نقش امام موسی صدر در ارتقای جایگاه شیعیان لبنان(۲)

 
2-۲. فعالیت های سیاسی امام موسی صدر
آیت الله سید موسی صدر برای احقاق حقوق قانونی شیعیان، تمام نیروی خود را برای تأسیس یک مجلس قانونی شیعه به کار گرفت؛ اما در این راه با کارشکنی ها و مخالفت های فراوانی روبرو شد که از جمله عمده ترین مخالفان وی، رهبران سنتی شیعه و اهل سنت بودند، زیرا آنها تشکیل این مجلس را خسرانی برای منافع خود تلقی کرده، هراس داشتند تأسیس این مجلس، مقدمه ای برای کوتاه کردن دست آنان از کانون قدرت در میان شیعیان باشد. آیت الله صدر با جدیت و تلاش خود، اهدافی را از تأسیس این مجلس دنبال می کرد که مهم ترین آنها عبارتند از : ۱- موضع گیری کامل اسلامی از نظر فکری، علمی، مبارزه و جهاد؛ ۲- تنظیم شئون طایفه ای شیعیان و بهسازی اجتماعی و اقتصادی آنان؛ ۳- اقدام اساسی جهت عدم تفرقه میان مسلمانان و سعی فراوان به منظور وصول به وحدت کامل؛ ۴- همکاری با همه طوایف مذهبی لبنان و کوشش برای حفظ وحدت کشور؛ ۵- توجه و مراقبت نسبت به مسئولیت های ملی و وطنی و حفاظت از استقلال و آزادی لبنان و پاسداری از سرزمین، مرزها و حدود کشور؛ ۶- مبارزه ای پیگیر با جهل، فقر، تخلفات، ستم اجتماعی و فساد اخلاقی؛ ۷- یاری، مساعدت و پشتیبانی از مقاومت فلسطین و همکاری با دولت های مترقی و برادران عرب در آزادسازی سرزمین های غصب شده توسط رژیم اشغالگر قدس و … (حجتی کرمانی، ۱۳۶۴، ص ۲۲). با تلاش های پیگیر آیت الله سید موسی صدر و پیشنهاد ایشان، نمایندگان شیعیان در مجلس شورای لبنان، یک طرح قانونی را تقدیم مجلس کردند و با تصویب مجلس و امضای رئیس جمهور لبنان، شیعیان در سال ۱۹۶۷ اجازه یافتند مجلسی را به نام « المجلس الاسلامی الشیعی الاعلی» برای دفاع از حقوق حقه خود تأسیس کنند (اباذری، ۱۳۸۱، ص ۱۱۵). در تاریخ ۲۳ می ۱۹۶۹ ایشان به ریاست این مجلس انتخاب شد و با اعطای لقب « امام» به وی، رسماً به عنوان رهبر طایفه شیعیان لبنان انتخاب شد (شرف الدین، ۱۹۹۶، ص ۱۳۱)؛ بدین ترتیب پس از مطرح شدن امام موسی صدر به عنوان رهبر شیعیان، روحانیون لبنان برای نخستین بار دارای جایگاهی بلندمرتبه و ارزشمند در میان اقشار مختلف طایفه شیعه شدند و ابزاری قانونی برای فعالیت های تشکیلاتی در اختیار آنان قرار گرفت (اسداللهی، ۱۳۷۹، ص ۳۲)؛ زیرا قدرت سیاسی در لبنان به طور عمده میان مارونی ها و اهل سنت تقسیم می شد و شیعه از وزن سیاسی و جایگاهی محکم برخوردار نبود؛ لذا عمده ترین فایده این مجلس برای شیعیان لبنان، ایجاد روحیه خودآگاهی در میان شیعیان و افزایش نفوذ در سیاست لبنان بود تا به حقوق خود در جامعه طایفه ای لبنان دست یابند. با تشکیل مجلس اعلای شیعه، گرچه شیعه ابزار قانونی اول برای کسب قدرت در لبنان را به دست آورد، ولی با این حال امام موسی صدر به خوبی درک کرد که نیاز شیعیان لبنان به حمایت یک قدرت پر توان خارجی، تضمین دیگری برای این طایفه به شمار می آید و از آنجایی که همه طوایف عمده لبنان به جز شیعیان از حمایت یک قدرت خارجی بهره مند بودند، لذا ابتدا امام موسی صدر به دنبال جلب نظر ایران به عنوان یک حکومت شیعی