مجمع جهانی شیعه شناسی

گفت وگوی شفقنا با حجت الاسلام و المسلمین سیدمحسن موسوی

شفقنا- حجت الاسلام و المسلمین سیدمحسن موسوی، پژوهشگر و استاد حوزه و دانشگاه تأکید دارد که براساس سیره و آموزه های امام علی(ع) مهم ترین رمز موفقیت یک مسئول، حکومت بر مردم نیست بلکه حکومت بر دلهای مردم است.

وی بیان کرد: «تأمین نیازهای اولیه زندگی برای همه مردم از جمله وظایف حاکمان و کارگزاران است و امام علی(ع) تا می توانستند با فقر مبارزه کردند و همواره به کارگزاران خود توصیه می کردند که فقر را با توسعه اقتصادی در جامعه ریشه کن کنند. در حقیقت به دور از آرمان های حکومت اسلامی است که مردمان آن نسبت به تأمین نیازهای اولیه زندگی خود در مضیقه باشند.

وی به تأکید امیرمومنان علی(ع) نسبت به «انتقاد پذیری» مسئولان و حاکمان اشاره و خاطرنشان کرد: اصل «انتقاد» حقی است که حقیقتاً اگر در جامعه ای برای همه با ساز و کار مشخص فراهم شود، سایر حقوق هم احیا می شود و «انتقاد» از استبداد که خطرناک ترین آفت های حکومت هاست، پیشگیری می کند. در جامعه ای که انتقاد آزاد است، مردم می توانند ضعف ها و کاستی های مدیریت حاکم را بازگو کنند، قطعاً دولتمردان بهتر می توانند نقاط ضعف کار خود را اولاً بشناسند و دوماً با فساد و بی عدالتی و حق و ناحق شدن حقوق مردم مبارزه کنند.

آقای موسوی بیان کرد: اگر انتقاد در یک جامعه ای به عنوان یک حق مسلم و عمومی برقرار نباشد، جای انتقاد را چاپلوسی و تملق گویی قطعاً پر خواهد کرد. نقاط ضعف سیاست ها، برنامه ها، اقدامات و همه اموری که در دست حکام است، طبیعتاً پنهان می ماند، اگر انتقاد نباشد و این ضعف ها پنهان بماند، نتیجه آن جزء فساد، تباهی و بی عدالتی در دستگاه های دولتی نیست و در نهایت به نارضایتی و ناخشنودی مردم هم می انجامد.

 

متن گفت وگوی شفقنا با حجت الاسلام و المسلمین سیدمحسن موسوی را می خوانید:

* سیره عملی امام علی(ع) در تمام برهه های زمان مثال زدنی و الگوگیری از آن از جمله نیازهای امروز مسلمانان است. یکی از مواردی که نیاز آن امروز در جامعه ایران به وفور قابل لمس و درک است، سیره سیاسی امیرمومنان علی(ع) می باشد، ایشان در دوره زمامداری خود چه اصول و چارچوب هایی را رعایت می کردند و به زمامداران و مسئولان پس از خود توصیه کردند؟ 

از مسئول با تقوا کوچک ترین کار خلافی سر نمی زند

شاید بهترین کسی که اصول و چارچوب های حکومتی را بیان فرمودند، وجود نازنین امیرالمومنین علی(ع) است، ایشان هم این اصول را در نامه های حکومتی خودشان بارها مطرح کردند و کارگزارانشان را به پیروی از آنها ملزم کردند و هم در منشور و توصیه نامه های خاصی که در طول تاریخ هم بسیار شناخته شده است، این چارچوب های کلی را بیان کردند. یکی از آن موارد، دستوراتی است که ایشان در نامه ای به مالک اشتر نخعی است که وقتی وی را برای حکومت مصر فرستادند، مبانی و چارچوب های حکومت اسلامی را تبیین کردند. البته بررسی این منشور خودش یک جلسه مجزایی را می طلبد، اما بنده چند توصیه کلیدی که حضرت داشتند را بیان می کنم. اولین این توصیه ها که حضرت آن را به عنوان معیار و ملاک اصلی حکومتداری و گزینش و انتخاب مسئولین حکومتی معرفی کردند، عبارت است از «ایمان و تقوا»، اگر کسی مومن و متقی باشد یعنی در برابر اوامر و نواهی الهی تسلیم باشد، کوچک ترین کار خلافی از او سر نمی زند یعنی اگر کسی با تقوا و مومن باشد، اگر نسبت به کاری تخصص ندارد، هیچ وقت در آن ورود نمی کند و بالعکس اگر در کاری تخصص داشته باشد، این تعهد الهی اقتضا می کند که احساس وظیفه کند و آن کار را به بهترین وجه انجام دهد.

حضرت در انتخاب کارگزاران «نخبه سالاری و شایسته سالاری» را اصل قرار می دادند

دومین توصیه «نخبه سالاری و شایسته سالاری» است که در این منشور مورد اهتمام حضرت بود. یعنی افراد را براساس تعهد و نوع تخصصی که داشتند، انتخاب می کردند. هیچ وقت به کارگیری افرادی که لایق منصب خاصی بودند را فدای روابط خانوادگی و دوستی با افراد نمی کرد؛ کما اینکه در دوران حکام قبل از ایشان همین مساله باعث شورش علیه خلیفه سوم شد چون یکی از اعتراضاتی که مردم نسبت به خلیفه سوم داشتند، همین بود که افراد متخصص و لایق مناصب را رها کردند و مناصب را مبتنی بر روابط خانوادگی و دوستی با افراد تعیین می کنید. حتی می بینیم که در این منشور حضرت بیان می کنند که راه تشخیص فرد لایق از نالایق چیست؛ ایشان می فرمایند: بعد از ملاک و معیار ایمان و تقوا بایستی آن شخص مورد آزمون قرار گیرد و آزموده شود که آیا لیاقت و سزاواری انجام این وظایف را دارد یا ندارد لذا به مالک اشتر می فرمایند: «با میل شخصی و بدون مشورت با دیگران آنان را به کارهای گوناگون وادار نکن زیرا این نوعی ستمگری و خیانت است» و سپس حضرت می فرمایند: «ثُمَّ انْظُرْ فِی أُمُورِ عُمَّالِکَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً؛ در امور کارمندان خود بیاندیش و پس از اینکه آنها را آزمودی به کارشان بگمار» یعنی نه اینکه یک شخصی فقط به خاطر سبقه و وجه ای که در مناصب دیگر داشته را کافی بدانیم برای اینکه منصب دیگری به او بدهیم.

