دسته‌بندی: امام کاظم علیه السلام

امام کاظم (صلوات علیه) و علی ابن یقطین

 مردی به نام محمد بن علی صوفی نقل می‏کند: ابراهیم جمال که شغل شترداری داشت برای عرض حاجتی محضر علی بن یقطین وزیر آمد، علی او را اجازه ورود نداد و رد کرد. اتفاقاً در آن سال علی بن یقطین به حج مشرف شد و در مدینه به زیارت امام کاظم (علیه السلام) آمد،

ادامه مطلب »

خروج معجزه آسای امام کاظم علیه السلام از زندان

مسیب، زندانبان امام موسی کاظم علیه السلام می‌گوید: سه روز قبل از شهادت امام مرا طلبید و فرمود: «امشب عازم مدینه هستم تا عهد امامت پس از خود را به فرزندم علی واگذار کنم و او را وصی و خلیفه خود نمایم.» گفتم:  آیا توقع دارید با وجود این همه مامور و

ادامه مطلب »

امام کاظم علیه السلام و خبر از مرگ زندانبان

ابویوسف و محمد بن حسن که دو نفر از اصحاب ابوحنیفه بودند، در زندان سندی بن شاهک به ملاقات امام ابی الحسن موسی بن جعفر علیه السلام رفتند. در بین راه با هم می گفتند: ما چیزی از موسی بن جعفر کم نمی آوریم. یا مساوی او هستیم، یا مشابه او. وقتی به خدمت حضرت رسیدند و

ادامه مطلب »

نجات امام کاظم (ع) از شر هارون با عنایت رسول اعظم(ص)

 عبد الکریم تبریزى سپیده سخن حضرت ابو جعفر، محمد بن على علیه السلام در سوم صفر  سال ۵۷ هجرى قمرى در مدینه منوره متولد شد. پدر آن بزرگوار حضرت على بن الحسین، امام سجاد علیه السلام و مادر گرامى‏اش فاطمه دختر امام حسن مجتبى علیه السلام است. به این ترتیب آن حضرت از طرف پدر

ادامه مطلب »

امام کاظم علیه السلام و زنده شدن گاو یتیمان

علی بن مغیره گوید: همراه امام موسی کاظم علیه السلام در منی می‌ رفتیم با زنی روبه‌رو شدیم که فرزندان کوچکش به دورش حلقه زده بودند و همگی سخت می‌گریستند. امام فرمود:«چرا گریه می‌کنید؟» زن که امام را نمی شناخت گفت:«تنها سرمایه من و این فرزندان یتیمم گاوی بود که از شیرش

ادامه مطلب »

ایمنی امام کاظم (ع) از شر هارون با حرز امیرالمومنین(ع)

عبد اللَّه بن فضل از پدر خود نقل کرد که من دربان هارون الرشید بودم، روزى هارون با خشم تمام وارد شد. شمشیر در دست داشت که آن را می چرخانید به من گفت: فضل! سوگند به خویشاوندى که با پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله دارم اگر پسر عمویم را نیاورى سر از پیکرت

ادامه مطلب »

امام کاظم (ع) و بیداری شقیق

 شقیق می گوید: «در سال ۱۴۹ هجری برای زیارت خانه خدا عازم مکه شدم و در بین راه چشمم به جوانی افتاد که در گوشه ای نشسته بود و لباس پشمی بر تن داشت . با خود گفتم: به خدا سوگند! این جوان از «صوفیه » است، الآن می روم

ادامه مطلب »

شقیق بلخی و امام کاظم (ع)

غروبى دیگر به قادسیه رسیدیم.کاروان در کاروانسرایى بزرگ و قدیمى از حرکت ‏باز ایستاد. مسافران خسته‏ از چارپایان فرود آمدند و بارها بر زمین نهادند. من نیز پیاده شدم و باراندکم را کنجى گذاردم. کاروانسرا پر از مسافر بود. گروهى سر بر بارهاشان نهاده، خفته بودند؛ دسته ‏اى پیرامون چاه

ادامه مطلب »

کرامت امام کاظم علیه السلام در برابر عبدالله افطح

 مفضل بن عمر می‌گوید: چون امام صادق ـ علیه‌السلام ـ وصیت فرموده، امامت را به موسی‌کاظم علیه‌السلام. بعد از آن برادر بزرگ او که عبدالله معروف به افطح بود، دعوی امامت کرد؛ آنگاه امام موسی‌کاظم ـ علیه‌السلام ـ فرمود: در میان خانه ایشان هیزم بسیار جمع کردند و فرستاد که

ادامه مطلب »