بود. علی رغم قبول کمک به شیعیان از سوی محمدرضا شاه و سفر مادر شاه به بیروت و مناطق جنوبی لبنان، خانواده های سنتی و صاحب نفوذ شیعه که با طایفه مارونی به ویژه حزب «کامیل شمعون» اتحاد سیاسی داشتند، به کمک منصور قدر (سفیر کبیر ایران در بیروت و رئیس ساواک خاورمیانه ) نگذاشتند این کمک نصیب آنان شود (قوچانی، ۱۳۸۵/۵/۵). در راستای کسب ابزار دوم برای قدرت یابی شیعیان در لبنان، به ناچار امام موسی صدر در سال ۱۹۷۳ با سوریه به رهبری مرحوم حافظ اسد دست به ائتلاف سیاسی زد و به دنبال آن، ایشان با شیعه دانستن علوی های سوریه – که حافظ اسد نیز جزء آنها بود – به این ائتلاف مشروعیت دینی داد و در مقابل، حافظ اسد نیز به کمک های مالی و سیاسی شیعیان و همچنین پشتیبانی نظامی و تسلیحاتی مبادرت ورزید (علیزاده، ۱۳۶۸، ص ۱۹۲)؛ بدین ترتیب منافع شیعیان که هیچ گاه مورد توجه و حمایت قدرت خارجی قرار نگرفته بود، آشکارا با منافع سوریه هماهنگ شد و در نهایت نیز دومین ابزار کسب قدرت شیعیان فراهم شد؛ در واقع، با این دو کار هدف استراتژیک امام موسی صدر آن بود تا شیعیان لبنان را همسان دیگر طوایف، در تمامی عرصه های حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن کشور مشارکت دهد. با آغاز دهه ۱۹۸۰، مسئله بحران جنوب لبنان به دغدغه اصلی و محوری در حرکت سیاسی امام موسی صدر تبدیل شد. وی اوضاع حاکم بر جنوب لبنان را اعم از فقر مطلق، تعداد زیاد بیسوادان و بی توجهی نسبت به امنیت جنوب، نمونه ای از سیاست های بیمارگونه جنوب می دانست (شرف الدین، ۱۹۹۶، ص ۱۳۳-۱۳۴) و در این راستا، عامل اصلی محرومیت شیعیان و سایر طوایف در جنوب لبنان را اهمال و کوتاهی دولت دانسته، اظهار داشت: « لازم است دولت مستقیماً وارد عمل شود و این امر تحقق نیافته است… اما در خصوص شرکت و به کار گماردن شیعیان در ادارات و مؤسسات دولتی، شیعیان تنها دسته لبنانی اند که حقوق خویش را از قانون کشور استیفا نکرده اند» (قوچانی، همان). فراخوانی های مکرر وی برای بهبود بخشیدن به اوضاع جنوب لبنان، پیامی فراتر از توبیخ و سرزنش برای دولت مارونی لبنان داشت و همچنین رهبران سنتی شیعه در منطقه را به مبارزه فرا می خواند؛ گرچه بخش اعظم این درخواست ها در خصوص رشد و توسعه منطقه جنوب بود، ولی در واقع این درخواست ها صرفاً در مسائل عمرانی و رفاهی جنوب خلاصه نشد، بلکه در کنار آن مسائل و مشکلات امنیتی و تعرض به جان و مال مردم جنوب بالاخص شیعیان، از نگرانی های عمده وی بود که دولت در تأمین آن کوتاهی می کرد. مشکل دیگر برای شیعیان جنوب این بود که در این منطقه برخی ظلم هایی از سوی فلسطینی ها بر شیعیان تحمیل می شد؛ لذا امام موسی صدر علی رغم حمایت از مبارزان فلسطینی در ابعاد سیاسی ایدئولوژیک (مبارزه با اسرائیل) به آنها نیز برای ادامه وضعیت موجود هشدار داد. تداوم کوتاهی ها و ظلم به مردم جنوب لبنان، امام موسی صدر را متوجه ایجاد یک تشکیلات سیاسی رسمی در کنار مجلس اعلا برای رفع محرومیت از جامعه لبنان به خصوص مردم جنوب نمود. وی با هدف ایجاد عدالت و مساوات برای همگان در جنوب لبنان و سایر نقاط این کشور، معتقد