حسابپس از برپا شدن قیامت و تشکیل دادگاه الهی، رسیدگی به پرونده اعمال دنیوی انسانها آغاز می شود. (غاشیه/۲۵و۲۶)یهودیان و مسیحیان از روز قیامت با نام روز داوری از حساب با نام داوری نهایی یاد می کنند. یهودیان معتقدند که خداوند به هر کاری که انسان انجام می دهد عالم است و در روز داوری همه این اعمال محاسبه خواهند شد. (عهد قدیم، کتاب امثال سلیمان، ف۱۸/آ۲۱، ص۶۱۴؛ نیز ر.ک به: کتاب مزامیر، ف۱۴۱/آ ۳،ص۵۹۶ و کتاب جامعه، ف۱۱/آ۱۰-۹،ص۶۳۵) این عقیده در میان مسیحیان و مسلمانان نیز وجود دارد.در خصوص رسیدگی به حساب، یهودیان معتقدند که این داوری را خداوند متعال بر عهده دارد. (عهد قدیم، سفر پیدایش، ف۱۸/آ۲۵،ص۱۵؛ نیز ر.ک به: کتاب اول سموئیل، ف۲/آ۱۰،ص۲۶۸و کتاب مزامیر، ف۹/آ۷، ص ۵۳۳ و ف۹۶/آ۱۳،ص۵۷۵ و ف۹۸/آ۹،ص۵۷۵) اما مسیحیان ضمن اعتقاد به این که خداوند داور همگان است، می گویند که او این کار را به وسیله عیسی مسیح انجام می دهد. (عهد جدید، رساله عبرانیان، ف۱۲/آ ۲۳،ص۱۲۰۰؛ نیز ر ک به: انجیل یوحنا، ف۵/آ۲۲و ۲۷،ص۱۰۱۲و اعمال رسولان، ف۱۷/آ۳۱،ص۱۰۶۱) ولی مسلمانان عقیده دارند که به بعضی از حسابها از جمله به حساب انبیا و ائمه اطهار(ع) خداوند متعال شخصاً رسیدگی می کند و در کنار آن هر پیامبری حساب اوصیای خود و اوصیا نیز به حساب امت خود را رسیدگی می نمایند؛ چنان که از امام کاظم(ع) روایت شده است که «حساب مردم با ماست.»(بحار الانوار، ۲۷۴/۷)در دیدگاه اسلام، داوری مخصوص افرادی است که دارای عقل و اختیار باشند؛ اما آیین مسیحیت گروههایی که داوری می شوند را به چهار دسته تقسیم می کند:۱. انسانها (انجیل متی، ف۱۲/آ۳۶،ص۹۰۷؛ انجیل متی، ف۲۵/آ۳۲،ص۹۲۶)؛۲. فرشتگان (عهد جدید، رساله اول قرنتیان، ف۶/آ۱۱۰۵،۳؛ نامه دوم پطرس، ف۲/آ ۴،ص۱۲۱۵)؛۳. حیوانات وحشی، پیامبران دروغین و سپاهیانشان (عهد جدید، مکاشفه یوحنا، ف۱۶/آ۱۵-۱۳ص۱۲۴۱؛ مکاشفه یوحنا، ف۱۹/ آ ۱۵،ص۱۲۴۴)؛۴. شیطان و سپاهیانش (عهد جدید، مکاشفه یوحنا، ف۲۰/آ۱۰-۹، ص ۱۲۴۴).از جمله لحظات حساس روز قیامت در هنگام رسیدگی به حساب، لحظه ای است که پرونده اعمال افراد به آنها ارائه می شود (کهف/۴۹)؛ چنان که خداوند می فرماید: «نتیجه اعمال نیک و بد هر انسانی را طوق گردن او خواهیم ساخت.» (اسرا/۱۳)اما این اعتقاد در آیین یهود و مسیحیت به گونه ای متفاوت بیان شده است. در عهد قدیم درباره نامه اعمال هیچ صحبتی به میان نیامده ولی در تلمود چنین می خوانیم:«تمام اعمال تو در کتاب نوشته و ثبت می شوند.»