مجمع جهانی شیعه شناسی

پیامبر اکرم (ص) ، مشورت در امور

پیامبر اکرم (ص) ، مشورت در امور

پیامبر اکرم (ص) ، مشورت در امور

پیامبر با اصحابشان مشورت می‌نمودند مورخان می‌گویند: هنگامی که مشرکان نزدیک مدینه رسیدند. و مسلمانان نگهبانانی را به منظور حفاظت از مدینه به خصوص برای مسجد پیامبر (ص) تعیین کردند. ایشان اصحاب را به منظور مشورت دربارهٔ سپاهی که مسلمان قبلاً با چنان لشکری، هم از لحاظ تجهیزات و هم از لحاظ تعداد، مواجه نشده بودند، جمع کرد.
ابن أبی خواستار ماندن در مدینه بود، و چنین می‌گفت: زمانی که دشمن وارد شهر شد زنان و کودکان با سنگ به آنان می‌زنند و مردان زره پوش با آنا نبرد خواهند کرد و اگر جنگ در خارج از شهر باشد در بدترین موقعیت و مکان می‌باشد. و رسول خدا (ص) همانگونه که می‌گویند نسبت به خارج شدن از مدینه راضی نبودند. اما کسانی که در جنگ بدر شرکت نکرده بودند. و نیز گروهی ازجوانان دلاور و پرشور، که شیرینی پیروزی در جنگ بدر را چشیده بودن و حمزه بن عبد المطلب نیز به همراه افراد مسن با آنان بود، و متمایل به خارج شدن از مدینه بودن و بر این امر اصرار ورزیدند. چرا که آنان (همانگونه که یک عده می‌گویند) بر این عقیده بودن که اسب‌ها و شترهای قریش در کشتزارهای آنان به چرا می‌پردازند و در آن فساد و نابودی به وجود می‌آورند. و نیز به این امر استناد کردند که باقی ماندن آنان در مدینه سبب خواهد شد که با آنان به مبارزه بپردازند. همچنین به رسول خدا (ص) که گفتند: روز بدر تعداد نفرات سپاه شما سیصد نفر بود، اما خداوند تو را بر آنان مسلط و پیروز گرداند. در حالیکه امروز عده‌ای ما خیلی بیشتر است. و گفتند: این کاری است که خداوند متعال آن را به میادین آنها کشانده است.
نعیم بن مالک گفت: ای رسول خدا (ص) بهشت را از ما محروم نفرما. سوگند به کسی که جانم در دست اوست وارد آن خواهم شد. رسول خدا (ص) فرمود: چگونه؟ نعیم گفت: به وسیله‌ای اینکه من خدا و رسولش را دوست دارم و از میدان جنگ فرار نمی‌کنم رسول خدا (ص) فرمود: درست می‌گویی.
یاران به ایشان عرض کردند: چه هنگام با آنان به مبارزه خواهیم پرداخت ای رسول خدا (ص) اگر در نزد مردم و ملتمان با آنها مبارزه نکنیم؟ یکی دیگر از اصحاب گفت: من دوست ندارم که قریش به نزد مردم باز گردد و بگوید: ما محمد (ص) رادر دژها و ساختمان‌های یثرب حاصره کردیم. و این امر سبب جرات پیدا کردن قریش می‌شود و حال آنکه آنها قدم در اراضی ما نهاده‌اند چرا ما از آبرویمان دفاع نکنیم؟ چرا زره بر تن نکنیم و با آنان به مبارزه نپردازیم؟ یکی دیگر از اصحاب گفت: قریش یک سال صبر کرد تا لشکر عظیم را سازماندهی کند، عرب‌های بادیه نشین را به همراه حبشیان جمع نموده و در حالیکه اسب‌ها و شترهای خود را تجهیز کرده‌اند به سمت ما حرمت می‌کنند. سپس وارد قلمرو ما شوند و ما را در داخل خانه‌ها و قلعه‌هایمان محاصره کنند؟ و پس از آن باز می‌گردند در حالی که ضرر و زیانی متوجه آنان نشده است؟ این امر قریشان را نسبت به ما جری و جسور می‌کند تا اینکه بر ما یورش ببرند و چراگاه‌های ما را مورد حمله قرار دهند و برای ما جاسوس و مراقب تعین کنند، به همراه آنچه که با کشتزارهای ما جسارت و جرأت پیدا می‌کنند.