بود باید بدون هیچ تمایزی بین طوایف لبنانی و تنها با تکیه بر ملیت لبنانی، به دنبال رفع محرومیت از جامعه باشیم؛ لذا در این راستا « حرکت المحرومین» را تأسیس کرد تا ضمن برقراری توازن بین طوایف مختلف لبنان، محرومیت را از کل جامعه لبنان بزداید( حیدر، ۱۹۹۵، ص ۴۹-۵۰). اهداف اصلی شیعیان از این اقدام عبارت بود از: سهم بیشتر از قدرت، جایگاه مناسب در نظام سیاسی لبنان، حفاظت از مناطق شیعه نشین هم مرز با اسرائیل، اختصاص بودجه و طرح های عمرانی برای مناطق شیعه نشین و رسیدگی به شکایات شیعیان (رابینوویچ، ۱۳۶۸، ص ۴۴). بعد از این تاریخ، مجلس اعلای شیعیان بیشتر در سطح رهبران و مجامع رسمی بین المللی فعالیت می کرد و « حرکت المحرومین» نیز علاوه بر پیگیری اهداف شیعی، وظیفه ساماندهی توده های محروم لبنان را بر عهده داشت. جنبش محرومان به رهبری امام موسی صدر خیلی زود توانست در میان مردم لبنان به ویژه شیعیان – که از ابتدایی ترین امکانات سیاسی و اجتماعی مردم بودند – جایگاه خاصی بیابد. تلاش های وی در عرصه اجتماعی باعث شد وی در عرصه سیاسی نیز بتواند رهبری سنتی جامعه شیعیان را کنار بزند و خود به نماینده اصلی دردها و خواسته های شیعیان تبدیل شود. (سلمان، ۱۳۸۶/۲/۲۸)؛ گرچه مهم ترین محور فعالیت های این جنبش مبتنی بر تأسیس مؤسسات اقتصادی و اجتماعی برای طوایف مختلف لبنان به ویژه محرومان این کشور بود، ولی در عمل جوانان شیعه برای مقابله با اسرائیل، مخفیانه آموزش های نظامی دیدند، در این راستا پس از دیدار امام موسی صدر با جمال عبدالناصر، گروهی از جوانان شیعه به مصر اعزام شدند تا فنون نظامی را فرا بگرند. با بازگشت این جوانان به عنوان اولین کادرهای مقاومت لبنان، عملیات ایذایی مشترک رزمندگان فلسطینی – لبنانی در شمال فلسطین اشغالی آغاز شد که این نوع عملیات های مشترک تا اوایل ۱۹۷۲ ادامه یافت. پس از آن، با همت امام موسی صدر، موسسه صنعتی جبل عامل با ریاست مصطفی چمران به طور رسمی کادرسازی خود را آغاز کرد (یزدی، ۱۳۷۵، ص ۴۰۹). شیعیان به رهبری امام موسی صدر، فعالیت های نظامی را به صورت مخفیانه ادامه دادند تا اینکه در سال ۱۹۷۵ در یکی از دوره های آموزشی در بعلبک، با انفجار ناگهانی یک مین ضد تانک در دست های مربی آموزشی، ۲۸ نفر به شهادت رسیدند و ۴۵ تن نیز مجروح شدند. علی رغم اینکه در این موقعیت هنوز امام موسی صدر فرصت اعلام عمومی حرکت نظامی را مناسب نمی دید، ولی به ناچار انتشار خبر انفجار در بعلبک، باعث شد امام موسی صدر رسماً ولادت شاخه نظامی « حرکت المحرومین» را تحت عنوان «افواج المقاومه اللبنانیه امل» اعلام نماید (چمران، ۱۳۶۲، ص ۱۸۷-۱۸۸). این برای اولین بار در تاریخ لبنان بود که طایفه شیعه در چارچوب یک تشکیلات نظامی مستقل و غیر وابسته به دیگران، حضور خود را به اثبات می رساند(صدر، ۱۳۸۶/۲/۲۹). گرچه شیعیان با تأسیس این جنبش تحت رهبری یک نهاد دینی و برخورداری از حمایت کشور سوریه، در صدد بودند به اهداف واقعی خود در جامعه لبنان برسند، ولی در ادامه موانعی همچون شکل گیری جنگ داخلی لبنان، شیعیان را در رسیدن به اهداف خود با مشکل مواجه ساخت .