(کهن، گنجینه ای از تلمود، ص۳۷۶)این مطلب در آیین مسیحیت این گونه بیان می شود که مردم بر طبق چیزهایی که در دفترها نوشته شده است داوری خواهند شد؛ و این دفترها دو گونه اند: در یکی از آنها اسامی مؤمنان نوشته شده است که به آن دفتر زندگانی و دفتر حیات می گویند (عهد جدید، مکاشفه یوحنا، ف۳/آ ۵، ص۱۲۳۱و ف۱۳/آ۸، ص۱۲۳۸و ف۲۱/آ۲۷،ص۱۲۴۶) و دفترهای دیگری نیز هستند که اعمال انسان در آن ها نوشته شده است. (عهد جدید، مکاشفه یوحنا، ف۲۰/آ۱۲،ص۱۲۴۵)نکته مهمی که در آیات و روایات بسیار مورد تاکید واقع شده و به دادن پرونده اعمال به دست انسانها مربوط می شود، آن است که در روز قیامت مردم به دو دسته تقسیم می شوند: یک دسته اصحاب یمین اند که پرونده آنان به دست راستشان داده می شود و آنها از رستگارانند و دسته دوم اصحاب شمال هستند که پرونده آنان به دست چپشان داده می شود و آنها از زیان کارانند. (حاقه/۱۹و۲۵، واقعه /۳۸-۲۷و ۴۴-۴۱)در ارتباط با همین مطلب، در عهد جدید چنین آمده است:هنگامی که من، مسیح موعود، بیایم، آنگاه بر تخت باشکوه خود خواهم نشست و سپس تمام قومهای روی زمین در مقابل من خواهند ایستاد و من ایشان را از هم جدا خواهم کرد همانطور که یک چوپان، گوسفندان را از بزها جدا می کند. آنگاه به عنوان پادشاه به کسانی که در طرف راست منند خواهم گفت: بیایید ای عزیزان پدرم! بیایید تا شما را در برکات ملکوت خدا سهیم گردانم، برکاتی که از آغاز آفرینش دنیا برای شما آماده شده بود… سپس به کسانی که در طرف چپ من قرار دارند خواهم گفت: ای لعنت شده ها از اینجا بروید و به آتش ابدی داخل شوید که برای شیطان و ارواح شیطانی آماده شده است. (انجیل متی، ۲۵/آ۴۶-۳۱، ص۹۲۷)بنابراین یهودیان و مسیحیان نیز مانند مسلمانان به روز قیامت و حساب اعتقاد دارند، اما این مساله در کتابهای آنان به گونه ای متفاوت با اسلام بیان شده است.
شفاعتدر عهد قدیم و جدید در ارتباط با مساله شفاعت مطالب زیادی ذکر شده است. عهد قدیم خدا (عهد قدیم، کتاب اشعیا، ف۵۹/آ۱۶،ص۶۸۹) و عهد جدید عیسی مسیح (عهد جدید، رساله اول تیموتائوس، ف۲/آ۶-۵،ص۱۱۷۱) را شفاعت کننده معرفی می کنند و مسیحیان معتقدند چون از شفاعت مسیح برخور خواهند شد، پس به شفاعت هیچ کس دیگر، اعم از این که مقدس یا ملک باشد، احتیاجی ندارند. (مستر هاکس، قاموس کتاب مقدس، ص۵۲۵)در آیین اسلام جز خداوند که شفاعت او در قالب بخشش نصیب بندگان می شود- قل لله الشفاعه (زمر/۴۴)-از جمله دیگر شفاعت کنندگان روز قیامت، تمام انبیا هستند که حضرت مسیح را نیز شامل می شود.بحث شفاعت در آیین اسلام به طور گسترده و با شرایط خاصی بیان شده است؛ اما چون هدف ما در این مقاله، مقایسه است، لذا فقط مواردی را که با عهد قدیم و جدید مشابهت داشتند، یاد آور شدیم.