وظایف حاکم در جامعه انجام «اصلاحات» است

سومین توصیه یا همان چارچوبی که حضرت علی(ع) در نظر داشتند، امر «اصلاحات» است. حضرت می فرمودند که از وظایف حاکم در جامعه انجام اصلاحات است به همین دلیل در آغاز همین عهدنامه و منشور معروفی که خطاب به مالک اشتر نوشتند به این مهم اشاره کردند و می فرمایند: «مردم را اصلاح کن و خانه های آنها را آباد بساز.»

حاکمان و کارگزاران نسبت به عدالت محوری و عدالت گستری وظایف ویژه ای دارند

چهارمین توصیه یا ضابطه حکومتداری که حضرت در این منشور طرح کردند، «عدالت محوری و تلاش برای گسترش عدالت» است. در اسلام و بلکه در تمام ادیان ظلم به دیگران مذموم است و حاکمان و کارگزاران نسبت به عدالت محوری و عدالت گستری وظایف ویژه ای دارند؛ اولین وظیفه این است که در خودشان این عدالت را ایجاد کنند یعنی انسان های عادلی باشند و به عدالت رفتار کنند، اما حضرت می فرمایند که این کافی نیست بلکه علاوه بر اینکه خودتان انسان های عادلی هستید، بایستی ساز و کاری فراهم کنید که عدالت در بین کارگزاران و زیر دستان خودتان و در یک نگاه کلی تر در میان مردم هم گسترش پیدا کند لذا امام به مالک اشتر می فرمایند: «دوست داشتنی ترین چیزها نزد تو در حق، میانه ترین و در عدل فراگیرترین و در جلب خشنودی مردم گسترده ترین باش که همانا خشم عمومی مردم خشنودی خواص را از بین می برد، اما خشم خواص را خشنودی همگان بی اثر می کند.» یعنی در عدالت ورزی شما نگران این نباشید که یک عده ای که خودشان را خواص نامیدند، از فلان بخشنامه و قانون تو ناراحت شوند بلکه خشنودی همگان باید سرلوحه دستورات تو باشد.

یک کارگزار نباید رسیدن به قدرت را فرصتی مناسب برای ثروت اندوزی تلقی کند

پنجمین توصیه و ضابطه را حضرت «داشتن روحیه خدمت» معرفی می کنند یعنی یک کارگزار، مسئول و وظیفه شناس باید خود را خادم، رفیق و همدم مردم قرار دهد نه اینکه رسیدن به قدرت را یک فرصت مناسب برای ثروت اندوزی تلقی کند. سوالی که پیش می آید این است که چطور می شود یک مسئول خود را خادم مردم بداند یعنی این روحیه خدمت چطور در انسان ایجاد می شود. حضرت در آموزه هایشان هست که وقتی مسئول بداند که حکومت و این قدرتی که نصیب او شده، امانت الهی است که خداوند به دلایلی این مسئولیت را بر عهده این شخص گذاشته، دیگر به چشم طعمه و فرصت ثروت اندوزی به این مسئولیت نگاه نمی کند بلکه خود را خادم معرفی می کند لذا حضرت علی(ع) در نامه به مالک اشتر و همچنین نامه ای که به اشعث بن قیس، فرماندار آذربایجان نوشتند، این مطلب را فرمودند: «پست فرمانداری برای تو وسیله آب و نان نبوده «وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَهٌ» بلکه امانتی در گردن توست و تو حق نداری نسبت به رعیت استبداد ورزی و بدون دستور من به کاری اقدام کنی.»

مهم ترین رمز موفقیت یک مسئول، حکومت بر مردم نیست بلکه حکومت بر دلهای مردم است

معتقدم مهم ترین رمز موفقیت یک مسئول، حکومت بر مردم نیست بلکه حکومت بر دلهای مردم است و امیرالمومنین بر دل های مردم حکومت کردند. اسلام، آیین نامه تکامل مادی و معنوی انسان است و بنیادی ترین عنصر این آیین نامه «محبت» است. نقش محبت در تحقق حکومت اسلامی و برنامه هایی که دین الهی برای پیشرفت جامعه انسانی در نظر گرفته به حدی است که امام باقر(ع) دین اسلام را جزء محبت چیزی نمی داند لذا تصریح می کنند: «هل الدّین الّا الحبّ؛ آیا دینداری جزء دوستی و مهرورزی است؟» لذا حکومتی برقرار خواهد ماند که مردمان آن عاشق حاکمانش باشند. کردار امیرالمومنین علی(ع) در دوران زندگی ایشان، به واسطه اینکه سرشار از حق گرایی، حق مداری و حق گستری بود، زیباترین چهره انسانی حکومتِ مبتنی بر ارزش های انسانی را به نمایش گذاشت. رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای هم دلیل حمایت تمام قد مردم از حضرت امام خمینی(ره) را همین محبت معرفی می کنند. ایشان در سال ۱۳۷۰ در سخنرانی که در دیدار با جمعی از پرسنل نیروی هوایی ارتش داشتند، فرمودند: «آنچه مسلم است این است که ملت ایران از ادامه حکومت جبارانه، فاسد و وابسته رژیم پهلوی و مشکلاتی که از این طریق برای این کشور به وجود آورده بودند به جان آمده بود و عشق به اسلام و علاقه و محبت به دعوت اسلام، آنها را به میدان آورد.» همه این موارد را می توانیم در سیره اما علی(ع) در حد کمال مشاهده کنیم.

