فرهنگ عاشورا(۷)

خون
آن روز که جان خود فدا مى‏کردیمبا«خون‏»به حسین‏«ع‏»اقتدا مى‏کردیمچون منطق ما منطق عاشورا بودبا نفى‏«خود»،اثبات‏«خدا»مى‏کردیم[۱]خون،عزیزترین موجودى پیکر انسان است که با نبود آن،جان هم نیست.با این‏حساب،کسى که حاضر باشد از«خون‏»خویش در راه مکتب و عدالت و حق بگذرد،آماده جانبازى است و این همان‏«شهادت طلبى‏»است که از الفباى‏«فرهنگ عاشورا»است.هم آن که خون مى‏دهد و از جان مى‏گذرد،عزیز است و ماندگار،هم آنکه در راه انتقام‏خونهاى به ناحق ریخته قیام مى‏کند،کارى امام زمان گونه مى‏کند،چرا که آن حضرت،خونخواه کشتگان کربلاست‏«این الطالب بدم المقتول بکربلا»و هم آنان که از خون‏شهیدان،الهام حماسه و فداکارى مى‏گیرند،شاگردان لایق مکتب شهادتند.اینکه سید الشهدا«ع‏»در آغاز حرکت به سوى کربلا فرمود:هر کس حاضر است‏خون‏قلب خویش را در راه ما نثار و ایثار کند،با ما همراه شود:«من کان باذلا فینا مهجته فلیرحل‏معنا»[2] اشاره به همین فرهنگ شهادت طلبى است.قداست‏خون شهید نیز از همین‏جاست،چرا که او با خدا معامله مى‏کند و حق اوست که با اولین قطره خونش که بر زمین‏ریخته مى‏شود، آمرزیده شود:«اول ما یهراق من دم الشهید یغفر له ذنبه کله الا الدین‏»[3] وقطره خونى که در راه خدا ریخته شود،یا قطره اشکى از خوف خدا،محبوبترین قطره نزدخداوند است:«ما من قطره احب الى الله عز و جل من قطرتین:قطره دم فى سبیل الله وقطره دمعه فى سواد اللیل لا یرید بها عبد الا الله‏».[4]در روایات و زیارات نیز نسبت به سید الشهدا«ع‏»و یاران شهیدش تعبیراتى از این قبیل‏زیاد است که:شما جانتان را،نفستان را،ارواحتان را،خونتان را، خون قلبتان را،خودتان راو…در راه خدا بذل و نثار کردید.هر ملتى هم که این روح و روحیه را داشته باشد،به‏عزت مى‏رسد و آنان که از خون دادن و جان باختن گریزانند،گرفتار ذلت مى‏شوند.امام‏خمینى(ره)مى‏فرماید:«مسلم خون شهیدان انقلاب و اسلام را بیمه کرده است. خون‏شهیدان براى ابد درس مقاومت به جهانیان داده است و خدا مى‏داند که راه و رسم شهادت‏کور شدنى نیست و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود. »[5]خونشان آیت‏سرافرازى استرمز خود سوزى و جهان سازى است.سنگ خونرنگ هر مزار شهیدغزل خون نشان جانبازى است[۶]
*********خون تازهدر روایات آمده که پس از کشته شدن امام حسین‏«ع‏»عصر عاشورا،در زمین و آسمان‏نشانه‏هاى شگفتى دیده شد که برخى از آنها تا مدتها باقى بود.یکى از این علایم و آثار، خون تازه(دم عبیط)بود.در نقلهایى آمده است که پس از کشته شدن امام،در بیت‏المقدس، هر سنگى را که از زمین بر مى‏داشتند،زیر آن خون تازه بود و سه روز از آسمان‏خون بارید.[۷] بارش خون از آسمان و رویش خون تازه از زمین و از زیر سنگها،گریه‏آسمان و زمین در سوگ ابا عبد الله‏«ع‏»به حساب آمده است.در زمینه همین عبیط،از قول‏ابو سعید نقل شده است که: «ما رفع حجر من الدنیا الا و تحته دم عبیط و لقد مطرت السماءدما بقى اثره فى الثیاب مده حتى تقطعت‏».[8] در مورد خواب ام سلمه نیز آمده است که‏حضرت رسول را در خواب دید. حضرت به او فرموده:هر گاه شیشه‏اى که در نزد توست‏و خاک در آن است،دیدى که خاکش به خون تازه(دم عبیط)رنگین شد،بدان که‏حسین‏«ع‏»کشته شده است.[۹]
*********خون گریستنبه جاى اشک،خون گریستن،تعبیرى است که در«زیارت ناحیه مقدسه‏»از زبان‏حضرت حجت‏«ع‏»نقل شده که مى‏فرماید:اگر روزگار مرا به تاخیر انداخت و نتوانستم‏یاریت کنم،صبح و شب بر تو خون مى‏گریم و مى‏نالم و به جاى اشک،خون مى‏گریم:«…لابکین علیک بدل الدموع دما».[10] از نشانه‏هاى غیر طبیعى و خارق العاده‏اى که پس ازشهادت امام حسین‏«ع‏»در کائنات دیده شد،غیر از سرخى شفق و وجود خون تازه زیرسنگها در منطقه شام و فلسطین و…یکى هم بارش خون از آسمان بود.