ضرورت بحث اربعین

یکى از مهم ترین راه هاى مبارزه با تحریف و دروغ پردازى در بیان واقعه کربلا تبیین و تحلیل صحیح و فنى این حادثه است و تنها در صورت روشن شدن مرز بین دروغ و واقعیت است که بحث هاى آموزنده اخلاقى و تربیتیِ آن معنا پیدا مى کند.بررسى دقیق این مسئله، مستلزم ارائه نگرشى صحیح از مدت اقامت آل ا… (ع) در کوفه و شام، ترسیم مسیر حرکت از کوفه به شام و از آنجا به مدینه، زمان و چگونگى دفن سر مقدس سیدالشهداء (ع)، تعیین تاریخ و چگونگى زیارت جابر بن عبدا… انصارى از کربلا و … است.
ریشه اختلافات در چیست؟
اساس و ریشه اختلاف هاى موجود در بیان حادثه کربلا را باید در عظمت بى مانند واقعه و در نتیجه، مبهوت ماندن گزارشگران نخستین، سعى دشمن در سانسور و تحریف، کمبود وسایل اطلاع رسانى دقیق و صحیح در آن زمان، بى دقتى و اشتباه هاى راویان و نویسندگان و … جست وجو کرد. »
روش بررسى گزارش هاى تاریخى
نویسنده تأکید دارد که باید در بررسى روایت هاى تاریخى این نکات را در نظر داشت:۱. همه منابع نخستین در اختیار نویسندگان کتاب هایى همچون ارشاد و … نبوده است.۲. چه بسا اگر به متنى هم دسترسى داشته اند، هنگام نگارش از مراجعه به آن غفلت ورزیده اند.۳. مرحوم مفید در ارشاد و نیز دیگران، از شیوه گزینشى استفاده کرده اند؛ یعنى روایت هایى را برگزیده اند که هم آنها را مهم مى دانسته اند و هم از راوى و یا راویان نخستین، سند داشته باشند؛ پس صرف نیامدن یک گزارش در کتاب هایى مثل ارشاد و … دلیل بر سستى آن نخواهد بود.
پیام رسانى در گذشته هاى دور
نویسنده، به جهت ارائه فهم صحیحى از سرعت حرکت کاروان، به معرفى مفهومى به نام «برید» مى پردازد. یکى از راه هاى پیام رسانى در صدر اسلام استفاده از اسب سوارانى چالاک و تیزپا به نام «برید» بوده است.برید و چاپار سرعت خیره کننده و شگفت آورى داشته، به گونه اى که گفته اند: «هیچ جنبنده اى از آن سریع تر حرکت نمى کرده تا آنجا که «دُرنا» نیز نمى تواند به سرعت چاپارها حرکت کند و اگر این، گفته اى اغراق آمیز باشد، مسلّم است که کسى نمى تواند به سرعت چاپارها مسافرت کند.
نمونه هایى از سرعت سیر در مسافرت هاى گذشته
کاروان هاى همراه مسافر و بار، حتى با مرکب هاى غیربرید، مسیرهاى طولانى ترى را در یک روز طى مى کرده اند.بسیارى از مورّخان نوشته اند: «حضرت سیدالشهداء (ع) به همراه اهل بیت (ع) و یارانش، روز یکشنبه ۲۸ رجب سال شصت هجرى، از مدینه خارج و در شب جمعه، سوم شعبان، وارد مکه شدند. » 1 همین طور گفته اند: «فاصله این دو شهر، ۸۶ فرسنگ بوده» 2 نیز نوشته اند: «بین این دو مکان مبارک، ۱۰ منزل قرار داشته است. » 3 آن گونه که از سفرنامه «رفعت پاشا» برمى آید: «او این راه را در چهارده روز پیموده است. » 4 روشن است طى کردن مسیرى که به صورت معمولى حداقل ۱۰ روز وقت مى طلبد، در مدت چهار یا پنج روز، به دلیل در امان ماندن از یزیدیان و فرار از بیعت بوده است.نویسنده، در ادامه براى تقطیع زمان ها و دستیابى منطقى به زمان چهل روزه بعد از دهم محرم ۶۱ هجرى تا بیستم صفر به تقطیع فواصل مکانى مى پردازد. به این صورت که:۱ـ مدت سفر از کربلا تا کوفه۲ـ مدت اقامت در کوفه۳ـ مدت سفر از کوفه تا دمشق (شام)۴ـ مدت توقف در دمشق۵ـ مدت سفر از دمشق تا کربلا۶ـ مدت سفر از کربلا تا کوفهاهل بیت (ع) را بعد ازظهر روز یازدهم محرم، از کربلا به سمت کوفه حرکت دادند. ۵ مرحوم مفید مى فرماید: «فرداى روزى که سر مقدس را به کوفه وارد کردند، کاروان اهل بیت (ع) به آن شهر رسیدند. » 6کاروان هنگامى که به دروازه کوفه رسید دروازه شهررا بسته دید.اکنون به سخنان شیخ مفید برمى گردیم که فرمود: «فرداى روز ورود سر مبارک به کوفه، اسیران را وارد کوفه نموده و در مجلس ابن زیاد حاضر ساختند. » بنابراین تاریخ ورود آل ا… (ع) به شهر کوفه، روز دوازدهم بوده است.
