مجمع جهانی شیعه شناسی

عصمت حضرت فاطمه زهرا

عصمت حضرت فاطمه زهرا

عصمت حضرت فاطمه زهرا

ادله اثبات عصمت برای سه دسته (ملائکه، انبیاء و ائمه اطهار، و در پنج محور (کتاب، سنت، ادعیه و زیارات، عقل و شهادت تاریخ) بیان شد. اگر چه ادله‌ای که تاکنون در جهت عصمت ائمه اطهار بیان شده شامل عصمت حضرت فاطمه زهرا نیز می‌شود و حضرت صدیقه کبری ام الأئمه و در تمامی فضائل و مناقب با آن بزرگواران در یک ردیف، بلکه حجت کبرای امامان معصوم نیز هستند و در عصمت آنان نیز اشتراک دارند. و حضرت امام حسن عسگری در این باره می‌فرماید:

نحن حجه الله علی الخلق و فاطمه حجه علینا؛[۱] ما حجت خدا بر خلق هستیم و حضرت فاطمه حجت برماست.

شایسته است زمانی که بحث از عصمت پیش می‌آید شمّه‌ای هر چند کوتاه از دریای فضائل بی‌انتهای عصمت کبرای حضرت حق، حضرت فاطمه زهرا نیز به عنوان تکمیل بحث عصمت و اتمام حق آن بیان شود.

ادلّه عصمت حضرت زهرا

با همان دلائلی که عصمت ائمه اطهار را ثابت کردیم می‌توانیم عصمت حضرت زهرا را ثابت کنیم:

آیات قرآن

قریب به ۳۰ آیه در شأن حضرت زهرا نازل شده است.[۲] برخی از این آیات به صورت مشترک در شأن اهل بیت عصمت و طهارت نازل شده است که به طور قطع، حضرت زهرا طبق نص صریح روایات از اهل بیت بلکه محور اهل بیت و در رأس آنان هستند. (هم فاطمه وأبوها وبعلها وبنوها)[۳].

برخی دیگر از آیات به صورت خاص در شأن حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا نازل شده است. آنچه مسلّم است از هر دو دسته آیات (عام و خاص) عصمت کبری استخراج می‌شود.

۱٫ سوره کوثر و شأن نزول آن

{بِسْمٍ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ إِنّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ فَصَلّ لِرَبّکَ وَانْحَرْ إِنّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ[۴] به نام خداوند بخشنده مهربان، بدان که ما به تو کوثر عطا کردیم، پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن که دشمن سرزنش‌گر تو بریده نسل خواهد بود.

مفسّرین در مورد کوثر و مصداق آن، نظرات مختلفی را ارائه کرده‌اند. هم چنین در روایات نیز برای کوثر معانی و مصادیق دیگری نیز بیان شده است که عبارتند از: حکمت، شفاعت، علم، حوض کوثر، خیر کثیر، ذریه کثیر، ولایت و… .

البته مصداق اتم و اکمل «کوثر» به قرینه {إِنّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ} همان حضرت فاطمه زهرا است و معانی و مصادیق دیگر، همگی از شئونات ایشان می‌باشد.[۵]

از مجموع مفاهیمی که برای «کوثر» بیان شده است می‌توان «عصمت کبری» را نتیجه گرفت. به یقین، حکمت و شفاعت و علم مطلق و خیر کثیر و امثال این موارد در کسی می‌تواند جمع گردد که به مقام عصمت نیز رسیده باشد. چگونه ممکن است حضرت فاطمه زهرا صاحب ذریه کثیر و مادر یازده امام معصوم باشند، اما خود معصوم نباشند. حضرت زهرا نه تنها عصمت کبری و بی‌نظیر دارند بلکه عصمت آفرین نیز می‌باشند.

۲٫ حضرت فاطمه زهرا در آیه تطهیر

{إِنّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهّرَکُمْ تَطْهِیراً[۶] خداوند اراده کرده است که تنها شما اهل بیت را از پلیدی پاک و به طهارت مطلق برساند.

جامع‌ترین و گویاترین آیه قرآن درباره عصمت اهل بیت، «آیه تطهیر» می‌باشد و حضرت فاطمه نیز در اهل بیت داخل بوده و هم ردیف عصمت آنان قرار دارد.

روایات متعددی از طرق مختلف (عامه و خاصه) در تعیین مصداق آیه تطهیر بر خمسه طیبه از جمله حضرت فاطمه زهرا وارد شده که برخی از راویان آن عبارتند از: ام سلمه، ابو سعید خدری، ابن عباس، سعد ابن ابی وقاص، جابر ابن عبدالله انصاری، عبدالله بن جعفر طیار و … .

و نیز برخی علمای مشهور اهل تسنن مانند: سیوطی در «الدر المنثور»، سلیمان قندوزی در «ینابیع الموده»، حاکم حسکانی در «شواهد التنزیل» و ابن حجر در «الصواعق المحرقه» و … نقل کرده‌اند که «آیه تطهیر» در شأن خمسه طیبه و از جمله آنها حضرت فاطمه زهرا نازل شده است.[۷]

صاحب کتاب شریف «الغدیر» مرحوم علامه امینی می‌فرماید: اگر هیچ فضیلت دیگری در شأن حضرت زهرای اطهر نبود، همین «آیه تطهیر» کافی بود و آیه تطهیر برهانی است بر این که حضرت صدیقه طاهره معصومه است. عصمت یکی از شئون و مناصب ولایت است و ما غیر از ولی، کسی که معصوم باشد سراغ نداریم. از ابتدای خلقت آدم تا آخر، هر کس که معصوم است، ولی یا پیامبر یا امام یا صدیق خواهد بود و حضرت صدیقه نیز یکی از آنان است.[۸]

۳٫ حضرت فاطمه زهرا در آیه صادقین

{یَاأَیّهَا الّذِینَ آمَنُوا اتّقُوا اللهَ وَکُونُوا مَعَ الصّادِقِینَ[۹] ای اهل ایمان از خدا بترسید و همراه با راستگویان باشید.

در استدلال به «آیه صادقین» گذشت که مصداق بارز صادقین در این آیه کسی جز امام معصوم نمی‌تواند باشد.[۱۰]

اما آیا حضرت فاطمه زهرا جزو صادقین به شمار می‌آیند یا خیر؟

خداوند متعال در قرآن لقب «صدیق» را تنها به پیامبران و برگزیدگان خویش می‌دهد و می‌فرماید:

{وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ إِنّهُ کَانَ صِدّیقاً نّبِیّاً[۱۱] در این کتاب (قرآن) ابراهیم را یاد کن چرا که او پیامبری صدیق و راستگو بود.

{وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِدریسَ إِنّهُ کَانَ صِدّیقاً نّبِیّاً[۱۲] در این کتاب (قرآن) ادریس را یاد کن که او پیامبری صدیق و راستگو بود.

{وَأُمّهُ صِدّیقَهٌ[۱۳] مادر حضرت عیسی زنی بسیار راستگو بود.

اگر پیامبران و برگزیدگان الهی صدیق و صدیقه بوده‌اند. طبق نقل روایات، وجود مقدس امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا به آخرین درجه صدق و راستی رسیدند و لقب صدیق اکبر و صدیقه کبری را گرفتند.