* یکی از مواردی که حضرت علی(ع) همواره به آن تأکید داشتند، نحوه برخورد و تعامل رهبران و کارگزاران با مردم بود. به چه دلیل این مساله بسیار حائز اهمیت است و امیرمومنان در این زمینه چه سیره، توصیه های و تأکیداتی به مسئولین داشتند؟  

اگر کسی واقعاً زیر و زبر اسلام را مطالعه کند، متوجه می شود که در منطق اسلام، حکومت وسیله ای برای رساندن مردم و جامعه به کمال و اهداف عالی انسانی الهی است لذا خودِ بزرگان دین ما از جمله آنها امام و مقتدی ما، حضرت علی(ع) می بینیم که برای حکومت و دنیا فی نفسه ارزشی قائل نیستند. حضرت علی(ع) در خطبه سوم نهج البلاغه می فرمایند: «سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود و یاران، حجت را بر من تمام نمی کردند و اگر خداوند از علما عهد و پیمان نگرفته بود که برابر شکمبارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان، سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش می ساختم و آخر خلافت را به کاسه اول آن سیراب می کردم، آنگاه می دیدید که دنیای شما نزد من از آب بینی بزغاله ای بی ارزش تر است.» نگاه کلی امیرالمومنین علی(ع) نسبت به حکومت، این بود و همین را هم به کارگزاران خود القا می کردند. ایشان یک توصیه های عمومی بسیار مهمی را داشتند که چندین مورد را بر می شمارم.

اولین توصیه «تقوا» است که ریشه همه توصیه های امیرالمومنین هم مورد بوده است.

دومین توصیه ایشان به کارگزاران برای رفتار با مردم، «بردباری و شرح صدر» بود. آنچه متأسفانه در برخی از مسئولین امروز کمتر مشاهده می کنیم. حضرت علی(ع) نامه ای را به محمدبن ابی بکر نوشتند و در آن شیوه های مردم داری، بردباری، شرح صدر و رعایت حقوق اجتماعی را تذکر دادند لذا می فرمایند: «با مردم فروتن، نرم خو و مهربان، گشاده رو و خندان باش». انقدر بردباری و شرح صدر مهم است که ما می بینیم حضرت در نامه های دیگری به کارگزارانشان نیز مجدد همین اصل را توصیه کردند لذا به مالک اشتر که در جنگ بود، نوشتند: «افرادی که دیر به خشم آیند و به پذیرش پوزش تن دهند بر ناتوانان رحمت آور». لذا ایشان می فرمودند که در حکومت و جنگ، اهل بردباری و شرح صدر باشید.

سومین توصیه حضرت، «انضباط اداری» است. نظم در امور و انضباط در رفتار جزو سفارشات مکرر و موکد امام علی(ع) است. این آموزه در متن اوامر امیرالمومنین علی(ع) به قدری اهمیت دارد که حضرت علی(ع) آخرین جملاتشان در بستر شهادت، همین انضباط اداری است یعنی به طور کلی بر نظم امور تأکید می کنند و در بستر شهادت می فرمایند که انضباط در امور از جمله اهداف بلند نزول کتاب الهی یعنی قرآن است.

چهارمین توصیه ایشان به کارگزاران این است که در رویارویی با مردم وقتی می خواهید افرادی را به عنوان کارگزاران خود برگزینید، دنبال افراد شایسته و توانمند باشید چون کارگزاران بازوان اجرایی حاکمان هستند یعنی عاملان حقیقی اقامه عدل و بسط قانون در جامعه همین کارگزاران هستند ایشان به تعبیر ساده می فرمایند، ای کارگزاران من در رویارویی با مردم و گزینش آنها برای کار، شایسته سالار باشید لذا در نامه ای که به رفاعه، قاضی اهواز می نویسند؛ هر کسی خیانتکاری را به کار گمارد، حقیقتاً از محمد(ص) در دنیا و آخرت بیزاری جسته است.» یا به مالک اشتر می فرمایند: «مبادا افرادی که شایسته نیستند را از میان مردم برگزینی.»

پنجمین توصیه حضرت «گشاده دستی در روزی کارگزاران» است. امام علی(ع) در سفارش نامه به مالک اشتر می فرمایند: «آنگاه بر آنان روزی را فراوان ساز چرا که این نیرویی است برای اصلاح نفس آنان و سبب بی نیازی است برای آنها تا به مالی که در اختیار دارند، دست نگشایند و حجتی است بر آنها اگر فرمانت را نپذیرند یا در امانت خیانت ورزند.»

ما امروز بعضاً می بینیم که گوشه و کنار کشور، کارگرانی از فلان کارخانه، کارگاه، بانک، صندوق و موسسه نسبت به شیوه عملکرد مدیرانشان اعتراض می کنند چون در روزی که حق آنهاست، گشاده دست نیستند. حضرت امیر در رویارویی با این کارگران و کارمندان به مدیران تأکید می کنند که باید در روزی که حق آنهاست، گشاده دست باشند.

ششمین توصیه «پرهیز از گرفتن هدیه» است. حضرت علی(ع) کارگزاران را نسبت به دریافت هدایا یا اموالی که از مردم به بهانه تسریع در امور کارشان طلب می کنند، به شدت منع کردند. حضرت برای اینکه جلوی رشوه خواری را در نظام اداری بگیرند و این پدیده فساد آفرین را از صحنه اجتماع پاک کنند نه تنها رشوه گرفتن بلکه هدیه گرفتن را ممنوع کردند لذا وقتی یکی از کارگزارانشان در پایان مأموریتش خدمت حضرت رسید و یک کیسه ای از اموالی که مردم به او هدیه داده بودند را به امام نشان داد، حضرت او را منع کردند که از این هدایا استفاده کند و فرمودند: «هدیه غلول(خیانت) است و گرفتن رشوه شرک است.»

هفتمین توصیه «حق گرایی نه شخصیت گرایی» و هشتمین توصیه «قاطعیت توأم با مداراست» که مبانی آن روشن است.

