جنایتهاى وهابیت تکفیرى در کربلا و نجف با تأکید بر دوره اول
احمد کوثرى (باغچقى)*[۱]
چکیده
وهابیان براى دست یافتن به جایگاه فرماندهى در اسلام و تملک حرم مکه و مدینه، نیاز شدیدى به پشتوانه مالى داشتند. آنها عراق و عتبات مقدسه را بهترین مکان براى به دست آوردن ثروت تشخیص دادند، زیرا شاهان شیعه ایرانى، خصوصاً نادرشاه افشار به این مکانها بسیار توجه داشتند و در آنها سرمایهگذارى فراوان مىکردند. بنابراین، با تکیه بر حکمى که از «محمد بن عبدالوهاب» براى تخریب اماکن مقدسه در دست داشتند، حمله به نجف و کربلا و غارتگرى این مکانها را در پیش گرفتند که در کربلا، علاوه بر هتک حرمت حرم سبط پیامبر اسلام (ص)، به غارت اموال حرم و مردم شهر و هتک ناموس زنان و کشتارهاى وحشیانهاى روى آوردند. آنان در حمله به نجف اشرف- با وجود حملههاى متعدد به این شهر- کارى از پیش نبردند. در مقاله حاضر، به شرح جنایتهاى وهابیان در این دو شهر مقدس مسلمانان جهان پرداخته مىشود.
کلیدواژگان: جنایتهاى وهابیت، حمله به کربلا، حمله به نجف، قتل و غارت وهابیت، تخریب اماکن مقدس.
مقدمه
سعودیان وهابى، در پایان مراسم حج در سال ۱۲۱۴ ق، با توجه به درگیرىهایى که دامنگیر دولت عثمانى شده و قدرت آنان را تضعیف کرده بود، به فکر افتادند که مسیر فتوحات خود را به خارج از شبه جزیره عربستان گسترش دهند. آنها در این مسیر، عراق را بهترین مکان براى تهاجمها و غارتگرى خود یافتند، زیرا در این کشور، عتباتى سرشار از طلاها و اموال گوناگون وجود داشت. عتبات مقدس عراق، علاوه بر کمکهاى فراوان مردمى، ثروتهاى زیادى نیز داشت که از عهد نادرشاه جهت ساخت و نگهدارى این مکانها و طلااندازى گنبد، منارهها و ایوانها هزینه شده بود[۲] و در دوره پس از او نیز، هدایاى گرانبهاى شاهان زندیه[۳] و قاجار[۴] به این مکانها تعلق یافته بود. این ثروتها توجه سعودیان وهابى را به این مکانهاى مقدس جلب کرد تا با غارت آنها، پایههاى نوپاى حکومت خود را قدرت بخشند. بدین ترتیب، یکى از مورخان مدافع وهابیت نیز در شرح علل حمله وهابیت به عتبات مقدسه (کربلا) نقل کرده است:
سعود بن عبدالعزیز مىخواست که با به چنگ آوردن اموال عتبات عراق (کربلا)، سپاهش را تقویت کند تا بتواند مالک حرم مکه و مدینه هم بشود و حکومت خود را بدین وسیله در جهان اسلام گسترش دهد.[۵]
از جنبه دیگر، انهدام گنبد و بارگاه «تربت حسینى» و «علوى» هم احساسات مذهبى شاخه وهابى این مجموعه را تسکین مىداد.[۶] آنان که توانسته بودند با تکیه به آموزههاى شیخ محمد بن عبدالوهاب، براى حمله به بقاع شریف و تخریب ابینه آنها، چه درکربلا و نجف و چه در مکه و مدینه، مجوز شرعى به دست آورند[۷]، تهاجمهاى خود را به عراق و خصوصاً شهرهاى کربلا و نجف آغاز کردند و هرچند در نجف اشرف به توفیقى دست نیافتند، اما در حمله به کربلاى معلا، جنایتهاى بى نظیرى در کارنامه خود ثبت نمودند.
البته در این بین نباید از بى تدبیرى و حمایتهاى دولت عثمانى از سعودیان براى تبدیل بحران وهابى- عثمانى به بحران وهابى- شیعى به سادگى عبور کرد و عوامل بیرونى، مانند مشورتهاى رسمى دولت بریتانیا با امراى سعودى نجد و تفاهمهاى بین آنان را نیز نباید فراموش کرد.[۸] با این مقدمه به سراغ بررسى جنایتهاى وهابیان در کربلا و نجف مىرویم.
جنایتهاى وهابیان در کربلا
عملیات تهاجم وهابیان به کربلا در دوران حکومت عبدالعزیز با لشکرى که وى از نقاط مختلف نجد و نواحى آن پدید آورده بود،[۹] به فرماندهى پسرش سعودى (که مادرش دختر محمد بن عبدالوهاب بود)[۱۰] در سال ۱۲۱۶ ق[۱۱]/ ۱۸۰۱[۱۲] یا ۱۸۰۲ م،[۱۳] رخ داد. این حادثه، اوج حضور نظامى وهابیان در عتبات مقدسه عراق بود.[۱۴] برخى از مورخان،این حمله نظامى را در هجده ذىحجه ذکر کردهاند؛ یعنى روز عید غدیر[۱۵] که مردم کربلا براى زیارت مرقد مطهر امیرالمؤمنین (ع) به نجف اشرف رفته بودند و شهر کربلا تقریباً خالى از سکنه بوده است و فقط افراد ضعیف و سال خورده باقى مانده بودند،[۱۶] اما برخى دیگر این حادثه را در ذىقعده[۱۷] همان سال ذکر کردهاند.
