شیعه شناسی در فلسطین اشغالی (۲)

قرآن و تفاسیر قرآنی در سنت اولیه امامیهMeir Mikhael Bar-Asher , Scripture and Exegesis in Early Imami Shism (Brill, Leiden , Boston and Koln,1999)عمده اطلاعات موجود درباره تفاسیر امامیه در سنت قرآن پژوهی غرب محدود به مباحثی است که گلدتسهیر (۲) در کتاب معروف خود گرایش های تفسیری (لیدن ۱۹۲۱) ارائه کرده است. بعدها محققانی چون الیاش و کلبرگ در برخی از مباحثی که گلدتسهیر در باب دیدگاه شیعیان درباره قرآن مطرح کرده بود، اصلاحاتی ارائه کرده بودند اما تا به حال بحث از شکل گیری و تکوین تفسیر نگاری در میان امامیه، موضوع پایان نامه و بحثی نبوده است. برای پرکردن این خلأ مایر میخائیل براشر (بن عاشور) از شاگردان کلبرگ و یهودیان مراکشی الاصل که دریکی از روستاهای مراکش به نام الرشیدیه به دنیا آمده (۱۹۵۵)، پایان نامه خود را در این موضوع برگزید که در سال ۱۹۹۱ از پایان نامه خود با عنوان «قرآن و تفاسیر قرآنی در سنتاولیه امامیه» دفاع نموده است. در سال ۱۹۹۹، انتشارات بریل، ترجمه انگلیسی پایان نامه براشر را که دراصل به زبان عبری نگاشته بود، منتشر کرده است.در میان شاخه های مختلف علوم که محدثان امامی عراق در سه قرن نخست هجری به رشته تحریر درآورده اند، دانش تفسیر و کتاب هایی که به گونه ای به بحث از مباحث قرآنی پرداخته باشد، در فهرست هایی که از آثار تألیف شده آن دوران باقی مانده، به چشم می خورد. از آنجا که متن این آثار به نحو مستقل باقی نمانده و تنها دانسته های ما درباره این آثار محدود به نام آنها در فهارس و روایت هایی پراکنده از آنها در متون بعدی امامیه می باشد، باید محقق برای شناخت روند شکل گیری و تکوین دانش تفسیر در میان امامیه، نخست به گردآوری معلومات پراکنده در فهارس و سپس گردآوری روایات صبغه تفسیری از کتاب های تفاسیر مأثور متقدم امامیه و کتب حدیثی اقدام کند و بعد به تحلیل و بررسی روایات بپردازد. البته چنین روشی مبتنی براین فرض است که عالمان امامی قرن سوم و چهارم متونی از نگاشته های عالمان قرن اول و دوم را در اختیار داشته اند که مبنایی برای تألیف آثار قرن سوم به بعد بوده است (نگرشی فهرستی). همچنین همگام با تکوین مباحث جدی علوم قرآنی چون اسباب النزول، مفهوم نسخ و اشکال مختلف آن، که ارتباط وثیقی با مباحث دانش اصول فقه داشته، مفهوم محکم و متشابه که پیوندی ناگسستنی با مواضع کلامی داشته و مباحث دیگر، محقق باید در یک سیر تاریخی به تبیین دیدگاه های مفسران امامی در خصوص این مسائل بپردازد. با چنین تأملاتی می باید انتظار داشت که کتاب قرآن و تفاسیر قرآنی در سنت اولیه امامیه گام هایی دراین خصوص برداشته باشد و مؤلف با ارائه شیوه هایی چگونگی تکوین و تحول تفسیر نگاری امامیه را در سه قرن نخستین هجری به بحث نهاده باشد.