نهمین مورد «تأمین نیازهای اولیه زندگی برای همگان» است. امام علی(ع) تا می توانستند با فقر مبارزه کردند و همواره به کارگزاران خود توصیه می کردند که فقر را با توسعه اقتصادی در جامعه ریشه کن کنند لذا در همان روزگار کوتاه حکومت خود، با همه درگیری ها، توطئه ها، کارشکنی ها و جنگ هایی که علیه حضرت راه انداختند، دستکم در نقل ها می بینیم که کوفه را به جایی رساندند که فرمودند: «ما أصبَحَ بِالکوفَهِ أحَدٌ إلّا ناعِماً؛ إنَّ أدناهُم مَنزِلَهً لِیَأکُلُ مِنَ البُرِّ ولَیَجلِسُ فِی الظِّلِّ و یَشرَبُ مِن ماءِ الفُراتِ؛ اکنون در کوفه، همگان از زندگی بهره مندند و فرودست ترینِ آنها، نان و سایبان دارد و از آبِ فرات، بهره می گیرد.» این مساله به دور از آرمان های حکومت اسلامی است که مردمان آن نسبت به تأمین نیازهای اولیه زندگی خود در مضیقه باشند.

دهمین مورد «ممنوعیت بخشش از اموال عمومی» است که بسیار در رسانه ها خبرهایی منتشر می شود که موجب تأثر مردم است که کسی اموال عمومی را به یک عده خاصی ببخشد لذا در مسلک حضرت، کارگزاران دولت حق نداشتند به مناسبت های مختلف و بهانه های گوناگون از اموال دولتی بذل و بخشش کنند. در یک عبارتی که از حضرت خطاب به کارگزاران نقل شده، فرمودند: «جودُ الوُلاهِ بِفَی ءِ المُسلِمینَ جَورٌ و خَترٌ؛ دست و دل بازی زمامداران در ثروت های عمومی، ستم و خیانت است.»

یازدهمین مورد «مردم داری» است که حضرت به شدت تأکید می کردند که کارگزارانشان در ارتباط با مردم به این امر مهم توجه داشته باشند. چون ارج نهادن به مردم و توجه به عموم مردم با هر نگاه، فکر و اندیشه ای از جلوه های والای سیاست های اجتماعی حکومت علوی است. یعنی اگر یک حکومتی می خواهد حکومت علوی باشد باید مردم دار باشد. برخی از مسئولین فقط نسبت به خودی ها مردم دار هستند و نسبت به عموم، عبوس و نامهربان هستند. امیرالمومنین سیاست هایی که برای کارگزارانشان در رویارویی با مردم اتخاذ می فرمودند عکس این قضیه است لذا ایشان می فرمایند: «فَإِنَّ سُخْطَ الْعَامَّهِ یُجْحِفُ بِرِضَى الْخَاصَّهِ؛ خشم عمومی به خشنودی خواص زیان رساند و خشم خواص با رضایت عمومی قابل گذشت است» لذا امام علی(ع) همواره به کارگزاران خود سفارش می کردند که با مردم مهربان باشند و با مردم ارتباط مستقیم داشته باشند و حرف های آنها را بشنوند.

دوازدهمین مورد «پرهیز از اشرافی گری» است. تجمل گرایی مقامات یک نظام در نگاه حکومت علوی از خطوط قرمز است لذا می بینیم که اشرافی گری هم از خطوط قرمز حضرت علی(ع) است لذا وقتی مطلع شدند که عثمان بن حنیف فرماندار بصره حتی با اشراف نشست و برخاست دارد و با محرومان آن جامعه حشر و نشر ندارد، سریع نامه ای نوشتند و او را توبیخ کردند. در نامه ۴۵ نهج البلاغه آمده است: «اى پسر حنیف! به من گزارش داده اند که مردى از سرمایه داران بصره، تو را به سفره رنگین میهمانى خود فرا خوانده و تو نیز به سرعت به سوى آن شتافته اى در حالى که غذاهاى رنگارنگ و ظرف هاى بزرگ طعام یکى پس از دیگرى پیش روى تو قرار داده مى شد. من گمان نمى کردم تو مهمانی مردمی را قبول کنى که نیازمندشان با ستم محروم شده و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شدند. اندیشه کن در کجایی و بر سر کدام سفره غذا می خوری.» این توبیخی است که امیرالمومنین علی(ع) نسبت به نشست و برخاست با اشرافی گری در ارتباطات بیان کردند.

آخرین مورد که بسیار مهم است بحث «درد و دل مردم را شنیدن» است. امیرالمومنین علی(ع) به قدری نسبت به رفتارهای کارگزاران مراقب بودند که بیت القصص تأسیس کردند. بیت القصص به فارسی امروز همان صندوق شکایات است. حضرت بیت القصص یا صندوق شکایاتی را تأسیس کردند و افرادی را هم گماشتند که این شکایات مردم را از کارگزاران خود ثبت و ضبط کنند تا مبادا تخطی صورت بگیرد لذا می بینیم در نامه ای که به کعب بن مالک نوشتند، حضرت به کعب بن مالک بیان می کنند: «کسی را به جای خود بگمار و با گروهی از یارانت از شهر خارج شو تا به روستاهای سواد(یکی از روستاهای عراق) برسی، کسانی از کارگزارن من در منطقه دجله و عذیب هستند، در رفتار آنان بنگر و تحقیق نما، آنگاه به بهقیاذات برگرد و اداره امور آن جا را به عهده بگیر.» در حقیقت حضرت افرادی را داشتند که اولاً کارگزاران را بازرسی کنند و ثانیاً اگر کسی شکایتی دارد این شکایات را جمع آوری و ساماندهی نمایند.

اگر این تعامل و نوع برخوردی که مورد تأکید امام علی(ع) بود از سوی رهبران و کارگزاران رعایت نشود و تحقق پیدا نکند، امام علی(ع) پس از آن چه عواقبی را برشمردند؟

