فرهنگ عاشورا(۸)

رمز جاودانگى عاشورا
هیچ حادثه‏اى به جاودانگى و ماندگارى‏«کربلا»نمى‏رسد و در این حد،در ذهنها وزندگیها زنده نیست و اینگونه فراگیر زمانها و مکانها و انسانها نگشته است و موج آن مثل‏عاشورا همیشه متلاطم نمانده است.رمز آن در چند مساله نهفته است،از جمله:۱-خدایى بودن آن:حرکت‏حسین‏«ع‏»،جهاد و شهادتش،انگیزه و محرکش همه و همه‏براى خدا بود و هر چه که‏«لله‏»باشد،رنگ جاودانه مى‏گیرد.نور خدا خاموشى ندارد وجهاد براى حق، همواره امتداد مى‏یابد.پایان زندگانى هر کس به مرگ اوستجز مرد حق که مرگ وى،آغاز دفتر استقیام براى خدا فراموش نمى‏شود و نورش خاموش نمى‏گردد،چونکه رنگش خدایى ونورش الهى است.دشمنت کشت ولى نور تو خاموش نگشتآرى آن نور که فانى نشود،نور خداست۲-افشاگریهاى اسراى اهل بیت:هر انقلابى،یک بازو مى‏خواهد و یک زبان،خون و پیام،عمل و تبلیغات.خطابه‏هاى زینب و سجاد«علیهما السلام‏»و سخنان بازماندگان کربلا دردوران اسارت، نقش مهمى در افشاگرى چهره دشمن و خنثى کردن تبلیغات دروغین‏امویان و آگاهى مردم از ماهیت قیام و شخصیت‏سید الشهدا و شهیدان عاشورا داشت وسبب شد امویان نتوانند پرده بر جنایات خویش بکشند و آن حادثه را از یادها ببرند.۳-احیاگریهاى‏«ذکر»:در تعلیمات ائمه،تاکید فراوان شده که براى امام حسین‏«ع‏»وشهداى کربلا گریه کنند،نوحه بخوانند،شعر بسرایند،عزادارى کنند.زیارت روند،برتربت امام حسین سجده کنند.اینها همه سبب شده که مکتب عاشورا و حادثه کربلا ومظلومیت امام حسین‏«ع‏»و شهداى کربلا،بصورت زنده و جاوید و فراگیر باقى بماند.نقش‏«یاد»،«بکاء»،«زیارت‏»،«شعر»و«مرثیه‏»در جاودانه ساختن عاشورا مهم است.[۱] -کیفیت‏حادثه:نفس حوادث عاشورا و اوج فداکاریها و اخلاص یاران امام و اوج‏خشونت و بى‏رحمى سپاه کوفه نسبت به سید الشهدا و غربت و مظلومیت و عطش در اوج‏خود،همه و همه این حادثه بى‏نظیر را ماندگار ساخته است.
