تاریخ تشیع و شیعیان در مکه و مدینه

تاریخ تشیع و شیعیان در مکه و مدینه، از موضوعاتی است که پیشینیان از آن غفلت کرده و بدان نپرداخته اند و این شاید بدان سبب بوده که مصادر مستقل و سریع الحصولی در این زمینه وجود نداشته و پرداختن به آن، فرصت بسیار و پی جویی گسترده در لابلای کتاب های فراوان را طلب می کرده است، که چنین حال و مجالی کمتر یافت می شود.
روشن است که ما بخشی از امت اسلامیم و چون شیعه ایم، هماره مورد انکار و بی توجهی دیگر مسلمانان قرار گرفته و هدف مناسبی برای کج اندیشان و تنگ نظران بوده ایم; به طوری که هرچه توانسته اند، در حذف ما از جامعه اسلامی کوشیده اند و راه نجات اسلام را در طرد ما از جمع امّت اسلامی شناسانده اند و هر قدر توانسته اند با تهمت و افترا در مورد شیعه سیاه نمایی کرده و چهره آنان را در میان مسلمانان، منفی و غیر مناسب نشان داده اند.از این رو، پرداختن به موضوعاتی که مورد اهتمام همه مسلمانان است و تبیین اعتقاد و عمل شیعیان درباره آن ها، می تواند تبلیغات عوامل تفرقه و تضعیف اسلام را برملا کند.بنابراین، پرداختن به موضوع پیش گفته، لازم و ضروری است، گرچه به دلیل نپرداختن پیشینیان به آن، پر زحمت و زمان بر باشد.امید است پژوهشگران معاصر، که پر تلاش اند و خوش فکر، بدان بپردازند و خلأهای موجود را پر کرده، غبار نسیان از این مهم بزدایند.بدیهی است، به دست آوردن نتیجه ای مفید و ارزشمند، همّت افراد و گروه هایی را می طلبد که با حوصله تمام، از لابلای کتاب های تاریخ، تراجم و رجال، حدیث، سفرنامه های حج، فهرست مخطوطات و… مطالب مربوط را بیابند و در قالبی پسندیده و به صورت دائره المعارفی ماندگار عرضه کنند تا فرهنگنامه ای باشد که علاوه بر پرداختن به ریز موضوعات، زمینه های پژوهش گسترده تر را برای اهل کار و تلاش فراهم آورد.حضور برجسته دانشمندان شیعه در نیمه اول قرن یازدهم هجری در مکه معظمه، از مسائل قابل توجهی است که جا دارد، هرچند به طور فشرده و مختصر، بدان پرداخته شود.چنین بر می آید که در آن زمان، عالمان شیعه مهاجر ایرانی و لبنانی، در مکه حضوری چشم گیر داشته اند و با آزادی نسبی، علاوه بر عبادت، می توانستند به کار تعلیم و تعلّم و تألیف و نسخه برداری کتب مذهبی بپردازند و بازار علوم مذهبیِ شیعی را در مکه رونق دهند.به تعبیر علاّمه سید حسن صدر، در آن روزگار، مکّه مکرّمه، منزل گاه علمای شیعه بوده است.(۱)شاید بتوان گفت که حضور آزاد و فعال دانشمندان شیعه در مکه، در قرن یازدهم، در مقایسه با قرون دیگر اسلامی، یک استثنا است که دیگر تکرار نشده است.اکنون این پرسش مطرح می شود که چه عامل یا عواملی سبب شده است که در آن برهه از تاریخ، جمعی از علمای شیعه در مکه گردهم آیند و حوزه علوم دینیِ شیعی را تشکیل دهند؟ و در رونق فرهنگ شیعی بکوشند و در بازسازی کعبه، به سال ۱۰۴۰ هـ . مشارکت کنند و درباره آن تجدید بنا، دو کتاب به نام های: مفرّحه الأنام فی تأسیس بیت الله الحرام و أبنیه الکعبه بنگارند؟به نظر می رسد شیوه حکومت و رفتار حاکمان مکه به گونه ای بوده که زمینه چنین حضور فعالی را فراهم می کرده است. در آن زمان، حکومت به دست شُرفا و سادات بوده که گر چه سنّی بوده اند، اما گرایش و میلی به تشیع داشته اند.* * *اشاره به این نکته لازم است که منبع این نوشته، عمدتاً جلد پنجم کتاب طبقات اعلام الشیعه نوشته علاّمه بزرگوار شیخ آقا بزرگ تهرانی است که در قرن چهاردهم هجری می زیسته است. آن بزرگ مرد، بیشتر آگاهی های خود را از نسخه های خطی به دست آورده و این نشان می دهد اطلاعات وی، پر بها و منحصر به فرد است; زیرا دسترسی وسیع به کتاب های خطی در زمان ما، آنگونه که برای او به هنگام تدوین کتاب عظیم الذریعه… فراهم بود، میسور نیست.آری، اگر توفیق نگاه دوباره و همه جانبه به کتاب های خطی، برای فرد یا گروهی، در مقیاس وسیع پیش آید و همه اطلاعات جانبیِ آن ها; از قبیل: کاتب ها، سفارش دهنده ها، زمان شروع و پایان و نیز مکان تألیف و نسخه برداری، همچنین بلاغ ها، اِنهاءها، اجازه ها، تملّک ها و… از آن ها استخراج و به رایانه داده شود، می توان امیدوار بود که گوشه هایی تاریک از تاریخ ما روشن و بسیاری از علمای ما شناخته شوند.البته شیخ آقا بزرگ تهرانی، در کتاب طبقات اعلام الشیعه در صدد فراهم آوردن زندگی نامه دانشمندان شیعه، به طور عام بوده است، نه با رویکرد حضور آنان در مکه مکرمه. به یقین، اگر وی با این دیدگاه قلم می زد یا به این موضوع توجّه ویژه داشت، آگاهی های بیشتری فراهم می آورد و در اختیار ما می گذاشت.اکنون ما، در این نوشتار، ۷۴ تن از عالمان و دانشمندان شیعی را، که در سده یازدهم هجری در مکه می زیسته اند، معرفی می کنیم و آنگاه گزارشی از ۳۰ کتاب شیعی، که در آن قرن در مکه تألیف یا استنساخ شده اند، می آوریم و سپس نگاهی کوتاه خواهیم داشت به دانشمندان و کتابهای شیعی در مدینه منوره در قرن یازدهم. گفتنی است در آن دوره تألیف، نسخه برداری، و خرید و فروش کتب شیعه در مکه رواج داشته و از آن جا به شهرهای دیگر شیعه نشین هم برده می شده است.نکته قابل توجه درباره علمای شیعه در مکّه مکرّمه این است که از هر دو جریان اخباری و اصولی در میان آنان دیده می شود، گرچه غلبه با اخباریان بوده است. دیگر آن که بیشتر آنان ایرانی بوده اند و علمای جبل عامل لبنان، از نظر تعداد، در مرتبه بعد قرار داشته اند; یعنی همه مهاجر بوده اند و بومی در میان ایشان کمتر وجود داشته است.و ویژگی دیگر این عالمان، آن است که بیشتر فقیه یا محدّث و رجالی بوده اند و فیلسوف، متکلّم، عارف، مورّخ، ریاضی دان و شاعر فارسی گوی در میان آنان به چشم نمی خورد.* * *۱ ـ ابراهیم احسائی بن علی بن عبد الله جبلی شیرازی، تفسیر فرات کوفی را در دوران مجاورتش در مکّه مکرّمه استنساخ کرده و در روز سه شنبه ۲۲ ربیع الثانی ۱۰۸۳هـ . از آن فراغت یافته است. احسائی سپس همان نسخه را در مکه در سال ۱۰۸۵ با عبدالله بن احمد انصاری مقابله کرده است.(۲)۲ ـ ابراهیم همدانی (م ۱۰۲۶)، پس از یک سال مجاورت در مکه مکرمه، از شمس الدین محمد عیناثی، که در مکه ساکن بوده، اجازه گرفته است.