مجمع جهانی شیعه شناسی

نگاهی به زندگانی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه

محمد بن حسن (زاده ۲۵۵ق)، مشهور به امام مهدی، امام زمان و حجت بن الحسن، دوازدهمین امام شیعیان امامی. بر اساس منابع شیعی، تولد امام زمان مخفی داشته شد و جز چند تن از یاران خاص امام حسن عسکری، کسی امام دوازدهم را ندید. به باور امامیه، امام مهدی(ع) منجی آخر الزمان و همان مهدی موعود است، عمری دراز دارد و دورانی طولانی را درغیبت زندگی خواهد کرد. او سرانجام به اراده الهی ظهور و قیام می‌کند و به عدل و داد بر جهان حکومت خواهد کرد.

برخی از شیعیان در دوره کوتاه پس از درگذشت امام حسن عسکری، دچار تردید شدند و توقیعات امام زمان که عموما خطاب به شیعیان نوشته می‌شد و توسط نائبان خاص به اطلاع مردم می‌رسید، موجب تثبیت دوباره تشیع شد. امام زمان پس از درگذشت امام یازدهم، در غیبت صغری به سر برد و در این مدت، چهار نائب خاص، ارتباط شیعیان با امام زمان را آسان می‌کردند، اما با آغاز غیبت کبری در سال ۳۲۹ق، ارتباط مستقیم شیعیان با امام زمان پایان یافت.

تفاسیر شیعه، با اتکا به روایات معصومین، پاره‌ای از آیات قرآن کریم را درباره امام زمان دانسته‌اند. روایات بسیاری از ائمه درباره امام زمان، زندگی و غیبت و حکومت او نقل شده و کتاب‌های حدیثی فراوانی با هدف نقل این روایات نوشته شده است. علاوه بر کتب حدیثی، آثار بسیاری درباره امام زمان چاپ شده است.

بسیاری از اماکن در نقاط مختلف به امام زمان منسوب شده است؛ مثل سرداب غیبت در سامرا، مسجد سهله در کوفه و مسجد جمکران در نزدیکی قم.

ادعیه و اذکار فراوانی برای ارتباط با امام زمان در عصر غیبت ذکر شده و بر اساس برخی احادیث، دیدار با امام زمان، در عصر غیبت هم ممکن است. برخی از عالمان شیعه، حکایت‌هایی از دیدار برخی افراد با امام زمان را در کتاب‌های خود ذکر کرده‌اند.

نام، کنیه‌ها و القاب

در احادیث شیعه، برای امام دوازدهم نام‌هایی همچون محمد، احمد و عبدالله ذکر شده است. با این همه او در میان شیعیان بیشتر با نام مهدی شناخته می‌شود که از لقب‌های اوست.[۱] بر اساس احادیث متعدد، او همنام پیامبر اسلاماست.[۲] در برخی احادیث و منابع مکتوب شیعه مانند الکافی و کمال الدین، نام او با حروف جدا و به صورت «م ح م د» آمده است.[۳] این مبهم‌نویسی به سبب احادیث متعددی است که بردن نامِ او را ممنوع دانسته‌اند.[۴]

حرمت تسمیه

احادیث فراوانی در منابع شیعه، بردن نام اصلی امام دوازدهم را منع کرده و حرام دانسته‌اند.[۵] دو نظریه مشهور درباره این روایات وجود دارد: نظریه نخست از آنِ کسانی مثل سید مرتضی، فاضل مقداد، محقق حلی، علامه حلی و چند عالم دیگر است که این حرمت را مخصوص زمان تقیه می‌دانند. در مقابل، میرداماد و محدث نوری این حرام‌بودن را در تمام دوران قبل از ظهور جاری دانسته‌اند.[۶]

کنیه‌ها و القاب

امام دوازدهم شیعیان، در منابع مختلف و ادعیه و زیارات با القاب و کنیه‌های بسیاری وصف شده است که مشهورترین آنها عبارت‌اند از مهدی، صاحب الزمان، منتَظَر، حجت الله، بقیه الله، منتقم، موعود، خاتم الاوصیا، غائب، مأمول، و مضطر. قائم نیز از دیگر القاب مشهور امام زمان است که شیعیان به پیروی از امام رضا(ع)[۷] هنگام شنیدن آن به احترام می‌ایستند و دست خود را روی سر می‌گذارند.

برای امام زمان(ع)، اسامی و القاب و کنیه‌های دیگری هم ذکر شده است؛ برای نمونه محدث نوری در کتاب نجم الثاقب به حدود ۱۸۲ نام و لقب اشاره کرده[یادداشت ۱] و در کتاب «نام‌نامه حضرت مهدی(ع)» حدود ۳۱۰ اسم و لقب برای امام آمده است. برخی از القابی که محدث نوری برشمرده چنین است: احمد، ابوالقاسم، ابوصالح، بقیه الله، بلد الامین، برهان الله، بقیه الانبیاء، حجه، حق، خاتم الاوصیاء، خاتم الائمه، خلف یا خلف صالح، خلیفه الله، صاحب الزمان، صالح، صاحب الامر، قائم، منتقم، مهدی، موعود، منتظر، مضطر، وارث.[۸] [یادداشت ۲]

نام و القاب امام دوازدهم شیعیان در منابع اهل سنت نیز آمده است؛ هرچند در این منابع، بیشتر از عنوان «مهدی» استفاده شده و القاب و ویژگی‌های دیگر، کمتر ذکر شده است. لقب «قائم» در منابع اهل سنت به‌ندرت یافت می‌شود.[یادداشت ۳][۹]

خانواده

پدر امام زمان (عج)

به باور شیعیان، پدر امام زمان (عج)، امام حسن عسکری(ع)، امام یازدهم است. اهل سنت، بر اساس احادیثی که عالمان شیعه آن را ضعیف دانسته‌اند، نام پدر امام زمان را عبدالله ذکر کرده‌اند.[۱۰]

مادر امام زمان (عج)

مادر امام زمان(ع) به نام‌های متعددی خوانده شده است: نرجس، سوسن، صقیل یا صیقل، حدیثه، حکیمه، ملیکه، ریحانه و خمط.[۱۱] در مجموع چهار گونه روایت درباره سرگذشت و ویژگی‌های مادر امام زمان نقل شده است؛ بر اساس روایتی که ابتدا شیخ صدوق در کمال الدین و تمام النعمه آن را نقل کرده،[۱۲] مادر امام زمان (عج) شاهزاده‌ای رومی دانسته شده و در روایت‌هایی دیگر، بدون اشاره به سرگذشت او، تنها به تربیت مادر امام زمان در خانه حکیمه، دخترامام جواد(ع) اشاره شده است.[۱۳] بنابر دسته سوم ـ روایاتی که مسعودی در اثبات الوصیه آنها را نقل کرده ـ[۱۴] مادر امام زمان علاوه بر تربیت در خانه عمه امام یازدهم، در همان خانه هم به دنیا آمده است. روایات دسته چهارم تفاوت اساسی با سه دسته اخیر دارند. در این روایات مادر امام زمان (عج)، کنیزی سیاه‌پوست دانسته شده است.[۱۵] سه دسته اول روایات را می‌توان به نوعی تکمیل‌کننده یکدیگر دانست، اما دسته چهارم روایات درباره مادر امام زمان، قابل جمع با دیگر نقل‌ها نیست. با این حال برخی برای هماهنگ کردن این چهار دسته، گفته‌اند که می‌توان این روایت را درباره مادر با واسطه یا مربی مادر امام زمان تلقی کرد.[۱۶]

عمه پدر امام زمان (عج)

 حکیمه دختر امام جواد

حکیمه، دختر امام جواد(ع) و عمه امام حسن عسکری(ع)، همزمان با چهار امام زندگی کرده و بر اساس منابع شیعی، شاهد و راوی ولادت امام زمان(ع) بوده است، مادر امام زمان در خانه او تربیت شده و بسیاری از روایات درباره ولادت امام زمان، از او نقل شده است.[۱۷]

