مشروعیت نظم سلطانی در نگرش سیاستنامهنویسان شیعی عصر صفوی
چکیده
دولت صفویان زمانی پا به عرصه قدرت گذاشت که ملت ایران تجربههای تاریخی متعددی از جنبشهای سیاسی شیعیان و تشکیل حکومت از سوی آنان در کارنامه خویش داشت. این پیشینه تجربه خوبی از مشروعیت سیاسی را برای صفویان به ارمغان آورد. پیدایش دولت صفوی، نقطه عطفی در تاریخ اندیشه سیاسی شیعه محسوب میشود. علمای شیعه برای نخستین بار به تکوین نظریهای برای مشروعیت «سلطنت شیعی» برخاستند. «نظریه ولایت فقیه» و «نظریه ولایت عدول مؤمنین» یا «ولایت پادشاه عادل» مهمترین دستاورد نظریای بود که به کمکش، مشروعیت «نظام سلطانی» و پادشاهی شیعی رقم خورد. سیاستنامهنویسانی چون محقق سبزواری، فیض کاشانی، محمدباقر مجلسی، و … با بهرهبردن از این سنت دیرین، قرائت جدیدی از نظم سلطانی و مشروعیت آن به دست دادند. این مقاله، با استفاده از نظریه «نظام سلطانی» ماکس وبر و تعریف وی از مشروعیت و انواع آن، آرای این دسته از عالمان را بازخوانی میکند تا نوع جدیدی از نظریه مشروعیت را برای سلطنت شیعی معرفی کند.
کلیدواژهها
نظام سلطانی؛ عدول مؤمنین؛ مشروعیت؛ محقق سبزواری؛ فیض کاشانی؛ علامه مجلسی
اصل مقاله
مقدمه
علما و نخبگان مسلمان، که «نظم سلطانی» و دولتهای مبتنی بر تغلب و استیلا را تجربه کرده بودند، از سه سنت رایج فلسفی، فقهی و سلوکی برای تفکر در مسائل سیاسی و تأثیرگذاری بر ارباب قدرت بهره جسته بودند. اندیشه سیاسی رایج در بین آنها به سه دسته فلسفه سیاسی، سیاستنامه و شریعتنامه تقسیم شده است (طباطبایی، ۱۳۶۷: ۱۴-۳۳). مهمترین نماینده رویکرد فلسفی به سیاست، ابونصر فارابی است که در آثارش، مبانی مشروعیت نظامهای متغلب و خودکامه را (خواه در هیبت خلافت باشند یا شوکت سلطانی) نقد کرد. عالمانی مانند ابوالحسن ماوردی، امام غزالی و از متأخران نیز فضلالله بن روزبهان خنجی، که از مخالفان سرسخت فلسفه بودند، رویکرد تفکر فقهی در مقوله سیاست را نمایندگی کردند و با نگارش «شریعتنامهها» به توجیه سیاست مبتنی بر تغلب پرداختند (همو، ۱۳۷۳: ۱۳۴).