3-۲. شیعیان و جنگ داخلی لبنان
پس از گسترش فعالیت سیاسی نظامی شیعیان در راستای ایفای حقوق خود، طایفه شیعه به یک گروه پویا و معترض به وضع موجود شیعیان لبنان تبدیل شدند. امام موسی صدر برای رفع محرومیت ها و مشکلات شیعیان، همزمان با تقویت بنیه دینی و اعتلای بینش ایشان، سعی کرد با دمیدن روحیه خودباوری و تلاش در رفع محرومیت از این طایفه، اندیشه خود را به سایر طوایف نیز گسترش دهد؛ در واقع اتخاذ رویکرد جدید توسط شیعیان و تجدید حیات هویتی شیعه باعث شده بود شیعیان لبنان به دنبال اهداف اساسی باشند و به تغییر در نظام سیاسی – طایفه ای لبنان برای رسیدن به اهداف خود تمایل یابند (خلجی، ۱۳۸۱، ص ۲۵). در این راستا امام موسی صدر خواستار الغای طایفه گری در لبنان بود و راه حل اساسی مشکلات را ایجاد یک حکومت دموکراتیک و بدون در نظر گرفتن وابستگی های طایفی می دانست (یزدی، ۱۳۷۵، ص ۴۱۹)؛ البته شیعیان با بسیاری از افراطیون که خواستار سرنگونی حکومت ملی لبنان و عدم رعایت اصل تکثر گرایی دینی و مذهبی بودند، مخالفت ورزیدند؛ در این راستا امام موسی صدر معتقد بود: « اصل تکثر گرایی دینی و مذهبی، نمایندگی مطلوب و ممکن برای همه طوایف را تضمین می نماید» (فضل الله، ۱۹۹۴، ص ۱۸). مقبولیت تکثر گرایی مذهبی نزد امام موسی صدر باعث شد وی با تلاش فراوان، حرکت « گفتگوی بین ادیان و تقریب مذاهب» را در لبنان به راه بیندازد و بدین ترتیب، قدرت و توانایی رهبری فراطایفه ای وی رو به فزونی رفت (کمالیان، ۱۳۸۶، ص ۲۴)؛ اما شکل گیری جنگ داخلی میان طوایف لبنانی در سال ۱۹۷۵ با هدف تأمین منافع طایفه خود، عاملی شد تا امام موسی را در دستیابی به وحدت ملی در لبنان ناکام گذارد. با شروع جنگ داخلی، وضعیت به گونه ای شد که وی مجبور گشت صرفاً به صورت یک رهبر شیعه رفتار نماید. او اساسی ترین وظیفه خود را در حفاظت از شیعه و تداوم حضور آن به عنوان یک قدرت موثر در شرایط بی ثبات جنگ داخلی می دانست و در این موقعیت، ورود شیعیان به جنگ داخلی را به مصلحت نمی دانست؛ اما با این حال امام موسی صدر علاوه بر هدایت طایفه شیعه، تمامی تلاش های خود را در پایان دادن به بحران داخلی به کار گرفت و در این راستا با انجام اعتصاب در مسجد عاملیه بیروت، سعی در فروکش نمودن جنگ داشت (مرکز مطالعات و تحقیقات امام موسی صدر، ۱۳۸۰، ص ۴۳). با اتخاذ این سیاست از سوی وی، گرچه بیشتر مناطق شیعه نشین در قیاس با سایر طوایف خسارت کمتری دیدند، ولی از هم گسیختگی ناشی از جنگ در نظام عمومی لبنان باعث شده بود امام موسی صدر و یارانش در برابر یک مشکل قرار گیرند و آن اینکه : نظام سیاسی ای که آنها قصد حمایت از آن را داشتند، با تجزیه قدرت در لبنان، باعث به هم ریختن تعادل نظام موجود شد و بنابراین از لحاظ قدرت چیزی نصیب شیعیان نشد و آنها عملاً هیچ نقطه مشخصی از خاک لبنان را در اختیار نداشتند (اسداللهی، ۱۳۷۹، ص ۴۰-۴۱). بدین ترتیب جایگاه شیعیان در معادلات سیاسی و نظامی لبنان تضعیف شد؛ البته ذکر این نکته ضروری است که در این دوران، گرچه جنگ داخلی، عاملی جهت تضعیف شیعیان به شمار می رفت، ولی با این حال وقوع دو واقعه بسیار مهم در اواخر دهه ۱۹۷۰ سرنوشت شیعیان را به شدت تحت تأثیر قرار داد: « اولی ناپدید شدن امام موسی صدر و دومی پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود. این دو واقعه تا حد بی سابقه ای آگاهی سیاسی شیعیان را افزایش داده، مجدداً به آنها هویت بخشید» (Marirus, 1980, p.268).