جده امام زمان(ع)

جدّه، مادر امام حسن عسکری(ع) و مادربزرگ امام زمان(ع) که در روایات به همین نام خوانده شده است. بر اساس منابع، پس از شهادت امام حسن عسکری(ع) امور شیعیان به طور عمده بر دوش او قرار گرفته و نقش مهمی در نگهداری شیعه ایفا کرده است.[۱۸]

جعفر کذاب

 جعفر بن علی الهادی

جعفر بن محمد، عموی امام زمان پس از درگذشت امام حسن عسکری، مدعی امامت شد و به همین دلیل جعفر کذاب خوانده می‌شود. منابع روایی، او را اهل فسق و فجور و گناهان بزرگ دانسته‌اند. او علاوه بر ادعای امامت و انکار وارث امام عسکری(ع)، دولتمردان وقت را بر ضد امام دوازدهم تحریک کرد[۱۹] بر اساس برخی منابع، او تا پایان زندگی بر ادعای خود باقی ماند و خود را امام می‌دانست. برخی دیگر از منابع نوشته‌اند که او از ادعای خود دست برداشت و توبه کرد و شیعیان به جای جعفر کذاب، او را جعفر تائب می‌خواندند. جعفر کذاب در ۴۵ سالگی در سامرا درگذشت.؛[۲۰]

خواهر و برادر

در بیشتر منابع شیعه و سنی از امام زمان عج به عنوان تنها فرزند امام حسن عسگری(ع) یاد شده است.[۲۱] هر چند اقوال دیگری هم آمده است که ایشان دو برادر و سه خواهر دارد.[۲۲]

همسر و فرزند

 ازدواج امام مهدی (ع)

در سالهای اخیر بحثی جدید مطرح شده است که سابقه ایی در کتب شیعه ندارد که آیا در زمان غیبت و حتی زمان ظهور، امام زمان(عج) همسر و فرزند دارند یا خیر. سه نظر پیرامون این ماجرا وجود دارد. موافقانی مثل علامه مجلسی وسید محمد صدر عمدتا به تعدادی از روایات و ادعیه استناد می کنند که در آنها به فرزندان و همسر امام زمان(عج) اشاره می شود.

مخالفان ازدواج امام زمان(عج) می گویند کسی که ازدواج می کند نمی تواند ناشناخته باقی بماند در حالیکه غیبت امام برای ناشناخته بودن ایشان است. همچنین به روایاتی استناد می کنند که صراحتا می فرمایند امام عصر(عج) در زمان غیبت و ظهور فرزندی ندارند.

گروه دیگری مانند سید جعفر مرتضی عاملی این قضیه را محل شک و تردید می داند و ترجیح می دهند که در این مورد سکوت کنند.[۲۳]

ولادت: زمان و مکان، مخفی‌بودن و چگونگی آگاهی شیعیان

زمان ولادت

درباره سال ولادت امام زمان اختلاف است. بخشی از منابع کهن به تاریخ تولد او نپرداخته‌اند و آن را مخفی دانسته‌اند.[۲۴] اما روایات بسیاری از شیعه و برخی از اهل سنت، سال ولادت امام دوازدهم شیعیان را ۲۵۵ق[۲۵] یا ۲۵۶ق[۲۶]دانسته‌اند.

درباره ماه تولد امام نیز اختلافاتی وجود دارد؛ اما قول مشهور ماه شعبان است و بسیاری از منابع کهن شیعه نیز همین ماه را بیان کرده‌اند[۲۷] در عین حال برخی از منابع شیعه،[۲۸] و سنی[۲۹] ماه رمضان و برخی از منابع اهل سنت[۳۰] ماه ربیع‌الاول و ربیع‌الثانی را ذکر کرده‌اند.

