مجمع جهانی شیعه شناسی

آیا مقام خلافت الهی همگانی است و آیا از این مقام، مقامی بالاتر نیست؟

آیا مقام خلافت الهی همگانی است و آیا از این مقام، مقامی بالاتر نیست؟

آیا مقام خلافت الهی همگانی است و آیا از این مقام، مقامی بالاتر نیست؟

پرسش
آیا در همه انسان‌ها از نظر خلقت، استعداد رسیدن به مقام خلیفه الله وجود دارد؟ آیا این مقام بالاترین مقامی است که از طریق بندگی قابل دسترسی است یا مقام‌های دیگری نیز وجود دارد؟
پاسخ اجمالی
خلیفه و خلافت از ریشه «خلف» به معنای پشت سر، گرفته شده و به معنای جانشینی است. جانشینی در امور حسی، اعتباری و در امور حقیقی بکار می رود.
طبق آیه سی ام سوره بقره « انی جاعل…» خلافت منحصر در حضرت آدم (ع) نبوده و همه انسان ها بالقوه شأنیت آن را دارند. اما از آنجا که از یک سو محور و مدار خلافت الهی علم به اسماء است و از سوی دیگر آگاهی به اسما الاهی نیازمند استقامت در مسیر بندگی است و همه انسان ها استقامت در مسیر بندگی ندارند، در نتیجه مقام خلافت الاهی در همه انسان ها تحقق و فعلیت ندارد. چگونه ممکن است مقامی که فرشتگان شایسته آن نبودند در اختیار بزرگترین جنایتکاران عالم قرار گیرد؟!
البته از آنجا که علم، دارای مراتب و درجات است، خلافت هم دارای درجات است و هر کس به هر اندازه که مظهر اسمای الهی باشد به همان اندازه سهمی از خلافت الهی دارد.
بر اساس آیات و روایات کامل ترین مصداق خلیفه الله، چهارده معصوم(ع) هستند. بعد از رتبه چهارده معصوم و انبیا و مرسلین، برخی از انسانهای وارسته و متدین و دارای علم و عمل صالح نیز به اندازه علم و یافت اسمای الهی، در مرتبه مادون انبیا و با واسطه آنان، مصداق خلیفه الله‌­اند.
اما در باره این مطلب که آیا از مقام خلیفه الله مقامی بالاتر وجود دارد یا خیر باید گفت: با تحلیل واژه خلیفه الله می توان گفت مقامی بالاتر از خلافت الهی قابل تصور نیست چون خلیفه به معنای جانشین است واژه مقدس الله اسمی است که اشاره به تمام صفات خداوند دارد و به تعبیر فنی مستجمع جمیع صفات است نتیجه این که خلیفه الله به معنای جانشنی در تمام صفات کمال است پس مقامی بالاتر از آن قابل تصوّر نیست.

پاسخ تفصیلی
برای روشن شدن پاسخ توضیح چند نکته ضروری است:

۱٫ خلیفه و خلافت از ریشه «خلف» به معنای پشت سر، گرفته شده و به معنای جانشینی است. جانشینی گاه در امور حسی است مانند «و او کسی است که شب و روز را جانشین یکدیگر قرار داد» [۱] ، گاه در امور اعتباری نظیر «ای داود ما تو را در زمین جانشین قرار دادیم؛ پس بین مردم به حق قضاوت کن» [۲] و گاه در امور حقیقی مانند خلافت حضرت آدم که در آیه سی ام بقره مطرح شده است. [۳]

۲٫ خداوند، استعداد خلیفه شدن خود را با دمیدن روح خود در انسان به ودیعت نهاد؛ چنانکه از آیه «و نفخت فیه من روحی» [۴] استفاده می شود و علاوه در آیه «انّی جاعل… [۵] » صریحاً از خلافت «آدم» سخن به میان آمده است. البته از آنجا که اولاً: در آن آیه جعل خلافت به صورت جمله اسمیه بیان شده و جملهاسمیه دال بر استمرار جعل خلافت است، پس خلافت منحصر در حضرت آدم (ع) نیست. ثانیاً: جمله «اتجعل فیها من یفسد فیها ویسفک الدماء» حاکی از این موضوع است که خلافت منحصر در حضرت آدم نیست؛ زیرا اگر سخن از خلافت حضرت آدم بود و بس، با توجه به این نکته که حضرت آدم (ع) معصوم است و فساد و خونریزی نمی کند، جا داشت خداوند به فرشتگان بفرماید: آدم فساد و خونریزی نمی کند.

اما از آنجا که از یک سو محور و مدار خلافت الهی علم به اسماء است و از سوی دیگر آگاهی به اسمای الهی نیازمند استقامت در مسیر بندگی است، و همه انسان ها استقامت در مسیر بندگی ندارند، در نتیجه مقام خلافت الهی در همه انسان ها تحقق و فعلیت ندارد. چگونه ممکن است مقامی که فرشتگان شایسته آن نبودند در اختیار بزرگترین جنایتکاران عالم قرار گیرد؟ [۶]

البته از آن رو که علم، دارای مراتب و درجات است، خلافت هم دارای درجات است و هر کس به هر اندازه که مظهر اسمای الهی باشد به همان اندازه سهمی از خلافت الهی دارد.

بر اساس آیات و روایات کامل ترین مصداق خلیفه الله، چهارده معصوم(ع) هستند. بعد از رتبه چهارده معصوم و انبیا و مرسلین، برخی از انسانهای وارسته و متدین و دارای علم و عمل صالح نیز به اندازه علم و یافت اسمای الهی، در مرتبه مادون انبیا و با واسطه آنان، مصداق خلیفه الله‌­اند . [۷]

اما در باره این مطلب که آیا از مقام خلیفه الله مقامی بالاتر وجود دارد یا خیر، باید گفت: با تحلیل واژه خلیفه الله می توان گفت مقامی بالاتر از خلافت الاهی قابل تصور نیست چون خلیفه به معنای جانشین است واژه مقدس الله اسمی است که اشاره به تمام صفات خداوند دارد و به تعبیر فنی مستجمع جمیع صفات است نتیجه این که خلیفه الله به معنای جانشنی در تمام صفات کمال است پس مقامی بالاتر از آن قابل تصور نیست.

[۱] فرقان،۶۲٫

[۲] ص، ۲۶٫

[۳] رجبی، محمود، انسان شناسی، ص ۱۵۱٫

[۴] « و از روحم در او دمیدم»، حجر، ۲۹٫

[۵] وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَهِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَهً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یفْسِدُ فیها وَ یسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون‏. بقره، ۳۰٫

[۶] رجبی، انسان شناسی، با کمی تغییرات صص ۱۵۳-۱۵۴٫

[۷] اقتباس از سؤال ۱۹۸۴

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.