بیشتر عزیزانی که به حج مشرف شده و به پای بوسی و زیارت قبر رسول خدا (ص)، ائمه طاهرین و فاطمه زهرا (س) رفتهاند آگاهند که شمار زیادی شیعه، بالغ بر چند ده هزار نفر به نام نخاوله در مدینه منوره زندگی می کنند. محقق آلمانی با نام ورنر انده کتابی در باره آنان نوشته است که به فارسی ترجمه و تحت عنوان جامعه شیعه نخاوله در مدینه منوره (قم، انتشارات دلیل ما) منتشر شده و شرحی تاریخی در باره آنان به دست داده شده است.
در دوران آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی و سپس آیت الله بروجردی دو تن از علمای برجسته شیعه ایرانی که در عراق بودند یکی مرحوم آیت الله سید محمد تقی طالقانی (آل احمد – برادر جلال) (م ۱۳۳۱ش) و دیگری آیت الله سید محمد لواسانی پس از طالقانی، به نمایندگی از مراجع در مدینه حضور داشتند. مرحوم آل احمد به مرگ فجأه درگذشت و شبهه شهادت هم در باره وی داده شد. پس از آن آیت الله لواسانی برای سالها در آنجا حضور داشتند. دو نامه زیر مربوط به وقایع سال ۷-۱۳۸۶ ق (۱۳۴۵ – 1346ش/۱۹۶۶ – 1967) است. زمانی که آیت الله لواسانی بر آن بوده است تا مهدیه ای در مدینه بسازد. وی زمین آن را از مال خویش خریداری کرده و سپس اقدام به ساختن آن کرده است. در ابتدا مشکلی وجود نداشته است، اما یک باره چند اقدام همزمان، سبب شده است تا سعودی های وهابی نگران شده ساختمان را توقیف کنند. بر اساس آنچه در نامه ذیل آمده است اقامه نماز جماعت توسط آیت الله شریعتمداری، سخنرانی آقای فلسفی و گذاشتن بلندگو بر فراز دیوار بقیع، دیدار برادران شیرازی با برخی از چهره های سعودی، نماز آیت الله شاهرودی و همین طور اعلان افتتاح ساختمان آیت الله عمروی (که ایشان تاکنون زندهاند) سبب برآشفتن وهابی ها شده است. درخواست آیت الله لواسانی آن است تا آیت الله میلانی اقدامی در جهت رفع توقیف از بنای مهدیه در مدینه منوره به عمل آورد و به خصوص پیشنهاد او این است که به نحوی دست به دامن دولت هم بشود. هرچه هست، این دو نامه، دو سند زنده از فعالیت های شیعه در مدینه منوره و برخورد سعودی ها با این اقدامات است. این داستان در شکل جدید آن بیش از یک صد سال است که ادامه دارد. رسول جعفریان
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک حضرت آیه الله العظمی آقای حاج سید محمد هادی میلانی دامت برکاته بعرض عالی میرساند ساختمان المهدیه در مدینه منوره که مرکزی از مراکز شیعه در این خاک و دیار میباشد به عوارض و عوامل چندی جلب نظر علمای وهابی را نموده است. مثلاً نماز جماعت حضرت آیه الله آقای شریعتمداری، منابر آقای فلسفی و سر و صدای بلندگوی ایشان در بالای بقیع، دیدار آیه الله زادگان شیرازی کربلا از شخصیتهای برجسته سعودی، نماز حضرت آیه الله شاهرودی، اقامه مجلس افتتاح ساختمان نماینده آیه الله حکیم شیخ محمد علی عمروی و عوامل دیگر. در نتیجه در ۲۷ ذی الحجه ۱۳۸۶ از طرفی این جانب و در روز دیگر هم شیخ محمد علی عمروی را از طرف محکمه شرعیه مدینه منوره احضار نموده و امر نمودند که تابلوئی که نام المهدیه بر آن نقش شده، پائین آورده شود و سؤالاتی چند از مقصد این ساختمان و طول و عرض و عدد غرف و طبقات آن نموده؛ البته غیر از امتثال چاره ای نبود. در ۲۰ صفر ۱۳۸۷ مجددا ً این جانب را خواسته و در این مرتبه رئیس قضات جده و رئیس هیئات امر به معروف قسمت غربی خاک سعودی در مکه به اضافه رئیس قضات مدینه منوره حضور داشتند و اسئله در این مرتبه کتبی و به امضا رسید، مانند اسئله سابق. تقریبا دو روز بعد از طرف شهرداری هر دو ساختمان را امر به توقیف نمودند، یعنی استمرار بناء را موقوف کردند. پس از آن بیشتر از سابق به تکاپو افتاده و به شیخ محمد سرور صبّان رئیس رابطه عالم اسلامی در مکه متوسل شده و از طرفی در روز ۲۰ صفر که به محضر قضات رفتم، دیدار ساختمان را خواستار شدند و به المهدیه آمدند. در همان حین شخصی از اعضاء سفارت که به قصد دیدار امین دولت در مدینه آمده بود از درب ساختمان المهدیه عبور نموده و علما و هیئت را دیده به دنبال آنها به داخل ساختمان آمده و تمام سؤالات و چگونگی را حاضر بوده و مراتب را به سفیر ایران در جده اطلاع داده، ایشان هم به اندازه خودشان دخالت نموده ولکن مصیبت عظمی این است که از منبع وثیق به اطلاع رسیده که دولت قصد دارد دو ساختمان المهدیه و آن را که نماینده