قال رسول الله: یا علی! أنت امام المسلمین و امیرالمؤمنین و خیر الوصیین و سید الصدیقین. یا علی! أنت الفاروق الأعظم وأنت الصدیق الأکبر؛[۱۴] یا علی! تو امام مسلمین و امیر مؤمنان و بهترین اوصیاء و سرور راستگویان هستی. ای علی! تو بزرگ‌ترین جداکننده حق از باطل هستی و تویی راستگوی بزرگ.

وفی زیاره امیرالمؤمنین: السّلام علیک ایها الصدیق الأکبر السّلام علیک أیّها الفاروق الأعظم …؛[۱۵] در زیارت امیرالمؤمنین می‌خوانیم: سلام بر تو ای راستگوی بزرگ! سلام بر تو ای بزرگ‌ترین جداکننده حق از باطل.

وقال علی: أنا عبدالله وأخو رسوله وأنا الصدیق الأکبر لا یقولها بعدی الاّ کذاب؛[۱۶] من بنده خدا و برادر رسول خدا و راستگوی بزرگ هستم و هیچ کس لقب صدیق اکبر را بر خود ننهاد مگر آن که دروغ‌گوترین افراد است.

امیرالمؤمنین صدیق اکبر است و همسر ایشان فاطمه زهرا نیز صدیقه کبری است زیرا صدیقه کبری جز با صدیق اکبر هم شأن نیست و لذا اگر وجود مقدس امیرالمؤمنین نبودند، هیچ کس هم کفو و هم شأن فاطمه زهرا نبود.

قال الصادق: لفاطمه تسعه اسماء عند الله عزّوجلّ: فاطمه والصدیقه والمبارکه والطاهره والزکیه والرضیه والمرضیه والمحدثه والزهراء ثم قال تدری لأی شیء سمیت فاطمه قلت اخبرنی یا سیدی قال فطمت من الشّرّ ثم قال لو لا أن أمیرالمؤمین تزوجها لما کان لها کفو إلی یوم القیامه علی وجه الأرض آدم فمن دونه؛[۱۷] حضرت امام صادق فرمودند: حضرت فاطمه نزد خداوند متعال نه اسم دارند. فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، رضیه، مرضیه، محدثه و زهرا پس امام صادقبه راوی فرمودند: آیا می‌دانی چرا آن حضرت فاطمه نامیده شده‌اند؟ راوی عرض کرد: ای سرور من شما علت آن را برایم بازگو نمائید! امام صادق فرمودند: به دلیل آن که حضرت فاطمه از هر نوع شرّ و بدی دور بودند.

سپس امام صادق فرمودند:

اگر امیرالمؤمنین با حضرت فاطمه ازدواج نکرده بودند، تا روز قیامت هیچ شخصی که هم کفو و هم شأن حضرت فاطمه باشد برای ایشان پیدا نمی‌شد چه از فرزندان آدم و چه غیر آن.

در این روایت زیبا نام «صدیقه» برای حضرت فاطمه از جانب خداوند متعال انتخاب شده است و اسامی دیگر نیز هر کدام به نوعی مقامات فراوان حضرت فاطمه که یکی از آنها عصمت است را بیان می‌کنند و در آخر هم کفو بودن «صدیقه» با «صدیق» مطرح می‌شود.

لقب شریف و مبارک «صدیقه کبری» برای حضرت زهرا در روایات متعددی بیان شده است.

تناسب شأن صدیق و صدیقه در همه جا

مفضل از اصحاب امام صادق می‌گوید: از حضرت صادق پرسیدم: حضرت فاطمه را پس از شهادت چه کسی غسل داد؟ امام صادق فرمودند: امیرالمؤمنین. اما این سخن بر من گران آمد.[۱۸]

امام صادق متوجه شدند و فرمودند:

این سخن بر تو سخت نیاید، دلیل آن که حضرت علی مأمور غسل دادن حضرت صدیقه کبری، بود این بود که:

فانّها صدیقه ولم یکن یغسلها الا صدیق اما علمت ان مریم لم یغسلها الا عیسى؛[۱۹] به دلیل آن که فاطمه زهرا، صدیقه بودند و شایسته نیست کسی که مقام صدیقه را دارند جز صدیق غسل دهد. آیا نمی‌دانی که مریم (صدیقه) را کسی غسل نداد جز عیسی (صدیق)؟

فقال النبی: فجعل الله لی علیاً وزیراً واخاً… وزوجته الصدیقه الکبری ابنتی.[۲۰]

پیامبر اکرم در حدیثی مفصل، ضمن بیان خصوصیات و ویژگی‌ها نبوت و امامت فرمودند: خداوند متعال برای من برادر و وزیری انتخاب فرمود که آن شخص علی است و همسر او دختر من «صدیقه کبری» می‌باشد.

توصیه رسول خدا به اطاعت از فاطمه صدیقه

پیامبر اکرم در آخرین شب حیات خویش، اهل بیت را در کنار بستر خود جمع نموده و ضمن بیان حوادث ناگواری که پس از ارتحال ایشان رخ می‌دهد فرمودند:

یا علی إنی قد اوصیتُ فاطمه ابنتی باشیاء ولمدتها ان تلقیها إلیک فانفذها فهی الصادقه الصدوقه ثم ضمّها إلیه وقبل رأسها وقال فداک أبوک یا فاطمهُ فعلی صوتها بالبکاء…؛[۲۱] ای علی جان! من وصیت‌هایی را به فاطمه نمودم و به او سفارش نمودم که آن‌ها را به تو بگوید، پس تو هم او را اطاعت کن چرا که او صادق بلکه بسیار راستگوست! پس رسول خدا فاطمه را نزد خود نشانده و سر او را بوسیدند و فرمودند: پدرت به فدای تو ای فاطمه! پس صدای گریه فاطمه بلند شد … .

ملازم با صدیق و صدیقه

بنابراین اگر خداوند متعال در آیه «صادقین» به اهل ایمان توصیه می‌کند که همراه و ملازم با صادقین باشید. مصداق صادقین هیچ کس نمی‌تواند باشد، مگر امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا و اولاد معصوم ایشان و از همراهی با صادقین همان‌گونه که گذشت چیزی جز عصمت صادقین بدست نمی‌آید.[۲۲]

۴٫ آیه اجتباء

{وَ مِنْ آبائِهِمْ وَ ذُرِّیّاتِهِمْ وَ إِخْوانِهِمْ وَ اجْتَبَیْناهُمْ وَ هَدَیْناهُمْ إِلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ ذلِکَ هُدَى اللهِ یَهْدی بِهِ مَنْ یَشاءُ[۲۳] و از میان انبیاء الهی برخی از نیاکان و فرزندان و برادرانشان را فضیلت داده و از میان دیگران انتخاب کرده و برگزیدیم و آنان را به راه مستقیم هدایت کردیم و این هدایت خاص الهی است که هر کس از بندگانش را که اراده کند به آن هدایت می‌کند.

گزینش الهی و خالص گرداندن برخی بندگان و بهره‌مند نمودن آنان از هدایتی خاص، به روشنی بر عصمت و پاکی این بندگان دلالت می‌کند. اما از میان خاندان خاتم الانبیاء چه کسانی برگزیده شدند و به هدایت ویژه الهی رهنمون شدند.

