برتری دین اسلام بر ادیان دیگر از نگاه امام علی علیه السلام
کثرت گرایی دیدگاهی است که معتقد به عدم ترجیح و برتری دینی بر دین دیگر می باشد. اما سخنان حضرت علی علیه السلام بر برتری دین اسلام دلالت دارند که به نمونه هایی از آن سخنان اشاره می شود.
الف) حضرت در جایی می فرمایند:
ثُمَ إِنَ هَذَا الْإِسْلَامَ دِینُ اللَّهِ الَّذِی اصْطَفَاهُ لِنَفْسِهِ وَ اصْطَنَعَهُ عَلَى عَیْنِهِ وَ أَصْفَاهُ خِیَرَهَ خَلْقِهِ؛[۱] سپس (آگاه باشید) این اسلام آیینى است که خداوند آن را براى خود برگزیده و با عنایت خاص خویش آماده ساخته (و به آن فوق العاده اهمیّت داده است). بهترین خلق خود (محمدصلى اللَّه علیه و آله) را براى تبلیغ آن برگزید.
جمله (اصْطَفَاهُ لِنَفْسِهِ) اشاره به این است که راه رسیدن به قرب خداوند، تنها آیین اسلام است: «وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلَامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ»[۲]؛ هر کس غیر دین اسلام را بپذیرد از او پذیرفته نیست».
در ادامه این سخن، شش وصف دیگر را بیان کرده و در ضمن آن به غلبه و پیروزی نهایی اسلام در آینده بر تمامی ادیان دیگر بشارت می دهد، مى فرمایند:
أَذَلَّ الْأَدْیَانَ بِعِزَّتِهِ وَ وَضَعَ الْمِلَلَ بِرَفْعِهِ وَ أَهَانَ أَعْدَاءَهُ بِکَرَامَتِهِ وَ خَذَلَ مُحَادِّیهِ بِنَصْرِهِ وَ هَدَمَ أَرْکَانَ الضَّلَالَهِ بِرُکْنِهِ وَ سَقَى مَنْ عَطِشَ مِنْ حِیَاضِهِ؛خداوند ادیان و مذاهب دیگر را با عزّت و قدرت بخشیدن به اسلام ضعیف کرد و ملل دیگر را با اعتلاى اسلام فرود آورد، و با احترام و نفوذ آن، دشمنانش را خوار نمود. با یارى اسلام مخالفان سرسختش را درمانده ساخت و با تقویت آن، ارکان ضلالت را در هم کوبید.
جمله هاى «أَذَلَّ الْأَدْیَانَ بِعِزَّتِهِ، وَ وَضَعَ الْمِلَلَ بِرَفْعِهِ …» با توجه به اینکه ضمیر در آنها به اسلام بر مى گردد، الهام گرفته از آیه قران است؛ جایی که می فرماید:
هُوَ الَّذِى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ؛[۳] او کسى است که رسول خدا را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.
و عبارت «وَ هَدَمَ أَرْکَانَ الضَّلَالَهِ بِرُکْنِهِ وَ سَقَى مَنْ عَطِشَ مِنْ حِیَاضِهِ» نشان می دهد که پیروزى اسلام بر ادیان دیگر، نه تنها در عرصه جنگ و سیاست، بلکه در عرصه منطق و استدلال و برهان نیز می باشد. زیرا قرآن مجید قوى ترین دلایل را براى اثبات معارف دینى اقامه کرده است.
بنابراین بشارت بر غالب آمدن اسلام، تنها بر سلطه و جور شاهان و امپراطور نیست؛ بلکه همان طوری که قران نیز صریحاً اعلام می کند، روزی فرا می رسد که خداوند اسلام را بر تمامی مکاتب و ادیان دیگر غالب و پیروز می گرداند. هر چند این موضوع مورد خوشایند مشرکان و کفار واقع نگردد.
وجه استدلال بر مدعا روشن است؛ چرا که در صورت بقای حقانیت ادیان دیگر در عرض اسلام، جایی برای غلبه یک دین خاص از میان ادیان حق دیگر، توسط خداوند وجود نمی داشت.