سرخى آسمان راهنگام طلوع و غروب نیز از آن نشانه‏ها دانسته‏اند.روایت امام صادق‏«ع‏»چنین است:«بکت السماء على الحسین اربعین یوما بالدم‏».از ام سلیم نیز نقل شده است:«لما قتل‏الحسین‏«ع‏»مطرت السماء مطرا کالدم،احمرت منه البیوت و الحیطان‏».[11]
*********خیزرانچوب و ترکه‏اى که یزید،با آن بر سر بریده امام حسین‏«ع‏»اشاره مى‏کرد و بر لب ودندان مى‏زد.ابو برزه اعتراض کرد که:اى فاسق!چوبت را از لبهاى حسین‏«ع‏»بردار،به‏خدا من لبهاى پیامبر را دیدم که جاى این چوب را مى‏بوسید.[۱۲] در زیارتنامه آن حضرت‏نیز آمده است: «السلام على الثغر المقروع بالقضیب‏».
*********خیمه گاهمحلى که امام حسین‏«ع‏»پس از رسیدن به سرزمین کربلا در آن سرزمین فرود آمد وخیمه زد. منطقه از آب فاصله داشت و با یک سلسله تپه‏ها که از شمال شرقى تا جنوب وغرب کشیده مى‏شد محاصره شده بود.مجموعه این منطقه،یک نیم دایره تشکیل مى‏داد واهل بیت در همین محل استقرار یافته بودند.از میدان درگیرى و نیروهاى دشمن فاصله‏داشت.در جایى بود که تیرهاى اردوى دشمن به آنجا نرسد.ولى سپاه انبوه کوفه،محل رامحاصره کردند.[۱۳] خیمه حضرت زینب را پشت‏خیمه امام حسین نصب کردند و خیام‏جوانان بنى هاشم اطراف خیام زنان و اطفال بود.[۱۴]خیمه‏هاى افراشته،برخى محل اسکان نفرات بود و برخى خیمه آب و آذوقه وامکانات.خیمه‏هاى اصحاب،جدا از خیمه اهل بیت و بنى هاشم بود.آرایش خیمه‏هاحالت نعل اسبى داشت،بگونه‏اى که جمع و جور بود،نه متشتت و پراکنده،تا قابل‏حفاظت بیشترى باشد.در پشت این خیمه‏ها خندق حفر شده بود تا از آن سمت، موردتهاجم قرار نگیرند.برخى از خیمه‏ها هم مخصوص سلاح یا نظافت بود.صبح عاشورایاران امام به خیمه نظافت مى‏رفتند و خود را تمیز مى‏کردند.در مقابل همین خیمه بود که‏بریر بن خضیر با عبد الرحمن بن عبد ربه از خوشحالى و شوق شهادت شوخى مى‏کردند.[۱۵] بقیه خیمه‏هاى حسینى در روز عاشورا از این قرار بوده است:۱-خیمه فرماندهى۲-خیمه امدادگران(اورژانس)۳-خیمه سقاخانه و آبرسانى‏4-خیمه شهدا۵-خیمه انبار۶-خیمه نظافت و پاکیزگى۷-خیمه سنگرى(فقط بعنوان‏سنگر استفاده مى‏شده است)۸-خیمه حضرت سجاد«ع‏»9-خیمه‏هاى یاران‏10-خیمه‏هاى بنى هاشم۱۱-خیمه‏هاى خانوادگى(زنها،بچه‏ها)۱۲-خیمه حضرت‏زینب‏«ع‏».[16]پس از شهادت امام حسین‏«ع‏»دشمن به خیام حمله آورد و آنها را غارت کردو به آتش کشید.پیکر شهداى عاشورا، از میدان رزم به مقابل خیمه‏گاه آورده مى‏شد.«…آنچه اکنون در کربلا،در جنوب غربى حرم حسینى به نام خیمه‏گاه(مخیم)موجوداست و زائران آنجا را زیارت کرده و به آن تبرک مى‏جویند،در زمانهاى قدیم نبوده است وبعدها در محل خیمه‏گاه امام حسین‏«ع‏»بنایى ساخته شد تا نشانى از آن مکان باشد.بناى‏فعلى ساختمان و قبه خیمه‏گاه،ساخته‏«مدحت پاشا»براى پذیرایى ناصر الدین شاه ودرباریان او بوده و به قولى هم‏«عبد المؤمن دده‏»آن را ساخته است.»[17]
*********ذاکریاد آورنده،کسى که از مصایب اهل بیت مى‏گوید و مردم را مى‏گریاند،چه مداح باشد وچه واعظ و منبرى.«ذاکر اهل بیت‏»،عنوانى افتخارآمیز است براى آنانکه با مداحى و مرثیه‏خوانى، نام و یاد و فضایل و مظلومیتهاى خاندان پیامبر را زنده نگه مى‏دارند و نقشه‏دشمنان را در به فراموشى سپردن ظلمهاى خود به دودمان رسالت،خنثى مى‏سازند.ذکر و یاد ائمه و شهداى کربلا،مورد تشویق امامان بود و خودشان همواره از ذاکران واحیاگران حادثه کربلا و مظلومیت اهل بیت بودند و بر آن مى‏گریستند.امام صادق‏«ع‏»فرمود:«من ذکرنا عنده ففاضت عیناه حرم الله وجهه على النار».[18] هر کس که نزد او یادشویم و چشمانش اشک آلود شود،خداوند چهره‏اش را بر آتش حرام مى‏کند.
