مجمع جهانی شیعه شناسی

تفسیر ادبی چیست؟

تعریف تفسیر ادبیدر تفسیر ادبی مؤلف ادیب بیش از هر چیزی به صرف و نحو و قواعد دستوری مربوط به کلمه و کلام زبان عربی در فهم آیه توجیه می کند و از روشهای متعارف در تفسیر کمک می گیرد.تسلط کامل به زبان عربی، لازمه فهم قرآن است و مفسران ادیب، عموماً با تأکید بر آن، راه تفسیر را پی گرفته اند. آنان معتقدند که قرآن به زبان عربی نازل شده، و از این رو، باید قواعد آن را به طور کامل فرا گرفت و به کار بست تا فهم معانی آن میسر شود. از امام صادق علیه السلام نیز چنین روایت شده است: « تعلّموا العربیّه فانها کلام الله الذی تکلم به خلقه؛ زبان عربی را فراگیرید که قرآن به زبان عربی است و خداوند با مردم به این زبان سخن گفته است. » (2)
نقش ادبیات عرب در تفسیر قرآنزبان و ادبیات عرب و قواعد دستوری آن در تفسیر ادبی نقش بسزایی دارد. تا جایی که می توان گفت که زیربنای تفاسیر ادبی از قواعد دستوری، کلمه شناسی و جمله شناسی تشکیل شده است.نخستین مفسرانی که به جنبه ادبی و بیانی قرآن به معنای اعم اهتمام ورزیده اند، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام بوده اند. پس از آنها نیز ابن عباس به گسترش آن پرداخته است. (۳) در کلام معصومین گاه دیده می شود که با استفاده از قواعد ادبیات عرب به تبیین موضوع یا تفسیر آیه ای می پردازند. به عنوان نمونه امام باقر علیه السلام در روایتی به زراره در مورد مستند نحوه مسح سر و پا فرمودند: ای زراره هم پیامبر صلی الله علیه و آله بدان اشاره فرموده و هم در کتابی که از سوی خدا فرود آمده وجود دارد. از آنجا که خداوند فرموده است: « فاغسلوا وجوهکم » می فهمیم که تمام صورت سزاوار این است که شسته شود سپس فرمود: « و ایدیکم الی المرافق » پس از آن کلام پیشین را از سخن بعد جدا ساخته و فرموده است: « و امسحوا برؤسکم » در می یابیم که با « برؤسکم » مسح کردن قسمتی از سر را در نظر گرفته است. به دلیل وجود حرف باء(۴).در زبان عربی، مانند هر زبان دیگر، همان گونه که ماده کلمه ها برای دلالت بر معنا یا معناهایی وضع شده است، هیئت و ساختار کلمه ها نیز برای رساندن معانی و نکاتی وضع شده اند. از این رو کلمه ها در ضمن جمله ها و جمله ها در ضمن عبارتها در موقعیتهای گوناگونی قرار می گیرند و در هر موقعیتی معنای خاصی را می رسانند که با معنایی که در موقعیتهای دیگر می رسانند مغایرت دارد. برای مثال معنای جمله حالیه با جمله مستأنفه فرق دارد. یک کلمه وقتی فاعل باشد معنای خاصی می دهد و وقتی مفعول باشد معنای دیگر می رساند. (۵) پس برای فهم معانی کلمات و جمله های قرآن ناچاریم تا از قواعد زبان عربی استفاده کنیم. البته استفاده از این قواعد به طور متداول در تمامی تفاسیر کم و بیش دیده می شود اما در تفسیر ادبی به عنوان زیربنا و شاید تنها عنصر سازنده آن دخالت دارد.لذا توجه به علم صرف از آن جهت ضروری است که مفسر را در شناخت ساختار واژگان و معانی هریک یاری می رساند.علم نحو نیز هیئت ترکیبی کلمات را بررسی می کند. زبان عربی از آغاز بر همین قواعد نحوی و نکته های دستوری استوار بوده و به طور طبیعی این قواعد از سوی قوم عرب رعایت می شده است. آگاهی از این قواعد برای پی بردن به ساختار ترکیبی واژگان و دریافت معنای صحیح آنها در آیات قرآن ضرورت دارد. لذا فهم آیات بدون آگاهی از قواعد نحوی میسر نخواهد بود.