{وَ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیّاتِنا قُرَّهَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِمامًا{.[۲۴]

پیامبر اکرم در خصوص آیه ذکر شده فرمودند: از جبرئیل سؤال کردم: منظور از «من ازوجنا» کیست؟ جبرئیل گفت: خدیجه پرسیدم منظور از «و من ذریاتنا» کیست؟ جبرئیل گفت: فاطمه پرسیدم منظور از «قرهًْ اعین» کیست؟ جبرئیل گفت: حسن و حسین پرسیدم منظور از «و اجعلنا للمتقین اماما» کیست؟ جبرئیل گفت: علی.[۲۵]

در این آیه شریفه مصداق ازواج النبی تنها حضرت خدیجه کبری معرفی شده و مصداق ذریه پیامبر، تنها فاطمه زهرا و مصداق قرهًْ اعین (نور چشمان رسول خدا) تنها حسن و حسین معرفی شده و مصداق آن کسی که شایستگی امامت بر اهل تقوی را دارد، تنها امیرالمؤمنین معرفی شده است. بنابراین اگر هر پیامبری از خاندان و اهل بیت خود برگزیده‌ای داشته، برگزیدگان خاتم الانبیاء از جانب خداوند متعال انتخاب و برگزیده شدند که یکی از آنان حضرت فاطمه زهرا است که طبق آیه «اجتباء» دارای مقام عصمت است.

۵٫ آیه مودّت

}قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نَزِدْ لَهُ فیها حُسْنًا إِنَّ اللهَ غَفُورٌ شَکُورٌ}؛[۲۶] ای رسول ما به مردم بگو: من در برابر ابلاغ رسالتم از شما هیچ اجر و مزدی نمی‌خواهم به جز مودت به نزدیکان از اهل بیتم را و هر کس کار نیکی انجام دهد بر کار خیر او بیفزائیم و به یقین خداوند بسیار آمرزنده و عطا کننده و سپاس‌گذار است.

خواستن اجر و مزد رسالت از طرف خاتم الانبیاء آن هم به دستور خداوند متعال نکته‌ای قابل توجه و مهم و از جهتی تعجب برانگیز است؛ زیرا هیچ یک از انبیاء الهی در برابر ابلاغ رسالت خویش اجر و مزدی طلب نکرد بودند بلکه با صراحت فرمودند:

{وَ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلاّ عَلی رَبِّ الْعالَمینَ[۲۷] من برای دعوت و رسالت خود هیچ اجر و مزدی از شما طلب نمی‌کنم، چرا که اجر و مزد من تنها بر عهده پروردگار جهانیان است.

دلیل درخواست اجر و مزد

خداوند متعال همان گونه که به پیامبر اکرم دستور می‌دهد که اجر و مزد رسالتش «مودهًْ فی القربی» را بخواهد، در آیات دیگر علت درخواست چنین اجر و مزدی را نیز بیان می‌کند و نیز به رسول خویش می‌فرماید که علت درخواست این اجر و مزد را برای مردم بیان کن.

{قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ إِنْ أَجْرِیَ إِلاّ عَلَی اللهِ وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ شَهیدٌ[۲۸] ای رسول ما به مردم بگو: اگر از شما اجر و پاداش در برابر ابلاغ رسالتم خواستم به خاطر خود شماست و البته اجر و مزد من تنها بر عهده خداوند است که او به همه چیز شاهد و گواه است.

و در آیه‌ای دیگر می‌فرماید:

{قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاّ مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلی رَبِّهِ سَبیلاً[۲۹] ای رسول ما به مردم بگو: من در برابر رسالت خویش اجر و مزدی نمی‌خواهم مگر آن که کسی بخواهد به سوی رضا و خشنودی پروردگار خویش راهی برگزیند.

بنابراین خاتم انبیاء نیز همانند سیره مستمر دیگر انبیاء الهی اجر و مزدی بر رسالت خویش نمی‌خواهد و اجر و مزد او را تنها خداوند متعال می‌تواند بدهد و اگر محبت و مهربانی پا نزدیکان خویش را به امر الهی طلب می‌کند، به خاطر نفع و سود شخصی نیست بلکه در حقیقت محبت مردم به اهل بیت باعث استمرار و بقاء رسالت است و نفع و سود آن به خود مردم و در نهایت به اصل آئین مقدس اسلام بر‌می‌گردد.

معنای مودت

آن چه خداوند متعال از امت اسلام خواسته مودت است که معنایی فراتر از محبت ظاهری و عادی دارد.

اجر و مزد زحمت‌های بیست و سه ساله و طاقت فرسای رسول خاتم چیزی نیست که تنها با یک محبت ظاهری و ساده تناسب داشته باشد. بلکه معنای مودت با تطبیق آیات سه گانه فوق در کنار هم مشخص می‌شود که بین آنها یک ارتباط صحیح و منطقی برقرار است و آن استمرار رسالت در امامت و خلافت اهل بیت و پذیرش ولایت آن بزرگواران و همراهی و تبعیت از آنان است.

مقام معظم رهبری «مدظله العالی» می‌فرماید: در بیانی زیبا در قرآن نسبت به امامت سه تعبیر وجود دارد:

  1. ولایت: } إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ{.[۳۰]
  2. اطاعت: } أَطیعُوا اللهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ{.[۳۱]
  3. مودت: }قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى{.[۳۲]

بحث مودت خیلی مهم است یعنی هم پذیرش ولایت و هم اطاعت.

مودت پشتوانه است. اگر این مودت نباشد همان بلائی بر سرامت اسلام خواهد آمد که در دوران‌های اول بر سر یک عده‌ای آمد که همین مودت را کنار گذاشتند و به تدریج اطاعت و ولایت هم کنار گذاشته شد. این مودت با بیان نمودن فضائل و مناقب اهل بیت و نقل مصیبت‌های اهل بیت حاصل می‌شود.[۳۳]

قربی چه کسانی هستند؟

بنابر نقل روایات متواتر که از طرق عامه و خاصه (شیعه و سنی) رسیده است منظور از «قربی»، همان نزدیکان رسول خدا و به تعبیر بهتر اهل بیت عصمت و طهارت هستند.

زمانی که اسیران کربلا را به شهر شام آوردند، پیرمردی از مردم شام که تحت تأثیر تبلیغات منفی دستگاه حکومتی قرار گرفته بود به اهل بیت توهین کرد، در این هنگام امام زین العابدین به او فرمودند: آیا آیه شریفه {قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی{ را خوانده‌ای؟ پیرمرد گفت: آری! امام سجاد فرمودند: ‌منظور از قربی ما اهل بیت هستیم. پیرمرد منقلب شد و با پشیمانی فراوان توبه نمود.[۳۴]

روایت دیگری را صاحب کتاب «فضائل الصحابه» ـ که از علمای بزرگ اهل سنت است ـ نقل می‌کند:

لما نزلت {قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى} قالوا: یا رسول‌الله! من قرابتک؟ من هولاء الذین وجبت علینا مودتهم؟ قال: علی و فاطمه و ابناهما و قالها ثلاثاً؛[۳۵] زمانی که آیه مودت نازل شد، اصحاب پرسیدند: یا رسول الله! منظور از اقوام و نزدیکان شما چه کسانی هستند که در این آیه آمده و مودت آنان بر ما واجب شده است؟! پیامبر اکرم سه مرتبه فرمودند: منظور از خویشان من در این آیه: علی و فاطمه و حسن و حسین هستند.

