نقش امام موسی صدر در ارتقای جایگاه شیعیان لبنان(۱)

مقدمه لبنان کشور پیچیده ای است که اقوام، طوایف و گرایش های دینی گوناگون را در خود جای داده است و با وجود آنکه در زمره واحدهای مستقل سیاسی جهان عرب به شمار می آید، تنوع قومی و طایفه ای در این کشور، آن را به یک جزیره کوچک با پدیده های متضاد و گوناگون تبدیل کرده است. درک و تحلیل مسائل این کشور، از همه کشورهای خاورمیانه دشوارتر و پیچیده تر است؛ زیرا لبنان بستر تلاش های عقیدتی و فرهنگی دوران های مختلف بوده، حضور مذاهب مختلف در این کشور باعث شده است یکی از متنوع ترین کشورهای دنیا باشد که در طول تاریخ، جنگ های زیادی را میان ادیان و فرق مذهبی از سر گذرانده است؛ از سوی دیگر در کشور لبنان، ارتباط وثیقی بین مذهب و سیاست برقرار است و بر این اساس، مذاهب مختلف همواره ساختار سیاسی این کشور ( از گذشته تا حال) را تحت تأثیر قرار داده، تقسیم قدرت سیاسی نیز بر پایه تعداد جمعیت طوایف و اقوام مختلف مذهبی استوار گشته است. از حدود هجده مذهب موجود در این کشور، دوازده مذهب مسیحی و پنج مذهب نیز اسلامی می باشند. در لبنان به طور کلی، دو دین اسلام و مسیحیت با فرقه های ذیل دارای پیروانی هستند: ۱- اسلام: شیعه، سنی، دروزی، علوی و اسماعیلی؛ ۲- مسیحیت: مارونی، کاتولیک، ارامنه، ارتدوکس، کلدانی، نستوری و اقلیت های دیگر (علیزاده، ۱۳۶۸، ص ۱۳).در طول تاریخ لبنان، ادیان مختلف، همواره با برخورداری از هدایت رهبران خود نقش مهمی در پیشرفت طوایف خود داشته اند و در میان طایفه شیعه نیز علما، نقش رهبری معنوی مردم را ایفا می کردند. حال در پژوهش حاضر، سوال اصلی این است : امام موسی صدر چه نقشی در ارتقای جایگاه شیعیان لبنان داشته است؟ فرضیه مقاله در پاسخ به این سوال، آن است که امام موسی صدر با درک جامعه لبنان و موقعیت شیعیان، در صدد فراهم نمودن ابزارهای قدرت برای آنها (تقویت طایفه شیعه در میان سایر طوایف لبنانی و فراهم نمودن حامی خارجی برای این طایفه) برآمده، تلاش های وی جهت ارتقای جایگاه شیعیان لبنان، مقدمه ای برای پذیرش آرمان های انقلاب اسلامی ایران و موفقیت های بعدی آنان بوده است.برای درک بهتر تلاش های امام موسی صدر در ارتقای جایگاه طایفه شیعه، با تکیه بر روش مقایسه ای – تاریخی، ابتدا وضعیت شیعیان تا قبل از ورود امام موسی صدر به صحنه سیاسی اجتماعی لبنان بررسی شده و در ادامه نیز با توضیح وضعیت آنها پس از ورود ایشان، تأثیرات عملی حضور امام موسی صدر بر جایگاه شیعیان لبنان مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.
1. پیشینه شیعیان لبنان از ابتدا تا ظهور آیت الله سید موسی صدر

۱-۱ . پیشینه شیعیان تا قرن بیستم نسب اصلی جامعه شیعی لبنان به منطقه جبل عامل باز می گردد و علمای شیعه در این منطقه مدعی اند طایفه شیعه در این منطقه، از تمام جوامع دیگر به جز حجاز کهن تر است. آنان تأسیس جامعه شیعه جبل عامل را به ابوذر غفاری نسبت می دهند (عاملی، ۱۳۴۶، ص ۴۹). جوامع شیعه لبنان، از قرن سوم هجری به بعد در این منطقه و همچنین در بخش شمالی دره بقاع، طرابلس و کسروان- واقع در لبنان شمالی- سکونت اختیار کردند، اما به دنبال فتح سوریه به دست صلاح الدین ایوبی و فرمانروایی نخستین حکام ایوبی و بعد از ایشان سلطه ممالیک، شیعیان از منطقه شمالی لبنان بیرون رانده شدند و در دره حکومت سلاطین سنی مذهب، در همان مناطقی که امروزه نیز همچنان در آن ساکن اند، تمرکز و اسکان یافته اند (بولس ۱۹۷۲، ص ۲۶۵). در چنین شرایطی، بسیاری از شیعیان که در معرض قتل و اسارت قرار گرفته بودند، برای نجات خویش به مذهب اهل سنت تغییر مذهب دادند؛ به گونه ای که بسیاری از شیعیان شهر طرابلس و شمال لبنان سنی شدند و در موقعیت تعدی و ظلم به شیعیان، آنها به عنوان یک اقلیت مذهبی به مناطق امن که از دسترس حکمرانان مرکزی به دور بود، مهاجرت کردند و در آنجا سکنی گزیدند(مهاجر، ۱۹۹۲، ص ۵۲). دورافتادگی جغرافیایی این مناطق و دوری آنها از ظلم حاکمان سنی و همچنین برخورداری آنها از حمایت خانواده های برجسته شیعی، نه تننها سبب تداوم و استمرار یک فرهنگ شیعی در این ناحیه شد، بلکه همچنین باعث جذب شیعیان امامیه از سایر بخش ها به این ناحیه گشت. بدین ترتیب جبل عامل در طول تاریخ، همواره به نقطه انتشار فرهنگ اهل بیت(ع)و مرکز تجمع شیعیان به ویژه دانشمندان، نویسندگان، شاعران و مصلحان بزرگ و نام آور شیعه تبدیل شد.** به طور کلی دور افتادگی این مناطق، سطح پایین زندگی و سرانجام فقر منابع اقتصادی باعث شده بود مادامی که مردم این ناحیه، مایه و منشأ تهدید سیاسی حکام شهرهای بزرگ نبودند، آنها به تصرف یا کنترل مستقیم این منطقه نپردازند (حر عاملی، [بی تا]، ج۱، ص ۱۵).حکومت لبنان تا اوایل قرن شانزده میلادی، همچنان در دست پادشاهان سنی مذهب بود؛ تا آنکه در سال ۱۵۱۶ میلادی قوای عثمانی به نیروهای مملوک یورش بردند و موفق شدند فرمانروایان این سلسله را منقرض کنند. در این هنگام، لبنان جزء امپراتوری پهناور عثمانی – که تحت فرمانروای مسلمانان سنی و ترک نژاد بود- قرار گرفت؛ گرچه در این دوره به برخی فرمانروایان محلی لبنان امتیازاتی داده شد، ولی شیعیان همچنان با ظلم و ستم مواجه شدند (غریب، ۲۰۰۰، ج۱، ص ۱۸۳-۸۴).ظلم حاکمان ترک به شیعیان باعث شد بسیاری از علمای جبل عامل با دعوت حاکمان صفویه به ایران مهاجرت کنند (همان، ص ۲۰۷-۲۰۸)؛ هر چند در این روزگار، با حضور عالمان عاملی در ایران، تشیع در حال بالندگی بود، اما جبل عامل به تدریج از وجود عالمان و فقیهان شیعی تهی گشت.شیعیان در دوران حکومت عثمانی، نسبت به سایر طوایف لبنانی از صحنه سیاسی به دور بودند؛ خصوصاً در قرن نوزدهم میلادی که لبنان یک تحول سیاسی، اجتماعی و فکری را پشت سر گذاشت؛ با این حال شیعیان هنوز به صورت عشیره ای زندگی می کردند و قدرت واقعی طایفه شیعه نیز دست سران عشایر بود. در این زمان بود که فاصله و شکاف میان شیعیان با سایر طوایف زیادتر شد؛ زیرا در این قرن، مارونی ها با فرانسه، دروزی ها با بریتانیا و ارتدوکس یونانی با روسیه متحد بودند؛ سنی ها نیز خود را بخشی از خلافت عثمانی می دانستند و از حمایت آنان برخوردار بودند ( حماده، ۲۰۰۸ ص ۸۸-۸۹)؛ در این میان تنها گروه شیعه بود که از هر گونه حمایت خارجی محروم بود و فقط گاهی از جانب حکام قاجار نسبت به رفاه حال آنان علاقه ای نشان داده می شد؛ به ویژه زمانی که بعضی از تجار شیعه در جبل عامل و بقاع سکنی گزیدند؛ البته این حمایت به شدت ضعیف بوده و نفوذ چندانی نداشتند (Fawaz, 1983, p.20).