شاید بتوان گفت جرقه اولیه انقلاب جاری در عربستان سعودی، حدود سه سال و نیم پیش یعنی همزمان با دیگر انقلابها و قیامهای متصل به زنجیره بیداری اسلامی در کشورهای عربی آغاز شد اما با توجه به اینکه مانند دیگر انقلابها از برنامه و طرح خاص و ویژگیهای همهجانبه یک انقلاب سراسری برخوردار نبود، بسیاری از کارشناسان مسائل سیاسی عربستان، آن را انقلاب ننامیدند بلکه از اصطلاح “اعتراض” برای بیان آن استفاده کردند.
اکنون کارشناسان اذعان میکنند که روز یکشنبه “هشتم جولای” یعنی همان روزی که نیروهای امنیتی آلسعود به خودری حامل آیتالله شیخ نمر باقر النمر، امام جمعه انقلابی “العوامیه” حمله کرده و او را ربودند، سر آغاز انقلاب جاری در عربستان به شمار میرود از همین روی، این انقلاب را “انقلاب هشتم جولای” نامیدهاند.
در پی ترور نافرجام و بازداشت آیتالله نمر النمر، برادر وی حجت الاسلام و المسلمین شیخ “تیسیر باقر النمر” به جای وی نماز جمعه مسجد امام حسین(ع) شهر العوامیه در استان شیعهنشین “القطیف” را اقامه میکند. وی پس از برادرش آیت الله نمر النمر، محبوبترین روحانی آل نمر است که مردم الشرقیه و العوامیه بهطور خاص، از او حرفشنوی دارند و به امامت و خطبههایش اعتقاد.
با هدف بررسی جوانب مختلف “انقلاب هشتم جولای” و ریشههای تاریخی آن و نیز سرنوشت و آینده رژیم رو به اضمحلال سعودی، با شیخ “تیسیر النمر” به گفتوگو نشستیم که مشروح آن از نظرتان میگذرد:
ابتدا لطفاً جزئیاتی از ترور آیتالله نمر النمر را برایمان بیان فرمایید.
ـ بسم الله الرحمن الرحیم. در واقع پیش از ترور و بازداشت آیتالله، بارها و بارها تلاش شده بود تا او را بازداشت کنند اما تلاشهای گذشته آنان به شکست انجامید و دلیل آن این بود که ملت ما همواره آیتالله النمر را مورد حمایت قرار دادهاند و از او حمایت میکردهاند و وی را فردی میشناسند که مدافع مطالبات و آرمانهای آنان است و بر همین اساس هر بار که رژیم حاکم تلاش کرد ایشان را بازداشت کند، مردم وارد عمل میشدند و جلوی آن را میگرفتند و به همین دلیل، رژیم، وادار میشد عملیات بازداشت ایشان را متوقف کند اما این بار که رژیم تصمیم جدیتری برای بازداشت آیتالله النمر داشت، برای ایشان تله گذاشتند و در یک عملیات تروریستی، ایشان را ربودند. بنده به این دلیل مایل نیستم از لفظ “بازداشت” استفاده کنم که در واقع طرح آنان، “ترور” بود اما وقتی موفق به انجام آن نشدند، آیتالله را ربودند و با خود بردند.
عملیات تروریستی رژیم سعودی دقیقاً چگونه انجام شد؟
ـ عملیات بدین صورت بود که آنان قصد ترور مستقیم را داشتند اما خودروی حامل شیخ قصد فرار داشت لذا آنان تیزاندازی کرده و ایشان را زخمی کردند پس از این اقدام، او را به بیمارستان شهر “الدمام” منتقل کردند اما با گذشت چند روز هنگامی که خشم و اعتراض ملت انقلابی ما را دیدند، ترس آنان را برداشت و آیت الله النمر را به ریاض و سپس بیمارستان نظامی “ظهران” منتقل کردند.