*********روز شمار قیام کربلادر این قسمت،حوادثى را که در ارتباط با نهضت عاشورا در شام،مدینه،کوفه،مکه،کربلا و…به ترتیب زمانى اتفاق افتاده است،مى‏آوریم:۱۵ رجب ۶۰ هجرى:مرگ معاویه در شام و نشستن یزید به جاى پدر.۲۸ رجب ۶۰:رسیدن نامه یزید به والى مدینه مبنى بر بیعت گرفتن از حسین‏«ع‏»ودیگران.۲۹ رجب ۶۰:فرستادن ولید،کسى را سراغ سید الشهدا و دعوت به آمدن براى‏بیعت،دیدار امام حسین‏«ع‏»از قبر پیامبر و خدا حافظى،سپس هجرت از مدینه،همراه بااهل بیت و جمعى از بنى هاشم.۳ شعبان ۶۰:فرستادن ولید،کسى را سراغ سید الشهدا و دعوت به آمدن براى بیعت،دیدار امام حسین‏«ع‏»از قبر پیامبر و خداحافظى،سپس هجرت از مدینه،همراه با اهل بیت‏و جمعى از بنى هاشم.ورود امام حسین‏«ع‏»به مکه و ملاقاتهاى وى با مردم.۱۰ رمضان ۶۰:رسیدن نامه‏اى از کوفیان به دست امام،توسط دو نفر از شیعیان کوفه.۱۵ رمضان ۶۰:رسیدن هزاران نامه دعوت به دست امام،سپس فرستادن مسلم بن‏عقیل به کوفه براى بررسى اوضاع.۵ شوال ۶۰:ورود مسلم بن عقیل به کوفه،استقبال مردم از وى و شروع آنان به بیعت.۱۱ ذى قعده ۶۰:نامه نوشتن مسلم بن عقیل از کوفه به امام حسین و فراخوانى به‏آمدن به کوفه.۸ ذى حجه ۶۰:خروج مسلم بن عقیل در کوفه با چهار هزار نفر،سپس پراکندگى‏آنان از دور مسلم و تنها ماندن او و مخفى شدن در خانه طوعه.تبدیل کردن امام حسین‏«ع‏»حج را به عمره در مکه،ایراد خطبه براى مردم و خروج از مکه همراه با ۸۲ نفر از افرادخانواده و یاران به طرف کوفه.دستگیرى هانى،سپس شهادت او.۹ ذى حجه ۶۰:درگیرى مسلم با کوفیان،سپس دستگیرى او و شهادتش بر بام‏دار الاماره کوفه،دیدار امام حسین با فرزدق در بیرون مکه.ذى حجه ۶۰:بر خورد امام حسین‏«ع‏»با حر و سپاه او در منزل‏«شراف‏».ذى حجه ۶۰:دریافت مجدد خبر شهادت مسلم بن عقیل و قیس بن مسهر در منزل‏«عذیب الهجانات‏».2 محرم ۶۱:ورود امام حسین‏«ع‏»به سرزمین کربلا و فرود آمدن در آنجا.۳ محرم ۶۱:ورود عمر سعد به کربلا،همراه چهار هزار نفر از سپاه کوفه و آغازگفتگوى وى با امام براى وادار کردن آن حضرت به بیعت و تسلیم شدن.۵ محرم ۶۱:ورود شبث بن ربعى با چهار هزار نفر به سرزمین کربلا.۷ محرم ۶۱:رسیدن دستور از کوفه بر ممانعت‏سپاه امام از آب،ماموریت پانصدسوار دشمن بر شریعه فرات به فرماندهى عمرو بن حجاج.۹ محرم ۶۱:ورود شمر با چهار هزار نفر به کربلا،همراه با نامه ابن زیاد به عمر سعد،مبنى بر جنگیدن با حسین‏«ع‏»و کشتن او،و آوردن امان نامه براى حضرت عباس‏«ع‏»و حمله‏مقدماتى سپاه عمر سعد به اردوگاه امام و مهلت‏خواهى امام براى نماز و نیایش در شب عاشورا.۱۰ محرم ۶۱:درگیرى یاران امام با سپاه کوفه،شهادت امام و اصحاب،غارت‏خیمه‏ها،فرستادن سر مطهر امام به کوفه،توسط خولى.۱۱ محرم ۶۱:حرکت‏سپاه عمر سعد و نیز اسراى اهل بیت از کربلا به کوفه،پس ازآنکه عمر سعد بر کشته‏هاى سپاه خود نماز خواند و آنان را دفن کرد و اهل بیت را برشترها سوار کرده به کوفه برد.۱ صفر ۶۱:ورود اسراى اهل بیت‏«ع‏»از کربلا به دمشق.۲۰ صفر:بازگشت اهل بیت‏«ع‏»از سفر شام به مدینه.
