِی بِهٰا .
بر شما باد کسب مکارم اخلاقی؛ براستی خداوندِ بلند مرتبه من را برای همین مکارم اخلاق برانگیخته.[۵]
توصیف اکثم از رسول اکرم ۶
از اکثم بن صیفی تمیمی که از حکمای معروف عرب در عصر جاهلی بوده روایتی نقل شده که بسیار مهم است. او وقتی آوازۀ پیامبر را شنید، پسرش را فرستاد که ببیند چه خبر است و این پیامبری که آمده چه کار میکند وچه میگوید. آن پسر رفت، و پیامبر و اصحابش را دید، وقتی برگشت، به پدرش گفت: «رَأیتَهُ یَأمُرُ بِمَکارِمِ الاَخْلٰاق»، من پیامبری دیدم که فقط به مکارم اخلاقی میپردازد. میخواهد اخلاق مردم را درست کند،[۶] کار پیامبران این است. پس اسلام برای این کار آمده است.
[۱] . این سخنرانی در پنجم محرم ۱۴۳۵ ق (۱۸/۸/۱۳۹۲ ش) در دبیرخانه دین پژوهان ایراد شده است.
[۲] . مسئول شورای علمی دبیرخانه دین پژوهان کشور.
[۳]. ر.ک: احیاء علوم الدین، مقدمه .
[۴] . مکارم الاخلاق: ۸ (مقدمه) ۶ .
[۵] . امالی «طوسی»: ۴۷۸.
[۶] . کمال الدین و تمام النعمه: ۲ / ۵۷۱.
جستارهای عاشورایی/ سلسله مباحث علمی دین پژوهان