پیامبر اکرم (ص) ،در زندگی دینی هیچ ناامیدی نیست
پس از اینکه جعفر بن ابی طالب از سرزمین حبشه وارد مدینه شد، رسول اکرم (ص) او را با سپاهی به «موته» فرستاد و زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه را هم در سپاه به کار گمارد. مسلمانان با آنان رهسپار شدند و در نزدیکی «بلقاء» با سپاهیان «هِرَقل» از روم و عرب روبه رو شدند. مسلمانان خود را به قریه «موته» کشیدند و همانجا درگیری شروع شد و بسیار جنگیدند. در آن روز پرچم در دست زید بن حارثه بود و او جنگید و در میان نیزه داران دشمن به شهادت رسید.
سپس جعفر پرچم را گرفت، جانانه جنگید و پس از آن از اسب موبور خود فرود آمد و آن را پی کرد. جنگید و سرانجام به شهادت رسید. جعفر نخستین مسلمان در تاریخ اسلام است که اسب خود را پی کرده است.[۱]پس از جعفر، عبدالله بن رواحه پرچم را گرفت. وی جنگید و به شهادت رسید. پس از شهادت سه امیر، مسلمانان پرچم را به خالد بن ولید دادند. مسلمانان برای فریب دشمن درهم آمیختند و درگیر شدند و خود را از رومیان نجات دادند و پا به فرار گذاشتند.
در این میان خالد بن ولید، عبدالرحمن بن سمره را نزد پیامبر (ص) فرستاد تا آن حضرت را از آنچه بر سر مسلمانان آمد، با خبر کند.
عبدالرحمن گفت: به سوی پیامبر (ص) به راه افتادم، وقتی به مسجد رسیدم رسول خدا (ص) در حالی که یارانش اطراف او جمع بودند به من فرمود: ای عبدالرحمن! پیامت را فهمیدم.
و در ادامه فرمود: زید پرچم را گرفت، جنگید و به شهادت رسید، خداوند او را رحمت کند سپس جعفر پرچم را گرفت، جنگید و به شهادت رسید، خداوند جعفر را رحمت کند، و پس از او عبدالله پرچم را گرفت، پیکار کرد و به شهادت رسید، خداوند عبدالله را بیامرزد.
اصحاب در حالی که در اطراف رسول خدا (ص) بودند، میگریستند.
پیامبر (ص) به آنها فرمود: چرا برای خود گریه میکنید؟!
گفتند: برای خود گریه نمیکنیم، برادران ما، بزرگان ما، و برترینهایمان رفتند.
پیامبر فرمود: گریه نکنید، امت من مانند باغی است که صاحب آن بپاخیزد، نهالهای آن را اصلاح کند، نهال جدیدی بنا کند، شاخ و برگهای درخت خرما را هرس کند و آن را پیوند زند، پس شاخ و برگهای زیادی به بار آورند و شاخ و برگهای دیگر شاخ و برگ دیگر بیاورند و شاخ و برگها روی تنههای محکم قرار گیرند، خوشهها بهتر و طولانیتر شوند و میوههای زیادی ثمر دهند.
و به راستی سوگند به آن کسی که مرا به پیامبری فرستاد، البته عیسی بن مریم در میان امت من مردی از حواریون خود است. ([۲]) ([۳])
شکی نیست که وقتی انسان عزیزی از دست برود، قلب انسان به درد میآید و زندگی پر از نفرت میگردد. ولی زمانی که قلب او با دین عجین شده باشد، چشم اندازی وسیع در برابر او گشوده میشود.
وقتی رسول خدا (ص) در سریه موته آن مؤمنین برگزیدهٔ پیش قراول سپاه را از دست داد، دلتنگی بر او مسلط نشد و از زندگی مأیوس نگردید؛ زیرا خوب میدانست که تبلیغ دین نمیتواند بدون فداکاری کامل گردد.
در آن هنگام، فداکاری در عمق دین و روح جهاد از رتبهای خاص برخوردار بود و همین فداکاری بود که در روزهای سخت نبرد مسلمانان سنگرهای آنان را بی محافظ قرار نمیداد و البته این فداکاریها از آن کسانی بود که بیشترین بار مسئولیت را بر دوش میکشیدند.
اما هرگاه به حادثهای مانند جنگ موته -که مسلمانان را در تنگنا قرار میهد- بنگریم بدون شک وحشت و پریشانی بر ما مسلط میگردد و شاید عقب نشینی کرده و موضع خود را از سنگرهای رسالت ترک کنیم، زیرا ما آینده و شرایط جدید آن را نمیدانیم.
این تنگ نظری متأسفانه در بعضی از گروهها و مؤسسههای اسلامی حاکم است و به محض از دست رفتن بزرگی از آن جمعیت یا مؤسسه فعالیت آنها مختل گردیده و فرو میپاشد و تلاش میکنند تا فردی بیابند که ماندگار باشد؛ زیرا افراد آن مؤسسه و جمعیت نیرو و شایستگیهای خود را دست کم میگیرند و نبود آن شخص را فقدان خود میدادند؛ زیرا آن مدیر مجموعه با تواناییها و تلاشهای زیاد به همه وجود و هستی بخشیده و فردی به یاد ماندنی شده است.
برای دستیابی به گامهایی پر انرژی و محکم در مسیر رسالت به سوی پیشرفت والاتر و ترقی عالیتر باید ناامیدی را در هر موقعیتی از خود دور نموده و به اراده محکم و چشم اندازی وسیع مسلح شویم.
پی نوشت ها
[۱] با این عمل به دشمن شجاعت آن حضرت نشان داده میشد و اینکه به فکر فرار از میدان نبرد نبود و تا پای جان ایستادگی میکند و همچنین دشمنان نتوانند از این اسب علیه مسلمانان دیگر استفاده کنند. (محقق)[۲] بحارالانوار، علام مجلسی، ۲۱ / ۵۱ – ۵۰.[۳] پیامبر اکرم | با این توضیحات مسلمانان را به حقیقت شهادت و امتیاز مهم مسلمانان یادآوری کردند و از گریه و بی تابی که در آن شرائط (شکست سپاه اسلام) که موجب ضعف و سستی مسلمانان و روحیه گرفته دشمن شود بر حذر داشتند و الاّ گریه نشانه دلسوزی و ابراز محبت نسبت به عزیزان بوده و پیامبر اکرم | در رسای عزیزانشان گریه میکردند. (محقق)
برگرفته از کتاب “یکصد تصویر درخشان از زندگانی حضرت رسول اکرم (ص)” نوشته ی طالب خان ترجمه ی ارسلان ایلکااختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی