نگاهی به ابعاد شخصیتی عقیله بنی هاشم

مشخصه یک جامعه سالم و رشد یافته، تنها داشتن موقعیت جغرافیایی خوب و معادن متنوع و منابع مالی نیست، بلکه نظام تعلیم و تربیتی زنده و مترقی است که انسانهایی آزاده، مستقل، خلاق، مبتکر و تلاشگر می سازد تا جامعه را در زمینه های علوم، صنایع، اقتصاد، سیاست و… از عقب ماندگی نجات دهند، زیرا همه اصلاحات و فعالیتها به وسیله اندیشه و تلاش انسان انجام می گیرد و وقتی او صالح و سالم پرورش یافت، همه چیز به خوبی ساخته می شود(۱).بر این باور، هدایت و تعیین مسیر جامعه بویژه نخبگان به سوی زیرساختهای معنوی و مؤلفه های قوام بخش هویت و شاکله فرهنگی، اهمیت فراوانی دارد. در این بین، یکی از ماندگارترین میراث فرهنگی که می تواند در هر زمانه ای وارثان خود را بهره مند سازد، مقوله پیروی از سنت و سیره اهل بیت پیامبر(ص) است؛ همان شاهراههای نجاتی که مایه دانایی و علم و میراننده جهل و نادانی می باشند (۲).ایشان ستارگانی هستند که دعای پیامبر(ص) در حقشان مستجاب گردید، آنجا که پس از ازدواج فاطمه(س) با علی(ع) فرمود: «خداوند دلهای شما را به هم نزدیک نماید، از هرگونه اختلاف و افتراق باز دارد، فرزندان و نسلتان را کلیدهای رحمت و معادن حکمت و دانش قرار دهد.»(3) بی گمان، شخصیت زهرایی زینب کبری نیز یکی از ثمرات و برکات دعای ارزشمند پیامبر(ص) است که با به یادگار گذاشتن سیره علمی و عملی ممتازش، اسوه و الگویی گردید. این بانوی آسمانی با القابی همچون صدیقه الصغری، العصمه الکبری، ولیه ا… العظمی، ناموس الکبری، الراضیه بالقدر و القضاء، امینه ا…، عالمه غیر معلمه، فهمه غیرمفهمه، محبوبه المصطفی، قره عین المرتضی، نائبه الزهراء، شریکه الحسین، شفیقه الحسن المجتبی، الزاهده، العابده، العفیفه، القانته، القائمه، الصائمه، الصابره، الفاضله، العاقله، العامله، العالمه، الکامله، محدثه، المتهجده الشریفه، عقیله القریش و …باز شناخته می شود(۴).بر این اساس، نگارنده به محوریت برخی از القاب آن حضرت، ارائه گر پرتوی از سیره زهرایی ترین زینب تاریخ می گردد.
زینب و ما زینب و ما ادراک ما زینب…؟(۵)براستی این بانو کیست که به صفات و خصال پسندیده آراسته گردید تا بدان مرحله که پس از مادر اطهرش کسی را این شأنیت نبود که به القابی همچون صدیقه صغری مفتخر گردد(۶).او صدیقه گردید تا برای همیشه نامش در تاریخ جاودان ماند، زیرا مشیت و قانون الهی بر این تعلق گرفت که صدیقان و راستگویان صاحب رسالت گردند(۷) و چه رسالتی بالاتر از نهضت کربلا؟ این تفضل از جانب خداست و خدا بس داناست(۸).
عصمت زینب(س)«عصمه الصغری» لقبی است که زینب(س) براساس شایستگی هایش به آن مفتخر گردیده است. با این حال، برخی این بحث را مطرح کرده اند که آیا به راستی زینب کبری(س) دارای مقام عصمت بوده است؟(۹) عصمت یعنی مصونیت از گناه و اشتباه، یعنی پیامبران و (معصومین) نه تحت تأثیر هواهای نفسانی قرار می گیرند و مرتکب گناه می شوند و نه در کار خود دچار خطا و اشتباه می گردند. برکناری آنها از گناه و از اشتباه، حد اعلای قابلیت اعتماد را به آنها می دهد. اکنون ببینیم این مصونیت به چه صورت است؟ آیا مثلاً بدین صورت است که هر وقت می خواهند مرتکب گناه یا اشتباه شوند، یک مأمور غیبی می آید و مانند پدری که مانع لغزش فرزندش می شود، جلوی آنها را می گیرد؟ و یا بدین صورت است که (معصومین) و پیامبران سرشت و ساختمانشان طوری است که نه امکان گناه در آنهاست و نه امکان اشتباه و یا این که گناه نکردن و اشتباه نکردن معصومین معلول نوع بینش و درجه یقین و ایمان آنهاست؟(۱۰) به بیانی دیگر، آیا اعمال اختیاری معصومان، نقشی در اکتساب و دریافت این موهبت داشته و یا آن که جبراً به آنان اعطا گردیده است؟ و در صورت دوم، چگونه عصمت فضیلتی برای آنان خواهد بود، در حالی که اگر این موهبت به هرکس دیگری اعطا می شد، او نیز از این مقام برخوردار می گردید. به نظر می رسد در وجه اختصاص این موهبت به معصومین باید گفت، خداوند می دانست عده ای از بندگانش -ولو استعدادی در سطح سایر افراد می داشتند -به اختیار خویش، پیش از دیگران و در بالاترین حد ممکن از استعداد خود در جهت نیل به کمال نهایی و قرب الهی، بهره برداری می کردند. این شایستگی و منزلتی که این افراد با مسیر اختیاری خویش بدان می رسیدند، سبب شد که خداوند تفضلاً این پاداش و موهبت ویژه را به آنها عطا نموده، آنان را از علم و اراده ای برخوردار کند که به واسطه آن به مصونیت کامل و مطلق برسند تا در پرتو آن، راهنمایانی موثق و مطمئن برای سایر افراد بشر گردند(۱۱).این بیان را می توان به خوبی از فرازهای آغازین دعای ندبه(۱۲) و زیارت جامعه کبیره(۱۳) همچنین برخی از روایات(۱۴) برداشت نمود. با این حال، هنوز این پرسش باقی است که آیا مقام عصمت، مقامی توقیفی است؛ یعنی یک عده ای خاص دارای آن مقام گردیده اند یا آن که هر آن کس که دارای بینش و تقوای الهی باشد، می تواند این مقام را حایز گردد؟ در پاسخ به این سؤال، توجه به مراتب عصمت اهمیت دارد. بی تردید، عصمت توقیفی و اصطلاحی که در علم کلام برای ملائکه، انبیا و چهارده معصوم(ع) ثابت گردیده، همان عصمتی است که معصوم، دارای مراتب چهارگانه عصمت در دریافت و ابلاغ احکام و معارف الهی، عصمت در اعتقادات، عصمت از گناهان و عصمت از خطا و نسیان باشد. این همان عصمتی است که اراده تکوینی خدا بر آن تعلق گرفته است(۱۵).در مقابل این عصمت خاص، که با ادله عقلی(۱۶) و نقلی (۱۷) ثابت گردیده، عصمت نسبی دیگر افراد قرار دارد که چنین عصمتی اگر در فردی با ورع و پرهیزگار ایجاد شود، تنها در یکی از مراتب عصمت که همان عصمت از گناهان باشد، باز شناخته می گردد.براین اساس، برای تسری عصمت توقیفی و اصطلاحی به هر شخصی، نیازمند دلیل می باشیم که این ادله برای ملائکه، انبیا و چهارده معصوم ثابت است، اما در غیر از ایشان همانند شخصیتهای ممتازی همچون زینب کبری(س) و فاطمه معصومه بنت موسی الکاظم(ع) ثبوت این ادله از علم، خارج است. با این حال، برخی از نویسندگان با آوردن ادله ای عصمت را در حضرت زینب(س) اثبات نموده اند(۱۸).