اهم تفاسیر ادبیدر اینجا برخی از مهم ترین تفسیرها که گرایش غالب و یا یکی از گرایشهای آنها ادبی است، اعم از شیعه و اهل سنت، به ترتیب زمان وفات مؤلفان آنها آورده می شود:
۱٫ التحصیل فی مختصر التفصیلتألیف ابوالعباس احمد تمیمی اندلسی ( م۴۴۰ق) از مفسران عالم تشیع و از بزرگان علم نحو ادبیات عرب، به زبان عربی و دربردارنده تمامی آیات است. او در علم نحو به نکته های ادبی، اعم از صرف و نحو در شناخت کلمات و مباحث کلامی و اعتقادی پرداخته است. تمیمی در تفسیر آیات، کلمات را از دید ادبی، قرائات و اِعراب بررسی و از روایات معصومین علیهم السلام و نیز از گفتار صحابه و تابعین استفاده کرده است.ابوالعباس به بررسی مباحث کلامی و حکمی در تفسیر آیات نیز توجه کرده است. او نخست تفسیر التفصیل الجامع لعلوم التنزیل را نوشت که به علت مخالفت حاکم اندلس، تفسیر مذکور از وی گرفته شد. لذا او تفسیر دیگری را فراهم آورد که آن را التحصیل فی مختصر التفصیل نامید. (۶) او فرزند عمار از مفسران بلندآوازه شیعه و نوابغ نحویان و ائمه علوم عربی و کلام، در قرن پنجم هجری است. (۷)ابوالحسن القابسی روایت می کند که وی از شیعیان مهدیه مصر است. او در مدارس اسماعیلیه، فلسفه و کلام را فراگرفته و تحت تأثیر مکتب اهل البیت پرورش یافته و سپس به اندلس هجرت کرده است. (۸) صاحب الذریعه هم به تشیع او تصریح نموده است. (۹) این مفسر ابتدا آیه شریفه را آورده و به گونه ای روان و شیرین و با سبکی زیبا، جانب جوانب بلاغت را نگه می دارد. سپس با ذکر متشابه و بیان قرائات و اِعراب کلمات، به شرح و تفسیر آیات قرآن کریم می پردازد. این مجموعه، دایره المعارفی از علوم، فرهنگ و دانش قرآن کریم است. لذا می توان آن را گنجینه ای پربار و کم نظیر و بهترین سند گویا از رستاخیز فکری و نهضت علمی شیعی در مغرب زمین دانست. (۱۰)
۲٫ تفسیر جوامع الجامعتألیف امین الاسلام ابوعلی فضل بن حسن طبرسی(م۵۴۸ق) از عالمان بزرگ عالم تشیع به زبان عربی است. طبرسی دارای سه تفسیر است: مجمع البیان، الکافی الشافی، جوامع الجامع. وی نخست تفسیر مجمع البیان را تدوین کرد که مشهورترین اثر اوست. سپس تفسیر الکافی الشافی و درنهایت، تفسیر جوامع الجامع را به درخواست فرزندش با هدف پرداختن به نکات ادبی، لغوی و بلاغی در مجموعه ای موجز فراهم آورد.تفسیر جوامع الجامع دربردارنده تمامی آیات قرآن است. این تفسیر نکات ادبی و واژه شناسی قرآن را به انضمام نکات بلاغی بیان داشته و در مواردی مباحث کلامی آیات را بررسی کرده است. طبرسی در آغاز هر سوره به مکی یا مدنی بودن، عدد آیات و فضیلت سوره ها، قرائات، لغت و تفسیر کوتاه، و گزیده هر آیه می پردازد. او در مواردی به نقل اقوال اهتمام داشته و از توضیح آیات فقهی خودداری کرده است. همچنین به طور مختصر به نقل روایات اهل بیت علیهم السلام می پردازد و در مباحث کلامی به گونه ای به کشاف تعریض دارد. تفسیر جوامع الجامع از متون درسی به شمار می آمده است(۱۱). علامه طبرسی در تفسیر گرانقدر مجمع البیان نیز در بخش « الاعراب » هر گروه از آیات، به مباحث ادبی آیات پرداخته است.
