مجمع جهانی شیعه شناسی

فلسفه قیام عاشورا چیست؟

فلسفه عاشورا در سخنان امام حسین (ع)

۱. احیای اسلام اصیل محمدی

امام حسین (ع) در مکه در جمع گروهی از علما و نخبگان دیگر مناطق اسلامی با ایراد خطبهای شورانگیز و کوبند‎‎ه، ضمن یادآوری وظیفه سنگین و تکلیف خطیر علما و بزرگان شهرها در باره پاسداری از کیان دین و اعتقادات مسلمانان و پیامدهای سکوت در برابر جنایات امویان، از خاموشی آنان در برابر سیاستهای دین‌ستیزانه حاکمان اُموی انتقاد کرده و هرگونه همراهی و سازش با آنان را گناه نابخشودنی دانستند. حضرت در پایان سخنان خود، هدف از اقدامات و فعالیتهایش را برضدّ نظام ستمگر حاکم (که چند سال بعد خود را در قالب یک نهضت نشان داد) چنین اعلام فرمودند:

خدایا تو میدانی آنچه از طرف ما انجام گرفته است (از سخنان و اقدامات بر ضد حاکمان اموی) به خاطر رقابت و سبقت جویی در فرمانروایی و افزون‌خواهی در متاع ناچیز دنیا نبوده است، بلکه برای این است که نشانههای دینت را (به مردم) نشان دهیم ( برپاگردانیم) و اصلاح در سرزمینهایت را آشکار کنیم. میخواهیم بندگان ستمدیدهات در امان باشند و به واجبات و سنّتها و احکامت عمل شود.

از این جملات میتوان چهار هدف را برای اقدامات و فعالیتهای امام حسین(ع) که در عصر حاکمیّت یزید جزء اهداف قیام حضرت به شمار میرفت، استخراج کرد:

الف ـ احیای مظاهر و نشانههای اسلام اصیل و ناب محمدی

ب ـ اصلاح و بهبود وضع مردم سرزمین‌های اسلامی

ج ـ مبارزه با ستمگران اُموی جهت تأمین امنیّت برای مردم ستمدیده

د ـ فراهم ساختن بستری مناسب برای عمل به احکام و واجبات الهی

۲. اصلاح در امور امت پیامبر

امام حسین(ع) ضمن وصیت‌نامهای که هنگام خروج از مدینه و در زمان وداع با برادرش محمد بن‌ حنفیه برای وی نوشت، هدف از حرکت خویش را چنین بازگو کرد:

من نه از روی سرمستی و گستاخی و نه برای فساد و ستمگری حرکت کردم. بلکه تنها برای طلب اصلاح در امّت جدم حرکت کردم. میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره جدم و پدرم علی بن‌ابی‌طالب عمل کنم.

و در زیارتهای مختلف که درباره امام حسین(ع) از امامان(ع) وارد شده، این تعابیر فراوان دیده میشود: «اَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ اَقَمْتَ الْصَّلوهَ وَ آتَیْتَ الزَّکوهَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ»؛ «گواهی میدهم که تو نماز را بپا داشتی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر کردی

از این عبارات، اهداف ذیل را از قیام حضرت، می‌توان استفاده کرد:

الف ـ طلب اصلاح در امور امّت پیامبر(ص)

ب ـ امر به معروف

ج ـ نهی از منکر

د ـ عمل به سیره رسول‌خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) همانند برپایی نماز و پرداخت زکات

۳. برپایی عدالت در جامعه اسلامی

حضرت در نامهای که در زمان اقامت خویش در مکه در پاسخ دعوت به نامههای اشراف و بزرگان کوفه مبنی بر آمدن به کوفه، نوشتند، فلسفه قیام خود را چنین بیان فرمودند:

به جانم سوگند، پیشوا کسی است که به کتاب خدا عمل کند، عدل و داد را محقق سازد، معتقد به حقّ باشد، خود را به آنچه در راه خدا هست پایدار بدارد.

امام(ع) در این نامه، هدف از قیام را، تلاش در جهت برپایی حکومتی میداند که رهبر و پیشوای آن، صفات و امتیازات ذیل را دارا باشد:

الف ـ به کتاب خدا حکم کند.

ب ـ عدالت را در جامعه حاکم کند.

ج ـ متدیّن ومعتقد به دین خدا باشد.

د ـ خود را وقف خدا و اهداف الهی کند.

۴. دعوت به کتاب خدا و سنت پیامبر

حسین بن‌علی در نامهای که ضمن آن از بزرگان بصره دعوت به همیاری و همراهی با وی کرده است، علّت و هدف از نهضت خویش را چنین بیان میکند:

من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش میخوانم. همانا سنّت پیامبر(ص) از بین رفته است و بدعت زنده شده است.

و در جواب عبدالله بن‌مُطیع می‏فرماید:

کوفیان به من نامه نوشته و از من خواستهاند به نزدشان بروم، چون امیدوارند (که با رهبری من) نشانه‌های حقّ زنده و بدعتها نابود شود.

و نیز در نامهای که به شیعیان بصره نوشتند، فرمودند:

من شما را به زنده کردن نشانههای حقّ و نابود کردن بدعتها میخوانم.

از مجموع نامه و پاسخ حضرت، این اهداف را میتوان برای نهضت عاشورا استفاده کرد:

الف ـ دعوت (و عمل) به کتاب خدا و سنّت پیامبر ـ ص ـ

ب ـ احیای سنّت پیامبر(ص) که از بین رفته است، و برپایی مظاهر حقّ و حقیقت

ج ـ از بین بردن بدعتها (که جایگزین احکام خدا و سنّت پیامبر(ص) شده است).

۵. فرمانبری از خدا

اباعبدالله درخطبهای که پس از برخورد با حر بن‌یزید رِیاحی در منزل «بَیْضَه» ایراد فرمودند، انگیزه قیام خود را با استناد به فرمایش پیامبر ـ ص ـ، چنین بیان کردند:

ای مردم ! رسول‌خدا ـ ص ـ فرمودند: کسی که فرمانروای ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال کرده و پیمان الهی را شکسته و با سنّت رسول‌خدا ـ ص ـ مخالفت ورزیده در میان بندگان خدا با گناه و تجاوزگری رفتار میکند، ولی در برابر او با کردار و گفتار خود برنخیزد، برخدا است که او را در جایگاه (عذاب‌آور) آن ستمگر قرار دهد. هان (ای مردم) بدانید که اینها تن به فرمانبری از شیطان داده و اطاعت از فرمان الهی را رها کرده و فساد را نمایان ساخته و حدود خدا را تعطیل نمودهاند، درآمدهای عمومی (بیت المال) مسلمانان را به خود اختصاص دادهاند و حرام خدا را حلال و حلالش را حرام کردهاند و من شایستهترین فرد برای تغییر دادن (سرنوشت و امور مسلمانان) هستم

از این خطبه و یا نامه، علّت قیام سیدالشهدا(ع) را میتوان این امر دانست که حاکمان بنیاُمَیّه (به ویژه یزید) اقدامات ضدّ دینی زیر را مرتکب شدهاند:

الف ـ فرمانبری از خدا را رها کرده و به اطاعت از شیطان رو آوردهاند؛

ب ـ فساد را (در زمین) آشکار کردهاند؛

ج ـ حدود الهی را تعطیل کردهاند؛

د ـ بیت‌المال را به خود اختصاص دادهاند؛

ﻫ ـ حرام خدا را حلال و حلال الهی را حرام کردهاند.

از این رو است که در زیارات وارده درباره امام حسین(ع)، شهادت به برپایی احکام الهی و سنت پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) توسط حضرت، داده شده است: «اَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ حَلَّلْتَ حَلالَ اللهِ وَ حَرَّمْتَ حَرامَ اللهِ وَ اَقَمْتَ الصَّلاهَ وَ آتَیْتَ الزَّکاهَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ دَعَوْتَ اِلی سَبِیلِکَ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ»؛ «شهادت میدهم که تو حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام کردی و نماز را بپا داشتی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر کردی و (مسلمانان را) با پند و اندرز نیکو، به راه روش خود، فراخواندی

۶. عدم پذیرش ذلت

پیشوای سوم درمنزل «ذوحُسَم» در توجیه حرکت خویش چنین فرمودند:

آیا نمیبینید که به حقّ عمل نمیشود و از باطل بازداشته نمیشود؟ (در چنین شرایطی) باید مؤمن، به حقّ خواهان دیدار خدا باشد. من چنین مرگی را جز شهادت و زندگی با ظالمان را جز ننگ و خواری نمیبینم.

امام(ع) درباره ذلت‌ناپذیری خود به عنوان هدف دیگر از قیام خویش، بیانات دیگری نیز دارد، از جمله در مقابل پیشنهاد عبیدالله که حضرت را بین کشته شدن و بین بیعت کردن با یزید مخیّر کرده بود، میفرماید:

«… هیهاتَ مِنَّا الذِلّه یأبی اللهُ ذلکَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ المؤمنُونَ …»

از ما دور باد که پستی را پیشه خود کنیم، (چرا که) خدا و رسول او از آن ابا دارند.

نکته شایان توجّه در این فراز آن که امام حسین(ع) عدم ذلت‌پذیری خود را مستند به امر خدا و سیره رسول‌خدا(ص) و مؤمنان میداند، چرا که مؤمن واقعی با پیروی از فرمان خدا و تأسّی به سیره رسول‌خدا، به هیچ رو به ذلّت تن در نمیدهد.

و نیز در جای دیگر فرمود:

به خدا سوگند، من دستم را (به نشانه بیعت) همانند شخص خوار به آنان (پیروان یزید) نمیدهم و همانند فرار بردگان، فرار نمیکنم. .

و باز فرمود:

مرگ در عزت، بهتر از زندگی در ذلّت است.

از مجموع این سخنان، این اهداف را میتوان استفاده کرد:

الف ـ ترویج حقّ و عمل به آن

ب ـ نهی از ترویج باطل و بازداشتن از عمل به آن

ج ـ عدم پذیرش زندگی ذلّت‌بار و ننگین دنیا و انتخاب زندگی با سعادت آخرت.

۷. رهایی مسلمین از گمراهی

امام صادق(ع) در زیارت اربعین، هدف از نهضت حسینی را چنین بیان میفرماید:

(حسین بن علی(ع)) جان خویش را در راه تو (خدا) فدا کرد تا بندگانت را از بیخبری و سرگردانی گمراهی نجات دهد.

از دیدگاه امام ششم، سیدالشهدا(ع) با نهضت عاشورا، اهداف زیر را تعقیب میکردند:

الف ـ نجات مسلمانان از بی خبری نسبت به احکام دین و وظایف خویش در برابر پروردگار

ب ـ رهایی بندگان خدا از گمراهی با آگاه ساختن آنان به لزوم پیروی از رهبران واقعی دین

فلسفه عاشورا از دیدگاه شهید مطهری

در نهضت حسینی عوامل متعددی دخالت داشته است و همین امر سبب شده است که این حادثه با اینکه از نظر تاریخی و وقایع سطحی ، طول و تفصیل‌ زیادی ندارد، از نظر تفسیری و از نظر پی بردن و به ماهیت این واقعه بزرگ تاریخی ، بسیار بسیار پیچیده باشد. یکی از علل اینکه تفسیرهای‌ مختلفی درباره این حادثه شده و احیانا سوء استفاده‌هایی از این حادثه عظیم و بزرگ شده است، پیچیدگی این داستان است از نظر عناصری که در به وجود آمدن این حادثه موثر بوده‌اند .

ما در این حادثه با مسایل زیادی روبرو می شویم: در یک جا سخن از بیعت خواستن از امام حسین و امتناع امام از بیعت کردن است . در جای دیگر دعوت مردم کوفه از امام و پذیرفتن این دعوت است . در جای دیگر ، امام به طور کلی بدون توجه به مساله‌ بیعت خواستن و امتناع از بیعت و اینکه اساسا توجهی به این مساله بکند که مردم کوفه از او بیعت خواسته‌اند، او را دعوت کرده‌اند یا نکرده‌اند، از اوضاع زمان و وضع‌ حکومت وقت، انتقاد می کند، شیوع فساد را متذکر می‌شود، تغییر ماهیت‌ اسلام را یادآوری می‌کند، حلال شدن حرامها و حرام شدن حلالها را بیان‌ می‌نمایدو آنوقت می‌گوید وظیفه یک مرد مسلمان این است که در مقابل‌ چنین حوادثی ساکت نباشد .

فلسفه عاشورا از دیدگاه اهل سنت

علمای اهل سنت از پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ روایاتی را مبنی بر شهادت امام حسین ـ علیه السلام ـ نقل نموده که از آن جمله این روایت است: «… روزی حسین ـ علیه السلام ـ در کودکی بر پشت و گردن پیامبر(ص) بازی می کرد که جبرئیل به پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ گفت آیا او را دوست داری فرمود بلی. جبرئیل گفت امت تو او را خواهد کشت. و سپس محل شهادت او را به پیامبر ـ علیه السلام ـ نشان داده و مشتی خاک سرخ رنگ را از آن محل برداشته و به ام سلمه می دهد…». و نیز روایاتی را در مورد حوادث روز عاشورا و بعد از آن نقل نموده که در یکی از این روایات چنین آمده است: «هنگامی که حسین بن علی کشته شد آفاق آسمان تا چندین ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و این سرخی آسمان حکایت از گریه آن داشته است.»

بیشتر مفسرین اهل سنت این روایت را در ذیل آیه« فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ » (الدخان/۲۹) این سخن را آورده اند.

در تفسیر ابن ابی حاتم آمده است که آسمان از زمانی که دنیا بوده است بر هیچ کسی نگریسته است مگر بر دو نفر یکی یحیی بن ذکریا و دیگری حسین بن علی می باشد. و از زید بن زیاد نقل شده که چونکه حسین کشته شد آفاق آسمان چهار ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و از عطاء نقل شده که گریستن آسمان سرخ شدن اطراف آن می باشد.

منابع:

  • احمد بن حنبل، مسند احمد، ۳/ ۲۴۲، بیروت، دار صادر، و هیثمی، مجمع الزوائد، ۹/۱۸۷، بیروت دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۸ ق.
  • سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، بیروت، دار الفکر، ۱۹۹۳ م و ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر ۴/۱۴۳، بیروت، دار ا لفکر، ۱۴۰۱ ق و طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، ۲۵/۱۲۴، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۵ ق.
  • رک: المحرز الوجیزفی تفسیر الکتاب العزیز، ج ۵ ص ۷۳؛ تفسیر بغوی، ج ۴ ص ۱۵۲، تفسیر طبری، ج ۲۵ ص ۱۲۴، تفسیر قرطبی، ج ۱۶ ص ۱۴۱، تفسیر ثعلبی، ج ۸ ص ۳۵۳، تفسیرالعز بن عبدالسلام، ج ۳ ص ۱۷۰.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.