اوصاف شیعیان: تلاوت بسیار قرآن

اوصاف شیعیان: تلاوت بسیار قرآن

تلاوت بسیار قرآن

امیرالمؤمنین على  فرمود:

«ألا مَن سَأَلَ عَن شیِعَهِ اَهلِ البَیتِ… فَهُم… تالُّونَ لاَِجزاءِ القُرآنِ، یُرَتِّلونَهُ تَرتیلا، یَعِظُونَ أَنفُسَهُم بِأَمثالِهِ و یَستَشفُونَ لِدائهِم بِدَوائِهِ»؛

«آگاه باشید! هر کس از شیعه اهل‏بیت سؤال نماید، آنان کسانى‏اند که جزءهاى قرآن را با دقت و تأمل مى‏خوانند و از مثلهاى قرآن پند مى‏گیرند و براى دردهاى خود از قرآن شفا مى‏طلبند».[۱]

امام باقر  نیز فرمود: «إِنَّما شِیعَهُ عَلِىٍّ ؛… کَثیرَهٌ تِلاوَتُهُم لِلقُرآنِ»؛ «همانا شیعیان على کسانى‏اند که قرآن را بسیار تلاوت مى‏کنند».[۲]

جایگاه قرآن در زندگى بشر

قرآن کریم؛ معجزه جاوید پیامبر اسلام  است که خداوند، آن را براى هدایت بشر و خروج انسان از تاریکى‏هاى جهل و نادانى و گناه به سوى بشر فرستاده است.

قرآن؛ سرچشمه تمام معارف الهى و دستورالعمل زندگى مادى و معنوى بشر است که معارف و اندرزهاى آن همیشه زنده و حیاتبخش است و تمام انسانها به ویژه مسلمانان وظیفه دارند آن را سرلوحه زندگى خویش قرار داده، با عمل به علوم و معارف قرآن، خود را از جهل و نادانى و انحطاط مادى و معنوى خارج و به سوى عزت، شرف و سعادت دنیا و آخرت گام بردارند. در آیات و روایات متعدد، دلیل عمده نزول قرآن، نقش هدایت‏گرى آن و بهره‏مند شدن انسانها از تعالیم و معارف الهى موجود در این کتاب آسمانى دانسته شده است.

خداوند متعال در این باره مى‏فرماید:

«کِتـبٌ اَنزَلنـهُ اِلَیکَ لِتُخرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّـلُمـتِ اِلَى النّورِ بِاِذنِ رَبِّهِم اِلى صِراطِ العَزیزِ الحَمید»؛

«این کتابى است که بر تو نازل کردیم تا مردم را[ به وسیله آن] از تاریکى‏ها به سوى روشنایى به فرمان پروردگارشان درآورى؛ به راه خداوند توانا و ستوده».[۳]

پیامبراکرم  فرمود:

«فَاِذا اِلتَبَسَت عَلَیکُمُ الفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیلِ المُظلِمِ فَعَلَیکُم بِالقُرآنِ؛ فَاِنَّهُ شافِعٌ مُشَفَّعٌ و ماحِلُ مُصَدَّقٌ؛ مَن جَعَلَهُ اَمامَهُ قادَهُ اِلَى الجَنَّهِ و مَن جَعَلَهُ خَلفَهُ ساقَهُ اِلَى النّارِ و هُوَ الدَّلیلُ یَدُلُّ عَلى خَیرِ سبیلٍ…»؛

«پس آن هنگام که فتنه‏ها همچون پاره‏هاى شب تاریک بر شما هجوم آورد، به قرآن پناه آورید؛ زیرا قرآن شفاعت‏کننده‏اى است که شفاعتش پذیرفته و شکایت کننده‏اى است که شکایتش مقبول است، هرکس آن را پیش روى خود قرار دهد او را به بهشت رهنمون مى‏سازد و هرکس آن را پشت سر اندازد او را به جهنم خواهد راند و قرآن راهنمایى است بر بهترین راه…».[۴]

على  نیز در نهج‏البلاغه مى‏فرماید:

«وَاعلَمُوا أَنَّ هذا القُرآنَ هُوَ النّاصِحُ الَّذِى لا یَغُشُّ، والهادِى الَّذِى لا یُضِلُّ، والمُحدِّثُ الَّذِى لا یَکذِبُ، و ما جالَسَ هذا القُرآنَ اَحَدٌ إلاّ قامَ عَنهُ بِزِیادَهٍ اَو نُقصانٍ، زِیادَهٍ فى هُدًى اَو نُقصانٍ مِن عَسىً وَاعلَمُوا أَنَّهُ لَیسَ عَلى اَحدٍ بَعدَ القُرآنِ مِن فاقَهٍ، و لا لاَِحَدٍ قَبلَ القُرآنِ مِن غِنىً، فَاستَشفُوهُ مِن أَدوائِکُم، واستَعیِنُوا بِهِ عَلى لَأوائِکُم؛ فَاِنَّ فیِهِ شِفاءً مِن اَکبَرِ الدّاءِ، و هُوَ الکُفرُ والنِّفاقُ والغَىُّ والضَّلالُ، فَاسئَلُوا اللّه بِهِ و تَوجَّهُوا اِلَیه بِحُبِّهِ…»؛

«و بدانید که این قرآن، نصیحت کننده‏اى است که فریب و خیانت در آن راه ندارد و هدایت‏کننده‏اى است که گمراه نمى‏کند و سخنگویى است که دروغ نمى‏گوید و هیچ‏کس همنشین قرآن نشد، مگر آنکه پس از جدایى، چیزى به [معلومات] او افزوده یا از [تردیدهاى] او کاسته شد: بر هدایتش افزوده شد و از گمراهى‏اش کاسته شد و آگاه باشید! که هیچ‏کس با داشتن قرآن فقر و بیچارگى ندارد و هیچ کس بدون آن غنا و بى‏نیازى نخواهد داشت؛ پس شفاى دردهایتان را از آن بخواهید و براى بیچارگان طلب کمک کنید؛ زیرا شفاى بزرگترین بیمارى ـ که همان کفر و نفاق و گمراهى است ـ در قرآن است. پس به واسطه قرآن از خدا حاجت بخواهید و با توجه به دوستى و محبت قرآن، به خدا توجه نمایید…».[۵]

نقش هدایتگرى قرآن کریم به عصر و مردمى خاص اختصاص ندارد؛ بلکه خداوند آن را براى همه عصرها نازل نموده است.

شخصى از امام صادق سؤال کرد:

«ما بالُ القُرآنِ لا یَزدادُ عَلَى النَّشرِ والدَّرسِ إلاّ غَضاضَهً؟ فقال : إِنَّ اللّهَ تَبارَکَ و تَعالى لَم یَجعَلهُ لِزَمانٍ دونَ زَمانٍ و لِناسٍ دُونَ ناسٍ، فَهُوَ فِى کُلِّ زَمانٍ جَدیدٌ و عِندَ کُلِّ قَومٍ غَضٌّ اِلى یَومِ القِیامَهِ»؛

«چگونه است که قرآن بر اثر آن همه خواندن و درس دادن باز هم تازه و با طراوت است؟ امام  فرمود: براى آنکه خداوند، قرآن را براى زمان و مردم خاصى نازل نکرده است؛ ازاین‏رو این کتاب در هر زمانى جدید است و نزد هر ملتى تا روز قیامت تازه و باطراوت است».[۶]

از آیات و روایات پیش‏گفته این نکته روشن مى‏شود که قرآن کریم کتاب نور و هدایت و سرچشمه تمام معارف و علوم الهى است و آنچه بشر براى رسیدن به سعادت دنیوى و اُخروى و نجات از گمراهى بدان نیاز دارد در این کتاب الهى نهفته است. بر این اساس، همگان به ویژه شیعیان اهل‏بیت  وظیفه دارند تا براى رشد و ترقى مادى و معنوى خویش از تعالیم قرآن بهره جویند و همان‏گونه که على  در اوصاف شیعیان خود فرمود، با نسخه‏هاى شفابخش قرآن، دردهاى روحى و روانى خود را تسکین و برطرف سازند. ولى متأسفانه در قرنهاى اخیر مشاهده مى‏شود که به این امانت الهى و یادگار پیامبراکرم  و دستورالعمل سعادت ابدى انسانها کم‏توجهى شده و مسلمانان آن را از صحنه زندگى اجتماعى و سیاسى خود کنار گذاشته‏اند و بیشتر در گورستانها، مجالس ترحیم، هنگام سفر و امثال این امور از آنان استفاده مى‏کنند. کسانى هم که به آن توجه کرده بیشتر ظواهر آن را در نظر دارند و سعى مى‏کنند قرآن را با صوت و آهنگهاى زیبا تلاوت نمایند و از معارف و تعالیم قرآن و عمل به آن ـ که هدف اصلى از نزول قرآن است ـ غفلت مى‏ورزند؛ در حالى که باید بدانیم، توجه به ظواهر قرآن و پشت نمودن به تعالیم و معارف آن همان روشى است که یهود نسبت به کتاب آسمانى خویش یعنى تورات در پیش گرفتند.