آیه الله حکیم میسازد، گرفته و در مقابل پولی بدهند و خلاصه به دستگاه شیعه در مدینه، بلکه تمام خاک حجاز خاتمه بدهند. چون ما زور و قوه در مقابل نداریم، لذا میبایست تسلیم شویم. از این جهت دست نیاز به طرف شما دراز کرده و مطلب را به عرضتان میرسانم، چون ساختمان المهدیه سنگر امام زمان (عج) میباشد و شما نائب و نماینده ایشان هستید. پس دفاع از این سنگر در مرتبه اول به عهده شماست. آنچه به نظر میرسد این که حضرت عالی شخصی را به عنوان سؤال و اعتراض به سفارت سعودی طهران ارسال فرمائید. در ضمن به دوستان دستور فرموده که در حدود پنجاه نامه به امضاء و خط های مختلف به نام این جانب ارسال دارند که مضمون آن سؤال باشد به عنوان این که شنیده شده است ساختمان المهدیه از طرف دولت سعودی متوقف یا توقیف شده است؛ چگونگی را اطلاع دهید و هر گونه اقدامی لازم است دستور نمائید. و چنانچه صلاح بدانید از دولت ایران هم خواستار شوید دخالت نمایند خوبست، چون دولت سعودی فعلاً سیاست را مقدم بر هر چیزی میدارد و چنانچه به اطلاعش برسد که این کار به سیاست خارجی او ضرر میرساند علماء را وقعی به کارشان نمیگذارد و الا جهت رضایت آنها دو ساختمان که سهل است صد ساختمان را هم ویران میکند. این است آنچه من بر خود لازم میدانم. بیش از این مصدع نمیشوم. سرکار حاج فرج الله موحدی طهران سرای مشیر خلوت جزئیات مطلب را میدانند و به اطلاعشان رسانده ام. آقازادگان و اخوی محترم عارض سلام. ۸/۵/۱۳۸۷ مدینه منوره: سید محمد لواسانی رونوشت جهت حضرت آیت الله آقای گلپایگانی رونوشت جهت حضرت آیت الله آقای مرعشی رونوشت جهت حضرت آیت الله آقای خوانساری رونوشت جهت حضرت آیت الله آقای شریعتمداری ساختمان المهدیه در درجه اول وقف جهت سکونت ایرانیان است. متولی آن این جانب میباشد و تابع دولت سعودی میباشم. تا به حال سه طبقه آن ساخته شده است و دو طبقه باقی مانده است. ابتدای وقف و ساختمان آن از سال ۱۳۸۱ [ق]. اصل زمین را این جانب از مال خود وقف نموده و بعداً شروع به ساختمان شده است و هر چه حجاج کمک کنند، گرفته میشود و برای جمع آوری هیئت و دفتری تهیه نشده است. زیرزمین جهت استراحت و منزلگاه حجاج است و جهت نماز جماعت و مجالس ساخته نشده است. سالون طبقه اول جهت سفره و پذیرائی میباشد و ابداً ساختمان عنوان اجتماعات و یا نماز جماعت و یا روضه خوانی ندارد. این گونه در محضر قضات جواب داده شده است. در ایام حج گاهی از طرف حجاج اقامه جماعت میشود و مجالسی همه احیاناً جهت ارشاد آنها به وظائف و اعمال حج و بینائی در امور مدینه منوره از قبیل اشتراک در جماعت و نبوسیدن ضریح و نماز نخواندن در بقیع و امثال آن برپا میشود. نامه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک حضرت آیه الله العظمی آقای حاج سید محمد هادی میلانی دام ظله به عرض عالی میرساند این که تمام ماه رجب و قسمتی از ماه شعبان را از این شهر به آن شهر گشته و به این و آن پناهنده شده و دنبال راه چاره میگشته و اخیرا ً به حضور اعلیحضرت ملک فیصل مشرف شدم و نامه شرح حال خود و ساختمان المهدیه و سبب آن را تقدیم نمودم. پس از دو روز به خط مبارکشان جواب مرقوم فرموده: «به ایشان بگوئید خودت را در زحمت نیانداز. ما امر نمودیم پول ساختمان را بپردازند و اگر میخواهی بنائی بنمائی در محل خودت باشد، اما در این جا ممکن نیست». به این جمله اشاعات سابق تأکید شد و همچنین آنچه واضح گشته است از ساختمان کمسیون حج هم جلوگیری به عمل آمده است. بناء براین طایفه شیعه را میخواهند از خاک حجاز برانند. بناء براین اهمال و سکوت از حضرت آیت الله العظمی روا نیست و بدون خجالت عرضه میدارم آنچه را بعد از استیلاء بر ساختمان ها میخواهید عمل فرمائید، دستور فرموده قبل از فوات اوان اجرا سازند. و من هنوز از رحمت الهی مأیوس نیستم چه این که امر فرموده اند و نقض آن بر خودشان آسان است. البته مخالفت ما بسیار سخت و گران تمام خواهد شد. مشکله ای که در بین وجود دارد این که ساختمان المهدیه وقف میباشد و قانون دولت در اوقاف این است که پولش را در محکمه امانت میگذارند و متولی محل دیگری را انتخاب نموده و به محکمه اطلاع میدهد و محکمه اگر موافقت نمود پول را میدهند و محل دوم جای محل اول را میگیرد و در محل المهدیه تا روز قیامت محکمه موافقت نخواهد نمود. منبع: www.historylib.com