(۳)۳ ـ احمد انصاری بن ادریس عاملی حسینی، از شاگردان شیخ محمد سبط ، فرزند صاحب معالم، ساکن مکّه مکرّمه بوده و از منتقی الجمان تألیف صاحب معالم در سال ۱۰۱۷ در مکّه مکرّمه نسخه برداری کرده و آن را نزد استاد خود شیخ محمد سبط قرائت کرده است.(۴) اخیراً حاشیه ای بر اصول کافی به چاپ رسیده که ظاهراً از تألیفات او است.(۵)۴ ـ احمد حکمی، در فاصله سال های ۱۰۴۲ تا ۱۰۴۵ در مکّه مکرّمه به رحمه الله گیلانی درس داده است.(۶)۵ ـ احمد شهیدی جزینی عاملی، از نوادگان شهید اول، محمدبن مکی، است. شیخ حرّ عاملی گوید: او از معاصرانی است که سال ها در مکّه مکرّمه مجاورت اختیار کرده است.شیخ آقا بزرگ از سخن شیخ حرّ عاملی چنین برداشت کرده که وی پیش از سال ۱۰۹۷هـ . در گذشته است.(۷)۶ ـ احمد بن قاسم شیرازی، همه کتاب من لایحضره الفقیه تألیف شیخ صدوق را استنساخ کرده و در ۱۲ ربیع الثانی ۱۰۲۴ جزو دوم آن را به پایان برده است. او همه آن کتاب را نزد استادش فضل الله بن محب الله دستغیب شیرازی خوانده و استاد بر آن نسخه، بلاغ ها نگاشته است.(۸)با توجه به این که استادش فضل الله دستغیب در مکه می زیسته و دو سال پیش از تاریخ فوق; یعنی در سال ۱۰۲۲ رجال کبیر استرآبادی را در مکه استنساخ کرده(۹) ظاهراً احمدبن قاسم شیرازی نیز در مکّه مکرّمه زندگی می کرده و در آن جا من لایحضره الفقیه را نسخه برداری کرده است.۷ ـ احمد مکی بن شهاب الدین فضل بن محمد باکثیر، کتاب خود وسیله المآل فی عدّ مناقب الآل را در مکه معظمه، در سال ۱۰۲۷ نوشته است.(۱۰)سید علیخان مدنی، بعضی از قصاید و شرح حال وی را در سلافه العصر آورده است.(۱۱)۸ ـ احمد میر نظام الدین بن محمد معصوم حسینی دشتکی، پدر وی، میر محمد معصوم، با خواهر شاه عباس صفوی در راه حج ازدواج کرد و پس از تمام کردن حج، در مکه مشرّفه مجاورت گزید. احمد میر نظام از آن پدر و مادر به دنیا آمد و در مکّه مکرّمه رشد کرد و تربیت شد و از همگنان پیشی گرفت. وزیر عبد الله قطب شاه وی را به حیدرآباد دکن دعوت کرد و وی راهی آن دیار و در آنجا ماندگار شد.(۱۲)او پدر سید علیخان مدنی، ادیب شهیر شیعی و صاحب تألیفات گرانسنگ است.۹ ـ اشرف محمد جوزی بن شهاب، شاگرد شمس الدین محمدبن خاتون عاملی بود و از کتاب الدیون تا آخر تهذیب الأحکام شیخ طوسی را استنساخ کرد و نزد استاد خود، محمدبن خاتون در مکّه مکرّمه خواند و استاد در پایان کتاب برای او چنین نگاشت: وی ـ که خداوند توفیقاتش را استمرار بخشد و راه هر نیکی و فضیلت و کمالی را برای او آسان فرماید ـ قرائت آن را با تحقیق و استحکام و دقّت به پایان برد و مشکلات آن را کاوید و پرده از روی فواید و اشاراتش گشود. خداوند فایده ها و بهره دهی وی را بسیار کند و عالمان عامل، چون او را زیاد گرداند. مکه مشرفه به تاریخ ۱۳ جمادی الثانی سال ۱۰۰۹هـ . محمد بن احمد بن نعمه الله بن خاتون عاملی.(۱۳)۱۰ ـ جعفربن کمال الدین بحرانی، شیخ حرّ عاملی گوید: وی فاضلِ عالمِ صالحِ ماهرِ شاعرِ معاصر است، او را در مکّه مکرّمه دیدم و در حیدر آباد دکن وفات یافت.(۱۴)شیخ حرّ عاملی توضیح نداده که آیا جعفر در مکه اقامت گزیده بود یا برای زیارت به مکه آمده بود.۱۱ ـ حامد استرآبادی بن محمد جرجانی، بیش از پنج سال در مکّه مکرّمه اقامت گزید و در آن جا تمام کتاب کافی کلینی را در چهار مجلد از ۱۶ ربیع الثانی ۱۰۲۵ تا اواسط رجب ۱۰۳۰ نسخه برداری کرد.(۱۵)به نظر می رسد که پنج سال، از سال های مجاورت خود در مکّه مکرّمه را به نسخه برداری کتاب مذکور گذرانده; زیرا در چند جای آن نسخه تاریخ زده است اما سال های مجاورت وی در مکه بیشتر بوده است.۱۲ ـ حسن شدقمی ابو المکارم بدرالدین مدنی هندی (۹۹۸ ـ ۹۳۲)، از نقبای سادات مدینه منوره بود و مدتی در مکّه مکرّمه زندگی کرد و در ۱۸ ذی حجه ۹۸۳ از پدر شیخ بهایی; شیخ حسین بن عبد الصمد در مکّه مکرّمه اجازه دریافت کرد. شیخ حسین در آن اجازه می نویسد حسن شدقمی از وی در خانه اش در مکّه مکرّمه پذیرایی کرده است.(۱۶)در همان روز ۱۸ ذی حجه ۹۸۳ هـ . حسین بن عبدالصمد، به پرسشی درباره کرامتی از شهید ثانی پاسخ داده است.(۱۷)پس وی در مکه، دارای خانه بوده و دست کم مدتی را در آن جا به سر برده است.گفتنی است وی بزرگ خاندان شدقمی است. شیخ حسین بن عبدالصمد آن اجازه را برای وی و فرزندانش; سید محمد، سید علی، سید حسین و سیّده امّ الحسین دختر وی نگاشته است.از نوشته شیخ آقابزرگ چنین برمی آید، در اصفهان موقوفاتی بوده که به حرمین شریفین تعلّق داشته و درآمد آن ها به دست نوادگان حسن شدقم; سلیمان و محسن فرزندان محمدبن حسن شدقم، و شمس الدین بن علی بن حسن شدقم، و ضامن بن شدقم بن علی، نبیره حسن شدقم و حسین بن علی بن حسن شدقم در مدینه منوره و مکه مکرمه به مصرف می رسیده است.صاحب مدارک، در سفر حجش در سال ۹۸۷هـ . به حسن شدقم اجازه داده است.او در روز غدیر، سال ۹۷۷، در مکه از نعمه بن احمدبن خاتون عاملی نیز اجازه گرفته است. از این سه اجازه دارای تاریخ، به دست می آید که به یقین وی از ۹۷۷ تا ۹۸۷ به مدت ۱۱ سال در مکه مکرمه می زیسته و سپس به حیدرآباد هند رفته است.۱۳ ـ حسن مشغری، در مکّه مکرّمه کتب اربعه حدیثی را نزد میرزا محمد استرآبادی، مؤلف کتب رجالی آموخته است.(۱۸)با توجه به مفصل بودن کتب اربعه (کافی، تهذیب، استبصار و من لایحضره الفقیه)، به نظر می رسد که وی سالیانی را در مکه مشرفه برای آموختن آن ها به سر برده است.۱۴ ـ حسین بن حسن مشغری عاملی، در مکه معظمه، شاگرد و مصاحب شیخ محمد، فرزند صاحب معالم بوده است.(۱۹) وی کتاب استقصاء الاعتبار فی شرح الاستبصار تألیف شیخ محمد را به خط خود نگاشته و بر روی همان نسخه چنین نوشته است:مؤلف این کتاب شب دوشنبه دهم ذی القعده ۱۰۳۰هـ . از دنیا رفت و چند روز پیش از وفاتش، در مکه به من گفت: همین روزها من می میرم. ما او را نزدیک قبر حضرت خدیجه به خاک سپردیم. این سخن را در همان روز نوشتم.(۲۰)۱۵ ـ حسین دشتکی میر نصرالدین، در سال ۱۰۲۳ در مکّه مکرّمه از دنیا رفت و در قبرستان حجون مدفون گردید.(۲۱)۱۶ ـ حسین ظهیری، استاد شیخ محمد حرّ عاملی، صاحب وسائل است و خود در مکّه مکرّمه نزد محمد امین استرآبادیِ اخباری درس خوانده است.(۲۲)۱۷ ـ حسین بن علی حسینی شامی عاملی، در سال ۱۰۰۷ در مکّه مکرّمه نسخه ای از کتاب من لایحضره الفقیه را خریداری کرده است.