4-۲. ناپدید شدن امام موسی صدر و تقارن آن با پیروزی انقلاب اسلامی
با تضعیف نظام سیاسی لبنان در اثر جنگ داخلی ۱۹۷۵ و تجاوز اسرائیل در سال ۱۹۷۸، امام موسی صدر با هدف ایجاد اتحاد بین گروه های داخلی لبنان و همچنین جلب حمایت کشورهای عربی و متقاعد ساختن آنان به منزوی کردن اسرائیل و تحریم هر گونه رابطه با اشغالگران و به منظور تقویت جنبش محرومان در مبارزه با اسرائیل، به کشورهای مختلف مسافرت کرد و پس از مذاکره با مقامات کشورهای سوریه، اردن، عربستان و الجزایر، بنا بر دعوت رسمی عمر قذافی رهبر لیبی، در تاریخ ۲۵ اوت ۱۹۷۸ (۳ شهریور ۱۳۵۷) به همراه شیخ محمد یعقوب و یک روزنامه نگار به نام عباس بدرالدین وارد لیبی شد (شرف الدین، ۱۹۹۶، ص ۱۵۰). پس از پنج روز اقامت در آنجا، در حالی که قرار بود به ایتالیا بروند، خبر ناپدید شدن آنها انتشار یافت؛ در حالی که لیبی خروج این افراد را از این کشور اعلام داشت، سران ایتالیا ورود امام موسی صدر به خاک خود را جعلی اعلام کردند (مرادی ۱۳۷۴، ص ۶۱-۶۲). طی بررسی های دستگاه های قضایی لبنان و ایتالیا و همچنین تحقیقات انجام شده از سوی برخی سازمان های بین المللی و واتیکان، ادعای لیبی مبنی بر خروج امام موسی صدر از آن کشور و ورود ایشان به رم تکذیب شد و بدین ترتیب تاکنون سرنوشت ایشان در پرده ابهام باقی مانده است (مرکز مطالعات و تحقیقات امام موسی صدر، همان، ص ۲۴-۲۸). با ربوده شدن امام موسی صدر، از یک سو شیعیان لبنان رهبر خود را از دست داده بودند و از سوی دیگر اقتدار و کارآمدی رهبران سنتی جامعه شیعه (افرادی همچون کامل اسعد، کاظم خلیل و عادل عسیران) در اداره امور شیعیان کاهش یافته بود و آنان دیگر قادر به حفظ موقعیت خود نبودند (رابینوویچ، ۱۳۶۸، ص ۹۵). گرچه با وضعیت فوق امید شیعیان در داشتن آینده ای بهتر کمرنگ شد، ولی در این دوره که احساس می شد آنان دیگر قادر به حفظ موقعیت خود نباشند، پیروزی انقلاب شیعی در ایران، آنها را به آینده امیدوار کرد. پیروزی انقلاب اسلامی ایران در این دوره، زمینه ساز احیای مجدد نهضت شیعی لبنان و الهام بخش رهایی مردم شیعه در مبارزه با اسرائیل شد و این کشور به مناسب ترین محل رشد و پرورش افکار انقلابی شیعه در آمد؛ بدان خاطر که « سرنگونی حکومت پهلوی موفقیت هایی را که یک جنبش مردمی و سازماندهی شده شیعی با انگیزه های دینی می توانست بدان دست یابد، به اثبات می رساند» (کدیور، ۱۳۷۹، ص ۱۱۵-۱۱۶)؛ لذا پیروزی انقلاب شیعی در ایران، ضمن ایجاد اعتماد به نفس در میان جامعه شیعه لبنان، تبدیل به الگویی برای مبارزه علیه اشغال و بی عدالتی در جامعه لبنان شد و شیعیان در این کشور با کنارگذاردن سایر الگوها و اتخاذ الگوی برگرفته از ایران، به مبارزه برای کسب حقوق خود در جامعه لبنان پرداختند و همچنین از حمایت مستقیم یک کشور انقلابی شیعه برخوردار شدند. در ادامه با ورود جمهوری اسلامی ایران به صحنه سیاسی لبنان، این کشور به مهم ترین کانال، برای اثرگذاری بر مسئله قدس، فلسطین و منازعه اعراب با رژیم صهیونیستی تبدیل شد و شیعیان لبنان نیز با انتقال از حاشیه به مرکز ثقل تحولات، نقش فزاینده ای در تحولات سیاسی اجتماعی لبنان بر عهده گرفتند؛ به گونه ای که در حال حاضر بدون در نظر گرفتن دیدگاه ها و خواسته های آنان، دستیابی به هر گونه توافق در جامعه فرقه ای طایفه ای لبنان ممکن نمی باشد. در پی موفقیت های حاصل شده از انقلاب اسلامی ایران در لبنان- که مرهون تلاش های امام موسی صدر در تهیه مقدمات پذیرش آرمان های انقلاب ایران از سوی شیعیان لبنان بوده است- دشمنان جمهوری اسلامی ایران همواره در سه دهه اخیر به دنبال آن بودند تا بتوانند با موج اسلام گرایی متأثر از انقلاب اسلامی مقابله نمایند و در حال حاضر نیز طرح مسائلی همچون « خاورمیانه جدید» و مبارزه با « هلال شیعی»، حاکی از تلاش بی وقفه و نظام مند جهان غرب به سرکردگی آمریکا و هم پیمانان منطقه ای اش جهت مهار خاورمیانه اسلامی با محوریت تفکر شیعی و انقلاب اسلامی ایران می باشد.