وقتی امیرالمومنین علی(ع) با چنین مواردی رو به رو می شدند به هیچ وجه مماشات نمی کردند. ما موارد متعددی داریم که حضرت نسبت به کارگزاران اهل مماشات نبودند، ولی نسبت به مردم عادی این چنین بودند. به عنوان مثال وقتی ابن هرمه، مأمور بازار اهواز بود، به حضرت خبر رسید که ابن هرمه یکسری خیانت هایی کرده و به دستورالعمل هایی که امیرمومنان علی(ع) ارایه کردند، عمل نکرده است. ایشان سریعاً به رُفاعه، حاکم اهواز نامه نوشتند و فرمودند: «وقتی که نامه‌ام به دستت رسید و آن را خواندی بلافاصله «ابن هرمه» را از مسئولیت بازار عزل کرده و به خاطر حقوق مردم او را زندانی کن و همه را باخبر کن تا اگر شکایتی دارند، بگویند. این حکم را به همه کارمندان زیر دستت گزارش کن تا نظر مرا بدانند. در این کار نسبت به «ابن هرمه» نباید غفلت و کوتاهی شود وگرنه نزد خدا هلاک خواهی شد و هم به بدترین وجه تو را از کار برکنار می‌کنم.» این نامه طولانی حضرت را قاضی نعمان در دعائم الاسلام نقل کرده و حکم ایشان نسبت به ابن هرمه رونمایی شده است. این نامه حضرت یک قسمت بسیار مهمی دارد، حضرت به رُفاعه می فرمایند: «وقتی او را زندانی کردی، همه زندانیان را برای تفریح به حیاط زندان بیاور غیر از «ابن هرمه» مگر آن که برای جانش بترسی که در این صورت او را با زندانیان دیگر به صحن زندان بیاور.» در ادامه این نامه حضرت حتی تنبیه هایی که برای خیانت یکی از کارگزاران خود در نظر داشتند را با جزئیات بیان کردند. و این امر نشان می دهد حضرت برای کارگزاران متخلف خود محدودیت های جدی حتی در زندان اعمال می کردند چون وقتی مسئولین نظام به حقوق مردم تعدی می کنند، این یک جرم معمولی نیست بلکه کلیت جامعه، گویی مرتکب جنایت شده است لذا این مسئول باید به گونه ای مجازات شود که مسئولین دیگر جرأت خیانت، اختلاس و سوء استفاده نداشته باشند.

یکی از مواردی که حقیقتاً مردم نسبت به آن خواهش دارند، این است که وقتی احکامی نسبت به مردمان عادی توسط قوه قضاییه محترم ارایه می شود، اگر چنین مواردی از سوی یکی از مسئولین و کارگزاران نظام هم صادر شد، همانگونه که امیرالمومنین علی(ع) نسبت به کارگزارانشان یا حداقل همانطور که با مردم عادی رفتار می شود با آنها هم رفتار شود لذا امیرالمومنین علی(ع) به اشعث بن قیس که کارگزار آذربایجان بود، به قدری تند نامه می نویسند که «در دست تو مالی از اموال خداوند عزوجل است و تو خزانه دار آن هستی تا آن را به من بسپاری، امیدوارم برای تو بدترین زمامداران نباشم.» یعنی حضرت او را نسبت به پول و بیت المال عمومی بر حذر می کند یا جای دیگر او را تهدید می کنند و می فرمایند: «آنچه بر عهده توست، ادا نما وگرنه تو را با شمشیر خواهم زد.»

برخورد قاطع حضرت علی(ع) با مسئولین خاطی

لذ اگر مسئولی تخطی می کرد که تعداد این افراد هم در تاریخ مشخص است، حضرت بدون هیچ مماشاتی برخورد می کردند و سریعاً آنها را عزل می کردند لذا در کتاب الاستیعاب آمده که حضرت علی(ع) در شهرها، دینداران و امانت پیشگانی را می گماشت و اگر خیانتی از یکی از آنها به وی می رسید، برایش می نوشت؛ «در حقیقت شما را از جانب پروردگارتان پند و اندرزی آمده، پس پیمانه و ترازو را دادگرانه تمام نهید و اموال مردم را کم ندهید و در زمین به فساد بر مدارید.» سپس حضرت در نامه خود به رُفاعه درباره ابن هرمه می فرمایند: «هنگامی که نامه ام به تو رسید وظایفی که بر عهده ات بود، سامان ده تا شخصی را روانه کنم و از تو تحویل بگیرد.» یعنی امام هیچ مماشاتی نداشتند و افراد را عزل می کردند و اگر خیانت آنها ثابت می شد، آنان را به جزای اعمال و رفتار خیانت آمیز خود می رساندند.

شخصیت علی(ع)، شخصیتی جامع الاطراف بود و قطعاً الگوگیری از رفتار و نحوه برخورد امام علی(ع) با اطرافیان حائز اهمیت است. ایشان با منتقدان، مخالفان و دشمنان خود چه نوع رفتار سیاسی داشتند؟

حضرت علی(ع) در رابطه با منتقدین خود، رفتارهای متعددی داشتند. اولاً اصل «انتقاد» حقی است که حقیقتاً اگر در جامعه ای برای همه با ساز و کار مشخص فراهم شود، سایر حقوق هم احیا می شود و «انتقاد» از استبداد که خطرناک ترین آفت های حکومت هاست، پیشگیری می کند. در جامعه ای که انتقاد آزاد است، مردم می توانند ضعف ها و کاستی های مدیریت حاکم را بازگو کنند، قطعاً دولتمردان بهتر می توانند نقاط ضعف کار خود را اولاً بشناسند و دوماً با فساد و بی عدالتی و حق و ناحق شدن حقوق مردم مبارزه کنند.

اگر انتقاد در یک جامعه ای به عنوان یک حق مسلم و عمومی برقرار نباشد، جای انتقاد را چاپلوسی و تملق گویی قطعاً پر خواهد کرد. نقاط ضعف سیاست ها، برنامه ها، اقدامات و همه اموری که در دست حکام است، طبیعتاً پنهان می ماند، اگر انتقاد نباشد و این ضعف ها پنهان بماند، نتیجه آن جزء فساد، تباهی و بی عدالتی در دستگاه های دولتی نیست و در نهایت به نارضایتی و ناخشنودی مردم هم می انجامد.