*********روضهروضه و روضه خوانى،به معناى ذکر مصیبت‏سید الشهدا و مرثیه خوانى براى ائمه ومعصومین‏«ع‏»است که مورد تشویق امامان و یکى از عوامل زنده ماندن نهضت‏حسینى وپیوند روحى و عاطفى شیعه با اولیاء دین است.اشک ریختن و گریستن در مصائب‏اهل بیت‏«ع‏»نشانه عشق به آنان است و علاوه بر سازندگیهاى تربیتى براى سوگوار،موجب اجر و پاداش الهى در آخرت و بهره‏مندى از شفاعت ابا عبد الله الحسین است.معناى روضه در اصل،باغ و بوستان است،اما سبب اشتهار مرثیه خوانى به‏«روضه‏»آن‏است که مرثیه خوانان در گذشته،حوادث کربلا را از روى کتابى به نام‏«روضه الشهداء»مى‏خواندند که تالیف ملا حسین کاشفى است.«ملا حسین کاشفى(متوفاى ۹۱۰ هجرى)یکى از دانشمندان و خطباى با قریحه و خوش آواز سبزوار در قرن نهم هجرى بود،درزمان سلطنت‏سلطان حسین بایقرا(۸۷۵-۹۱۱ ه)به هرات،مرکز حکمرانى این پادشاه‏رفت و چون حافظه‏اى توانا و قریحه‏اى سرشار و آوازى گیرنده و مطبوع داشت و خطیبى‏دانشمند بود، بزودى شهرت یافت و مجالس وعظ و ذکر او بسیارى را به خود جلب کرد ومورد توجه پادشاه و شاهزادگان و اعیان و اکابر دولت و وزیر فاضل و هنرمند هنر پرور او«امیر على شیرنوایى‏»قرار گرفت.کاشفى دانشمندى فصیح و بلیغ و شاعر پرکار بود وبیش از چهل کتاب و رساله تالیف کرد.از جمله آنها«روضه الشهداء»بود.کاشفى کتاب‏روضه الشهدا را در واقعه کربلا به فارسى نوشت و چون مطالب این کتاب را در مجالس‏عزادارى از روى کتاب بر سر منبر مى‏خواندند، خوانندگان این کتاب به‏«روضه خوان‏»معروف شدند و بتدریج‏خواندن روضه از روى کتاب منسوخ شد و روضه خوانها مطالب‏کتاب را حفظ کرده و در مجالس عزادارى مى‏خواندند.در زمان صفویه اقامه عزادارى‏بسیار رواج گرفت.»[2]کتاب روضه الشهدا که حاوى ذکر مقتل و حوادث کربلا بود،در قرن دهم توسطمحمد بن سلیمان فضولى به ترکى ترجمه شد،با نام‏«حدیقه السعداء».[3] در اینجا نمونه‏اى‏از متن روضه الشهداى واعظ کاشفى را جهت آشنایى مى‏آوریم،که نثرى زیبا و ادبى‏است:«…آخر نظرى کن به حسرت آدم صفى و نوحه نوح نجى و در آتش انداختن‏ابراهیم خلیل و قربانى کردن یعقوب در بیت الاحزان و بلیت‏یوسف در چاه و زندان وشبانى و سرگردانى موسى کلیم و بیمارى و بى تیمارى ایوب و اره شکافنده بر فرق‏زکریاى مظلوم و تیغ زهر آبداده بر حلق یحیى معصوم و الم لب و دندان سرور انبیاء،وجگر پاره پاره حمزه سید الشهدا و محنت اهل بیت رسالت و مصیبت‏خانواده عصمت وسرشک درد آلود بتول عذرا و فرق خون آلوده على مرتضى‏«ع‏»و لب زهر چشیده نوردیده زهرا و رخ به خون آغشته شهید کربلا و دیگر احوال بلاکشان این امت و محنت‏رسیدگان عالى همت همه با جان غم اندوخته در کانون غم و الم سر تا پاى سوخته.