(۱) که از آن جمله مىتوان به این روایات اشاره کرد: پیامبر گرامى اسلام (ص) مىفرمایند: شما را به مهدى بشارت مىدهم . او در زمانى که مردم گرفتار اختلاف، درگیرى و آشوبها هستند، در امت من برانگیخته مىشود و جهان را از عدالت و برابرى پر مىسازد، همچنانکه از ظلم و ستم پر شده بود . (۲) از امام محمدباقر (ع) نیز نقل شده است که: پدرم از پدرش و او از پدرانش براى من نقل کردند که رسول خدا، که درود و سلام خدا بر او باد، فرمودند: امامان پس از من دوازده نفرند به تعداد نقباى بنىاسرائیل، نه نفر از آنها از نسل حسین، که بر او درود باد، هستند و نهمین آنها قائم ایشان است . او در آخرالزمان به پا مىخیزد و زمین را از عدل پر مىسازد; بعد از آنکه از ستم و بىعدالتى پر شده بود . (۳) توجه خاص روایات به موضوع عدالت گسترى امام مهدى (ع) و فراوانى روایاتى که در این زمینه وارد شدهاند همه بر نقش محورى این موضوع در قیام و انقلاب جهانى آن حضرت و جایگاه خاص آن در حکومت مهدوى دلالت دارند . از این رو لازم است در پژوهشها و بررسىهایى که در زمینه انقلاب و حکومت امام مهدى (ع) صورت مىگیرد به این موضوع بیش از پیش توجه شود و ابعاد مختلف عدالتگسترى و ظلمستیزى آن حضرت تبیین گردد . عدالت مهدوى را از دو زاویه مىتوان مورد بررسى قرار داد; یکى از نظر ارکان و پایههاى این عدالت و دیگرى از نظر گستره و عمق این عدالت . اگر چه بحث جامع و کامل از هر یک از زوایاى یاد شده مجال وسیعى مىطلبد، اما در این مقال تلاش خواهیم کرد که در حد توان خود، به اجمال، هر یک از این دو جنبه را مورد بررسى قرار دهیم ۱ – ارکان و پایههاى عدالت مهدوى برپایى عدالت در هر جامعهاى نیازمند ارکان و پایههاى متعددى است و نبود هر یک از این ارکان موجب ناپایدارى عدالت در آن جامعه مىشود . مهمترین ارکان عدالت عبارتند از: ۱ . حاکم عادل; ۲ . کارگزاران عادل; ۳ . قوانین عادلانه; ۴ . نظام عادلانه . ۱ – ۱ . حاکم عادل بدون شک آنگاه مىتوان از جامعه و حکومتى انتظار حرکتبه سوى عدالت داشت که امام و حاکم آن جامعه خود در مسیر دالتباشد و در زندگى فردى و اجتماعى عدالت را پیشه خود سازد . از این روست که مىبینیم در نظام حکومتى که شیعه ترسیم مىکند وجود امام عادل از مهمترین شرایط است و بدون وجود این امام، حکومت از مشروعیتبرخوردار نیست . از نظر شیعه برقرارى نظام حکومتى که همه روابط حاکم بر آن مبتنى بر عدالت کامل باشد جز به دست آخرین امام معصوم و خاتم حجتهاى الهى، حضرت مهدى (ع) امکانپذیر نیست و از همین روست که در روایات از دولت آن حضرت به عنوان آخرین دولتیاد شده; یعنى دولتى که پس از پشتسر گذاشتن همه تجربههاى بشرى و نومیدى از همه الگوهاى حکومتى خود ساخته مستقر مىشود . امام باقر (ع) در این زمینه مىفرمایند: دولت ما آخرین دولتهاست . هیچ خاندان صاحب دولتى نمىماند مگر اینکه پیش از [دولت] ما به حاکمیت مىرسند تا زمانى که سیره [حکومتى] ما را مىبینند نگویند: «اگر ما هم به حاکمیت مىرسیدیم به همینگونه رفتار مىکردیم» و این سخن خداوند، صاحب عزت و جلال است که: «سرانجام نیک از آن پرهیزگاران است» . (4) (5) البته این سخن به این معنا نیست که هرگونه تلاش براى برقرارى عدالت در دوران غیبتبىفایده است و یا اساسا نباید در این دوران حرکتى را براى استقرار نظام عادلانه; حتى در سطحى محدود انجام داد، بلکه معناى این سخن این است که تا پیش از ظهور امام مهدى (ع) هیچ حکومتى نمىتواند ادعا کند که توان برقرارى نظام عادلانه کامل