نکته دیگر اینکه طبق آیه ۶۵ سوره نساء کسانی که به امام معصوم انتقاد دارند، از زمره مومنین و دایره ایمان خارج هستند، امام علی(ع) برای اینکه فرهنگ انتقاد سازنده در جامعه فراهم شود، خودشان در این مسیر پیشگام بودند، امیرالمومنین علی در طول مدت کوتاه حکومت الهی خود، با دو انتقاد رو به رو بودند که یکی از آنها «انتقادهای عمومی» است. حضرت علی(ع) اجازه انتقاد را به خودشان نه تنها در شرایط عادی حکمرانی بلکه در بحرانی ترین ایام زمامداری مثلاً در بحبوحه جنگ صفین مطرح کردند، ایشان خطبه ای قبل از جنگ بر اصحاب و مردم ایراد کردند و درباره حقوق متقابل رهبری و مردم بیاناتی را ارایه فرمودند، یکی از یاران امام که بسیار هیجان زده شده بود، به تعریف و تمجید از حضرت پرداخت، اما حضرت بدون اینکه حتی ذره ای تحت تأثیر این ستایش قرار بگیرند، با اینکه شرایط حساس و بحرانی بود و شاید مصلحت ایجاب می کرد که ایشان مورد ستایش قرار بگیرند، حضرت فرمودند: «خوش ندارم که در خاطر شما بگذرد که من دوستدار ستودنم و خواهان ستایش شنیدن. سپاس خدایی را که چنین نیستم و اگر ستایش خواه بودم آن را به خاطر فروتنی در پیشگاه خدا وا می نهادم! پس به زبانی که با گردن کشان سخن می گویید، با من سخن مگویید، فقط اهل چاپلوسی و تملق گویی نباشید و چنانچه از حاکمان تندخو کناره می جویید از من کناره مجویید و برای من ظاهرسازی و خودنمایی نکنید و بر من گمان مبرید که اگر حق و حرف حقی بگویید، این یعنی انتقاد. گمان مبرید که اگر حرف حقی بگویید، پذیرش آن بر من سنگین و دشوار است و خیال نکنید که من می خواهم بزرگم شمارید، چه آن کسی که شنیدن سخن حق و یا نمایاندن عدل بر او سنگین آید، اجرای حق و عدل بر وی سنگین تر می نماید.»

با اینکه حضرت علی(ع) طبق موازین صریح کتاب و سنت قابل انتقاد نیستند و طبق آیه صریح قرآن، انتقاد از امام معصوم نشانه های بی ایمان بودن افراد نامیده شده است، اما حضرت می خواهند درسی عمومی را برای تمام رهبران، حاکمان، دولتمردان و کارگزاران در جوامعی که غیر از امام معصوم مدیریت می شود، معرفی کنند و تأکید دارند که اجازه دهید مردم به صورت عمومی از شما انتقاد کنند، اموری که حق می پندارند را بیان کنند و اموری که از کارهای شما ناحق می شناسند را بیان کنند که شما هم اصلاح کنید. این شیوه رویارویی امیرالمومنین علی(ع) با انتقادهای عمومی بود و تأکید داشتند که مردم از کارگزاران، والیان و دولتمردان حکومت ایشان نیز انتقاد کنند.

دومین گروه از منتقدین «جریان های خاص سیاسی با هدف ویرانگری جامعه اسلامی» بودند. یعنی حزب بازی و جریان سازی هایی وجود داشت و اینان با هدف ویرانگری جامعه اسلامی، انتقاد می کردند. سه جریان عمده سیاسی در این بین عبارت از «ناکثین، قاسطین و مارقین» بود. شهید مطهری در کتاب «جاذبه و دافعه علی(ع)» سه راهبرد عمومی را بیان کردند که حضرت در برخورد با مخالفان داشتند. اول: گفت وگو، دوم: مدارا، سوم: برخورد قاطع.

یعنی تلاش حضرت علی(ع) حتی نسبت به احزابی که هدف آنها از انتقاد، ویران کردن جامعه و نا امید کردن مردم و حق را ناحق جلوه دادن بود، اولاً حضرت می کوشیدند با گفت وگوی مسالمت آمیز نزاع ها و دشمنی ها را از بین ببرند. دومین قدم این بود که اگر با گفت وگوی حق مدار، مخالفت ها از بین نمی رفت، تا جایی که به امنیت و وحدت جامعه اسلامی آسیبی نمی رسید، با مخالفین مدارا می کرد ولو اینکه اینان در قالب کلام دست از انتقادهای غیر منصفانه بر نمی داشتند، اما عملکردی نداشتند و امنیت و وحدت را به هم نمی ریختند، حضرت با آنان مدارا می کرد لذا هم حضرت اهل مدارا با این افراد بودند و هم به والیان امر می کردند که با چنین افرادی که فقط در قالب زبان و گفتار انتقادهای غیرمنصفانه می کنند و به وحدت و امنیت جامعه اسلامی آسیبی نمی رسانند، مدارا کنید.

اما سومین گام؛ اگر با گفت وگوی حق مدارانه و مدارا، مخالفت های ویرانگر منتقدین غیر منصف تمام نمی شد، نوبت به برخورد قاطعانه می رسید. هیچ وقت ما در تاریخ نداریم که امیرالمومنین علی(ع) نسبت به برخورد قاطعانه خودشان وارد عمل شوند. همواره اگر می دیدند که ابتدائاً آنها وارد عمل شدند، حضرت مقتدرانه در دفاع از وحدت، امنیت و ثبات جامعه اسلامی از هیچ تلاشی فروگذار نمی کرد. ما این برخوردهای قاطعانه را در تاریخ هم می بینیم به عنوان مثال در کتاب «الجَمَل» شیخ مفید آمده که وقتی ابن عباس به حضرت عرض کرد که دو مخالف سرسخت شما، در ایام حکومتداری منتقد و مخالف شما هستند و همه چیز را بهم می ریزند، اینان را حبس کنید. حضرت فرمودند: «ای پسر عباس آیا به من دستور می دهی که قبل از نیکی و احسان به ظلم و گناه اقدام کنم و براساس گمان و اتهام قبل از ارتکاب به جرم مواخذه کنم.» یعنی باید محرز شود و از هیجانات و خودخواهی پرهیز شود، اگر واقعاً این جریان سیاسی با گفت وگو و مدارا از مشکلاتی که می خواهد برای جامعه پیش بیاورد، منصرف نشد و پس از اینکه جرم او محرز شد، قطعاً با آنها برخورد جدی خواهم کرد.