نظم:ز اندوه این ماتم جان گسلروان گردد از دیده‏ها خون دل‏»[4]نثر شیوا و ادیبانه‏«روضه الشهدا»ستودنى است،هر چند از نظر نقل،حاوى برخى‏مطالب ضعیف و بى ماخذ است.بعلاوه این کتاب،در تحلیل حادثه عاشورا دیدگاهى‏صوفیانه دارد و حوادث را بیشتر به منشا غیبى و مسائل آزمایش و ابتلاء اولیاء نسبت‏مى‏دهد،تا بعد حماسى و اجتماعى و قابل اسوه گیرى در مبارزات ضد ظلم.از آنجا که مرثیه خوانى و ذکر مصیبت،سنت پسندیده دینى در احیاء خاطره و نام وفضایل اهل بیت پیامبر است،بجاست که اهل منبر و مداحان و ذاکران،با توجه به اهمیت ونقش بسزاى روضه خوانى،در ارائه الگوهاى شایسته بکوشند و چهره خوبى از ائمه ومعصومین ارائه کنند.در این زمینه،به درستى و صحت مطالب نقل شده،اعتبار منابع مورداستفاده،استوارى و زیبایى اشعار انتخابى و دورى کردن از هر حرف و روضه و شعرى که‏با مقام والاى اولیاء خدا ناسازگار است توجه داشته باشند.[۵] در فضیلت گریست و گریاندن‏افراد براى امام حسین‏«ع‏»به این حدیث توجه کنید:امام صادق‏«ع‏»فرمود:«من انشد فى‏الحسین علیه السلام بیت‏شعر فبکى و ابکى عشره فله و لهم الجنه‏»[6] هر کس در باره‏حسین‏«ع‏»شعرى بگوید و گریه کند و ده نفر را بگریاند،براى او و آنان بهشت است.
*********روضه الحسین‏«ع‏»به حرم سید الشهدا«ع‏»در کربلا روضه الحسین‏«ع‏»گویند.چرا که حرم هر یک از ائمه‏و حرم نبوى،روضه و باغى از باغهاى بهشتى است.نسبت به مدفن آن حضرت،امام‏صادق‏«ع‏»فرموده است:«موضع قبر الحسین منذ یوم دفن فیه روضه من ریاض الجنه‏».[7]
*********زنان در نهضت عاشوراپیرامون زنان در حادثه کربلا در دو محور سخن مى‏توان گفت:یکى آنکه آنان چند نفرو چه کسانى بودند،دیگر آنکه چه نقشى داشتند.زنانى که در کربلا حضور داشتند،برخى‏از اولاد على‏«ع‏»بودند،و برخى جز آنان،چه از بنى هاشم یا دیگران.زینب،ام کلثوم،فاطمه،صفیه،رقیه و ام هانى،از اولاد«ع‏»بودند،فاطمه و سکینه،دختران سید الشهدا«ع‏»بودند،رباب،عاتکه،مادر محسن بن حسن،دختر مسلم بن عقیل،فضه نوبیه،کنیز خاص‏امام حسین‏«ع‏»و مادر وهب بن عبد الله نیز از زنان حاضر در کربلا بودند.[۸]۵ نفر زن که از خیام حسینى به طرف دشمن بیرون آمدند،عبارت بودند از:کنیز مسلم‏بن عوسجه،ام وهب زن عبد الله کلبى،مادر عبد الله کلبى،مادر عمر بن جناده،زینب‏کبرى‏«ع‏».زنى که در عاشورا شهید شد،مادر وهب بود،بانوى نمیریه قاسطیه،زن عبد الله‏بن عمیر کلبى که بر بالین شوهر آمد و از خدا آرزوى شهادت کرد و همانجا با عمود غلام‏شمر که بر سرش فرود آورد،کشته شد.