ایشان با تقسیم بندی عصمت به واجبه کلیه و غیرواجبه، قائلند که آن عصمتی که برای انبیا، رسولان و چهارده معصوم ثابت است، از نوع عصمت واجبه و کلیه است. در مقابله این نوع، عصمت غیرواجبه واقع است که برای کسانی ثابت است که عصمت داشتن آنها از ضروریات دین نمی باشد، ولی براساس لیاقت و کسب فضایل معنوی، ملکه مصونیت گناه در آنها ایجاد گردیده است. به سه دلیل می توان گفت که حضرت زینب(س) دارای این مقام از عصمت بوده است:الف) شهادت و گواهی امام معصوم حضرت سجاد(ع) در حق عمه بزرگوارشان که فرمود :عمه، انت -بحمدا… عالمه غیرمعلمه و فهمه غیرمفهمه(۱۹) که با توجه به این که معصوم(ع) هیچ گاه دچار حب و بغضهای نفسانی نمی گردد از این گواهی امام سجاد(ع) عصمت آن بانوی بزرگوار قابل اثبات است.ب) سیره رفتاری، پنداری و گفتاری آن حضرت که در تاریخ از آن به عظمت یاد شده است(۲۰).ج) استدلال به برخی از احادیث(۲۱)
عفت زینب(س)از القابی که برای حضرت زینب(س) نقل شده، «عفیفه» است؛ یعنی بانویی که دارای حیا، عفت و حجاب است. از نمونه های چنین عفتی، ماجرای «یحیی المازنی» است که گوید :سالها در همسایگی امیرمؤمنان علی(ع) که در کنار خانه اش، منزل زینب نیز واقع بود، زندگی می کردم. به خدا سوگند، هیچ گاه نه زینب را دیدم و نه صدایی از او شنیدم، هر آن گاه که آن بانو می خواست به زیارت قبر جدش پیامبر(ص) برود، شبانگاه در حالی که حسن(ع) در طرف راستش، حسین(ع) در طرف چپش و پدرش جلوتر از او حرکت می کردند، به زیارت می رفت. آن گاه که به نزدیکی قبر شریف پیامبر(ص) می رسیدند، امیرمؤمنان(ع) چراغها را کم سو می گردانید. ..این اقدام پدر سبب شد فرزندش حسن(ع) علت این کار را جویا شود و امیرمؤمنان در پاسخش فرمود :می خواهم زینب(س) از نگاه نامحرمان در امان باشد(۲۲).مفاهیمی از قبیل حیا و عفت برای زن در طول تاریخ فطری است و زن همیشه کوشیده با نوع پوشش خویش، پاسخگوی فطرت درونی اش باشد؛ ولی مهمتر این که چنین فطرتی تحت تأثیر عوامل اجتماعی، اقتصادی و روانی تغییر کرده و شکلها و رنگهای گوناگونی به خود می گیرد. در این میان «خود» انسان به عنوان تنها تصمیم گیرنده نهایی، مسؤول تغییراتی است که در فطرت روی می دهد؛ یعنی انسان با اختیاری که دارد، می تواند در برابر تمامی عوامل شکل دهند و تغییر دهنده فطرت مقاومت نموده، یا تسلیم شود و در این موقع است که آدمی مسؤول انحرافها و عدم لغزشهای خود می باشد. بر این باور، حالتهای مختلف اجتماعی از قبیل مردسالاری، میل به ریاضت و رهبانیت، نبود اقلیت اجتماعی و. ..واکنشهای مختلفی جهت تفسیر و تفصیل این فطرت خدایی در زنان بوده و هر گروه و مسلکی در راستای منافع خود از این مقوله سود برده است؛ لکن در جوامعی که آموزه های الهی حکمفرما بوده است، زنان آن جامعه از دو شیوه اجرایی و سیره عملی خارج نبوده اند:الف) یا آزادانه به پیام فطرتی که از طریق معلمان بشریت (انبیا، اولیا و اوصیا) تأکید گردیده است عمل می کردند و همراه و همگام با ارزشهای الهی، حجاب را مراعات و بر عفت خویش اصرار ورزیده اند.ب) و یا آن که اصولاً هیچ گاه به فطری بودن پوشش و حجاب توجهی نداشته اند و این عدم به کارگیری حجاب و پوشش فطری، به دو گونه تصور می شود:-۱زنان آن جامعه با وجود تأکید موحدان، خداپرستان و صاحبان دین و مرامشان، بر حفظ مسأله حجاب و عفت، گرفتار شهوت و بی بند و باری و به تبع آن بی عفتی و بی حیایی گشته اند و خلاصه به دلخواه خود، ندای رحمانی فطرت را فراموش نموده اند.