قرآن کریم در مورد آنان مى‏فرماید:

«مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلوا التَّورهَ ثُمَّ لَم یَحمِلوها کَمَثَلِ الحِمارِ یَحمِلُ اَسفارًا»؛

«مثل کسانى که به تورات مکلف شدند، ولى حق آن را ادا نکردند، مثل درازگوشى است که کتابهایى را حمل مى‏کند».

برخى از مفسران در تفسیر این آیه آورده‏اند: «این آیه هشدارى است به همه مسلمانان که مراقب باشند سرنوشتى همچون یهود پیدا نکنند و این قرآنى که بر آنها نازل شده براى این نیست که تنها در خانه‏ها خاک بخورد یا به صورت تعویذ چشم زخم حمایل کنند و یا براى حفظ از حوادث به هنگام سفر از زیر آن رد شوند یا براى میمنت و شگون خانه جدید همراه آیینه و جارو به خانه تازه بفرستند و تا این حد آن را تنزل دهند و یا آخرین همت آنها تلاش و کوشش براى تجوید و تلاوت زیبا و ترتیل و حفظ آن باشد، ولى در زندگى فردى و اجتماعى کمترین انعکاسى نداشته باشد و در عقیده و عمل اثرى از آن نباشد».[۷]

امیدواریم همان‏گونه که مسلمانان به این امور ظاهرى توجه دارند، ـ که در جایگاه خود قابل تحسین است ـ به معارف و تعالیم قرآن نیز توجه کرده و آن را سرلوحه امور خویش قرار دهند و بدانند که هدف از نزول قرآن، عمل به آن و بهره گرفتن از تعالیم و دستورات قرآن مى‏باشد؛ نه تلاوت بدون عمل.

على  مى‏فرماید:

«و مِن حَقِّ القُرآنِ أَن تَعمَلَ بِما فیِه»؛ «و حق قرآن آن است که به آنچه در آن آمده عمل کنى».[۸]

و در روایتى دیگر آمده است:

«اِقرَءِ القُرآنَ ما نَهاکَ فَاِن لَم یَنهَکَ فَلَستَ تَقرَؤُهُ»؛ «قرآن را به گونه‏اى بخوان که تو را از گناه نهى کند؛ اما اگر قرآن تو را از گناه باز ندارد، در حقیقت تو آن را تلاوت نکرده‏اى».[۹]

فضیلت تلاوت قرآن

تلاوت و قرائت قرآن کریم داراى فضایل و پاداش‏هاى زیادى است و روایات فراوانى از پیامبراکرم و اهل‏بیت  درباره فضیلت قرائت قرآن نقل شده است که به چند روایت اشاره مى‏کنیم.

امام صادق فرمود:

«مَن قَرَأَ القُرآنَ و هُوَ شابٌّ مُؤمِنٌ، اِختَلَطَ القُرآنُ بِلَحمِهِ و دَمِهِ و جَعَلَهُ اللّهُ عَزَّوجَلَّ مَعَ السَّفَرَهِ الکِرامِ البَرَرَهِ، و کانَ القُرآنُ حَجِیزا عَنهُ یَومَ القِیامَهِ، یَقُولُ: یا رَبِّ، إِنَّ کُلَّ عامِلٍ قَد اَصابَ أَجرَ عَمَلِهِ غَیرَ عامِلِى فَبَلِّغ بِهِ اَکرَمَ عَطایاکَ. قالَ: فَیَکسُوهُ اللّهُ العَزیزُ الجَبّارُ حُلَّتَینِ مِن حُلَلِ الجَنَّهِ و یُوضَعُ عَلى رَأسِهِ تاجُ الکِرامَهِ، ثُمَّ یُقالُ لَهُ: هَل اَرضَیناکَ فیِه؟ فَیَقُولُ القُرآنُ: یا رَبِّ، قَد کُنتُ اَرغَبُ لَه فیما هُوَ اَفضَلُ مِن هذا، فَیُعطى الأَمنَ بِیَمینِهِ والخُلدَ بِیَسارِهِ، ثُمَّ یَدخُلُ الجَنَّهَ، فَیُقالُ لَه: إقرأ وَاصعَد دَرَجَهً، ثُمَّ یُقالُ لَهُ: هل بَلَغنا بِهِ و أَرضَیناکَ؟ فَیَقُولُ: نَعَم»؛