بنابراین اگر مودت اهل بیت که یکی از آنان حضرت فاطمه زهرا است واجب شده است. «آن هم مودتی که همراه با پذیرش ولایت و اطاعت همراه است» لازمه آن عصمت اهل بیت است. زیرا که پذیرش ولایت، اطاعت و مودت غیر معصوم آن هم به عنوان اجر و مزد رسالت خاتم الانبیاء قبیح و محال است. در نتیجه حضرت فاطمه زهرا در آیه مودت نیز در کنار اهل بیت قرار گرفته و در عصمت آنان نیز شریک است.

چه زیبا سروده است شاعر اهل بیت:

عصمت کبری

عصمت کبرای حق محبوبه داور یکی‌ست   پنج تن آل عبا را مرکز و محور یکی‌‌ست
علت ایجاد عالم ذات پاک احمد‌ است   فاطمه «ام اب» است و هر دو این مظهر یکی‌ست
گفت احمد: «بضعهًْ منی» به زهرا بارها   تا نماید هر دو را هم جان و هم پیکر یکی‌ست
عالمی شد نور باران از جمال ماه او   آسمان عشق و عصمت را چنین اختر یکی‌ست
در میان چهارده تن، فاطمه یکتا بود   سیزده سلطان دین را جمله تاج سر یکی‌ست
خاتم پیغمبران خود بوسه بر دستش زند   همسر و همکار حیدر آیت کوثر یکی‌ست
کیست غیر از او که آرد چون حسین و چون حسن   نیست مانندش که در عالم چنین مادر یکی‌ست
راضیه، مرضیه، زهرا و شفیعه، فاطمه   شأن این بانوی اول در صف محشر یکی‌ست‌
چون صدف دیوار و در بگرفت او را در میان   در همه دریای غم این نازنین گوهر یکی‌ست
آستان وحی را آتش زدند و کس نگفت   حرمت بیت‌الله و کاشانه حیدر یکی‌ست[۳۶]

از تمام آیاتی که در شأن حضرت فاطمه زهرا نازل شده می‌توان مقام عصمت را به صورت مستقیم یا غیرمستقیم (منطوق آیه یا مفهوم آیه) ثابت نمود که در اینجا تنها به بیان همین آیات اکتفا می‌کنیم و برای به دست آوردن مطالب بیشتر در این زمینه به کتاب‌هایی که در این رابطه نوشته شده است مراجعه کنید.[۳۷]

احادیث و روایات

یکی دیگر از ادله اثبات عصمت حضرت فاطمه زهرا صدیقه کبری احادیث و روایات متواتری است که از لسان شریف حضرات اهل بیت عصمت و طهارت صادر شده است. در برخی روایات، حضرت زهرا به صورت مشترک در کنار اهل بیت قرار دارند و همان‌گونه که عصمت آن بزرگواران ثابت می‌شود، عصمت حضرت زهرا نیز اثبات می‌شود مانند: حدیث ثقلین، حدیث سد الابواب، حدیث سفینه و…

برخی دیگر از روایات به صورت خاص در شأن حضرت فاطمه صادر شده است که مفهوم یا منطوق آن، عصمت بی‌نظیر عصمه الله الکبری حضرت فاطمه زهرا را مطرح می‌سازد که به برخی از این روایات اشاره می‌شود:

۱٫ پاره تن رسول خدا

روایات متعدد و متواتری از رسول خدا درباره حضرت فاطمه نقل شده که برخی از آن روایات عبارتند از:

فاطمه بضعه منی من سرها فقد سرنی ومن ساءها فقد ساءنی؛[۳۸] فاطمه پاره تن من است کسی که او را خشنود سازد مرا خشنود ساخته و کسی که او را ناخشنود سازد مرا ناخشنود ساخته است.

فاطمه بضعه منی من آذاها فقد آذانی ومن آذانی فقد آذی الله عزّوجلّ؛[۳۹] فاطمه پاره تن من است، کسی که او را اذیت کند مرا اذیت کرده و کسی که مرا آزار رساند خدا را آزار و اذیت نموده است.

فاطمه بضعه منی سخطها ما سخطنی ویرضینی ما ارضاها؛[۴۰] فاطمه پاره تن من است آن چه او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است و آن چه او را راضی کند مرا راضی کرده است.

فاطمه بضعه منی یریبنی ما أرابها ومن اغضبها فقد اغضبنی؛[۴۱] فاطمه پاره تن من است مرا نگران می‌سازد آن چه که او را نگران سازد و کسی که او را غضبناک سازد مرا غضبناک ساخته است.

فاطمه بضعه منی من آذاها فقد آذانی ومن آذانی فقد آذى الله ومن آذی الله اکّبه الله فی النار؛[۴۲] فاطمه پاره تن من است کسی که او را اذیت و آزار رساند مرا آزار رسانده است و کسی که مرا آزار رساند خدا را آزار رسانده است و کسی که خدا را آزار رساند خداوند متعال او را با صورت در آتش می‌اندازد.

یا فاطمه ان الله تبارک و تعالی لیغضب لغضبک یرضی لرضاک؛[۴۳] ای فاطمه! همانا خداوند تبارک و تعالی غضب می‌کند به خاطر غضب تو و راضی می‌شود به خاطر رضایت تو.[۴۴]

فاطمه بضعه منّی وهی نور عینی[۴۵]؛ وابناها ثمره فؤادی وبعلها نور بصری والائمه من ولدها امناء ربّی وحبل الممدود من اعتصم بهم نجا ومن تخلّف عنهم هوی؛[۴۶] فاطمه پاره تن من است و او نور چشمان من است و فرزندان او میوه قلب من هستند و شوهر او نور دیدگان من است و امامان از فرزندان او امین درگاه پروردگار من و ریسمان متّصل خداوند بین آسمان و زمین هستند. کسی که به آنان پناه برد نجات یافته و کسی که با آنها مخالفت کند هلاک شده است.

فاطمه بضعه منّی من آذاها فقد آذانی ومن غاظها فقد غاظنی ومن سرّها فقد سرّنی؛[۴۷] فاطمه پاره تن من است، کسی که او را آزار رساند مرا اذیت و آزار رسانده است و کسی که او را به خشم آورد مرا به خشم و غضب آورده و کسی که او را شادمان سازد مرا شادمان سازد.

فاطمه بضعته منّی، یؤذینی ما یؤذیها و ینصبنی ما ینصبها؛[۴۸] فاطمه پاره تن من است مرا آزار می‌دهد آن چه که او را آزار دهد و مرا محزون می‌کند آن چه که او را محزون کند.

فاطمه بضعه منّی یقبضنی ما یقبضها ویبسطنی ما یبسطها؛[۴۹] فاطمه پاره تن من است گرفته می‌سازد مرا آنچه که او را گرفته سازد و شادمان و گشاده روی می‌سازد مرا آنچه که او را شادمان سازد.

فاطمه بضعه منّی وهی روحی اللتی بین جنبیّ یسؤونی ما ساءها ویسرّنی ما سرّها؛[۵۰] فاطمه پاره تن من است و او روح و روان من در بین وجود من است نگران می‌سازد مرا آنچه که او را نگران می‌سازد و خوشحال و مسرور می‌سازد مرا آن‌چه او را خوشحال و مسرور سازد.