را دارد . چنانکه امام راحل قدس سره فرمود: البته این پر کردن دنیا را از عدالت، این را ما نمىتوانیم بکنیم، اگر مىتوانستیم مىکردیم . اما، چون نمىتوانیم بکنیم ایشان باید بیایند . . . اما ما باید فراهم کنیم کار را، فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم براى آمدن حضرت (ع) . (۶) بنابر آنچه گفته شد نخستین شرط برقرارى یک نظام عادلانه کامل وجود امام معصوم عادل است . پیشوا و رهبر مسلمانان باید در بالاترین مرتبه تقوا و پرهیزکارى و از هرگونه شائبه ظلم و ستم به دور باشد . چنانکه امام على (ع) مىفرماید: . . . خداوند بر پیشوایان دادگر واجب فرموده که خود را در معیشتبا مردم تنگدستبرابر دارند تا بینوا را رنجبینوایى به ستوه نیاورد . (۷) امام مهدى (ع) به عنوان رهبر معصومى که تحقق بخش عدالت در سراسر جهان خواهد بود، خود در بالاترین درجه عدالت قرار دارد و روش و منش او کاملا بر عدالت منطبق است . توجه به مفاد بیعتى که امام در آغاز قیام خود از یارانش مىگیرد ما را به عمق سیره و روش مبتنى بر عدالت آن حضرت رهنمون مىسازد: . . . با او بیعت مىکنند که هرگز: دزدى نکنند; زنا نکنند; مسلمانى را دشنام ندهند; خون کسى را به ناحق نریزند; به آبروى کسى لطمه نزنند; به خانه کسى هجوم نبرند; کسى را به ناحق نزنند; طلا، نقره، گندم و جو ذخیره نکنند; مال یتیم را نخورند; در مورد چیزى که یقین ندارند، گواهى ندهند; مسجدى را خراب نکنند; مشروب نخورند; حریر و خز نپوشند; در برابر سیم و زر سر فرود نیاورند; راه را بر کسى نبندند; راه را ناامن نکنند; گرد همجنسگرایى نگردند; خوراکى را از گندم و جو انبار نکنند; به کم قناعت کنند، طرفدار پاکى باشند; از پلیدى گریزان باشند; به نیکى فرمان دهند; از زشتىها باز دارند; جامههاى خشن بپوشند; خاک را متکاى خود سازند; در راه خدا حق جهاد را ادا کنند و . . . او نیز در حق خود تعهد مىکند که: از راه آنها برود; جامهاى مثل آنها بپوشد; مرکبى همانند مرکب آنها سوار شود; آنچنانکه آنها مىخواهند باشد; به کم راضى و قانع شود; زمین را به یارى خدا پر از عدالت کند آنچنانکه پر از ستم شده است; خدا را آنچنانکه شایسته استبپرستد; براى خود دربان و نگهبان اختیار نکند و . . . (۸) چنانکه ملاحظه مىشود امام مهدى (ع) در این پیماننامه نه تنها از یارانش مىخواهد که از هرگونه آلودگى و پلیدى به دور باشند، بلکه خود نیز متعهد مىشود از همه آنچه یارانش را از آنها منع کرده دورى گزیند و در زندگى خود همان راه و روشى را پیش گیرد که یارانش را بدان دعوت کرده است . علاوه بر پیماننامه یاد شده امام مهدى (ع) در نخستین سخنرانى خود پس از ظهور نکاتى را یادآور مىشوند که آنها نیز به خوبى راه و روش مبتنى بر عدالت و پرهیزکارى آن حضرت را روشن مىسازد . متن این سخنرانى به نقل از امام باقر (ع) چنین است: مهدى هنگام نماز عشاء در مکه ظهور مىکند در حالى که پرچم رسول خدا، که درود خدا بر او و خاندانش باد، و پیراهن و شمشیر او را با خود دارد و داراى نشانهها و نور و بیان است . وقتى نماز عشاء را به جا آورد با صداى رسا و بلند خود مىفرمایند: اى مردم! خدا را به یاد شما مىآورم . شما اینک در پیشگاه خدا ایستادهاید . او حجتخود را برگزید و پیامبران را برانگیخت و کتاب [آسمانى] فرو فرستاد و شما را امر کرد که چیزى را شریک او قرار ندهید و از او و فرستادهاش اطاعت و فرمانبردارى کنید و زنده نگه دارید آنچه را که قرآن زنده کرده است و بمیرانید آنچه را که او