منابع تاریخی درباره روز تولد امام دوازدهم، گزارش‌های مختلفی دارند که در میان آنها، روز نیمه شعبان گزارش معروف و مشهور است.[۳۱] در میان عالمان شیعی، کلینی، مسعودی، شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی، فتال نیشابوری،امین الاسلام طبرسی، ابن طاووس، ابن طقطقی، علامه حلی، شهید اول، کفعمی، شیخ بهایی و دیگران و در میان دانشمندان اهل سنت ابن خلکان، ابن صباغ مالکی، شعرانی حنفی، ابن طولون و دیگران این قول را گزارش کرده‌اند. همچنین شب جمعه اول ماه رمضان یا شب جمعه‌ای از ماه رمضان در کتاب کمال الدین شیخ صدوق گزارش شده است.[۳۲] [یادداشت ۴]

مکان ولادت

مورخانی که در این باره سخن گفته‌اند، بر این مطلب اتفاق نظر دارند که امام زمان(ع) در خانه[۳۳] پدرش امام عسکری(ع) در سامرا به دنیا آمد و این خانه در کوچه‌ای جای داشت که نامش را «راضه» یا «وصافه» می‌گفتند.[۳۴] این خانه هم‌اکنون بارگاه امام هادی و امام عسکری(ع) است.[۳۵] بنابر نقل‌های تاریخی امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) سال‌ها پیش از تولد امام زمان(ع) به سامرا ـ مرکز خلافت عباسی ـ[۳۶] خوانده شدند و تا پایان عمر در همان‌جا سکونت داشتند.[۳۷]

شرح ماجرا

نقل مشهور از شرح ولادت امام زمان(ع)، بر اساس روایت حکیمه خاتون عمه امام عسکری(ع) است. در بخش‌هایی از گزارش شیخ صدوق از سخنان حکیمه آمده است:

«امام حسن عسکری مرا به نزد خود فراخواند و فرمود: ای عمه! امشب نزد ما باش که شب نیمه شعبان است و خدای تعالی امشب حجت خود را ـ که حجت او در روی زمین است ـ ظاهر سازد. گفتم: مادر او کیست؟ فرمود:نرجس. گفتم: فدایت شوم! اثری از حمل در او نیست. فرمود: همین است که به تو می‌گویم.

گوید: آمدم و چون سلام کردم و نشستم، نرجس آمد، کفش مرا برداشت و گفت: بانوی من و بانوی خاندانم حالتان چطور است؟ گفتم: تو بانوی من و بانوی خاندان من هستی. [نرجس] از کلام من ناخرسند شد و گفت: عمه جان! این چه فرمایشی است؟ بدو گفتم: دختر جان! خدای تعالی امشب به تو فرزندی عطا فرماید که در دنیا و آخرت آقاست. نرجس خجالت کشید و حیا کرد. چون از نماز فارغ شدم، افطار کردم و در بستر خود خوابیدم. نیمه‌های شب برای ادای نماز برخاستم و آن را به جای آوردم؛ در حالی که نرجس خوابیده بود. برای تعقیبات نشستم و پس از آن نیز دراز کشیدم و هراسان بیدار شدم. او همچنان خواب بود. پس برخاست و نماز گزارد و خوابید.

حکیمه در ادامه گوید: بیرون آمدم و در جستجوی فجر به آسمان نگریستم. دیدم فجر اول دمیده است و او در خواب است. شک بر دلم عارض گردید. ناگاه ابومحمد از محل خود فریاد زد: ای عمه! شتاب مکن که اینجا کار نزدیک شده است. گوید: نشستم و به قرائت سوره‌های الم سجده و یس پرداختم. در این میان او هراسان بیدار شد و من به نزد او پریدم و بدو گفتم: نام خدا بر تو باد. آیا چیزی احساس می‌کنی؟ گفت: ای عمه! آری. گفتم: خودت را جمع کن و دلت را استوار‌دار که همان است که با تو گفتم. حکیمه گوید: من و نرجس را ضعفی فرا گرفت و به ندای سرورم به خود آمدم و جامه را از روی او برداشتم و ناگهان سرور خود (فرزند نرجس) را دیدم که در حال سجده بوده و مواضع سجودش بر زمین است. او را در آغوش گرفتم. دیدم پاک و نظیف است.