مطالعات قرآنی در غرب که به نحوجدی با انتشار کتاب تاریخ قرآن تئودور نولدکه در اواخر قرن نوزدهم آغاز شده است، تاریخ پرفراز و نشیبی را طی کرده است که بیشتر به دلیلتحول در شیوه های پژوهشی در سالیان اخیر به نوعی با بحران روبرو شده است. اما آنچه به وضوح می توان در داوری کلی نسبت به مطالعات قرآنی در غرب بیان کرد، ناکامی روش شناختی در بررسی مباحث قرآنی و تلاش برای زدودن هویت تاریخی اسلام است که البته بخشی ازآن ریشه در تحولات نظام های معرفتی دنیای غرب دارد. دراین میان مطالعات قرآنی درباره تشیع حجم اندکی را به خود اختصاص داده که البته بیشتر به دلیل مطرح نبودن جدی تشیع در محافل علمی غرب و عدم تعامل جدی محققان شیعی عرب و ایرانی با محافل غربی بوده است. در سالیان اخیر و عموما به دلیل بروز انقلاب اسلامی در ایران، در کنار توجه به مسائل سیاسی ایران، محافل آکادمیک غربی تلاش رو به رشدی را به مباحث شیعه شناسی نشان داده اند و البته در این میان سهم محققان فلسطین اشغالی که دلایل موجهه تری برای توجه به مسائل ایرانی و تشیع دارند، سهم قابل توجهی را به خود اختصاص داده اند. در همین راستا، مایر میخائیل براشر، شکل گیری و تکوین تفاسیر امامیه را به عنوان موضوع پایان نامه دکتری خود برگزیده که اکنون تحریر انگلیسی آن در دست است. براشر در اشاره به تفاوت های میان تحریر اصلی پایان نامه خود با متن منتشر شده اشاره کرده که فصل نخست پایان نامه او که عنوان «اندر باب دیدگاه امامیه به قرآن » نام داشته، در متن انگلیسی حذف شده و به جای آن مقدمه ای در معرفی تشیع و شکل گیری تاریخی آن افزوده شده است کما اینکه تغییراتی فراوان دیگری نیز در متن اعمال شده است.براشر بحث خود را به نحو معمول با گزارش تاریخی از شکل گیری و تکوین تشیع آغاز کرده است. براشر (ص۱) هم عقیده با عموم خاورشناسان که مبدأی سیاسی برای تشیع در نظر می گیرند، ظهور تشیع را حاصل تحولات بعد از وفات و در گذشت پیامبر یاد کرده اما اشاره ای نیز به دیدگاه دیگر که تشیع را جریان دینی و سیاسی که ریشه های آن از همان زمان حیات پیامبر آغاز شده، نیز دارد و کتاب تشیع در مسیر تاریخ سید محمد حسین جعفری را به عنوان اثری کلاسیک در تبیین این نوع رهیافت به تاریخ تشیع معرفی کرده و به اختصار (ص۱-۱۶) به ارائه گزارشی تاریخی از تکوین و شکل گیری امامیه پرداخته است. بعد از این بحث، براشر اشاره ای کوتاه (ص ۱۶-۱۸) با عنوان مفسران امامی قرآن آورده و بی هیچ مقدمه ای در آغاز بحث خود بیان داشته که امامیه وثاقت متن عثمانی مورد تردید و بحث قرار داده اند و در وثاقت متن عثمانی تردید روا داشته اند و از تمایلات سیاسی خلفای سه گانه در تدوین متن سخن گفته است. براشر به پیروی از کلبرگ معتقد است که امامیه پیش از دوران آل بویه و امامیه دوران آل بویه به بعد، تفاوت ماهوی با یکدیگر دارند و بر همین اساس بیان داشته و عالمان امامی در سه قرن نخست و پیش از ظهور آل بویه انتقادات تندی نسبت به وثاقت قرآن بیان کرده اند و تدوین کنندگان متن قرآن را به تحریف، حذف و افزودن آیاتی به قرآن متهم کرده اند اما بعدها در دوره آل بویه به تعدیل دراین دیدگاه پرداخته و ضمن بیان اینکه متن موجود ناتمام است، عالمانی چون شیخ مفید و سید مرتضی بیان کرده اند که در متن حاضر تحریفی رخ نداده است (ص۱۶-۱۷) (در حقیقت ساده ترین مغالطه ای که در اینجا رخ داده، تصویر گری یکی از جریان های حاشیه ای به عنوان جریان اصلی و حاکم در تاریخ تشیع است. به این مطلب توجه نشده است که ادیان تاریخ قرائت های مختلفی هستند که برخی از آنها به صورت حاشیه ای در کنار سنت اصلی باقی می مانند).