طی نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی، در نواحی شیعه نشین نوعی دگرگونی محدود اقتصادی – اجتماعی پدید آمد و اصلاحات ارضی که توسط حکومت عثمانی در سال ۱۸۵۸ آغاز شد (لوتسکی، ۱۳۵۴، ص ۱۸۱-۲۹۷)، به رشد روزافزون گروه کوچکی به نام « اشراف» یا « زعما» کمک کرد. این گروه توانستند مالکیت اراضی وسیعی را به دست آورند. در اواخر قرن نوزدهم، طبقه زعما گسترش یافت؛ بدین صورت که سه یا چهار خاندان در صیدا، صور و نواحی دیگر با به دست آوردن مالکیت بر اراضی و با تبدیل شدن به کشاورزان مالیات پرداز، خود را وارد این طبقه کردند که می توان ظهور آنان را ناشی از سیاست ارضی عثمانی دانست (۱۲۲-Buheiri, 1981, p.121). تمرکز ثروت در دست زعما، آثار سیاسی نیز در پی داشت؛ زیرا اعضای آنها نمایندگان مناطق شیعی در شوراهای اداری عثمانی – که طی اصلاحات خلافت عثمانی به وجود آمده بود – محسوب می شدند؛ اما خیلی زود در اثر رقابت های داخلی، نفوذ خانواده های زعما بسیار کاهش یافت. پیدایش زعما در عین حال محدود به منطقه جنوب شیعه نشین بود و ساختار جامعه شیعه در بقاع همچنان به صورت عشیره ای باقی ماند (معینی آرانی، ۱۳۷۲، ص ۲۹). در این منطقه به موازات زعما، خاندان های تحصیلکرده علما وجود داشتند؛ اینان که از طبقات مختلف بودند، به واسطه تحصیلاتشان از وجهه اجتماعی قابل ملاحظه ای برخوردار بودند؛ ولی با این حال از آنجا که علما و روحانیون پایگاه اقتصادی گسترده ای نداشتند، به همپیمانی با طبقه اول (زعما) تکیه داشتند که این مسئله موجب شده بود آنان در تدوین یک خط سیر مستقل سیاسی محدود باشند؛ علاوه بر اینکه طبقه غالب در جامعه که شامل روستاییان و دهقانان بود، به نحو وسیعی تابع زعما بودند (۱۲۰-Beheiri, Ibid, p. 119) .با ظهور علایم زوال عثمانی، در بین کشورهای منطقه، لبنان اولین روزنه ای بود که کشورهای اروپایی فشار را از آنجا بر خلافت عثمانی آغاز کردند. در سال ۱۸۶۱ در اثر فشار قدرت های اروپایی بر امپراتوری عثمانی، منطقه جبل لبنان برای خاتمه دادن به جنگ میان مارونی ها و دروزی ها، به خودمختاری دست یافت (رابینوویچ، ۱۳۶۸، ص ۲۰)؛ ولی همچنان به دلیل فشارهای گذشته از سوی حاکمان سنی، شیعیان- که در این منطقه خودمختار، تنها شش درصد از مجموع کل جمعیت را تشکیل می دادند – به دلیل حاشیه نشینی اکثریت در جنوب لبنان و منطقه بقاع، هنوز نسبت به سایرین عقب مانده بودند (اسداللهی ، ۱۳۷۹، ص ۲۲-۲۳)؛ این در حالی بود که سایر مناطق لبنان در ازای پیشرفت های اقتصادی و مداخلات روز افزون قدرت های مختلف اروپایی، شاهد بروز جریان های فکری جدید و مکتب های مختلف دینی بودند.در اواخر قرن نوزدهم گرچه گروهی که به تازگی وارد طبقه زعما شده بودند، بانی تجدید حیات و بیداری سیاسی شدند، ولی با این حال، اکثریت شیعیان از لحاظ جغرافیایی در انزوا، از لحاظ سیاسی ضعیف و از نظر اقتصادی تابع حکومت خاندان های فئودال متخاصم باقی ماندند (Binder, IbId, p.92-93) و به همین منوال، وارد قرن بیستم شدند.