ایلکس فاسیلیف، مستشرق روس تبار، در مورد اختلاف مورخان در خصوص تاریخ دقیق حمله وهابیان به کربلا مىنویسد:
حادثه کربلا: امراى درعیه، استیلاى بر کربلا را اختیار کردند. کربلا از عتبات مقدس شیعه است که آنها (وهابیان) از این عتبات کراهت دارند، خصوصاً در کربلا، سبط نبى محمد (ص) است و وهابیان در آذر- نیسان (مارس- آبریل) سال ۱۸۰۲ م به آنجا حمله کردند. مستشرقان اروپایى، حادثه هجوم به کربلا را در نیسان ۱۸۰۱ م بیان کردهاند. وقتى که به مصادر نجد آنها مراجعه مىکنیم، ج. روسو، ول. کورانسیز، بورکهالت و وف. منجین این تاریخ را ذکر کردهاند، اما وقتى به مراجع تاریخى- عربى رجوع مىکنیم و حتى از اروپایىها، فیلبى هم تاریخ آذر- نیسان ۱۸۰۲ م را نقل کردهاند و اساس اعتماد این تاریخ، نقل ابنبشر است. ابنسند و ج. رایمون و مجله المنوعات الادبیه و جمیع مصادر نزدیک زمان حادثه کربلا هم این تاریخ را تأیید مىکنند. همچنین سفیر روسیه در آستانه نیز از شهودى که از عراق برایش رسیده این تاریخ را بیان کرده است، که بعید مىباشد شخصى در عراق زندگى کند و سال را اشتباه کند، به خصوص این حادثه مهم را …[۱۸]
وهابیان در این حمله، جنایتهاى فراوانى مرتکب شدند که دل هر انسان آزادهاى را به درد مىآورد، به نحوى که حتى مستشرقان هم از آن با نام «جنایتها» یاد کردهاند. در این باره، مستشرقى فرانسوى که پس از این حادثه از کربلا عبور کرده است، مىگوید:
ما بعد از چندى از حادثه ضریح امام حسین (ع) به کربلا وارد شدیم که آثار قساوت قلب و تعصب وهابىها، نمایان بود معروف بود که در این شهر، ثروتهاى فراوانى وجود داشته است که قابل شمارش نبودند. چه بسا گفته شده است که حتى نمونه آن گنجها را پادشاه ایران هم نداشت، زیرا در ضریح امام حسین (ع)، طى سالهاى طولانى، هدایایى از طلا و نقره و سنگهاى قیمتى و تحفههاى نادر آورده مىشد … و حتى تیمور لنگ هم از اهانت و دستبرد به حضرت چشمپوشى کرد … ولى وهابیان [علاوه بر غارت حرم] اموال مردم را هم تصاحب کردند.[۱۹]
همچنین، مستشرق روسى با ذکر مطلب بالا ادامه مىدهد:
در ۲۰ نیسان سال ۱۸۰۲ م م، دوازده هزار وهابى بر ضریح امام حسین (ع) حمله کردند و بعد از این که غنائم بى شمارى به دست آوردند، اموال مردم را به آتش کشیدند و با شمشیر از بین بردند و بر پیران و کودکان و زنان هم شمشیر کشیدند. قساوتهاى آنان پایان پذیر نبود؛ تا جایى که از خون کشتهها نهرها جارى شد … و بیشتر از چهارهزار نفر را کشتند … و نقل شده است که دستبردهاى خود را بر بیش از چهارهزار شتر بار کردند. بعد از دستبرد و کشتار مردم، به تخریب ضریح امام (ع) پرداختند و آن جا را پر از اقذار و خونهاکردند و منبرها و قبهها را ویران نمودند. تاریخ نگاران به این صورت، تقریباً حمله به کربلا را ذکر کردهاند ….[۲۰]
لویس دوکورانسى نیز مىنویسد:
… وهابیان بى آن که مقاومتى جدى در برابرشان صورت گیرد، به سهولت وارد شهر کربلا شدند. پس بىمحابا و عمداً به قتل پرداختند تا جایى که شکمهاى زنان باردار را مىشکافتند که چرا در شهر باقى ماندهاند.[۲۱]
این اعمال ننگین سعود، نه تنها شیعیان، بلکه تمام جهانیان را به جنبش در آورد و باعث شد که مردم از هر سو علیه وهابىها قیام کنند و این نوع اعتراضها، ضربهاى سنگین براى دولت سعودى بود.[۲۲] سرانجام، عبدالعزیز که صادر کننده دستور حمله به کربلا بود، در سال ۱۲۱۸ ق به دست مردى شیعه به قصد انتقام جسارتهایى که به ضریح مقدس حضرت سیدالشهدا (ع) کرده بود، کشته شد. فیلبى در تاریخ خود مىنویسد:
این مرد در لباس و شکل درویشها وارد شهر درعیه شد و چند روزى در آن جا ماند. او هر روز پشت سر عبدالعزیز نماز جماعت مىخواند. روزى ناگهان خود را روى عبدالعزیز انداخت و با کارد شکم او را هدف قرار داد و او را به هلاکت رساند.[۲۳]
جنایتهاى وهابیان در کربلا به صورتهاى مختلفى است؛ از جمله تخریب اماکن مقدس و مورد احترام مسلمانان، قتل و کشتار مردم، سرقت و راهزنى اموال، هتک ناموس و …. در ادامه به جزئیات این جنایتها پرداخته مىشود:
الف. تخریب مکانهاى مقدس مسلمانان
وهابیان با هدف تخریب قبههاى آل رسول (ص) و خصوصاً قبه امام حسین (ع) وغارت ذخایر آنان وارد کربلا شدند که به این اهداف هم رسیدند.[۲۴] ابنبشر، تاریخ نگار مورد احترام وهابیان، در تاریخ نجد خود ذیل حوادث سال ۱۲۰۴ ق، نامهاى از محمد بن عبدالوهاب به علماى مکه مىدهد که در آن پیشواى وهابیان، رسماً مجوز شرعى تخریب مکانهاى متبرکه و قبرهاى صالحان را صادر کرده است.[۲۵] وى ذیل حوادث سال ۱۲۱۶ ق، حمله وهابىها را چنین توصیف مىکند:
درسال ۱۲۱۶ ق، عبدالعزیز بن محمد، سپاهى از اهل نجد و اطراف آن و جنوب و حجاز و تهامه و غیره به فرماندهى سعود (فرزندش) تجهیز کرد و به سمت کربلا و اهل شهر حسین (ع) فرستاد. این قضیه در ذىقعده بود. مسلمانان با زور وارد کربلا شدند و غالب اهل شهر را که در بازارها و منازل یافتند، به قتل رساندند و قبهاى را که گفته مىشد قبر حسین (ع) است، ویران کردند و آنچه در قبّه و غیر قبّه دیدند و ضریحى را که بر روى قبر قرار داشت و جنسش از زمرد و یاقوت و جواهر بود و هر چه در شهر وجود داشت، از اموال و سلاح و لباس و فرش و طلا و نقره و کتابهاى گرانقیمت و غیره را غارت کردند، به قدرى که قابل شمارش نیست. نزدیک ظهر از کربلا با همه آن اموال خارج شدند، در حالى که دو هزار مرد را کشته بودند. سپس سعود بر چشمه معروف به ابیض، این غنائم را تقسیم کرد. البته یک پنجم آن را خود برداشت.[۲۶]
فیلبى، دیگر مورخ مورد اعتماد وهابیان هم در تاریخ نجد خود مىنویسد: «… ضریح حسین (ع) را تخریب کردند ….»[۲۷]
لویس دکورانسى در این باره مىنویسد: «مسجد، مأذنهها و قبّه حرم را که از طلاى خالص بود، خراب کردند ….»[۲۸]
براساس گزارش مقامات دیپلماتیک روسیه، پس از تخریب منارهها و گنبد،[۲۹] مهاجمان درهاى صحن را شکستند و سپس وارد رواق و روضه شدند و آجرهاى طلا را از گنبد به سرقت بردند. همچنین ضریح و صندوق مقدس روى تربت را شکستند و همه طلاها، نقرهها و اشیاى گرانقیمت را تاراج کردند.[۳۰]
