مجمع جهانی شیعه شناسی

نقد و بررسی دلیل اجماع بر خلافت ابوبکر

خلافت ابوبکر در ترازوی نقد (۳)تنها دلیل اهل سنّت بر خلافت ابوبکر که در این مقالات تاکنون از ترازوی نقد و بررسی ایمن مانده است اجماع یعنی اتفاق اصحاب بر خلافت ابوبکر است.دانش پژوهان حق جو از چگونگی این دلیل نیز به خوبی آگاهند، که اجماع بر خلافت ابوبکر چگونه اتفاقی بوده است، و مناسب نیست که در این بحث وارد شویم، چون به ناچار به بیان جریان هایی کشیده می شود که این نوشتار گنجایش بیان آن ها را ندارد. ولی به مقداری که این نوشتار اقتضا می کند به بررسی و نقد آن می پردازیم، و با این پرسش آغاز می کنیم:به راستی آن ها چه اجماع و اتّفاقی را بر امامت ابوبکر ادّعا می کنند؟اینان می گویند: قضایایی در سقیفه رخ داد که گروهی در آن جا جمع شدند و با ابوبکر به عنوان خلیفه بیعت کردند و او را روی کار آوردند(۱).درباره ی این دلیل، سخن صاحب شرح المقاصد از بزرگان علم کلام کافی است که می گوید:ما وقتی می گوییم بر امامت ابوبکر اجماع و اتّفاق داریم، ادّعای اجماع حقیقی و واقعی نمی کنیم چرا که مدّعی هستیم برخلاف ابوبکر هم عدّه ای اتّفاق داشتند. و چنین نیست که همه ی مردم راضی به امامت ابوبکر بودند، بلکه امامت او در حقیقت بعد از اختلاف بین مهاجرین و انصار و القای کشمکش بین انصار و اوس و خزرج، و تنها با بیعت عمر در سقیفه آغاز شد(۲). و اشاره به این مطلب کافی است.ولی اهل سنّت با این که می دانند گروه زیادی با خلافت ابوبکر موافق نبودند در مراجعه به کتاب هایشان می گویند: بهتر است که از سخن گفتن در چنین اموری پرهیز کنیم، چرا که رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد مسائلی که بین اصحاب رخ خواهد داد به سکوت امر فرموده است لذا نیازی به مطرح کردن این گونه امور نیست.در این جا مناسب است که متن کلام سعد تفتازانی را در کتاب شرح المقاصد نقل کنیم تا ببینید که چگونه به اضطراب افتاده اند و به کجا پناه برده اند.سعد تفتازانی چنین می گوید:تمامی دانشمندان مسلمان بر امامت ابوبکر اتّفاق نظر دارند و با گمان نیکو به آنان، چنین استفاده می شود که اگر به این امر با دلیل های روشن معرفت پیدا نمی کردند، هرگز همه ی آن ها بر امامت ابوبکر اتّفاق نظر نداشتند(۳).ما در پاسخ او چنین می گوییم:اگر در امامت ابوبکر چنین بگوییم ناچار باید به خاطر گمان نیکو به اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و اله از ایشان تقلید کنیم و اگر بحث تقلید به میان آید، دیگر چه نیازی است که خود را به زحمت انداخته و با بررسی آیات قرآن و روایات این مسئله را مورد بحث و گفت و گو قرار دهیم، بلکه از همان ابتدا می گوییم: در این امر از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و اله تقلید می کنیم، و آن ها چنین کردند ما هم به پیروی از آنان راه ایشان را ادامه می دهیم.تفتازانی در ادامه می گوید:باید احترام اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله حفظ شود و از طعن و تنقیص آن ها خودداری گردد و باید حدیث هایی که به گونه ای نقصی را برای آنان ثابت می کند توجیه کرد، و آن ها را به غیر ظاهر تأویل نمود و آن حدیث را در ویژه مواردی که به مهاجران و انصار مربوط می شود توجیه کنیم(۴).