(۲۳)۱۸ ـ حسین قاضی، نسخه کتاب فقه الرض (علیه السلام) را از مکّه مکرّمه به اصفهان آورده است.(۲۴) مجلسی اول گوید: میر حسین قاضی، پس از مدتی مجاورت در مکه مکرمه، به اصفهان آمد و نسخه ای از کتاب فقه الرضا را به همراه آورد.(۲۵)۱۹ ـ حسین نیشابوری مکی بن محمد علی، معاصر سید نورالدین علی بن ابی الحسین موسوی عاملی (متوفای ۱۰۶۸هـ .) بوده است. او متولد و ساکن مکّه مکرّمه بوده و در همان جا (حدود سال ۱۰۸۰هـ .) وفات یافته است.به سفارش وی باب إحیاء الموات تا المواریث از کتاب جامع المقاصد نسخه برداری شده و وی را با وصف علاّمه ستوده اند.(۲۶)وی در سال ۱۰۵۶ در مکّه مکرّمه به مولا نوروز علی تبریزی اجازه داده است.(۲۷) از مقایسه این تاریخ با سال وفات وی، چنین به دست می آید که وی بیش از ۲۴ سال در مکه سکونت داشته است.۲۰ ـ حیدر سکیکی، سکونت وی در مکه بوده است. شیخ حرّ عاملی گوید: سکیکی را در سال ۱۰۶۲، در سفر دومِ خود به حج، در مکه دیدم. وی یکی ـ دو سال پس از آن، در مکه در گذشت.(۲۸)۲۱ ـ خضر موصلی بن عطاء الله شامی، ساکن مکّه معظمه بوده و در سال ۱۰۰۳ کتاب الاسعاف را تألیف کرده و در سال ۱۰۰۷هـ . در گذشته است.(۲۹)۲۲ ـ خلیل بن غازی قزوینی (۱۰۸۹ ـ ۱۰۰۱)، محدّث و کلامیِ ماهری بوده است. صاحب وسائل، در حجّ اوّلِ خود، در سال۱۰۵۷هـ .(۳۰) او را دیده که در مکه معظمه اقامت گزیده و مشغول حاشیه نویسی بر مجمع البیان بوده است. او سال ها در مکه بوده و سپس به قزوین باز گشته و در آن جا زندگی را وداع گفته است.(۳۱)۲۳ ـ خیرالدین بن محمد قاسم قاری نجفی، وی و پدرش در فاصله سال های ۱۰۴۵ ـ ۱۰۴۲ در مکّه مکرّمه، به رحمت الله گیلانی علم آموخته و اجازه داده اند.(۳۲)۲۴ ـ داود بن عمر طبیب انطاکی (۱۰۰۸ ـ ۹۵۰)، از انطاکیه به دمشق و سپس به قاهره سفر کرده و به دعوت حاکم مکه، شریف حسن بن ابی نمی به حجاز رفته است. وی کتاب های طبّی تألیف کرده است.(۳۳)۲۵ ـ ربیع نباطی عاملی، ساکن مکه مشرفه بوده و در سال ۱۰۰۲، در همان جا در گذشته است. مرثیه ای که صاحب معالم در مرگ او سروده، نشان دهنده جلالت و بزرگی اوست.(۳۴)۲۶ ـ رحمت الله گیلانی حیدرآبادی، نویسنده کتاب برهان القاری فی تجرید کلام الباری به زبان فارسی است. او که در حیدر آباد هند سکونت داشته، در سال ۱۰۴۲ به حج رفته و تا سال ۱۰۴۵ در آن جا به سر برده نزد محمد قاسم قاری نجفی و فرزندش خیرالدین درس خوانده و از آنان اجازه گرفته است. وی در مکه نزد احمد حکمی نیز درس خوانده است.(۳۵)۲۷ ـ زین الدین بن محمد بن حسن بن شهید ثانی، نوه شیخ حسن صاحب معالم است. از سخن برادرش بر می آید که وی در سال ۱۰۰۹ به دنیا آمده، در عراق و ایران تحصیل نموده و در سال ۱۰۳۰ از اصفهان به مکه مهاجرت کرده و در آن جا سکونت گزیده است. او در سال ۱۰۷۴ در گذشته و در کنار پدرش، در قبرستان حجون مکّه مکرّمه مدفون شده است.(۳۶)آنچه آوردیم، سخن شیخ آقابزرگ بود، لیکن برادرش نوشته است:۲۹ ذی حجه ۱۰۶۴ در مکه از دنیا رفت و من از روز عرفه تا زمان وفات، نزد وی بودم و او نزد قبر پدرم به خاک سپرده شد.(۳۷)سید محسن امین نیز وفات او را ۱۰۶۴ دانسته است.(۳۸)۲۸ ـ زین العابدین بن نورالدین علی جبعی موسوی عاملی، در سال ۹۹۶ به دنیا آمد و در سال ۱۰۷۳ در مکّه مکرّمه در گذشت و در مقبره حجون دفن شد. وی پسر برادر صاحب المدارک از آن خاندان علمی است.(۳۹) چنین می نماید که وی بخش عمده ای از زندگی اش را در مکه سپری کرده; زیرا پدرش در مکه سکونت داشته است.(۴۰)۲۹ ـ زین العابدین بن نور الدین علی کاشانی، در مکّه مکرّمه سکونت داشته است و رساله چاپ شده مُفَرِّحَهُ الأَنام فی تأسیس بیت الله الحرام را نگاشته است. این کتاب را در باره سیل سال ۱۰۳۹هـ . نوشته که سبب تخریب کعبه مشرفه شد و سپس مراحل بازسازی آن در سال ۱۰۴۰ . اوّلین سنگ بنای جدید کعبه را وی گذاشت و در همه مراحلِ بازسازی، با جمعی از شیعیان شرکت کرده و در این امر یاری نموده است.وی زمان بسیاری در مکّه مکرّمه زندگی کرده، در آن جا از محمد امین استرآبادی درس آموخته و به برخی; از جمله عبدالرزاق مازندرانی اجازه داده است. وی را که عالم پر تلاشی بوده، در مکّه مکرّمه به جرم تشیّع به شهادت رساندند. او با همسر و دو طفل خردسالش، که پیش از وی در گذشته اند، همگی در قبرستان حجون مکّه مدفون شده اند.(۴۱)۳۰ ـ شمس الدین محمد شیرازی مکّی، در مکّه مکرّمه مجاورت گزیده و به فراگیری علم پرداخته است. مولا خلیل قزوینی حاشیه خود بر عُدّه الاصول را در مکه به وی داد و نام برده پس از مطالعه، در ردّ آن مطلب نوشت.(۴۲)۳۱ ـ شمس الدین محمد، معروف به شمسا گیلانی، وی که از فلاسفه قرن یازدهم و از شاگردان شیخ بهائی و ملاصدرا بوده در اصفهان می زیسته، لیکن کتاب العلم الإلهی = النوریه را در سال ۱۰۴۸ در مکه معظمه تألیف نموده است.(۴۳)۳۲ ـ شیخ صنعان، به سفارش وی، نسخه ای از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید در مکّه مکرّمه استنساخ شده است. شیخ آقا بزرگ احتمال داده که شیخ صنعان، نام مستعار باشد نه نام واقعی.(۴۴)۳۳ ـ صاحب علی استرآبادی، شاگرد میرزا محمد استرآبادی، صاحب کتاب های رجال است.(۴۵) با توجه به این که استادِ وی در مکه می زیسته، ظاهراً صاحب علی هم متوطن مکّه مکرّمه بوده است.۳۴ ـ عبد الرزاق مازندرانی، شاگرد سید زین العابدین کاشانی است، همو که در تجدید بنای کعبه مشرّفه شرکت داشته و در مکه به شهادت رسیده است. عبدالرزاق از وی اجازه داشته است.(۴۶)۳۵ ـ عبد علی عاملی، کتاب تلخیص الأقوال از تألیفات میرزا محمد استرآبادی، مؤلف کتاب های رجالی را در کنار کعبه مشرفه در سال ۱۰۱۵ استنساخ کرده و حواشی بسیاری از مؤلف بر آن نگاشته است. ظاهراً وی از همکاران سید زین العابدین کاشانی در تجدید بنای کعبه مشرفه بوده است.(۴۷)۳۶ ـ عبدالله بن احمد انصاری، شیخ آقا بزرگ از وی با لقب شریف یاد می کند که این لقب در مورد سادات به کار می رود. در سال ۱۰۸۵هـ . ابراهیم احسائی، تفسیر فرات کوفی را در مکّه مکرّمه با وی مقابله کرده و وی مقابله و تصحیح خود را بر روی آن نسخه گواهی کرده است.(۴۸)۳۷ ـ عبدالله طائی، کتاب علل الشرایع تألیف شیخ صدوق را در مکّه مکرّمه تصحیح و مقابله کرده است.