شیخ تیسیر النمر، در حال نشاندادن پوکههای برجامانده از عملیات تروریستی علیه برادرش به نمازگزاران جمعه
فرمودید راننده خودروی حامل آیتالله الننمر تلاش کرد از صحنه فرار کند. اگر ممکن است کمی بیشتر در این مورد توضیح دهید؟
ـ سرنشینان خودرو هنگامی که متوجه توطئه و تله نیروهای رژیم شدند، تلاش کردند از صحنه دور شوند. در واقع، آیتالله، قصد داشت مانند دفعات گذشته، از دست آنان بگریزد اما آنان به طور بیرحمانهای به سمت خودروی حامل ایشان تیراندازی کردند که موجب شهادت دو همراه ایشان و زخمیشدن خود آیتالله شد.
آیا از طرف آیتالله یا همراهان ایشان، مقاومت مسلحانهای نیز در برابر تیراندازی آنان صورت گرفت؟
خیر؛ به هیچ وجه. زیرا آیتالله النمر همواره از افرادی بوده که مردم را به اعتراض مسالمتآمیز دعوت میکرده و از آنان میخواسته که در تظاهراتها با نیروهای رژیم درگیر نشوند بلکه از طریق مسالمتآمیز به تظاهرات و اعتراضات خود ادامه دهند تا به حقوق شرعی و قانونیشان دست یابند. ایشان همواره بر مبارزات زبانی از طریق سخنرانیهای آتشین علیه رژیم تکیه میکنند و معتقدند که تأثیر زبان و سخنرانی از تیر و تفنگ بیشتر است.
حتی گاهی برخی جوانان پرشور که تلاش میکردند دست به سلاح ببرند یا عملیاتهای مسلحانه علیه رژیم سعودی انجام دهند، شیخ نمر مانع میشوند و میگویند باید مسالمتآمیز ادامه دهیم؛ البته مردم هم همواره از ایشان و طرحهای اعتراضیشان علیه رژیم حمایت میکنند و هیچگاه دست به سلاح نمیبرند.
اینکه ادعا میشود علت بازداشت اخیر آیتالله النمر، سخنرانی ایشان پس از مرگ شاهزاده نایف بن عبدالعزیز، ولیعهد سابق سعودی و تحقیر او بوده تا چه اندازه صحیح است؟
ـ بنده هرگز با این نظر موافق نیستم. بازداشت شیخ نمر تنها بخاطر آن انجام شد که ایشان نقش بسیار برجسته و فعالی در روشن کردن اذهان مردم و بالا بردن سطح آگاهی آنان علیه رژیم حاکم داشت و همواره به سخنرانی علیه فساد حاکمیت میپرداخت و به اصطلاح پته آنان را روی آب می ریخت.
ترس و نگرانی رژیم این بود که مبادا ایشان با سخنرانیهای خود نیروهای انقلابی علیه رژیم تربیت کند، از همین رو تصمیم گرفتند ایشان را ترور کنند و صدای آزادی طلبی را در عربستان خفه کنند و طرح ایشان را خنثی کنند؛ البته سخنرانی آیتالله النمر پس از مرگ نایف در اقدام رژیم برای ترور ایشان سرعت ایجاد کرد اما در واقع هدف و برنامه ترور، ریشهای تاریخی داشته و اصلاً تحقیر نایف، عامل و دلیل آن نبوده است.
رژیم، از آگاهتر شدن مردم بهشدت نگران است زیرا مایل است که ملت در سطح پایینی از شعور و آگاهی باشد تا مبادا از آنچه در کشورش میگذرد مطلع شود از همینرو تلاشکردن یکی از عوامل بالاتر رفتن این آگاهیها را که آیتالله النمر بود از سر را بردارند.