هتک حرمتها فراتر از این هم رفت، به طورى که ساکنان عراق که از این ماجرا آگاهترند، مىگویند:
وهابیان با اسبهاى خود وارد صحن شریف شدند[۳۱] و صندوق قبر حبیب بن مظاهر را که از چوب بود، شکستند و سوزاندند و با آن در ایوان طرف قبله حرم، قهوه درست کردند …[۳۲] و بعد از کشتار مردم، حرم مطهر را پر از اقذار و خونها کردند.»[۳۳]
در این جا جالب است به نکتهاى مهم که بین برخى مورخان وهابى دیده مىشود، اشاره کنیم: آنان براى توجیه جنایتهاى وهابیان از هیچ عملى دریغ نمىورزند، تا جایى که حتى براى سرپوش گذاشتن بر جنایتهایشان، انتساب قبر و قبّه شریف امام حسین (ع) را به ایشان مشکوک دانستهاند؛[۳۴] مثلًا وهابى مصرى، محمد حامد فقى، در این مورد مىنویسد: «… سعود و لشکرش پیروز و داخل کربلا شدند و قبه عظیمى را که بتى بزرگ شده بود و گمان مىکردند که قبر امام حسین بن على (ع) است، ویران کردند.»[۳۵]
ب. قتل و کشتار مردم
مهاجمان وهابى که اکثر مورخان، تعداد سپاهیان آنان را دوازده هزار نفر ذکر کردهاند[۳۶] و در منابع ایرانى، تعدادشان بین ۲۵[۳۷] تا دویست هزار[۳۸] تن نقل شده است، با لشکرى مجهز، بىآنکه مقاومتى جدى در برابرشان صورت گیرد، به سهولت وارد شهر کربلا شدند. پس از آن، بىپروا و عمداً[۳۹] غالب اهل شهر را که در بازارها و منازل یافتند[۴۰] و حتى اطفال[۴۱] را هم به قتل رساندند، به طورى که نهرهایى از خون جارى گشت.[۴۲] برخى مىنویسند: «وهابیان در یک شب، بیست هزار نفر را به قتل رساندند[۴۳] و افراد کشته شده، انسانهاى مهمى بودند.»[۴۴]
علیقلى میرزا (اعتضاد السلطنه) در اکسیر التواریخ روایت کرده است:
… ضریح سیمین آن حضرت را به ظلم صریح از هم گسستند، دستها بستند و پاىها بشکستند، تیغها کشیدند، سرها بریدند و سینهها دریدند … خلاصه وهابیان در آن آستان ملائک پاسبان از علما، عرفا، زائر و سایر، قریب پنج هزار نفر مقتول ساختند.»[۴۵]
همچنین، میرزا ابوطالب اصفهانى که شاهد حوادث بعد از ماجرا بوده است، در سفرنامه خود مىنویسد:
قریب ۲۵ هزار نفر وهابى وارد کربلا شدند و با شعار «اقتلوا المشرکین و اذبحو الکافرین» بیش از پنج هزار نفر را کشتند و تعداد زخمىها که حساب نداشت، صحن مقدس امام حسین (ع) از لاشه کشتگان پر و خون از بدنهاى سر بریده شده، روان بود. پس از یازده ماه، بار دیگر به کربلا رفتم، دیدم که روات هنوز آن حادثه دلخراش را نقل مىکنند و گریه سر مىدهند، به گونهاى که از شنیدن آن، موها بر اندام راست مىشد.[۴۶]
آیت الله سید جواد عاملى که خود شاهد حوادث و از مدافعان شهر نجف اشرف بوده است، مىگوید:
امیر نجد در سال ۱۲۱۶ ق به بارگاه امام حسین تجاوز نمود و اموال آن را به غارت برد. نیروهایش، مردان، زنان و کودکان را به قتل رسانده، اموالشان را به غارت بردند و به قبر حضرت امام حسین (ع) جسارت نموده و بقعه را تخریب کردند. سپس بر مکه مکرمه و مدینه منوره متعرض شدند و هر آنچه که خواستند در قبرستان بقیع انجام دادند و فقط قبر پیامبر خدا (ص) از دست آنان مصون ماند.[۴۷]
همچنین فیلبى، اقدام مهاجمان را در کشتار مردم، «بدون رأفت» مىخواند و در اینباره مىنویسد:
در سال ۱۸۰۲ م، حادثه کربلا (شهر مقدس) اتفاق افتاد. پس [سپاه سعود بن عبدالعزیز] با زور وارد شهر شدند و بر اهل شهر شمشیر کشیدند و گردن زدند و اموالشان را ربودند و بدون رأفت در خیابان و منازل، ساکنان کربلا را به قتل رسانیدند ….[۴۸]
ج. سرقت و راهزنى اموال
وهابیان بعد از کشتار مردم و هتک حرمت مکانهاى متبرک، اموال حرم شریفه و دارایىهاى مردم را تا حد ممکن غارت کردند،[۴۹] به طورى که در شهر کربلا تا مدتها آثار این غارتها نمایان بود و یکى از گردشگران ایرانى که در سالهاى بعد به کربلا رفته، این شهر را «فقیر و غارت زده» توصیف کرده است.[۵۰] ابنبشر در این باره چنین مىنویسد:
… و آنچه در قبه و غیر قبه دیدند و ضریحى را که بر روى قبر قرار داشت و جنسش از زمرد و یاقوت و جواهر بود و هر چه در شهر دیدند، از اموال و سلاح و لباس و فرش و طلا و نقره و کتابهاى گرانقیمت[۵۱] و غیره را غارت کردند، به قدرى که قابل شمارش نیست.[۵۲]
همچنین منیر عجلانى، طرفدار وهابیت، در کتاب خود به نقل از «کورانسیز» مىنویسد: «اموال غارت شده از کربلا قابل وصف نبود و گفته مىشد که آن روز دویست شتر را فوق طاقتشان از جواهرهاى گرانقیمت بار کردند!».[۵۳] صاحب لمع الشهاب نیز مقدار این غارتها را ششصد میلیون ریال تخمین زده است،[۵۴] اما شاید بتوان گفت که دقیقترین گزارش را از اموال ربوده شده، مستشرقى به نام «فیلیکسمانجان» در کتاب تاریخ مصر در عهد محمدعلى ارائه مىدهد. وى مىنویسد:
بعد از این که وهابیان گنبد روى قبر امام حسین (ع) را ویران کردند، گنجهایى در حرم یافتند که آنها را ربودند. این گنجها عبارت بودند از: ۱٫ بیست شمشیر زینت شده به جواهر؛ ۲٫ ظروف، شمعدانها و چراغهاى گرانقیمت؛ ۳٫ فرشهاى کمیاب و نادر؛ ۴٫ سینىهایى با روکش طلا؛ ۵٫ قرآنهایى با خطهاى ممتاز و زینتهاى نفیس؛ ۶٫
سنگهاى قیمتى: لؤلؤ و زمرد و مرجان و … (سعود، لؤلؤئى به اندازه تخم مرغ را براى خودش برداشت) و اشیاى قیمتى دیگر. سپس وهابیان طلاکارىهاى روى دیوار حرم را نیز کندند [و به داخل شهر رفتند] و از بازار شهر آن قدر کالا و پارچه غارت کردند که قابل شمارش نبود …». در ادامه، مانجان، پولهاى نقد بسیار زیادى را که وهابیان به غارت بردند با مقدار و جزئیاتش بیان مىکند.[۵۵]
د. هتک ناموس
وهابىها در حمله به کربلاى معلا، تنها به هتک حرمت حرم و قتل و غارت شهر و اموال مردم بسنده نکردند، بلکه آنها حتى حرمت زنان مؤمنه را هم شکستند، تا جایى که یکى از مستشرقان روسى که به سفارت روسیه اطلاعاتى ارائه داده، بیان کرده است که مهاجمان وهابى براى تکمیل قساوتهاى خود، شکمهاى زنان باردار کربلا را هم مىشکافتند.[۵۶] یکى دیگر از نویسندگان، به اسارت زنان مسلمان اشاره کرده است[۵۷] و حتى منیر عجلانىِ طرفدار وهابیت هم به نقل از «فیلیکس مانجان» بر این مطلب صحه مىگذارد که مهاجمان وهابى، زنان و دخترانى را به عنوان جاریه و کنیز همراه خود بردند.[۵۸]
