وضعيت فرهنگى ـ اجتماعى شیعیان عربستان

وضعیت فرهنگى ـ اجتماعى شیعیان عربستان

وضعیت فرهنگى ـ اجتماعى شیعیان عربستان

گستره نفوذ شیعیان عربستان

اگر چه اکنون، شیعیان عربستان، اقلیت مذهبى به شمار مى‏روند و از نفوذ سیاسى آنها در پُست و مقام‏هاى کلیدى جلوگیرى شده است؛ اما به دلیل سکونت آنها در مناطق استراتژیک و نفت‏خیز، داراى اهمیت و منشأ آثار فراوانى هستند. مى‏توان گفت که  شیعیان در متن و قلب اقتصاد این کشور قرار گرفته‏اند و این پدیده‏اى قابل مطالعه و ملاحظه است. استقبال و حضور آنها در دوایر و دفاتر نفتى در مناطق احساء، قطیف و به طور کلى در نیمه شرقى عربستان سعودى یک مسئله حیاتى، اساسى و قابل توجه براى حکومت به وجود آورده است.

دولتمردان سعودى پیوسته کوشیده‏اند که این جمعیت، با سابقه تاریخى درخشان را منزوى و طرد کنند. این موضوع باعث شده است تا آنان به طور عمده در ردیف و طبقه زحمتکش و روستایى قرار گیرند. متأسفانه در دهه‏هاى اخیر، از آنها به عنوان اقلیت مذهبى غیررسمى نام برده شده است؛ در حالى که آنها نیز، شهروندان این کشور هستند.

رشد جمعیتى، مشارکت بیشتر، احقاق حقوق

با توجه به اینکه شیعیان به دلایل مختلف در حومه شهرها واقع شده‏اند، مى‏توانند از طریق مهاجرت، تجمیع و افزایش جمعیت، حضورى برجسته‏تر در تحوّلات سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و… داشته باشند. رشد جمعیت مى‏تواند تجدید حیات هویتى را نیز به ارمغان آورد.

گروهاى شیعه مى‏توانند با محور قرار دادن هویت تشیع امامیه و الگو و دستورپذیرى از روحانیت بلندپایه، به استقلال نسبى و ثبوت استقرار خویش کمک کنند. آنها از این طریق مى‏توانند حیات سیاسى خویش را نیز احیا کنند.

حاکمان و کارگزاران وهابى در پى این هستند که شیعیان را در جامعه، منزوى و حذف کنند. از طرفى، خود شیعیان در پى خروج از بن‏بست و ارتقا از شهروند درجه دومى به شهروند رسمى و درجه اولى هستند؛ گرچه اهداف و آرمان‏هاى هر دو گروه مشخص است، اما قضاوت اینکه در آینده چه خواهد شد، بسیار پیچیده است. میانجیگرى جمهورى اسلامى ایران و انعطاف‏پذیرى وهابیت از تعصبات خشک، مى‏تواند کمک شایانى براى همسوگرایى و اعتدال دو گروه باشد.

با توجه به درگیرى‏هاى شدید گذشته و تحمل سختى و مصیبت از سوى شیعیان و از همه مهم‏تر انهدام اماکن مقدس آنان، کارگزاران میانه‏روى عربستان نیک مى‏دانند که پیروى از گروه افراط گرا و هجمه به شیعیان، نمى‏تواند راه حل اساسى مشکل این گروه باشد. آنان دریافته‏اند که به تنهایى نمى‏توانند براى همیشه بر حرمین شریفین حاکم باشند و کشور را اداره کنند.

سرانجام روزى خواهد رسید که شیعیان از خودباختگىِ اجتماعى ـ که به دلیل اعمال فشار و سرکوب به دست آمده است ـ خارج شوند و با آگاهى سیاسى قوى که الهام‏گرفته از مکتب حیات‏بخش آنان است، به برترى حقوقى دست یابند و استحکام هویت جوامع شیعى و برترى عقیدتى و کلامى را در جوامع مختلف به دست آورند. آیا در آن صورت باز هم دولتمردان سعودى مى‏توانند جلوى مشارکت آنان در امور مملکت خویش را گرفته و از اعطاى حقوق آنان خوددارى کنند؟

ما معتقدیم که آسان‏ترین راه براى برقرارى امنیت و ثبات پایدار و طولانى در این کشور استراتژیک اسلامى، تن دادن به خواست شیعیان مبنى بر به رسمیت شناخته شدن آنان است.