۳٫ البحر المحیطتألیف اثیرالدین ابوحیان محمد بن یوسف بن حیان اندلسی غرناطی مالکی مذهب ( م۷۴۵ق) به زبان عربی نوشته شده است. ابوحیان در تفسیرش به مباحث ادبی، شامل مباحث صرفی و نحوی، بسیار اهتمام داشته است. وجوه اِعراب و واژه شناسی از عمیق ترین مباحث این تفسیر است. او به مباحث لغت و شناخت ریشه لغات، قرائات، لهجه ها و نقل گفتار فقیهان اربعه نیز پرداخته است. او از بزرگان علم و ادب و در زمان خود و شیخ نحویون مصر بوده است. این کتاب جامع ترین تفسیری است که مشتمل بر نکات ادبی رایج است. (۱۲)تفسیر او شأن نزول ارتباط بین آیات و آیات کلامی و اعتقادی را بررسی و در مواردی آرای زمخشری را نقد و در تفسیر علمی آیات تردید کرده است. همچنین تفسیر او از اسرائیلیات به دور نمانده و در مواردی دست ساخته هایی از اسرائیلیات در آن موجود است. (۱۳)
۴٫ عنایه القاضی و کفایه الراضی علی تفسیر البیضاویتفسیر عنایه القاضی معروف به حاشیه خفاجی تألیف احمد بن محمد بن عمر شهاب الدین خفاجی مصری ( م ۱۰۶۹ق) به زبان عربی است که دارای مذهب حنفی بود. تفسیر او حاشیه ای از حواشی فراهم شده بر تفسیر بیضاوی است که به تفصیل به نکته های ادبی و بلاغی پرداخته و احتمالات واژه شناسی را به طور دقیق بررسی کرده است.او به صرف و نحو، معانی و بیان نکات و لطایف اشاری و باطنی قرآن نیز پرداخته است. خفاجی علاوه بر روایات، گفتار صحابه و تابعین را نیز ذکر کرده است. او معتقد است که مهم ترین وجه در اعجاز قرآن، نکات بلاغی و بیانی آن است که بی مانند و بی مثال است. آرامی کلامی را به تبع بیضاوی مطرح و نقد و بررسی کرده است. (۱۴)او در سرآغاز کتابش می گوید: « در میان تفسیرها، تفسیر بیضاوی از جایگاه بلندی برخوردار است. او با گرداوری زیباییها و دلپسندیهای کتاب، سنت و شریعت، از همگنان خود سبقت جسته است. » (15)وی قسمت زیادی از بخش اول تفسیر خود را به تحلیلهای نحوی یا اِعراب « بسم الله الرحمن الرحیم » که سوره های قرآن با آن آغاز می شود، و انسان مسلمان هر کاری را با آن آغاز می کند، اختصاص داده است.
۵٫ تفسیر القرآن الکریم و اعرابه و بیانهتألیف شیخ محمدعلی طه الدره، از معاصران اهل سنت و به زبان عربی است. تفسیر او به رغم گزیده و موجز بودن دربردارنده تمامی آیات است. طه الدره در تفسیر خود به ادبیات عرب و جهت گیری عربی بسیار توجه نموده و کلمات مشکل را از نظر اِعراب و قواعد صرفی و نحوی بررسی کرده است.او معتقد است که نخستین و مهم ترین گام در فهم قرآن، شناخت کلمات از نظر قواعد عربی است. لذا باید در تفسیر هر آیه، نخست، هر کلمه را از نظر لغت، اِعراب و صرف و نحو به طور دقیق بررسی کرد. طه الدره در تفسیر، به سبب نزول و فضیلت سور و قرائات نیز پرداخته و از پرداختن به آیات الاحکام و روایات به شکل مبسوط و اسرائیلیات خودداری کرده است. همچنین وجوه اِعراب کلمات را در سرتاسر آیات، به طور دقیق و محققانه بررسی کرده است. (۱۶)در دوره معاصر، گروهی به تفصیل بیشتر به بررسی مباحث اِعراب قرآن، پرداخته اند که کتاب الاعراب المفصل لکتاب الله المرتل از بهجت عبدالواحد صالح در شمار آنهاست.
