علت وجوب خمس

چکیده

برخی احادیثی که از معصومین (علیهم السلام) نقل شده گویای این است که در عصر غیبت خمس به شیعیان بخشیده شده و بر آنان واجب نیست که خمس بپردازند. در این مقاله یکی از این احادیث مورد بررسی قرار گرفته است. این حدیث از امام زمان (عج الله فرجه) نقل شده است. طبق این حدیث خمس در دوران غیبت مباح گردیده است.

طبق حدیث معروف ذیل از امام زمان (روحی فداه) خمس در دوران غیبت مباح است. با اینگونه احادیث چگونه رفتار می شود؟

بحارالأنوار ۵۳ ۱۸۰ باب ۳۱- ما خرج من توقیعاته (علیه السلام) …:

« [الإحتجاج‏] مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ الْکُلَیْنِیُّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ یَعْقُوبَ قَالَ سَأَلْتُ مُحَمَّدَ بْنَ عُثْمَانَ الْعَمْرِیَّ رَحِمَهُ اللَّهُ أَنْ یُوصِلَ لِی کِتَاباً قَدْ سَأَلْتُ فِیهِ عَنْ مَسَائِلَ أَشْکَلَتْ عَلَیَّ فَوَرَدَ التَّوْقِیعُ بِخَطِّ مَوْلَانَا صَاحِبِ الزَّمَانِ ع أَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنْهُ أَرْشَدَکَ اللَّهُ وَ ثَبَّتَکَ مِنْ أَمْرِ الْمُنْکِرِینَ لِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِنَا وَ بَنِی عَمِّنَا فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَیْسَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بَیْنَ أَحَدٍ قَرَابَهٌ مَنْ أَنْکَرَنِی فَلَیْسَ مِنِّی وَ سَبِیلُهُ سَبِیلُ ابْنِ نُوحٍ وَ أَمَّا سَبِیلُ عَمِّی جَعْفَرٍ وَ وُلْدِهِ فَسَبِیلُ إِخْوَهِ یُوسُفَ ع وَ أَمَّا الْفُقَّاعُ فَشُرْبُهُ حَرَامٌ وَ لَا بَأْسَ بِالشَّلَمَابِ وَ أَمَّا أَمْوَالُکُمْ فَمَا نَقْبَلُهَا إِلَّا لِتَطَهَّرُوا فَمَنْ شَاءَ فَلْیَصِلْ وَ مَنْ شَاءَ فَلْیَقْطَعْ فَمَا آتَانَا اللَّهُ خَیْرٌ مِمَّا آتَاکُمْ وَ أَمَّا ظُهُورُ الْفَرَجِ فَإِنَّهُ إِلَی اللَّهِ وَ کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ وَ أَمَّا قَوْلُ مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْحُسَیْنَ ع لَمْ یُقْتَلْ فَکُفْرٌ وَ تَکْذِیبٌ وَ ضَلَالٌ وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَهُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاهِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّهُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ الْعَمْرِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ عَنْ أَبِیهِ مِنْ قَبْلُ فَإِنَّهُ ثِقَتِی وَ کِتَابُهُ کِتَابِی وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ الْأَهْوَازِیُّ فَسَیُصْلِحُ اللَّهُ قَلْبَهُ وَ یُزِیلُ عَنْهُ شَکَّهُ وَ أَمَّا مَا وَصَلْتَنَا بِهِ فَلَا قَبُولَ عِنْدَنَا إِلَّا لِمَا طَابَ وَ طَهُرَ وَ ثَمَنُ الْمُغَنِّیَهِ حَرَامٌ وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ شَاذَانَ بْنِ نُعَیْمٍ فَإِنَّهُ رَجُلٌ مِنْ شِیعَتِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ أَمَّا أَبُو الْخَطَّابِ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی زَیْنَبَ الْأَجْدَعُ فَإِنَّهُ مَلْعُونٌ وَ أَصْحَابُهُ مَلْعُونُونَ فَلَا تُجَالِسْ أَهْلَ مَقَالَتِهِمْ فَإِنِّی مِنْهُمْ بَرِی‏ءٌ وَ آبَائِی ع مِنْهُمْ بِرَاءٌ وَ أَمَّا الْمُتَلَبِّسُونَ بِأَمْوَالِنَا فَمَنِ اسْتَحَلَّ شَیْئاً مِنْهَا فَأَکَلَهُ فَإِنَّمَا یَأْکُلُ النِّیرَانَ وَ أَمَّا الْخُمُسُ فَقَدْ أُبِیحَ لِشِیعَتِنَا وَ جُعِلُوا مِنْهُ فِی حِلٍّ إِلَی وَقْتِ ظُهُورِ أَمْرِنَا لِتَطِیبَ وِلَادَتُهُمْ وَ لَا تَخْبُثَ وَ أَمَّا نَدَامَهُ قَوْمٍ شَکُّوا فِی دِینِ اللَّهِ عَلَی مَا وَصَلُونَا بِهِ فَقَدْ أَقَلْنَا مَنِ اسْتَقَالَ وَ لَا حَاجَهَ لَنَا إِلَی صِلَهِ الشَّاکِّینَ وَ أَمَّا عِلَّهُ مَا وَقَعَ مِنَ الْغَیْبَهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ..