مدت توقف آل ا… (ع) در شهر کوفه
پیش تر اثبات کردیم که روز ورود اسیران به کوفه، روز دوازدهم محرم بوده است و در وضعیتى که با توجه به زندانى بودن آل ا… (ع) و ندامت مردم کوفه، هر آن احتمال برپایى انقلاب و شورشى مردمى مى رود بسیار طبیعى است که ابن زیاد براى حرکت دادن اسیران و سرهاى شهیدان عجله داشته باشد. حال اگر این حقیقت را اضافه کنید به اینکه هیچ مدرک معتبرى نداریم که اهل بیت (ع) را حداکثر بعد از بیستم محرم هم در کوفه نگاه داشته باشند، پس باید زمان خروج آل ا… (ع) را بین هجدهم۷ تا حداکثر بیستم۸ محرم دانست.
مدت سفر از کوفه تا دمشق (شام)
قبل از پرداختن به مدت زمان سیر کوفه تا شام، به بیان شیخ مفید۹ مبنى بر اینکه سرهاى شهداء زودتر از کاروان به شام فرستاده شده است، پاسخ داده مى شود. وى مى گوید: «با مراجعه به تاریخ درمى یابیم که در مسیر کوفه به دمشق سرهاى شهیدان همراه با کاروان اسیران حرکت داده مى شده، بلکه از برخى منابع معتبر برداشت مى شود که از همان هنگام حرکت از کوفه نیز به همراه هم بوده اند. » 10در مورد نوع مرکب کاروان دو نظریه مطرح است. دیدگاه نخست، نظرى مرحوم عمادالدین طبری۱۱ است که کاروان اهل بیت با چارپایان خود، کوفه تا شام را سفر کردند و دیدگاه دوم که نویسنده آن را نظریه صحیح مى داند و دیگرى نظرى مرحوم آیت ا… قاضى است که مرکب آنها را همان مرکب برید مى داند. ۱۲ روشن است که کوفیان فاتح! مى خواستند هرچه زودتر به دمشق برسند و این خبر مسرت آور! را به یزید پلید برسانند. به علاوه، چون احتمال شورش هم داده مى شد، از این رو باید اسیران را بر مرکب هایى سوار کنند که بتوانند در موقع لزوم از معرکه فرار کنند.نویسنده درباره مسیرکاروان مى گوید: «در هیچ مدرک معتبرى، مسیر دقیق حرکت قافله اسیران تبیین و ترسیم نشده است» ، اما باید این نکات مهم را نیز از نظر دور نداشت:سرهاى مقدس شهیدان، همسفر اسیران بوده است و در برخى از شهرها، مکان هایى به نام «مشهد رأس الحسین (ع)» مشاهده مى شود و این تسمیه از آن روست که در مسیر حرکت، مدتى سر مقدس در آنجا قرار داشته و چه بسا کرامتى از آن ظاهر شده است. در نتیجه باید اعتراف کنیم که قافله اسیران نیز از این شهرها عبور کرده اند.با در نظر گرفتن مخالفت هایى که با حکومت یزید شروع شده بود، تغییر مسیر دادن و گاهى از بیراهه رفتن قابل توجیه است.ما هرگز نمى توانیم با گزارش هایى که مبتنى بر توقف کاروان در بین راه، بیش از آنچه براى استراحت نیاز بوده، موافقت کنیم، زیرا؛اولاً: در هیچ منبع کاملاً معتبرى به آن اشاره نشده است.دوم: عجله دشمن براى رسیدن به دمشق بسیار طبیعى و قابل توجیه است.و مهم تر اینکه؛ باید حرکت قافله را به گونه اى ترسیم کرد که آنها روز اول صفر در دمشق حاضر باشند.
مدت توقف در دمشق
محبوس بودن اهل بیت (ع) براى مدتى در خرابه و یا زندانى که آنان را از سرما و گرما محفوظ نمى داشت، مسلم است. ۱۳آن گاه که یزید پلید از شعله ور شدن آتش خشم مردم و تزلزل ارکان حکومت نامشروعش هراسان شد، دستور داد اهل بیت (ع) را از زندان آزاد کنند و در بخشى از کاخ خود استقرار دهند. ۱۴تمام مدت اقامت آن بزرگواران در شهر دمشق، شش یا هفت روز بیشتر نبوده است و آنان حداکثر هشتم صفر، آنجا را ترک کرده اند.
جابر اولین زائر حسینى
اصل تحقق زیارت جابر، مسلم است برخلاف سید بن طاووس که مى فرماید: «چگونه ممکن است جابر پس از گذشتن مدتى که خبر شهادت به مدینه رسیده است، از آنجا حرکت کند و این مسیر طولانى را طى کند و در روز اربعین در کربلا باشد؟» 15نویسنده در پاسخ به این استبعاد سید مى گوید:اولاً: جناب جابر از دوستداران مخلص اهل بیت (ع) بوده و طبیعى است در همان روزهاى نخستین با توجه به گزارش هاى غیررسمى (که به آن اشاره کردیم) جزو گروهى باشد که از ماجرا آگاه شده و بار سفر را بسته باشد. در این صورت زمان براى رسیدن به کربلا بسیار زیاد است.ثانیاً: گفتیم پیک رسمى دستور داشت خود را سریع به مدینه برساند، پس حتى اگر جابر پس از انتشار خبر به صورت رسمى هم حرکت کرده باشد، باز به خوبى مى توانست به کربلا برسد.ثالثاً: حتى اگر بر فرض بپذیریم پیک، ۲۴ روز پس از شهادت به مدینه رسید و بر فرض بپذیریم که جابر تا آن موقع حرکت نکرده باشد، باز پیمودن مسیر حدود بیست مرحله اى، در حدود چهارده روز، در آن زمان امرى مرسوم بوده و ابداً بعید نیست. »نویسنده در ادامه راز زیارت اربعین و تأکید امام سجاد (ع) و کاروان اهل بیت (ع) بر آن را دانسته نه تأسى به اولین زائرحسینى که جابر باشد.
مدت سفر از دمشق تا کربلا
کاروان اهل بیت (ع) پس از توقف حداکثر هفت روزه در دمشق و آزاد شدن از قید اسارت، به همراهى نعمان بن بشیر به سوى مدینه الرسول (ص) حرکت کردند. ۱۶
طول مسیر دمشق ـ مدینه
با نگاهى به نقشه پى خواهید برد که راه مستقیم شام (سوریه) به حجاز (عربستان)، هرگز از عراق عبور نمى کند و این دو مسیر قدر مشترکى ندارند که با دوراهى از یکدیگر جدا شوند، ولى در عین حال باید در نظر داشت اگر کسى به قصد حجاز و شهر مدینه از دمشق خارج شد و مقدار زیادى هم سیر کرد، ولى بعد تصمیم او عوض شد و خواست به عراق و شهر کربلا برود، به طور قطع این شخص مجبور نیست، همه مسیر را دوباره برگردد و از دمشق به عراق برود.
جمع بندى گزارش ها درباره مسیر دمشق (شام) تا مدینه
درباره مسیر شام تا مدینه هفت دسته روایت و گزارش متفاوت وارد شده که جمع بندى آنها به این صورت است:از آنجا که دسته اول درباره همه حوادث و وقایع بین راه و نیز تاریخ ورود به مدینه ساکت است، پس هیچ گونه تعارضى با بقیه روایات ندارد.از دسته دوم روایات استفاده مى شود که آل ا… (ع) روز بیستم صفر وارد شهر مدینه شده اند. نهایت این است که در کلام این دو بزرگوار، دو احتمال داده مى شود: یکى اینکه اهل بیت (ع) در روز بیستم از دمشق به سوى مدینه خارج شده باشند و دوم اینکه، آنان در این روز وارد مدینه شده باشند، در این صورت عبارت مجمل مى شود و دیگر هیچ کس توان استشهاد به آن را نخواهد داشت.اما دسته سوم تا ششم؛ نه تنها هیچ گونه تعارضى بین این روایات نیست، بلکه هر یکى مکمل و مؤید دیگرى است و نتیجه مجموع اینها چنین است: امام سجاد (ع) به همراه اهل بیت (ع) و نیز به همراهى سر مقدس پدر از دمشق خارج شدند و امام سجاد (ع) در همان روز سر مبارک پدر را به بدن ملحق ساخت و در همین سرزمین با جابر بن عبداللَّه انصارى ملاقات کردند. ۱۷و اما دسته هفتم که مى گویند سر مقدس حسین (ع) به همراه اهل بیت (ع) به مدینه برده و پس از آن به بدن ملحق شد؛ این گزارش به طور اساسى پذیرفتنى نیست.
دو عامل مؤثر در سرعت سیر
به نظر ما دو عامل بسیار مهم در سرعت سیر اهل بیت (ع) دخالت داشته است:۱ـ آن داغدیدگان هنوز مزار شهیدان خود را زیارت نکرده بودند و آزادانه در کربلا مجلس سوگوارى تشکیل نداده بودند. حال که خود مى توانستند مسیر کاروان را تعیین کنند، دل آنها براى رسیدن به کربلا پر مى زد.مهم تر اینکه راز اصلى استحباب زیارت اربعین، در خود عدد چهل نهفته است.۲ـ دومین محرک براى عجله داشتن و سرعت در سیر، این بوده که باید هر چه زودتر این سر به بدن ملحق شود، چرا که قطعاً مسامحه در این امر، جسارت به سر مطهر خواهد بود.
حرکت شبانه
به گفته مورخان، یزید به «نعمان بن بشیر» (کاروان دار) دستور داد، شبانه حرکت کنند. ۱۸این دستور یزید چند علت داشته است:۱ـ یکى اینکه با تظاهر به مهربانى بگوید: «آنها شب ها حرکت کنند تا پس از این همه رنج و مشقت، از گرماى روز در امان باشند. »2ـ دیگر آن که در مناطقى که اکثریت با حامیان بنى امیه بود (بیشتر محدوده شام شامل عده اى بود که از موضع جدید یزید آگاه نبودند) به کاروانیان جسارت نورزند که نتیجه این عمل، تشدید خشم محبّان اهل بیت (ع) و در نتیجه، سست تر شدن حکومت او بود.۳ـ حرکت شبانه و آرام در محدوده کربلا ـ مدینه با حال و وضع آل ا… (ع) سازگارتر بود، چون چندان عجله اى نداشتند، علاوه بر اینکه به این وسیله، کاروان از حرارت خورشید و گرماى روز آسیبى نمى دید.نتیجه مطالب فوق، این است که مى پذیریم حرکت کاروان تا آن هنگام که در شام حرکت مى کردند، شبانه بوده و قبول مى کنیم قافله در مسیر بازگشت از کربلا به مدینه، شبانه حرکت کرده است.اهل بیت (ع) دیگر اسیر نبودند که فقط کاروان دار تصمیم بگیرد، بنابراین هیچ مانعى نیست که بگوییم از آن هنگام که پیشنهاد رفتن به کربلا مطرح شد، در روز هم حرکت مى کردند تا هر چه سریع تر به آرزوى خود، یعنى زیارت مرقد شهیدان برسند و هر چه سریع تر سر امام را به بدن ملحق سازند.
بررسى اشکال ها
چکیده همه این اخبار این است که امام سجاد (ع) به همراه اهل بیت (ع) و سر نورانى سیدالشهداء (ع) و به گفته ابن اعثم در فتوح و دیگران، سرهاى دیگر شهیدان را نیز با خود بردند. از دمشق خارج شدند و در مسیر بازگشت، پیش از آنها همان روز، گروهى اندک از جمله جابربن عبداللَّه انصارى به همراه عطیه براى زیارت آمده اند، آن گاه همگى به مزار شهیدان رفتند و به سوگوارى جانسوزى پرداختند و در همان روز امام سجاد (ع) سر پدر را به بدن ملحق ساخت. جابر و عطیه، همان روز کربلا را به سمت کوفه ترک کردند، اما خاندان داغدیده، چند روزى در آن سرزمین ماندند و مجلس سوگ تشکیل دادند و در مجلس عزادارى آن بانوان محترم، زنان روستاهاى اطراف هم حاضر شده و همنوا با آنان گریستند.
