انتخاب خلیفه توسط مردم
چرا مسلمانان خود نمی توانند خلیفه برای خودانتخاب کنند؟
اولا انتخاب خلیفه و امام مانند انتخاب پیامبر به دست مردم نیست بلکه به فرمان خدا صورت می گیرد و خداوند هر کس را که بخواهد و لایق این منصب بداند به پیامبری یا امامت و خلافت انتخاب می کند. پس همانطور که مردم نمی توانند پیامبر را انتخاب کنند نمی توانند امام و خلیفه خدا بر روی زمین را انتخاب کنند و این از اموری است که فقط از سوی خدا باید انجام بپذیرد.
قرآن می فرماید: وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ (بقره/ ۱۲۴)
خداوند به ابراهیم(علیه السلام) فرمود: «من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمى رسد!
پس مقام امامت از طرف خداست قرآن می فرماید:«إنى جاعلک» همانا من تو را امام قرار دادم
از دیگر آیاتی که ثابت می کند خلیفه و امام باید از جانب خدا تعیین شوند آیات زیر است: یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلیفَهً فِی الْأَرْضِ؛ اى داوود! ما تو را خلیفه خود در زمین قرار دادیم.(سوره ص، آیه ۲۶). این آیه هم بیانگر این مطلب است که حکومت در زمین باید از طرف خدا نشات گیرد و هر حکومتى از غیر از این باشد حکومتى است ظالمانه و غاصبانه، یا اینکه حضرت موسی (علیه السلام) از خداوند تقاضا می کند: وَ اجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی*هَارُونَ أَخِی؛ پروردگارا وزیرى از خاندانم براى من قرار ده.برادرم هارون را!؟(طه، آیه ۳۰-۳۱)
دراین آیه حضرت موسى از خداوند درخواست مى کند تا برادرش هارون را وصى او قرار دهد و خداوند نیز خواسته او را اجابت مىکند، این جمله یعنی این که وصایت و وزارت انبیاء، امرى است الهى که با نصب خداوند امکان پذیر است .
ثانیا بر فرض که مردم می توانستند خلیفه را انتخاب کنند، ولی آیا در انتخاب و تعیین خلفای ثلاثه به خلافت ، اصلا مردم دخالتی داشته اند؟
با نگاهی به تاریخ معلوم میشود که هیچ اجماعی در تعیین خلفای سه گانه در کار نبوده است و مردم در انتخاب خلفای سه گانه هیچ نقشی نداشته اند. در کتب اهل سنت آمده است که: چنین نیست که همه مردم راضى به امامت ابوبکر بودند، بلکه امامت او در حقیقت بعد از اختلاف بین مهاجرین و انصار و القاى کشمکش بین انصار اوس و خزرج، و تنها با بیعت عمر در سقیفه آغاز شد(صحیح بخاری ۶/۲۵۰۵)قرطبی از بزرگترین مفسران اهل سنت تصریح کرده است که عمر به تنهایی ابوبکر را انتخاب کرد و هیچ اجماعی در کار نبوده است(تفسیر القرطبی ج ۱ ص ۲۶۹) عمر نیز به انتخاب اختصاصی و از پیش تعیین شده ابوبکر به خلافت رسید و در این امر هیچ یک از مردم سهیم نبودند. چنانچه نقل شده وقتی ابوبکر نامه خلافت را به عمر داد. وی هنگام بیرون آمدن از خانه ابوبکر با امیرالمومنین علی علیه السلام برخورد کرد، آنحضرت به عمر گفت: ابو حفص، در آن چه چیزى نوشته شده است؟ عمر گفت: نمىدانم، ولى من اولین کسى هستم که شنیدم و اطاعت کردم.
امام در جواب عمر فرمود: به خدا سوگند، من مىدانم که چه نوشته است؟ بار اول تو او را امارت و حکومت دادى و این بار او تو را به خلافت رساند(رک: امامت وسیاست/ترجمه،ص:۳۸). ماجرای خلافت عثمان نیز همینگونه بود و وی با طرحی از پیش تعیین شده در شورایی که فقط شش نفر در آن حضور داشتند به خلافت رسید.