جنایت‏هاى وهابیت تکفیرى در کربلا و نجف با تأکید بر دوره اول‏

جنايت‏هاى وهابيت تكفيرى در كربلا و نجف

جنایت‏هاى وهابیت تکفیرى در کربلا و نجف با تأکید بر دوره اول‏

احمد کوثرى (باغچقى)*[۱]

چکیده‏

وهابیان براى دست یافتن به جایگاه فرماندهى در اسلام و تملک حرم مکه و مدینه، نیاز شدیدى به پشتوانه مالى داشتند. آن‏ها عراق و عتبات مقدسه را بهترین مکان براى به دست آوردن ثروت تشخیص دادند، زیرا شاهان شیعه ایرانى، خصوصاً نادرشاه افشار به این مکان‏ها بسیار توجه داشتند و در آن‏ها سرمایه‏گذارى فراوان مى‏کردند. بنابراین، با تکیه بر حکمى که از «محمد بن عبدالوهاب» براى تخریب اماکن مقدسه در دست داشتند، حمله به نجف و کربلا و غارتگرى این مکان‏ها را در پیش گرفتند که در کربلا، علاوه بر هتک حرمت حرم سبط پیامبر اسلام (ص)، به غارت اموال حرم و مردم شهر و هتک ناموس زنان و کشتارهاى وحشیانه‏اى روى آوردند. آنان در حمله به نجف اشرف- با وجود حمله‏هاى متعدد به این شهر- کارى از پیش نبردند. در مقاله حاضر، به شرح جنایت‏هاى وهابیان در این دو شهر مقدس مسلمانان جهان پرداخته مى‏شود.

کلیدواژگان: جنایت‏هاى وهابیت، حمله به کربلا، حمله به نجف، قتل و غارت وهابیت، تخریب اماکن مقدس.

مقدمه‏

سعودیان وهابى، در پایان مراسم حج در سال ۱۲۱۴ ق، با توجه به درگیرى‏هایى که دامن‏گیر دولت عثمانى شده و قدرت آنان را تضعیف کرده بود، به فکر افتادند که مسیر فتوحات خود را به خارج از شبه جزیره عربستان گسترش دهند. آن‏ها در این مسیر، عراق را بهترین مکان براى تهاجم‏ها و غارتگرى خود یافتند، زیرا در این کشور، عتباتى سرشار از طلاها و اموال گوناگون وجود داشت. عتبات مقدس عراق، علاوه بر کمک‏هاى فراوان مردمى، ثروت‏هاى زیادى نیز داشت که از عهد نادرشاه جهت ساخت و نگه‏دارى این مکان‏ها و طلااندازى گنبد، مناره‏ها و ایوان‏ها هزینه شده بود[۲] و در دوره پس از او نیز، هدایاى گران‏بهاى شاهان زندیه‏[۳] و قاجار[۴] به این مکان‏ها تعلق یافته بود. این ثروت‏ها توجه سعودیان وهابى را به این مکان‏هاى مقدس جلب کرد تا با غارت آن‏ها، پایه‏هاى نوپاى حکومت خود را قدرت بخشند. بدین ترتیب، یکى از مورخان مدافع وهابیت نیز در شرح علل حمله وهابیت به عتبات مقدسه (کربلا) نقل کرده است:

سعود بن عبدالعزیز مى‏خواست که با به چنگ آوردن اموال عتبات عراق (کربلا)، سپاهش را تقویت کند تا بتواند مالک حرم مکه و مدینه هم بشود و حکومت خود را بدین وسیله در جهان اسلام گسترش دهد.[۵]

از جنبه دیگر، انهدام گنبد و بارگاه «تربت حسینى» و «علوى» هم احساسات مذهبى شاخه وهابى این مجموعه را تسکین مى‏داد.[۶] آنان که توانسته بودند با تکیه به آموزه‏هاى شیخ محمد بن عبدالوهاب، براى حمله به بقاع شریف و تخریب ابینه آن‏ها، چه درکربلا و نجف و چه در مکه و مدینه، مجوز شرعى به دست آورند[۷]، تهاجم‏هاى خود را به عراق و خصوصاً شهرهاى کربلا و نجف آغاز کردند و هرچند در نجف اشرف به توفیقى دست نیافتند، اما در حمله به کربلاى معلا، جنایت‏هاى بى نظیرى در کارنامه خود ثبت نمودند.

البته در این بین نباید از بى تدبیرى و حمایت‏هاى دولت عثمانى از سعودیان براى تبدیل بحران وهابى- عثمانى به بحران وهابى- شیعى به سادگى عبور کرد و عوامل بیرونى، مانند مشورت‏هاى رسمى دولت بریتانیا با امراى سعودى نجد و تفاهم‏هاى بین آنان را نیز نباید فراموش کرد.[۸] با این مقدمه به سراغ بررسى جنایت‏هاى وهابیان در کربلا و نجف مى‏رویم.

جنایت‏هاى وهابیان در کربلا

عملیات تهاجم وهابیان به کربلا در دوران حکومت عبدالعزیز با لشکرى که وى از نقاط مختلف نجد و نواحى آن پدید آورده بود،[۹] به فرماندهى پسرش سعودى (که مادرش دختر محمد بن عبدالوهاب بود)[۱۰] در سال ۱۲۱۶ ق‏[۱۱]/ ۱۸۰۱[۱۲] یا ۱۸۰۲ م،[۱۳] رخ داد. این حادثه، اوج حضور نظامى وهابیان در عتبات مقدسه عراق بود.[۱۴] برخى از مورخان،این حمله نظامى را در هجده ذى‏حجه ذکر کرده‏اند؛ یعنى روز عید غدیر[۱۵] که مردم کربلا براى زیارت مرقد مطهر امیرالمؤمنین (ع) به نجف اشرف رفته بودند و شهر کربلا تقریباً خالى از سکنه بوده است و فقط افراد ضعیف و سال خورده باقى مانده بودند،[۱۶] اما برخى دیگر این حادثه را در ذى‏قعده‏[۱۷] همان سال ذکر کرده‏اند.

ایلکس فاسیلیف، مستشرق روس تبار، در مورد اختلاف مورخان در خصوص تاریخ دقیق حمله وهابیان به کربلا مى‏نویسد:

حادثه کربلا: امراى درعیه، استیلاى بر کربلا را اختیار کردند. کربلا از عتبات مقدس شیعه است که آن‏ها (وهابیان) از این عتبات کراهت دارند، خصوصاً در کربلا، سبط نبى محمد (ص) است و وهابیان در آذر- نیسان (مارس- آبریل) سال ۱۸۰۲ م به آن‏جا حمله کردند. مستشرقان اروپایى، حادثه هجوم به کربلا را در نیسان ۱۸۰۱ م بیان کرده‏اند. وقتى که به مصادر نجد آن‏ها مراجعه مى‏کنیم، ج. روسو، ول. کورانسیز، بورکهالت و وف. منجین این تاریخ را ذکر کرده‏اند، اما وقتى به مراجع تاریخى- عربى رجوع مى‏کنیم و حتى از اروپایى‏ها، فیلبى هم تاریخ آذر- نیسان ۱۸۰۲ م را نقل کرده‏اند و اساس اعتماد این تاریخ، نقل ابن‏بشر است. ابن‏سند و ج. رایمون و مجله المنوعات الادبیه و جمیع مصادر نزدیک زمان حادثه کربلا هم این تاریخ را تأیید مى‏کنند. هم‏چنین سفیر روسیه در آستانه نیز از شهودى که از عراق برایش رسیده این تاریخ را بیان کرده است، که بعید مى‏باشد شخصى‏ در عراق زندگى کند و سال را اشتباه کند، به خصوص این حادثه مهم را …[۱۸]

وهابیان در این حمله، جنایت‏هاى فراوانى مرتکب شدند که دل هر انسان آزاده‏اى را به درد مى‏آورد، به نحوى که حتى مستشرقان هم از آن با نام «جنایت‏ها» یاد کرده‏اند. در این باره، مستشرقى فرانسوى که پس از این حادثه از کربلا عبور کرده است، مى‏گوید:

ما بعد از چندى از حادثه ضریح امام حسین (ع) به کربلا وارد شدیم که آثار قساوت قلب و تعصب وهابى‏ها، نمایان بود معروف بود که در این شهر، ثروت‏هاى فراوانى وجود داشته است که قابل شمارش نبودند. چه بسا گفته شده است که حتى نمونه آن گنج‏ها را پادشاه ایران هم نداشت، زیرا در ضریح امام حسین (ع)، طى سال‏هاى طولانى، هدایایى از طلا و نقره و سنگ‏هاى قیمتى و تحفه‏هاى نادر آورده مى‏شد … و حتى تیمور لنگ هم از اهانت و دستبرد به حضرت چشم‏پوشى کرد … ولى وهابیان [علاوه بر غارت حرم‏] اموال مردم را هم تصاحب کردند.[۱۹]

هم‏چنین، مستشرق روسى با ذکر مطلب بالا ادامه مى‏دهد:

در ۲۰ نیسان سال ۱۸۰۲ م م، دوازده هزار وهابى بر ضریح امام حسین (ع) حمله کردند و بعد از این که غنائم بى شمارى به دست آوردند، اموال مردم را به آتش کشیدند و با شمشیر از بین بردند و بر پیران و کودکان و زنان هم شمشیر کشیدند. قساوت‏هاى آنان پایان پذیر نبود؛ تا جایى که از خون کشته‏ها نهرها جارى شد … و بیشتر از چهارهزار نفر را کشتند … و نقل شده است که دستبردهاى خود را بر بیش از چهارهزار شتر بار کردند. بعد از دستبرد و کشتار مردم، به تخریب ضریح امام (ع) پرداختند و آن جا را پر از اقذار و خون‏هاکردند و منبرها و قبه‏ها را ویران نمودند. تاریخ نگاران به این صورت، تقریباً حمله به کربلا را ذکر کرده‏اند ….[۲۰]

لویس دوکورانسى نیز مى‏نویسد:

… وهابیان بى آن که مقاومتى جدى در برابرشان صورت گیرد، به سهولت وارد شهر کربلا شدند. پس بى‏محابا و عمداً به قتل پرداختند تا جایى که شکم‏هاى زنان باردار را مى‏شکافتند که چرا در شهر باقى مانده‏اند.[۲۱]

این اعمال ننگین سعود، نه تنها شیعیان، بلکه تمام جهانیان را به جنبش در آورد و باعث شد که مردم از هر سو علیه وهابى‏ها قیام کنند و این نوع اعتراض‏ها، ضربه‏اى سنگین براى دولت سعودى بود.[۲۲] سرانجام، عبدالعزیز که صادر کننده دستور حمله به کربلا بود، در سال ۱۲۱۸ ق به دست مردى شیعه به قصد انتقام جسارت‏هایى که به ضریح مقدس حضرت سیدالشهدا (ع) کرده بود، کشته شد. فیلبى در تاریخ خود مى‏نویسد:

این مرد در لباس و شکل درویش‏ها وارد شهر درعیه شد و چند روزى در آن جا ماند. او هر روز پشت سر عبدالعزیز نماز جماعت مى‏خواند. روزى ناگهان خود را روى عبدالعزیز انداخت و با کارد شکم او را هدف قرار داد و او را به هلاکت رساند.[۲۳]

جنایت‏هاى وهابیان در کربلا به صورت‏هاى مختلفى است؛ از جمله تخریب اماکن مقدس و مورد احترام مسلمانان، قتل و کشتار مردم، سرقت و راهزنى اموال، هتک ناموس و …. در ادامه به جزئیات این جنایت‏ها پرداخته مى‏شود:

الف. تخریب مکان‏هاى مقدس مسلمانان‏

وهابیان با هدف تخریب قبه‏هاى آل رسول (ص) و خصوصاً قبه امام حسین (ع) وغارت ذخایر آنان وارد کربلا شدند که به این اهداف هم رسیدند.[۲۴] ابن‏بشر، تاریخ نگار مورد احترام وهابیان، در تاریخ نجد خود ذیل حوادث سال ۱۲۰۴ ق، نامه‏اى از محمد بن عبدالوهاب به علماى مکه مى‏دهد که در آن پیشواى وهابیان، رسماً مجوز شرعى تخریب مکان‏هاى متبرکه و قبرهاى صالحان را صادر کرده است.[۲۵] وى ذیل حوادث سال ۱۲۱۶ ق، حمله وهابى‏ها را چنین توصیف مى‏کند:

درسال ۱۲۱۶ ق، عبدالعزیز بن محمد، سپاهى از اهل نجد و اطراف آن و جنوب و حجاز و تهامه و غیره به فرماندهى سعود (فرزندش) تجهیز کرد و به سمت کربلا و اهل شهر حسین (ع) فرستاد. این قضیه در ذى‏قعده بود. مسلمانان با زور وارد کربلا شدند و غالب اهل شهر را که در بازارها و منازل یافتند، به قتل رساندند و قبه‏اى را که گفته مى‏شد قبر حسین (ع) است، ویران کردند و آنچه در قبّه و غیر قبّه دیدند و ضریحى را که بر روى قبر قرار داشت و جنسش از زمرد و یاقوت و جواهر بود و هر چه در شهر وجود داشت، از اموال و سلاح و لباس و فرش و طلا و نقره و کتاب‏هاى گران‏قیمت و غیره را غارت کردند، به قدرى که قابل شمارش نیست. نزدیک ظهر از کربلا با همه آن اموال خارج شدند، در حالى که دو هزار مرد را کشته بودند. سپس سعود بر چشمه معروف به ابیض، این غنائم را تقسیم کرد. البته یک پنجم آن را خود برداشت.[۲۶]

فیلبى، دیگر مورخ مورد اعتماد وهابیان هم در تاریخ نجد خود مى‏نویسد: «… ضریح حسین (ع) را تخریب کردند ….»[۲۷]

لویس دکورانسى در این باره مى‏نویسد: «مسجد، مأذنه‏ها و قبّه حرم را که از طلاى خالص بود، خراب کردند ….»[۲۸]

براساس گزارش مقامات دیپلماتیک روسیه، پس از تخریب مناره‏ها و گنبد،[۲۹] مهاجمان درهاى صحن را شکستند و سپس وارد رواق و روضه شدند و آجرهاى طلا را از گنبد به سرقت بردند. هم‏چنین ضریح و صندوق مقدس روى تربت را شکستند و همه طلاها، نقره‏ها و اشیاى گران‏قیمت را تاراج کردند.[۳۰]

هتک حرمت‏ها فراتر از این هم رفت، به طورى که ساکنان عراق که از این ماجرا آگاه‏ترند، مى‏گویند:

وهابیان با اسب‏هاى خود وارد صحن شریف شدند[۳۱] و صندوق قبر حبیب بن مظاهر را که از چوب بود، شکستند و سوزاندند و با آن در ایوان طرف قبله حرم، قهوه درست کردند …[۳۲] و بعد از کشتار مردم، حرم مطهر را پر از اقذار و خون‏ها کردند.»[۳۳]

در این جا جالب است به نکته‏اى مهم که بین برخى مورخان وهابى دیده مى‏شود، اشاره کنیم: آنان براى توجیه جنایت‏هاى وهابیان از هیچ عملى دریغ نمى‏ورزند، تا جایى که حتى براى سرپوش گذاشتن بر جنایت‏هایشان، انتساب قبر و قبّه شریف امام‏ حسین (ع) را به ایشان مشکوک دانسته‏اند؛[۳۴] مثلًا وهابى مصرى، محمد حامد فقى، در این مورد مى‏نویسد: «… سعود و لشکرش پیروز و داخل کربلا شدند و قبه عظیمى را که بتى بزرگ شده بود و گمان مى‏کردند که قبر امام حسین بن على (ع) است، ویران کردند.»[۳۵]

ب. قتل و کشتار مردم‏

مهاجمان وهابى که اکثر مورخان، تعداد سپاهیان آنان را دوازده هزار نفر ذکر کرده‏اند[۳۶] و در منابع ایرانى، تعدادشان بین ۲۵[۳۷] تا دویست هزار[۳۸] تن نقل شده است، با لشکرى مجهز، بى‏آن‏که مقاومتى جدى در برابرشان صورت گیرد، به سهولت وارد شهر کربلا شدند. پس از آن، بى‏پروا و عمداً[۳۹] غالب اهل شهر را که در بازارها و منازل یافتند[۴۰] و حتى اطفال‏[۴۱] را هم به قتل رساندند، به طورى که نهرهایى از خون جارى گشت.[۴۲] برخى مى‏نویسند: «وهابیان در یک شب، بیست هزار نفر را به قتل رساندند[۴۳] و افراد کشته شده، انسان‏هاى مهمى بودند.»[۴۴]

علیقلى میرزا (اعتضاد السلطنه) در اکسیر التواریخ‏ روایت کرده است:

… ضریح سیمین آن حضرت را به ظلم صریح از هم گسستند، دست‏ها بستند و پاى‏ها بشکستند، تیغ‏ها کشیدند، سرها بریدند و سینه‏ها دریدند … خلاصه وهابیان در آن آستان ملائک پاسبان از علما، عرفا، زائر و سایر، قریب پنج هزار نفر مقتول ساختند.»[۴۵]

هم‏چنین، میرزا ابوطالب اصفهانى که شاهد حوادث بعد از ماجرا بوده است، در سفرنامه خود مى‏نویسد:

قریب ۲۵ هزار نفر وهابى وارد کربلا شدند و با شعار «اقتلوا المشرکین و اذبحو الکافرین‏» بیش از پنج هزار نفر را کشتند و تعداد زخمى‏ها که حساب نداشت، صحن مقدس امام حسین (ع) از لاشه کشتگان پر و خون از بدن‏هاى سر بریده شده، روان بود. پس از یازده ماه، بار دیگر به کربلا رفتم، دیدم که روات هنوز آن حادثه دل‏خراش را نقل مى‏کنند و گریه سر مى‏دهند، به گونه‏اى که از شنیدن آن، موها بر اندام راست مى‏شد.[۴۶]

آیت الله سید جواد عاملى که خود شاهد حوادث و از مدافعان شهر نجف اشرف بوده است، مى‏گوید:

امیر نجد در سال ۱۲۱۶ ق به بارگاه امام حسین تجاوز نمود و اموال آن را به غارت برد. نیروهایش، مردان، زنان و کودکان را به قتل رسانده، اموالشان را به غارت بردند و به قبر حضرت امام حسین (ع) جسارت نموده و بقعه را تخریب کردند. سپس بر مکه مکرمه و مدینه منوره متعرض شدند و هر آنچه که خواستند در قبرستان بقیع انجام دادند و فقط قبر پیامبر خدا (ص) از دست آنان مصون ماند.[۴۷]

هم‏چنین فیلبى، اقدام مهاجمان را در کشتار مردم، «بدون رأفت» مى‏خواند و در این‏باره مى‏نویسد:

در سال ۱۸۰۲ م، حادثه کربلا (شهر مقدس) اتفاق افتاد. پس [سپاه سعود بن عبدالعزیز] با زور وارد شهر شدند و بر اهل شهر شمشیر کشیدند و گردن زدند و اموالشان را ربودند و بدون رأفت در خیابان و منازل، ساکنان کربلا را به قتل رسانیدند ….[۴۸]

ج. سرقت و راهزنى اموال‏

وهابیان بعد از کشتار مردم و هتک حرمت مکان‏هاى متبرک، اموال حرم شریفه و دارایى‏هاى مردم را تا حد ممکن غارت کردند،[۴۹] به طورى که در شهر کربلا تا مدت‏ها آثار این غارت‏ها نمایان بود و یکى از گردشگران ایرانى که در سال‏هاى بعد به کربلا رفته، این شهر را «فقیر و غارت زده» توصیف کرده است.[۵۰] ابن‏بشر در این باره چنین مى‏نویسد:

… و آنچه در قبه و غیر قبه دیدند و ضریحى را که بر روى قبر قرار داشت و جنسش از زمرد و یاقوت و جواهر بود و هر چه در شهر دیدند، از اموال و سلاح و لباس و فرش و طلا و نقره و کتاب‏هاى گران‏قیمت‏[۵۱] و غیره را غارت کردند، به قدرى که قابل شمارش نیست.[۵۲]

هم‏چنین منیر عجلانى، طرف‏دار وهابیت، در کتاب خود به نقل از «کورانسیز» مى‏نویسد: «اموال غارت شده از کربلا قابل وصف نبود و گفته مى‏شد که آن روز دویست شتر را فوق طاقتشان از جواهرهاى گران‏قیمت بار کردند!».[۵۳] صاحب‏ لمع الشهاب‏ نیز مقدار این غارت‏ها را شش‏صد میلیون ریال تخمین زده است،[۵۴] اما شاید بتوان گفت که دقیق‏ترین گزارش را از اموال ربوده شده، مستشرقى به نام «فیلیکس‏مانجان» در کتاب‏ تاریخ مصر در عهد محمدعلى‏ ارائه مى‏دهد. وى مى‏نویسد:

بعد از این که وهابیان گنبد روى قبر امام حسین (ع) را ویران کردند، گنج‏هایى در حرم یافتند که آن‏ها را ربودند. این گنج‏ها عبارت بودند از: ۱٫ بیست شمشیر زینت شده به جواهر؛ ۲٫ ظروف، شمعدان‏ها و چراغ‏هاى گران‏قیمت؛ ۳٫ فرش‏هاى کم‏یاب و نادر؛ ۴٫ سینى‏هایى با روکش طلا؛ ۵٫ قرآن‏هایى با خطهاى ممتاز و زینت‏هاى نفیس؛ ۶٫

سنگ‏هاى قیمتى: لؤلؤ و زمرد و مرجان و … (سعود، لؤلؤئى به اندازه تخم مرغ را براى خودش برداشت) و اشیاى قیمتى دیگر. سپس وهابیان طلاکارى‏هاى روى دیوار حرم را نیز کندند [و به داخل شهر رفتند] و از بازار شهر آن قدر کالا و پارچه غارت کردند که قابل شمارش نبود …». در ادامه، مانجان، پول‏هاى نقد بسیار زیادى را که وهابیان به غارت بردند با مقدار و جزئیاتش بیان مى‏کند.[۵۵]

د. هتک ناموس‏

وهابى‏ها در حمله به کربلاى معلا، تنها به هتک حرمت حرم و قتل و غارت شهر و اموال مردم بسنده نکردند، بلکه آن‏ها حتى حرمت زنان مؤمنه را هم شکستند، تا جایى که یکى از مستشرقان روسى که به سفارت روسیه اطلاعاتى ارائه داده، بیان کرده است که مهاجمان وهابى براى تکمیل قساوت‏هاى خود، شکم‏هاى زنان باردار کربلا را هم مى‏شکافتند.[۵۶] یکى دیگر از نویسندگان، به اسارت زنان مسلمان اشاره کرده است‏[۵۷] و حتى منیر عجلانىِ طرف‏دار وهابیت هم به نقل از «فیلیکس مانجان» بر این مطلب صحه مى‏گذارد که مهاجمان وهابى، زنان و دخترانى را به عنوان جاریه و کنیز همراه خود بردند.[۵۸]

جنایت‏هاى وهابیت در نجف‏

پس از پایان مراسم حج در سال ۱۲۱۴ ق./ ۱۷۹۹ م.، عبدالعزیز بن محمد بن سعود با توجه به خلأ قدرت و درگیرى‏هاى دولت عثمانى، بر آن شد تا مسیر فتوحات وهابیان نجد را از شبه جزیره به خارج از آن گسترش دهد. از این رو، نجف به علت اموال و ثروت‏هاى فراوان حرم مولا على (ع)[۵۹] به عنوان هدفى شاخص در نظر گرفته شد[۶۰] و در مدت ده سال، چندین بار حمله‏هاى شدیدى به شهر نجف کردند،[۶۱] ولى خوشبختانه در این حمله‏ها به توفیقى دست نیافتند. در زیر به این تهاجم‏ها اشاره مى‏شود:

  1. در سال ۱۲۱۴ ق، اولین یورش وهابیان به نجف اشرف آغاز شد که در این سال، عرب «خزاعل» با آن‏ها مقابله کردند و سى‏صد نفرشان را هم کشتند.[۶۲]

  2. در سال ۱۲۱۵ ق، نیز گروهى براى انهدام مرقد مطهر حضرت امیر (ع) عازم نجف شدند که در مسیر با عده‏اى از اعراب درگیر شدند و شکست خوردند.[۶۳]

  3. در سال ۱۲۱۶ ق، وهابیان پس از کشتار بى‏رحمانه اهل کربلا و هتک حرمت حرم حسینى (ع)، با همان لشکر راهى نجف اشرف شدند، ولى مردم نجف به سبب آگاهى از ماجراى کشتار و غارت کربلا و آمادگى دفاعى به مقابله برخاستند و حتى زن‏ها از منزل‏ها بیرون آمدند و مردان خود را به دفاع تشجیع و تحریک کردند تا اسیر کشتار و چپاول وهابیان نشوند. در نتیجه، سپاه وهابى‏ها نتوانست به شهر نجف وارد شود.[۶۴]

  4. در سال ۱۲۲۰[۶۵] یا ۱۲۲۱ ق.[۶۶] نیز وهابیان که نتوانستند از گنج‏هاى فراوان حرم امام على (ع) چشم بپوشند، به سرکردگى «سعود» باز هم به نجف اشرف حمله کردند، ولى چون‏ شهر برج و حصار داشت و در بیرون نیز خندقى شهر را حفاظت مى‏کرد و هم‏چنین به این دلیل که حدود دویست نفر از مردم و طلاب علوم دینى تحت رهبرى شیخ جعفر نجفى (کاشف الغطاء) که از مراجع اعلم عصر و خود مردى دلیر بود، شبانه روز مشغول دفاع از شهر بودند، وهابیان کارى از پیش نبردند. قواى سعود در این حمله، پانزده هزار وهابى جسور جنگ‏جو بود. وهابى‏ها با وجود سعى فراوان نتوانستند وارد شهر بشوند و مدافعان نجف با سرسختى دفاع مى‏کردند. در یکى از روزها، گروهى از وهابى‏ها از دیوار شهر بالا آمدند و نزدیک بود که شهر را اشغال کنند، ولى با دفاع مردانه مدافعان مسلح مواجه شدند و عقب نشستند. در مدت محاصره نجف، چون مدافعان از درون شهر و برج و حصارها به وهابى‏ها حمله مى‏کردند، توانستند که هفت‏صد نفر از آن‏ها را به قتل برسانند. سرانجام سعود با بقیه یارانش ناامید از نجف اشرف بازگشت. هم‏چنین در این سال، اهالى نجف قبل از رسیدن قواى سعود، خزانه حضرت امیرالمؤمنین (ع) را به بغداد و از آن جا به کاظمین منتقل کردند و در مخزن آن جا به ودیعت نهادند و بدین گونه از دستبرد آن قوم غارتگر وحشى مصون ماند.[۶۷]

ابن‏بشر که یورش وهابیان را در حوادث ۱۲۲۰ ق ذکر کرده است، در این‏باره مى‏نویسد:

در آن سال سعود با لشکریان و تجهیزات فراوانى از تمام نجد و اطرافش، قصد شمال و شهر معروف در عراق (نجف اشرف) را کرد و سپاه مسلمانان (وهابى‏ها) را در اطراف شهر پراکنده نمود و دستور داد که حصار شهر را خراب کنند. چون یاران او به شهر نزدیک شدند، به خندقى عریض و عمیق برخوردند که نتواستند از آن عبور کنند. در جنگى که میان دو طرف روى داد، در اثر تیراندازى از حصارها و برج‏هاى شهر، جمعى از مسلمانان (وهابى‏ها) کشته شدند. آن‏ها نیز ازشهر عقب نشستند و به غارت اطراف شهر پرداختند و قتل‏هایى راه انداختند و اموالى را تصاحب کردند ….[۶۸]

  1. در سال ۱۲۲۲ ق نیز وهابى‏ها به نجف حمله کردند که سید جواد عاملى ماجرا را این گونه بیان مى‏کند:

در جمادى الثانى سال ۱۲۲۲ ق، سعود خارجى با بیست هزار جنگ‏جو یا بیشتر به سوى عراق آمد. پس خبر داده شد که قصد حمله به نجف اشرف را دارند. همگى به سمت دیوار شهر آمدیم تا این که شب فرا رسید و آن‏ها با سلاح‏هاى خود به سمت دیوار شهر آمدند [و ما مانع ورود آن‏ها به درون شهر شدیم‏]. پس سعود با لشکریانش به سوى حله رفتند، در حالى که نتوانستند وارد آن جا هم شوند. سپس به سمت کربلا رفتند، در حالى که آن‏ها غافل بودند، پس آن‏ها را محاصره شدیدى کردند که پشت دیوار شهر ماندند و برخى از مردم را کشتند و برخى از وهابیان هم کشته شدند. پس دست خالى بازگشتند و در عراق فساد و شرارت کردند و هر چه توانستند به قتل رساندند و حج را هم به مدت سه سال تعطیل کردند.[۶۹]

  1. در سال ۱۲۲۵ ق، وهابى‏ها با اعراب «عنزه» که آن‏ها را احاطه کرده بودند به سمت نجف اشرف و کربلا آمدند و راه را بستند و به غارت زائران پرداختند. بعد از این که زائران از زیارت امام حسین (ع) در نیمه شعبان باز مى‏گشتند، راه را بر زائران بستند و بسیارى از آن‏ها را کشتند که بیشترشان مسافر عجمى بودند.[۷۰]

علل پیروزى‏هاى وهابیان در کربلا و علل شکست در نجف‏

وهابیان که جداى از انگیزه‏هاى مذهبى، به سبب اطلاع از ثروت فراوان عتبات مقدس عراق به علت سرمایه‏گذارى‏هاى فراوان دولت‏هاى افشاریه و زندیه و قاجاریه، انگیزه‏تهاجم به بقاع شریف در آن‏ها تقویت شده بود، از سال ۱۲۱۴ ق، طى ده سال، تهاجم‏هاى مختلفى به کربلا و نجف کردند. مسئله مهمى که در این تهاجم‏ها دیده مى‏شود این است که چگونه این غارتگران در  کربلاى معلا موفق شدند که به اهداف خود برسند، اما در نجف اشرف با وجود حمله‏هاى متعدد، شکست سنگینى از طرف مقابل خوردند، به نحوى که حتى به درون شهر هم راه نیافتند. در ادامه به این موضوع مى‏پردازیم:

الف. علل پیروزى وهابیان در کربلاى معلا[۷۱]

  1. حمایت حاکم کربلا

بنابر گزارش برخى منابع، «عمر آغا»، حاکم کربلا که فردى متعصب و غیر شیعه بود، احتمالًا با مهاجمان وهابى زد و بندهایى داشت،[۷۲] زیرا برخى از مهاجمان از قبل با کمک حاکم با لباس زوار داخل شهر شده بودند.[۷۳] اگر تبانى حاکم با وهابیان هم به اثبات نرسد، بى کفایتى او آشکار است، زیرا وى هنگام حمله، نه تنها مقاومتى نکرد،[۷۴] بلکه به محلى متوارى شد و از حادثه گریخت.[۷۵]