(۴۹)۳۸ ـ علی جبعی (۱۰۶۸ ـ ۹۷۰)، برادر صاحب المدارک ، بیش از بیست سال در مکه سکونت داشته و به تدریس و تألیف مشغول بوده و در همان جا از دنیا رفته است. از تألیفات وی الشواهدالمکّیه ، در ردّ الفوائد المدنیه محمد امین استرآبادی است. می توان گفت وی یکی از علمای برجسته اصولی است که در برابر محمد امین استرآبادی مقاومت نمود. پس در مکه، در آن زمان، هم از اصولیان و هم از اخباریان حضور داشته اند.وی دارای پنج پسر به نام های: زین العابدین، جمال الدین، ابوالحسن، حیدر و علی بوده که ظاهراً آنان نیز اهل فضل و کمال بوده اند. برخی دانشمندان از وی اجازه دارند; مانند: محمد محسن بن محمد مؤمن با اجازه ای به تاریخ ۱۰۵۱، میر محمد مؤمن بن دوست محمد صاحب کتاب الرجعه ، محمد طاهربن محمد حسین شیرازی، صالح بن عبدالکریم بحرانی. قاسم بن محمد کاظمی نیز در طائف و مکه نزد وی درس خوانده است.(۵۰)۳۹ ـ علی رضا بن آقا جانی، کتاب تهذیب را، در مکه، نزد میرزا محمد استرآبادی مؤلف کتب رجال آموخته و در سال ۱۰۱۶هـ . از وی اجازه گرفته است.(۵۱)۴۰ ـ علی نجفی بن ابراهیم، صاحب نسخه ای از تفسیر فرات کوفی بوده که به سال ۱۰۸۳ در مکّه مکرّمه استنساخ شده و بر مُهر وی، تاریخ ۱۰۸۳ حکّ بوده است.(۵۲)شیخ آقا بزرگ به حضور وی در مکّه مکرّمه تصریح نکرده، لیکن به نظر می رسد او از مکه نسخه مذکور را خریده است.۴۱ ـ عیسی بن زین العابدین مازندرانی، در مکّه مکرّمه به سر می برده و در آن جا همه کتابِ من لایحضره الفقیه را استنساخ کرده و در ۱۹ شوال ۱۰۵۳ به پایان رسانده است.(۵۳)۴۲ ـ فتح الله بن مسیح الله، در مکّه مکرّمه می زیسته و کتاب اَبنیه الکعبه را در تاریخ بازسازی های کعبه در طول تاریخ نگاشته و در آن گزارشی از تجدید بنای کعبه مشرفه در سال ۱۰۴۰ ارائه کرده است; زیرا خود شاهد تخریب آن، بر اثر سیل و سپس بازسازی اش بوده است. وی مقاله مُفَرِّحَه الأنام سید زین العابدین کاشانی را نیز در کتاب خود گنجانده است.(۵۴)۴۳ ـ فضل الله دستغیب بن محبّ الله شیرازی، از شاگردان میرزا محمد استرآبادی، مؤلف کتب رجالی است. او رجال کبیر استاد خود را در زندگانی استاد در مکّه مکرّمه استنساخ کرده و ۲۷ رجب ۱۰۲۲ از آن فراغت یافته، سپس با نسخه اصل، به قلم مؤلف مقابله کرده و در اواخر شعبان ۱۰۲۲ آن را به پایان برده است.(۵۵)احمد بن قاسم شیرازی همه کتاب من لایحضره الفقیه را نزد وی خوانده و استاد بر آن نسخه بلاغ ها نگاشته است.(۵۶)۴۴ ـ قوام الدین محمّد، کتاب الشواهد المکیّه نوشته علی جبعی را، که در ردّ کتاب الفوائد المدنیه استرآبادی است، نسخه برداری کرده و بر آن حاشیه بسیار زده و هفتم رمضان ۱۰۶۸ از آن فراغت یافته است.(۵۷)۴۵ ـ محسن بن محمد مؤمن استرآبادی، شاگرد نورالدین علی بن علی بن حسین عاملی (متوفّای ۱۰۶۸هـ .) است. استادش برای وی در مکّه مکرّمه اجازه ای در تاریخ ۱۰۵۱ نگاشته است. وی سپس به مشهد خراسان منتقل شد و در آن جا به سال ۱۰۸۹ زندگی را وداع گفت. گفتنی است که او به مجلسی اجازه داده است.(۵۸)۴۶ ـ محمد امین بن محمد شریف استرآبادی، از پرچمداران اخباریان و مخالف سرسخت اصولیان است و تألیفات متعدد دارد. او ابتدا در مدینه منوره مجاورت گزید و سپس به مکّه مکرّمه رفت و در آن جا ساکن شد و همان جا به سال ۱۰۳۶ در گذشت. به نظر می رسد کتاب الفوائد المکیّه را در مکّه مکرّمه نوشته است. وی داماد میرزا محمد استر آبادی، صاحب کتاب های رجالی بود که او نیز سالیانی دراز در مکّه مکرّمه مجاورت گزیده بود.(۵۹)محدث قمی وفات وی را در سال ۱۰۳۳هـ . نوشته است.(۶۰)۴۷ ـ محمد امین شدقمی، معاون قاضی مکّه مکرّمه بوده است.(۶۱)۴۸ ـ محمد امین قمی بن میرزا جان بن سلطان حسین بن ابی طالب نجفی، نسخه برداریِ کتاب خلاصه الأقوال علاّمه حلّی را برای خود و به خط خود در مکّه مکرّمه آغاز کرد و در جمادی الآخره ۱۰۰۹هـ . از آن فراغت یافت و سپس آن را برای عموم شیعیان وقف کرد.(۶۲)۴۹ ـ محمد باقربن محمد مؤمن، محقق سبزواری، از مجتهدان و حکیمان مشهور و صاحب تألیفات در فقه و حکمت است. او در اصفهان تحصیل کرد و در مشهد سکونت و ریاست علمی یافت. قبرش در مدرسه میرزا جعفر است. در سال ۱۰۶۲ در مکّه مکرّمه در جُنگ حسین شیرازی، مطلبی علمی به رسم یادگار نوشته است.(۶۳)۵۰ ـ محمد باقر نیشابوری بن حسین مکی بن محمد علی، در مکّه مکرّمه سکونت داشته و دو مجلد بزرگ جامع المقاصد از پدرش به وی ارث رسیده است. محمد باقر نیشابوری از مجلسی و محمد سراب و سید علی خان دشتکی اجازه داشته است.(۶۴)۵۱ ـ محمد بهاء الدین بن قاری، در مکّه مکرّمه کتاب الإرشاد شیخ مفید را نسخه برداری کرده و بر آن حاشیه زده و فوائد و مقالات علمیِ دیگر را ضمیمه همان نسخه نگاشته است.(۶۵)۵۲ ـ محمد تقی سرخ آبی بن ابراهیم مازندرانی، کتاب کمال الدین شیخ صدوق را در مکّه مکرّمه نسخه برداری کرده و ۱۱ شوال ۱۰۵۴ بر فراز کوه ابوقبیس، آن را به پایان برده است.(۶۶)۵۳ ـ محمدبن حسن صاحب معالم بن شهید ثانی، پنج سال را در مکه سپری کرد و از میرزا محمد استرآبادی مؤلف کتب رجالی دانش آموخت، سپس به کربلا مراجعت کرد و مدتی را در آن جا زیست. او در سال ۱۰۲۴ در نجف اشرف برای بهاءالدین علی بن یونس حسینی تفرشی اجازه نوشت و در سال ۱۰۲۵ در کربلا از نگارش کتاب استقصاء الاعتبار فی شرح الاستبصار فراغت یافت.وی سپس به مکه مکرّمه بازگشت و سال های پایانی عمر خود را در آنجا سپری کرد. معروف است که او روزی در طواف کعبه مشرفه بود، شخصی گلی به وی هدیه کرد که نه زمان آن بود و نه از آن منطقه بود. شیخ محمد از او پرسید: این گل را از کجا آورده ای؟ وی پاسخ داد: از خرابات، و دیگر آن شخص را ندید.(۶۷) وی در همان جا در سال ۱۰۳۰ زندگی را وداع گفته و نزدیک قبر حضرت خدیجه کبری(علیها السلام) در قبرستان حجون مدفون شده است.(۶۸)۵۴ ـ محمد حسین بن مقصود علی طالقانی، از سید نورالدین بن علی بن ابی الحسن عاملی در منزل وی در مکّه مکرّمه اجازه گرفته است.(۶۹)۵۵ ـ محمدبن حیدر عاملی حسینی، در سال ۱۰۸۹هـ . حدیثی به یادگار در مجموعه محمد باقربن محمد حسین نیشابوری نگاشته، در حالی که در مکّه مکرّمه مجاورت گزیده بود.