*********ذکر مصیبتسنتى در جهت احیاى یاد و نام ائمه و مطرح نگه داشتن حادثه عاشورا.در این برنامه،چه بصورت مقطع پایانى سخنرانى و موعظه و چه بصورت مستقل،حوادث کربلا وکیفیت‏شهادت امام حسین‏«ع‏»و یاران او و نیز امامان دیگر بصورتى سوزناک نقل مى‏شودکه سبب تحریک عواطف و گریستن بر سید الشهدا مى‏گردد.نقل حوادث بر اساس مقتلهاانجام مى‏گیرد و شایسته است که از منابع معتبر و شعرهاى خوب استفاده مى‏شود تاموجب وهن به مقام معصومین و خاندان عصمت نگردد.امام سجاد«ع‏»که بیست‏سال به یاد عاشورا مى‏گریست،مى‏فرمود یاد شهادت فرزندان‏فاطمه چشمانم را پر اشک مى‏کند:«انى لم اذکر مصرع بنى فاطمه الا خنقتنى لذلک‏عبره‏»[19] با این حساب،یاد حادثه و یادآورى آن مظلومیتها خودش کافى است تا مستمعان‏را بگریاند و نیازى به آمیختن دروغ یا نقل حرفهاى بى‏اساس در ذکر مصیبت و مرثیه‏خوانى نیست.ذکر مصیبت،سبب تعمیق نهضت‏حسینى و پیوند عاطفى و قلبى شیعه باسید الشهداست و نقشه دشمنان اهل بیت را که کوشش در محو جنایات خویش داشتند،نقش بر آب مى‏کند و جامعه را هوادار اهل بیت و خصم ظالمان مى‏پرورد.[۲۰]البته باید ذاکران و مرثیه خوانان،هم شایستگى این منصب حساس را داشته باشند وهم در محتواى مرثیه‏خوانى خود دقت داشته باشند و نصایح بزرگان را در آداب آن به کاربندند.
پی نوشتها:
۱- نیر تبریزى.۲- از مؤلف.۳- مقتل الحسین،مقرم،ص ۱۹۴٫۴- میزان الحکمه،ج ۵،ص ۱۹۲(از پیامبر خدا).۵- همان،ص ۱۸۷(از امام زین العابدین).۶- صحیفه نور،ج ۲۰،ص ۲۳۹٫۷- از مؤلف.۸- بحار الانوار،ج ۴۵،ص ۲۰۴،اثبات الهداه،حر عاملى،ج ۵،ص ۱۸۰،امالى صدوق،ص ۱۴۲٫۹- احقاق الحق،ج ۱۱،ص ۴۶۲ و ۴۸۲٫۱۰- بحار الانوار،ج ۴۵،ص ۲۳۱٫۱۱- سوگنامه آل محمد،ص ۱۵۴٫۱۲- مناقب،ابن شهر آشوب،ج ۴،ص ۵۴٫۱۳- همان،ص ۱۱۴٫۱۴- حیاه الامام الحسین،ج ۳،ص ۹۳٫۱۵- زندگانى سید الشهدا،عماد زاده،ص ۳۲۹٫۱۶- عوالم(امام حسین)،ص ۲۴۵٫۱۷- جزوه‏«تشکیلات توحیدى عاشورا»،فاطمى پناه،ص ۲۸٫۱۸- مقتل الحسین،مقرم،ص ۲۰۴٫۱۹- الحسین فى طریقه الى الشهاده،ص ۳۱٫۲۰- بحار الانوار،ج ۴۴،ص ۲۸۵٫منبع: فرهنگ عاشورا
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.