  1. بى تدبیرى عثمانى‏ها یا حمایت آن‏ها

بنابر نقل برخى اخبار، بخشى از سازمان ادارى دولت عثمانى در مقاطع زمانى خاص، در تسهیل دسترسى قواى وهابى به مناطق شیعه‏نشین عراق نقش داشته است؛ مثلًا در دوره‏اى تاریخى، صدراعظم عثمانى خواسته است که از امکان هدایت تعرضات‏  قواى وهابى به سوى مرز ایران بهره‏بردارى شود و در مواردى نیز، سلیمان پاشا ابوالممالیک، در برابر قدرت عشایر جنوب عراق و جدال آن‏ها با قواى متعرض وهابى، برخلاف مصلحت، عشایر شیعه در جنوب را سرکوب کرده است.[۷۶]

برخى از مقامات عثمانى درمقابل قواى وهابى، با وجود این که مى‏توانستند مانع پیشروى آن‏ها به عتبات مقدس شوند، اهتمام کامل خود را به کار نبرده‏اند، بلکه «مصلحت» را در آن دیدند که تنها در کمین این گروه بمانند تا در مسیر بازگشت بر آن‏ها شبیخون زنند.[۷۷] زیرا برخى از دولتمردان عثمانى و والى بغداد، واقعاً با توجه به مشکلاتى که بین آنان و حاکمان وهابى وجود داشت، مى‏خواستند که بحران وهابى- عثمانى را به بحران وهابى- شیعى تبدیل کنند و مى‏توان گفت که با حادثه کربلا، آن‏ها به مقصود خود رسیدند.[۷۸] بى‏تدبیرى عثمانى‏ها به حدى رسید که نماینده فتحعلى شاه قاجار در پیامى به حاکم عثمانى از طرف شاه ایران چنین اعلام کرده است: «اگر اولیاى دولت عثمانیه را مضایقت نرود، ما لشکرى به دفع عبدالعزیز برانگیزیم وگرنه قبل از آن‏که کار او استوار شود، از هلاک و دمارش خوددارى نکنید.»[۷۹]

  1. غافل‏گیرى مردم کربلا در پیش‏بینى حمله و عدم مقاومت آن‏ها

مسئله مهم دیگرى که در پیروزى وهابیان نقش داشت این بود که مردم کربلا و بزرگانشان نتوانسته بودند که حمله وهابیان را پیش‏بینى کنند و این باعث غافل‏گیرى و عدم تدبیر در این باره شد، اما نکته اصلى این‏جاست که در منابع تاریخى هم اصلًا گزارشى دال بر این که مردم در مقابل مهاجمان مقاومتى جانانه کرده باشند، نیامده است؛ مثلًا لوئیس دوکورانسى در این باره مى‏نویسد: «وهابیان بى‏آن‏که مقاومتى جدى‏ در برابرشان صورت گیرد، به سهولت وارد شهر کربلا شدند.»[۸۰]

  1. خالى بودن شهر از ساکنان‏

یکى از علت‏هاى مهمى که بسیارى از گزارشگران جنایت وهابیان در کربلا ذکر کرده‏اند این بوده است که حادثه در روز عید غدیر و در حالى رخ داده که شهر کربلا خالى از ساکنان بوده است.[۸۱]

کورانسیز در وصف جنایت‏هاى وهابى‏ها چنین مى‏نویسد: «عادت شیعیان این بود که در روز عید غدیر خم، جشن‏هایى برپا مى‏کردند. لذا همگى براى اقامه جشن عید به نجف اشرف مى‏رفتند و به همین دلیل، شهرهاى شیعه‏نشین عراق، به خصوص کربلا، خالى از ساکنان مى‏شد. وهابى‏ها از این فرصت استفاده نمودند و در غیاب مدافعان به شهر کربلا حمله کردند. در شهر جز افراد ضعیف و سال‏خورده کسى باقى نمانده بود. پس وهابى‏ها با سپاه دوزاده هزار نفرى، هر کسى را یافتند به قتل رساندند، به طورى که تعداد کشتگان در یک روز به سه هزار نفر رسید.»[۸۲]

ب. علل شکست وهابیان در نجف اشرف‏

  1. حصار و خندق شهر نجف‏

یکى از مسائلى که در شکست وهابى‏ها از مدافعان نجف اشرف نقش داشت، حصارى بود که کار احداث آن به تقاضاى اهالى نجف و دستور آغا محمد خان، پادشاه قاجار، زیرنظر صدر اعظم او، حاج محمد حسین خان علّاف اصفهانى، از محل اعتبارات دولتى آغاز شده بود و سپس خود صدراعظم، مسئولیت تأمین اعتبار لازم این‏

مجموعه مقالات کنگره جهانى جریان هاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام، ج‏۱، ص: ۱۰۱

امر را از منابع شخصى‏[۸۳] برعهده گرفته و آن را تکمیل کرده بود. هم‏چنین علاوه بر حصار و برجى که به صورت دیوارى‏[۸۴] دور تا دور شهر را فرا گرفته بود، در بیرون نیز خندقى شهر را حفاظت مى‏کرد.[۸۵]

  1. آمادگى مردم نجف در دفاع از شهر خود

عامل دیگرى که عمدتاً پس از واقعه کربلا باعث شکست وهابیان در نجف شد این موضوع بود که مردم نجف به سبب آگاهى از ماجراى کشتار و غارت کربلا با آمادگى دفاعى به مقابله برخاستند و حتى زن‏ها از منزل بیرون آمدند و مردان خود را به دفاع، تشجیع و تحریک کردند تا اسیر کشتار و چپاول وهابیان نشوند و در نتیجه، سپاهیان وهابى نتوانستند به شهر نجف وارد شوند.[۸۶]

  1. مبارزه جانانه علما

مسئله مهمى که شهر نجف را در هجوم مقابل وهابى‏ها مقاوم کرده بود، حضور طلاب دینى و علما به رهبرى شیخ جعفر کاشف الغطاء (از مراجع اعلم عصر که خود مردى دلیر بود) در خط مقدم مبارزه با آن‏ها بود.[۸۷] خانه شیخ جعفر کاشف الغطاء انبار اسلحه بود و جمعى از مردم و طلاب علوم دینى تحت رهبرى ایشان، شبانه روز از شهر دفاع مى‏کردند شیخ جعفر بر هر دروازه نجف و در هر برج، جمعى از طلاب و مردم را به دفاع واداشته بود. شیخ حسین نجف، شیخ خضر شلال، سید جواد عاملى (صاحب مفتاح الکرامه) و شیخ مهدى ملاکتاب از جمله علماى مدافع شهر بودند که مردانى بلند آوازه مى‏باشند.[۸۸] در این باره، علامه سید جواد عاملى نقل مى‏کند: «به محض خبردار شدن از قصد حمله سعود به نجف اشرف، همگى به سمت دیوار شهر آمدیم تا این که شب فرا رسید و آن‏ها با سلاح‏هاى خود به سمت دیوار شهر آمدند … پس دست خالى بازگشتند.»[۸۹]

نتیجه‏

وهابیان براى مالک شدن اموال گران‏بهاى حرم کربلا و نجف و نیز تصرف اموال فراوان عتبات عالیات عراق و سرمایه‏هاى بى‏نظیر، به این مکان‏ها چشم دوخته بودند. آنان از سال ۱۲۱۴ ق.، تهاجم‏هاى گسترده خود را آغاز کردند و در سال ۱۲۱۶ ق.، با حمله به کربلا و غافل‏گیرى مردم و حمایت یا عدم تدبیر حاکم شهر و دولت عثمانى، جنایت‏هاى بسیارى انجام دادند که مورخان تجاوزهاى آنان را نه تنها مورد انزجار شیعه، بلکه مورد نفرت تمام جهان اسلام خوانده‏اند. آنان سرخوش از این جنایت‏ها و قتل و غارت‏ها، راه حمله به نجف اشرف را هم در پیش گرفتند، ولى به علت ورود علماى بصیر این شهر به خط مقدم مبارزه، شکست سنگینى خوردند و در حمله‏هاى متعدد خود به نجف اشرف هیچ توفیقى کسب نکردند. اهانت‏هاى آنان به حرم امیرالمؤمنین (ع) و حرم امام حسین (ع)، موجب شناخته شدن مکتب انحرافى وهابیان و خوى وحشیانه‏شان گشت. با توجه به این مسائل، باید وهابیت را فرقه‏اى نامید که پیروانش براى رسیدن به اهداف مادى خود، حتى از دستبرد به اماکن مقدس و محترم مسلمانان و هتک ناموس زنان مؤمن هم چشم‏پوشى نمى‏کنند.