روایاتی در مورد تحلیل خمس وارد شده که مضمون آن ها این است که خمس را به شیعیان خویش حلال کرده ایم تا این که ولادت آنان حلال و طیب باشد و دچار خباثت در ولادت نشوند و نسل آنان پاکیزه باشد .

جند نمونه از روایات :

۱ . حضرت مهدی (علیه السلام) به محمد بن عثمان عمری که از نواب خاص ایشان بود نوشت : اما الخمس فقد ابیح لشیعتنا و جعلوا منه فی حل الی وقت ظهور امرنا لتطیب ولادتهم و لا تخبث؛

خمس را برای شیعیان خود مباح کردیم و برای آنان آن را حلال کردیم ( یعنی خمس را به آنان بخشیدیم ) تا ولادت فرزندان آنان پاکیزه باشد و از حرام خواری که باعث خباثت در نسل می شود، پاکیزه بمانند یا اگر با پولی که خمس آن پرداخت نشده، کنیز خریدند و دارای فرزند شدند، فرزندان آنان حرام زاده نباشند .

در تفسیر علی بن ابراهیم قمی در ذیل آیه ( و سیق الذین اتقوا…. ) از امیر المومنین (علیه السلام) نقل کرده : فلانی و فلانی حق ما را غصب کردند . با آن کنیز خریدند و یا ازدواج کردند. آگاه باشید ما از حق خویش نسبت به شیعیان گذ شت کردیم تا موالید و نسل آنان پاکیزه بماند .(۱)

۲ . مرحوم صاحب وسائل الشیعه ، حدود ۲۱ روایت در این زمینه نقل کرده است.

در توجیه این گونه روایات باید گفته شود که از قرائن و شواهدی که در روایات است، از جمله کلمه (الناس) در مقابل (الشیعه ) و ( پاکیزه ماندن نسل ) و غیره به دست می آید که منظور ائمه ، تحلیل انفال بوده، چون یکی از مواردی که به نص قرآن کریم از مختصات پیامبر شمرده شده و طبیعتا بعد از پیامبر به امامان اختصاص پیدا می کند، انفال است .

انفال به ثروت های عمومی از قبیل معادن, نفت , بیشه زارها , جنگل ها , دریاها و ….. گفته می شود که اختیار آن ها به دست حاکم اسلامی (امام عادل ) است . بعد از رسول خدا و وقوع حادثه سقیفه و غصب خلافت , این ثروت ها به دست غیر ائمه افتاد ، از طرفی شیعیان و پیروان اهل بیت خواه نا خواه در جامعه اسلامی ناگزیر از استفاده آن ها و تصرف در آن ها بودند. بر اساس این روایات ائمه این اموال را نسبت به شیعیان تحلیل کردند تا دچار مشکل نشوند .