همچنین روایات زیادی با مضامین فوق در منابع فریقین (شیعه و سنی) از رسول خدا وارد شده که همگی شأن و جایگاه حضرت فاطمه زهرا را نزد پیامبر اکرم به روشنی نشان می‌دهد؛ علاوه بر آن که برخی روایات یاد شده مقامات عالیه حضرت زهرا را می‌رساند. به عنوان مثال وقتی رسول خدا می‌فرمایند: فاطمه روح و روان من در بین دو پهلوی من است، عظمت فوق العاده‌ای را مطرح می‌سازند.

حضرت آیت الله وحید خراسانی در این باره فرموده‌اند:

روح پیامبر اکرم متصف به دو ویژگی منحصر به فرد است: ۱٫ علم و دانش ۲٫ عمل و عبادت. و حضرت فاطمه دارای چنین روح و روانی است، یعنی علاوه بر علم و دانش رسول خدا، عمل و عبادت ایشان را نیز دارا هستند.

معنای دیگری هم از این روایت به ذهن ما می‌رسد، یعنی وجود پیامبر اکرم دو بعد نبوت و ولایت را دارا هستند، وقتی حضرت زهرای اطهر روح و روان رسول خدا در دو جهت (دو پهلو) باشند یعنی هم ویژگی‌های رسالت و نبوت را دارند و هم ویژگی‌های امامت و ولایت را دارا هستند. تمام شئونات نبوت و تمام شئونات امامت.

در برخی روایات هم رسول خدا فرموده‌اند فاطمه قلب من است!

خرج النبی وهو آخذ بید فاطمه فقال: من عرف هذه فقد عرفها ومن لم یعرفها فهی فاطمه بنت محمّد وهی بضعه منّی وهی قلبی وروحی التی بین جنبی فمن آذاها فقد آذانی ومن آذانی فقد آذى الله؛[۵۱] روزی رسول خدا در حالی که حضرت فاطمه خردسال بودند، دست او را گرفته بودند و از خانه خارج شده، و چنین فرمودند: کسی که فاطمه را می‌شناسد که می‌شناسد، اما اگر کسی او را نمی‌شناسد بداند  که او فاطمه دختر محمّد است. او پاره تن من است. او قلب من است. او روح و روان من در بین دو پهلوی من است. پس کسی که او را اذیت کند مرا اذیت نموده و کسی که مرا اذیت و آزار رساند خداوند متعال را اذیت نموده است.

قلب و روح در آیات و روایات معانی متعددی دارند؛ اما در این روایت قلب به معنای عقل است. به این معنا که رسول خدا می‌فرمایند: فاطمه عقل من است، عقل پیامبر اکرم عقل کل و عقل نخستین است و این عظمتی بی‌نظیر برای حضرت زهرای مرضیه می‌باشد.

حضرت فاطمه پاسخ می‌دهد

یکی از مواردی که این حدیث شریف از لسان رسول خدا صادر شد زمانی بود که پیامبر اکرم در جمع مسلمین سؤال نمودند: چه چیزی برای زنان بهترین است؟ هر یک نظر خود را گفتند، اما امیرالمؤمنین نزد حضرت فاطمه زهرا رفته و همین سؤال را نمودند و حضرت زهرا فرمودند: پاسخ این سؤال نزد من است. برای زنان بهترین چیز آن است که مردان نامحرم او را نبیند و او نیز مردان نامحرم را نبیند. امیرالمؤمنین جواب را خدمت رسول خدا بردند رسول خدا فرمودند:‌ این جواب را از کجا آوردی؟ امیرالمؤمنین فرمودند: از جانب فاطمه زهرا! رسول خدا شادمان شده و فرمودند: فاطمه بضعته منّی.[۵۲]

نکات قابل توجه

نکته اول: اگر امیرالمؤمنین به سؤال رسول خدا پاسخ نمی‌دهند و به سراغ حضرت فاطمه زهرا می‌روند، نه به دلیل آن که جواب مسئله را نمی‌دانستند بلکه هدف این بود که در ابتدا مسئله‌ای که مربوط به زنان است از سرور بانوان سؤال شود. ضمن آن که جایگاه حضرت فاطمه زهرا نیز مشخص شود هم چنین به دلیل ماندگاری این مسئله مهم تربیتی در ذهن مخاطبان، رسول خدا از روش پرسش و پاسخ استفاده نمودند.

نکته دوم: منظور از دیده نشدن توسط نامحرمان و ندیدن نامحرمان، قطع ارتباط کامل و صد در صد با جامعه نیست بلکه قطع هرگونه ارتباط با نامحرم است و بهترین و ایده آل ترین حالت ممکن برای بانوان ارتباط با واسطه و در حدّ ضرورت با جامعه بیرونی است به گونه‌ای که حریم محرم و نامحرم به طور کامل حفظ و رعایت شود.

عصمت عصاره روایات

از مضمون این روایات به این جمع‌بندی می‌رسیم که حضرت فاطمه زهرا اشتراکات فراوانی با وجود مقدس رسول خدا دارند. بعضی علم، عقل، ولایت، عصمت و … در حضرت فاطمه زهرا تجلّی نموده است.

این روایات تنها مسئله رابطه پدر و فرزندی نیست که بگوئیم، رسول خدا به فاطمه که یگانه دختر و تنها فرزندش است علاقه و محبت فراوان دارد؛ بلکه او در عقل، قلب، روح و روان رسول خدا، آن هم عقل کل، قلب عالم هستی و روح جهان هستی اشتراک دارد. گذشته از آن وقتی سرور و شادی زهرای مرضیه، سرور و شادی خداوند متعال و خشم و غضب او یا اذیت و آزار او، خشم و سرور و غضب و آزار و اذیت خداوند متعال باشد، مسئله بسیار فراتر از این می‌شود و این مطلب جز با عصمت سازگار نیست،  چگونه می‌شود خشم و غضب یا اذیت و آزار غیرمعصوم مساوی با اذیت و آزار خداوند متعال باشد. کسی که خطایی از او سر زند، امر به معروف و نهی از منکر او واجب است و چه بسا با همین امر و نهی ساده ناراحت شود، اشکالی هم ندارد، چرا که خطا کرده و باید او را نهی کرد.

اما در این روایات به طور مطلق از هر نوع ایذاء و ناراحتی حضرت زهرا نهی شده است، یعنی به طور مطلق هیچ‌گونه خطا و لغزشی از او سر نمی‌زند که امر و نهی ایشان لازم شود.

قال علی: أمرنا رسول اللهان نلقی أهل المعاصی بوجوه مکفهره؛[۵۳] امیرالمؤمنین فرمودند: رسول خدا به ما امر فرموده که با اهل خطا و معصیت با چهره‌های عبوس و گرفته برخورد کنیم.

از طرفی احترام و اکرام به تمام ذریه رسول خدا توصیه شده است،

قال رسول الله: احبّوا أولادی الصالحون لله والطالحون لی وعنه من اکرم أولادی فقد أکرمنی؛[۵۴] پیامبر اکرم فرمودند: فرزندان مرا دوست بدارید، صالحین آنها را به خاطر خدا و بدکاران آنها را به خاطر من و نیز فرمودند: هر کس اولاد مرا اکرام کند مرا اکرام نموده است.

اما باید توجه داشت که عمومات نهی از منکر یا رسوا نمودن اهل بدعت شامل حال آنان (سادات) نیز می‌شود.

بنابراین اگر کوچک‌ترین اذیت و کم‌ترین آزار حضرت فاطمه زهرا حرام و هر نوع امر و نهی ایشان جایز نیست، نشان دهنده عصمت مطلق آن حضرت است.