پیشینه تاریخى مذهب تشیع در منطقه

تشیع داراى سابقه طولانى در شرق کشور عربستان سعودى است و همه مورّخان ـ در گذشته و حال ـ بر این نکته اتفاق نظر دارند؛ اما اختلاف آنها در این است که مکتب تشیع در چه زمانى وارد این سرزمین شده است؟ آیا در زمان رسول خدا یا در زمان امام على‏بن‏ابى‏طالب بوده است؟

بنابر قول مشهور، تشیع در زمان پیامبر اسلام وارد این منطقه شده است. این منطقه در آن زمان، شامل: «اوال، الحظ و هجر» بود که امروزه به بحرین، قطیف و احساء مشهور است.

درباره جمعیت شهر قطیف، بین مورّخان اختلاف نظر وجود دارد؛ برخى تعداد جمعیت قطیف را ۸۱ هزار نفر و برخى دیگر تعداد جمعیت قطیف را ۸ هزار نفر دانسته‏اند.([۱])

مراحل تحصیل طلاب علوم دینى شیعه در عربستان

فرهنگ و آثار علمى و ادبى بر اساس پیشنیه‏اى علمى فرهنگى بنا مى‏شود. این مطلب را کتاب «انوار البدرین» که شرح حال پنجاه و هشت عالم از علماى قطیف را بررسى کرده، عنوان نموده است.

اگرچه ما اطلاعات کافى از روش‏هاى تحصیل علوم در خلال عصرها نداریم و در هر عصرى به گونه‏اى خاص بوده است؛ اما به طور قطع، روش تحصیل در علوم عقلى و نقلى در عصر حاضر، همان روش تقلیدى تحصیل در نجف اشرف است که به «حوزه» معروف است.

در این روش طلبه پس از تکمیل آموزش قرآن کریم و مهیا شدن وضعیتى مناسب براى اینکه زندگى‏اش را در راه تحصیل علم قرار دهد، استادى را انتخاب مى‏کند تا در هر روز، وقتى را براى آموزش به او اختصاص دهد.

استاد هر روز در راه آموزش او تلاش مى‏کند و روز بعد، درس روز پیش را از وى سؤال مى‏کند (امتحان مى‏گیرد) و همین‏طور ادامه دارد تا کتاب تمام شود؛ سپس کتاب بعدى را آغاز مى‏کنند و به همین طریق از یک علم به علم دیگر منتقل مى‏شوند. گاهى یک طلبه زیر نظر چندین استاد تعلیم مى‏بیند و یک روز در چندین کلاس شرکت مى‏کند و این، به مقدار جدیت، نشاط و قدرت حافظه وى بستگى دارد.

کتاب‏هاى این روش

علم نحو: اجرومیه ابن‏اجروم، قطر الندى از ابن‏هشام، شرح الفیه ابن‏مالک و مغنى ابن‏هشام؛

علم صرف: کتاب نظام نیشابورى و تصریف رضى؛

علم معانى و بدیع: مطول تفتازانى؛

علم منطق: حاشیه ملا عبدالله شمسیه رازى؛

علم کلام و عقاید: باب حادى عشر علامه حلى و شرح تجرید الاعتقاد علامه حلى؛

علم اصول: معالم شهید ثانى، قوانین میرزاى قمى، کفایه الاصول، آخوند خراسانى و رسائل شیخ انصارى؛

علم درایه: معرفه الرجال کشى، رجال على‏بن‏ابراهیم و رجال مامقانى؛

علم حدیث: کتب اربعه، شامل من لایحضره الفقیه شیخ صدوق، کافى، کلینى، تهذیب و استبصار شیخ طوسى.

گاهى طلبه براى درک و تعمق بیشتر، کتاب‏هاى حدائق بحرانى و جواهر الکلام محمد حسن جواهرى را نیز مطالعه مى‏کند.

افزون بر این علوم، طلبه، علوم قرآنى، مثل تفسیر، آیات الاحکام، تجوید و… و طب، فلسفه، نجوم و ریاضیات را نیز فرامى‏گیرد.

پس از پایان این مرحله، طلبه باید در درس خارج شرکت کند. آنجا طلاب، گرد مجتهد مى‏نشینند و او مباحث فقه یا اصول را مطرح مى‏کند. سپس درباره کیفیت استدلال و برهان‏هاى علمى آن، بحث و گفتگو بین استاد و طلاب آغاز مى‏شود. هرگاه استاد در هر یک از شاگردان، قدرت استنباط احکام شرعى را از ادله عقلى یا نقلى و فراگیر بودن تمام جوانب موضوع را احساس کند، به او درجه اجتهاد مى‏دهد.

گاهى طلبه، مسئله‏اى از مسائل فقهى را مطرح مى‏کند و وقتى استاد در طلبه، ملکه و قدرت فهم و استنباط را پس از بحث و گفتگو مى‏یابد، به او اجازه اجتهاد مى‏دهد و این اجازه، شبیه مدرک دکترا در دانشگاه‏هاست؛ البته مدت تحصیل در درس خارج متفاوت است. امکان دارد این مدت بین ۳۰ ـ ۱۰ سال طول بکشد تا به اجتهاد برسد.