میرانده است . هواداران راستى و هدایت و پشتیبان تقوى و پرهیزگارى باشید; زیرا نابودى و زوال دنیا نزدیک شده و اعلام وداع نموده است . و من شما را به خدا و رسولش و عمل به کتاب خدا و ترک باطل و احیاى سنت او دعوت مىکنم . سپس او، بدون قرار قبلى، به همراه سیصد و سیزده مرد، به شمار یاران بدر، که همچون ابر پاییزى پراکندهاند و زاهدان شب و شیران روزند، ظهور مىکند و خداوند سرزمین حجاز را براى مهدى مىگشاید و او هر کس از بنىهاشم را که در زندان به سر مىبرد، آزاد مىسازد . آنگاه درفشهاى سیاه در کوفه فرود مىآید و گروهى را به جهتبیعتبه سوى مهدى روانه مىسازند و آن حضرت لشکریان خود را به سراسر جهان گسیل داشته و ستم و ستمپیشگان را از میان برمىدارد و همه سرزمینها به دست او به راستى و درستکارى درمىآیند . (۹) در مورد سیره و روش زندگانى امام مهدى (ع) روایات فراوانى نقل شده که در اینجا به برخى از آنها اشاره مىکنیم: امام صادق (ع) خطاب به یاران خود که نسبتبه ظهور قائم (ع) بىتابى مىکردند، مىفرماید: چرا در مورد ظهور قائم این همه شتاب مىکنید؟ ! به خدا سوگند که او لباس خشن مىپوشد، طعام خشن (بىخورشت) مىخورد و . . . از سیره جدش رسول خدا، که درود و سلام خدا بر او باد، پیروى مىکند و زندگانى او مانند زندگى امیر مؤمنان، که بر او درود باد، است . (۱۰) توجه به روایت زیر ما را در درک سیره شخصى امام مهدى (ع) به عنوان حاکم اسلامى یارى مىکند . مفضلبن عمر، یکى از یاران امام صادق (ع) چنین نقل مىکند: در خدمت ابوعبدالله [امام صادق] که بر او درود باد، مشغول طواف بودم . در همین هنگام امام نگاهى به من کرد و فرمود: چرا اینگونه اندوهگینى و چرا رنگت تغییر کرده است؟ گفتم: فدایتشوم! بنىعباس و حکومتشان را مىبینم و این مال و سلطنت و قدرتى که در دست آنهاست . اگر هم در دستشما بود، ما هم با شما در آن سهیم بودیم . امام (ع) فرمود: اى مفضل! بدان، اگر قدرت در دست ما بود شبها به تدبیر امور و روزها به تلاش و کوشش مىپرداختیم، جامهاى خشن بر تن داشتیم و غذاى بىخورشت مىخوریم، درست مانند شیوه امیر مؤمنان، که بر او درود باد; زیرا اگر جز این عمل شود پاداش آن دوزخ خواهد بود . (۱۱) ۱ – ۲ . کارگزاران عادل یکى از موانع اساسى که در برقرارى عدالت در جامعه همواره فرا روى مصلحان اجتماعى قرار داشته، نبود مجریان و کارگزاران عادل است . وجود این مانع بسیارى از حرکتهاى عدالتخواهانه را با شکست مواجه و بسیارى از حکومتهایى را در پى گسترش عدالت در جامعه بودهاند ناکام ساخته است . یکى از تفاوتهاى اساسى حکومت امام مهدى (ع) با دیگر حکومتهایى که در طول تاریخ داعیه برقرارى عدالت داشتهاند این است که پیش از اقدام براى تشکیل حکومتبه تعداد مورد نیاز افراد زبده و برگزیدهاى که در نهایت تقوا و پرهیزکارى هستند تربیت نموده و با برقرارى حکومت جهانى خود، آنها را به سراسر جهان گسیل مىدارد . در مورد ویژگى یاران قائم (ع) در روایاتى از امام صادق (ع) چنین مىخوانیم: . . . نشان سجده بر پیشانى آنها نقش بسته است . آنها شیران روز و زاهدان شباند . دلهایشان مانند پارههاى آهن [محکم و استوار] است و هر کدام از آنها توان چهل مرد را دارا هستند . (۱۲) امام على (ع) نیز درباره ویژگى یاران آن حضرت مىفرماید: خداوند تعالى مردمى را براى [یارى] او گرد مىآورد، همچنانکه پارههاى ابر گرد آمده و به هم مىپیوندند . خداوند دلهاى آنان را به هم نزدیک مىکند . آنها از هیچ کس ترسان نمىشوند و از اینکه کسى بدانها