صاحب وسائل الشیعه که از محدثان عالی قدر بوده و در حدیث شناسی ید طولایی داشته، این روایات را در باب انفال آورده است .(۲) عنوان آن را … جواز تصرف الشیعه فی الانفال و الفئ وسائرحقوق الامام مع الحاجه و تعذر الایصال مطرح نموده است

عناوینی که صاحب وسائل ذکر می کند، فتوا و نظریه علمی خود او در برداشت از روایات بوده ، نظریه ایشان در مورد روایات تحلیل خمس این می شود که امامان (علیهم السلام) سهم خود را از انفال و ثروت های عمومی در صورتی که شیعیان نتوانند به امام برسانند ،بخشیده اند . آنان را از پرداخت خمس انفال نسبت به آن ها معاف کرده اند .

احتمال دوم این است که روایات تحلیل گرچه در مورد خمس باشد، اذن خصوصی امامان نسبت به تصرفات در خمس می باشد، چون مضمون روایات این است که تصرف در مال متعلق خمس جائز نیست مگر به اجازه و اذن امام . بنابراین روایات تحلیل در حقیقت اذن در تصرف است در مواردی که شیعیان از پرداخت انفال یا ازپرداخت خمس دارای مشکل بودند ، نه اینکه از روایات تحلیل استفاده شود که شیعیان مطلقا از پرداخت هر گونه خمسی معاف شده باشند، بنابراین پرداخت خمس واجب و لازم است، مگر در موارد خاصی، از جمله اینکه مثلا حکومت در دست ظالمان و طاغیانی باشد که بر تمامی اموال مسلمین تسلط دارند . آنان یا اصلا معتقد به خمس نیستند و یا از پرداخت آن امتناع می ورزند .انفال را به صاحبان اصلی آن نمی پردازند .

در چنین مواردی ائمه (علیهم السلام) برای سهولت و راحتی شیعیان خمس و انفال را بر شیعیان تحلیل کرده باشند . امیر المومنین (علیه السلام) بعد از غصب خلافت به همسرش فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود :

احلی نصیبک من الفئ لاباء شیعتنا لیطیبوا (۳) نصیب و حصه خود را از انفال نسبت به شیعیان حلال کن تا دچار حرام خواری و خباثت و حرمت فرزند نشوند .

پیامبر (صلی الله علیه و آله) به علی (علیه السلام) موقعی که از وضعیت آینده پرسیده بوده و علی گفته بود : حصه خود را خواهم بخشید , پیامبر فرمود : بخشش شما نسبت به شیعیان بهترین صدقه و عطیه است ( ما تصدق احد افضل من صدقتک ) هیج صدقه ای برتر از صدقه تو نیست. (۴)

جنگ هایی که بین مسلمانان و کفار رخ می داد ، غنایمی به دست آنان می افتاد که بایستی خمس آن غنایم را به ائمه و ذوی القربی پیامبر می دادند، ولی چون حکومت ها با ائمه سر ستیز داشتند ، حق آنان را پرداخت نمی کردند . این اموال خواه نا خواه در دست مسلمانان قرار می گرفت . شیعیان نیز مانند بقیه مسلمانان درآن اموال تصرف می کردند. ائمه برای اینکه برای شیعیان شان مشکلی پیش نیاید ، حق و مال خود را نسبت به آنان حلال شمردند .

در این گونه موارد در صورتی که رساندن خمس یا انفال به ائمه متعذر باشد یا پرداخت آن به ائمه به خاطر مسایل سیاسی دچار مشکل باشد ،آن بزرگواران از حق خود گذشت کرده و به شیعیان حق و مال خود را تحلیل کرده اند . بنابراین با این توجیه ها می گوییم روایات تحلیل خمس از جمله روایت توقیع، ناسخ حکم خمس نیست و حکم خمس همچنان بر قوت خود باقی است .

پی نوشتها

۱ . بحار الانوار ،ج۹۶ ، ص ۱۸۶ روایت ۶ .

۲ . وسائل الشیعه ، ج ۶ ، ص ۳۷۸ .

۳. همان، ص۳۸۱، حدیث۱۰.

۴ . همان و سید محسن حکیم ، مستمسک العروه الوثقی ، ج ۹ ص ۵۹۱ تا ۶۰۷ .

منبع: مرکز ملی پاسخ گویی به سوالات دینی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.