(۷۰)۵۶ ـ محمد سلمان شریف صفوی، که ترتیب رجال النجاشی ، نوشته محمدتقی خادم انصاری را در مکّه مکرّمه استنساخ کرده و در ۲۶ ربیع الثانی ۱۰۲۴هـ . از آن فراغت یافته است.(۷۱)۵۷ ـ محمد شامی بن علی بن زین الدین محمد حسینی عاملی، نسخه ای از کتاب من لایحضره الفقیه را در مکّه مکرّمه خریده و تملّک خود را به سال ۱۰۰۷ بر آن نوشته است.(۷۲)۵۸ ـ محمد شمس الدین بن شهاب الدین احمد عیناثی عاملی، ساکن مکّه مکرّمه بوده است. ماجد جد حفصی (متوفای ۱۰۲۸) از او اجازه گرفته و نیز میرزا ابراهیم همدانی (متوفای ۱۰۲۶هـ .) پس از یک سال مجاورت در مکّه مکرّمه، از او اجازه دریافت کرده است.(۷۳)۵۹ ـ محمد صالح گیلانی (۱۰۸۸ ـ ۹۶۹)، شاگرد شیخ بهایی و دیگر عالمان اصفهان بود. چهل سال در دکن هند زندگی کرد و سپس راهیِ حج شد. در این سفر دریا طوفانی شده، کتاب های گران بهای او غرق می شود، لیکن خودش نجات می یابد. وی مدتی در مکه اقامت اختیار می کند و سپس به سوی یمن می رود و در آن جا ماندگار می شود و قدر و منزلت می یابد و در همان جا از دنیا می رود.(۷۴)۶۰ ـ محمد بن عبد اللطیف جامعی، چند کتاب علمی و عمومی را به خط خود و برای خود نسخه برداری کرده و بر آن ها مُهر بزرگی زده که نوشته آن چنین است: محمد بن عبد اللطیف الجامعی، نزیل حرم الله السامی . از نوشته این مُهر به دست می آید که وی مدتی در مکّه مکرّمه زندگی کرده است.(۷۵)۶۱ ـ محمد بن علی بن ابراهیم حسینی استرآبادی، مؤلف کتاب های علم رجال بوده، که رجال کبیر او به نام منهج المقال چاپ شده است. شیخ آقا بزرگ بحثی مطرح کرده که آیا وی از سادات بوده یا نه؟ در هر حال، با توجه به قوّت علمی اش، کم و بیش نقش محوری در گردهم آیی علمای شیعه در مکّه مکرّمه داشته است.در ریاض العلم آمده است: از محقّق ملاّ احمد اردبیلی پرسیدند پس از شما به چه کسی برای فراگیری علم مراجعه کنیم؟ پاسخ داد: در علوم عقلی به میرفضل الله، و در علوم نقلی به میرعلاّم. میرزا محمد استرآبادی از این که از وی نام نبرد رنجیده شد و از نجف اشرف به مکّه مکرّمه هجرت کرد و در آن جا بساط علم گسترد.(۷۶)اگر این داستان را درست بدانیم، وی باید اندکی پیش یا پس از سال ۹۹۳، که سال وفات اردبیلی است، به مکه رفته باشد و با توجه به وفاتش در سال ۱۰۲۸هـ . بیش از سی سال در مکه زندگی کرده و به افاده پرداخته است. محمد امین استرآبادی (پرچمدار اخباریان) داماد وی بوده است. چندین تن از استرآبادی های ساکن مکّه مکرّمه، عالم و دانشمند بوده اند و سر سلسله آنان میرزا محمد استرآبادی رجالی بوده است. وی در قبرستان حجون در مکه معظمه مدفون است.(۷۷)۶۲ ـ محمد علی بن احمد عاملی مکی، مؤلف کتاب الدلائل المکیه فی العقائد الدینیّه است که در سال ۱۱۰۸ آن را نوشته است.(۷۸)شیخ آقا بزرگ به زندگی وی در مکه اشاره ای نکرده، لیکن از نام کتابش چنین برداشت می شود که در مکه به نگارش آن دست زده است.۶۳ ـ محمد علی اصفهانی، نزد شیخ بهایی و میرزا محمد استرآبادی، مؤلف کتاب های رجالی، شاگردی نموده و استرآبادی برای وی در سال ۱۰۱۵ اجازه ای نگاشته است.(۷۹)با توجه به مجاورت استرآبادی در آن سال ها در مکه مکرمه، ظاهراً آن اجازه در مکه صادر شده و اصفهانی مدتی را نزد وی در مکه درس خوانده است.۶۴ ـ محمد علی شیبانی بن محمد صالح شیرازی، در مکّه مکرّمه بر ارشاد شیخ مفید حاشیه زده و ۲۷ رمضان ۱۰۷۳ از آن فراغت یافته است.(۸۰)۶۵ ـ محمد بن علی بن محمود شامی عاملی، از معاصران شیخ حرّ عاملی بوده و سید علیخان مدنی نزد وی درس خوانده و اشعار او را در سلافه العصر و دیوان خود نقل کرده است. وی در سال هزار و نود و اندی در گذشته است.(۸۱)سید علیخان گوید: او پس از انجام حج، دو سال در مکه ماند، سپس به وطن برگشت. برای نوبت دوم به مکه مکرمه آمد و در آن جا سکونت گزید و پدرم مقدم او را گرامی داشت و به من دستور داد تا نزد وی درس بخوانم. سرانجام او پس از مدتی مکه را ترک گفت.(۸۲)۶۶ ـ محمد قاسم قاری، و فرزندش خیرالدین در فاصله سال های ۱۰۴۲ تا ۱۰۴۵ در مکّه مکرّمه به رحمه الله گیلانی علم آموختند و به وی اجازه دادند.(۸۳)۶۷ ـ محمد مؤمن بن دوست محمد حسینی استرآبادی، در مکّه مکرّمه مجاورت گزید و پس از عمری دراز در سال ۱۰۸۷هـ . به جرم تشیع در همان جا به شهادت رسید. وی پسر خواهر میر فخرالدین سماکی و داماد محمد امین استرآبادیِ اخباری است. او شاگرد صاحب علی استرآبادی است که وی شاگرد میرزا محمد استرآبادی، مؤلف کتب رجالی بوده. پس هم خود او، هم استاد او و هم استادِ استادِ او در مکه به سر می برده اند. محمد مؤمن، از ابراهیم بن عبد الله خطیب مازندرانی و سید زین العابدین کاشانی مؤسّس کعبه مشرفه اجازه داشته و در مکّه مکرّمه برای مجلسیِ دوم و احمد بحرانی اجازه صادر کرده است و تاریخ اجازه وی به بحرانی سال ۱۰۸۱هـ . است.(۸۴)۶۸ ـ محمد نصرا تونی، در مکّه مکرّمه کتب اربعه حدیثی را نزد میرزا محمد استرآبادی مؤلف کتب رجالی خوانده است.(۸۵)با توجه به مفصّل بودن کتب اربعه (کافی، تهذیب، استبصار و من لایحضره الفقیه) به نظر می رسد وی سالیانی در مکّه مکرّمه سکونت داشته تا توفیق قرائت آن کتاب ها را یافته است.۶۹ ـ مصطفی بن محمد ابراهیم تبریزی قاری، سه مرتبه به حج مشرّف شده و در حج دوم نزد اسماعیل قاری در مکّه مکرّمه علم قرائت قرآن آموخته است. سفرنامه سومین حج خود را که به سال ۱۰۶۷هـ . انجام شده، به نام التحفه بین الحرمین در حین بازگشت نگاشته است.(۸۶)۷۰ ـ میر اسحاق موسوی استرآبادی، وی دعای سیفی را از حضرت حجّت عجل الله تعالی فرجه الشریف فرا گرفته و مجلسی اول آن را از وی روایت می کند. مجلسی دوم در اجازه اش به میرمحمد هاشم، میر اسحاق را سید عابدِ زاهدِ عادل توصیف کرده و گوید: وی چهل بار پیاده به حج رفت. او پیش از مرگ از تاریخ وفات خود در عالم رؤیا آگاه شده بود. این گونه کرامات را در دوران اقامتش در اصفهان از وی مشاهده کردم. شاه عباس صفوی برای احوال پرسی به منزل او رفت و از وی دیدار کرد.(۸۷)۷۱ ـ میر محمد مؤمن بن شرف الدین علی حسینی استرآبادی، در سال ۱۰۸۸ در مکّه مکرّمه به شهادت رسید. او پسر خواهر فخرالدین سماکیِ استرآبادی است.(۸۸)۷۲ ـ میر محمد معصوم حسینی دشتکی، با خواهر شاه عباس صفوی در راه حج ازدواج کرد و از ترس شاه، پس از فراغت از حج در مکه مجاورت گزید. فرزندش میر نظام الدین احمد در مکه به دنیا آمد و رشد کرد و تربیت شد و از همگنان پیشی گرفت.(۸۹)۷۳ ـ نور الدین بن علی بن ابی الحسن عاملی، برادر صاحب مدارک و صاحب معالم است و در خانه اش در مکّه مکرّمه به محمد حسین بن مقصودعلی طالقانی اجازه داده است.(۹۰) شیخ آقا بزرگ در جای دیگر تصریح کرده که وی ساکن مکه معظمه بوده است.(۹۱)۷۴ ـ نوروز علی تبریزی، در مکّه مکرّمه نزد حاج حسین نیشابوری درس خوانده و در سال ۱۰۵۶هـ . از وی اجازه گرفته است.(۹۲)* * *