بپیوندد شادمان نمىگردند . تعداد آنها همان تعداد اصحاب بدر است . هیچ کس از پیشینیان از آنها سبقت نمىگیرد و هیچکس از آیندگان به آنها نمىرسد . (۱۳) آرى، امام مهدى (ع) چنین مردمى را براى اداره حکومتخود برمىگزیند و هر یک از آنها را بر منطقهاى حاکم مىسازد . چنانکه امام صادق (ع) مىفرماید: حضرت مهدى یارانش را در همه شهرها پراکنده مىسازد و به آنها دستور مىدهد که عدل و احسان را شیوه خود سازند و آنها را فرمانروایان کشورهاى جهان گرداند و به آنها فرمان مىدهد که شهرها را آباد سازند . (۱۴) ۱ – ۳ . قوانین عادلانه وجود قوانین عادلانه یکى از شرایط اساسى تحقق عدالت اجتماعى است و بدون وجود آن، حکمرانان عادل به تنهایى نخواهند توانست چنانکه باید و شاید عدالت را در جامعه حکمفرما سازند . بدون تردید کتاب الهى و سنت رسول خدا (ص) بیان کننده عادلانهترین قوانین هستند و در صورت حاکم شدن بىکم و کاست آنها جامعه طعم عدالت را خواهد چشید . چنانکه امام على (ع) در برخى از بیانات خود قرآن را آینه تمام عدالت معرفى کرده است . از جمله مىفرماید: قرآن، معدن ایمان و چشمهسار آن; چشمههاى علم و دریاهاى آن، باغهاى عدل و آبگیرهاى آن است . (۱۵) و در جاى دیگر در وصف قرآن مىفرماید: آن فضل است و هزل نیست، آن گویا به طریقه عدلو امر کننده به فضل است . (۱۶) از این رو یکى اقدامات مهمى که امام مهدى (ع) براى تحقق عدالت اجتماعى انجام مىدهند احیاى احکام کتاب و سنت رسول خداست، که در طول زمان به فراموشى سپرده شده و جز پوستهاى از آنها باقى نمانده است . پیامبر گرامى اسلام (ص) در این زمینه مىفرماید: دوازدهمین فرزندم از دیدهها غایب شده و پنهان مىگردد، تا اینکه زمانى براى امت من فرا رسد که از اسلام جز نام و از قرآن جز نقشى باقى نمىماند، در این هنگام خداوند بزرگ مرتبه به او اجازه قیام مىدهد و اسلام را با او آشکار و تجدید مىکند . (۱۷) امیر مؤمنان على (ع) در بیان بسیار زیبایى اقدام امام مهدى (ع) در زمینه حاکم کردن احکام قرآن بر هواجس و امیال نفسانى انسانها را، به عنوان مقدمه برپایى عدالت، چنین توصیف مىکنند: هواهاى نفسانى را به متابعت هدایت الهى بازمىگرداند، آن زمان که مردم هدایت الهى را به متابعت هواهاى نفسانى درآورده باشند . آراء و اندیشهها را تابع قرآن گرداند وقتى که قرآن را تابع آراء و اندیشههاى خود ساخته باشند . . . و او به شما نشان خواهد داد که دادگرى چگونه است و کتاب خدا و سنت را که متروک شده زنده گرداند . (۱۸) به دلیل همین پیوند ناگسستنى احیاى احکام کتاب و سنت و برقرارى عدالت است که در دعاى عهد طلب مىکنیم: خداوندا! او را پناهگاه بندگان ستمدیدهات و یارى دهنده کسى که جز تو یاورى ندارد، قرار ده و به وسیله او احکام قرآن را که تعطیل گردیده برقرار ساز و او را برپا دارنده آنچه از نشانههاى دینت و سنتهاى پیامبرت، که درود خدا بر او و خاندانش باد، وارد شده قرار ده . (۱۹) ۴ – ۱ . نظام عادلانه تحقق عدالت اجتماعى گذشته از همه شرایط بالا به امر دیگرى نیز نیازمند است و آن وجود یک نظام حکومتى مبتنى بر عدالت است . نظامى که جایگاه هرکس به درستى در آن تعیین شده باشد، همه مسئولان وظایف خود را به درستى بشناسند و بدان عمل کنند و بالاخره همه احساس کنند که بر کار آنها نظارت وجود دارد و در صورت خطا و لغزش از آنها بازخواست مىشود . در نظامهاى بشرى بسیار دیدهایم که حتى با وجود حاکمان عادل و قوانین عادلانه چنانکه باید و شاید عدالتبر جامعه حاکم نشده و ظلم و