ابومحمد فرمود: ای عمه جان! فرزندم را به نزد من آور! او را نزد وی بردم و او دو کف دستش را گشود و فرزند را در میان آن قرار داد و دو پای او را به سینه خود نهاد. پس زبانش را در دهان او گذاشت و دستش را بر چشمان و گوش و مفاصل وی کشید. سپس فرمود: ای فرزندم! سخن گوی. گفت: «اشهد ان لااله الا الله وحده لاشریک له و اشهد ان محمدا رسول الله». سپس بر امیر مؤمنان سایر امامان(ع) درود فرستاد تا آنکه بر پدرش رسید و زبان درکشید».[۳۸]

مخفی بودن ولادت

خلفای بنی‌عباس بنابر روایات پیامبر(ص) و ائمه(ع) می‌دانستند که دوازدهمین امام همان مهدی است؛ بنابراین مراقبانی بر امام حسن عسکری و منزل آن حضرت گماردند. مورخان گفته‌اند معتمد عباسی به قابله‌ها امر کرده بود تا وقت و بی‌وقت، سرزده وارد خانه سادات شوند – به‌ویژه خانه امام حسن عسکری(ع) – و درون خانه را بگردند و از حال همسر او باخبر شوند و گزارش دهند.[۳۹] کنیزی به نام ثقیل که گویا برای حفظ جان امام زمان(ع) ادعای بارداری کرده بود، بازداشت شد و مدت دو سال تحت نظر قرار گرفت تا اطمینان به عدم بارداری وی حاصل شد و سپس او را رها کردند.[۴۰]

ولادت امام زمان(ع) از عموم مردم پنهان نگه داشته شد. در روایات[۴۱] نیز به این موضوع و دلیل آن اشاره شده است. امام سجاد(ع) می‌فرماید: «در قائم ما سنت‌هایی از انبیا هست… و سنتی از ابراهیم… و اما از ابراهیم پنهان‌بودنِ ولادت و کناره‌گیری از مردم…».[۴۲] همچنین امام صادق(ع) می‌فرماید: «ولادت صاحب الامر بر این خلق پوشیده است تا اینکه ظهور کند؛ برای این‌که بیعت کسی بر گردنش نباشد».[۴۳]

شیخ مفید نیز معتقد است: «به دلیل مشکلات آن دوران و جستجوی شدید سلطان وقت و کوشش بی‌امان برای یافتن آخرین حجت خدا، ولادت آن حضرت بر همگان مخفی ماند».[۴۴]

مخفی بودن ولادت، در تاریخ بی‌سابقه نیست، بلکه نقل شده است ولادت ابراهیم خلیل(ع) از ترس کشته‌شدن به دست پادشاه زمانش پنهانی بود[۴۵] یا قرآن کریم در سوره قصص آیه ۷ تا ۱۳، در شرح ولادت موسی بن عمران(ع) به پنهانی‌بودن آن اشاره می‌کند.

شاهدان ولادت

علاوه بر حکیمه خاتون، دو تن از کنیزان امام حسن عسکری به نام‌های ماریه و نسیم نیز از شاهدان ولادت او محسوب می‌شوند. شیخ طوسی و شیخ صدوق آورده‌اند: «نسیم و ماریه گویند: چون صاحب الزمان از رحم مادر به دنیا آمد، دو زانو بر زمین نهاد و دو انگشت سبابه را به جانب آسمان بلند کرد. آنگاه عطسه کرد و فرمود: “الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله”. ستمکاران پنداشته‌اند که حجت خدا از میان رفته است. اگر برای ما اذن در کلام بود، شک زایل می‌گردید».[۴۶]