در عاشورا دو زن از فرط عصبیت و احساس،به حمایت از امام برخاستند و جنگیدند:یکى مادر عبد الله بن عمر که پس از شهادت فرزند،با عمود خیمه به طرف دشمن روى‏کرد و امام او را برگرداند.دیگرى مادر عمرو بن جناده که پس از شهادت پسرش،سر او راگرفت و مردى را به وسیله آن کشت،سپس شمشیرى گرفت و با رجزخوانى به میدان‏رفت،که امام حسین‏«ع‏»او را به خیمه‏ها برگرداند.[۹] دلهم،دختر عمر(همسر زهیر بن قین)نیز در راه کربلا به اتفاق شوهرش به کاروان حسینى پیوست.زهیر بیشتر تحت تاثیرسخنان همسرش حسینى شد و به امام پیوست.رباب،دختر امرء القیس کلبى،همسر امام‏حسین‏«ع‏»نیز در کربلا حضور داشت،مادر سکینه و عبد الله.زنى از قبیله بکر بن وائل نیزحضور داشت،که ابتدا با شوهرش در سپاه ابن سعد بود،ولى هنگام حمله سپاهیان کوفه‏به خیمه‏هاى اهل بیت،شمشیرى برداشت و رو به خیمه‏ها آمد و آل بکر بن وائل را به یارى‏طلبید.زینب کبرى و ام کلثوم،دختران امیر المؤمنین‏«ع‏»،همچنین فاطمه دختر امام حسین‏«ع‏»نیز جزو اسیران بودند و در کوفه و…سخنرانیهاى افشاگر داشتند.(توضیح بیشتر پیرامون‏این زنان را تحت عنوان نام هر یک در این مجموعه مطالعه کنید).مجموعه این بانوان،همراه کودکان خردسال،کاروان اسراى اهل بیت را تشکیل مى‏دادند که پس از شهادت امام‏و حمله سپاه کوفه به خیمه‏ها،ابتدا در صحرا متفرق شدند،سپس بصورت گروهى و اسیربه کوفه و از آنجا به شام فرستاده شدند.اما در باره حضور این زنان در حادثه عاشورا بیشتر به محور«پیام رسانى‏»باید اشاره‏کرد(آنگونه که در بحث‏«اسارت‏»گذشت).البته جهات دیگرى نیز وجود داشت که‏فهرست وار به آنها اشاره مى‏شود که هر کدام مى‏تواند به عنوان‏«درس‏»مورد توجه باشد:-مشارکت زنان در جهاد.شرکت در جبهه پیکار و همدلى و همراهى با نهضت مردانه‏امام حسین و مشارکت در ابعاد مختلف آن از جلوه‏هاى این حضور است.چه همکارى‏طوعه در کوفه با نهضت مسلم،چه همراهى همسران برخى از شهداى کربلا،چه حتى‏اعتراض و انتقاد برخى همسران سپاه کوفه به جنایتهاى شوهرانشان مثل زن خولى.آموزش صبر.روحیه مقاومت و تحمل زنان به شهادتها در کربلا درس دیگر نهضت‏بود.اوج این صبورى و پایدارى در رفتار و روحیات زینب کبرى‏«ع‏»جلوه‏گر بود.-پیام رسانى.افشاگریهاى زنان و دختران کاروان کربلا چه در سفر اسارت و چه پس‏از بازگشت به مدینه.پاسدارى از خون شهدا بود.سخنان بانوان،هم به صورت خطبه‏جلوه داشت، هم گفتگوهاى پراکنده به تناسب زمان و مکان.-روحیه بخشى.در بسیارى از جنگها حضور تشویق آمیز زنان در جبهه،به رزمندگان‏روحیه مى‏بخشید.در کربلا نیز مادران و همسران بعضى از شهدا این نقش را داشتند.-پرستارى.رسیدگى به بیماران و مداواى مجروحان از نقشهاى دیگر زنان در جبهه‏ها،از جمله در عاشوراست.