جنایتهاى وهابیت در نجف
پس از پایان مراسم حج در سال ۱۲۱۴ ق./ ۱۷۹۹ م.، عبدالعزیز بن محمد بن سعود با توجه به خلأ قدرت و درگیرىهاى دولت عثمانى، بر آن شد تا مسیر فتوحات وهابیان نجد را از شبه جزیره به خارج از آن گسترش دهد. از این رو، نجف به علت اموال و ثروتهاى فراوان حرم مولا على (ع)[۵۹] به عنوان هدفى شاخص در نظر گرفته شد[۶۰] و در مدت ده سال، چندین بار حملههاى شدیدى به شهر نجف کردند،[۶۱] ولى خوشبختانه در این حملهها به توفیقى دست نیافتند. در زیر به این تهاجمها اشاره مىشود:
-
در سال ۱۲۱۴ ق، اولین یورش وهابیان به نجف اشرف آغاز شد که در این سال، عرب «خزاعل» با آنها مقابله کردند و سىصد نفرشان را هم کشتند.[۶۲]
-
در سال ۱۲۱۵ ق، نیز گروهى براى انهدام مرقد مطهر حضرت امیر (ع) عازم نجف شدند که در مسیر با عدهاى از اعراب درگیر شدند و شکست خوردند.[۶۳]
-
در سال ۱۲۱۶ ق، وهابیان پس از کشتار بىرحمانه اهل کربلا و هتک حرمت حرم حسینى (ع)، با همان لشکر راهى نجف اشرف شدند، ولى مردم نجف به سبب آگاهى از ماجراى کشتار و غارت کربلا و آمادگى دفاعى به مقابله برخاستند و حتى زنها از منزلها بیرون آمدند و مردان خود را به دفاع تشجیع و تحریک کردند تا اسیر کشتار و چپاول وهابیان نشوند. در نتیجه، سپاه وهابىها نتوانست به شهر نجف وارد شود.[۶۴]
-
در سال ۱۲۲۰[۶۵] یا ۱۲۲۱ ق.[۶۶] نیز وهابیان که نتوانستند از گنجهاى فراوان حرم امام على (ع) چشم بپوشند، به سرکردگى «سعود» باز هم به نجف اشرف حمله کردند، ولى چون شهر برج و حصار داشت و در بیرون نیز خندقى شهر را حفاظت مىکرد و همچنین به این دلیل که حدود دویست نفر از مردم و طلاب علوم دینى تحت رهبرى شیخ جعفر نجفى (کاشف الغطاء) که از مراجع اعلم عصر و خود مردى دلیر بود، شبانه روز مشغول دفاع از شهر بودند، وهابیان کارى از پیش نبردند. قواى سعود در این حمله، پانزده هزار وهابى جسور جنگجو بود. وهابىها با وجود سعى فراوان نتوانستند وارد شهر بشوند و مدافعان نجف با سرسختى دفاع مىکردند. در یکى از روزها، گروهى از وهابىها از دیوار شهر بالا آمدند و نزدیک بود که شهر را اشغال کنند، ولى با دفاع مردانه مدافعان مسلح مواجه شدند و عقب نشستند. در مدت محاصره نجف، چون مدافعان از درون شهر و برج و حصارها به وهابىها حمله مىکردند، توانستند که هفتصد نفر از آنها را به قتل برسانند. سرانجام سعود با بقیه یارانش ناامید از نجف اشرف بازگشت. همچنین در این سال، اهالى نجف قبل از رسیدن قواى سعود، خزانه حضرت امیرالمؤمنین (ع) را به بغداد و از آن جا به کاظمین منتقل کردند و در مخزن آن جا به ودیعت نهادند و بدین گونه از دستبرد آن قوم غارتگر وحشى مصون ماند.[۶۷]
ابنبشر که یورش وهابیان را در حوادث ۱۲۲۰ ق ذکر کرده است، در اینباره مىنویسد:
در آن سال سعود با لشکریان و تجهیزات فراوانى از تمام نجد و اطرافش، قصد شمال و شهر معروف در عراق (نجف اشرف) را کرد و سپاه مسلمانان (وهابىها) را در اطراف شهر پراکنده نمود و دستور داد که حصار شهر را خراب کنند. چون یاران او به شهر نزدیک شدند، به خندقى عریض و عمیق برخوردند که نتواستند از آن عبور کنند. در جنگى که میان دو طرف روى داد، در اثر تیراندازى از حصارها و برجهاى شهر، جمعى از مسلمانان (وهابىها) کشته شدند. آنها نیز ازشهر عقب نشستند و به غارت اطراف شهر پرداختند و قتلهایى راه انداختند و اموالى را تصاحب کردند ….[۶۸]
-
در سال ۱۲۲۲ ق نیز وهابىها به نجف حمله کردند که سید جواد عاملى ماجرا را این گونه بیان مىکند:
در جمادى الثانى سال ۱۲۲۲ ق، سعود خارجى با بیست هزار جنگجو یا بیشتر به سوى عراق آمد. پس خبر داده شد که قصد حمله به نجف اشرف را دارند. همگى به سمت دیوار شهر آمدیم تا این که شب فرا رسید و آنها با سلاحهاى خود به سمت دیوار شهر آمدند [و ما مانع ورود آنها به درون شهر شدیم]. پس سعود با لشکریانش به سوى حله رفتند، در حالى که نتوانستند وارد آن جا هم شوند. سپس به سمت کربلا رفتند، در حالى که آنها غافل بودند، پس آنها را محاصره شدیدى کردند که پشت دیوار شهر ماندند و برخى از مردم را کشتند و برخى از وهابیان هم کشته شدند. پس دست خالى بازگشتند و در عراق فساد و شرارت کردند و هر چه توانستند به قتل رساندند و حج را هم به مدت سه سال تعطیل کردند.[۶۹]
-
در سال ۱۲۲۵ ق، وهابىها با اعراب «عنزه» که آنها را احاطه کرده بودند به سمت نجف اشرف و کربلا آمدند و راه را بستند و به غارت زائران پرداختند. بعد از این که زائران از زیارت امام حسین (ع) در نیمه شعبان باز مىگشتند، راه را بر زائران بستند و بسیارى از آنها را کشتند که بیشترشان مسافر عجمى بودند.[۷۰]
علل پیروزىهاى وهابیان در کربلا و علل شکست در نجف
وهابیان که جداى از انگیزههاى مذهبى، به سبب اطلاع از ثروت فراوان عتبات مقدس عراق به علت سرمایهگذارىهاى فراوان دولتهاى افشاریه و زندیه و قاجاریه، انگیزهتهاجم به بقاع شریف در آنها تقویت شده بود، از سال ۱۲۱۴ ق، طى ده سال، تهاجمهاى مختلفى به کربلا و نجف کردند. مسئله مهمى که در این تهاجمها دیده مىشود این است که چگونه این غارتگران در کربلاى معلا موفق شدند که به اهداف خود برسند، اما در نجف اشرف با وجود حملههاى متعدد، شکست سنگینى از طرف مقابل خوردند، به نحوى که حتى به درون شهر هم راه نیافتند. در ادامه به این موضوع مىپردازیم:
الف. علل پیروزى وهابیان در کربلاى معلا[۷۱]
-
حمایت حاکم کربلا
بنابر گزارش برخى منابع، «عمر آغا»، حاکم کربلا که فردى متعصب و غیر شیعه بود، احتمالًا با مهاجمان وهابى زد و بندهایى داشت،[۷۲] زیرا برخى از مهاجمان از قبل با کمک حاکم با لباس زوار داخل شهر شده بودند.[۷۳] اگر تبانى حاکم با وهابیان هم به اثبات نرسد، بى کفایتى او آشکار است، زیرا وى هنگام حمله، نه تنها مقاومتى نکرد،[۷۴] بلکه به محلى متوارى شد و از حادثه گریخت.[۷۵]
-
بى تدبیرى عثمانىها یا حمایت آنها