باید خاطرنشان کرد که اعطاى مدرک در حوزه، به این روش بسیار صحیح‏تر از روش دانشگاه است ؛ زیرا در حوزه، استاد پس از درک شخصى و بحث و گفتگوى رودررو اجازه اجتهاد مى‏دهد؛ اما اعطاى مدرک در دانشگاه با نوشتن پایان‏نامه انجام مى‏گیرد که ممکن است نظریات و آراى دیگران در تکمیل آن نقش اساسى داشته باشد و حتى گاهى پایان‏نامه با کمک دیگران تکمیل شود.

قطیف در اواخر قرن‏هاى سیزدهم و چهاردهم هجرى، حرکت علمى بزرگى را در خود مشاهده کرد و علما و طلاب بى‏شمارى را پرورش داد؛ تا جایى که به قطیف، نجف کوچک مى‏گفتند.

قطیف، مدارس علمیه بسیارى دارد که فضلاى بسیارى را پرورش داده‏اند؛ مثل: مدرسه شیخ على بلادى بحرانى که بسیارى از طلاب در آنجا درس مى‏خواندند و از آنجا به نجف اشرف هجرت مى‏کردند. این طلاب در نجف درس‏هایشان را ادامه مى‏دادند تا به درجه اجتهاد مى‏رسیدند. کسانى مثل حسن‏على بدر، عبدالله معتوق، محمدبن‏غر، و سید ماجد عوامى (۱۳۶ ـ ۱۲ هـ . ق).

برخى از این علما، روش استادشان را ادامه دادند؛ مانند، «محمدبن‏نمر» که دو مدرسه در عوامیه و دبابیه تأسیس کرد و اوقافى را براى آن اختصاص داد. همچنین مانند «عبدالله معتوق» که در جزیره تاروت مدرسه علمیه بنا کرد.

بسیارى از طلاب در حین تحصیل به تعداد دیگرى از طلاب سطوح پایین‏تر درس مى‏دهند. به همین سبب، زمانى رسید که قطیف، مهد علما و فضلایى شد که در حرکت علمى، فکرى و ادبى عربستان مؤثر بودند؛ عالمانى همچون على عبدالجبار (متوفاى ۱۳۸ هـ . ق)، برادرش سلیمان (متوفاى ۱۲۶۶ هـ . ق)، على قدیمى (متوفاى، ۱۳۴۰ هـ . ق)، عبدالله على بدر (متوفاى ۱۳۲۴ هـ . ق)، محمدبن‏نمر (متوفاى ۱۳۴۸ هـ . ق)، عبدالله معتوق (متوفاى ۱۳۶۲ هـ . ق)، جعفر ابوالمکارم (متوفاى ۱۳۴۲ هـ . ق)، على ابوعبدالکریم خنیزى (متوفاى ۱۳۶۳ هـ . ق)، سید ماجد عوامى (متوفاى ۱۲۶ هـ . ق)، على حجى (متوفاى ۱۳۶ هـ . ق)، فرج عمران متوفاى ۱۳۸ هـ . ق) و محمد صالح مبارک (متوفاى ۱۳۵ هـ . ق).

وضعیت اجتماعى شیعیان عربستان

بررسى تمدن و فرهنگ هر جامعه‏اى تا حدودى گویاى وضعیت اجتماعى آن در ادوار مختلف تاریخ است. تاریخ کهن صحراى حجاز حکایت از آن دارد که جزیره ‏العرب بر پایه روابط قبیله‏اى استوار بوده است. با اینکه در طلوع و صدر اسلام این منطقه مرکز جهان اسلام بود، به دلیل آداب و رسوم فراوان قبیله‏اى، هرگز تمدن اسلامى در این منطقه به فرهنگ عمومى جامعه تبدیل نشد. شاکله اصلى و ساختار اجتماعى عربستان را عوامل مذهب، تعصبات و روابط قبیله‏اى و عشیره‏اى با ساختار ملوک الطوایفى تشکیل داده است.

اگرچه در دوران سه خلیفه اول، عربستان مرکز حکومت اسلامى بود؛ اما حضرت على (علویان) مرکز حکومت خود را کوفه و دستگاه بنى‏امیه (امویان)، مرکز حکومتشان را شام و بنى‏عباس نیز مرکز حکومتشان را بغداد، قرار دادند. بدین ترتیب مرکزیت و عظمت عربستان را در جهان اسلام کاهش داده، دوباره همان طریق قبل از اسلام (ملوک الطوایفى) تا حدودى رواج یافت؛ اما به هر طریق، عامل مذهب به عنوان عاملى تأثیرگذار و توسعه‏بخش، نقش عمده و اساسى در ساختار اجتماعى عربستان ایفا کرده است.