پیکر زخمی و غرق به خون آیتالله نمر النمر پس از ترور به دست عوامل رژیم سعودی
ناگفته نماند که روی کارآمدن وزیر کشور جدید نیز در تسریع اجرای عملیات ترور آیتالله النمر تأثیرگذار بود زیرا او پس از روی کارآمدن تلاش کرده با قاطعیت برخورد کند تا به اصطلاح قدرت خود را نشان دهد و جایگاه خودش را تثبت نماید اما همانطور که پیشتر هم گفتم اینگونه دلایل و عوامل اصلی نبوده بلکه جانبی بوده و علت اصلی، طرح انقلابی و بلندمدت آیتالله بوده از همینرو برای از بینبردن آن برنامهریزی کردند.
صحبت از طرح انقلابی و بلندمدت به میان آوردید. اگر ممکن است کمی در مورد جزئیات این طرح صحبت کنید؟
این طرح، شامل ایجاد تغییرات اساسی در ملت بود. بر اساس این طرح، هدف تغییر رژیم و جایگزینکردن نظامی بهتر و سالمتر بود. جزئیات کامل چنین طرحی در سخنرانیهای ایشان در مناسبتهای مختلف بیان میشد.
همانطور که گفته میشود انقلاب عربستان در روز هشتم جولای (۱۸ تیرماه) رسماً آغاز شد. آیا به نظر شما ادامه مییابد و یا با گدشت زمان از شدت آن کاسته خواهد شد؟
آنچه جمعه گذشته پس از نماز جمعه رخ داد، نشان میدهد که حرکت و انقلاب مردم ادامه دارد. رژیم هم اگر فکر میکند که با بازداشت آیتالله النمر به اعتراضات و انقلاب پایان داده، سخت در اشتباه است.
سخنرانی بنده در نمازجمعه این هفته نیز در واقع اعلام ادامه انقلاب و حرکت در مسیر انقلاب آیتالله النمر بوده است. مردم هم از ما حمایت کرده و در کنار ما ایستادند. در مساجد دیگر، مناطق عربستان نیز سخنرانیهای زیادی علیه رژیم ایراد شد و پس از آن نیز تظاهراتهای اعتراضآمیز برگزار گردید. همه اینها نشاندهنده ادامهدادن انقلاب هشتم جولای توسط مردم است.
آیا افزایش اعتراضات در عربستان، بر انقلاب بحرین نیز تأثیر خواهد گذاشت؟
بدون شک تأثیر خواهد گذاشت. در واقع حوادث جاری در عربستان و انقلاب هشتم جولای نهتنها بر انقلاب بحرین بلکه بر کل منطقه و جهان اسلام تأثیر خواهد گذاشت. زیرا رژیم سعودی درکشورهای مختلف منطقه از جمله پاکستان، افغانستان، عراق، سوریه، مصر، لبنان و کشورهای مختلف عربی منافعی دارد و طرحهایی را دنبال میکند از همینرو هرگونه حادثه یا اتفاقی که در عربستان بیفتد، به طور مستقیم بر این کشور تأثیر خواهد گذاشت و بدون شک مشکلات و بحرانهای جاری در آن کشور حل خواهد شد لذا ما مردم این کشورهای عربی را به حمایت از انقلاب هشتم جولای دعوت میکنیم تا در نهایت به نفع آنان نیز بشود.
برای روشنتر شدن موضوع مایلم به انقلاب مصر اشاره کنم. اکنون اگر با دقت حوادث جاری در مصر را مورد بررسی قرار دهیم متوجه دستهای پشت پرده و توطئه رژیم سعودی در مصر میشویم. حمایت آنان از “احمد شفیق” نامزد رژیم سابق مصر در انتخابات اخیر ریاست جمهوری مصر، نمونه بارز این توطئه سعودی در مصر است. آنان هیچگاه مایل به پیروزی نامزدهای اسلامگرا و به ویژه “محمد مرسی” در انتخابات نبودند زیرا نگران بودند که با روی کار آمدن اسلامگرایان، به اصطلاح جایگاه و زعامت جهان اسلام را که از نگاه خود اکنون در اختیار دارند را از دست بدهند زیرا مصر همواره در این مسأله جلوتر از آنان بوده است.