«مؤمنى که در جوانى قرآن را قرائت کند، قرآن در گوشت و خون او داخل مى‏شود و خداوند او را با سفراى کرام و نیکوکار قرار مى‏دهد و قرآن در قیامت پناه اوست و در محضر پروردگار گوید: خداوندا! هر عاملى اجر عملش را گرفت، غیر از عامل به من، پس بهترین عطایاى خود را به او برسان. پس خداوند متعال دو حله از حله‏هاى بهشتى را بر او بپوشاند و بر سر او تاج کرامت نهد. پس خطاب شود. آیا راضى شدى؟ قرآن گوید: من امید بیشتر داشتم. پس امن و امان را به دست راست او دهند و خلد را به دست چپ او، پس داخل بهشت شود و به او گفته شود: قرائت کن و بالا بیا، پس به قرآن خطاب شود آیا او را به مقامش رساندیم و راضى شدى؟ قرآن مى‏گوید: آرى».[۱۰]

در روایتى دیگر فرمود:

«عَلَیکُم بِتَلاوَهِ القُرآنِ؛ فَإِنَّ دَرَجاتِ الجَنَّهِ عَلى عَدَدِ آیاتِ القُرآنِ، فَاِذا کانَ یَومُ القِیامَهِ قیلَ لِقارِئِ القُرآنِ: إِقرَأ وَارقَ، فَکُلَّما قَرَأَ آیَهً یَرقى دَرَجَهً»؛

«بر شما باد به تلاوت قرآن؛ زیرا درجات بهشت به عدد آیات قرآن است و روز قیامت به قارى قرآن گفته مى‏شود: بخوان و بالا برو و او هر آیه‏اى را که مى‏خواند یک درجه بالا مى‏رود».[۱۱]

افزون بر فضایل یاد شده، در منابع حدیثى شیعه و اهل‏سنت، فضایل فراوان دیگرى نیز براى قارى و تلاوت‏کننده قرآن ذکر شده است که به جهت عدم گنجایش بحث، به همین مقدار اکتفا مى‏کنیم. همچنین علاوه بر تلاوت قرآن، نگاه کردن و گوش کردن به این کتاب آسمانى، نگهدارى قرآن در منزل و حفظ و به خاطر سپردن قرآن نیز فضایل و پاداشهاى فراوانى دارد که خداوند در دنیا و آخرت، پاداش این افراد را عطا خواهد کرد.[۱۲]

مقدار تلاوت قرآن در شبانه روز

قرآن کریم به مؤمنان سفارش مى‏کند که در حدّ توان و امکان قرآن را تلاوت نمایید:

«فَاقَرَؤُا ما تَیسَّرَ مِنَ القُرآنِ»؛ «آنچه براى شما میسر است قرآن بخوانید».[۱۳]

پیامبراکرم  نیز در یکى از وصایایش به على  مى‏فرماید:

«و عَلَیک بِتَلاوَهِ القُرآنِ عَلى کُلِّ حالٍ»؛ «در همه حال به تلاوت قرآن بپرداز».[۱۴]

اما اینکه مؤمنان در روز، چه مقدار از آیات قرآن را باید تلاوت نمایند، روایات متعددى از پیامبر و اهل‏بیت  وارد شده است؛ امام باقر  از پیامبر اکرم روایت کرده که آن حضرت فرمود:

«مَن قَرَأ عَشرَ آیاتٍ فِى لَیلَهٍ لَم یُکتَب مِن الغافِلینَ»؛ «هرکس در هر شب، ده آیه از قرآن تلاوت نماید، نامش در فهرست غافلان نوشته نخواهد شد».[۱۵]

از این روایت فهمیده مى‏شود که حداقل آیاتى که فرد مسلمان در هر روز باید تلاوت نماید، ده آیه است و اگر کمتر از آن را بخواند نام او در ردیف غافلان از قرآن ثبت مى‏شود.

در روایتى دیگر حداقل آیاتى که مؤمن باید تلاوت کند، پنجاه آیه دانسته شده است.

«القُرآنُ عَهدُ اللّهِ، فَقَد یَنبَغِى لِلمَرءِ المُسلِمِ أَن یَنظُرَ فِى عَهدِهِ و أَن یَقرَأَ مِنهُ فِى کُلِّ یَومٍ خَمسینَ آیَهً»؛

«قرآن عهد و پیمان خداوند با بندگان است و سزاوار است که هر فرد مسلمان در هر روز به آن عهد نظر کند و از آن پنجاه آیه قرائت نماید.»[۱۶]

در روایتى ابوبصیر به امام صادق مى‏گوید:

«جُعلِتُ فِداک! أَقرأُ القُرآنَ فِى لَیلَهٍ؟ فَقال: لا، فَقالَ: فِى لَیلَتینِ؟ فَقال: لا حَتّى بَلَغَ سِتَّ لَیالٍ، فَاَشارَ بِیَدِهِ فَقالَ: ها، ثُمَّ قال ابوعَبدِالله : یا اَبا مُحمَّدٍ، إِنَّ مَن کانَ قَبلَکُم مِن اَصحابِ مُحمدٍ کانَ یَقرَأُ القُرآنَ فِى شَهرٍ وَ اَقَلَّ، إِنَّ القُرآنَ لا یُقرَأُ هَذرَمَهً و لکِن یُرَتَّلُ تَرتِیلاً، إِذا مَرَرتَ بِآیهٍ فیها ذِکرُ النّارِ وَقَفتَ عِندَها و تَعَوَّذتَ بِاللّهِ مِنَ النّارِ، فَقالَ اَبوبَصیر: أقرَأُ القُرآنَ فى رَمَضانَ فى لَیلَهٍ؟ فقالَ: لا، فقالَ، فِى لَیلَتینِ؟ فقال: لا، فقالَ: فى ثَلاثٍ؟ فقالَ:ها و أَوْمَأَ بِیَدِهِ نَعَم، شَهرُ رَمَضانَ لا یُشبِهُهُ شَى‏ءٌ مِنَ الشُّهُورِ، لَهُ حَقٌّ و حُرمَهٌ، اَکثِر مِنَ الصَّلاهِ مَا استَطَعتَ»؛

«فدایت شوم! آیا مى‏توانم قرآن را در یک شب بخوانم؟ امام فرمود: نه. گفتم: در دو شب چطور؟ امام فرمود: نه. و تا پنج شب امام منع کردند؛ اما تلاوت قرآن را در پنج شب اجازه دادند. سپس فرمود: اى ابامحمد! اصحاب پیامبر ، که قبل از شما بودند، قرآن را در یک ماه و کمتر از یک ماه تلاوت مى‏کردند. همانا قرآن نباید به سرعت خوانده شود؛ بلکه باید به ترتیل آن را قرائت نمود. پس هرگاه به آیه‏اى رسیدى که در آن ذکرى از آتش است بایست و از آتش جهنم به خدا پناه ببر. ابوبصیر گوید: آیا مى‏توانم در ماه رمضان قرآن را در یک شب بخوانم؟ امام فرمود: نه. گفتم: در دو شب چطور؟ امام فرمود: نه. گفتم: در سه شب چطور؟ امام با دست اشاره کرده، فرمود: بلى. ماه رمضان با ماههاى دیگر تفاوت دارد. براى ماه رمضان حق و حرمتى است. در این ماه تا مى‏توانید نماز بخوانید».[۱۷]

اگر به سیره اهل‏بیت  و دیگر اولیاى الهى در این مورد توجّه کنیم، مى‏بینیم که آنان بسیار به تلاوت قرآن مى‏پرداختند و با قرآن مأنوس بودند؛ در حالات امام رضا نقل شده است که آن حضرت در هر سه روز یک بار قرآن را ختم مى‏کرد و مى‏فرمود: «اگر خواسته باشم مى‏توانم در کمتر از سه روز قرآن را ختم کنم؛ ولى هرگز به هیچ آیه‏اى نمى‏رسم، مگر اینکه در معناى آن مى‏اندیشم که در چه موضوع و چه وقت نازل شده است».[۱۸]

همچنین در حالات امام خمینى(ره) نیز نقل شده که ایشان، با همه مشغولیتهایى که داشتند، در هر روز، سه تا پنج مرتبه قرآن را تلاوت مى‏کردند[۱۹] و حتى یک دفعه که چشم ایشان درد گرفته بود و دکتر توصیه کرده بود که قرآن نخوانند خطاب به دکتر گفته بود: دکتر! من چشمم را براى خواندن قرآن مى‏خواهم و شما کارى بکنید که من بتوانم قرآن بخوانم».[۲۰]

آداب تلاوت قرآن

تلاوت قرآن کریم نیز مانند دیگر اعمال و عبادات آداب و شرایطى دارد که براى بهره بیشتر و بهتر، انسان باید آنها را به جاى آورد.

مهم‏ترین آداب تلاوت قرآن به شرح ذیل است:

  1. ترتیل در تلاوت:

یکى از آداب تلاوت قرآن ـ که موجب تأثیر در نفس است و سزاوار است شخص قارى بر آن مواظبت کند ـ ترتیل در قرائت است. ترتیل آن است که قرآن شمرده شمرده خوانده شود که حد وسط بین سریع خواندن و بسیار کند خواندن است.