(۳)این فرضیه براشر که مبتنی بر نظریه و فرضیه اتان کلبرگ است، پیش تر از سوی کلبرگ در مقاله ای با عنوان نکاتی در خصوص موضع امامیه درباره قرآن نیز بیان شده است. مشکل اصلی فرضیه کلبرگ عدم تلائم آن با تکوین تاریخی تحولات رخ داده در سه قرن اول هجری است که کلبرگ بی توجه به آن و متأثر از روش شناسی اثبات انگارانه خاورشناسان پیش از خود به بررسی پرداخته و صرف نظر از مسائل و بحث های مختلفی که در جامعه اسلامی در باب مسائلی کلامی امامت و بحث هایی که درباره مشروعیت خلفای راشدین مطرح بوده و مناظرات کلامی میان متکلمان امامی و عامه بر سرامامت مطرح بوده است و یا مسائل کلیدی دیگری چون مفهوم نسخ و شکل گیری و تکوین قرائت های مختلف که به عنوان ابزارهایی جهت اثبات و یا رد عقاید نحوی، کلامی از آنها استفاده می شده است، به بحث مسأله تحریف پرداخته است (برای تحلیل ماهیت مسأله قرآن و چگونگی پیدایش آن رک: سید حسین مدرسی طباطبایی «بررسی ستیزه های دیرین درباره تحریف قرآن»،هفت آسمان، س ۳، ش ۱۱، پاییز ۱۳۸۰).گزارش از ساختار تحقیق براشر (ص۱۸-۲۱) که بیان فشرده ای از کتاب و فصول مختلف آن می باشد، بحث بعدی براشر است. نقد و بررسی منابع تحقیق (ص ۲۱-۲۴ آخرین موضوع مورد اشاره براشر دراین بخش از کتاب است. مهم ترین منابع براشر برای بحث از موضوع خود، تفاسیر امامی باقی مانده از دوران پیش از ظهور آل بویه است که مراد براشر از این دسته متون تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم قمی (زنده در ۳۰۷)، تفسیرابونصر عیاشی و تفسیر فرات بن ابراهیم کوفی است. براشر همچنین اشاره به دیگر منابع تحقیق خود کرده است. به عنوان مثال او از کتاب هایی دیگر که حاوی مواد تفسیری هستند و غالبا آثار حدیثی امامیه را تشکیل می دهند نام برده است. اشکال اصلی که در بهره گیری از متون به براشر وارد است، بی توجهی او به میزان وثاقت برخی از این متون است. به عنوان مثال او بی توجه به ماهیت جدلی کتاب سلیم بن قیس که باید آن را در سنت مجادله نویسی امامیه با عامه مورد تحلیل و بررسی قرار داد (یعنی که مطالب و محتویات آن اساسا استدلال هایی از اهل سنت برله آنها می باشد که در سنت مجادله ای از آن به الزام الخصم بما الزم علیه نفسه یاد می شود ) و به عنوان یکی از منابع غیر تفسیری مورد استفاده در تحقیق خود یاد کرده است. براشر توجه چندانی به اهمیت آثار متعدد شیخ صدوق که اهمیت و اعتبار کاملی در سنت امامیه داشته اند، نکرده و در تحقیق خود استفاده چندانی نیز آنها ننموده است و برعکس از آثاری چون بصائرالدرجات که مطالب مورد نظر براشر را در برداشته، به عنوان یکی از منابعی که فراوان به آن ارجاع داده شده، مورد استفاده قرار گرفته است (کتاب بصائر الدرجات به صورت موجود در حقیقت از این جنبه که بخش اعظمی از روایات غلات امامیه کوفه را در بر دارد، اهمیت فراوانی دارد، اما باید توجه داشت که محتوای کتاب، بخشی از سنت فکری امامیه را در بر دارد که سنت در حاشیه بوده است یا دست کم اثبات جریان اصلی بودن آن نیازمند به دلیل است. اعتبار و سندیت کتاب بصائر الدرجات نیازمند به تحقیق جداگانه است به عنوان مثال باید این مطلب مورد تحقیق قرار گیرد که شیخ صدوق و دیگر عالمان امامی بعد از او تا چه میزان به نقل از روایات بصائر پرداخته و در آثار خود از آن بهره برده اند. رک: برای اهمیت کتاب بصائر الدرجات در بازتاب دادن سنت غلات امامی کوفه در قرن دوم رک: سید حسین مدرسی طباطبایی، میراث مکتوب شیعه ازسه قرن نخستین هجری، ترجمه سید علی قرائی و رسول جعفریان (قم ۱۳۸۳)، دفتر اول، ص ۱۰۸، ۱۳۴، ۱۳۷).