2-۱. شیعیان در دوره قیومیت فرانسه بر لبنان با فروپاشی امپراتوری عثمانی پس از جنگ جهانی اول و ورود مستقیم فرانسه به لبنان، شیعیان در زمینه نگرش نسبت به آینده و نحوه برخورد دچار اختلاف شدند: برخی از آنان خواهان تشکیل کشور بزرگ و فدرال سوریه و ادغام لبنان در آن بودند تا همانند سایر اقلیت ها، حقوق بیشتری در اختیار شیعیان قرار گیرد؛ از سوی دیگر برخی دیگر از رهبران طایفه شیعه که نسبت به برخورد بهتر فرانسه در قیاس با عثمانی چشم امید بسته بودند، حاکمیت حاکمان سنی مذهب سوریه را بر شیعیان پذیرا نبودند (غریب، ۲۰۰۰، ج۱، ص ۲۷۰).در اوت ۱۹۲۰ نماینده بلند پایه فرانسه، برپایی دولت لبنان بزرگ با مرزهای کنونی اش را اعلام کرد و بدین ترتیب شهرهای صور، صیدا و بیروت به منطقه جبل لبنان پیوستند (علیزاده، ۱۳۶۸ص، ۲۱). در آوریل همان سال، قیومیت فرانسه بر لبنان رسماً اعلام شد (نانته، ۱۳۷۹، ص ۳۶۹) و به دنبال آن، در سال ۱۹۲۲ فرانسوی ها با تأسیس مجلس نمایندگان – که کلیه فرقه های لبنانی، از جمله شیعیان در آن نماینده داشتند – قانون اساسی لبنان را وضع کردند. در مارس ۱۹۲۶ نیز نماینده عالی رتبه فرانسه، علاوه بر اعلام قانون اساسی، دولت بزرگ لبنان را به جمهوری لبنان تبدیل کرد (علیزاده، همان).از آنجایی که جامعه شیعه طی دهه های گذشته نقش مهمی در تحکیم لبنان بزرگ ایفا کرده بود، لذا دولت فرانسه با استفاده از بی اعتمادی شیعیان نسبت به ناسیونالیسم، به جامعه شیعیان امتیازاتی واگذار کرد که قبلاً توسط خلفای عثمانی و دیگر رهبران سنی سلب شده بود (رابینوویچ، ۱۳۶۸، ص ۴۳). در این راستا، در خلال قیام دروزی ها در ژانویه ۱۹۲۶، شیعیان به یک دستاورد سیاسی و دینی مهم نایل شدند. فرانسوی ها با رسمیت مذهب شیعه به عنوان یکی از مذاهب رسمی در لبنان، رسماً وضعیت حقوقی جداگانه ای برای شیعیان قائل شدند و با تأسیس دادگاه های شرع جعفری در لبنان، برای نخستین بار در طول تاریخ، شیعیان به عنوان یک گروه دینی جدا از اهل سنت و دارای تشکیلات قضایی مختص به خود، به رسمیت شناخته شدند (Olmert, 1987, p.10).شواهد حاکی از آن است که هدف فرانسوی ها از این اقدام، این بود که با راضی نگهداشتن شیعیان، مانع پیوستن آنها به دروزی ها و شکل گیری یک جبهه متحد اسلامی در لبنان علیه زمامداران فرانسوی حاکم و همپیمانان آنها (مارونی ها) گردند؛ لذا علی رغم رسمیت یافتن شیعیان در لبنان، آنها هنوز در زمینه مناصب اداری و سطوح آموزشی، پرورشی، خدمات بهداشتی و اقتصادی لبنان، ضعیف تر از آن بودند که در میان سایر طوایف در رده بالایی قرار گیرند (اسداللهی، ۱۳۷۹، ص ۲۴).