ستم در اشکال گوناگون بر مردم جارى شده است و این همه نبوده است مگر به یکى از دلایل زیر: ۱ . قرار نگرفتن درست اجزاى مختلف حکومت در جاى خود; ۲ . ناآشنایى کارگزاران با وظایف و مسئولیتهایشان; ۳ . ضعف نظام بازرسى و نظارت . در حکومت امام مهدى (ع) نظام حکومتى به شیوهاى شکل گرفته که امکان ظلم و بىعدالتى به صفر مىرسد . در این حکومت، اولا چنانکه گفته شد پارساترین و توانمندترین انسانها به عنوان حکمرانان و کارگزاران برگزیده مىشوند; ثانیا وظایف تک تک آنها بىهیچ کم و کاست تعیین مىگردد و حتى به آنها گفته مىشود که در هنگام حیرت و سرگردانى چه کنند و ثالثا نظارت و بازرسى دقیق و سختگیرانه بر همه کارگزاران اعمال مىشود . امام صادق (ع) در مورد شیوه گزینش کارگزاران حکومتى در عصر ظهور و نحوه ابلاغ وظایف آنها مىفرماید: هنگامى که قائم قیام کند، براى [اداره] هر یک از مناطق جهان فردى را برگزیده، ارسال مىدارد و به وى مىگوید: پیمان تو به دست توست و اگر با مطلبى مواجه شدى که آن را نفهمیدى و نحوه قضاوت در موردش را ندانستى به دستخود نگاه کن و به آنچه در آن است عمل نما . (۲۰) در مورد قاطعیت و سختگیرى امام مهدى (ع) نسبتبه کارگزاران و مجریان متخلف در روایتى از امام على (ع) چنین مىخوانیم: [قائم ما] قاضیان زشتکار را کنار مىگذارد و دستسازشکاران را از سرتان کوتاه مىکند و حکمرانان ستم پیشه را عزل مىنماید و زمین را از هر نادرست و خائنى پاک مىسازد، و به عدل رفتار مىکند . . . (۲۱) در روایت دیگرى قاطعیت و سازش ناپذیرى امام عصر (ع) در برابر کارگزاران ناشایست چنین توصیف شده است: مهدى [ علیهالسلام] بخشنده است; او درباره کارگزاران و ماموران [دولتخویش] بسیار سختگیر است و با ناتوانان و مستمندان بسیار دلرحم و مهربان . (۲۲) پی نوشت ها : ۱ . ر . ک: الصافىالگلپایگانى، لطفالله، منتخب الاثر فىالامام الثانى عشر (ع)، ص478 . 2 . ابنحنبل، احمد، المسند، ج3، ص37 . 3 . المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج36، ص351، ج228 . 4 . سوره اعراف (۷)، آیه ۱۲۸ . ۵ . بحارالانوار، ج52، ص232، ح58; همچنین ر . ک: همان، ص339، ح83 . 6 . صحیفه نور، ج20، ص199 – 198 . 7 . نهجالبلاغه، ترجمه محمد مهدى فولادوند، کلام ۲۰، ص260 . 8 . ابنطاووس، ابوالقاسم علىبنموسى، الملاحم والفتن، ص49و۱۲۲; به نقل از: منتخبالاثر، ص469 . 9 . المروزى، ابوعبدالله نعیمبن حماد، الفتن (نسخه خطى)، ص95 به نقل از: معجم احادیث الامام المهدى (ع)، ج3، ص295، ح832 . 10 . النعمانى، محمدبن ابراهیم، کتابالغیبه، ص122 . بحارالانوارج52، ص354، ح115 . 11 . بحارالانوار، همان، ص359، ح127 . 12 . همان، ص386، ح202 . 13 . الحاکم النیسابورى، ابو عبدالله محمد بن عبدالله، المستدرک علىالصحیحین فىالحدیث، ج4، ص554 . 14 . دخیل، علىمحمدعلى، الامام المهدى، ص271 . 15 . نهجالبلاغه، ترجمه محمدمهدى فولادوند، خطبه ۱۹۸، ص252 . 16 . خوانسارى، جمالالدین، شرح غررالحکم و دررالکلم، ج60، ص207، ح1005 . 17 . القندوزى سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ص440 . 18 . نهجالبلاغه، خطبه ۱۳۸، ص173 – 174; بحارالانوار، ج51، ص120، ح25 . 19 . بحارالانوار، ج102، ص111; قمى، شیخ عباس، مفاتیحالجنان، دعاى عهد . ۲۰ . کتاب الغیبه، ص172; بحارالانوار، ج52، ص365، ح144 . 21 . بحارالانوار، ج51، ص120، ح23 . 22 . العسکرى، نجمالدین جعفربن محمد، المهدى الموعود المنتظر عند علماء اهل السنه و الامامیه، ج1، ص270 .