گزارش‌های اهل سنت

در میان دانشمندان اهل سنت، برخی ولادت امام زمان را گزارش کرده‌؛ اما در مورد موعود بودن او سکوت کرده‌اند، مثل ابن‌اثیر (م ۶۳۰ق) در کتاب الکامل فی التاریخ،[۴۷] ابن‌خلکان (م ۶۸۱ق) در کتاب وفیات الاعیان[۴۸] و ذهبی (م ۷۴۸ق) در کتاب العبر. برخی دیگر علاوه بر گزارش‌کردن ولادت، به موعود بودن او نیز تصریح کرده‌اند، مثل ابن‌طلحه شافعی (م ۶۵۲ق) در مطالب السؤول[۴۹] و ابن صباغ مالکی (م ۸۵۵ق) در الفصول المهمه.[۵۰][۵۱]

آگاهی شیعیان از ولادت

پس از تولد امام زمان(عج)، برخی از شیعیان خاص و مورد اعتماد امام حسن عسکری(ع)، امام زمان(ع) را دیدند. شیخ مفید از اشخاصی مانند محمد بن اسماعیل بن موسی بن جعفر(ع)، حکیمه دختر امام جواد(ع)، ابوعلی بن مطهر، عمرو اهوازی و ابونصر طریف، خادم خانه امام یازدهم(ع)، نام می‌برد که توانسته‌اند امام زمان(ع) را ببینند.[۵۲]

محمد بن عثمان عمری به همراه چهل نفر دیگر نزد امام حسن عسکری(ع) بودند. امام(ع) فرزند خود را به آنان نشان داد و فرمود: «این امام شما پس از من و جانشین من در میان شماست. از وی فرمان ببرید و در دین خود اختلاف نکنید که در این صورت هلاک می‌شوید و پس از این هرگز وی را نخواهید دید».[۵۳]

شبیه همین روایت را شیخ طوسی نقل کرده و از اشخاصی مانند علی بن بلال، احمد بن هلال، محمد بن معاویه بن حکیم و حسن بن ایوب بن نوح نیز نام برده است.[۵۴] همچنین کلینی به نقل از ضوء بن علی عِجْلی روایت کرده که مردی از اهالی فارس گفته است: به منظور خدمت در منزل حضرت عسکری(ع) به سامرا رفتم و امام(ع) مرا مسئول خرید خانه کرد. روزی امام عسکری(ع) فرزند خود را (که در حدود دو سال داشت) به من نشان داد و فرمود: «هذا صاحبکم». ضوء بن علی عجلی اضافه می‌کند که آن مرد فارسی گفت پس از آن تا زمان رحلت امام حسن عسکری(ع)، آن کودک را دیگر ندیده است.[۵۵]

شیخ مفید نیز اشخاصی را از جمله أبوعمر، عثمان بن سعید السمان و پسرش أبوجعفر محمد بن عثمان را از کسانی می‌داند که امام زمان (عج) را در زمان حیات پدرش دیده‌اند. همچنین اشخاصی از خاندان‌های بنی الرحبا از نصیبین، و بنی سعید، و بنی مهزیار از اهواز، و بنی الرکولی از کوفه، و بنی نوبخت از بغداد و گروهی از اهالی قزوین و قم و منطقه جبال نیز امام زمان (عج) را در زمان حیات امام حسن عسکری(ع) دیده‌اند.[۵۶]

واکنش بنی عباس

پس از رسیدن خبر بیماری امام حسن عسکری(ع) به خلیفه وقت، المعتمد عباسی، وی پنج نفر از افسران مورد اعتماد خود را برای زیر نظر گرفتن امام(ع) به منزل وی فرستاد. همچنین المعتمد به قاضی القضاه خود دستور داد تا ده نفر از افراد مورد اعتماد خویش را مأمور مراقبت از امام(ع) قرار دهد.[۵۷]

امام حسن عسکری(ع) در وصیتش، تمام دارایی‌اش را به مادرش حُدَیث واگذار کرد که البته عباسیان اجازه ندادند تمام اموال به مادر برسد و نصف اموال را جعفر عموی امام زمان(ع) تصاحب کرد.[۵۸]

پس از وفات امام حسن عسکری(ع)، خلیفه عباسی گروهی را به خانه امام(ع) فرستاد و این گروه علاوه بر مهر و موم کردن خانه و اموال امام(ع)، به جستجوی فرزند وی پرداختند و زنان و کنیزان او را نیز از جهت بارداری مورد بررسی قرار دادند[۵۹] و کنیزی به نام ثقیل را که مشکوک به بارداری بود، به همراه خود بردند و به مدت دو سال تحت نظر داشتند و پس از آن وی را رها ساختند.[۶۰]