کتاب های شیعه در قرن ۱۱هـ . در مکّه مکرّمهکتاب هایی که از آنها نام برده می شود، در سده یازدهم هجری قمری در مکه معظمه تألیف یا نسخه برداری شده است.۱ ـ ابنیه الکعبه / فتح الله بن مسیح اللهاو معاصر سید زین العابدین کاشانی است و مانند او این کتاب را درباره سیلی که در سال ۱۰۳۹ آمد و سبب تخریب کعبه مشرفه شد و نیز در باره مراحل بازسازی آن در سال ۱۰۴۰ نگاشته است. نوشته فتح الله از نوشته سید زین العابدین مبسوط تر است. وی رساله سید زین العابدین را نیز به عربی برگردانده و در کتاب خود گنجانده و سپس همه را به مبحث حج و عمره مصباح المتهجّد شیخ طوسی ضمیمه کرده است.(۹۳)۲ ـ الإرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد / شیخ مفیدبهاء الدین محمدبن محمد قاری آن را در مکه به سال ۱۰۷۳ استنساخ کرده و فوائد و حواشی محمد علی بن محمد صالح شیبانی شیرازی بر آن را، که در رمضان ۱۰۷۳ در مکه معظمه نگاشته شده، ضمیمه کرده است.(۹۴)۳ ـ الإسعاف / خضر الموصلی بن عطاء الله شامیوی ساکن مکه معظمه بوده و این کتاب را در سال ۱۰۰۳ نوشته است. در سال ۱۰۰۷ در حالی که از مکه اخراج شده و به سوی مدینه منوره می رفته در بین راه در گذشته است.(۹۵)۴ ـ إیضاح الاشتباه / علامه حلّیمحمد سلمان شریف صفوی آن را در سال ۱۰۲۴ نسخه برداری کرده است. شیخ آقابزرگ پیش از ذکر آن کتاب، چنین نوشته است: ترتیب رجال نجاشی را محمد سلمان شریف صفوی در ۲۶ ربیع الثانی ۱۰۲۴ در مکه معظمه استنساخ کرده. سپس گوید: به خط همین کاتب، نسخه ای از ایضاح الاشتباه علامه حلی را دیدم که در همان سال نگاشته است.(۹۶)۵ـ التذکارات / گردآورنده شمس الدین حسین بن محمد شیرازیوی در اواسط قرن یازدهم هجری در مکّه مکرّمه ساکن شد و از دانشمندان شیعه، که به حج می آمدند، می خواست مقاله ای از خود، در مجموعه وی به رسم یادگار بنگارند.از کسانی که در آن مجموعه، مقاله ای نگاشته، محقّق سبزواری، محمد باقربن محمد مؤمن است که در سال ۱۰۶۲ شرحی بر حدیث برّ الوالدین در آن جُنگ نگاشت.(۹۷)۶ ـ ترتیب رجال نجاشی / محمد تقی خادم انصاریمحمد سلمان شریف صفوی اردبیلی، در سال ۱۰۲۴ در مکه معظمه از آن کتاب نسخه برداری کرده است.(۹۸)۷ ـ تفسیر سوره الإخلاص / شمس الدین محمد = شمساگیلانیوی آن کتاب را در سال ۱۰۴۸ در مکّه مکرّمه تألیف کرده است.(۹۹)۸ـ تفسیر فرات / فرات بن ابراهیم کوفیابراهیم بن علی احسائی، در زمان مجاورتش در مکه معظمه، از آن، برای خود و به دست خویش نسخه برداری کرد و در ۲۳ ربیع الثانی ۱۰۸۳ از آن فراغت یافت و در سال ۱۰۸۵هـ . با عبدالله انصاری در مکّه معظمه آن را مقابله کرد.(۱۰۰)نسخه ای از تفسیر فرات که در سال ۱۰۸۳ در مکه معظمه تحریر شده، علی بن ابراهیم نجفی تملّک خود را بر آن نگاشته است.(۱۰۱) از کلام شیخ آقابزرگ دانسته نمی شود که آیا همان نسخه است یا نسخه دیگری است.۹ ـ تلخیص الأقوال / میرزا محمد استرآبادیعبد علی عاملی، شاگرد مؤلف، در کنار کعبه مشرفه، در سال ۱۰۱۵هـ . آن را استنساخ کرده است.(۱۰۲)۱۰ ـ تهذیب الأحکام / شیخ طوسیاز کتاب الدیون تا آخر کتاب را اشرف محمد جوزی بن شهاب نگاشته و در مکه معظمه نزد استادش شمس الدین محمدبن خاتون عاملی خوانده و استاد برای وی در تاریخ ۱۳ جمادی الثانی ۱۰۰۹ در مکه اِنهایی نگاشته است.(۱۰۳)۱۱ ـ جامع المقاصد / محقق کرکیحسین نیشابوری مکّی بن محمد علی از باب إحیاء الموات تا آخر المواریث آن کتاب را در یک مجلّد بزرگ نسخه برداری کرده است. وی ساکن مکه معظمه بوده و حدود سال ۱۰۸۰ در مکه در گذشته است.(۱۰۴)۱۲ ـ حاشیه عُدّه الاُصول / مولا خلیل قزوینیمؤلف، آن را در سالی که به حج مشرف شده به شمس الدین محمد شیرازی در مکه داده و وی بر آن انتقاداتی نگاشته است.(۱۰۵)۱۳ ـ حاشیه مجمع البیان / مولا خلیل قزوینیوی سال ها در مکّه مکرّمه سکونت داشته و در همان جا حواشی مذکور را نوشته است.(۱۰۶)۱۴ ـ خلاصه الأقوال فی معرفه الرجال / علاّمه حلّیمحمد امین قمی بن میرزا جان، آن را در مکه معظمه برای خود نسخه برداری کرده و در جمادی الآخره ۱۰۰۹ از آن فراغت یافته و آن را برای عموم شیعیان وقف کرده است.(۱۰۷)۱۵ ـ الدلائل المکیه فی العقائدالدینیه / محمدعلی عاملی مکی بن احمدبن علیمحمد علی آن کتاب را در سال ۱۱۰۸هـ . نگاشته است.(۱۰۸) از نام کتاب بر می آید که در مکه نوشته شده و از لقب مؤلف بر می آید که وی در مکّه مکرّمه ساکن بوده است.۱۶ ـ رسالات و فوائد / محمد علی بن محمد صالح شیبانی شیرازیآن رسالات و فوائد، همراه با نسخه ای از کتاب ارشاد شیخ مفید، توسط بهاءالدین محمدبن محمد قاری، در مکه نوشته شده و به تاریخ ۲۷ رمضان ۱۰۷۳ به پایان رسیده است.(۱۰۹)۱۷ ـ رساله فی السؤال عن بعض المسائل المعضله من الأصلیه والفرعیه / سؤال کننده: حسین ظهیری; پاسخ دهنده: محمد امین استر آبادیظهیری در مکه نزد استرآبادی درس خوانده است.(۱۱۰)۱۸ ـ شرح نهج البلاغه / ابن ابی الحدیدبه سفارش شیخ صنعان در مکّه استنساخ شده و در سال ۱۰۳۳ با نسخه دیگر مقابله گردیده است. شیخ آقا بزرگ احتمال داده که شیخ صنعان نام مستعار باشد نه نام واقعی.(۱۱۱)۱۹ ـ الشواهد المکّیه / علی جبعیمؤلف آن را در ردّ الفوائد المدنیه ملاّ محمد امین استرآبادی نگاشته است. او بیش از بیست سال در مکه معظمه سکونت داشته است. علاوه آن که از نام کتاب هم استفاده می شود در مکه نگاشته شده است.(۱۱۲)قوام الدین بن محمد نسخه ای از آن را تحریر کرده و در ۷ رمضان ۱۰۶۸ آن را به پایان رسانده و بر آن حواشی بسیاری زده است.(۱۱۳)۲۰ـ علل الشرایع / شیخ صدوقنسخه ای از آن را عبدالله طائی در سال ۱۰۷۳ در مکّه مکرّمه مقابله و تصحیح کرده است.