بنابر نقل برخى اخبار، بخشى از سازمان ادارى دولت عثمانى در مقاطع زمانى خاص، در تسهیل دسترسى قواى وهابى به مناطق شیعهنشین عراق نقش داشته است؛ مثلًا در دورهاى تاریخى، صدراعظم عثمانى خواسته است که از امکان هدایت تعرضات قواى وهابى به سوى مرز ایران بهرهبردارى شود و در مواردى نیز، سلیمان پاشا ابوالممالیک، در برابر قدرت عشایر جنوب عراق و جدال آنها با قواى متعرض وهابى، برخلاف مصلحت، عشایر شیعه در جنوب را سرکوب کرده است.[۷۶]
برخى از مقامات عثمانى درمقابل قواى وهابى، با وجود این که مىتوانستند مانع پیشروى آنها به عتبات مقدس شوند، اهتمام کامل خود را به کار نبردهاند، بلکه «مصلحت» را در آن دیدند که تنها در کمین این گروه بمانند تا در مسیر بازگشت بر آنها شبیخون زنند.[۷۷] زیرا برخى از دولتمردان عثمانى و والى بغداد، واقعاً با توجه به مشکلاتى که بین آنان و حاکمان وهابى وجود داشت، مىخواستند که بحران وهابى- عثمانى را به بحران وهابى- شیعى تبدیل کنند و مىتوان گفت که با حادثه کربلا، آنها به مقصود خود رسیدند.[۷۸] بىتدبیرى عثمانىها به حدى رسید که نماینده فتحعلى شاه قاجار در پیامى به حاکم عثمانى از طرف شاه ایران چنین اعلام کرده است: «اگر اولیاى دولت عثمانیه را مضایقت نرود، ما لشکرى به دفع عبدالعزیز برانگیزیم وگرنه قبل از آنکه کار او استوار شود، از هلاک و دمارش خوددارى نکنید.»[۷۹]
-
غافلگیرى مردم کربلا در پیشبینى حمله و عدم مقاومت آنها
مسئله مهم دیگرى که در پیروزى وهابیان نقش داشت این بود که مردم کربلا و بزرگانشان نتوانسته بودند که حمله وهابیان را پیشبینى کنند و این باعث غافلگیرى و عدم تدبیر در این باره شد، اما نکته اصلى اینجاست که در منابع تاریخى هم اصلًا گزارشى دال بر این که مردم در مقابل مهاجمان مقاومتى جانانه کرده باشند، نیامده است؛ مثلًا لوئیس دوکورانسى در این باره مىنویسد: «وهابیان بىآنکه مقاومتى جدى در برابرشان صورت گیرد، به سهولت وارد شهر کربلا شدند.»[۸۰]
-
خالى بودن شهر از ساکنان
یکى از علتهاى مهمى که بسیارى از گزارشگران جنایت وهابیان در کربلا ذکر کردهاند این بوده است که حادثه در روز عید غدیر و در حالى رخ داده که شهر کربلا خالى از ساکنان بوده است.[۸۱]
کورانسیز در وصف جنایتهاى وهابىها چنین مىنویسد: «عادت شیعیان این بود که در روز عید غدیر خم، جشنهایى برپا مىکردند. لذا همگى براى اقامه جشن عید به نجف اشرف مىرفتند و به همین دلیل، شهرهاى شیعهنشین عراق، به خصوص کربلا، خالى از ساکنان مىشد. وهابىها از این فرصت استفاده نمودند و در غیاب مدافعان به شهر کربلا حمله کردند. در شهر جز افراد ضعیف و سالخورده کسى باقى نمانده بود. پس وهابىها با سپاه دوزاده هزار نفرى، هر کسى را یافتند به قتل رساندند، به طورى که تعداد کشتگان در یک روز به سه هزار نفر رسید.»[۸۲]
ب. علل شکست وهابیان در نجف اشرف
-
حصار و خندق شهر نجف
یکى از مسائلى که در شکست وهابىها از مدافعان نجف اشرف نقش داشت، حصارى بود که کار احداث آن به تقاضاى اهالى نجف و دستور آغا محمد خان، پادشاه قاجار، زیرنظر صدر اعظم او، حاج محمد حسین خان علّاف اصفهانى، از محل اعتبارات دولتى آغاز شده بود و سپس خود صدراعظم، مسئولیت تأمین اعتبار لازم این
مجموعه مقالات کنگره جهانى جریان هاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام، ج۱، ص: ۱۰۱
امر را از منابع شخصى[۸۳] برعهده گرفته و آن را تکمیل کرده بود. همچنین علاوه بر حصار و برجى که به صورت دیوارى[۸۴] دور تا دور شهر را فرا گرفته بود، در بیرون نیز خندقى شهر را حفاظت مىکرد.[۸۵]
-
آمادگى مردم نجف در دفاع از شهر خود
عامل دیگرى که عمدتاً پس از واقعه کربلا باعث شکست وهابیان در نجف شد این موضوع بود که مردم نجف به سبب آگاهى از ماجراى کشتار و غارت کربلا با آمادگى دفاعى به مقابله برخاستند و حتى زنها از منزل بیرون آمدند و مردان خود را به دفاع، تشجیع و تحریک کردند تا اسیر کشتار و چپاول وهابیان نشوند و در نتیجه، سپاهیان وهابى نتوانستند به شهر نجف وارد شوند.[۸۶]
-
مبارزه جانانه علما
مسئله مهمى که شهر نجف را در هجوم مقابل وهابىها مقاوم کرده بود، حضور طلاب دینى و علما به رهبرى شیخ جعفر کاشف الغطاء (از مراجع اعلم عصر که خود مردى دلیر بود) در خط مقدم مبارزه با آنها بود.[۸۷] خانه شیخ جعفر کاشف الغطاء انبار اسلحه بود و جمعى از مردم و طلاب علوم دینى تحت رهبرى ایشان، شبانه روز از شهر دفاع مىکردند شیخ جعفر بر هر دروازه نجف و در هر برج، جمعى از طلاب و مردم را به دفاع واداشته بود. شیخ حسین نجف، شیخ خضر شلال، سید جواد عاملى (صاحب مفتاح الکرامه) و شیخ مهدى ملاکتاب از جمله علماى مدافع شهر بودند که مردانى بلند آوازه مىباشند.[۸۸] در این باره، علامه سید جواد عاملى نقل مىکند: «به محض خبردار شدن از قصد حمله سعود به نجف اشرف، همگى به سمت دیوار شهر آمدیم تا این که شب فرا رسید و آنها با سلاحهاى خود به سمت دیوار شهر آمدند … پس دست خالى بازگشتند.»[۸۹]
نتیجه
وهابیان براى مالک شدن اموال گرانبهاى حرم کربلا و نجف و نیز تصرف اموال فراوان عتبات عالیات عراق و سرمایههاى بىنظیر، به این مکانها چشم دوخته بودند. آنان از سال ۱۲۱۴ ق.، تهاجمهاى گسترده خود را آغاز کردند و در سال ۱۲۱۶ ق.، با حمله به کربلا و غافلگیرى مردم و حمایت یا عدم تدبیر حاکم شهر و دولت عثمانى، جنایتهاى بسیارى انجام دادند که مورخان تجاوزهاى آنان را نه تنها مورد انزجار شیعه، بلکه مورد نفرت تمام جهان اسلام خواندهاند. آنان سرخوش از این جنایتها و قتل و غارتها، راه حمله به نجف اشرف را هم در پیش گرفتند، ولى به علت ورود علماى بصیر این شهر به خط مقدم مبارزه، شکست سنگینى خوردند و در حملههاى متعدد خود به نجف اشرف هیچ توفیقى کسب نکردند. اهانتهاى آنان به حرم امیرالمؤمنین (ع) و حرم امام حسین (ع)، موجب شناخته شدن مکتب انحرافى وهابیان و خوى وحشیانهشان گشت. با توجه به این مسائل، باید وهابیت را فرقهاى نامید که پیروانش براى رسیدن به اهداف مادى خود، حتى از دستبرد به اماکن مقدس و محترم مسلمانان و هتک ناموس زنان مؤمن هم چشمپوشى نمىکنند.
منابع
-
ابنبشر، عثمان بن عبدالله، عنوان المجد فى تاریخ النجد، چاپ چهارم: مطبوعات داره الملک عبدالعزیز، ریاض ۱۴۰۲ ق.
-
ابنعبدالوهاب، محمد، مجموع مؤلفات الشیخ محمد بن عبدالوهاب، تحقیق رائدبن صبرى بن ابىعلفه، چاپ اول: ملیار للاستثمار، بیروت ۲۰۱۰ م.
-
احمد مصطفى ابوحاکمه (تحقق)، لمع الشهاب فى سیره محمد بن عبدالوهاب، مطابع بیبلوس الحدیثه، بیروت ۱۹۶۷ م.
-
اصفهانى، میرزا ابوطالب، مسیر طالبى، مرکز تحقیقات رایانهاى اصفهان، [بىتا].
-
امین، سید محسن، کشف الارتیاب فى اتباع محمد بن عبدالوهاب، تحقیق حسن الامین، چاپ دوم: بیروت ۱۳۸۲ ق [بىنا]
-
حامد فقى، محمد، أثر الدعوه الوهابیه فى الإصلاح الدینى و العمرانى فى جزیره العرب و غیرها، قاهره ۱۳۵۴ ق [بىنا].
-
حسینى قزوینى، سید محمد، وهابیت از منظر عقل و شرع، مؤسسه تحقیقاتى حضرت ولیعصر (عج)، قم [بىجا، بىتا].
-
دوکورانسى، لوییس، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، چاپ اول: مکتبه دارالنشر، ۲۰۰۳ م [بىجا].
-
رضوى، سید مرتضى، آراء علماء السنه فى الوهابیه، [بىنا، بىجا، بىتا].
۱۰٫-، ماضى الوهابیین و حاضرهم، الارشاد للطباعه و النشر، بیروت ۱۹۸۶ م.
-
سالم نفیس، احمد، نقض الوهابیه، چاپ اول: دارالمیزان، ۱۴۳۱ ق [بىجا].
-
سجادى، صادق، دائره المعارف بزرگ اسلامى- آل سعود، چاپ اول: مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامى، تهران ۱۳۸۳٫
-
سعید، ناصر، تاریخ آل سعود، النسخه الاصلیه، [بىنا، بىجا، بىتا].
-
صبرى پاشا، ایوب، تاریخ الوهابیین، ترجمه مسعد بن سویلم الشامان، نشر دارالترجمان الحقیقه، استانبول ۱۲۹۶ ق.
۱۵٫-، تاریخ وهابیان، ترجمه على اکبر مهدى پور، مشعر، تهران [بىتا].
-
عاملى، محمد جواد، مفتاح الکرامیه، تحقیق محمد باقر خالصى، چاپ اول: مؤسسه النشر الاسلامى، قم ۱۴۱۹ ق.
-
عثیمین، عبدالله صالح، تاریخ المملکه العربیه السعودیه، چاپ نهم: جامعه الملک السعود، ریاض ۱۴۳۰ ق.
-
عجلانى، منیر، تاریخ البلاد العربیه السعودیه الدوله السعودیه الاولى، چاپ دوم: دارالشبل للنشر و التوزیع، ریاض، ۱۴۱۳ ق.
-
علیزاده موسوى، سید مهدى، سلفى گرى و وهابیت؛ تبارشناسى، چاپ سوم: دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، قم ۱۳۹۰٫
-
فاسیلیف، ایلکسى، تاریخ العربیه السعودیه، چاپ اول: شرکه المطبوعات، بیروت ۱۹۹۵ م.
-
فیلبى، سنت جون، تاریخ نجد و دعوت الشیخ محمد بن عبدالوهاب، تعریب عمر دیسراوى، چاپ اول: مکتبه مدبولى، قاهره ۱۴۱۴ ق.
-
قحطانى، عبدالله، هولاء هم الخوارج، المکتبه التخصیصه للرد على الوهابیه، [بىجا، بىتا].
-
الگار، حامد، الوهابیه، ترجمه عباس خضیر کاظم، چاپ اول: منشورات الجمل، آلمانیا، بغداد ۲۰۰۶ م.
-
مختار، صلاح الدین، تاریخ المملکه العربیه السعودیه فى ماضیها و حاضرها، دار مکتبه الحیاه، بیروت [بىتا].
-
مغنیه، محمد جواد، هذه هى الوهابیه، تحقیق سامى غریزى، چاپ اول: مؤسسه دارالکتاب الاسلامى، قم ۱۴۲۷ ق.
-
مقدسى، اکبر (ترجمه)، این است وهابیت، چاپ اول: مؤسسه دارالکتاب الاسلامى، قم ۱۳۸۷٫
-
موجانى، سید على، تقاریر نجد، با همکارى امیر عقیقى بخشایشى، کتابخانه تخصصى تاریخ اسلام و ایران، قم ۱۳۹۰٫
-
نمایى، احمد (ترجمه)، وهابیگرى، چاپ دوم: آستان قدس رضوى، مشهد ۱۳۸۷٫
-
همتى، همایون، الوهابیه، نقد و تحلیل المکتبه التخصیصه للرد على الوهابیه [بىنا، بىجا، بىتا].
-
وردانى، صالح، مدافع الفقها التطرف بین الفقهاء السلف و فقهاء الخلف، چاپ اول: دارالراى للطباعه و النشر و التوزیع، ۱۴۱۹ ق [بىجا]
-
وهبه حافظ، جزیره العرب فى القرن العشرین، چاپ اول: مطبعه لجنه التألیف و الترجمه و النشر، ۱۳۵۴ ق [بىجا].[۹۰]
[۱] * پژوهشگر مؤسسه تحقیقاتى دارالإعلام لمدرسه اهلالبیت( علیهم السلام) و کارشناسى ارشد مذاهب اسلامى ..
[۲] . جعفر باقر آل محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، ج ۱، ص ۶۴٫
[۳] . ابوالحسن غفارى کاشانى، گلشن مراد، ص ۶۵۸- ۶۶۰؛ پیرزاده نائینى، سفرنامه حاجى پیرزاده، ص ۳۳۹٫
[۴] . عباس عزاوى، تاریخ العراق بین احتلالین، ج ۶، ص ۱۰۸٫
[۵] .« یقول ابنسند انّ سعود بن عبدالعزیز اراد القوى باموال کربلاء استعداداً لتملک الحرمین»( منیر عجلانى، تاریخ البلاد العربیه السعودیه، ج ۲، ص ۱۲۸).
[۶] . سید على موجانى، تقاریر النجد، ص ۶۸- ۶۹ ..
[۷] . ابنبشر، عنوان المجد فى تاریخ النجد، ج ۱، ص ۱۷۱- ۱۷۲٫ این مجوز در مکاتبه شیخ محمد بن عبدالوهاب در سال ۲۰۴ ق/ ۱۷۸۹ م با علماى مکه رسماً صادر شد.
[۸] . سید على موجانى، تقاریر نجد، ص ۸۱٫
[۹] . ابنبشر، همان، ص ۲۵۷- ۲۵۸٫
[۱۰] . ناصر سعید، تاریخ آل سعود، ص ۲۱٫
[۱۱] . ابنبشر، همان، ص ۲۵۷٫
[۱۲] . لویس دوکورانسى، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص ۷۷؛ محمد کامل، الدعوه الوهابیه، ص ۵۳٫
[۱۳] . سنت جون فیلبى، تاریخ نجد، ص ۱۴۲؛ الخلافه فى العربیه السعودیه، ص ۴۰؛ ایلکسى فاسیلیف، تاریخ العربیه السعودیه ص ۱۳۱- ۱۳۳٫
[۱۴] . البته صالح وردانى در کتاب خود به نام مدافع الفقها التطرف بین الفقهاء السلف و فقهاء الخلف( ص ۱۱۹) این حادثه را در سال ۱۲۱۵ ق ذکر کرده است ..