وجود آداب و رسوم مختلف قبیله‏اى و عشایرى باعث شد که تمدن اسلامى در این کشور، رشد و شکوفایى خاصى نداشته باشد و کشورهاى دیگرى، همچون: مصر، ایران، عراق و… بهره بیشترى از تمدن اسلامى داشته باشند.

وضعیت اجتماعى شیعیان در عربستان به دلیل سیاستگذارى حاکمان و اعمال نفوذ شدید، گرفتار مظلومیت و تبعیض فراوان شده است. پژوهش‏هاى تاریخى نشان مى‏دهد که آنها از نخستین روزهاى خلافت خلیفه اول، وفات رسول الله ، به شدت آزار دیده‏اند. گویا از روزهاى نخستین پس از رسول الله بناى نسل کشى شیعه در صحراى حجاز گذاشته شد.

از شهادت محسن‏بن‏على و جریان دردناک فاجعه کربلا تا قتل عام شیعیان مدینه در سال سوم حکومت یزید و پس از آن، تا دوران حاکمیت وهابیت که قتل و غارت شیعیان در منطقه احساء و قطیف به اوج خود رسید، شیعیان پیوسته، تاوان حفظ دین خود را پرداخته و مجالى براى سر و سامان دادن به اوضاع اجتماعى خویش نیافته‏اند.

شیعیان با برخوردارى از حداقل امکانات و به عنوان شهروند درجه دوم روزگار مى‏گذرانند؛ به امید روزى که به حقوق حقه خویش دست یابند و اوضاع اجتماعى را بهبود بخشند. در دوره‏هاى مختلف تاریخى، گاهى حتى حاکمیت مکه و مدینه نیز به عهده آنان بوده است و متولى حرمین شریفین نیز بوده‏اند؛ اما در اندک زمانى و مقطعى کوتاه، حاکمیت خویش را از دست داده و دوباره در انزوا و مظلومیت کامل به سر برده‏اند.

شیعیان قرن‏ها به صورت تقیه روزگار گذرانده‏اند، به ویژه در روزگار حاکمیت وهابیت که امنیت در اقسام مختلف آن از زندگى‏شان رخت بر بسته است. این حقیقت تلخ، نشانگر آن است که هرگز آزادى نداشته‏اند تا بتوانند آزادانه اجتماعاتى داشته باشند و یا تشکلى منظم براى امور اجتماعى خویش به وجود آورند.

شیعه و جنبش اخوان

جنبش اخوان را شیخ عبدالکریم مغربى، استاد «فالح باشا السعدون» قبل از اشغال احساء تأسیس کرد. این جنبش مورد حمایت حکومت آل‏سعود بوده است. برخى از بزرگان آل‏سعود از آن به عنوان «سیوف الاسلام» یاد کرده‏اند. ظلم و ستم جنبش اخوان بر شیعیان نمونه‏اى بارز بر اثبات این مدعاست. براى آشنایى بیشتر با جنبش اخوان به گوشه‏اى از افکار و عقاید آنها اشاره مى‏شود:

  1. استفاده از سیگار و دخانیات ممنوع است. چنانچه کسى از سخن برادرش در منع از دخانیات سرپیچى کند، مورد ضرب و شتم قرار خواهد گرفت؛ حتى اگر به قتل او منجر شود؛
  2. ساختن منزل بیش از یک طبقه ممنوع است؛
  3. زندگى و پوشش باید به ساده‏ترین شکل باشد؛
  4. واجب است، همه عمامه سفید بر سر کنند؛ زیرا عمامه سفید علامت این است که فرد از جنبش اخوان است؛
  5. چنانچه کافرى را در خیابان دیدید، صورتتان را با دستان خود بپوشانید، به ویژه اگر شیعه باشد؛
  6. اخوان داراى گرایش وهابیت است؛ از این رو ساختن قبر و ضریح براى قبور، حرام، منکر و تخریب آن واجب است؛

. توسل و طلب شفاعت از پیامبر، آل‏و یارانش جایز نیست. چنانچه کسى از این امر سرپیچى کند، کافر است و خون، مال، زندگى و زنانش براى دیگران حلال‏اند، به این دلیل که توسل و طلب شفاعت از آداب شیعیان است؛

  1. جواب سلام شیعیان را ندهید.

جنبش اخوان نیز همانند دیگران، فشارهاى زیادى بر شیعیان وارد مى‏آوردند که جلوگیرى از برپایى مجالس و اجتماعات آنان در مناسبت‏هاى مختلف از جمله این فشارهاست. بنابر آنچه مورّخان نوشته‏اند، آنها تعداد زیادى از شیعیان را که براى انجام مراسم دینى و عقیدتى خود در حسینیه‏ها گرد هم آمده بودند، به قتل رساندند.