اعتراف علمای اهل سنت

ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه ضمن نقل جریان فدک با استناد به روایت رسول خدا که فرمودند: فاطمه پاره تن من است و هر کس او را اذیت کند مرا اذیت نموده و هر کس مرا اذیت کند خدا را اذیت نموده است چنین می‌نویسد:

وهذا یدل علی عصمتها لانها لو کانت ممن تقارف الذنوب لم یکن من یؤذیها مؤذیاله علی کل حال بل کان متى فعل المستحق من ذمّها أو اقامه الحد علیها… .[۵۵]

این روایت دلالت می‌کند بر عصمت حضرت فاطمه زهرا زیرا اگر او از کسانی است که مرتکب گناه و معصیت می‌شود اذیت و آزار او اذیت و آزار رسول خدا نبود ـ آن هم در همه حالات و به طور مطلق ـ بلکه اگر از او گناه سر می‌زد، مستحق اذیت و آزار و مذمت یا اقامه حد بر او بود… .[۵۶]

نتیجه‌‌ی آزار اولاد حضرت زهرا

سمهودی ـ از علمای اهل تسنن[۵۷] ـ می‌گوید:

من آذی شخصاً من اولاد فاطمه أو اغضبه فقد جعل نفسه عرضه لهذا الخطر العظیم. هذا الحدیث فاطمه بضعه منّی یدلّ علی من سبّها کفر ومن صلّی علیها فقد صلّی إلی أبیها وان أولادها مثلها لأنهم بضعه منها؛[۵۸] هرکس یکی از فرزندان حضرت فاطمه را اذیت کند یا او را خشمگین سازد در حقیقت جان خود را در معرض خطر بزرگی قرار داده است و این حدیث رسول خدا که فرموده‌اند: فاطمه پاره تن من است. دلالت می‌کند بر این که هر کس به فاطمه ناسزا بگوید کافر است و هر کس بر او درود و سلام فرستد بر پدرش رسول خدا سلام و درود فرستاده است و این ثابت می‌کند که اولاد فاطمه همانند او هستند چرا که آنان نیز پاره تن فاطمه هستند.[۵۹]

چه کسانی حضرت فاطمه را اذیت نمودند؟!

با توجه به روایات متعددی که درباره عظمت و شأن فاطمه زهرا وارد شده است و همچنین روایاتی که به نتیجه اذیت و آزار رساندن به ایشان ـ که در حقیقت باعث رنجش خاطر رسول خدا و خشم و غضب خداوند متعال است ـ و همچنین اعتراف علمای اهل سنت به صحیح بودن این روایات و پذیرش نتیجه آنها باید از آنان سؤال کرد؛ کسانی که حضرت زهرا را با غصب خلافت و غصب فدک اذیت کردند و خانه او را آتش زدند و باعث اذیت و آزار حضرت فاطمه شدند چه عاقبتی دارند؟!

علت شهادت حضرت زهرا

مرحوم علامه محمد تقی مجلسی روایتی را از منابع اهل سنت نقل می‌کند: زمانی که حضرت فاطمه از غاصبان خلافت حقّ خود را طلب نمودند ـ آن هم حقی که خداوند متعال به ایشان عطا نموده بود (فدک)، ـ و برای اثبات حقانیت خویش امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین و ام ایمن را به عنوان گواهان و شاهدان این حقانیت ارائه نمودند، آن دو نفر شهادت این بزرگواران را نپذیرفتند. از این رو حضرت فاطمه در مقابل مهاجرین و انصار فرمودند:

ألستم سمعتم أبی یقول فاطمه بضعه منی من آذاها فقد آذانی ومن آذانی فقد آذی الله؟ فقالوا: نعم! فقالت: اللّهمّ اشهد أنهما آذیانی واشارت إلی أبی بکر وعمر ولاجل هذه العداوه قتلوها…؛[۶۰] آیا از پدرم رسول خدا نشنیدید که فرمودند: فاطمه پاره تن من است و کسی که او را اذیت کند در حقیقت مرا آزرده و کسی که مرا اذیت کند در حقیقت خداوند متعال را آزرده است؟ مهاجرین و انصار گفتند: آری شنیدیم! در این هنگام حضرت فاطمه فرمودند: خدایا شاهد باش این دو نفر (ابوبکر و عمر) مرا اذیت نمودند. این امر باعث کینه و دشمنی آنان با حضرت فاطمه شد و به همین دلیل او را به شهادت رساندند.[۶۱]

در برخی روایات هم وارد شده است که آن دو نفر برای جلب رضایت حضرت زهرا و به اصطلاح عذرخواهی به خانه حضرت فاطمه رفتند و سلام کردند اما آن حضرت جواب سلام آن دو نفر را ندادند و به آنها فرمودند: آیا سخن پدرم را درباره رضایت و غضب من نشنیده‌اید آن دو نفر اعتراف کرده و گفتند: آری! سپس حضرت صدیقه کبری فرمودند: خدایا شاهد باش این دو نفر مرا اذیت کردند و من شکایت آنها را به تو و رسول تو می‌کنم و هرگز از آنها راضی نمی‌شوم تا زمانی که پدرم رسول خدا را ملاقات کنم.[۶۲]

نتیجه خشم و غضب الهی

بنابراین مشخص شد که آزار و اذیت حضرت زهرا  به طور قطع و یقین حرام است ـ آن هم نه حرام عادی و معمولی، بلکه در حدّ آزار و اذیت رسول خدا و آزار و اذیت خداوند تبارک و تعالی ـ پس ایذاء حضرت فاطمه با افراد معمولی حتی با مؤمنین دیگر نیز تفاوت دارد و موجب کفر و دخول ابدی در جهنم است، زیرا که خداوند متعال با صراحت می‌فرماید:

{إِنّ الّذِینَ یُؤْذُونَ اللهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِی الدّنْیَا وَالْآخِرَهِ وَأَعَدّ لَهُمْ عَذَاباً مّهِیناً[۶۳] آنان که خدا و رسولش را آزار و اذیت می‌‌رسانند خداوند متعال هم آن‌ها را در دنیا و آخرت لعنت و از رحمت خود دور نموده است، علاوه بر آن که برای آنان عذابی با ذلّت و خواری مهّیا ساخته است.

از آنجا که رنجش خاطر فاطمه و خشم و غضب او، رنجش خاطر و خشم و غضب رسول خدا و خداوند متعال را به دنبال دارد و خداوند متعال نیز فرموده:

{وَمَن یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوَی[۶۴] هرکس که خشم و غضب من بر او فرود آید به حقیقت خوار و نابود خواهد شد.

علاوه بر روایاتی که ذکر شد، روایات فراوان دیگری نیز در خصوص اشتراکات حضرت فاطمه زهرا با رسول خدا نیز وارد شده است که از جمله این اشتراکات، در سرور، در وصل، در قطع، رضا، خشنودی، جفا و ستم و… که همگی جایگاه ویژه و عظمت خاص فاطمه زهرا را نه تنها در عالم اسلام بلکه در عالم هستی نشان می‌دهد. از این رو و در زیارت آن بانوی بی‌نشان نیز همین مطالب را می‌خوانیم:

زیارت حضرت فاطمه زهرا

السّلام علیک یا فاطمه بنت رسول الله ورحمه الله وبرکاته صلّی الله علیک وعلى روحک وبدنک أشهد أنک مضیت علی بینّه ربّک وانّ من سرّک فقد سرّ رسول الله ومن جفاک فقد جفا رسول الله ومن آذاک فقد آذی رسول الله ومن وصلک فقد وصل رسول الله ومن قطعک فقد قطع رسول الله لانّک بضعه منه وروحه الّذی بین جنبیه کما قال’.