آیا دلیلی بر این ادعا نیز وجود دارد؟
بله، همه میدانند که میلیونها نفر از جمعیت مصر در فقر شدید به سرمیبرند لذا منطقی نیست که آنان یک بار دیگر بخواهد کسی را انتخاب کنند که در رژیم سابق بوده و در فقیرشدن آنان تأثیرگذار بوده است لذا عربستان میلیونها دلار در مصر هزینه کرد و تعداد زیادی رأی خریداری کرد و در شفیق در تبلیغاتش سرمایهگذاری نمود تا اسلامگرایان پیروز نشوند، اما به هدف خود نرسیدند اما پس از پیروزی مرسی ناگزیر از وی استقبال کردند. مرسی به عربستان آمد تا ثابت کند پیروز شده است. مصر همچنین اطمینان دارد که پس از پیروزی مرسی، فشارهای عربستان بهویژه فشارهای اقتصادی علیه مصر افزایش مییابد از همین رو مرسی به ریاض آمد تا به اصطلاح با آشتیکردن جلوی این فشارها را بگیرد.
به نظر شما پس از اعلام خبر مرگ ملک عبدالله بن عبدالعزیز چه اتفاقی در عربستان رخ خواهد داد؟
نشانههای درگیری شدید میان شاهزادگان آل سعود، یعنی نوههای ملک عبدالعزیز که بنیانگذار رژیم آل سعود بوده، به چشم میخورد. بدون شک بعد از اعلام خبر مرگ عبدالله، درگیری شدید میان آنان رخ خواهد داد. این شاهزادگان برای تقویت جایگاه خود از قبایل کمک خواهند گرفت. یعنی هر شاهزادهای با نزدیکتر شدن به یک قبیله ای تلاش خواهد کرد قدرت خود را اثبات کند و در نهایت قدرت را در دست می گیرد.
پس احتمال دارد که درگیری به قبایل نیز کشیده شود؟
قطعاً این احتمال وجود دارد بهویژه اینکه همه قبایل عربستان مسلح هستند و مردان جنگجویی دارند.
میتوانید ارتباط میان شاهزادگان با قبایل را بیشتر برایمان شرح دهید؟
از زمانهای قدیم سیستمی که “شرهات” نامیده میشود، میان شاهزادگان و قبایل وجود داشته است. بر اساس این سیستم هر شاهزاده رابطه خود را با یک قبیله تقویت میکند که حامی او باشد و در عوض این حمایت قبیلهای، آن شاهزاده نیز هر سال و یا هر ماه نام افراد قبیله را از شیخ یا رئیس قبیله میگیرد و برای همه آن افراد قبیله پول میفرستد و در واقع چیزی شبیه به حقوق ماهیانه است. این حقوق فقط برای تجدید بیعت افراد آن قبیله با شاهزاده است. در واقع سیستم “شرهات” چیزی شبیه به “رشوهدادن” است.
آیا انقلاب جاری در عربستان طبق ادعای رژیم سعودی یک انقلاب شیعی (طایفهای) است و یا اهلسنت، اسماعیلیه و دیگر طوایف نیز در آن مشارکت دارند؟
درست است که جرقه اولیه انقلاب هشت جولای به دست شیعیان زده شد اما بررسی دقیق و موشکافانه جامعه کشور عربستان، نارضایتی عمومی همه طوایف از رژیم را نشان میدهد. اعتراض دختران دانشگاهی که اخیراً در شهر جنوبی “ابهاء” رخ داد و یا تظاهرات افراد جویای کار در شهر ریاض چندی پیش و نیز تظاهرات اهالی شهر جده در اعتراض به وضعیت خدمات و دهها نمونه دیگر نشان دهند نارضایتی طوایف مختلف عربستانی از وضعیت جاری در این کشور است.