فصل نخست «متون تفسیری : مفسران و کتاب های آنها» (ص ۲۷-۷۰) فصل بلندی است که در آن براشر به بررسی و گزارش متن های تفسیری باقی مانده از دوران پیش از عصر آل بویه از سنت تفسیری امامیه پرداخته است. شیوه کلی براشر در این بخش از کتاب خود این است که نخست به معرفی و بیان شرح حال مفسران پرداخته و بعد از آن نسخه هایی خطی و چاپ هر یک از تفاسیر را برشمرده است. اشکال جدی براشر در این فصل است که وی تنها به مفسرانی پرداخته که کتاب آنها موجود است در حالی که مفسران دیگر امامی که آثارشان مبنایی بر تألیف این مفسران بوده است، مورد بحث قرار نگرفته اند که توجه به گرایش های فکری و حتی محل سکونت آنها می تواند در تحلیل دیدگاه های تفسیری آنها به کارآید (برای برخی از این مفسران رک: سید حسین مدرسی، همان، ص ۱۳۲ ـ ۱۳۶، ۱۵۲ ـ ۱۵۶، ۱۶۴ ـ ۱۶۶، ۲۰۹، ۲۳۴ ـ ۲۳۶، ۲۳۸ ـ ۲۳۹،۳۰۷ ـ ۳۰۸، ۳۲۷ ـ ۳۲۹، ۳۳۵ ـ ۳۶۰،۳۶۶ ـ ۳۶۷، ۴۰۱ ـ ۴۰۲،۴۴۴، ۴۵۹).فرات بن فرات بن ابراهیم کوفی که محدثی زیدی است و در همین گام نخست طرح او در این کتاب بی ربط جلوه می کند، نخستین مفسر امامی مورد بحث براشر است (ص ۲۹-۳۲). علی بن ابراهیم قمی (ص ۳۳-۵۶) و تفسیر منسوب به او، دیگر مفسر امامی است که به تفصیل بیشتری مورد توجه براشر قرار گرفته است. هر چند براشر بحثی درباره منسوب بودن تفسیر به او ندارد. مطلب مورد توجه براشر در بحث از تفسیر علی بن ابراهیم قمی حذف برخی مطالب در متن چاپ شده کتاب است که ظاهرا همین مطلب باعث شده است که به امید یافتن مطالبی مشابه، بررسی نسخه های خطی تمام تفاسیر امامیه مورد بحث در تحقیق حاضر خود را مورد توجه قرار دهد (ص ۳۹-۴۵). دیگر ویژگی خاص تفسیر علی بن ابراهیم قمی، نقل بخشی از تفسیر ابوالجارود زیاد بن منذر نهدی در ضمن آن است که نقش مهمی در سنت زیدیه (شاخه جارودیه) داشته و شرح احوال و آرای او به تفصیل مورد بحث براشر قرار گرفته است(ص ۴۶-۵۶). ابونضر محمد بن مسعود عیاشی و محمد بن ابراهیم بن جعفر نعمانی که بحث از آثار تفسیری آنها مورد توجه براشر قرار گرفته است.«مکتب تفسیری امامیه پیش از دوران آل بویه» عنوان فصل سوم کتاب است (ص ۷۱-۸۶) که براشر به چهار ویژگی اصلی تفاسیر امامیه در این دوره یعنی تفسیر بمأثور، تفاسیرناتمام بر قرآن، توجه کم به مباحث کلامی و گرایش تند نسبت به عامه یاد کرده (ص ۷۳) و به ذکر شواهدی برای هر کدام از این ویژگی ها پرداخته است. ویژگی نخست مورد اشاره براشر، یعنی مأثور بودن تفاسیر امامیه دراین دوره، امری طبیعی است و اساسا تفاسیرغیر مأثور حتی در میان اهل سنت در قرن چهارم به رشته تحریر در آمده است و این ویژگی عام تفاسیر در سه قرن نخست هجری است. ناتمام بودن تفاسیر امامی در این دوران نیز با توجه به ذهنیت عالمان امامی که توجه اصلی خود را به بحث امامت معطوف کرده بودند و حتی نگاشته های تفسیری آنها بیشتر برای تأکید بر مسأله امامت بوده است و اساسا گونه ای ادبی در قرون دوم و سوم و حتی دوران های بعدی می توان دید که به گردآوری آیات نازل شده در حق اهل بیت توجه جدی نشان داده و آثاری با عنوان ما نزل من القرآن فی اهل البیت توسط عالمان امامی تألیف شده است.