آن‌گاه در جهت همراهی با حضرت فاطمه که همراهی با رسول خدا است می‌گوئیم:

أشهد الله ورسله وملائکته انی راض لمن رضیت عنه ساخط علی من سخطت علیه متبرئ ممن تبرأت منه موال لمن والیت معاد لمن عادیت مبغض لمن ابغضت محبّ لمن احببت وکفی بالله شهیداً وحسیباً وجازیاً ومثیباً؛[۶۵] سلام بر تو ای فاطمه دختر رسول خدا که رحمت و برکات خداوند بر تو و بر جسم و جان تو باد. گواهی می‌دهم که چون تو از جهان رفتی با مقام یقین و دلیل روشن از جانب پروردگار خویش بودی و هر کس تو را مسرور و شاد ساخت رسول خدا را شاد و مسرور ساخته و هر کس در حق تو ظلم و جفا کرد به رسول خدا ظلم و جفا کرده و هر که تو را آزرده کرد رسول خدا را آزرده کرده است و هر که با تو پیوست به رسول خدا پیوسته است و هر که از تو برید از رسول خدا بریده است، چرا که تو پاره تن پیامبر خدا و روح مقدس آن بزرگوار در میان وجود او هستی همان‌گونه که پیامبر اکرم چنین فرمودند.

من نیز خدا و رسول او و فرشتگان الهی را شاهد و گواه خود قرار می‌دهم که از کسی که شما راضی هستید راضی باشم و هم چنین از کسی که شما خشمگین هستید من هم خشمگین باشم. بیزارم از آن که شما از او بیزار هستید. دوستم با آن‌که شما با او دوست و دشمنم با هر آن که شما با او دشمن هستید، ناراضی و غضبناک هستم از هر آن که شما از او ناراضی و غضبناک هستید و محبوب من است هر آن که محبوب شماست و بر راستگویی و صداقت من خداوند متعال شاهد است و شهادت او کافی است که حساب کننده اعمال و جزا دهنده و ثواب بخشنده نیز اوست.

نکات زیبای زیارت حضرت فاطمه زهرا
  1. این زیارت نتیجه تمام مباحثی است که در باب عصمت حضرت فاطمه زهرا بیان شد.
  2. تمام فرازهای این زیارت نامه، برگرفته از احادیث رسول خدا است.
  3. این زیارت نامه زیارت کننده را در جهت همراهی با حضرت فاطمه زهرا که همان همراهی با رسول خدا است راهنمایی و ارشاد می‌کند.
آثار فقهی ایذاء حضرت زهرا

با توجه به اهمیت مضاعف خشنودی و عدم رضایت حضرت فاطمه زهرا و آثار دنیوی و اخروی آن، فقهای عظام شیعه ایدهم الله تعالی در خصوص آثار فقهی ایذاء، فتاوایی را صادر نموده‌اند مانند: منع ازدواج با دو علویه. بنابراین نظریه که برگرفته از روایات ایذاء و نیز روایاتی در خصوص ازدواج با دو علویه مطرح گردیده، ازدواج یک مرد با دو زن علویه در یک زمان ولو آن که خواهر هم نباشند ممنوع است که البته بنابر نظر مشهور فقهاء مکروه و بنابر نظر برخی دیگر از فقهاء حرام است.[۶۶] و فرقی نمی‌کند که شوهر آنان خود از سادات باشد یا غیر سادات.

مرحوم صدوق روایتی را در این خصوص نقل کرده است:

عن حمّاد قال سمعت ابا عبدالله یقول: لا یحلّ لأحد أن یجمع بین الاثنتین من ولد فاطمه أن ذلک یبلغها فیشقّ علیها قال قلت یبلغها قال: أی والله؛[۶۷] حمّاد می‌گوید از امام صادق شنیدم که می‌فرمودند: برای هیچ کس جایز نیست که بین دو نفر از اولاد حضرت فاطمه جمع کند (با دو علویه ازدواج کند) چرا که (اگر حرمت آنها رعایت نشود و باعث آزار آن‌ها شود) این آزار به حضرت فاطمه می‌رسد و از آن ناراحت می‌شوند، حمّاد می‌گوید: عرض کردم: واقعاً (آزار آن دو) به آن حضرت می‌رسد؟ امام صادق فرمودند: به خدا سوگند آری!

در روایت دیگر آمده که حسن ابن حسن از دختر مسور خواستگاری می‌کند. مسور می‌گوید برای من افتخار است که دخترم را به شما خاندان اهل بیت بدهم اما روایتی شنیده‌ام که رسول خدا فرمودند: «فاطمه بضعه منی من آذاها فقد آذانی» و چون خانم شما علویه است و دختر من نیز علویه است بیم آن دارم که این ازدواج موجب آزار این دو علویه شود و آزردگی آنان باعث آزردگی حضرت فاطمه شود و موجب دخول در جهنم شود. حسن ابن حسن که از نوادگان امام حسن مجتبی بود سخن مسور را پذیرفت و از این ازدواج منصرف شد.[۶۸]

استنباط مقام عصمت از مجموع این روایت‌ها و صدها روایت دیگر که در شأن بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا وارد شده، برداشتی حداقلی و از بدیهی‌ترین بدیهیات و اوضح واضحات است که راهنمای اهل خرد خواهد بود.

 

مطالب بیشتر در این زمینه به کتاب‌هایی که در این رابطه نوشته شده است مراجعه کنید.[۶۹]

 

[۱]. عوالم العلوم و المعارف و الاحوال من آلایات و الاخبار و الاقول، ج ۱۱، ص۷٫

[۲]. مراجعه کنید: ریاحین الشریعه، ج ۱، ص ۱۵۲٫

[۳]. در حدیث شریف کساء وقتی خداوند متعال به معرفی اهل کساء می‌پردازد، محور ایشان را حضرت فاطمه زهرا قرار داده و می‌فرماید: آنان فاطمه و پدر فاطمه، و شوهر فاطمه و فرزندان فاطمه هستند.

[۴]. کوثر / ۱ـ۳٫

[۵]. مراجعه کنید: فاطمه کوثر رسول، اثر استاد حسین گنجی، ص ۱۱۰٫

[۶]. احزاب / ۳۳٫

[۷]. مراجعه کنید: آیات ولایت در قرآن، ج ۴، ص ۴۲ ـ ۶۹٫

[۸]. فاطمهًْ الزهراء، علامه امینی، ص ۱۹٫

[۹]. توبه/ ۱۱۹٫

[۱۰]. همین کتاب، ص ۱۲۴٫

[۱۱]. مریم/ ۴۱٫

[۱۲]. مریم/ ۵۶٫

[۱۳]. مائده/ ۷۵٫

[۱۴]. عیون اخبار الرضا×، ج ۱، ص ۱۲۶٫

[۱۵]. کتاب المزار للمفید، ص ۷۸٫

[۱۶]. الخصال، ج ۲، ص ۴۰۲٫

[۱۷]. الامالی للصدوق، ص ۵۹۲٫

[۱۸]. گویا راوی تصور کرده با وجود افرادی مانند: ام سلمه، ام ایمن، اسماء بنت عمیس، چرا امیرالمؤمنین× باید حضرت فاطمه را غسل دهند.