اشکال نخستاهل بیت (ع) خود تصمیم گیرنده نبوده اند و باید رضایت یزید براى حرکت سمت به کربلا جلب شود و با خبث طینتى که در این پلید سراغ داریم، گمان نمى رود او این اجازه را به آنان داده باشد.پاسخما در جواب، سه گزینه مطرح مى کنیم:گزینه اول: خود یزید پیشنهاد رفتن به مدینه از سمت عراق را داده باشد و احتمال قوى هم مى داده که در این صورت، اهل بیت (ع) به کربلا خواهند رفت. در توجیه این احتمال مى گوییم: چه مانعى دارد یزید که پایه هاى حکومت نامشروع خود را سست و ویران مى بیند، چنین دستورى بدهد تا بتواند با مهربانى ظاهرى با خاندان نبوت از بى اعتمادى مردم بکاهد؟گزینه دوم: پیشنهاد اصلى رفتن از مسیر دمشق ـ عراق ـ مدینه، از طرف خود اهل بیت (ع) مطرح شده باشد و یزید هم مى داند که این پیشنهاد به منظور رفتن به کربلاست، ولى باز موافقت مى کند؛ به همان دلیلى که در گزینه پیشین اشاره کردیم.گزینه سوم: اهل بیت (ع) به صورت طبیعى از دمشق در جاده دمشق ـ مدینه، به حرکت درآیند و در بین راه تصمیم خود را نسبت به رفتن به عراق و آن گاه کربلا مطرح سازند. یعنى در دمشق به طور کلى صحبتى از رفتن به عراق و کربلا در میان نیامده باشد.
اشکال دومکاروانى که در آن بانوان و کودکان، خسته و زجر کشیده بودند، کاروانى که با نهایت احترام و وقار حرکت مى کردند، کاروانى که شبانه سیر مى کردند، اگر در مسیر مستقیم دمشق ـ کربلا هم به راه افتاده باشند، اگر هر شب هشت فرسنگ راه بروند، ۲۲ روز باید بگذرد تا به مقصد برسد، آن گاه چگونه روز بیستم صفر در کربلا باشند؟پاسخدر جواب این ایراد باید گفت: کاروانى که از هر لحاظ بسیار مجهز بوده، کاروانى که محافظانى داشته و مصیبت دیدگانى که هنوز آلام آنها تسکین نیافته و آنچه آرامش نسبى به آنها مى دهد، زیارت مرقد امام حسین (ع) است، قافله اى که سر مقدس حسین (ع) را همراه دارد که باید هرچه زودتر آن را به بدن ملحق سازند، بزرگوارانى که مى خواهند هر چه سریع تر به فیض بى مانند زیارت اولین اربعین برسند، قافله اى که دیگر اسیر نیست و خود مى تواند تصمیم بگیرد، اگر هم بر فرض همه مسیر را شبانه حرکت کرده باشند، این چنین کاروانى از هر مسیرى که برود به خوبى مى تواند خود را روز اربعین به کربلا برساند و چنان که همین قافله مسیر۱۰مرحله اى مدینه ـ مکه را به نصف تقلیل داد، اینجا هم مى تواند چنین کند.
اشکال سوماگر عطیه که به همراه جابر بوده، امام سجاد (ع) را ملاقات کرده، چرا تنها به ذکر کلمات جابر به هنگام زیارت مى پردازد، ولى هیچ گونه اشاره اى به نحوه خواندن زیارت از طرف امام نمى کند؟ آیا حق این نبود که عطیه، این مطلب مهم را هم مى گفت؟ و چون چنین چیزى در گزارش عطیه نیست، پس باید گفت او امام سجاد (ع) و اهل بیت (ع) را ملاقات نکرده است.پاسخ:باید توجه کرد در روز اربعین نخست جابر و عطیه وارد شدند و زیارت کردند و آن گاه خاندان نبوت وارد شدند؛ از این رو عطیه گزارش زیارت جابر را نقل کرده است؛ اما پس از آنکه اهل بیت (ع) داغدار وارد شدند و پس از آنکه بر اساس گفته مرحوم سید در مصرع و مقتل شهیدان به سوگوارى عمومى مشغول شدند، بسیار طبیعى است که نامحرمان از جمله جابر و عطیّه به کنارى بروند تا بانوان داغدیده و رنج کشیده بهتر بتوانند زیارت و سوگوارى کنند و در این هنگام بوده که امام سجاد (ع) به همراه اهل بیت (ع) به زیارت و سوگوارى خانوادگى پرداخته اند و عطیه حاضر نبوده تا گزارش کند.توضیح:در کتاب «ثارالله» هفت اشکال بررسى شده است که دراینجا به سه اشکال عمده آن پرداخته شد.