نقش پرستارى و مراقبت‏حضرت زینب از امام سجاد«ع‏»یکى ازاین نمونه‏هاست[۱۰].-مدیریت.بروز صحنه‏هاى دشوار و بحرانى،استعدادهاى افراد را شکوفا مى‏سازد.نقش حضرت زینب در نهضت عاشورا و سرپرستى کاروان اسرا،درس‏«مدیریت درشرایط بحران‏»را مى‏آموزد.وى مجموعه بازمانده را در راستاى اهداف نهضت،هدایت‏کرد و با هر اقدام خنثى کننده نتایج عاشورا از سوى دشمن،مقابله نمود و نقشه‏هاى‏دشمن را خنثى ساخت.-حفظ ارزشها.درس دیگر زنان قهرمان در کربلا،حفظ ارزشهاى دینى و اعتراض به‏هتک حرمت‏خاندان نبوت و رعایت عفاف و حجاب در برابر چشمهاى آلوده است.زنان‏اهل بیت،با آنکه اسیر بودند و لباسها و خیمه‏هایشان غارت شده بود و با وضع نامطلوب‏در معرض دید تماشاچیان بودند،اما اعتراض کنان،بر حفظ عفاف تاکید مى‏ورزیدند.ام‏کلثوم در کوفه فریاد کشید که آیا شرم نمى‏کنید براى تماشاى اهل بیت پیامبر جمع شده‏اید؟وقتى هم در کوفه در خانه‏اى بازداشت بودند،زینب اجازه نداد جز کنیزان وارد آن خانه‏شوند. در سخنرانى خود در کاخ یزید نیز بر اینگونه گرداندن بانوان شهر به شهر،اعتراض‏کرد:«امن العدل یابن الطلقاء تخدیرک حرائرک و امائک و سوقک بنات رسول الله سبایاقد تکت‏ستورهن و ابدیت وجوههن یحدو بهن الاعداء من بلد الى بلد و یستشرفهن اهل‏المناهل و المعاقل و یتصفح وجوههن القریب و البعید و الغائب و الشهید…»[11] و نمونه‏هاى‏دیگرى از سخنان و کارها که همه درس‏آموز عفت و دفاع از ارزشهاست.-تغییر ماهیت اسارت.اسارت را به آزادى بخشى تبدیل کردند و در قالب اسارت،به‏اسیران واقعى درس حریت و آزادگى دادند.-عمق بخشیدن به بعد عاطفى و تراژدیک کربلا.گریه‏ها،شیونها،عزادارى بر شهدا وتحریک عواطف مردم،به ماجراى کربلا عمق بخشید و بر احساسات نیز تاثیر گذاشت واز این رهگذر، ماندگارتر شد.
*********زیارتدیدار،بر سر تربت‏یک شهید یا امام و امامزاده حضور یافتن،دیدار از حرم‏هاى مطهرو بقاع متبرک.زیارت پیامبر و ائمه‏«ع‏»هم در حال حیاتشان ارزشمند و تاثیر گذار است،هم پس از رحلت‏یا شهادتشان سازنده و الهام بخش است و تاکید زیارت،نسبت به‏حضرت رسول‏«ص‏»، حضرت زهرا«س‏»،امامان معصوم،شهداى آل محمد،علما وصلحاست.امام صادق‏«ع‏»فرمود: «من زارنا فى مماتنا فکانما زارنا فى حیاتنا»[25] هر کس مارا پس از مرگمان زیارت کند،گویا در حال حیات،زیارتمان کرده است.زیارت ائمه،نشانه احترام به مقامشان،پیروى از راهشان،تبعیت از مواضعشان،استمرار خطشان،تجدید عهد با امامتشان،وفادارى به ولایتشان و زنده نگاهداشتن نام ویاد و خاطره و فرهنگ و تعالیم آنان است.