[۱۹]. الکافی، ج ۱، ص ۴۵۹٫

[۲۰]. بحارالانوار، ج ۳۸، ص ۹۲٫

[۲۱]. بحار الانوار، ج ۲۲، ص ۴۹۱٫

[۲۲]. همین کتاب، ص ۱۲۰٫

[۲۳]. انعام / ۸۷ و ۸۸٫

[۲۴]. فرقان / ۷۴٫

[۲۵]. شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج ۱، ص۵۳۹٫

[۲۶]. شوری / ۲۳٫

[۲۷]. سوره شعراء آیات ۱۰۹ـ۱۲۷ـ۱۴۵ـ۱۶۴ـ۱۸۰٫ این سخن از قول انبیاء الهی حضرت نوح، هود، صالح، لوط و شعیب در قرآن مطرح شده است.

[۲۸]. سبأ / ۴۷٫

[۲۹]. فرقان / ۵۷٫

[۳۰]. مائده / ۵۵٫

[۳۱]. نساء / ۵۹٫

[۳۲]. شوری / ۲۳٫

[۳۳]. نشریه امام شناسی، شماره ۲۹، ص۱٫

[۳۴]. الامالی للصدوق، ص۱۶۶؛ الدرالمنثور، ج ۶، ص۷٫

[۳۵]. به آیات ولایت در قرآن، ص۱۸۹، به نقل از احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج ۳، ص۲ و الدرالمنثور للسیوطی، ج ۶ ص۷٫

[۳۶]. ای اشک‌ها بریزید، دیوان حسان، ص۸۲٫

[۳۷]. برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به کتاب: فاطمه کوثر رسول اثر استاد حسین گنجی، فاطمه الزهرا بهجهًْ قلب المصطفی اثر احمد رحمانی همدانی، مام فضیلت‌ها، اثر عباس اسماعیلی یزدی، چشمه در بستر اثر سید مسعود پور سیدآقایی و ریاحین الشریعه، ذبیح الله محلاتی.

[۳۸]. الامالی للطوسی، ص ۲۴٫

[۳۹]. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۶، ص ۲۷۳٫

[۴۰]. همان، ص ۲۷۸٫

[۴۱]. الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم، ج ۲، ص ۲۸۲٫

[۴۲]. عوالی اللئالی العزیزهًْ من الاحادیث الدینیه، ج ۴، ص ۹۳٫

[۴۳]. الامالی للصدوق، ص۳۸۴٫

[۴۴]. شخصی به نام صندل خدمت امام جعفر صادق× آمده و از این روایت اظهار تعجب نمود. امام صادق× به او فرمودند:‌ چگونه است که شما روایتی نقل می‌کنید که خداوند به غضب بنده مؤمنش غضب می‌کند و به رضایت او راضی می‌شود، آیا فاطمه زهرا مومنه نبود!؟ گفت: الله اعلم حیث یجعل رسالته.

[۴۵]. الطرائف، ص ۳۸۱٫

[۴۶]. اثبات الهداهًْ بالنصوص والمعجزات، ج ۲، ص ۲۵۸٫

[۴۷]. بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۶۲٫

[۴۸]. اثبات الهداهًْ بالنصوص و المعجزات، ج ۳، ص۳۷۵٫

[۴۹]. عوالم العلوم والمعارف والاحوال من الآیات والاخبار والاقوال، ج ۱۱، ص ۱۴۴٫

[۵۰]. بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۶۲٫

[۵۱]. مرآهًْ العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج ۵، ص ۳۱۷٫

[۵۲]. کشف االغمهًْ فی معرفهًْ الائمه، ج۱، ص۴۶۶٫

[۵۳]. الکافی، ج ۵، ص ۵۹٫

[۵۴]. مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل، ج ۱۲، ص ۳۷۶٫

[۵۵]. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۶، ص ۲۷۳٫

[۵۶]. عجیب است از ابن ابی الحدید که از یک سو چنین سخنانی می‌گوید و از طرفی دیگر عملکرد غاصبان فدک را توجیه می‌کند، مرحوم بافقی در عالم رؤیا خدمت حضرت زهرا می‌رسند و نسبت به سرنوشت ابن ابی الحدید معتزلی سؤال می‌کند، حضرت زهرا می‌فرمایند: «انّه فی النار! انّه فی النار!».

[۵۷]. صاحب کتاب فرائد السمطین و کتاب وفاء الوفاء.

[۵۸]. جواهر العقدین، باب ۱۱، ص۳۵۱٫

[۵۹]. البته مشخص است تمام اولاد حضرت فاطمه چنین نیستند، آیا افرادی مانند سید قطب که در تفسیر خود فی ضلال القرآن می‌نویسد آیه {لا تقربوا الصلاه وانتم سکاری} (نساء / ۴۳) درباره امیرالمؤمنین× نازل شده است!! نیز شامل این روایات می‌شود یا همان‌گونه که در روایات فرموده‌اند اهل بدعت را رسوا کنید باید نکوهش و سرزنش شود؟! و یا آن که در سیادت آنان باید تردید نمود؟!

[۶۰]. روضهًْ المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج ۸، ص ۵۸۸٫

[۶۱]. روایات مختلفی در باب شکایت حضرت فاطمه زهرا از غاصبان خلافت با استناد به این روایت در کتب معتبر اهل سنت مانند صحیح بخاری و مسلم و… نقل شده است.

[۶۲]. کتاب سلیم بن قیس هلالی، ج ۲، ص ۸۶۹ .

[۶۳]. احزاب/ ۵۷٫

[۶۴]. طه/ ۸۱ .

[۶۵]. زیارت حضرت فاطمه زهرا نزد روضه مقدسه مسجد النبی به نقل از مفاتیح الجنان، البلد الامین، مصباح المتهجد.

[۶۶]. «الأقوى جواز الجمع بین فاطمیین على کراهه وذهب جماعه من الأخباریه إلى الحرمه والبطلان بالنسبه إلى الثانیه ومنهم من قال بالحرمه دون البطلان. فالأحوط الترک. ولو جمع بینهما فالأحوط طلاق الثانیه أو طلاق الأولى وتجدید العقد على الثانیه بعد خروج الأولى عن العده» (العروهًْ الوثقى، باب النکاح، المحرمات بالمصاهره، مسئله ۵۰).

«وقال الخوئی: فلا مناص عن القول بالحرمه نعم الحرمه تکلیفیه لا وضعیه کما یظهر بالتأمل» (العروهًْ الوثقى من منشورات جامعهًْ المدرسین، ج ۵، ص ۵۶۲).

[۶۷]. علل الشرایع، ج ۲، ص ۵۹۰٫

[۶۸]. احقاق الحق، ج ۱۰، ص۲۰۱٫

[۶۹]. برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به کتاب: فاطمه کوثر رسول اثر استاد حسین گنجی، فاطمه الزهرا بهجهًْ قلب المصطفی اثر احمد رحمانی همدانی، مام فضیلت‌ها، اثر عباس اسماعیلی یزدی، چشمه در بستر اثر سید مسعود پور سیدآقایی و ریاحین الشریعه، ذبیح الله محلاتی.

منبع: برگرفته از کتاب امام شناسی استاد گنجی جلد۲: اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی

http://shiastudies.com/fa

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.