بهشتدر عهد قدیم از بهشت، نامی به میان نیامده است؛ به عبارت دیگر در این کتاب به مکانی که نیکوکاران در قیامت در آنجا پاداش یابند اشاره نمی شود. اما در تلمود راجع به آن به طور مفصل بحث شده است:جایگاه لذت و شادمانی ابدی و کانون سعادت و خوشبختی جاویدان که برای نیکوکاران تعیین شده است، گن عدن یا باغ عدن که همان بهشت معروف است نام دارد. (کهن، گنجینه ای از تلمود، ص۳۸۷)مطابق تلمود، بهشت دارای هفت طبقه است که هفت دسته از نیکوکاران در آن سکنی دارند. (همان، ص۳۸۷و ۳۸۸) در جایی از این کتاب آمده است:بهشت مانند این زمین نیست؛ زیرا در آنجا نه خوردنی هست و نه نوشیدنی، نه تجارت، نه کینه و…(ظفرالاسلام خان، ص۷۸)اما در بخشی دیگر از خوراکی، از گوشت لویاتان (۱) و از شراب ازلی نام می برد. (کهن، ص۳۸۹)با این وجود، عالیترین لذتی که ارواح عادلان و نیکوکاران در گن عدن از آن بهره مند خواهند شد، بودن آنها در حضور خداوند است. (کتاب مزامیر، ص۳۸۹)اما در عهد جدید به طور مکرر از دوزخ نام برده شده ولی از بهشت و نعمتهایش کمتر سخن به میان آمده و از آن بیشتر با تعبیر حیات جاودان نام برده شده است. (انجیل متی، ف۱۹/آ۲۹،ص۹۱۷؛ نیز ر.ک به: انجیل لوقا، ف ۱۸/آ۳۰-۲۹،ص۹۹۲؛ انجیل یوحنا، ف۴/آ۱۴،ص۱۰۰۹و ف۶/آ ۶۸،ص۱۰۱۵) بنابراین گفت که مطابق عهد جدید، پاداش نیکوکاران، حیات ابدی است. (انجیل متی، ف۲۵/آ۴۶،ص۹۲۷)عهد جدید، سعادت در بهشت را به دو روش تقسیم کرده است: سعادت ذاتی و سعادت عرضی. مراد از سعادت ذاتی سعادتی است که روان نیکوکار بلافاصله از حضور خدا دریافت می نماید و منظور از سعادت عرضی، برخورداری از دیگر لذات در بهشت می باشد.در آیین اسلام نیز لذائذ به دو بخش جسمانی و روحانی تقسیم می شوند. لذایذ جسمانی همان نعمتهای متنوع در بهشت هستند (واقعه/۲۳-۱۹؛ محمد/۱۵؛ عبس/۳۸؛ قیامت/۲۳-۲۲) اما یکی از لذتهای روحانی برخورداری از حضور خداوند است:لهم دار السلام عند ربهم (انعام/۱۲۷): برای آنان نزد پرورگارشان بهشت خانه آرامش و آسایش خواهد بود.همانطور که قبلاً هم گفته شد، یهودیان نیز بالاترین نعمت را بودن در حضور خدا می دانند.در قرآن درباره اوصاف بهشت آمده است که در آنجا گناه، حسد، کینه، دشمنی و. ..(احراف/۴۳؛ مریم/۶۲؛ واقعه/۲۵؛ نبأ/۳۵)وجود ندارد. و کسانی که در محاسبه روسفید می گردند، به جایگاه دائمی خود -یعنی بهشت- دعوت می شوند تا در آن مقام استقرار یافته و از نعم لاینتاهی الهی که برای عبادالرحمن آماده شده، بهره مند گردند:و قال لهم خزنتها سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین (زمر/۷۳): و خازنان بهشتی به تهنیت به آنها می گویند: سلام علیکم چه عیش ابدی نصیب شما گردیده؛ حال در این بهشت ابدی داخل شوید.آنچه را که خداوند برای دوستان خود آماده کرده، چشم هیچ انسانی ندیده و گوشش نشنیده و قلب هیچ آدمی درک نکرده است. (انجیل برنابا، ف ۱۶۹/آ۴-۳،ص۳۷۲)در احادیث اسلامی این مطلب چنین بیان شده است:اعددت لعبادی ما لا عین رات و لا اذن سمعت و لا خطر بقلب بشر. (بحارالانوار، ۱۹۱/۸): آماده کردم برای بندگان چیزی را که هیچ چشمی نظیر آن را ندیده، هیچ گوشی حدیث آن را نشنیده و به هیچ قلبی خطور نکرده است.