3-۱. شیعیان در دوران استقلال لبنان در سال ۱۹۴۳ از قیومیت فرانسه خارج شد و به استقلال دست یافت. در آن دوران، هر چند مارونی ها و سنی ها در استقلال لبنان سهم بزرگی داشتند، ولی اتحاد و یکرنگی شیعیان این سرزمین و پیروی آنها از علما و رهبران دینی و نفوذ رجال دینی، آثار عمیقی بر استقلال لبنان داشته است و حتی گفته می شود استقلال این سرزمین مدیون فداکاری های رهبران دینی شیعیان می باشد (دعوتی، ۱۳۵۲، ص ۷-۸).آیت الله سید عبدالحسین شرف الدین از جمله افرادی بود که مبارزات سیاسی خود را همگام با گروه های استقلال طلب آغاز کرده بود تا لبنان را از زیر یوغ دولت عثمانی برهاند. وی با فراخواندن علما، به بیدار نمودن مردم و مقاومت در برابر فرانسه پرداخت و مردم جبل عامل را نیز بر ضد متجاوزان بسیج نمود (گلی زواره، ۱۳۸۱، ص ۱۰).در اواخر دهه ۱۹۵۰، با تلاش ها و مجاهدت های علامه شرف الدین در راستای خروج شیعیان از حالت انزوا، به تدریج نشانه های اولیه تغییرات عمیق و گسترده اجتماعی عیان گشت. در این دوره از یک سو شاهد روند سریع جابه جایی شیعیان به سمت شهرها می باشیم که بدین ترتیب شیعیان با خروج از انزوا، به شهرهای بزرگ مهاجرت کردند و همچنین از سوی دیگر در سال ۱۹۵۸ با شروع اولین بحران داخلی لبنان، طایفه شیعه در برابر آزمونی مهم قرار گرفت؛ در این بحران که جنگ میان مسلمانان و مسیحیان بر سر قدرت بود، انتظار می رفت شیعیان در صف مخالفان مسیحی سنگربندی کنند، ولی شیعیان نه به علت رضایت از حاکمیت مسیحیان، بلکه به دلیل ترس و وحشت از سلطه مجدد اهل سنت، در این جنگ موضع گیری نکردند و خواهان حفظ وضع موجود بودند (اسداللهی، ۱۳۷۹، ص ۲۶-۲۷).۴-۱. حکومت شهاب و ظهور امام موسی صدرژنرال فؤاد شهاب، به عنوان فرمانده ارتش لبنان، موضع بی طرفانه ای در خلال بحران داخلی ۱۹۵۸ اتخاذ کرد (غریب، ۲۰۰۰، ج۲، ص ۱۰۹)؛ لذا بسیاری از مردم لبنان وی را به دیده نامزد ملی در پست ریاست جمهوری می نگریستند و از آنجا که وی به دنبال یکپارچگی بود، نهایتاً به عنوان ریاست جمهور جدید به قدرت رسید (اسداللهی، همان، ص ۲۷)؛ از جمله مهم ترین برنامه های وی برای حل مشکلات لبنان، کاستن از سلطه حاکمیت مارونی سیاسی و حمایت از خواسته های انقلابیون، نزدیکی لبنان به جهان عرب، کاستن از محرومیت شدید مسلمانان و مشارکت آنان در امور کشور و پایان دادن به فساد اداری بود ( حسینیان، ۱۳۸۰، ص ۱۱). وی همچنین در عمل با تشکیل یک دولت ائتلافی، توازن سیاسی را برقرار کرد و با برقراری صلح و آرامش نسبی در لبنان، در عرصه اصلاحات اقتصادی و اجتماعی گام برداشت (صیلبی، ۱۹۷۲، ص ۲۵۲).عدم شرکت شیعیان در جنگ داخلی ۱۹۵۸ انگیزه ای شد برای سیاستی که فؤاد شهاب در مورد مناطق شیعه نشین اعمال کرد؛ زیرا عدم شرکت شیعیان در جنگ داخلی، این معنا را در برداشت که طایفه شیعه خواستار حفظ چهارچوب سیاسی کشور است؛ لذا برای حفظ این موضع گیری که ممکن بود در اثر فشارهای داخلی یا انگیزه های خارجی تغییر کند، باید حداقل امکانات در اختیار آنان قرار می گرفت تا به نظام سیاسی موجود وفادار بمانند (Olmert, IdId, p.17).حضور آیت الله سید موسی صدر در لبنان، همزمان با ریاست جمهوری فؤاد شهاب بوده است و ایشان در این دوره برای رهایی شیعه از محرومیت، به اعمال سیاست های اصلاحی شهاب کمک کرد(غریب، همان، ص ۱۰۹).در کنار تحولات داخلی لبنان، در سوریه رژیم بعثی با گرایش ملّی گرایی عربی و ایدئولوژی سوسیالیستی، قدرت را به دست گرفت و به موازات این تحول، در لبنان نیز یک چهارچوب سیاسی نوین بر مبنای جریان های چپ در حال شکل گیری بود. در این دوره احزاب چپ به علت وجود فقر جامعه، جهل و فساد رجال دین و ظلم فئودال ها، قدرت و شهرتی داشتند (چمران، ۱۳۶۲، ص ۵۳) و در نتیجه ، شیعیان مهاجری که از نقاط محروم لبنان به بیروت آمده بودند نیز به آسانی جذب شعارهای رادیکال چپ گرایان شدند و از آنجایی که شیعیان در آن زمان عموماً فاقد یک رهبری قوی و شناخته شده بودند، خود را نسبت به سایرین عقب مانده یافتند (اسداللهی، ۱۳۷۹، ص ۳۰)؛ علاوه بر اینکه در این دوران، کشور ایران به عنوان تنها کشور شیعی نیز، به دلیل همکاری با اسرائیل و گروهای مسیحی در لبنان، هیچ حمایتی از شیعیان به عمل نمی آورد. با پیوستن بسیاری از جوانان شیعه به سازمان های چپ گرا، آیت الله سید موسی صدر وارد صحنه شد و به همراه وی، مرحله ای جدید و پر اهمیت در تاریخ شیعیان لبنان آغاز گشت.