* در گفتار بسیار از امام علی(ع) و ضرورت توجه به توصیه های ایشان می گوییم، اما در عمل تا به امروز چه میزان توانستیم در تحقق و پیاده سازی آموزه های اخلاقی و اجتماعی و سیاسی امام علی(ع) در کشورمان و به طور کلی در جوامع اسلامی موفق باشیم؟

طبیعتاً راه طولانی برای رسیدن به آنچه اهل بیت(ع) به عنوان مقصد جامعه اسلامی ترسیم کردند در پیش داریم و قطعاً رسیدن به آن هدف غایی و نهایی هم تنها به دست با کفایت امام زمان(عج) رقم خواهد خورد و اما آنچه وظیفه ماست این است که بستر تحقق آموزه های اهل بیت(ع) چه در ساحت فردی و چه در ساحت اجتماعی را در حکومتداری پیاده کنیم که البته هیچ کسی نمی تواند ادعا کند که این کار ساده و آسانی است.

یک تقسیم بندی را از یک منظری نسبت به دین و دینداری جامعه بیان می کنم. سه گروه انسان در جامعه داریم، یک گروه حامی و همراه دین هستند و از هیچ تلاشی برای نصرت دین خدا فروگذار نمی کنند. طبیعتاً این گروه برای پیشبرد اهدافی که دین معرفی کرده نیاز به قدرت اجرایی و حمایت دارند. دوم گروهی که در علوم جامعه شناختی از آنها به قشر خاکستری تعبیر می شود یعنی افرادی که تمایل آنان متأثر از شرایطی است که در آن زندگی می کنند. دین، سیاست و حزب آنها محیطی است و مغلوب جریان فکری قرار می گیرند که قدرت بیشتری دارند. امیرالمومنین علی(ع) از این دسته با تعبیر تندی یاد می کنند و می فرمایند اینان گروهی هستند که مگس وار پی هر بانگی می روند و با هر بادی تغییر جهت می دهند.

سوم گروهی هستند که به خاطر هواپرستی و دنیا طلبی پیاده سازی آموزه های دینی را به طور کلی مخالف تمایلات خود می دانند در نتیجه همواره همسو با دشمن هستند و از هیچ تلاشی برای مقابله با جریان دینی و پیاده سازی آموزه های دینی دست نمی کشند. با این نکته ای که بیان کردم طبیعی است که در جامعه ای با چنین ترکیبی که از این سه دسته تشکیل شده، پیاده سازی آموزه های دینی بسیار سخت است. از یک جهت جریان فکری دینی برای اجرای دستورات دینی باید صاحب قدرت باشد و از سوی دیگر باید مسلط به ابزار تأثیرگذار باشد تا توده مردم را اقناع کند که به دستورات دین تن دهند. در مقابل باید با جریان های فکری مخالف مبارزه و تأثیرات آنها را خنثی کنند. طبیعی است که در چنین شرایطی پیاده سازی آموزه های علوی در سطح جامعه پیچیدگی های خاصی دارد، اما آنچه نگین درخشانی است و در دوران غیبت کبری همچون الماس می درخشد و برای اجرای آموزه های اهل بیت(ع) بسترساز شده، انقلاب اسلامی است که ثمره تلاش ها و خون دل خوردن های علمای شیعه در طول غیبت کبری است.

نقص ها و کاستی های امروز غیر قابل انکار نیست

فارغ از کاستی ها و نقص هایی که وجود دارد، اگر واقع بینانه به موضوع بنگریم، اهداف و عمل حاکمان اسلامی این بوده که بسترساز اجرای آموزه های اهل بیت(ع) باشند، اما قطعاً کافی و رضایت بخش نبوده لذا مقام معظم رهبری در موارد متعددی مثل امر معیشت، امور اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی به شیوه عملکردها انتقاد دارند و حتی فرمودند که ما با حکومت واقعی اسلام فاصله بسیار داریم لذا اصل اینکه انقلاب اسلامی این بستر را فراهم کرد و هدف اصلی این انقلاب این است که به آرمان ها برسد، انکار ناپذیر است، اما اینکه نقص و کاستی وجود دارد، این هم یک امر قابل انکاری است.

حتی می توان این موضوع را در نگاه امیرالمومنین علی(ع) هم بررسی کرد. حضرت می فرمایند: «لَوْ قَدِ اسْتَوَتْ قَدَمَایَ مِنْ هَذِهِ الْمَدَاحِضِ، لَغَیَّرْتُ أَشْیَاءَ؛ اگر پاهایم در این لغزشگاه استوار ماند، اموری را تغییر خواهم داد.» جامعه در فساد فرو رفته بود، جامعه از نظر معیشتی و اقتصادی در تنگناهای باور نکردنی بود، اما حضرت می فرمایند در این زمان و شرایط کنونی، امکان بازگشت وجود ندارد. یعنی هدف و نیت بنده در این شرایط کنونی این است که خطاهایی که پیشینیان کردند را اصلاح کنم اما اکنون بستر آن وجود ندارد. حضرت از حقوقی که به مردم داده نشده، ۳۰ مورد را برشمردند مثلاً ایشان فرمودند که مالیات بر زمین را حذف خواهم کرد، از گردش اموال در میان ثروتمندان ممانعت خواهم کرد. داوری های ستمگرانه را برهم خواهم زد. زمین هایی را که پیامبر(ص) به افرادی بخشیده بودند، اما حکام جور نگذاشتند به این افراد واگذار شود، واگذار خواهم کرد. اما آیا اکنون بستر اینکه تمام این اصلاحات را اجرا کنم وجود دارد یا ندارد، بحث دیگری است لذا حضرت فرمودند که بستر و شرایط فراهم شدن این ۳۰ مورد وجود ندارد. اما حضرت به واسطه نوع عملکردی که داشتند، توانستند رضایت عمومی را در آن مواردی که بستر لازم وجود داشت، فراهم کنند لذا امام علی(ع) فرمودند که همه مردم کوفه خانه دار شدند و همگی از اولیات زندگی برخوردار هستند.