ب) در خطبه ۱۶۱ نهج البلاغه، امام علیه السلام پس از آنکه به بعثت پیامبر اکرم و امتیازات و صفات والای او و اهلبیت گرامیش می پردازد، با اشاره به آیه ۱۸۵ سوره آل عمران می فرمایند:
فمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلَامِ دِیناً تَتَحَقَّقْ شِقْوَتُهُ، وَ تَنْفَصِمْ عُرْوَتُهُ، وَ تَعْظُمْ کَبْوَتُهُ، وَ یَکُنْ مَآبُهُ إِلَى الْحُزْنِ الطَّوِیلِ وَالْعَذَابِ الْوَبِیلِ؛[۴] بنابراین کسى که جز اسلام آیینى برگزیند شقاوت و بدبختى دامن او را خواهد گرفت، دستگیره ایمانش از هم گسسته، سقوط او شدید و سرانجام، اندوهى طولانى و عذابى مهلک خواهد داشت.
در اینجا نیز حضرت پس از بیان ویژگی های رسول اکرم، در مقام نتیجه گیرى، اسلام را تنها آیینى مى داند که عدم پذیرش آن، موجب بدبختى دنیا و آخرت است. بدیهى است آیینى که آورنده اش داراى آن صفات والا و آیینش از هر نظر جامع و کامل و سازنده باشد، مخالفت با آن جز بدبختى و گمراهى و هلاکت در پى نخواهد داشت.
این نکته در جای دیگری با تعبیر دیگری مورد تاکید قرار گرفته است؛ آنجایی که می فرماید:
وَ إِنَ الْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِیقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ لَا تَفْنَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تَنْقَضِی غَرَائِبُهُ وَ لَا تُکْشَفُ الظُّلُمَاتُ إِلَّا بِه؛[۵] قرآن ظاهرش زیبا و آراسته و باطنش عمیق و ژرف است، نکات شگفت آورش هرگز تمام نم ىشود، اسرار نهفته اش پایان نمى گیرد و ظلمات (جهل و گمراهى) جز در پرتو انوارش بر طرف نخواهد شد!
امام در بیان اوصاف قران مى فرماید: ظلمات و تاریکی ها جز در پرتو نور قرآن برطرف نخواهد شد. نه تنها ظلمت جهل و تاریکى کفر و بىایمانى و بى تقوایى، بلکه ظلمات در صحنه زندگى اجتماعى و سیاسى و اقتصادى نیز بدون تعلیمات قرآن از میان نخواهد رفت.
بنابراین حضرت با اعتقاد به برتری دین اسلام، همیشه مردم را به سوی آن دعوت می کرد و عمل به آموزه های آن را ، یکی از حقوق مردم بر حاکم می داند:
وَ لَکُمْ عَلَیْنَا الْعَمَلُ بِکِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى وَ سِیرَهِ رَسُولِ اللَّهِ وَ الْقِیَامُ بِحَقِّهِ وَ النَّعْشُ لِسُنَّتِه؛[۶] حقی که شما به گردن ما دارید، عمل کردن به کتاب خدا و سنت پیامبر و قیام به حق و بر پا داشتن سنت اوست.
از این عبارات امام، به خوبى روشن مى شود شعارهای گمراه کننده اى که این روزها جمعى به دنبال نویسندگان غربى در محیطه اى اسلامى سرد اده اند و پیروى از هر یک از ادیان را کافى مى شمارند، چیزى است که نه با منطق قرآن سازگار است و نه با کلمات پیشوایان بزرگى همچون امام على.
[۱] . نهج البلاغه، خطبه ۱۹۸
[۲] . آل عمران، آیه ۸۵
[۳] . توبه، آیه ۳۳ و فتح، آیه ۲۸
[۴] . نهج البلاغه، خطبه ۱۶۱
[۵] . همان، خطبه ۱۸
[۶] . همان، خطبه ۱۶۹