[۱۵] . میرزا ابوطالب اصفهانى، مسیر طالبى، ص ۲۵۵؛ منیر عجلانى، تاریخ البلاد العربیه السعودیه، ج ۲، ص ۱۲۷؛ لویس دوکورانسى، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص ۷۷٫
[۱۶] . کورانسیز در وصف جنایتهاى وهابىها مىگوید.« عادت شیعیان این بود که در روز عید غدیر خم، جشن هایى برپا مىکردند؛ لذا همگى براى اقامه جشن عید به نجف اشرف مىآمدند. به همین دلیل، شهرهاى شیعهنشین عراق، به خصوص کربلا، خالى از سکنه مىشد. وهابىها از این فرصت استفاده کردند و در غیاب مدافعان، به شهر حمله بردند. افراد ضعیف و سالخورده که در شهر باقى مانده بودند، توسط سپاه دوازده هزار نفرى وهابیان به قتل رسیدند به طورى که تعداد کشتگان در یک روز به سه هزار نفر رسید»( منیر عجلانى، تاریخ البلاد العربیه السعودیه، ج ۲، ص ۱۲۷).
[۱۷] . ابنبشر، عنوان المجد فى تاریخ المجد، ص ۲۵۷ ..
[۱۸] . فاسیلف، تاریخ العربیه السعودیه، ص ۱۳۱- ۱۳۲٫
[۱۹] . همان، ص ۱۳۲- ۱۳۳ ..
[۲۰] . همان.
[۲۱] . لویس دوکورانسى، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص ۷۷٫
[۲۲] . سنت جون فیلبى، تاریخ نجد، ص ۱۴۲ و ۱۴۳٫
[۲۳] . همان، ص ۱۴۷ و ۱۴۸ ..
[۲۴] . احمد مصطفى ابوحاکمه، لمع الشهاب فى سیره محمد بن عبدالوهاب، ص ۹۰٫
[۲۵] .« من محمدبن عبدالوهاب الى العلماء الاعلام فى بلد الله الحرام … هدم بنیان فى ارضنا على قبور الصالحین … و امرناهم باخلاص الدعاء لله ….»( ابنبشر، عنوان المجد فى تاریخ النجد، ج ۱، ص ۱۷۱ و ۱۷۲).
[۲۶] . همان، ص ۲۵۷ و ۲۵۸٫
[۲۷] . فیلبى، تاریخ نجد، ص ۱۴۲ و ۱۴۳٫
[۲۸] . لوییس دوکورانسى، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص ۷۷ ..
[۲۹] . بنگرید به« بایگانى سیاست خارجى روسیه»، الدیوان ۱۸۰۳، پرونده ۲۲۳۵، ص ۳۸- ۴۰، براساس روایت و فاسیلیف، ص ۱۱۷ و نیز براى مطابقت روایت این حادثه با منابع غربى نک به:
-
L. Burchardt, Notes on the Bedouins Wahabys Collected During His Travels the ast, P 681. Vo l 2.
-
Mengin, Histoire de 1 Egypte sous 1 e Governemet de Mohammad ALY. Vol 2, P 225- 425. 5291.
-
Caire 0681. J. Raymond, Les Wahabys Document Indeir de, J. Rousseau, Descri ption du Pachalike de Bagdad Suivie d une Notice Histto rique sur 1 es Wahabis, P 27- 57.
روسو، کنسول فرانسه در بغداد، تأکید کرده است که گزارش خود از این حادثه را با استناد به اظهارات سفیر روسیه روایت مىکند. او خود نیز این اخبار را مستقیماً از شاهدانى که در کربلا حضور داشتهاند، روایت کرده است.
-
A. Coroncez, Histoire des Wahabis Dupuis Leur Orgine Jusqa 1 a Fin de P 72.
سید على موجانى، تقاریر نجد، ص ۸۳٫
[۳۰] . همان.
[۳۱] . سید محسن امین، کشف الارتیاب، ص ۲۰- ۲۱٫
[۳۲] . نزهه الغرى فى تاریخ النجف الغرى السرى، ص ۵۲٫
[۳۳] . ایلکسى، فاسیلیف، تاریخ العربیه السعودیه، ص ۱۳۲ ..
[۳۴] . احمد سالم نفیس، نقض الوهابیه، ص ۲۵۷٫
[۳۵] . محمد حامد فقهى، اثر دعوه الوهابیه، ص ۸۰٫
[۳۶] . منیز عجلانى، تاریخ البلاد العربیه السعودیه، ج ۲، ص ۱۲۷؛ ایلکسى فاسیلیف، تاریخ العربیه السعودیه، ص ۱۳۱٫
[۳۷] . میرزا ابوطالب طالبى، مسیر طالبى، ص ۲۵۵٫
[۳۸] . آقا احمد بهبهانى، مرآه الاحوال جهان نما، ج ۱، ص ۱۵۹٫
[۳۹] . لویس دوکورانسى، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص ۷۷٫
[۴۰] . ابنبشر، عنوان المجد فى تاریخ النجد، ج ۱، ص ۲۵۷؛ صلاح الدین مختار، تاریخ المملکه العربیه السعودیه فى ماضیها و حاضرها، ج ۱، ص ۷۳٫
[۴۱] . احمد مصطفى ابوحاکمه، لمع الشهاب فى سیره محمد بن عبدالوهاب، ص ۹۰٫
[۴۲] . محمد حامد فقى، اثر دعوه الوهابیه، ص ۸۰؛ عبدالله قحطانى، هولاء هم الخوارج، ص ۱۷۸؛ ایلکسى فاسیلیف، تاریخ العربیه السعودیه، ص ۱۳۲٫
[۴۳] . همایون همتى، الوهابیه، نقد و تحلیل، ص ۱۴۷- ۱۵۰٫
[۴۴] . لویس دوکورانسى، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص ۷۷ ..
[۴۵] . میرزا اعتماد السلطنه، اکسیر التواریخ، ص ۱۰۰ وسید على موجانى، تقاریر نجد، ص ۸۳٫
[۴۶] . میرزا ابوطالب طالبى، مسیر طالبى، ص ۲۵۵٫
[۴۷] . سید جواد عاملى، مفتاح الکرامه، ج ۵، ص ۵۱۲ ..
[۴۸] . سنت جون فیلبى، تاریخ نجد، ص ۱۴۲٫
[۴۹] . آیا این کار وهابیان براى این بود که خزائن خود را از اموال دزدى پر کنند و این که کتاب اعمالشان از جرایم و گناهان سرشار شود؟!( صفحات من تاریخ الجزیره العربیه، ص ۱۷۶٫)
[۵۰] . میرزا ابوطالب اصفهانى، مسیر طالبى، ص ۲۵۵٫
[۵۱] . بله حتى کتابها را هم سرقت کردند. اعراب نجد چگونه مىخواهند با این کتابها به خدا تقرب پیدا کنند؟ همانا آن کتابهاى فقهى خوارج گمراه است!( عبدالله قحطانى، هولاء هم الخوارج، ص ۱۷۸).