فصل سوم (ص ۸۷-۱۲۴)، شیوه های تفسیری به بحث از شیوه ها و روش های مختلف تفسیری به کار رفته در تفاسیر ذکر شده در فصل دوم را مورد بحث قرار داده است. نهاد امامت و عقاید وابسته (ص ۱۲۵-۲۰۳) به بررسی مسائل مربوط به امامت بر اساس سنت تفسیری اختصاص یافته است و براشر در دو فصل کتاب پایانی کتاب نخست موضوع دیدگاه تشیع نسبت به امویان و عباسیان (ص ۲۰۴-۲۲۳) و سرانجام دو حدیث نامتعارف در تفاسیر کهن امامیه (ص ۲۲۴-۲۴۳) مورد بررسی قرار گرفته است. تنها پیوست کتاب (ص ۲۴۴-۲۴۷) مشتمل است بر موارد نقل شده از تفسیر ابوالجارود در ضمن تفسیرعلی بن ابراهیم قمی با ارجاع به صفحات و آیات مورد بحث. کتابشناسی (ص ۲۴۸-۲۶۰)، فهرست اختصارات (ص ۲۶۱-۲۶۳) و نمایه اسامی و موضوعات (ص ۲۶۴-۲۷۱) و نمایه آیات قرآنی (ص ۲۷۲-۲۷۴)آخرین بخش های کتاب را تشکیل می دهند.(۴)
پی نوشت ها :

۲ ـ خاورشناس مجاری که عموما نام او را بر اساس ضبط عربی، گلدزیهر می نویسند.۳ ـ براشر همین بحث را در جایی دیگر از کتاب خود (ص۹۰-۹۱) آورده است. همچنین براشر متوجه این مطلب نشده است که برخی از احادیثی که او به معنی تحریف قرآن به عنوان باور شیعه به آنها اشاره کرده، به معنی ارائه تفسیری نادرست از قرآن است و به هیچ رو به معنی تحریفی نیست که براشر سعی دراثبات آن به عنوان باور عام شیعه در پیش از عصر آل بویه دارد. همچنین براشر در بحث از قرائت های مختلف (ص ۱۰۱-۱۰۴) بدون توجه به ماهیت تاریخی این روایات که در حقیقت منعکس کننده تلاش های غلات و یا واکنش برخی از محدثان امامی در مقام محاجه با اهل سنت در باب اهمیت مسأله امامت و عدم ذکر صریح آن در قرآن است، قرائات را به عنوان مسأله ای که به دلیل تحریف قرآن مورد پذیرش امامیه بوده، مورد بحث قرار داده است.۴ ـ بخشی از کتاب براشر، به عنوان موضوع پایان نامه آقای علی حسن نیا در دانشکده علوم حدیث باعنوان ترجمه و نقد کتاب قرآن کریم و تفاسیر متقدم شیعه امامیه ازمایر براشر (مقدمه و فصل های اول تا سوم) (بهار ۱۳۸۶) به فارسی ترجمه شده است. نکات قابل نقد فراوانی بر کتاب براشر قابل بیان است که باید در فرصتی جداگانه به آن پرداخت. براشر همانند عموم خاورشناسان از تأثیر گذاری معتزله بر کلام امامیه و زیدیه را مورد بحث قرار داده و به درستی نشان داده است که این تأثیرگذاری معتزله در تکوین کلام زیدیه را مورد بحث قرار داده و به درستی نشان داده است که این تأثیر گذاری ها در حد مراودات علمی متداول بوده و زیدیه نظام کلامی خود را داشته که البته به نحو طبیعی در روند تکوین خود، از سلف خود تفاوت یافته است. متکلمان معتزلی مورد اشاره براشر که به تشیع گرویده اند، تأثیر در تکوین کلام امامیه دست کم بر اساس منابع موجود نداشته اند(ص ۱۱، ۱۲). منبع: نشریه ۱۵ خرداد، شماره ۱۴.
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.