فرجام سخن
نتیجه اینکه اهل بیت (ع) بزرگوار امام حسین (ع) در مسیر بازگشت از شام به سوى مدینه در روز اربعین سال ۶۱ هجری(اولین اربعین) وارد کربلا شده اند و همه احتمال هاى سست و بى مدرکى که گروهى ادعا کرده اند از جمله:۱ـ ورود اهل بیت (ع) در اربعین سال ۶۲ بوده است. ۱۹۲ـ ورود آنان در اربعین سال ۶۱ بوده است، منتها قبل از رفتن به شام۲۰۳ـ ورود آنان در اربعین دوم یعنى چهل روز دوم (۸۰ روز بعد از عاشورا) بوده است که مرحوم قاضى این احتمال را از بعضى نقل کرده و آن را رد مى کند. ۲۱و … احتمال هاى دور از ذهن و غیرمستند دیگر، قطعاً و جزماً مردود و باطل است، بلکه دوباره مى گوییم حتى اگر دو کتاب شریف «ملهوف» و «مثیر الاحزان» را نداشته باشیم، باز مى شود با استناد به مدارک محکم دیگر، این مطلب را اثبات کرد.
——————————————–پى نوشت ها :
1. الارشاد، ج ۱، ص ۳۴و۳۵. اریخ الطبرى، ج ۵، ص ۳۴۱ و ۳۸۱۲. نزههالقلوب،ص ۱۶۹۳. مسالک الممالک، ص۲۷۴. مرآهالحرمین،ص۳۹۵و ۴۰۹۵. الارشاد،ج۲، ص ۱۱۴؛ الملهوف، ص ۱۸۹ و تاریخ الطبرى، ج ۵، ص ۴۵۵۶. الارشاد،ج۲،ص۱۱۴۷. اربعین الحسینیه، ص۲۵۵۸. تحقیق درباره اربعین حضرت سیدالشهداء (ع)، ص۳۷۹. الارشاد، ج ۱، ص۱۱۹۱۰. الکامل فى التاریخ، ج ۴، ص ۸۳ و ۸۴؛۱۱. کامل بهایى، ج ۲، ص۲۹۱۱۲. تحقیق درباره اربعین حضرت سیدالشهداء (ع)، ص۱۰۹ و ۱۱۰۱۳. امالى (شیخ صدوق)، ص۱۶۷، اللهوف، ص ۲۱۹، بصائر الدرجات، صص۳۳۸ و ۳۳۹۱۴. الکامل فى التاریخ، ج ۴، ص ۸۶، تاریخ الطبرى، ج ۵، ص ۴۶۲، البدایه۱۵. اقبال الاعمال، ص ۵۸۹۱۶. تاریخ الطبرى، ج ۵، ص ۴۶۲، الارشاد، ج ۲، ص ۱۲۲ و الکامل فى التاریخ، ج ۴، ص ۸۷ و ص ۸۸۱۷. تاریخ حبیب السیر، ج ۲، ص ۶۰، الملهوف، ص ۲۲۵ و مثیر الأحزان، ص ۱۵۷۱۸. الارشاد، ج ۲، ص ۱۲۲ و روضه الواعظین، ص۲۳۱۱۹. قمقام زخار، ج ۲، ص۵۸۶۲۰. ناسخ التواریخ، ج ۶، ص۳۵۴۲۱. تحقیق درباره اربعین حضرت سیدالشهداء، صص ۱۹۵ و ۱۹۶
 منبع : نشریه خیمه، بهمن و اسفند ۱۳۸۷ – شماره ۴۹ و ۵۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.