جهنمهمانطور که پیشتر نیز گفته شد، تورات در مورد ثواب و عقاب پس از مرگ سخنی نگفته است، اما در تلمود در اوصاف جهنم و عذاب گناهکاران آمده است. مطابق تلمود جهنم سه در دارد: یکی از آنها در بیابان، دیگری در دریا و یکی نیز در اورشلیم می باشد. (ظفرالاسلام خان، التلمود تاریخه و تعالیمه، ص۷۹) اما بر اساس آیات قرآن، جهنم دارای هفت در است که دوزخیان به تناسب گناه خود گروه گروه از درهای آن وارد خواهند شد. (حجر/۴۴)طبق تعالیم، سرنوشت ارواح بدکار، آن است که پس از مرگ به جایگاه خاص مجازات و تصفیه که به زبان عبری «گه هی نوم» (2)خوانده می شود، فرود آیند. (کهن، گنجینه ای از تلمود، ص۳۸۳)در آیین مسیحیت از جهنم به هاویه تعبیر می شود اما در قرآن کریم از جهنم با نامهای مختلفی یاد شده که بعضی از آن اسامی عبارتند از: هاویه (قارعه/۹)، حطمه(همزه/۴)، سقر(مدثر/۲۶و۲۷)، جحیم (مائده /۱۰)، سعیر(شوری/۷)، لظی (معارج/۱۵). از بین نامها، هاویه میان مسلمانان مشترک است.در عهد جدید به سه گونه عذاب اشاره می شود:الف. آتش (عهد جدید، مکاشفه، یوحنا، ف۱۴/آ۱۰،ص۱۲۳۹و ف۲۱/آ۸،ص۱۲۴۵)،ب. خشم وغضب خدا (عهد جدید، مکاشفه یوحنا، ف۱۴/آ۱۰-۹،ص۱۲۳۹)؛ج. محرومیت از رؤیت خدا (عهد جدید، رساله دوم تسالونیکیان، ف۱/آ۹-۸، ص۱۱۶۷).مهمترین موضوعی که در عهد جدید راجع به عذاب آمده است و با تعالیم اسلام مطابقت دارد، اعتقاد به جاودانگی عذاب است؛ در حالی که یهودیان عذاب را ابدی نمی دانند و معتقدند که ارواح شریران و بدکاران به مدت دوازده ماه در جهنم محاکمه و مجازات خواهند شد. (کهن، گنجینه ای از تلمود، ص۳۸۵)در تلمود مساحت بهشت شصت برابر زمین و مساحت جهنم نیز شصت برابر بزرگتر از بهشت ذکر شده است.(ظفرالاسلام خان، التلمود تاریخه و تعالیمه، ص ۷۸) اما قرآن، وسعت و بزرگی بهشت را به مقدار پهنه آسمانها و زمین می داند: و جنه عرضها السموات و الارض (آل عمران/۱۳۳)
نتیجههر سه آیه به معاد و مسائل پیرامون آن اعتقاد دارند و این، مبین خاستگاه واحد آنان می باشد؛ گرچه البته این مطالب در همه ادیان الهی مذکور به یک شکل بیان نشده و تفاوتهایی دارد؛ ضمن آن که در دین اسلام مساله معاد بلافاصله پس از توحید (اساسی ترین اصل در تعالیم انبیا) مطرح می گردد و آیات بسیاری را نیز به خود اختصاص داده است؛ که در واقع از اهمیت بسیار زیاد مسأله معاد در اسلام حکایت دارد. علاوه بر این، مبحث معاد در قرآن مجید نسبت به ادیان یهود و مسیحیت از جامعیت خاصی برخوردار است که می توان گفت این مساله به نوعی بر قرار گرفتن دین اسلام در مرحله ای فراتر در سیر تکاملی ادیان دلالت دارد.
پی نوشت:
۱. طبق مندرجات عهد عتیق، لویاتان حیوانی بود که خداوند او را ذبح کرده و به عنوان غذا به قوم ساکن در بیابان داد. (کتاب مزامیر، ف۷۴/آ۱۴)۲. به معنی دره ای عمیق است که همه به خاطر فساد اخلاق و شهوترانی به آن فرو می افتندمنابع و مآخذ:قرآن کریم.کتاب مقدس.آشتیانی، جلال الدین. تحقیقی در دین مسیح. تهران: نشر نگارش، ۱۳۷۸ابن منظور. لسان العرب المحیط. بیروت: دارالجلیل و دارلسان العرب، ۱۴۰۸.انجیل برنابا. ترجمه مرتضی فهیم کرمانی. بی جا. چاپخانه پیک ایران، ۱۳۴۶.طباطبایی، سید محمدحسین. خلاصه تعالیم اسلام، قم: انتشارات دارالتبلیغ اسلامی، ۱۳۵۴.مباحثی در وحی و قرآن. بی جا. بنیاد علوم اسلامی، ۱۳۶۰.ظفرالاسلام خان، التلمود تاریخه و تعالیمه. بیروت: دارالنفائس، ۱۹۷۲.عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه. تفسیر نورالثقلین. قم: مطبعه العلمیه، ۱۳۷۰.قرشی، سیدعلی اکبر. قاموس قرآن. تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۴.کهن، راب. ا.گنجینه ای از تلمود و ترجمه امیر فریدون گرگانی، تهران: بی نا، ۱۳۵۰.نهج البلاغه. ترجمه ی سید علی نقی فیض الاسلام. تهران: انتشارات فیض الاسلام، ۱۳۷۶.هاکس، جیمز. قاموس کتاب مقدس. تهران: انتشارات اساطیر، ۱۳۷۷.منبع: فصلنامه آینه معرفت