حضرت رضا«ع‏»فرمود:«ان لکل امام عهدا فى‏عنق اولیائه و شیعته و ان من تمام الوفاء بالعهد و حسن الاداء زیاره قبورهم…»[12] براى هرامامى در گردن و بر عهده هواداران و پیروانش عهد و پیمانى است و از جمله نشانه‏هاى‏وفاى کامل به این پیمان،زیارت قبور امامان است.اینگونه زیارتها،علاوه بر آنکه براى خود زائر،اثر تربیتى و تزکیه روح دارد و دلیل‏حقشناسى او نسبت به اولیاء خدا و پیشوایان دین است،در زمینه احیاء امر امامان و ترویج‏مکتب انسانى و تربیتى آن اسوه‏ها در جوامع بشرى و توجه دادن به خط صحیح رهبرى وولایت در جامعه مؤثر است،بویژه وقتى حکام مستبد و منحرف،با برنامه در جهت محو آثار و یاد ائمه مى‏کوشیدند،«زیارت‏»به عنوان یک عمل مثبت و انقلابى محسوب مى‏شدو نوعى مبارزه با دستگاههاى ستمگر.در احادیث متعدد،تاکید شده که زیارت ائمه در غربتشان و همراه با خوف و خطر،پاداش بیشترى دارد،و اگر راه زائر دور باشد،و زیارت،پیاده و همراه با مشقتها باشد،اجرو قرب بیشترى خواهد داشت.[۱۳] فضایل زیارت،در باره دیدار و زیارت خانه خدا،مرقدمطهر نبوى، قبور مؤمنان و صالحان بسیار فراوان است و حضور پیروان حق،پیرامون‏مرقد پاکشان،کانونى از ایمان و جذبه و پیوستگى و همبستگى به وجود مى‏آورد و به‏زائران هم،«دعوت به خیر»، «دفاع از حق‏»و«شهادت در راه خدا»را الهام مى‏دهد وزیارت،«وسیله‏»قرب به پروردگار است.[۱۴] زیارت،قلمرو«دل‏»و وادى محبت و شوق است،نمودى از احساس متعالى و زبان‏علاقه و ترجمان پیوند قلبى است.فیض‏«حضور»در کنار اولیاء خدا،زائر را از کیمیاى‏«نظر»برخوردار مى‏سازد.زیارت،الهام گرفتن از اسوه‏ها و تعظیم شعائر و تقدیر ازفداکاریها و تجلیل از پاکیهاست و زائر در برابر آیینه تمام قد فضیلتها مى‏ایستد،تا عیارخود را در آن بسنجد و خود را در برابر«میزان‏»قرار مى‏دهد تا کم و کاستى خود را جبران‏کند.زائر،مهمان مائده معنوى اولیاء الله است و زیارت،تجدید پیمان و میثاق‏«ولایت‏»بارهبرى است.زیارت،سفر با کاروان اشک و بر محمل شوق و سوار شدن بر موج عرفان وبراق عشق است.
*********زیارت اربعیناربعین،چهلمین روز شهادت امام حسین علیه السلام است که جان خود و یارانش رافداى دین کرد.از آنجا که گرامیداشت‏خاطره شهید و احیاء اربعین وى،زنده نگهداشتن‏نام و یاد و راه اوست و زیارت،یکى از راههاى یاد و احیاء خاطره است،زیارت‏امام حسین‏«ع‏»بویژه در روز بیستم ماه صفر که اربعین آن حضرت است،فضیلت بسیاردارد.امام حسن عسکرى‏«ع‏»در حدیثى علامتهاى‏«مؤمن‏»را پنج چیز شمرده است:نمازپنجاه و یک رکعت،زیارت اربعین،انگشتر کردن در دست راست،پیشانى بر خاک نهادن‏و«بسم ا…»را در نماز،آشکارا گفتن:«علامات المؤمن خمس:صلاه احدى و خمسین وزیاره الاربعین…»[15] زیارت اربعین که در این روز مستحب است،در کتب دعا آمده است‏و به اینگونه شروع مى‏شود: «السلام على ولى الله و حبیبه…»که این متن،از طریق‏صفوان جمال از امام صادق‏«ع‏»روایت‏شده است.