ماجرای تظاهرات جده که اشاره کرده اخیراً رخ داده را برایمان شرح دهید؟
جده یک شهر صنعتی و گردشگری است. دومین شهر مهم عربستان به شمار میرود. چندی پیش در این شهر سیلاب جاری و همه چیز ویران شد اما رژیم تا مدتها هیچ اقدامی برای بهبود وضع سیلزدگان نکرد لذا آنان اقدام به تظاهرات علیه رژیم کردند. تعدادی از چهرههای سرشناس شهر نیز نامهای دستهجمعی به ملک عبدالله نوشتند و از وضع شهرشان اعلام نارضایتی کردند اما رژیم به جای پاسخدادن به نامه آنان، همه را بازداشت و محاکمه کرد. حتی آن طور که به خاطر دارم یکی از آنان به ۱۵ سال زندان محکوم شد. همه آنها از اهلسنت بودند و هیچ کدام شیعه نیستند. این ماجرا دقیقاً به شش ماه پیش بازمیگردد.
آیا نمونه دیگری برای نارضایتی اهل سنت عربستان از رژیم حاکم ظرف مدت اخیر مشاهده شده است؟
نمونه دیگر، نارضایتی اهلسنت از انتشار ویدیوئی بود که چندی پیش تعدادی از جوانان ریاض آن را ضبط کرده و در فضای مجازی منتشر شد. نام آن فایل ویدئویی “ما را فریفتند” بود. آنها در این ویدئو، تعدادی از خانوادههای معترض شهر ریاض را دعوت کرده و به انتقادات شدید از رژیم پرداختند. این خانوادهها فاش کردند که جامعه عربستان از فقر ، ظلم و بیکاری رنج میبرد.
جایگاه زنان در انقلاب مردمی عربستان علیه رژیم آل سعود کجاست؟
بیشک زنان نیز سهم بسزایی در انقلاب ما دارند. همین امروز پس از نمازجمعه زنان در شهر قطیف، تظاهراتی ویژه زنان علیه رژیم برگزار کردند و در آن از آیتالله النمر نیز حمایت کردند. اعتراضات دانشجویان دانشگاه ملک خالد در شهر “ابهاء” نیز نمونه دیگری از فعالیتهای اعتراضی زنان بوده است.
رژیم سعودی با هدف سرکوب انقلاب و اعتراضات مردمی عربستان، آنان را به طرفهای خارجی به ویژه جمهوری اسلامی ایران مرتبط دانسته است. نظر جناب عالی در این باره چیست؟
نمیتوان اعتراضات و انقلاب عربستان را به خارج از عربستان یا جمهوری اسلامی ایران مربوط کرد. مردم آگاه شده و بیدار هستند و با اراده خود علیه رژیم قیام کردهاند. ممکن است طرفهای خارجی و حتی جمهوری اسلامی ایران از طریق رسانههای خود حوادث و اخبار و تحولات انقلاب مردم را پوشش دهند اما این به معنی دستداشتن و نقشآفرینی در انقلاب عربستان نیست.
چه دلیلی برای این موضع وجود دارد؟
برای این سخن دلیلهایی دارم که یکی از آنها این است که بیش از سی سال از عمر انقلاب و اعتراضات مردم عربستان علیه رژیم حاکم میگذرد لذا ادعای توطئه ایران علیه رژیم سعودی و تحریک مردم، ادعایی دروغین به شمار میرود که توسط رژیم سعودی برای سرکوب انقلابیون و مردم مطرح میشود.
آیا افزایش موج اعتراضات در عربستان بر قیمت جهانی نفت هم تأثیر خواهد گذاشت؟
بیشک آمریکاییها و اروپاییها باید بدانند که عدم بهبود وضعیت معیشتی مردم عربستان و حلنشدن مشکلاتشان و نیز عدم دستیابی آنان به حقوقشان باعث خواهد شد که دامنه اعتراضات روز بهروز گستردهتر شود و برقیمت جهانی نفت تأثیر بگذارد و نهایتاً به ضرر کشورهایی که وارد کننده نفت از عربستان هستند خواهد شد لذا بهتر است بر رژیم سعودی فشار بیاورند تا در برابر مردم کوتاه بیاید و حقوقشان را بدهد و آیت الله النمر را نیز آزاد کند.