دیگر اینکه، آنها، شیعیان ساکن همه مناطق به ویژه احساء را مجبور به پذیرش مذهب وهابیت مى‏کردند؛ زیرا اخوان، شیعیان ساکن احساء را کافر مى‏دانستند. جنبش اخوان، احساء را مرکز ترک‏ها و عجم‏هایى مى‏دانستند که در گمراهى به سر مى‏برند و ایشان از دیدگاه جنبش اخوان محارب شناخته مى‏شدند.

برخى از دیدگاه‏هاى جنبش اخوان، در مورد شیعه به شرح ذیل است:

  1. چنانچه کسى با آنان (جنبش اخوان) مخالفت کنند، به شدت مجازات خواهد شد؛
  2. چنانچه کسى به ابن‏سعود یا اعضاى اخوان و یا عقیده آنها، آشکارا دشنام دهد، آن قدر او را مى‏زنند تا بمیرد…؛
  3. شیعیان باید در مساجد اهل سنت و به امامت اهل سنت ـ که به عدالت او اطمینان ندارند ـ نماز بخوانند؛
  4. شیعیان حق ندارند، حتى در منازل خود دخانیات مصرف کنند؛
  5. شیعیان حق ندارند در حسینیه قرآن تلاوت کند.

به دلیل این‏گونه ظلم و ستم‏ها، آسایش و آرامش از شیعیان سلب شده بود. شیعیان، به ویژه شیعیان ساکن قطیف به اعمال و رفتار حاکمان محلى و جنبش اخوان اعتراض‏هاى زیادى کردند؛ اما هیچ کدام از این اعتراض‏ها به جایى نرسید تا اینکه شیعیان تصمیم گرفتند؛ گروهى را براى گفتگو و جلوگیرى از ظلم و ستم حاکمان محلى و اعضاى جنبش اخوان بر شیعیان، براى ملاقات با ملک به ریاض بفرستند.

دلیل فرستادن این هیئت به ریاض این بود که حاکمان محلى بر ضد آنها حکم کردن، و با طرف مقابل همکارى مى‏کردند. ابن‏سعود به این شکایات توجهى نکرد تا اینکه شیعیان با نماینده سیاسى انگلیس در بحرین که هم‏پیمان و دوست ابن‏سعود بود، وارد گفتگو شدند. نماینده انگلیس نیز به خواست شیعیان مبنى بر کاهش فشارهاى وارده از سوى حکومت بر آنها، توجهى نکرد؛ زیرا تشکیل و استقرار وهابیت را مولود خویش مى‏دانستند.

همان‏گونه که گفتیم، شیعیان در برگزارى مراسم دینى و عقیدتیشان آزادى نداشتند. آنها در بیشتر مناطق، مراسم خود را بعد از نیمه شب و در زیر زمین‏ها و سرداب‏ها برگزار مى‏کردند و این روند تا سالیان متمادى ادامه داشت.

در منطقه‏اى به نام تاروت، اهالى آن رقص نمایشى انجام مى‏دادند و در پوشش این رقص نمایشى و رقص جنگ، مراسم عزادارى محرم را برگزار مى‏کردند.

در مناطق صفوى، قطیف و دیگر مناطق، مراسم عزادارى خود را در تاریکى شب انجام مى‏دادند؛ بدین ترتیب که شخصى را در دروازه‏هاى شهر و روستا مى‏گماشتند تا در صورت لزوم، آنها را مطلع کند.

همچنین جنبش اخوان، مزار حمزه ‏بن‏عبدالمطلب، عموى پیامبر را به این دلیل که زیارتگاه شیعیان است، ویران کردند. این کار جنبش اخوان، بیانگر عمق کینه و دشمنى آنان با شیعیان و معتقدات آنان است. در کشور عربستان نظیر این رفتار با شیعیان بسیار زیاد دیده شده است.

در فتوایى که چند تن از عالمان و بزرگان وهابیت، همانند، «شیخ محمدعبداللطیف آل‏شیخ»، «سعدبن‏عتیق» و «سلیمان‏بن‏سمحان» صادر کرده‏اند، شیعیان را غیرمسلمان تلقى کرده، آنان را به پذیرش و تبعیت از دین اسلام فرا خوانده و آورده‏اند که شیعیان باید دین اسلام را بپذیرند و از برپایى مراسم دینى و عقیدتى باطل خود دست بردارند.

شیعیان باید به حاکم احساء مراجعه و با او بیعت کنند و از شرک و گمراهى دست بردارند. شیعیان نباید به زیارت اماکن مقدسه‏شان در عراق بروند، باید در نمازهاى پنج‏گانه حضور داشته باشند و به امام وهابیان اقتدا کنند.