(۱۱۴)۲۱ ـ العلم الإلهی أو النوریه / شمس الدین محمد معروف به شمسا گیلانیمؤلف آن را در سال ۱۰۴۸ به هنگام مجاورت در مکه معظمه نگاشته است.(۱۱۵)۲۲ ـ فقه الرضا،میر حسین قاضی نسخه ای از آن را از مکّه مکرّمه به اصفهان آورده است.(۱۱۶)۲۳ ـ الفوائد المکیه / محمد امین استرآبادی اخباریوی پس از مجاورت در مدینه منوره، در مکه معظمه سکونت گزید و در سال ۱۰۳۶ در همان جا از دنیا رفت. الفوائد المکیه را شیخ آقا بزرگ ندیده بلکه گوید: نزد مجلسی دوم بوده و از آن در بحار نقل کرده است.(۱۱۷) لیکن اسم کتاب برترین شاهد است که آن را در مکه تألیف کرده است.۲۴ ـ الکافی / کلینیحامد استرآبادی بن محمد جرجانی بیش از ۵ سال در مکه معظمه سکونت گزیده و تمام کتاب کافی را در چهار مجلد در آن جا رونویس کرده است.در تاریخ ۱۶ ربیع الآخر ۱۰۲۵ از قسمت الایمان والکفر اصول کافی فراغت یافته، در شعبان ۱۰۲۵ از الروضه فراغت یافته، از اول الطهاره تا آخر الجهاد را از اواسط سال ۱۰۲۵ تا اواسط شعبان ۱۰۲۶ رونویس کرده، و پس از استنساخ، آن را نزد اساتید خود خوانده و آنان بر آن بلاغ نگاشته اند. از الأشربه در سال ۱۰۲۹، از الوصای در صفر ۱۰۳۰، از الحدود در جمادی الأولی ۱۰۳۰، از الدیات در اواسط جمادی الآخره ۱۰۳۰، و از الکفارات در اواسط رجب ۱۰۳۰ فراغت یافته است.(۱۱۸)۲۵ ـ کمال الدین / شیخ صدوقمحمد تقی سرخ آبی بن ابراهیم مازندرانی آن را نسخه برداری کرده، و در ۱۱ شوال ۱۰۵۴ روی کوه ابوقبیس در مکه معظمه از آن فراغت یافته است.(۱۱۹)۲۶ ـ مُفرِّحه الأنام فی تأسیس بیت الله الحرام / سید زین العابدین کاشانیدر سال ۱۰۳۹هـ . بر اثر سیل مهیب، کعبه گرامی تخریب شده، وی و جمعی از شیعیان در بازسازی کعبه مشرفه همکاری داشته اند. مقاله مذکور شرح داستان سیل و تخریب کعبه و بازسازی آن در سال ۱۰۴۰هـ . است.(۱۲۰)۲۷ ـ منتقی الجمان / شیخ حسن صاحب معالماحمد انصاری از شاگردان شیخ محمد فرزند صاحب معالم، آن را در مکه معظمه در سال ۱۰۱۷هـ . از روی نسخه مؤلف نگاشته و سپس بر استاد خود شیخ محمد فرزند صاحب معالم در مکّه مشرفه خوانده است.(۱۲۱)۲۸ ـ من لایحضره الفقیه / شیخ صدوقعیسی بن زین العابدین مازندرانی تمام کتاب را همراه با مشیخه آن، در چهار مجلد در مکّه مکرّمه نگاشته و در ۱۹ شوال ۱۰۵۳ به پایان برده است. او بر آن کتاب حواشی بسیار زده است.(۱۲۲)نسخه ای از کتاب من لایحضره الفقیه را حسین شامی بن علی بن زین الدین حسینی عاملی در سال ۱۰۰۷ در مکّه مکرّمه خریده است.(۱۲۳)۲۹ ـ منهج المقال = الرجال الکبیر / محمد بن علی استرآبادیشاگرد وی فضل الله بن دستغیب آن را در مکه معظمه استنساخ کرده و در ۲۷ رجب سال ۱۰۲۲ از آن فراغت یافته است. سپس آن را با دست نوشته مؤلف مقابله کرده و در اواخر شعبان همان سال به پایان برده است.(۱۲۴)۳۰ ـ وسیله المآل فی عدّ مناقب الآل / احمد مکی بن شهاب الدین فضل بن محمد باکثیرمؤلف آن کتاب را در سال ۱۰۲۷ در مکه معظمه تألیف کرده است.(۱۲۵)شیخ آقا بزرگ گوید: کتاب های علمی و عمومی بسیاری دیده ام که محمدبن عبد اللطیف عاملی آن ها را برای خود نسخه برداری کرده و بر آن ها مُهری زده که نوشته مُهر چنین است:محمد بن عبداللطیف الجامعی نزیل حرم الله السامی ، از این نوشته بر می آید که وی مدتی در مکه سکونت
عالمان شیعی در مدینه منوره در قرن ۱۱هـ .در پایان سخن، از ده دانشمند شیعی نام می بریم که در مدینه منوّره می زیسته اند، البته برخی از آنان دورانی را نیز در مکه سپری کرده اند. شش تن از آنان، از خاندان شدقمی و از اهالی مدینه منوره می باشند. آنان در مدینه ریاست و نقابت سادات را داشته اند و دانش آنان در رشته ادب و نسب و شعر عربی بوده است و کم وبیش اطلاعاتی هم از آموزه های دینی داشته اند و شاید نتوان آنان را از علمای رسمی دینی به حساب آورد که در رشته های فقه، اصول، عقاید، رجال، حدیث و تفسیر… تحصیل کرده باشند. به هر حال آنان عبارت اند از:۱ ـ حسین بن حسن شدقمیپدر شیخ بهایی در سفر حجّ خود، برای وی و پدر و دو برادر و خواهرش در تاریخ ۹۸۳ در مکه اجازه نوشته، در حالی که او چهار ساله بوده است. او بعدها همراه پدر به حیدرآباد رفت و در سال ۹۹۸ که پدرش در آن جا از دنیا رفت به مدینه منوره برگشت.(۱۲۶)۲ ـ سلیمان بن محمد بن حسن شدقمیوی در مدینه منوره نزد پدر و عموهایش دانش آموخته و سپس به اصفهان آمده و از محضر شیخ بهایی و میرداماد بهره برده است. شاه عباس صفوی وی را گرامی داشته و موقوفات مربوط به مکه و مدینه رابه وی سپرده است. سلیمان بن محمد پیش از ۱۰۳۳هـ . در گذشته است.(۱۲۷)۳ ـ شمس الدین بن علی بن حسن شدقمیاو در مدینه منوره می زیسته و بزرگی یافته است. وی در مدینه از عبدالنبی جزایری می خواهد تا شرحی بر کتاب ارشاد الأذهان علامه حلّی بنگارد و او در پاسخ درخواست وی کتاب الاقتصاد فی شرح الإرشاد را می نویسد.(۱۲۸)۴ ـ عبد الله سمنانیاو کتاب حسام الدین ماچینی، در باره حکم تنباکو و دخانیات را در مدینه منوره به درخواست علی بن حسن بن شدقم به عربی برگردانده است.(۱۲۹)۵ ـ عبدالنبی بن سعد جزائریاو مدتی در مدینه منوره به سر برده و به درخواست سید شمس الدین علی بن سیدحسن بن سید شدقم شرحی طولانی بر کتاب الإرشاد علاّمه حلّی به نام الاقتصاد فی شرح الإرشاد نگاشته است که از آغاز کتاب تا کتاب الزکات یا کتاب الجهاد قلمی شده است. وی در سال ۱۰۲۱ وفات یافته است.(۱۳۰)۶ ـ علی نقیب بن تقی بن علی شدقمیوی در اصفهان به سر می برده و سپس به استانبول رفته و از آن جا به قاهره سفر کرده است. در سال ۱۰۶۵ به حج رفته و به زید بن محسن بن حسن بن ابی نمی، حاکم مکه و مدینه پیوسته و به نقابت سادات حسینی منصوب شده و سپس در سال ۱۰۸۱ از سمت نقابت عزل شده است. وی مدتی در مدینه منوره بوده است.(۱۳۱)۷ ـ محسن بن محمد بن حسن شدقمیوی دایی ضامن بن شدقم مؤلف تحفه الأزهار است. او و پدر و برادرش حافظ قرآن کریم، با قرائات هفت گانه بوده اند. وی در سال ۱۰۵۷ در مدینه منوره در گذشته و در مقبره جدش حسن نقیب به خاک سپرده شده است.(۱۳۲)۸ ـ محمد امین بن محمد شریف استرآبادیاو مدتی در مدینه منوره، مجاورت گزیده و در آن جا کتاب الفوائد المدنیه را نگاشته که از متون مهم اخباری گری است. وی سپس به مکه مکرمه رفت و تا پایان عمر در آن جا زندگی کرد و در سال ۱۰۳۶ وفات یافت.(۱۳۳)۹ ـ محمد بن حسن شد قمیاو و پدر و برادران و خواهرش یک اجازه مشترک از شیخ حسین بن عبدالصمد پدر شیخ بهایی دارند. او مدتی در مدینه منوره می زیسته و حسینیّه بزرگی را که جنب مسجد قبا بوده را تعمیر نموده و سپس به مکّه مکرّمه مهاجرت کرده و در همان جا از دنیا رفته است.(۱۳۴)۱۰ ـ محمد زمان بن اسماعیل حسینیخلاصه الأقوال تألیف علامه حلّی را نسخه برداری کرده و برای نوبت دوم در مدینه منوره با نسخه خود علامه مقابله کرده است.(۱۳۵)* * *