۲- یا آن که زنانی عفیف و پاکدامن و مایل به عمل نمودن بر طبق ندای پاک فطرت بوده اند، ولی عوامل و دواعی مختلف از قبیل آداب و رسوم غلط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و فاصله های طبقاتی، مانع از پاسخگویی به فطرت می شده که نتیجه آن چیزی به جز عدم مراعات حجاب و بی حجابی و بدحجابی در جامعه نبوده است. بر این اساس، با استفاده از عمومیت فطرت الهی در ذات همه انسانها و با توجه به این که قوانین الهی مطابق با فطرت گویای بشری وضع گردیده اند و اسلام نیز به عنوان کاملترین دین الهی، مسأله پوشش و حجاب را واجب دانسته است، می توان با اطمینان کامل مدعی شد که تنها علت و فلسفه پیدایش حجاب در ادیان و اقوام و ملل مختلف، مقوله فطرت الهی بوده که در دوره های مختلف تاریخ به گونه های متفاوتی تفسیر گشته است. خلاصه آن که، اسلام به عنوان مترقی ترین قانون آسمانی، در راستای ارزش و احترام به زنان، استواری اجتماع، استحکام پیوند خانوادگی و آرامش روانی اجتماع، مسأله حجاب را به عنوان قانونی برخاسته از فطرت، واجب و لازم دانسته است. تنها سؤالی که باقی است، این است که اسلام بر چه میزانی اصل حجاب را بیان می دارد؟ آیا مسأله حجاب را به عنوان مؤید دیدگاه خود بیان می دارد یا مؤسس؟به اعتقاد نگارنده، نقش اساسی اسلام در طول تاریخ، هم به عنوان مؤید مطرح است و هم مؤسس. به بیانی دیگر، نسبت به مقوله فطرت که همه انسانها بر طبق آن زاده شده اند و زنان نیز به عنوان لطیف ترین ارکان حیات از این قاعده مستثنا نمی باشند، اسلام مؤید قانون فطری حجاب در طول تاریخ گشته و ادعای این را دارد که فطرت بیدار انسانها در صورت شکوفایی، می تواند انسان ساز گردد. اما اسلام در مسیر پویایی هر چه بیشتر زنان، بهترین و کاملترین دیدگاهها را در مورد پوشش و حجاب آنان بیان داشته است. از این لحاظ، می توان گفت که اسلام مؤسس مسأله حجاب گردیده است. بی تردید، چنانچه در سیره رفتاری معصومان(ع) و بانوان عفیفی همچون زینب کبری(س) مطالعه کافی انجام شود، با محوریت قرار دادن آیات کریمه قرآن(۲۳) مصادیق واقعی از این شیوه تأسیسی حجاب در بین اهل بیت علیهم السلام به دست می آید که نتیجه آن چیزی به جز ارائه شیوه منسجمی از پندار و رفتار در مقوله پوشش و حجاب نیست.
علم و حکمت زینب(س)آن چیزی که به آدمی نورانیت می دهد، علمی است که باعث به عمل گردد؛ زیرا علم نوری الهی و چراغی ربانی است که اسباب افاضه را به مکاشفه یا تعلیم و آموزش بر انسان هموار می سازد. در این مرحله، همان گونه که علم موجبات عمل را در آدمی فراهم می سازد، عمل نیز اسباب بقای علم را موجب می شود. بر این اساس، عالمی که به مقتضای علمش اهل عمل گردد، همیشه عالمی ماندگار است(۲۴).به یقین، این رابطه دو طرفه در زندگی حضرت زینب(س) در حد اعلایش قابل اثبات است، زیرا دانایی و علم وی در قلمرو عمل تا بدان مرحله ای گسترده گشت که عصمت از گناه برایش زینت گردید و همچنین کارهای پسندیده و عصمتش او را عالمی نورانی معرفی نمود. بی گمان، سخن ارزشمند امام سجاد(ع) که زینب(س) را عالمه ای غیرمعلمه باز می شناسد، به همان علم نابی اشاره دارد که اولیای خدا به آن مجهز بوده اند. در این مجال، به نمونه هایی از حکمت زینبی اشاره می شود:الف) وی مفسری بود که برای زنان قرآن را تفسیر می کرد(۲۵).ب) او فصیحی بود که یادآور فصاحت امیرمؤمنان(ع) گردید(۲۶).ج) او محدثی بود که حضرت سجاد(ع) هرگاه بیان اخبار و احادیث می فرمود و می خواست در اذهان مردم جای گیرد و از او بپذیرند، اسنادش را به عمه می داد و از آن بزرگوار نقل می کرد(۲۷).همچنین «ابن عباس» با آن که جرالامه و مقبول الامه بود، باز هم می گفت :«حدثنی عقیلتنا»(28) یعنی حدیث کرد برای من عقیله بنی هاشم.د) او امینه اللهی بود که محافظ ودایع و امانتهای الهی گردید. امام سجاد(ع) به وی در بیان احکام و برخی از آثار ولایت نیابت خاصه اعطا فرمود(۲۹).