شیعیان موظف‏اند دستورهاى ذیل را به کار ببندند:

  1. دستور مى‏دهیم تا از ورود شیعیان به سرزمین مسلمانان جلوگیرى شود؛([۲])
  2. باید مکان‏هایى را که در آن بدعت‏گذارى مى‏کنند (مراسم دینى و عقیدتى بر پا مى‏کنند) تخریب کنند؛
  3. شیعیان، حق برگزارى مراسم دینى و عقیدتى خود را در مساجد ندارند؛

چنانچه کسى از انجام این سه کار خوددارى کند، از سرزمین مسلمانان اخراج و تبعید مى‏شود!

یک سال بعد از رسمیت یافتن فتواى مذکور، هیئتى متشکل از «شیخ منصور سیف» از تاروت، «شیخ محمد على الخنیزى» از قطیف و «محمدحسین الفرج» از عوامیه براى دیدار با ملک به مکه مکرمه سفر کردند.آنها با او ملاقات کردند و ملک با احترام خاصى از آنان استقبال کرد. این رویداد مهم، بعد از اشغال قطیف اتفاق افتاد.

ابتدا شیخ منصور سیف به پادشاه گفت: «اگر ما را کافر مى‏دانید، پس باید از ما فقط جزیه بگیرید، اگر چنین است، پس چرا افزون بر جزیه از ما زکات نیز دریافت مى‏کنید. این به چه معناست که از ما مى‏خواهید تا اسلام بیاوریم و در نمازهاى پنج‏گانه اهل سنت شرکت کنیم؟»

سعود در پاسخ گفت: «شما مسلمان هستید و من اجازه نمى‏دهم که آنان (اهل سنت) امامت جماعت شما باشند. پیشنهادات و انتقادات شما را مى‏پذیرم و به حاکم منطقه شرقى، «ابن‏سویلم»، درباره این موضوع مى‏نویسم».([۳])

با اینکه ابن‏سعود دستور ظاهرى داد تا فشارها بر شیعیان از بین برود؛ اما سرزمین‏هاى دیگر شیعه‏نشین، همانند گذشته در اضطراب بودند.

اوضاع بهداشتى شیعیان منطقه

از نظر بهداشتى نیز، قطیف، سرآمد دیگر مناطق عربستان به شمار مى‏رود. اگر چه دولت کوشیده است تا امکانات بهداشتى، مانند بیمارستان و امکانات پیشرفته در منطقه ایجاد نشود، با این حال خود مردم منطقه به بهداشت اهتمام دارند.

شبکه حمل و نقل

مردم شهر قطیف، تعداد بى‏شمارى اسب و مرکب داشتند که تنها وسیله حمل و نقل آنها ما قبل از صنعت بود. در عصر حاضر نیز قطیف به دلیل ویژگى‏هاى ممتاز اقتصادى و راه‏هاى مواصلاتى از بهترین شبکه‏هاى حمل و نقل و جاده‏هاى کشور عربستان به شمار مى‏رود.

آموزش

در این بخش نیز همانند سایر بخش‏ها، قطیف مرکز انتشار کتب مفیدى است که شهرها و روستاها را پر کرده است.

اقتصاد و کشاورزى احساء

وضعیت اقتصادى احساء تفاوتى با قطیف ندارد و اگر بهتر از قطیف نباشد، بدتر نیست. مشهورترین محصول احساء برنج است و خرما نیز در محصولات احساء ویژگى خاصى را دارد.

آداب و رسوم شیعیان

شیعیان عربستان به دلیل پیروى از مکتب اهل بیت: خُلق و خوى پسندیده و آداب و رسوم حسنه‏اى دارند. فرهنگ حیات‏بخش تشیع بر آداب و رسوم نیکوى آنها تأثیر بسزایى داشته است، به گونه‏اى که با سایر افراد جامعه بسیار متفاوت‏اند. آمیختگى سنت‏هاى قبیله‏اى و فرهنگ اسلامى، آداب و رسوم مردم عربستان را به سه دسته تقسیم کرده است:

  1. حجازیان (نرم و معتدل)؛
  2. نجدیان (خشک و خشن)؛
  3. ساکنان منطقه شرقیه که به دلیل پیروى از مکتب اهل بیت: آداب و رسومى حسنه و فرهنگى متفاوت با قبایل دیگر دارند.

در حالى که نجدیان عربستان به دلیل سکونت در مناطق خشک و بى‏آب و علف مرکزى، داراى آداب و رسوم متعصبانه، قبیله‏اى و خشن هستند. ساکنان حجاز به دلیل مراوده، ارتباط و میزبانى زائران خانه خدا و مدینه ‏النبى و نیز برخورد با فرهنگ‏ها و ملل مختلف، آداب و رسوم معتدل و عقلایى‏ترى دارند که قداست و عظمت اسلامى کعبه و حرم نبوى نیز در آن بى‏تأثیر نبوده است.