منابع‏

  1. ابن‏بشر، عثمان بن عبدالله، عنوان المجد فى تاریخ النجد، چاپ چهارم: مطبوعات داره الملک عبدالعزیز، ریاض ۱۴۰۲ ق.

  2. ابن‏عبدالوهاب، محمد، مجموع مؤلفات الشیخ محمد بن عبدالوهاب، تحقیق رائدبن صبرى بن ابى‏علفه، چاپ اول: ملیار للاستثمار، بیروت ۲۰۱۰ م.

  3. احمد مصطفى ابوحاکمه (تحقق)، لمع الشهاب فى سیره محمد بن عبدالوهاب، مطابع بیبلوس الحدیثه، بیروت ۱۹۶۷ م.

  4. اصفهانى، میرزا ابوطالب، مسیر طالبى، مرکز تحقیقات رایانه‏اى اصفهان، [بى‏تا].

  5. امین، سید محسن، کشف الارتیاب فى اتباع محمد بن عبدالوهاب، تحقیق حسن الامین، چاپ دوم: بیروت ۱۳۸۲ ق [بى‏نا]

  6. حامد فقى، محمد، أثر الدعوه الوهابیه فى الإصلاح الدینى و العمرانى فى جزیره العرب و غیرها، قاهره ۱۳۵۴ ق [بى‏نا].

  7. حسینى قزوینى، سید محمد، وهابیت از منظر عقل و شرع، مؤسسه تحقیقاتى حضرت ولیعصر (عج)، قم [بى‏جا، بى‏تا].

  8. دوکورانسى، لوییس، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، چاپ اول: مکتبه دارالنشر، ۲۰۰۳ م [بى‏جا].

  9. رضوى، سید مرتضى، آراء علماء السنه فى الوهابیه، [بى‏نا، بى‏جا، بى‏تا].

۱۰٫-، ماضى الوهابیین و حاضرهم، الارشاد للطباعه و النشر، بیروت ۱۹۸۶ م.

  1. سالم نفیس، احمد، نقض الوهابیه، چاپ اول: دارالمیزان، ۱۴۳۱ ق [بى‏جا].

  2. سجادى، صادق، دائره المعارف بزرگ اسلامى- آل سعود، چاپ اول: مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامى، تهران ۱۳۸۳٫

  3. سعید، ناصر، تاریخ آل سعود، النسخه الاصلیه، [بى‏نا، بى‏جا، بى‏تا].

  4. صبرى پاشا، ایوب، تاریخ الوهابیین، ترجمه مسعد بن سویلم الشامان، نشر دارالترجمان الحقیقه، استانبول ۱۲۹۶ ق.

۱۵٫-، تاریخ وهابیان، ترجمه على اکبر مهدى پور، مشعر، تهران [بى‏تا].

  1. عاملى، محمد جواد، مفتاح الکرامیه، تحقیق محمد باقر خالصى، چاپ اول: مؤسسه النشر الاسلامى، قم ۱۴۱۹ ق.

  2. عثیمین، عبدالله صالح، تاریخ المملکه العربیه السعودیه، چاپ نهم: جامعه الملک السعود، ریاض ۱۴۳۰ ق.

  3. عجلانى، منیر، تاریخ البلاد العربیه السعودیه الدوله السعودیه الاولى، چاپ دوم: دارالشبل للنشر و التوزیع، ریاض، ۱۴۱۳ ق.

  4. علیزاده موسوى، سید مهدى، سلفى گرى و وهابیت؛ تبارشناسى، چاپ سوم: دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، قم ۱۳۹۰٫

  5. فاسیلیف، ایلکسى، تاریخ العربیه السعودیه، چاپ اول: شرکه المطبوعات، بیروت ۱۹۹۵ م.

  6. فیلبى، سنت جون، تاریخ نجد و دعوت الشیخ محمد بن عبدالوهاب، تعریب عمر دیسراوى، چاپ اول: مکتبه مدبولى، قاهره ۱۴۱۴ ق.

  7. قحطانى، عبدالله، هولاء هم الخوارج، المکتبه التخصیصه للرد على الوهابیه، [بى‏جا، بى‏تا].

  8. الگار، حامد، الوهابیه، ترجمه عباس خضیر کاظم، چاپ اول: منشورات الجمل، آلمانیا، بغداد ۲۰۰۶ م.

  9. مختار، صلاح الدین، تاریخ المملکه العربیه السعودیه فى ماضیها و حاضرها، دار مکتبه الحیاه، بیروت [بى‏تا].

  10. مغنیه، محمد جواد، هذه هى الوهابیه، تحقیق سامى غریزى، چاپ اول: مؤسسه دارالکتاب الاسلامى، قم ۱۴۲۷ ق.

  11. مقدسى، اکبر (ترجمه)، این است وهابیت، چاپ اول: مؤسسه دارالکتاب الاسلامى، قم ۱۳۸۷٫

  12. موجانى، سید على، تقاریر نجد، با همکارى امیر عقیقى بخشایشى، کتاب‏خانه تخصصى تاریخ اسلام و ایران، قم ۱۳۹۰٫

  13. نمایى، احمد (ترجمه)، وهابیگرى، چاپ دوم: آستان قدس رضوى، مشهد ۱۳۸۷٫

  14. همتى، همایون، الوهابیه، نقد و تحلیل المکتبه التخصیصه للرد على الوهابیه [بى‏نا، بى‏جا، بى‏تا].

  15. وردانى، صالح، مدافع الفقها التطرف بین الفقهاء السلف و فقهاء الخلف، چاپ اول: دارالراى للطباعه و النشر و التوزیع، ۱۴۱۹ ق [بى‏جا]

  16. وهبه حافظ، جزیره العرب فى القرن العشرین، چاپ اول: مطبعه لجنه التألیف و الترجمه و النشر، ۱۳۵۴ ق [بى‏جا].[۹۰]

[۱] * پژوهشگر مؤسسه تحقیقاتى دارالإعلام لمدرسه اهل‏البیت( علیهم السلام) و کارشناسى ارشد مذاهب اسلامى ..

[۲] . جعفر باقر آل محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، ج ۱، ص ۶۴٫

[۳] . ابوالحسن غفارى کاشانى، گلشن مراد، ص ۶۵۸- ۶۶۰؛ پیرزاده نائینى، سفرنامه حاجى پیرزاده، ص ۳۳۹٫

[۴] . عباس عزاوى، تاریخ العراق بین احتلالین، ج ۶، ص ۱۰۸٫

[۵] .« یقول ابن‏سند انّ سعود بن عبدالعزیز اراد القوى باموال کربلاء استعداداً لتملک الحرمین»( منیر عجلانى، تاریخ البلاد العربیه السعودیه، ج ۲، ص ۱۲۸).

[۶] . سید على موجانى، تقاریر النجد، ص ۶۸- ۶۹ ..

[۷] . ابن‏بشر، عنوان المجد فى تاریخ النجد، ج ۱، ص ۱۷۱- ۱۷۲٫ این مجوز در مکاتبه شیخ محمد بن عبدالوهاب در سال ۲۰۴ ق/ ۱۷۸۹ م با علماى مکه رسماً صادر شد.