نمونه هایی از تفسیر ادبی۱٫ در تفسیر جوامع الجامع ذیل آیه ۳ یوسف آمده است: « القَصَص » یکون مصدرا و یکون بمعنی المقصوص، کالنّقض و الحسب، فإن أرید المصدر فالمعنی: نحنُ نقُصُّ علیکَ احسن الاقتصاص « بِما اوحَینا إلیکَ‌ » أی بایحائنا الیک هذه السّوره، فیکون « احسَنَ » نصبا علی المصدر لاضافته الی المصدر، و المراد باحسن الاقتصاص: أنّه اقتصّ علی ابدع اسلوب و احسن طریقه و اعجب نظم، و إن أرید ب ‌« القصص » : المقصوص فالمعنی: نحن نقصّ علیک احسن ما یقصّ من الاحادیث فی بابه لما یتضمّن من النّکت و الحکم و العبر الّتی لیست فی غیرها (۱۷).۲٫ در آیه ۷ آل عمران در جوامع الجامع آمده است: و بعضهم یقف علی « إلا اللهُ » و یبتدی « و الرّاسخونَ فی العلْمِ یقولُونَ آمنّا بهِ » و یفسّرون المتشابه بأنّه ما استأثر بعلمه، و الاول اوجه، و هو المرویّ عن الباقر- علیه السلام – قال: کان رسول الله – صلی الله علیه و آله – افضل الرّاسخین فی العلم، و « یقولونَ » کلام مستأنف موضح لحال الرّاسخین. (۱۸)
پی‌نوشت‌ها:

۱٫ معرفت، تفسیر و مفسران، ج۲، ص ۳۰۸٫۲٫ صدوق، خصال، ص ۲۵۸؛ طوسی، استبصار، ج۲، ص ۲۰٫۳٫ علوی مهر، روشها و گرایشهای تفسیری، ص ۲۵۷٫۴٫ کلینی، الکافی، ج۳، ص ۳۰، ح۴٫۵٫ رجبی، روش تفسیر قرآن،‌ص ۸۱٫۶٫ جوادی، دایره المعارف تشیع، ج۴، ص ۵۰۶؛ زرکلی، الاعلام، ج۱، ص ۱۸۴٫۷٫ جوادی، دایره المعارف تشیع، ج۵، ص ۹۳٫۸٫ شهیدی صالحی، « مقاله التحصیل فی مختصر التفصیل » ،‌ فصلنامه بینات، سال پنجم، شماره ۱۸، ص ۱۶۴٫۹٫ همان، ص ۱۶۵٫۱۰٫ همان، ص ۱۶۶٫۱۱٫ ایازی، التفسیر و المفسرون، ص ۴۱۸٫۱۲٫ علوی مهر، روشها و گرایشهای تفسیری، ص ۲۶۰٫۱۳٫ خرمشاهی، دانشنامه، ص ۶۷۲؛ ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص ۳۱۸٫۱۴٫ ایازی، المفسرون، ص ۵۱۸٫۱۵٫ خفاجی، حاشیه الشهاب، ج۱، ص ۲٫۱۶٫ ایازی، المفسرون، ص ۳۱۹٫۱۷٫ جوامع الجامع، ص ۲-۱۷۵٫۱۸٫ همان، ص ۱-۶۰٫منبع مقاله :مؤدب، سیدرضا؛ (۱۳۹۲)، روشهای تفسیر قرآن، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها(سمت)، چاپ اول

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.