نتیجه
شیعیان لبنان در جامعه فرقه ای طایفه ای این کشور، همواره در قیاس با سایر طوایف از صحنه قدرت به دور بوده، نسبت به جمعیت خود، سهم ناچیزی از قدرت را دارا بودند. علی رغم سعی و تلاش رهبران سنتی شیعه و علمای مذهبی، آنها نتوانستند به جایگاه واقعی خود در این کشور دست یابند. در اواخر قرن نوزدهم که طوایف لبنانی با حمایت های روز افزون قدرت های خارجی، شاهد پیشرفت های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بودند، شیعیان هنوز به دلیل حاشیه نشینی در جنوب لبنان و منطقه بقاع، هنوز نسبت به سایرین عقب بوده، تلاش رهبران طوایف شیعی نیز منجر به پیشرفت جامعه شیعه نشد؛ بدین ترتیب اکثریت شیعیان از لحاظ جغرافیایی در انزوا، از لحاظ سیاسی ضعیف و از نظر اقتصادی تابع حکومت خانوداه های فئودال باقی ماندند. در نیمه اول قرن بیستم با همت علمایی چون علامه شرف الدین که بانی تجدید حیات و بیداری سیاسی شیعه در این دوره تلقی می گردد، به تدریج نشانه های اولیه تغییرات اجتماعی در میان شیعیان عیان گشت؛ اما هنوز بسیاری از شیعیان از لحاظ فکری به سازمان های چپ گرای لائیک و سازمان های افراطی عربی وابسته بودند. با ورود امام موسی صدر به لبنان در نیمه های دهه شصت میلادی، وی ناتوانی رهبران سنتی شیعه در رویارویی با مشکلات و پیوستن بسیاری از جوانان شیعه به سازمان های چپ گرای لائیک را با نگرانی شاهد بود؛ لذا ایشان ضمن تکمیل اقدامات محروم شرف الدین، اقدامات مهمی به منظور پویایی طایفه شیعه در این کشور آغاز نمود. برای حل مشکلات طایفه شیعه، ایشان در کنار فعالیت های گسترده دینی و فرهنگی خود در مناطق شیعه نشین لبنان، مطالعات عمیقی به منظور ریشه یابی عوامل عقب ماندگی شیعیان لبنان به اجرا گذارد و در نتیجه، دو اقدام را برای ارتقای جایگاه شیعیان در این کشور ضروری دانست. تقویت داخلی طایفه شیعه و برخورداری از حمایت قدرت خارجی. به منظور تقویت جایگاه داخلی شیعیان در جامعه لبنان، ایشان علاوه بر تأسیس مؤسسات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و آموزشی، ایجاد یک ابزار قانونی برای احقاق حقوق طایفه شیعه را حیاتی دانسته، علی رغم مخالفت ها و کارشکنی های رهبران سنتی شیعه و اهل سنت، «مجلس اعلای شیعه» را تأسیس نمود. با تشکیل مجلس اعلای شیعه، گرچه شیعیان ابزار قانونی اول برای کسب قدرت در لبنان را به دست آورده بودند، و با این حال آیت الله صدر نیاز شیعیان لبنان به حمایت یک قدرت پرتوان خارجی را تضمین دیگری برای تقویت این طایفه به شمار می آورد. عواملی همچون همکاری ساواک ایران با اسرائیل و طایفه مارونی لبنانی و همچنین خانواده های سنتی شیعه باعث شد امام موسی صدر با حکومت علوی سوریه به رهبری حافظ اسد دست به ائتلاف سیاسی زده، بدین ترتیب سوریه به کمک های مالی، سیاسی، نظامی و تسلیحاتی شیعیان به رهبری امام موسی