عبدالله بن سلیمان مى‏گوید:

«سَأَلتُ اَبا عَبدِاللّهِ  عَن قَولِ اللّهِ تَعالى: «و رَتِّلِ القُرءانَ تَرتیلا»، قالَ: قالَ اَمیرُالمؤمِنینَ : بَیِّنهُ تِبیانا و لا تَهُذُّهُ هَذَّ الشِّعرِ و لا تَنثُرهُ نَثرَ الرَّملِ و لکِن أَفزِعُوا قُلوبَکُمُ القاسِیَهَ، و لا یَکُن هَمُّ اَحَدِکُم آخِرَ السُّورَهِ»؛

«از امام صادق از معناى سخن خداوند که مى‏گوید: قرآن را با ترتیل بخوان» سؤال کردم. حضرت فرمود: امیرالمؤمنین  فرمود: ترتیل؛ یعنى اظهار کن آن را اظهار نمودن کامل، و در آن سرعت مکن مانند سرعت کردن در شعر، و متفرق نکن اجزاى آن را چون ریگ‏هاى متفرق و طورى قرائت کنید که قلوب سخت شما را به فزع آورد و تمام همت شما] رسیدن به] آخر سوره نباشد».[۲۱]

  1. تدبّر و تأمل در قرآن:

از دیگر آدابى که قارى قرآن باید بسیار به آن اهمیت دهد، تدبّر و تأمّل در معانى آیات قرآن است؛ به این معنا که هر مسلمانى که به تلاوت قرآن مى‏پردازد، موظف است به معانى قرآن توجه کرده، پیام آیه را بفهمد و خود را مخاطب کلام خداوند بداند تا زمینه عمل به آیات قرآن کریم را در خود فراهم سازد.

قرآن کریم در آیه‏اى هدف از نزول قرآن را تدبر در معانى آن و متذکر شدن از آن دانسته و مى‏فرماید:

«کِتـبٌ اَنزَلنـهُ اِلَیکَ مُبـرَکٌ لِیَدَّبَّروا ءایـتِهِ ولِیَتَذَکَّرَ اولوا الاَلبـب»؛ «قرآن، کتاب بابرکتى است که به سوى تو (اى پیامبر) فرستادیم تا در آیات آن تدبر نمایند و خردمندان متذکر شوند».[۲۲]

حضرت على  مى‏فرماید:

«ألا لا خَیَر فِى قِراءَهٍ لَیسَ فیِها تَدَبُّرٌ؛ آگاه باشید! در قرائتى که تدبّر در آن نباشد خیرى نیست».[۲۳]

آن حضرت در ضمن بیان اوصاف متقین مى‏فرماید:

«و إِذا مَرُّوا بِآیَهٍ فیها تَخویفٌ أَصغَوا اِلَیها مَسامِعَ قلُوبِهِم و اَبصارِهِم، فَاقشَعَرَّت مِنها جُلُودُهُم وَ وَجِلَت قُلُوبُهُم! فَظَنُّوا أَنَّ صَهِیلَ جَهَنَّمَ و زَفیرَها و شَهیقَها فى أُصولِ آذانِهِم، و اِذا مَرُّوا بِآیهٍ فیها تَشویقٌ رَکَنُوا اِلَیها طَمَعا و تَطَلَّعَت أَنفُسُهُم اِلَیها شَوقا، و ظَنُّوا أَنَّها نُصبُ اَعیُنِهِم»؛

«وقتى اهل تقوا به آیاتى مى‏رسند که در آن تخویف است، چشمها و گوشهاى دل را باز مى‏کنند و لرزه بر اندام آنها مى‏افتد و دلهاى آنان به تپش مى‏افتد؛ به‏گونه‏اى که گمان مى‏کنند صداى هولناک جهنم و نفسهاى آن در گوش آنان است و وقتى به آیه رحمت و تشویق مى‏رسند به آن اعتماد مى‏نمایند و چشم طمع به آن باز مى‏کنند و دل آنان از شوق پرواز مى‏کند و گمان مى‏کنند که این وعده‏ها جلوى چشمان آنان حاضر است».[۲۴]

البته تدبّر و تأمّل هر کس در شأن و اندازه خود اوست و خداوند از هر کس به اندازه توان و فهم او بازخواست مى‏نماید و هیچ‏گاه آن تأمل و تدبرى که از افراد عالم خواسته شده، از انسانهاى کم‏سواد یا بى‏سواد خواسته نشده است. از اینرو این افرادى که توان فهم معانى آیات را ندارند، نباید از این امر نگرانى به خود راه دهند و باید بدانند که نه تنها تلاوت قرآن از سوى آنان ثواب و پاداش دارد، بلکه نگاه کردن به آیات قرآن بدون اینکه آیه‏اى تلاوت شود نیز داراى اجر و پاداش است. گرچه این افراد در حدّ فهم و بینش خود مکلف‏اند و باید به دستورات و تعالیم قرآن که از طرق دیگر به آنان مى‏رسد، عمل نمایند.