[۵۲] . ابنبشر، عنوان المجد فى تاریخ النجد، ج ۱، ص ۲۵۷ و ۲۵۸٫
[۵۳] .« و أما السلب، فکان فوق الوصف و یقال آن مائتى بعیر حملت فوق طاقتها بالمنهوبات الثمینه»( منیر عجلانى، تاریخ البلاد العربیه السعودیه، ج ۲، ص ۱۲۷).
[۵۴] .« و اخذ خزائن کثیره، کانت هناک من الذهب و الجواهر النفیسه، قیل انه اخذ مقدار سته آلاف مائه الف ….»( احمد مصطفى ابوحاکمه، لمع الشهاب فى سیره محمد بن عبدالوهاب، ص ۸۹) ..
[۵۵] . منیر عجلانى، تاریخ البلاد العربیه السعودیه، ج ۲، ص ۱۲۸٫
[۵۶] . لویس دوکورانسى، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص ۷۷٫
[۵۷] . سید محمد قزوینى، فرقه وهابى و پاسخ شبهات آنها، ص ۴۳٫
[۵۸] . منیر عجلانى، همان، ج ۲، ص ۱۲۸ ..
[۵۹] . جعفر باقر آل محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، ج ۱، ص ۶۴؛ ابوالحسن غفارى کاشانى، گلشن مراد، ص ۶۵۸- ۶۶۰؛ پیرزاده نائینى، سفرنامه حاجى پیرزاده، ص ۳۳۹؛ عباس عزاوى، تاریخ العراق بین احتلالین، ج ۶، ص ۱۰۸٫
[۶۰] . سید على موجانى، تقاریر نجد، ص ۶۸ و ۶۹٫
[۶۱] . ابنعثیمین، تاریخ المملکه السعودیه، ج ۱، ص ۹۲٫
[۶۲] . على اصغر فقیهى، تاریخ و عقائد وهابیان، ص ۳۳۷٫
[۶۳] . جعفر باقر آل محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، ج ۱، ص ۳۲۵٫
[۶۴] . همان.
[۶۵] . ابنبشر، عنوان المجد فى تاریخ النجد، ج ۱، ص ۲۸۸ و ۲۸۹٫
[۶۶] . سید جواد عاملى، صاحب مفتاح الکرامه که خود در جنگ مقابل وهابیان در نجف اشرف شرکت داشته است، این تاریخ را ذکر مىکند و مىنویسد:« در شب نهم از ماه صفر سال ۱۲۲۱ ق قبل از صبح، سعود وهابى بر ما در نجف حمله کرد و ما در غفلت بودیم، تا این که برخى از یارانش نزدیک بود وارد نجف شوند. پس از امیرالمؤمنین( ع) معجزات و کراماتى ظاهر گشت که بسیارى سپاه سعود کشته شدند و شکست خورده بازگشتند.»( سید محسن امین، کشف الارتیاب، ص ۲۰ و ۲۱) ..
[۶۷] . سید محمد حسینى قزوینى، وهابیت از منظر عقل و شرع، ص ۹۷ و ۹۸ ..
[۶۸] . ابنبشر، عنوان المجد فى تاریخ النجد، ج ۱، ص ۲۸۸ و ۲۸۹٫
[۶۹] . سید محسن امین عاملى، همان، ص ۲۰ و ۲۱٫
[۷۰] . صبرى پاشا، مقدمه تاریخ وهابیان، ترجمه على اکبر مهدىپور، ص ۲؛ احمد سالم نفیس، نقض الوهابیه، ص ۲۵۵؛ صفحات من تاریخ الجزیره، ص ۱۷۶ و ۱۷۷؛ عبدالله قحطانى، هولاء هم الخوارج، ص ۱۸۰ ..
[۷۱] . البته در واقع با حمله به کربلا و تخریب و غارت حرم مطهر فرزند رسول الله( ص)، بزرگترین اشتباه خود را دچار شدند و دستشان براى مسلمانان رو شد، به نحوى که حتى موافقان آنها هم این مسئله را خطا و اشتباه نامیدند. و این فى الواقع یعنى شکست.( منیر عجلانى، تاریخ البلاد العربیه السعودیه،« عهد سعود الکبیر»، ص ۴۸؛ فیلبى هم در کتاب تاریخ نجد خود مىنویسد:« سعود با سپاهى که پدرش فراهم آورده بود به کربلا یورش برد … به راستى این اعمال ننگین او نه تنها شیعیان، بلکه تمام جهانیان را به جنبش در آورد و باعث شد که مردم از هر سو علیه وهابىها قیام کنند و این نوع اعتراضها ضربهاى سنگین براى دولت سعودى بود.»( سنت جون فیلبى، تاریخ نجد، ص ۱۴۷).
[۷۲] . ایلکسى فاسیلف، تاریخ العربیه السعودیه، ص ۱۳۱- ۱۳۴٫
[۷۳] . میرزا ابوطالب اصفهانى، مسیر طالبى، ص ۲۵۵٫
[۷۴] . دوکورانسى، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص ۷۷٫
[۷۵] . همان ..
[۷۶]
. Zekeriyya KURSUN, Necit ve ahsa da osmanli hakimiyeti, P 11 and 33.
و سید على موجانى، تقاریر نجد، ص ۴۰٫
[۷۷] . گزارش ۲۶ شعبان ۱۲۱۸ ق و الى بغداد به باب عالى، بایگانى نخست وزیرى جمهورى ترکیه. ۰۰۰۰۱C /18330 /000 28 HAT .
[۷۸] . سید على موجانى، همان، ص ۸۴٫
[۷۹] . همان، ص ۸۵ ..
[۸۰] . دوکورانسى، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص ۷۷٫
[۸۱] . میرزا ابوطالب اصفهانى، مسیر طالبى، ص ۲۵۵؛ دوکورانسى، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص ۷۷ و ….
[۸۲] . منیر عجلانى، تاریخ البلاد العربیه السعودیه، ج ۲، ص ۱۲۷؛ البته طبق بعضى از گزارشها، وهابىها پنج هزار نفر را کشتند و پانزده هزار نفر را مجروح کردند؛( موسوعه العتبات، ج ۸، ص ۲۷۳). برخى نیز نوشتهاند.« وهابیان در یک شب، بیست هزار نفر را به قتل رساندند» تاریخچه نقد و بررسى وهابىها، ص ۱۶۲؛ همایون همتى، الوهابیه، نقد و تحلیل، ص ۱۴۷- ۱۵۰ ..
[۸۳] . سید على موجانى، بازسازى تاریخ فراموش شده، ص ۹۷ و ۹۸٫
[۸۴] . سید محسن امین، کشف الارتیاب، ص ۲۱٫
[۸۵] . سید محمد حسینى قزوینى، وهابیت از منظر عقل و شرع، ص ۹۷ و ۹۸٫
[۸۶] . همان.
[۸۷] . على اصغر فقیهى، تاریخ و عقائد وهابیان، ص ۳۰٫
[۸۸] . سید محمد حسینى قزوینى، وهابیت از منظر عقل و شرع، ص ۹۸ ..
[۸۹] . سید محسن امین عاملى، کشف الارتیاب، ص ۲۱ ..
[۹۰] کنگره جهانى جریان هاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام _نخستین: ۱۳۹۳: قم)، مجموعه مقالات کنگره جهانى جریان هاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام، ۱۰جلد، دار الإعلام لمدرسه اهل البیت (علیهم السلام) – قم – ایران، چاپ: ۱، ۱۳۹۳ ه.ش.
منبع: مجموعه مقالات کنگره جهانى جریان هاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام ؛ ج۱ ؛ ص۸۳-۱۰۴٫
بازدیدها: ۰






هیچ نظری وجود ندارد