صدر مبادرت ورزید. اهمال و کوتاهی دولت لبنان در قبال مسائل اجتماعی و امنیتی شیعیان به ویژه در جنوب این کشور، امام موسی صدر را متوجه ایجاد تشکیلات سیاسی رسمی در کنار مجلس اعلا برای رفع محرومیت از جامعه لبنان بر مبنای عدالت و مساوات برای همگان و برقراری توازن میان طوایف مختلف با تکیه بر ملیت لبنانی، « جنبش محرومین» را تأسیس نموده، به منظور تأمین امنیت جنوب لبنان، شاخه نظامی این جنبش را تحت عنوان « افواج المقاومه اللبنانیه – امل» تأسیس کرد. گرچه شیعیان با رهبری امام موسی صدر و برخورداری از حمایت کشور سوریه، در صدد بودند به اهداف واقعی خود در جامعه لبنان برسند، ولی در ادامه با شکل گیری جنگ داخلی لبنان و ربوده شدن امام موسی صدر، شیعیان لبنان رهبر خود را از دست دادند و بدین ترتیب آنها در رسیدن به اهداف خود با مشکل مواجه شدند؛ اما با این حال در دوره ای که احساس می شد آنان دیگر قادر به حفظ موقعیت خود نباشند، پیروزی انقلاب شیعی در ایران، آنها را به آینده امیدوار کرد.
منابع ۱. اباذری، عبدالرحیم؛ امام موسی صدر سروش وحدت؛ تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، ۱۳۸۳. ۲. ـــــــــــ ، امام موسی صدر امید محرومان؛ تهران: جوانه رشد، ۱۳۸۱. ۳. احمدی، بهزاد؛ « شیعیان لبنان و توسعه نفوذ اجتماعی»؛ پگاه حوزه، ش ۱۹۰، ۱۳۸۵. ۴. اسداللهی، مسعود؛ از مقاومت تا پیروزی؛ تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات اندیشه سازان نور، ۱۳۷۹. ۵. امین، سید محسن؛ خطط جبل عامل؛ بیروت: دارالعالمیه، ۱۹۸۳. ۶. بولس، جواد؛ تاریخ لبنان؛ بیروت: دارالنهار للنشر ، ۱۹۷۳. ۷. چمران، مصطفی؛ لبنان؛ تهران: بنیاد شهید چمران، ۱۳۶۲. ۸. حجتی کرمانی، علی؛ لبنان به روایت امام موسی صدرو دکتر چمران، تهران: قلم، ۱۳۶۴. ۹. حر عاملی، شیخ محمد بن الحسن؛ امل الامل؛ تحقیق السید احمد الحسین؛ بغداد: مکتبه الاندلس، [ بی تا]. ۱۰. حسینیان، میر مسعود؛ لبنان: تاریخچه و احزاب مسیحی؛ تهران: نیستان، ۱۳۸۰. ۱۱. حماده، سعدون؛ تاریخ الشیعه فی لبنان؛ بیروت: دارالخیال، ۲۰۰۸. ۱۲. حیدر، عاکف؛ الاشیاء باسمائها من اجل لبنان افضل؛ بیروت: شرکت المطبوعات للتوزیع و النشر، ۱۹۹۵. ۱۳. خلجی، عباس؛ « روند شکل گیری و دگرگونی جنبش امل؛ ماهنامه خبری تحلیلی نهضت، س۲، ش ۲۳، ۱۳۸۱. ۱۴. دعوتی، میر ابوالفتح، مسلمین شیعه در لبنان؛ تهران: آثار بعثت، ۱۳۵۲. ۱۵. رابینوویچ، ایتامار؛ جنگ برای لبنان؛ ترجمه جواد صفایی و غلامعلی رجبی یزدی؛ تهران: سفیر، ۱۳۶۸. ۱۶. شرف الدین، حسین؛ الامام السید موسی صدر؛ بیروت: دارالنهار، ۱۹۷۲. ۱۷. صیلبی، کمال سلیمان؛ تاریخ لبنان الحدیث؛ بیروت: دارالنهار، ۱۹۷۲. ۱۸. طاهری، مهدی؛ « مصاحبه چاپ نشده با طلال سلمان، سردبیر و صاحب امتیاز روزنامه السفیر لبنان در بیروت»؛ ۱۳۸۶/۲/۲۹. ۱۹. ــــــــــــــــ ؛ «مصاحبه چاپ نشده