ساکنان مناطق شیعه‏نشین، مثل منطقه شرقیه که اکثر قریب به اتفاق ساکنان آن شیعه‏اند، به شدت تحت تأثیر فرهنگ اهل بیت: قرار گرفته و داراى آداب و رسوم اسلامى هستند. ناگفته نماند که محدودیت‏هاى به عمل آمده براى ظهور فرهنگ شیعى و همچنین اختناق شدید حاکمان در جلوگیرى از اجتماعات و تشکّل‏هاى منظم اجتماعى به منظور جلوگیرى از رشد و شکوفایى این فرهنگ براى شیعیان مشکل‏ساز بوده است.

به همین علت، عنصر اساسى و انسان‏ساز فرهنگ اهل بیت: مجال شکل‏گیرى در ابعاد مختلف اجتماعى را پیدا نکرده است. واضح است که هیچ‏گاه شیعیان در تشکیلات رسمى دولتى  و حکومتى عربستان، در دوران معاصر جایگاهى نداشته‏اند؛ موقعیتى که بتوان فرهنگ اهل بیت: را به صورت گسترده و فراگیر توسعه داد.

شیعیان با وجود شرایط و حالت فوق‏العاده تقیه و خسارات فراوان جانى، مالى و ناموسى، آداب و رسوم پسندیده‏اى را ارائه کرده‏اند. مردان، اغلب پیراهن سفید مى‏پوشند، آراستگى خوبى دارند و حضور زنان و دختران در محافل عمومى و مساجد با شرایط اسلامى مانعى ندارد.

ایشان در ازدواج براى رأى و نظر دختران احترام قائل‏اند؛ سلام کردن نزد شیعیان نیکوست و پاسخ به آن را واجب مى‏دانند. آنها به همدیگر احترام مى‏گذارند و یکدیگر را با الفاظ سید و سیده صدا مى‏کنند، آنها با وجود بیم و ترس از لطمه‏هاى وهابیت، در عزاى عزیزان خویش مى‏گریند.

اهل تشیع؛ مجالس فاتحه، ترحیم و بزرگداشت دارند. آنها با اهل خانه و خانواده صمیمت دارند و به تفریحات سالم خانوادگى اهمیت مى‏دهند. مهمان نوازى از خصوصیات بارز شیعیان است که بهترین علامت آن حاضر کردن گوسفند کامل و بریان میان سفره است. قهوه عربى به همراه هل دم شده، نوشیدنى رسمى پذیرایى در مجالس و مهمانى‏هاست.

در محاوره و گفتگوهاى روزانه آنها، نام خداوند، طلب رحمت، شکر، هدایت و طلب عاقبت‏به‏خیرى براى خویش و دیگران بسیار تکرار مى‏شود. اگر چه گفتن اذان و اقامه جماعت براى آنان ممنوع است؛ اما در صورت امکان دریغ نمى‏ورزند و حفظ ظواهر نیکوى اسلامى را در هر شرایطى بر خود لازم مى‏دانند.

این شمه‏اى از خصال نیکوى شیعیان در محاوره و آداب و رسوم آنها در عربستان است. صفات پسندیده و ارزشمند آنها در ابعاد گوناگون، قابل تجزیه و تحلیل است که در جاى خود قابل بررسى است؛ اما یادآورى این مقدار به دلیل اثبات انطباق مذهب تشیع با اسلام ناب محمدى بیان شد.

شیعه در عصر نفت (۱۳۸ ـ ۱۰ م)

نفت؛ یکى از مهم‏ترین و پرسودترین کالاهایى است که در تاریخ ثبت شده است؛ بدین جهت آن را «طلاى سیاه» نامیده‏اند. روزبه‏روز بر اهمیت کشور عربستان سعودى و به ویژه مناطق شرق آن ـ که به طور عمده شیعه‏نشین هستند ـ به دلیل برخوردارى از این نعمت بزرگ افزوده مى‏شد. هر روز که قیمت نفت بالا مى‏رفت، اهمیت مناطق نفت‏خیز ـ شیعه‏نشین ـ نیز بالا مى‏رفت، به گونه‏اى که منطقه شرقى را به مهم‏ترین منطقه عربستان تبدیل کرد.

چون منابع نفتى به طور عمده در مناطق شیعه‏نشین وجود داشت، این مسئله بیش از پیش حساسیت هیئت حاکمه سعودى را به شیعه افزایش مى‏داد. شیعیان ۰ % از کارکنان شرکت‏هاى نفتى عربستان را تشکیل مى‏دهند که بدون آنها استخراج و صدور نفت، غیرممکن به نظر مى‏رسد.