[۸] . سید على موجانى، تقاریر نجد، ص ۸۱٫

[۹] . ابن‏بشر، همان، ص ۲۵۷- ۲۵۸٫

[۱۰] . ناصر سعید، تاریخ آل سعود، ص ۲۱٫

[۱۱] . ابن‏بشر، همان، ص ۲۵۷٫

[۱۲] . لویس دوکورانسى، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص ۷۷؛ محمد کامل، الدعوه الوهابیه، ص ۵۳٫

[۱۳] . سنت جون فیلبى، تاریخ نجد، ص ۱۴۲؛ الخلافه فى العربیه السعودیه، ص ۴۰؛ ایلکسى فاسیلیف، تاریخ العربیه السعودیه ص ۱۳۱- ۱۳۳٫

[۱۴] . البته صالح وردانى در کتاب خود به نام مدافع الفقها التطرف بین الفقهاء السلف و فقهاء الخلف( ص ۱۱۹) این حادثه را در سال ۱۲۱۵ ق ذکر کرده است ..

[۱۵] . میرزا ابوطالب اصفهانى، مسیر طالبى، ص ۲۵۵؛ منیر عجلانى، تاریخ البلاد العربیه السعودیه، ج ۲، ص ۱۲۷؛ لویس دوکورانسى، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص ۷۷٫

[۱۶] . کورانسیز در وصف جنایت‏هاى وهابى‏ها مى‏گوید.« عادت شیعیان این بود که در روز عید غدیر خم، جشن هایى برپا مى‏کردند؛ لذا همگى براى اقامه جشن عید به نجف اشرف مى‏آمدند. به همین دلیل، شهرهاى شیعه‏نشین عراق، به خصوص کربلا، خالى از سکنه مى‏شد. وهابى‏ها از این فرصت استفاده کردند و در غیاب مدافعان، به شهر حمله بردند. افراد ضعیف و سال‏خورده که در شهر باقى مانده بودند، توسط سپاه دوازده هزار نفرى وهابیان به قتل رسیدند به طورى که تعداد کشتگان در یک روز به سه هزار نفر رسید»( منیر عجلانى، تاریخ البلاد العربیه السعودیه، ج ۲، ص ۱۲۷).

[۱۷] . ابن‏بشر، عنوان المجد فى تاریخ المجد، ص ۲۵۷ ..

[۱۸] . فاسیلف، تاریخ العربیه السعودیه، ص ۱۳۱- ۱۳۲٫

[۱۹] . همان، ص ۱۳۲- ۱۳۳ ..

[۲۰] . همان.

[۲۱] . لویس دوکورانسى، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص ۷۷٫

[۲۲] . سنت جون فیلبى، تاریخ نجد، ص ۱۴۲ و ۱۴۳٫

[۲۳] . همان، ص ۱۴۷ و ۱۴۸ ..

[۲۴] . احمد مصطفى ابوحاکمه، لمع الشهاب فى سیره محمد بن عبدالوهاب، ص ۹۰٫

[۲۵] .« من محمدبن عبدالوهاب الى العلماء الاعلام فى بلد الله الحرام … هدم بنیان فى ارضنا على قبور الصالحین … و امرناهم باخلاص الدعاء لله ….»( ابن‏بشر، عنوان المجد فى تاریخ النجد، ج ۱، ص ۱۷۱ و ۱۷۲).

[۲۶] . همان، ص ۲۵۷ و ۲۵۸٫

[۲۷] . فیلبى، تاریخ نجد، ص ۱۴۲ و ۱۴۳٫

[۲۸] . لوییس دوکورانسى، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص ۷۷ ..

[۲۹] . بنگرید به« بایگانى سیاست خارجى روسیه»، الدیوان ۱۸۰۳، پرونده ۲۲۳۵، ص ۳۸- ۴۰، براساس روایت و فاسیلیف، ص ۱۱۷ و نیز براى مطابقت روایت این حادثه با منابع غربى نک به:

  1. L. Burchardt, Notes on the Bedouins Wahabys Collected During His Travels the ast, P 681. Vo l 2.

  2. Mengin, Histoire de 1 Egypte sous 1 e Governemet de Mohammad ALY. Vol 2, P 225- 425. 5291.

  3. Caire 0681. J. Raymond, Les Wahabys Document Indeir de, J. Rousseau, Descri ption du Pachalike de Bagdad Suivie d une Notice Histto rique sur 1 es Wahabis, P 27- 57.

روسو، کنسول فرانسه در بغداد، تأکید کرده است که گزارش خود از این حادثه را با استناد به اظهارات سفیر روسیه روایت مى‏کند. او خود نیز این اخبار را مستقیماً از شاهدانى که در کربلا حضور داشته‏اند، روایت کرده است.

  1. A. Coroncez, Histoire des Wahabis Dupuis Leur Orgine Jusqa 1 a Fin de P 72.

سید على موجانى، تقاریر نجد، ص ۸۳٫

[۳۰] . همان.

[۳۱] . سید محسن امین، کشف الارتیاب، ص ۲۰- ۲۱٫

[۳۲] . نزهه الغرى فى تاریخ النجف الغرى السرى، ص ۵۲٫

[۳۳] . ایلکسى، فاسیلیف، تاریخ العربیه السعودیه، ص ۱۳۲ ..

[۳۴] . احمد سالم نفیس، نقض الوهابیه، ص ۲۵۷٫

[۳۵] . محمد حامد فقهى، اثر دعوه الوهابیه، ص ۸۰٫

[۳۶] . منیز عجلانى، تاریخ البلاد العربیه السعودیه، ج ۲، ص ۱۲۷؛ ایلکسى فاسیلیف، تاریخ العربیه السعودیه، ص ۱۳۱٫

[۳۷] . میرزا ابوطالب طالبى، مسیر طالبى، ص ۲۵۵٫

[۳۸] . آقا احمد بهبهانى، مرآه الاحوال جهان نما، ج ۱، ص ۱۵۹٫

[۳۹] . لویس دوکورانسى، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص ۷۷٫

[۴۰] . ابن‏بشر، عنوان المجد فى تاریخ النجد، ج ۱، ص ۲۵۷؛ صلاح الدین مختار، تاریخ المملکه العربیه السعودیه فى ماضیها و حاضرها، ج ۱، ص ۷۳٫

[۴۱] . احمد مصطفى ابوحاکمه، لمع الشهاب فى سیره محمد بن عبدالوهاب، ص ۹۰٫

[۴۲] . محمد حامد فقى، اثر دعوه الوهابیه، ص ۸۰؛ عبدالله قحطانى، هولاء هم الخوارج، ص ۱۷۸؛ ایلکسى فاسیلیف، تاریخ العربیه السعودیه، ص ۱۳۲٫

[۴۳] . همایون همتى، الوهابیه، نقد و تحلیل، ص ۱۴۷- ۱۵۰٫

[۴۴] . لویس دوکورانسى، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص ۷۷ ..

[۴۵] . میرزا اعتماد السلطنه، اکسیر التواریخ، ص ۱۰۰ وسید على موجانى، تقاریر نجد، ص ۸۳٫

[۴۶] . میرزا ابوطالب طالبى، مسیر طالبى، ص ۲۵۵٫

[۴۷] . سید جواد عاملى، مفتاح الکرامه، ج ۵، ص ۵۱۲ ..

[۴۸] . سنت جون فیلبى، تاریخ نجد، ص ۱۴۲٫

[۴۹] . آیا این کار وهابیان براى این بود که خزائن خود را از اموال دزدى پر کنند و این که کتاب اعمالشان از جرایم و گناهان سرشار شود؟!( صفحات من تاریخ الجزیره العربیه، ص ۱۷۶٫)

[۵۰] . میرزا ابوطالب اصفهانى، مسیر طالبى، ص ۲۵۵٫

[۵۱] . بله حتى کتاب‏ها را هم سرقت کردند. اعراب نجد چگونه مى‏خواهند با این کتاب‏ها به خدا تقرب پیدا کنند؟ همانا آن کتاب‏هاى فقهى خوارج گمراه است!( عبدالله قحطانى، هولاء هم الخوارج، ص ۱۷۸).

[۵۲] . ابن‏بشر، عنوان المجد فى تاریخ النجد، ج ۱، ص ۲۵۷ و ۲۵۸٫

[۵۳] .« و أما السلب، فکان فوق الوصف و یقال آن مائتى بعیر حملت فوق طاقتها بالمنهوبات الثمینه»( منیر عجلانى، تاریخ البلاد العربیه السعودیه، ج ۲، ص ۱۲۷).