* پی نوشتها:
۱- پژوهشکده حوزه و دانشگاه .فلسفه تعلیم و تربیت در ۱۹/۱٫۲- الکافی ( ۲۹۱/۸هم عیش العلم و موت الجهل)۳- ابن شهر آشوب .مناقب آل ابی طالب – ۱۳۲/۳بحارالانوار ۱۱۷/۴۳۴- سید نورالدین الجزائری .الخصائص الزینبیه /۵۳-۵۲ ، ذبیح ا …محلاتی .ریاحین الشریعه ۴۷/۳۵- المامقانی .تنقیح المقال ۷۹/۳۶- پیشین۷- قرآن کریم .مریم /۴۱۸- قرآن کریم .نساء /۸۰۹- علی محمدعلی دخیل .زینب بنت الامام امیرالمؤمنین ۲۱تا ۲۵مجله الکوثر ۲۰ / ۳جمادی الآخره .۱۴۱۶مقاله العصمه الزینبیه /۸۵۱۰- مرتضی مطهری .مقدمه ای بر جهانبینی اسلامی /۱۴۵۱۱- حسن یوسفیان / احمد حسین شریفی .صحیفه عصمت /۵۳-۵۲۱۲- مفاتیح الجنان .دعای ندبه «و علمت منهم الوفاء به»علامه مجلسی در زادالمعاد می نویسد :دعای ندبه به سند معتبر از امام صادق(ع) منقول است.۱۳- مفاتیح الجنان -زیارت جامعه کبیره «اصطفاکم بعلمه»14-الطبرسی .الاحتجاج – ۸۲/۲بحارالانوار ۱۷۰/۱۰«ان ا … عزوجل -اختار من ولد آدم اناساً طهر میلادهم…»15- قرآن کریم .احزاب /۳۳۱۶ ارشاد الطالبیین / ۳۰۱ – ۳۰۲ «الحق ان العصمه عباره عن لطف…»17- بحارالانوار – ۲۰۱/۲۵نیابیع الموده ۷۷ب / ۴۴۵ و…عن ابن عباس، قال رسول ا …(ص) «انا و علی و الحسن و الحسین و تسعه من ولد الحسین مطهرون معصومون»18- مجله الکوثر ۲۰ / ۳جمادی الاخره – ۱۴۱۶جعفر البیاتی. العصمه الزینبیه / ۸۵ علی محمدعلی دخیل .زینب بنت الامام امیرالمؤمنین(ع) ۲۱ تا ۲۵۱۹- علی نمازی -مستدرک سفینه النجار ۲۱۵/۴۲۰- علی محمدعلی دخیل .زینب بنت الامام امیرالمؤمنین(ع) ۷۴ تا ۹۱۲۱- مراجع من علماء الاعلام .وفیات الائمه / ۴۳۸ «من اخلص لله تعالی اربعین صباحاً».22- پیشین /۴۳۵۲۳- قرآن کریم .نور /۳۱۲۴- مولی محمد صالح مازندرانی .شرح اصول کافی ۱۴۲/۲«والعلم یهتف بالعمل…»25- سفینه البحار – ۵۵۸/۱ریاحین الشریعه ۵۷/۳۲۶- ابن نما اکملی .مثیرالاحزان / ۶۶ «کانما تفرغ عن لسان امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع)»27- الخصائص الزینبیه /۹۱۲۸- ابوالفرج اصفهانی .مقاتل الطالبیین /۶۰۲۹- تنقیح المقال ۷۹/۳
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.