در سال ۱۸ م حکومت سعى کرد  تا از شیعیان در صنعت نفت استفاده نکند؛ اما تاکنون نتوانسته است که بدون به کارگیرى شیعیان، کارى از پیش ببرد. شرکت مشهور استاندارد ـ که به آرامکو تغییر نام داده بود ـ با توجه به نیاز به تجارب شیعیان در صنعت نفت و نیاز شدید به شیعیان در استخراج نفت ـ به جذب شیعیان براى کار در این شرکت پرداخت. کارشناسان شرکت آرامکو نیز گفته‏اند که شیعه، آمادگى پذیرش خطرات را بیش از اهل سنت دارد.([۴])

به همین دلیل، دخالت‏هاى فوق‏العاده افراطیون وهابى و حاکمان، براى به کار نگرفتن شیعیان کم‏اثر شد؛ اما در مصادر کلیدى و مسئولیت‏هاى مهم، هرگز از آنها استفاده نشد.

علما و مشاهیر تشیع در عربستان

السید على السلمان، السید منیر الخباز، الشیخ عبد الهادى الفضلى، الشیخ یوسف المهدى، الشیخ حسن الخویلدى، الشیخ حسن الصفار، الشیخ محمد الهاجرى، الشیخ عبدالحمید الخنیزى الخطى، الشیخ عبدالله الخنیزى، الشیخ عبدالله الیوسف، الشیخ ابراهیم الغراش، السید طاهر الموسوى، الشیخ عبداللطیف الشبیب، الشیخ موسى ابوخمسین، الشیخ محمود السیف، الشیخ نمر النمر، السید احمد الموسوى، الشیخ فوزى السیف، الشیخ عادل العجیان، الشیخ باقر ابوخمسین، الشیخ على الصلاح، الشیخ على الصبود، السید محسن الموسوى، السید ناصر الموسوى، الشیخ ابراهیم الخزعل، الشیخ احمد الربح، الشیخ امین البقشى، الشیخ جعفر الداوود، الشیخ جعفر البناوى، الشیخ جلال جمال، الشیخ على المرهون، الشیخ رضى العوامى، الشیخ عبدالمحسن البنیان، الشیخ محمد العلیوات، الشیخ على المبارک، الشیخ محمد على آل‏ناصر، الشیخ عبدالعظیم المشیخص، الشیخ محمد الخرس، الشیخ حسین آل‏الشیخ، الشیخ حسین‏خمیس، الشیخ حسین الصباح، الشیخ رضا المطر، الشیخ حسن النمر، الشیخ زکى العوامى، الشیخ سعید آل‏ابى‏المکارم، الشیخ سمیر الربح، الشیخ شاکر المعلم، الشیخ عادل ابوخمیس، الشیخ عادل آل، الشیخ عبدالله، الشیخ عبدالحمید العباس، الشیخ عبدالرووف القرقوش، الشیخ عبدالله السعد، الشیخ عبدالمجید العوامى، الشیخ على الدهنین، الشیخ على الزایر، الشیخ على الزاید، الشیخ على الجنبى، الشیخ فصل العوامى، الشیخ محسن المعلم، الشیخ محمد الجاسم، الشیخ محمد العبیدان، الشیخ محمد اللویم، الشیخ محمد آل‏باقر، الشیخ محمد الحرز، الشیخ منصور السیف، الشیخ مهدى المصلى، الشیخ مهدى المقداد، الشیخ ناجى الزواد، الشیخ نظیر الزاهر، السید اسعد الدعلوج، الشیخ عبدالحسین البودیب، السید ضیاء الخباز، الشیخ سلمان الغاشى، الشیخ حسن القروص، الشیخ مالک آل‏سنان، الشیخ حبیب الهذیبى، الشیخ عبدالحمید المرهون، الشیخ عبدالله العشوان، الشیخ حسن الراضى، الشیخ عبدالعزیز المرزوق، الشیخ نزار آل‏سنبل و الشیخ محمد الصفار.

 

[۱]. حمزه حسن، شیعه در کشور عربستان سعودى، ج ۱، صص ۸۶ و ۸٫ این آمار، قدیمى و مربوط به زمان گذشته، یعنى زمان مؤلف کتاب است.

[۲]. حمزه حسن، شیعه در کشور عربستان سعودى، ج ۱، صص ۱۴ و ۱۴۸٫

[۳]. همان، ص ۱۵۴٫

[۴]. همان، ج ۲، ص ۲۰٫

منبع: برگرفته از کتاب شیعیان عربستان؛ اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی

http://shiastudies.com/fa

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.