  1. اخلاص در تلاوت:

یکى دیگر از آداب مهم تلاوت قرآن کریم، که بدون آن هیچ عملى قیمت و ارزش ندارد، اخلاص است. اخلاص در تلاوت به این معناست که تلاوت‏کننده، تنها رضایت و خشنودى خداوند را در نظر بگیرد و هیچ چیز و هیچ‏کس را در تلاوت خود شریک ننماید.

یکى از جاهایى که شیطان در کمین نشسته و بسیار خود را به فرد نزدیک مى‏کند، هنگام تلاوت قرآن است؛ به ویژه اینکه قارى قرآن در مجلسى و در حضور جمعیتى قرآن را تلاوت نماید. در این‏جا شیطان خود را به قارى قرآن نزدیک کرده و مى‏گوید: ببین چقدر زیبا تلاوت مى‏کنى و یا به او تلقین مى‏کند که باید از دیگران بهتر تلاوت کنى تا مردم تو را بهترین قارى بدانند. گاه در خانه نیز شیطان سراغ قارى آمده و او را وسوسه مى‏کند و مى‏گوید: قرآن را بلند تلاوت کن تا همسایه‏ها بفهمند و بدانند که تو هر صبح قرآن مى‏خوانى و انواع وسوسه‏هاى دیگر. چه بسا اتفاق مى‏افتد که قارى قرآن در طول قرائتش به این نوع مسائل فکر مى‏کند و وقتى قرائتش تمام شد و به خود مى‏آید متوجه مى‏شود که تنها چیزى که در نظر نداشته، خلوص نیت و رضاى خداوند بوده است.

پیامبراکرم  در مورد اخلاص در تلاوت قرآن مى‏فرماید:

«مَن قَرَأ القُرآنَ یُریدُ بِهِ سُمعَهً و اِلتِماسَ الدُّنیا، لَقِىَ اللّهَ یَومَ القِیامَهِ و وَجهُهُ عَظمٌ لَیسَ عَلَیه لَحمٌ و زَجَّ القُرآنُ فِى قَفاهُ حَتّى یُدخِلَهُ النّارَ و یَهوِىَ فیها… و مَن قَرَأَ القُرآنَ اِبتِغاءَ وَجهِ اللّهِ و تَفَقُّها فِى الدِّینِ، کانَ لَه مِنَ الثَّوابِ مِثلُ جَمیعِ ما أُعطِىَ المَلائِکَهُ والاَنبِیاءُ والمُرسَلُونَ و مَن تَعَلَّمَ القُرآنَ یُریدُ بِهِ رِیاءً و سُمعَهً لِیُمارِىَ بِهِ السُّفَهاءَ و یُباهِىَ بِهِ العُلَماءَ و یَطلُبَ بِهِ الدُّنیا بَدَّدَ اللّهُ عِظامَهُ یَومَ القِیامَهِ و لَم یَکُن فِى النّارِ اَشَدُّ عَذابا مِنهُ و لَیسَ نَوعٌ مِن أَنواعِ العَذابِ إلاّ و یُعَذَّبُ بِهِ مِن شِدَّهِ غَضَبِ اللّهِ عَلَیهِ و سَخَطِهِ»؛

«کسى که قرآن را به قصد خودنمایى و طلب دنیا قرائت نماید در روز قیامت، خدا را در حالى ملاقات خواهد کرد که بر روى استخوان صورتش هیچ گوشتى نباشد و قرآن به پشت گردن او زند تا او را داخل آتش کند و هر کس قرآن را با اخلاص و براى فهم دین خدا تلاوت نماید ثواب او مثل ثوابى است که به جمیع ملائکه و انبیا و مرسلین دهند (یعنى از سنخ ثواب آنان به او مرحمت فرمایند) و کسى که قرآن را براى ریا و خودنمایى یاد گیرد تا آنکه با جاهلان جدال کند و به علما مباهات نماید و با آن دنیا را طلب کند، خداوند، روز قیامت استخوانهاى او را پراکنده نماید و عذاب کسى در جهنم شدیدتر از عذاب او نباشد و عذابى در جهنم نباشد جز اینکه خدا او را با آن عذاب نماید به جهت شدت غضب و سخط خداوند بر او».[۲۵]

  1. استعاذه به خداوند از شرّ شیطان:

یکى دیگر از آداب تلاوت ـ که براى قارى قرآن برشمرده‏اند ـ این است که قارى باید قبل از قرائت قرآن با گفتن جمله «أعوذ باللّه من الشیطان الرجیم» خود را در پناه خداوند قرار دهد تا از شر وسوسه‏هاى شیطان در امان باشد. خداوند مى‏فرماید: «فَاِذا قَرَأتَ القُرءانَ فَاستَعِذ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطـنِ الرَّجیم»؛ «هنگامى که قرآن مى‏خوانى، از شر شیطان رانده شده به خداوند پناه ببر».[۲۶]

البته خود را در پناه خداوند قرار دادن تنها با گفتن این جمله و لقلقه زبان امکان‏پذیر نیست، بلکه قارى باید با تمام وجود به خدا پناه برد و از او کمک بخواهد تا خداوند نیز او را کمک کرده، از وسوسه و سیطره شیطان رهایى بخشد.

امام خمینى (ره) در این زمینه مى‏فرماید:

«از آداب مهم قرائت…استعاذه از شیطان رجیم است که طریق معرفت و مانع سیر و سلوک الى الله است و این استعاذه و پناه بردن، با لقلقه لسان و صورت بى روح و دنیاى بى آخرت تحقق پیدا نکند؛ چنان‏که مشهود است که این لفظ را کسانى هستند که چهل پنجاه سال گفته و از شر این راهزن نجات نیافته‏اند و در اخلاق و اعمال بلکه عقاید قلبیه از شیطان تبعیت و تقلید نموده‏اند. اگر درست پناه برده بودیم از شر این پلید، ذات مقدس حق تعالى که فیاض مطلق و صاحب رحمت واسعه و قدرت کامله و علم محیط و کرم بسیط است ما را پناه داده بود و ایمان و اخلاق و اعمال ما اصلاح شده بود».[۲۷]

[۱]. بحارالانوار، ج ۶۵ ، ص ۱۹۳ – ۱۹۴؛ نهج السعاده، ج ۱، ص ۶۵۶٫

[۲]. وسائل‏الشیعه، ج ۶ ، ص ۱۹۱٫

[۳]. ابراهیم، ۱۴ / ۱٫

[۴]. الکافى، ج ۲، ص ۵۹۹؛ وسائل الشیعه، ج ۶، ص ۱۷۱٫

[۵]. نهج‏البلاغه، خطبه ۱۷۶٫

[۶]. عیون اخبار الرضا علیه‏السلام، ج ۱، ص ۹۳؛ بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۲۱۳٫

[۷]. تفسیر نمونه، ج ۲۴، ص ۱۱۵٫

[۸]. مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۳۹۵٫

[۹]. مجمع الزوائد، ج ۱، ص ۱۸۴؛ میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۵۲۹٫

[۱۰]. الکافى، ج ۲، ص ۶۰۳ .

[۱۱]. وسائل‏الشیعه، ج ۶ ، ص ۱۹۰٫

[۱۲]. الامالى، طوسى، ص ۴۴۱؛ وسائل‏ الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۷۱٫

[۱۳]. مزمّل / ۲۰٫

[۱۴]. وسائل‏الشیعه، ج ۴، ص ۸۳۹ .

[۱۵]. الکافى، ج ۲، ص ۶۱۲٫

[۱۶]. همان، ص ۶۰۹٫

[۱۷]. الکافى، ج ۲، ص ۶۱۸ – ۶۱۹ ؛ وسائل‏ الشیعه، ج ۶ ، ص ۲۱۶٫

[۱۸]. بحارالانوار، ج ۸۹ ، ص ۲۰۳٫

[۱۹] و ۴٫ آشنایى با آداب تلاوت قرآن، ص ۷۲، به نقل از: پا به پاى آفتاب، ص ۱۸۱٫

[۲۰]

[۲۱]. الکافى، ج ۲، ص ۶۱۴ .

[۲۲]. ص ۳۸ ۲۹٫

[۲۳]. معانى الاخبار، ص ۲۲۶؛ بحارالانوار، ج ۸۹ ، ص ۲۱۱٫

[۲۴]. الامالى، صدوق، ص ۴۵۸؛ وسائل‏الشیعه، ج ۴، ص ۸۲۹ .

[۲۵]. وسائل ‏الشیعه، ج ۶ ، ص ۱۸۳٫

[۲۶]. نحل ۱۶ ۹۸٫

[۲۷]. آداب الصلاه، امام خمینى، ص ۲۲۱٫

منبع: برگرفته از کتاب سیمای شیعه از نگاه اهل بیت؛ اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی

برای مشاهده کتاب اینجا را کلیک کنید.

http://shiastudies.com/fa

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.