2. وضعیت شیعیان لبنان پس از ظهور آیت الله سید موسی صدر

۱-۲. ورود امام موسی صدر به لبنان سید موسی صدر فرزند آیت الله سید صدرالدین صدر، در سال ۱۳۰۷ شمسی در شهر قم به دنیا آمد. وی پس از اتمام دوره متوسطه در سال ۱۳۲۰ به صورت تمام وقت وارد حوزه علمیه قم شد (اباذری، ۱۳۸۳، صص ۱۷و۲۵)؛ همچنین در کنار دروس حوزوی، در سال ۱۳۲۹ از معدود طلبه هایی بود که در رشته «اقتصاد» وارد دانشگاه تهران شد. صدر قبل از عزیمت به نجف اشرف، از سوی علامه طباطبایی مسئولیت نظارت بر نشریه « انجمن تعلیمات دینی» را بر عهده گرفت. وی همزمان با تحصیل در حوزه علمیه نجف، به عضویت هیئت امنای جمعیت « منتدی النشر» در آمد و پس از بازگشت به قم، ضمن اداره یکی از مدارس دولتی، مسئولیت سردبیری مجله تازه تأسیس « مکتب اسلام» را عهده دار گشت. در آخرین سال اقامت در قم نیز با همفکری آیت الله بهشتی و آیت اله مکارم شیرازی، گام هایی در تدوین طرحی گسترده جهت اصلاح نظام آموزشی حوزه های علمیه برداشت ( کمالیان، ۱۳۸۶، ص ۲۲). وی در سال ۱۳۳۸ به توصیه حضرات آیات بروجردی، حکیم و شیخ مرتضی آل یاسین و همچنین بنا بر وصیت مرحوم آیت الله سید عبدالحسین شرف الدین، به عنوان جانشین ایشان برای هدایت شیعیان لبنان به آنجا رفت (احمدی، ۱۳۸۵، ص ۵). با ورود ایشان به لبنان، دانشمندان، علمای طراز اول، صاحب نفوذان، بزرگان و مردم شیعه لبنان به استقبال ایشان آمدند و مراتب دوستی، صمیمیت و همکاری خود را اعلام داشتند؛ بنابراین ایشان از همان روزهای اول، فعالیت های خود را بر مبنای دو محور اساسی قرار داد: ۱- تکمیل کارهای مرحوم شرف الدین؛ ۲- طرح برنامه های جدید و آغاز اقدامات اساسی (دعوتی، ۱۳۵۲، ص ۱۰).با ورود سید موسی صدر به لبنان در نیمه های دهه شصت، وی ناتوانی و عدم تمایل رهبران سنتی شیعه را در رویارویی با مشکلات ناشی از اصلاحات در لبنان مشاهده کرد؛ افزون بر آنکه پیوستن بسیاری از جوانان شیعه به سازمان های چپ گرای لائیک را نیز با نگرانی شاهد بود (غریب، همان، ص ۱۱۰-۱۱۲). احزاب چپ شامل حزب کمونیست، حزب قومی سوری، سازمان های ناصری «رابطون»، سازمان های افراطی فلسطین و حتی فتح بودند که عده زیادی از شیعیان را دور خود جمع کرده بودند (چمران، ۱۳۶۲، ص ۵۳-۵۴).تمایل شیعیان به سوی احزاب چپ بدان خاطر بود که شیعیان علی رغم کثرت جمعیت نسبت به سایر طوایف، هیچ یک از عوامل مورد نیاز برای اعمال قدرت در جامعه لبنان را در اختیار نداشتند؛ زیرا مهم ترین عوامل برای اعمال نفوذ در لبنان عبارت بود از: اولاً قدرت در آنجا متأثر از توان ذاتی یک طایفه است و ثانیاً نیازمند حمایت خارجی از یک طایفه می باشد که در این دوران تمام طوایف و قبایل در لبنان به غیر از شیعیان، بسته به نوع مذهب، به یک کشور خارجی وابسته بودند (محمدی، ۱۳۸۵، ص ۲۳۲-۲۳۳).