با سید صدرالدین صدر، در مؤسسه الامام الموسی الصدر در بیروت»؛ ۱۳۸۶/۲/۲۸. ۲۰. عاملی، محمدتقی آل فقیه؛ جبل عامل فی التاریخ؛ بغداد: دارالساعه، ۱۳۴۶. ۲۱. علیزاده، هـ؛ فرهنگ سیاسی لبنان؛ ترجمه محمدرضا گلسرخی و محمدرضا معماری؛ تهران: سفیر، ۱۳۶۸. ۲۲. غریبه، حسین؛ « معمار هویت: بررسی نقش امام موسی صدر در شکل بندی هویت شیعی لبنان»؛ ترجمه سید کاظم سید باقری؛ پگاه حوزه، ش ۱۸۴، ۱۳۸۵. ۲۳. غریب، حسن. خ؛ نحو تاریخ فکری سیاسی لشیعه لبنان؛ بیروت: دارالکنوز الادبیه، ۲۰۰۰. ۲۴. فضل الله، حسن: الخیار الاخر: حزب الله، سیره الذاتیه، الموقف؛ بیروت: دارالهادی، ۱۹۹۴. ۲۵. قوچانی، محمد؛ « جغرافیای تاریخی شیعیان اتحاد شیعیان ایران و لبنان» ؛ روزنامه شرق، ۱۳۸۵. ۲۶. کمالیان، محسن و علی اکبر رنجبر کرمانی؛ عزت شیعه؛ تهران: صحیفه خرد، ۱۳۸۶. ۲۷. کدیور، جمیله؛ رویارویی انقلاب اسلامی ایران و امریکا؛ تهران: اطلاعات ، ۱۳۷۹. ۲۸. گلی زواره، غلامرضا؛ «سیری در تاریخ و جغرافیای لبنان»؛ مجله مکتب اسلام؛ ش ۱۰، ۱۳۸۱. ۲۹. لوتسکی، و؛ تاریخ عرب در قرون جدید؛ ترجمه پرویز بابایی؛ تهران: چاپار، ۱۳۵۴. ۳۰. محمدی، منوچهر؛ بازتاب جهانی انقلاب اسلامی؛ تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۵. ۳۱. مرادی، فرشته؛ نگاهی به زندگی و مبارزات امام موسی صدر؛ تهران: کتاب دانشجویی، ۱۳۷۴. ۳۲. مرکز مطالعات و تحقیقات امام موسی صدر؛ اسرار ربوده شدن امام موسی صدر؛ تهران، ۱۳۸۰. ۳۳. معینی آرانی، مصطفی؛ ساختار اجتماعی لبنان و آثار آن؛ تهران: وزارت امور خارجه، ۱۳۷۲. ۳۴. مهاجر، جعفر؛ التأسیس لتاریخ الشیعه فی لبنان و سوریه؛ بیروت: دارالملاک، ۱۹۹۲. ۳۵. میرقان، صابرینا؛ حرکه الاصلاح الشیعی؛ ترجمه عن الفرنسیه هیثم الامین؛ بیروت: دارالنهار، ۲۰۰۳. ۳۶. نادری سمیرمی، احمد؛ لبنان، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، ۱۳۷۶. ۳۷. نانته، ژاک؛ تاریخ لبنان؛ ترجمه اسدالله علوی؛ مشهد: آستان قدس رضوی، ۱۳۷۹. ۳۸. یزدی، ابراهیم؛ « نقش امام موسی صدر در لبنان و انقلاب ایران»؛ یادنامه امام موسی صدر، ویژه نامه تاریخ و فرهنگ معاصر؛ به کوشش سید هادی خسروشاهی؛ قم: مرکز بررسی های اسلامی، ۱۳۷۵. ۳۹. Binder,Leonard; Politics in Lebonan; New York, 1966 Buheiri, M.R.Intellectual Life in the Arab-east 1890-1939; Beirut, 1981. Fawaz, Leila Tazari; Merchants and Migrants in Nineteenth-Century Beirut; Cambridge: mass, 1983. Marirus, Deeb; Lebanon: prospects for national reconciliation in the MID ; Middle East Jounal No 2, 1980. Olmert, Joseph; The Shiites Of Lebanon; In Martin Kramer, Shiism Resistance and Revolution, Londan, Menasell Publication, 1987.
منبع: فصلنامه شیعه شناسی شماره ۲۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.