شرایط فعلی کشور هم به همین صورت است و باید اینگونه بررسی کرد که اگر امروز مشکلی مثلاً در امر معیشت هست، آیا ما بستر حل این موضوع را داریم؟ مقام معظم رهبری می فرمایند: این بستر فراهم است، اما دولتمردان خوب عمل نکردند البته ایشان رضایت شان را نسبت به عملکرد دولت فعلی اعلام کردند لذا در این خصوص که این حکومت بستر را فراهم می کند و جزو اهدافش هست، هیچ شکی نیست، اما کاستی هایی هم که وجود دارد طبیعتاً امر غیر قابل انکاری نیست.

* اگر می خواستید از سیره و توصیه های امام علی پنج توصیه را برای امروز و آینده مسئولان و مردم برگزینید، آنها کدام رویکردها و توصیه ها بودند؟

به نظرم فرمان امیرالمومنین علی(ع) در عهدنامه مالک اشتر بهترین منشوری است که وظایف حاکمان و مردم و شیوه رفتار هر یک از آنها و ثمره و نتایج انجام ندادن آنها و موارد این چنینی را به خوبی ترسیم کرده است که باید همه عزیزانی که دوست دارند در این زمینه اطلاعات بیشتری کسب و به آنها عمل کنند باید شخصاً مطالعه و تحقیق کنند. اما بنده به چند مورد اساسی اشاره می کنم، مهم ترین آنها به پا داشتن عدالت است. امام علی(ع) در نامه ای که به مالک اشتر نوشتند، فرمودند: دوست داشتنی ترین کارها پیش تو باید این چند مورد باشد. اول: «میانه روی بر پایه حق مداری»، اهل میانه روی باش و اهل افراط و تفریط نباش. دوم: «عدالت ورزی در داوری ها»؛ اگر حتی در خانه خود به عنوان پدر و همسر می خواهی داوری کنی به عدالت داوری کن حتی اگر قاضی القضات هستی به عدالت ورزی در داوری ها اهتمام داشته باش. سوم: «خشنود سازی شهروند»، حضرت بسیار به این مساله بارها اشاره کردند و تأکید داشتند که دنبال این باشید که شهروندان خود را خشنود و خوشحال سازید.

چهارم: حضرت تأکید کردند که برترین چشم روشنی زمامداران «به پا داشتن عدالت در شهرهاست». پنجم: «آشکار شدن دوستی دولتمردان نسبت به شهروندان»، یعنی دولتمردان بایستی طوری عمل کنند که مردم بدانند که اینها دوست شان دارند. همانند رهبری بارها این موضوع را به مردم گفتند که آنها را دعا می کنند و مردم را دوست دارند، این امر از جمله مواردی است که امیرالمومنین علی(ع) نسبت به حاکمان امر کردند.

اولین توصیه یا سفارش حضرت علی(ع) به مردم «توسعه آزادی های سازنده» است. حضرت به مالک اشتر فرمودند: «لَا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ اللّهُ حُرّاً؛ برده دیگری مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است.» یکی از معضلات اجتماعی ما در عصر امروز، بردگی از جمله بردگی رسانه است لذا اینکه مقام معظم رهبری دائماً تأکید می کنند که فضای مجازی باید سامان پیدا کند برای این است که آزادی های سازنده توسعه پیدا کند.

سومین توصیه عمومی «اهتمام به خشنودسازی مردم» به عنوان یک اصل است لذا ایشان در سفارش نامه ای که به مالک اشتر دارند، می نویسند که در دایره حکومت مانند کسی رفتار کن که دوست می دارد ستایش مردم را برای خود ذخیره سازد و ثواب خداوند و خشنودی پیشگاهش را به دست آورد. مثل برخی از مسئولین در این شرایط سخت معیشتی حرف هایی نزنیم که مردم ناراحت شوند یا بر ناراحتی مردم افزوده شود بلکه حرف هایی بزنیم که اگر دردی هست کاهش پیدا کند لذا حضرت می فرمایند: طوری رفتار کن که نه فقط در گفتار بلکه در رفتار خود اهتمام به این باشد که مردم خود را شاد کنید.

چهارمین مورد «عزت گرایی» است. حضرت به مالک می فرمایند: نفس خود را از هر پستی گرامی بدار، گرچه تو را به خواستنی ها برسانند چرا که در برابر آنچه از خود مایه می گذاری چیزی به دست نخواهی آور. لذا می بینیم که رهبری همواره بر حفظ عزت ایرانی اسلامی ما در عرصه های مختلف داخلی و خارجی تأکید می کنند.

پنجمین مورد «وفای به پیمان های حکومتی» است به تعبیر امروزی عمل کردن به وعده ها و شعارهاست. امام علی(ع) می فرمایند: برترین خصلت مسلمانی وفا به پیمان هاست. در همین سخنان اخیر رهبری، ایشان توصیه ای که به دولتمردان فرمودند این بود که به وعده هایی که در دوران رقابت های انتخاباتی دادید، عمل کنید. این دقیقاً همان امری است که امیرالمومنین علی(ع) نسبت به آن به مالک هشدار دادند.

ششمین مورد که مهم ترین رکن است، «زنده نگه داشتن امید» در جامعه است لذا حضرت همواره مردم را مبتنی بر حقیقت های زمان، امیدوار می کردند. وعده های حقیقی می دادند به جهت اینکه مردم را امیدوار کنند و با عمل به وعده هایی که می دادند، مردم را امیدوار می کردند لذا فرمودند: «أَعظَمُ البَلاءِ اِنقِطَاعُ الرَّجَاءِ؛ بزرگترین بلاها نا امیدی است.»

 

منبع:

رمز موفقیت حضرت علی (ع) حکومت بر «دل‌های مردم» بود/ حضرت «انتقاد» را حق مردم می‌دانستند/ ناتوانی مردم در «تأمین نیازهای اولیه زندگی» به دور از آرمان‌های حکومت اسلامی است/ نتیجه انتقادناپذیری جز رواج «فساد، تباهی و بی‌عدالتی» در دستگاه‌های دولتی نیست/ حضرت بر «عمل به وعده‌ها» و «زنده نگه داشتن امید مردم» بسیار تأکید کردند/ ۵ توصیه امام علی (ع) برای امروز مسئولان و مردم؛ سیدمحسن موسوی در گفت‌وگو با شفقنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.