تألیف، ترجمه و استنساخ چهار کتاب در مدینهوضعیت تولید کتاب شیعی در مکّه مکرّمه در قرن یازدهم هجری قمری، در مقایسه با مدینه منوره مناسب تر است. در جلد پنجم طبقات، که مربوط به سده یازدهم هجری است، چهار مورد کتاب مربوط به مدینه یافت شد، در حالی که کتاب های مربوط به مکه در همان قرن، به عدد سی می رسد.۱ ـ التنباک / حسام الدین ماچینیاین رساله درباره حکم دخانیات است و عبدالله سمنانی آن را در مدینه منوره، در سال ۱۰۲۰، به دستور علی بن حسن بن شدقم به عربی برگردانده است.(۱۳۶)۲ ـ خلاصه الأقوال / علامه حلّیمحمد زمان حسینی بن اسماعیل در سال ۱۰۰۷ آن را استنساخ کرد و برای نوبت دوم، در مدینه منوره با نسخه مؤلف مقابله نمود.(۱۳۷)۳ ـ الفوائد المدنیه / محمد امین استرآبادیاین کتاب که از متون مهم اخباری گری است، در دوران زندگی مؤلف در مدینه تألیف شده و پس از آن، وی به مکه رفته و تا پایان عمر در آن جا زیسته و در همان جا زندگی را بدرود گفته است.۴ ـ الاقتصاد فی شرح الإرشاد / عبدالنبی جزایریوی آن کتاب را به درخواست سید شمس الدین علی بن سید حسن شدقمی در مدینه منوره نگاشته است.(۱۳۸)
پی نوشتها:

۱- تکمله أمل الآمل، ص۲۵۲۲- طبقات، ج۵ ، ص۲۳- طبقات، ج۵ ، ص۵۳۱۴- طبقات، ج۵ ، ص۱۶، فهرست نسخه های خطی کتابخانه آیت الله مرعشی، ج۱۴، ص۶۴، شماره ۵۲۷۷۵- الحاشیه علی اصول الکافی، از بدر الدین بن احمد حسینی عاملی (زنده در سال ۱۰۶۰) جمع و ترتیب: سید محمد تقی موسوی (۱۰۹۴) چاپ دار الحدیث، قم، ۱۴۲۵ هـ .۶- طبقات، ج۵، ص۲۱۷۷- طبقات، ج۵، ص۲۵۸- طبقات، ج۵، صص۲۶ ـ ۲۵۹- طبقات، ج۵، صص۴۴۱ ـ ۴۴۰۱۰- طبقات، ج۵، ص۳۷۱۱- سلافه العصر، صص۲۱۳ ـ ۲۰۴۱۲- طبقات، ج۵، ص۲۳۱۳- طبقات، ج۵، ص۵۰۱۴- طبقات، ج۵، ص۱۱۰۱۵- طبقات، ج۵، ص۱۳۰۱۶- ریاض العلماء، ج۱، صص ۲۴۳ ـ ۲۳۶ ، طبقات، ج۴، صص۵۴ ـ ۵۲، و نیز، ج۵، ص۱۴۴۱۷- الدر المنثور، ج۲، ص۱۹۰، پاورقی۱۸- طبقات، ج۵، صص۵۵۹ و ۵۹۴۱۹- طبقات، ج۵، ص۱۸۵۲۰- الدرّ المنثور، ج۲، ص۲۱۲۲۱- طبقات، ج۵، ص۱۶۷۲۲- طبقات، ج۵، ص۱۷۴۲۳- طبقات، ج۵، صص۱۷۱ ـ ۱۷۰۲۴- طبقات، ج۵، ص۱۶۰۲۵- طبقات، ج۵، ص۱۷۸۲۶- طبقات، ج۵، صص۱۸۷ و ۶۲۳۲۷- طبقات، ج۵، ص۱۵۳ ـ ۱۵۴، ریاض العلماء، ج۲، ص۱۷۱۲۸- طبقات، ج۵، ص۱۹۴۲۹- طبقات، ج۵، صص۲۰۰ ـ ۱۹۹۳۰- طبقات، ج۵، ص۲۴۸۳۱- طبقات، ج۵، ص۲۰۳۳۲- طبقات، ج۵، ص۲۱۷۳۳- طبقات، ج۵، ص۲۰۷۳۴- طبقات، ج۵، ص۲۱۴۳۵- طبقات، ج۵، ص۲۱۷۳۶- طبقات، ج۵، ص۲۳۶۳۷- الدرّ المنثور، ج۲، ص۲۳۱۳۸- اعیان الشیعه، ج۱۱، ص۹۴ شماره ۷۰۲۰۳۹- طبقات، ج۵، ص۲۳۷، ریاض العلما، ج۲، ص۳۹۸۴۰- طبقات، ج۵، صص۱۷۳ و ۱۸۰۴۱- طبقات، ج۵، ص۲۳۸ ; الذریعه، ج۱، ص۷۳۴۲- طبقات، ج۵، ص۲۶۸۴۳- طبقات، ج۵، ص۲۶۶۴۴- طبقات، ج۵، ص۲۷۱۴۵- طبقات، ج۵، ص۲۷۴۴۶- طبقات، ج۵، صص۳۲۰ ـ ۳۱۹۴۷- طبقات، ج۵، ص۳۳۱۴۸- طبقات، ج۵، ص۲۴۹- طبقات، ج۵، ص۳۵۰۵۰- طبقات، ج۵، ص۳۸۶ ; تکمله أمل الآمل، ص۲۵۲ ; الفوائد الرضویه، ص۳۱۳۵۱- طبقات، ج۵، ص۳۹۸۵۲- طبقات، ج۵، ص۴۱۷۵۳- طبقات، ج۵، ص۴۲۳۵۴- طبقات، ج۵، ص۴۳۱۵۵- طبقات، ج۵، صص۴۴۱ ـ ۴۴۰۵۶- طبقات، ج۵، صص۲۶ ـ ۲۵۵۷- طبقات، ج۵، ص۴۶۰۵۸- طبقات، ج۵، ص۴۸۹۵۹- طبقات، ج۵، ص۵۶۶۰- الفوائد الرضویه، ص۳۹۹۶۱- طبقات، ج۵، ص۵۷۶۲- طبقات، ج۵، ص۵۹۶۳- طبقات، ج۵، ص۷۲۶۴- طبقات، ج۵، صص۷۴ و ۱۸۷۶۵- طبقات، ج۵، ص۸۷۶۶- طبقات، ج۵، ص۹۹۶۷- الدرّ المنثور، ج۲، ص۲۱۲۶۸- طبقات، ج۵ ، صص۱۸۵ و ۲۳۶ و ۵۲۰ ; الذریعه، ج۲، ص۳۰، شماره ۱۲۰ ; الفوائدالرضویه، صص۴۶۷ـ ۴۶۴۶۹- طبقات، ج۵، ص۱۷۳۷۰- طبقات، ج۵، ص۵۲۹۷۱- طبقات، ج۵، ص۹۶ و، ص۲۴۸ ; الذریعه، ص۷۰ شماره ۲۸۷۷۲- طبقات، ج۵، ص۵۲۲۷۳- طبقات، ج۵، ص۵۳۱۷۴- طبقات، ج۵، ص۲۸۷۷۵- طبقات، ج۵، ص۵۰۴۷۶- طبقات، ج۵، ص۴۹۷۷۷- الفوائد الرضویه، ص۵۵۴۷۸- طبقات، ج۵، ص۴۰۷ ; الذریعه، ج۸، ص۲۵۳ شماره ۱۰۴۳۷۹- طبقات، ج۵، ص۳۷۶۸۰- طبقات، ج۵، ص۸۸ و ۴۰۴۸۱- طبقات، ج۵، ص۵۲۲۸۲- سلافه العصر، صص۳۴۷ ـ ۳۲۳۸۳- طبقات، ج۵، ص۲۱۷۸۴- طبقات، ج۵، ص۲۷۴ و ۵۹۲ ; الفوائد الرضویّه، ص۵۹۹ ; الذریعه، ج۱، ص۹۴۸۵- طبقات، ج۵، صص۵۵۹ ، ۵۹۴ و ۶۱۴۸۶- طبقات، ج۵، ص۵۶۵۸۷- طبقات، ج۵، ص۴۱۸۸- طبقات، ج۵، ص۴۳۴۸۹- طبقات، ج۵، ص۲۳۹۰- طبقات، ج۵، ص۱۷۳۹۱- طبقات، ج۵، ص۱۸۰۹۲- طبقات، ج۵، صص۱۵۳، ۱۵۴ و ۶۲۳۹۳- طبقات، ج۵، ص۴۳۱ ; الذریعه، ج۱، ص۷۳ شماره ۳۶۰۹۴- طبقات، ج۵، ص۸۸ ـ ۸۷ و ۴۰۴۹۵- طبقات، ج۵، صص۲۰۰ ـ ۱۹۹ ; سلافه العصر، صص۳۸۰ ـ ۳۷۷۹۶- طبقات، ج۵، ص۲۴۸ ; الذریعه، ج۴، ص۷۰ شماره ۲۸۷۹۷- طبقات، ج۵، ص۱۷۱ ; الذریعه، ج۴، ص۱۹ شماره ۶۴۹۸- طبقات، ج۵، صص۹۶ و ۲۴۸۹۹- طبقات، ج۵، ص۲۶۷۱۰۰- طبقات، ج۵، ص۲۱۰۱- طبقات، ج۵، ص۴۱۷۱۰۲- طبقات، ج۵، ص۳۳۱۱۰۳- طبقات، ج۵، ص۵۰۱۰۴- طبقات، ج۵، ص۱۸۷۱۰۵- الذریعه، ج۴، ص۲۰ شماره ۶۴ ; طبقات، ج۵، ص۲۶۸۱۰۶- طبقات، ج۵، ص۲۰۳۱۰۷- طبقات، ج۵، ص۵۹۱۰۸- طبقات، ج۵، ص۴۰۷۱۰۹- طبقات، ج۵، ص۸۸۱۱۰- طبقات، ج۵، ص۱۷۴۱۱۱- طبقات، ج۵، ص۲۷۱۱۱۲- طبقات، ج۵، صص۳۸۷ ـ ۳۸۶۱۱۳- طبقات، ج۵، ص۴۶۰۱۱۴- طبقات، ج۵، ص۳۵۰۱۱۵- الذریعه، ج۲۴، ص۳۹۰ شماره ۲۰۹۱ ; طبقات، ج۵، ص۲۶۶۱۱۶- طبقات، ج۵، صص۱۶۰ و ۱۷۸۱۱۷- طبقات، ج۵، ص۵۶ ; الذریعه، ج۱۶، ص۳۵۹ شماره ۱۶۶۷۱۱۸- طبقات، ج۵، ص۱۳۰۱۱۹- طبقات، ج۵، ص۹۹۱۲۰- طبقات، ج۵، ص۲۳۸۱۲۱- طبقات، ج۵، ص۱۶۱۲۲- طبقات، ج۵، ص۴۲۳۱۲۳- طبقات، ج۵، صص۱۷۰ و ۵۲۲۱۲۴- طبقات، ج۵، ص۴۴۱۱۲۵- طبقات، ج۵، ص۳۷۱۲۶- طبقات، ج۵، ص۱۷۰۱۲۷- طبقات، ج۵، ص۲۵۰۱۲۸- طبقات، ج۵، ص۲۶۷۱۲۹- طبقات، ج۵، ص۳۴۹۱۳۰- طبقات، ج۵، ص۳۵۸ ; الذریعه، ج۲، ص۲۶۸۱۳۱- طبقات، ج۵، صص۴۱۸ ـ ۴۱۷۱۳۲- طبقات، ج۵، ص۴۹۱۱۳۳- طبقات، ج۵، ص۵۶۱۳۴- طبقات، ج۵، ص۵۲۳۱۳۵- طبقات، ج۵، ص۲۳۲۱۳۶- طبقات، ج۵، ص۳۴۹۱۳۷- طبقات، ج۵، ص۲۳۲۱۳۸- الذریعه، ج۲، ص۲۶۸، طبقات، ج۵، ص۳۵۸
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.