زیارت دیگر آن است که جابر بن‏عبد الله انصارى در این روز خوانده است و متن زیارت بعنوان زیارتنامه آن امام در نیمه‏ماه رجب نقل شده و با جمله‏«السلام علیکم یا آل الله…»شروع مى‏شود.[۱۶]مورخان نوشته‏اند که جابر بن عبد الله انصارى،همراه عطیه عوفى موفق شدند که درهمان اولین اربعین پس از عاشورا به زیارت امام حسین‏«ع‏»نائل آیند.وى که آن هنگام‏نابینا شده بود،در فرات غسل کرد و خود را خوشبو ساخت و گامهاى کوچک برداشت تاسر قبر حسین بن على‏«ع‏»آمد و با راهنمایى عطیه،دست روى قبر نهاد و بیهوش شد،وقتى به هوش آمد،سه بار گفت:یا حسین!سپس گفت:«حبیب لا یجیب حبیبه…»آنگاه‏زیارتى خواند و روى به سایر شهدا کرد و آنان را هم زیارت نمود.[۱۷]
پی نوشتها:
۱- در این زمینه ر.ک:مقاله‏«سنت احیاگرى‏»،جواد محدثى(چشمه خورشید،ج ۱، مجموعه مقالات کنگره امام‏خمینى(ره)و فرهنگ عاشورا).۲- موسیقى مذهبى ایران،ص ۸٫۳- فصلنامه هنر(وزارت ارشاد اسلامى)ج ۲،ص ۱۵۷٫این ماخذ،مقاله مبسوطى در باره تاریخچه تعزیه خوانى‏دارد،ص ۱۵۶ تا ۱۷۳٫۴- در آمدى بر نمایش و نیایش در ایران،جابر عناصرى،ص ۷۹٫۵- در زمینه آداب اهل وعظ و منبر،از جمله ر.ک:«لؤلؤ و مرجان‏»،مرحوم میرزا حسین نورى.۶- کامل الزیارات،ص ۱۰۵٫۷- من لا یحضره الفقیه،صدوق،ج ۲،ص ۶۰۰،المزار،شیخ مفید،ص ۱۴۱٫۸- تعزیه در ایران،صادق همایونى،ص ۲۸۸٫۹- زندگانى سید الشهدا،عمادزاده،ج ۲،ص ۱۲۴،به نقل از لهوف،کبریت احمر و انساب الاشراف.۱۰- همان،ص ۲۳۶٫۱۱- در این زمینه ر.ک:مقاله‏«درسهاى امدادگرى در نهضت عاشورا»از مؤلف(مجله پیام هلال، شماره ۲۶،شهریور۱۳۶۹).۱۲- بحار الانوار،ج ۹۷،ص ۱۲۴٫۱۳- همان،ص ۱۱۶،وسائل الشیعه،ج ۱۰،۳۴۶٫۱۴- براى مطالعه بیشتر پیرامون احادیث زیارت،از جمله ر.ک:بحار الانوار،ج ۹۷،۹۸ و ۹۹،من لا یحضره الفقیه،صدوق،ج ۲،کامل الزیارات،عیون اخبار الرضا،المزار شیخ مفید،الغدیر،ج ۵، وسائل الشیعه،ج ۱۰،میزان‏الحکمه،ج ۴،مصباح الزائر،مصباح المتهجد و کتب دیگر.۱۵- در باره سازندگیهاى زیارت،ر.ک:«زیارت‏»به قلم نویسنده،ناشر:سازمان حج و زیارت.نیز: سلسله مقالات‏«زیارت‏»در مجله‏«پیام انقلاب‏»،سال ۱۳۶۳ از شماره ۱۱۵ به بعد،که بیش از پنجاه شماره طول کشید،و کتاب‏«شوق‏دیدار»از:دکتر محمد مهدى رکنى،انتشارات آستان قدس رضوى.۱۶- بحار الانوار،ج ۹۸،(بیروت)ص ۳۲۹،المزار،شیخ مفید،ص ۵۳٫۱۷- مفاتیح الجنان،زیارت اربعین.منبع: فرهنگ عاشورا
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.