بهتازگی بیانیهای منتشر شد که در آن تهدید شده که به چاههای نفت عربستان حمله خواهد شد. آیا این تهدید، واقعی بوده و یا فقط به عنوان جنگ روانی اعلام شد؟
بنده اطلاعی از این بیانیه ندارم اما مطمئنم که نمیشود جلوی احساسات جوانان را گرفت. جوانان پر شور ، پر احساس ، با عاطفه و حماسی هستند لذا نمی شود به راحتی جلوی آنان را گرفت، به ویژه اینکه این جوانان می بینند که درزیر پای آنها چاه های نفت است اما پول نفت برای آنها هزینه نمیشود، لذا ساکت نمی نشینند و به دنیال احقاق حقوق خود خواهند بود.
چند ماه پیش فایل صوتی از معمر قذافی، دیکتاتور سابق لیبی منتشر شد که در آن نخست وزیر قطر نیز حضور داشت و در آن در مورد سقوط رژیم آل سعود سخن به میان آمد. آیا به نظر شما قطر نیز در سقوط رژیم سعودی نقش خواهد آفرید؟
در واقع سیاستورزی یعنی اقدام بر اساس منافع. قطر و رژیم سعودی هم هر کدام منافع خاص خود را دارند. از گذشتههای دور اختلافات زیادی داشتهاند. البته چند ماهی است که در پرونده سوریه با یکدیگر توافق کرده و به اتفاق نظر واحدی دست یافتهاند و در حال حمایت از جنگجویان علیه دولت بشار اسد هستند اما اینکه آیا قطر نیز برای سقوط آل سعود دست به کار شود یا خیر، بنده نمیدانم زیرا از طرحها و برنامههای سیاسی آنان اطلاعی ندارم اما بیشک هیچ چیز در عالم سیاست بعید نیست زیرا توافق در سوریه به معنی توافق در همه پروندهها نیست.
نقش شبکه الجزیره قطر در تحولات جاری را چگونه ارزیابی میکنید؟
قطر در داخل عربستان نخواهد توانست نقش اساسی و پر رنگی ایفا کند و شاید تنها از طریق رسانه خود یعنی الجزیره علیه عربستان فعالیتهایی داشته باشد که آن هم باید نشست و دید که آیا این کار را خواهد کرد یا خیر. تا بدین لحظه که این شبکه خوب عمل نکرده زیرا در نقاط مختلف جهان و در دورترین مناطق، اخبار را پوشش میدهد اما از اطراف خود مانند بحرین و عربستان هیچ خبری را منتشر نمیکند. این، ذات الجزیره را نشان میدهد.
اگر ممکن است درباره مطالبات انقلاب عربستان توضیح دهید. آیا هنوز هم فقط درخواستهای اولیه مطرح است یا در شعارهای انقلابتان خواستار ” اسقاط النظام” هم هستید؟
“تغییر رژیم” خواسته اصلی و اساسی و نهایی مردم انقلابی عربستان اعم از شیعه و سنی و اسماعیلی است اما اینکه آیا به هدف خود دست خواهند یافت یا خیر، این بحث دیگری است.
مردم از اوضاع خسته شدهاند. در حال حاضر همه به دنبال عدالت اقتصادی و سیاسی، توزیع ثروتها، پایان تفرقه و فاصله طبقاتی هستند. حتی بسیاری خواستار مشارکت در فرایند سیاسی و آزادی دینی و آزادیهای اجتماعی مانند آزادی حق رانندگی زنان و غیره هستند. اگر این حقوق داده شود، اعتراضات کاهش خواهد یافت در غیر این صورت ادامه مییابد تا اینکه رژیم تغییر کند.
(لازم به ذکر است، این گفتگو حدود یک سال پیش گرفته شد و در همان زمان منتشر گردید اما با توجه به حوادث جاری در عربستان و صدور حکم اعدام برای آیت الله نمر، آن را مجددا منتشر کرده ایم)