اشاره:
امینی جرعه نوش غدیر و معشوق علی(ع) بود و بعد از چهارده قرن توانست چهره حقیقی و ملکوتی غدیر را از زیر گرد و غبار تحریفات به جامعه بشری نشان دهد. دوران تحصیل مقدمات علوم را در محضر پدرش شیخ میرزا احمد امینی، که از علمای تبریز به شمار میرفت، فرا گرفت. آثار نبوغ از کوچکی در او مشاهده میشد. اعمال و حرکات او مثل سایر بچهها نبود و به خاطر این نبوغ و ذوق سرشار، تحصیلات مقدماتی پاسخگوی روح جستوجوگر وی نبود و برای ادامهء تحصیل وارد مدرسهء طلبیه تبریز شد و تا تکمیل سطوح فقه و اصول از اساتید بنام تبریز بهره برد. عشق به مولای متقیان حضرت علی(ع) و نیز علاقه به تحصیلات عالی وی را مصمم کرد تا به دیار عاشقان نجف اشرف هجرت کند. و در آنجا از محضر اساتید معروف همچون: سید محمدباقر حسینی فیروزآبادی، سید ابوتراب خوانساری، میرزا علی ایروانی و… فیض برد. آنگاه، علامه، به زادگاهش، تبریز بازگشت و به ارشاد و هدایت مردم پرداخت، اما طولی نکشید که دوباره آهنگ هجرت به نجف کرد تا به تحصیلات عالی خویش ادامه دهد. در مدت کوتاهی به درجه اجتهاد نایل شد و در فلسفه و کلام اسلامی نیز به درجات علمی بالا دست یافت.[۱] توسل و عبادت علامه امینی، به تمام معنا، یک فرد ربانی و الهی بود. مردی که نشستن، برخاستن، نوشتن و همهء اعمال او به خاطر خدا بود. او را باید مجسمه تقوا معرفی کرد. وی در قرائت قرآن و عبادت بسیار حریص بود. نزدیک اذان صبح، برای نماز شب، بر میخاست و بعد از فریضهء صبح شروع به قرائت قرآن میکرد. در ماه مبارک رمضان، با همه مشغله کاری، پانزده مرتبه قرآن را ختم مینمود و ثواب چهارده دوره را به چهارده معصوم(ع) و ثواب یک دوره را به روح پدر و مادر هدیه میکرد. علامه امینی بیشتر به زیارت حرم امیر مؤمنان، علی(ع) مشرف میشد و در آنجا به کسی غیر از آن حضرت توجه نمیکرد. روبهروی ضریح مطهر مینشست و در حالی که قطرات اشک از چشمان مبارکش جاری میشد، شروع به زیارت می کردند. حجت الاسلام آخوندی میگوید: «ویژگیهای علامه امینی، تضرع و معنویتش را در کمتر عالمی دیدم، در ایام عاشورا و فاطمیه، حال علامه متغیر میشد و با صدای بلند گریه [۲]میکرد. کمتر عالمی مشاهده میشد که با چنین حالتی گریه کند.» اگر ایشان در حرم بود، از صدای گریهاش، همه میفهمیدند که علامه امینی در حرم مطهر حضور دارد و ثمره آن توسلات و اشکها، کتاب گرانسنگ «الغدیر» شد که تا ابدیت خواهد درخشید. فعالیتهای علمی علامه در مسیر حرکت خود و خدمت به مکتب اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) هیچ وقت احساس خستگی نکرد. وی عمری با کتاب و کتابخانه مأنوس بود. خود در این باره میگوید: «هیچ کتابخانه بزرگ و کوچکی نبود که از دسترس استفاده من دور مانده باشد و از هیچ گونه توجه علمی و فقهی نبوده که محروم شده باشیم، تا به اینجا رسیدهایم.»[3] در جایی دیگر میگوید: «برای تألیف الغدیر ده هزار جلد کتاب خواندهام». شایسته است در اینجا قضیهای که شاهد شدت فعالیت علمی ایشان است ذکر کنیم: مرحوم علامه امینی در یکی از شهرهای عراق، به یک کتابخانه جهت مطالعه مراجعه میکرد، از آنجا که این کتابخانه، هر روز چهار ساعت بیشتر باز نبود و حجم کتابهایش بسیار زیاد بود، مرحوم علامه با توافقی که با مسئول کتابخانه میکند، قرار بر این میشود که ایشان هر روز به هنگام تعطیل شدن کتابخانه، وارد کتابخانه شود و کتابدار تا روز بعد ساعت ۸ صبح در را به روی ایشان ببندد، از آن پس هر روز به مدت ۲۰ ساعت در آن کتابخانه مشغول مطالعه بود و با لقمه نانی که به همراه داشت و جرعه آبی که کتابدار در اختیارش میگذاشت، توانست در مدت یک هفته از میان چهارهزار نسخه خطی، مأخذ دلخواه خود را پیدا کند.[۴] امینی در کنار حوض کوثر فرزند علامه امینی نقل میکند که، وقتی خواستم بعد از رحلت مرحوم پدرم در سال ۱۳۹۰ هجری قمری از نجف به ایران بیایم، خدمت آیت الله محمدتقی بحرالعلوم رفتم که از نوههای مرحوم علامه بحرالعلوم است، وقتی چشمش به من افتاد شروع کرد به گریه کردن؛ گفتم: «به خاطر چه گریه میکنید؟!» ایشان گفت: «بعد از اینکه مرحوم پدرت رحلت کرد، با خود فکر میکردم که حضرت علی(ع) چگونه از زحمات علامه تشکر میکند؟! شب در خواب دیدم که قیامت بر پا شده است، و مردم در صحرای محشر هستند و همه توجه به یک طرفی کردهاند، فهمیدم که آن حوض کوثر است؛ رفتم طرف حوض کوثر دیدم که حضرت امیرالمؤمنین(ع) در کنار حوض ایستادهاند و محبین خویش را با کاسههای بلوری که پر از آب زلال است سیراب می کنند، مدتی به این کیفیت گذشت یک وقت صدایی از بین مردم بلند شد، گفتم چه خبر شده است؟! گفتند: علامه امینی به حوض کوثر و به محضر علی(ع) مشرف میشوند، من منتظر بودم که امام چگونه با علامه برخورد میکنند. دیدم امام کاسه را زمین گذاشتند و دو دست مبارکشان را از حوض پر کردند، و آب را به صورت علامه پاشیدند و علامه را با دستان مبارک سیراب کردند و سپس فرمودند: «بیّض الله وجهک بیّضت وجوهنا! خدا تو را روسفید گرداند که ما را روسفید گرداندی». در این هنگام فهمیدم مقام علامه در نزد مولای متقیان حضرت علی(ع) به خاطر تألیف کتاب ارزشمند «الغدیر» چقدر است.[۵] امینی و الغدیر کتاب گرانسنگ «الغدیر» علامه امینی اثری است که در نوع خود بینظیر است و باید گفت که ایشان در تألیف این کتاب همواره مورد توجه و عنایت مولای متقیان حضرت علی(ع) بوده است، همان گونه که خودشان بارها میفرمودند: «هرگاه پشت میز مینشستم که الغدیر را بنویسم مثل اینکه علی(ع) را در کنار میز میدیدم که مطالب را به من دیکته میفرمودند».[6] پس از انتشار اولین چاپ کتاب «الغدیر» در سال ۱۳۶۴ ه .ق در نجف اشرف، سیل نامهها و ستایشها از سراسر کشورهای اسلامی و از بسیاری از شخصیتهای برجسته اهل تشیع و تسنن به علامه امینی ارسال شد. شیخ محمدسعید دحلوح از علما و امام جمعه اهل تسنن («اریحا»، از نواحی حلب) در نامهای ادیبانه به علامه امینی چنین نوشت: «آقای من! کتاب ”الغدیر“ را دریافت کردم و آن را مورد مطالعه قرار دادم… قبل از آنکه در امواج انبوه معانی آن وارد شویم، نیروی فکر و اندیشهام در آن شناور گشت و شمهای از آن را با ذائقه روحی خویش چشیدم. احساس نمودم که این همان یگانه سرچشمه و منبع آب گوارایی است که هرگز دگرگون نمیشود. این منبع جوشان معانی از آب باران صافتر و گواراتر و از مشک خوشبوتر است».[7] توصیهای از علامه امینی مرحوم علامه جعفری مینویسد: «یکی از خویشاوندان نزدیک این جانب در شهر اصفهان در خواب میبیند که در یک اتاق در محضر علامه مجاهد، آقای حاج شیخ عبدالحسین امینی، نشسته است. مرحوم آقای امینی به ایشان میگوید: آیا شما آقای جعفری را میشناسید؟ ایشان پاسخ میدهند: آری! من ایشان را میشناسم، آقای امینی پاکتی را که در میان آن نامهای بوده است به ایشان میدهد و میگوید: این نامه را به آقای جعفری دهید و به ایشان بگویید: ما اکنون در عالم برزخ هستیم و دستمان از کار بسته است. ولی شما که در آن دنیا هستید و در میدان کارید و میتوانید کار کنید، درباره امیرالمؤمنین(ع) کار کنید. وقتی این خواب را برایم نقل کردند برای نوشتن ”ترجمه و شرح نهج البلاغه“ تصمیم گرفتم و از آن ساعت شروع به کار کردیم.»[8] فرزند مرحوم علامه امینی(ره) میگوید، پدرم مکرر میفرمودند: «الان دیگر دوران تقیه شیعه تمام شده است، باید وارد عمل شد و حقایق را به دنیا عرضه کرد و ما باید افکار و عقاید خودمان را در دنیا نشر دهیم و شخصیت ائمه معصومین(ع) را به دنیا معرفی کنیم. امانتداری علامه امانتداری یکی از سجایای اخلاقی است که در قرآن و احادیث، و در دین مبین اسلام تأکید فراوان بر آن شده است. ائمه معصومین(ع) وقتی علایم مؤمنین و شیعیان را بیان میکنند، یکی از ویژگیهای بارز آنان را امانتداری ذکر میکنند. مرحوم علامه امینی در زندگی علمی خودش توجه و دقت فراوانی نسبت به این مسئله داشت، ایشان در سراسر کتاب الغدیر نیز همواره ملتزم به این صفت بوده است و جایی نمی توان پیدا کرد که در نقل خیانت و یا تحریف کلام کرده باشند. این مسئلهای است که همگان، حتی علمای اهل تسنن بر آن اقرار دارند و از آن جمله علمای دانشگاه الازهر مصر، همواره علامه را به خاطر امانتداریاش در کتاب ارزشمند «الغدیر» میستودند و در روزنامههای معروف قاهره به معرفی و دفاع از کتاب او میپرداختند.[۹] علامه و مصائب اهل بیت(ع) مرحوم آقا بزرگ تهرانی که از علمای بزرگ جهان تشیع به شمار میرود و خود دارای تألیفات بسیار مهم و متعدد است، در وصف حالات علامه امینی چنین مینویسد: «در خصوصیات علامه، محبت و ارادت کامل به آل محمد(ص) میباشد، که زبانزد همه است، و میتوان گفت الغدیر اثری از آثار آن محبتها میباشد و به خاطر همین علاقه به اهل بیت(ع) است که ایشان علاقه خاصی به شنیدن مصائب امام حسین(ع) و اصحابش دارد، در مصائب امام حسین(ع) با صدای بلند گریه میکند و خطبا و حاضرین مشاهده میکنند، که حین ذکر مصیبت حال ایشان متغیر میشود و از گریه ایشان گریه میکنند، به حقیقت میتوان گفت، مجلسی که ایشان در آن حاضر است و ذکر مصیبت آل محمد(ص) میشود، گویا یکی از آل محمد(ص) در آن مجلس حاضر میباشد، و این حالت در ایشان به اوج خود میرسد، زمانی که خطیب، مصیبت حضرت صدیقه کبری، فاطمه زهرا(س) را بیان میکند، صورت ایشان بر افروخته میشود و همانند کسی که به ناموس او اهانت شده باشد، گریه میکند».[10] غروب غمانگیز در روز جمعه ۲۸ ربیع الثانی سال ۱۳۹۰ (ه.ق) مصادف با ۱۲ تیرماه ۱۳۴۹ (ه.ش)، به هنگام اذان ظهر، حماسه بان غدیر، علامه بزرگوار، امینی پس از سه سال بیماری و کسالت در سن ۶۸ سالگی دعوت حق را لبیک گفت و چشمانی که یک عمر در فراق مولایش امیر مؤمنان(ع) بیخوابی کشید، فرو بسته شد.[۱۱] پی نوشتها : [1] .گلشن ابرار، ج ۲، ص ۷۲۹. [۲] .ربع قرن مع العلامه، ص ۲۸۱. [۳] . حماسه غدیر، ص ۴۵۰. [۴] . همان، ص ۴۲۷. [۵] .ربع قرن علامه، ۲۷۲. [۶] . شهیدان راه فضیلت، مقدمه. [۷] . الغدیر، ج ۱، ص ۱۶. [۸] . تفسیر نهج البلاغه، ج ۱۷، ص ۸۲. [۹] . ربع قرن مع العلامه، ص ۲۷۰. [۱۰] . علامه امینی، جرعهنوش غدیر، ص ۷۰. [۱۱] . گلشن ابرار، ج ۲، ص ۷۳۵.