[۵۴] .« و اخذ خزائن کثیره، کانت هناک من الذهب و الجواهر النفیسه، قیل انه اخذ مقدار سته آلاف مائه الف ….»( احمد مصطفى ابوحاکمه، لمع الشهاب فى سیره محمد بن عبدالوهاب، ص ۸۹) ..

[۵۵] . منیر عجلانى، تاریخ البلاد العربیه السعودیه، ج ۲، ص ۱۲۸٫

[۵۶] . لویس دوکورانسى، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص ۷۷٫

[۵۷] . سید محمد قزوینى، فرقه وهابى و پاسخ شبهات آن‏ها، ص ۴۳٫

[۵۸] . منیر عجلانى، همان، ج ۲، ص ۱۲۸ ..

[۵۹] . جعفر باقر آل محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، ج ۱، ص ۶۴؛ ابوالحسن غفارى کاشانى، گلشن مراد، ص ۶۵۸- ۶۶۰؛ پیرزاده نائینى، سفرنامه حاجى پیرزاده، ص ۳۳۹؛ عباس عزاوى، تاریخ العراق بین احتلالین، ج ۶، ص ۱۰۸٫

[۶۰] . سید على موجانى، تقاریر نجد، ص ۶۸ و ۶۹٫

[۶۱] . ابن‏عثیمین، تاریخ المملکه السعودیه، ج ۱، ص ۹۲٫

[۶۲] . على اصغر فقیهى، تاریخ و عقائد وهابیان، ص ۳۳۷٫

[۶۳] . جعفر باقر آل محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، ج ۱، ص ۳۲۵٫

[۶۴] . همان.

[۶۵] . ابن‏بشر، عنوان المجد فى تاریخ النجد، ج ۱، ص ۲۸۸ و ۲۸۹٫

[۶۶] . سید جواد عاملى، صاحب مفتاح الکرامه که خود در جنگ مقابل وهابیان در نجف اشرف شرکت داشته است، این تاریخ را ذکر مى‏کند و مى‏نویسد:« در شب نهم از ماه صفر سال ۱۲۲۱ ق قبل از صبح، سعود وهابى بر ما در نجف حمله کرد و ما در غفلت بودیم، تا این که برخى از یارانش نزدیک بود وارد نجف شوند. پس از امیرالمؤمنین( ع) معجزات و کراماتى ظاهر گشت که بسیارى سپاه سعود کشته شدند و شکست خورده بازگشتند.»( سید محسن امین، کشف الارتیاب، ص ۲۰ و ۲۱) ..

[۶۷] . سید محمد حسینى قزوینى، وهابیت از منظر عقل و شرع، ص ۹۷ و ۹۸ ..

[۶۸] . ابن‏بشر، عنوان المجد فى تاریخ النجد، ج ۱، ص ۲۸۸ و ۲۸۹٫

[۶۹] . سید محسن امین عاملى، همان، ص ۲۰ و ۲۱٫

[۷۰] . صبرى پاشا، مقدمه تاریخ وهابیان، ترجمه على اکبر مهدى‏پور، ص ۲؛ احمد سالم نفیس، نقض الوهابیه، ص ۲۵۵؛ صفحات من تاریخ الجزیره، ص ۱۷۶ و ۱۷۷؛ عبدالله قحطانى، هولاء هم الخوارج، ص ۱۸۰ ..

[۷۱] . البته در واقع با حمله به کربلا و تخریب و غارت حرم مطهر فرزند رسول الله( ص)، بزرگ‏ترین اشتباه خود را دچار شدند و دستشان براى مسلمانان رو شد، به نحوى که حتى موافقان آن‏ها هم این مسئله را خطا و اشتباه نامیدند. و این فى الواقع یعنى شکست.( منیر عجلانى، تاریخ البلاد العربیه السعودیه،« عهد سعود الکبیر»، ص ۴۸؛ فیلبى هم در کتاب تاریخ نجد خود مى‏نویسد:« سعود با سپاهى که پدرش فراهم آورده بود به کربلا یورش برد … به راستى این اعمال ننگین او نه تنها شیعیان، بلکه تمام جهانیان را به جنبش در آورد و باعث شد که مردم از هر سو علیه وهابى‏ها قیام کنند و این نوع اعتراض‏ها ضربه‏اى سنگین براى دولت سعودى بود.»( سنت جون فیلبى، تاریخ نجد، ص ۱۴۷).

[۷۲] . ایلکسى فاسیلف، تاریخ العربیه السعودیه، ص ۱۳۱- ۱۳۴٫

[۷۳] . میرزا ابوطالب اصفهانى، مسیر طالبى، ص ۲۵۵٫

[۷۴] . دوکورانسى، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص ۷۷٫

[۷۵] . همان ..

[۷۶]

. Zekeriyya KURSUN, Necit ve ahsa da osmanli hakimiyeti, P 11 and 33.

و سید على موجانى، تقاریر نجد، ص ۴۰٫

[۷۷] . گزارش ۲۶ شعبان ۱۲۱۸ ق و الى بغداد به باب عالى، بایگانى نخست وزیرى جمهورى ترکیه. ۰۰۰۰۱C /18330 /000 28 HAT .

[۷۸] . سید على موجانى، همان، ص ۸۴٫

[۷۹] . همان، ص ۸۵ ..

[۸۰] . دوکورانسى، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص ۷۷٫

[۸۱] . میرزا ابوطالب اصفهانى، مسیر طالبى، ص ۲۵۵؛ دوکورانسى، الوهابیون تاریخ ما اهمله التاریخ، ص ۷۷ و ….

[۸۲] . منیر عجلانى، تاریخ البلاد العربیه السعودیه، ج ۲، ص ۱۲۷؛ البته طبق بعضى از گزارش‏ها، وهابى‏ها پنج هزار نفر را کشتند و پانزده هزار نفر را مجروح کردند؛( موسوعه العتبات، ج ۸، ص ۲۷۳). برخى نیز نوشته‏اند.« وهابیان در یک شب، بیست هزار نفر را به قتل رساندند» تاریخچه نقد و بررسى وهابى‏ها، ص ۱۶۲؛ همایون همتى، الوهابیه، نقد و تحلیل، ص ۱۴۷- ۱۵۰ ..

[۸۳] . سید على موجانى، بازسازى تاریخ فراموش شده، ص ۹۷ و ۹۸٫

[۸۴] . سید محسن امین، کشف الارتیاب، ص ۲۱٫

[۸۵] . سید محمد حسینى قزوینى، وهابیت از منظر عقل و شرع، ص ۹۷ و ۹۸٫

[۸۶] . همان.

[۸۷] . على اصغر فقیهى، تاریخ و عقائد وهابیان، ص ۳۰٫

[۸۸] . سید محمد حسینى قزوینى، وهابیت از منظر عقل و شرع، ص ۹۸ ..

[۸۹] . سید محسن امین عاملى، کشف الارتیاب، ص ۲۱ ..

[۹۰] کنگره جهانى جریان هاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام _نخستین: ۱۳۹۳: قم)، مجموعه مقالات کنگره جهانى جریان هاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام، ۱۰جلد، دار الإعلام لمدرسه اهل البیت (علیهم السلام) – قم – ایران، چاپ: ۱، ۱۳۹۳ ه.ش.

منبع: مجموعه مقالات کنگره جهانى جریان هاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام ؛ ج‏۱ ؛ ص۸۳-۱۰۴٫

http://shiastudies.com/fa/

بازدیدها: ۰

نویسنده

https://shiastudies.com/fa/?p=57907

مطالب مرتبط

تکفیر اهل قبله

بدعت‌های دینی از نگاه قرآن

جریان ‏شناسى تکفیرى در افغانستان‏

پدیدۀ زشت تکفیر مسلمانان

نواصب

وهابیت و تخریب قبور متبرکه

هیچ نظری وجود ندارد