تعداد زیادی از اصحاب صرفاً خواستار خروج از مدینه بودند که در نهایت پیامبر (ص) رأی اکثریت را پذیرفت. سپس وارد منزل شدند. تا آماده جنگ شوند. در این اثناء اصحاب نسبت به اصرارشان بر پیامبر (ص) و اکراه داشتن آن حضرت دچار پشیمانی شدند البته پیامبر (ص) نسبت به قصد پروردگار و خواستهٔ ایشان آگاه‌تر بود. چرا که از آسمان برای آن حضرت وحی می‌آمد. هنگامی که پیامبر (ص) از منزل خارج شدند و لباس جنگ بر تن کرده بودند تا به همراه اصحابشان به مصاف قریش بروند، اصحاب پیامبر (ص) خدمت ایشان عرض کردند: ای رسول خدا (ص) دست نگهدار، همانگونه که به ما دستور فرمودی. پیامبر (ص) فرمود: برای هیچ پیامبری شایسته نیست، زمانی که آمادهٔ جنگ می‌شود، منصرف گردد بدون اینکه به مبارزه بپردازد. پی به نصیحت و ارشاد آنان پرداخت و پرچم‌ها را بست و به همراه سپاهش به قصد جنگ با قریش و لشکرش حرکت نمود. و در روایت آمده است که هنگامی که حرکت کردند: خدمت رسول خدا (ص) عرض کردند: بر می‌گردیم. پیامبر (ص) فرمود: برای هیچ پیامبری شایسته نیست که اگر قصد مبارزه با گروهی را بنماید، سپس از مبارزه با آنان صرف نظر کند.[۱]
پیامبر اکرم (ص) با این کار مسلمانان را در امور مهم شرکت داد تا آنها نیز پی به نقاط و قوت و ضعف خود ببرند و در حقیقت متوجه شدند که اگر در کاری پیامبر از خود نظری داشتند بدون هیچ تردیدی آن را بپذیرند و تمام نیروی خود را در راه رضای آن حضرت بکار بگیرند. از طرف دیگر مسلمانان و مخصاصاً رهبران جامعه اسلام بدانند که در امور به نظرات دیگران توجه کنند و از این جهت دچار استبداد و خود رایی نشوند.
وقتی مشرکین با هم پیمانان خود برای جنگ با اسلام و مسلمانان -با نیروی بسیار عظیمی که برای این هدف آماده کرده بودند- آمدند، پیامبر و مسلمانان با وجود آن همه شرایط سخت این چنین در آن زمان دشوار تحمل کردند.
و در سایه آن جو دشوار، رسول خدا تأکید بر شیوه پیامبری در زندگی یعنی اصل مشورت داشت. در حالیکه او رهبری اجرای آن جنگ را به عهده داشت ولی مشورت می‌کند و پذیرفتن رهبری یک امت در سطح بالا بدون تطبیق این اصل را قبول نمی‌کند. با انتخاب این شرایط اهمیت مشورت، که رسیدن به دروازه پیروزی و پیشرفت را نوید می‌دهد بر ما آشکار می‌شود.
موضع پیامبر بطور آشکار ما را دعوت می‌کند به اینکه از این اصل مهم (مشورت) غافل نشویم و عدم تطبیق این اصل را در زندگی توجیه نکنیم چرا که پیامبر در شرایط سخت این اصل را بکار بست بدون اینکه آن را موانعی در مقابل شیوه پیامبری قرار دهد.
 
پی نوشت ها
[۱] با کمی تلخیص و ویرایش عبارت، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیره النبی ، ج ۶، ص ۸۶ – ۸۹.
 
برگرفته از کتاب “یکصد تصویر درخشان از زندگانی حضرت رسول اکرم (ص)” نوشته ی طالب خان ترجمه ی ارسلان ایلکااختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی

 

 

http://shiastudies.com

پیامبر اکرم (ص) ، مشورت در امور. پیامبر اکرم (ص) ، مشورت در امور. پیامبر اکرم (ص) ، مشورت در امور. پیامبر اکرم (ص) ، مشورت در امور. پیامبر اکرم (ص) ، مشورت در امور. پیامبر اکرم (ص) ، مشورت در امور. پیامبر اکرم (ص) ، مشورت در امور. پیامبر اکرم (ص) ، مشورت در امور. پیامبر اکرم (ص) ، مشورت در امور. پیامبر اکرم (ص) ، مشورت در امور

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.