سخن تفتازانی درباره ی دلایل امامیهسعد تفتازانی در کتاب خود سخن امامیّه را نقل می کند و می گوید: آن ها می گویند که بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله امامی جز علی نیست، زیرا امام دارای شرایطی از قبیل معصوم بودن از گناه، سفارش رسول خدا صلی الله علیه و اله و برتر بودن نسبت به همگان است، و در هیچ کدام از اصحاب چنین شرایطی دیده نشده است.وی پس از نقل این گفتار، به بزرگ امامیّه شیخ محقق خواجه نصیرالدین طوسی و دانشمندان دیگر امامیه هجوم برده و به ساحت آن ها بی ادبی و جسارت می کند. اکنون عین عبارت او را نقل می کنیم تا حقیقت جویان از میزان فهم و درک و ادب آن ها آگاه شوند، و سپس این کلام را با سخنان علمای شیعه مقایسه کنند.سعد تفتازانی چنین می گوید:«احتجّت الشیعه بوجوه لهم فی إثبات إمامه علی بعد النبی من العقل و النقل، و القدح فیما عداه من أصحاب رسول الله الّذین قاموا بالأمر. ویدّعون فی کثیر من الأخبار الوارده فی هذاالباب التواتر، بناء علی شهرته فیما بینهم، و کثره دورانه علی ألسنتهم، و جریانه فی أندیتهم، و موافقته لطباعهم، و مقارعته لأسماعهم.و لا یتأمّلون کیف خفی علی الکبار من الأنصار و المهاجرین، و الثقات من الرواه و المحدّثین، و لم یحتجّ البعض علی البعض، و لم یبرموا علیه الإبرام و النقض.و لم یظهر إلّا بعد انقضاء دور الإمامه وطول العهد بأمر الرساله، و ظهور التعصّبات البارده، و التعسّفات الفاسده، و إفضاء أمر الدین إلی علماء السوء، و الملک إلی أُمراء الجور، و من العجائب أنّ بعض المتأخّرین من المتشغّبین، الّذین لم یروا أحداً من المحدّثین و لا رووا حدیثاً فی أمر الدین، ملؤوا کتبهم من أمثال هذه الأخبار و المطاعن فی الصحابه الأخیار، و إن شئت فانظر فی کتاب التحرید المنسوب إلی الحکیم نصیرالدین الطوسی، کیف نصر الأباطیل و قرّر الأکاذیب…»(5).شیعه در اثبات امامت علی با دلیل های عقلی و روایی به چند وجه اقامه دلیل کرده است و به تمام کسانی که بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله امر اُمّت را به دست گرفتند طعنه وارد کرده و درباره ی آنان عیب ها و نقص های زیادی گرفته اند، حتّی در بسیاری از حدیث هایی که در این زمینه وارد شده ادّعای تواتر می کنند.چرا که این احادیث در میان آن ها شهرت پیدا کرده و در همه ی زمان ها این روایات بر سر زبان هایشان بوده و با طبیعت درونی آن ها هماهنگی داشته و همواره این طعن ها و ایرادها را می شنیدند، ولی هرگز فکر نمی کردند که چگونه این عیب ها از بزرگان مهاجر و انصار و روایت کنندگانی که مورد اطمینان همه بوده اند مخفی مانده، و هیچ کدام از آن ها بر دیگری دلیل نیاورده و چیزی که دلالت بر درست یا نادرست بودن آن روایات باشد را بیان نکرده اند.این طعنه ها و عیب ها از زمانی آغاز شد که دوران امامت آنان گذشت و سرسختی های بی ارزش و کج روی های باطل آشکار شد و امر دین به دانشمندان بدکردار، و ریاست بر مردم به پادشاهان ستم کار کشیده شد.خیلی عجیب است که یکی از دانشمندان آن ها- که اهل فتنه و آشوب بوده و از کسانی است که گویا هیچ یک از گویندگان حدیث را ندیده و هیچ حدیثی در دین روایت نکرده است- کتاب هایش را از این گونه روایت ها و خبرهایی که به اصحاب خوب رسول خدا صلی الله علیه و آله طعنه و ایراد وارد کرده پرنموده است. حال اگر می خواهی به کتاب التجرید- که نوشته ی نصیرالدین طوسی است- نگاه کن ببین چگونه از اباطیلی حمایت کرده و دروغ هایی را مقرر نموده است…».
در پاسخ تفتازانی می گوییم:ما از تفتازانی سپاسگزاریم که به همین مقدار ناسزا و ناروا گفتن به خواجه نصیرالدین طوسی رحمه الله اکتفا کرد، چرا که ابن تیمیّه به خاطر این که آن دانشمند نامی در کتاب التجرید از کتاب های اهل سنّت بر امامت امیرمؤمنان علی علیه السلام دلیل آورده، نسبت هایی به او داده است که هیچ مسلمانی در حقّ پست ترین مردم آن گونه سخن نمی گوید، و گناهان بزرگی به او نسبت داده که گفتنی نیست(۶).
پی‌نوشت‌ها:
۱٫ البته ما در این مورد در پژوهشی به نام «نقش شوری در امامت» درباره ی شوری سخن گفته ایم.۲٫ رجوع شود به: شرح المقاصد: ۲۵۴/۵- ۲۶۷٫۳٫ شرح المقاصد: ۲۹۸/۲٫۴٫ شرح المقاصد: ۳۰۳/۲٫۵٫ شرح المقاصد: ۲۸۷/۲٫۶٫ یادآوری می شود که ما تحقیقی در این موضوع به نام «از افترائات ابن تیمیّه» انجام داده ایم.منبع مقاله :حسینی میلانی، آیت الله سیّدعلی؛ (۱۳۹۰)، خلافت ابوبکر در ترازوی نقد، تهران: انتشارات الحقایق، چاپ چهارم.
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.