از آنجایی که طایفه شیعه از نعمت دو عامل مذکور محروم بوده است، لذا شیعیان لبنان محیط بسیار مساعد و آماده ای برای فعالیت سیاسی گروه های چپ بوده اند. علاوه بر اینکه محرومیت اجتماعی شیعیان، عامل تسهیل کننده ای در تهیه مقدمات یک انقلاب اجتماعی به شمار می رفت، باید متذکر این مسئله شد که علی رغم جذب بسیاری از جوانان شیعه در این احزاب، از آنجایی که افکار و اهداف این احزاب با عقیده مردم و فرهنگ شیعیان لبنان هماهنگ نبود، لذا این احزاب نتواسته بودند به طور کامل از توده های وسیع شیعه برای مبارزات خود بهره برداری نمایند (غریب، ۲۰۰۰، ج۲ ص ۱۱۲-۱۱۳).آیت الله سید موسی صدر برای حل این مشکلات، همزمان با آغاز فعالیت های گسترده دینی و فرهنگی خود در مناطق شیعه نشین لبنان، مطالعات عمیقی به منظور ریشه یابی عوامل عقب ماندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شیعیان لبنان به اجرا گذارد و حاصل این مطالعات، برنامه هایی بود که در راستای سیاست محرومیت زدایی، طراحی و اجرا شد. وی پس از تجدید سازمان جمعیت خیریه «البر و الاحسان»، با تنظیم برنامه ای فوری جهت تأمین نیازهای مالی خانواده های بی بضاعت و راه اندازی ده ها جمعیت خیریه، موسسه ای فرهنگی و آموزش حرفه ای در لبنان راه اندازی کرد که حاصل آن کسب اشتغال و خودکفایی اقتصادی بسیاری از خانواده های بی بضاعت، کاهش درصد بی سوادی، رشد فرهنگ عمومی و به اجرا در آمدن پروژه های عمرانی در مناطق محروم آن کشور بود (غریبه، ۱۳۸۵، ص ۱۵). گرچه این اقدامات برای شیعیان منطقه مفید بود، ولی این امکانات هیچ گاه برای کل شیعیان کافی نبوده و آنها هنوز نیازمند ابزار قانونی برای احقاق حقوق طایفه شیعه در سراسر لبنان بودند. این در حالی بود که همه طوایف موجود در لبنان، با برخورداری از مرکزیت و دستگاه رهبری ویژه، از حقوق خویش دفاع می کردند و تنها طایفه شیعه فاقد تشکیلات و مرکزیت قانونی بود. بدین ترتیب این روال باعث شده بود آنها حتی از حقوق بسیار ناچیزی که بر اساس قانون طایفگی به آنان تعلق می گرفت، محروم بمانند. آیت الله سید موسی صدر با درک مشکل فوق، برای فراهم نمودن ابزارهای قانونی ایفای حقوق شیعیان، رهسپار بیروت شد و مبارزات وسیعی را در این خصوص آغاز نمود.
پی نوشت

* وصول ۱۳۸۷/۳/۱۲؛ تصویب: ۱۳۸۷/۶/۲۷.* شخصیت های کم نظیر تاریخی همچون شیخ شمس الدین محمد (شهید اول)، شیخ زین الدین علی (شهید ثانی)، شیخ بهایی، شیخ حر عاملی، سید محسن امین، سید عبدالحسین شرف الدین عاملی، همگی از فرزندان جبل عامل اند که هر یک در زمان خویش در حساس ترین صحنه های علمی، سیاسی، اجتماعی و دینی تاریخ امت اسلامی، حضوری درخشان و فعال و سرنوشت ساز داشته اند.**استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی / کارشناسی ارشد علوم سیاسی منبع:فصلنامه سفینه شماره ۲۴
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.