عمر امام زمان

امام زمان در ۲۵۵ق به دنیا آمد. حدود دوازده قرن از آن تاریخ می‌گذرد. این طول عمر، همسان با طول عمر عادی انسان‌ها نیست. متکلمان شیعه در پاسخ به ناهمسانی عمر امام عصر با عمر عادی انسان‌ها پاسخ‌های گوناگونی داده‌اند.

پاسخ‌های تجربی

زیست شناسان، عمر زیاد را برای انسان ممکن می‌دانند. لطف‌الله صافی گلپایگانی کلمات فراوانی از دانشمندان غربی نقل می‌کند که ادعا کرده‌اند از نظر زیست‌شناسی، انسان می‌تواند تا ۸۰۰ یا ۱۰۰۰ سال عمر کند.[۶۱]

پاسخ‌های عقلی

امکان وقوعی:

اعجاز: طول عمر امام زمان از باب اعجاز است و یکی از امور فوق طبیعی است.

اراده الهی می‌تواند به طول عمر یا دوام عمر انسانی تعلق گیرد.

نفس انسان، جسم را تدبیر می‌کند و بر آن تسلط دارد. اگر نفس چنان قدرت‌مند باشد که علاوه بر تدبیر، بر جسم نیز ولایت داشته باشد، می‌تواند به اذن الهی جسم خود را تا زمانی طولانی‌تر باقی نگه دارد.

بقاء در انسان ذاتاً امکان دارد و عدم بقاء به جهت امر عارضی است. امر عارضی هم ممکن العدم است. پس اگر امر عارضی نباشد، بقاء حاصل است.

طعام و شراب عزیر نبی بعد از صد سال سالم و تازه باقی ماند بدون اینکه دارای روح باشند، انسان دارای روح به طریق اولی می‌تواند عمری فراتر از عمر عادی داشته باشد.

با توجه به گزارش‌های تاریخی و وقوع آن، برترین دلیل برای امکان یک شی، وقوع آن است.

نمونه‌های تاریخی

ابوحاتم سجستانی در کتابی به نام «المعمرون و الوصایا» از کسانی که عمری فراتر از عمر عادی داشته‌اند، سخن گفته است. متکلمان شیعه مانند شیخ صدوق در کمال الدین، کراجکی در البرهان علی صحه طول عمر الامام صاحب الزمان نیز در پاسخ به شبهه طول عمر، فصلی در باب معمرین نگاشته‌اند و ده‌ها تن از معمّرین را برشمرده‌اند.

کتاب‌های آسمانی

در تورات[یادداشت ۵] انجیل و قرآن، از انسان‌هایی نام برده شده که عمری طولانی و غیرعادی داشته‌اند. قرآن سال‌های دعوت نوح را نهصد و پنجاه سال می‌شمرد،[۶۲] و از عمرهای طولانی در امت‌های پیشین خبر می‌دهد.[۶۳]

روایات

در بخشی از روایات نیز به عمر دراز امام زمان اشاره شده است از جمله از امام سجاد(ع) نقل شده است: قائم ما سنت‌هایی از پیامبران دارد… سنت او از آدم و نوح، طول عمر است…[۶۴] امام صادق(ع) نیز امام زمان را به ابراهیم(ع) تشبیه کرده که صد و بیست سال عمر کرد ولی همچون جوانی سی ساله بود.[۶۵] از امام حسن(ع) نیز نقل شده است که خداوند عُمر نُهمین فرزند برادرم حسین را طولانی می‌کند سپس با قدرت خود او را در صورت جوانی با سنّ کمتر از چهل سال، ظاهر می‌گرداند.[۶۶]

پایان عمر امام

امام زمان پس از قیام در آخرالزمان، حکومت خواهد کرد. مدت حکومت در روایات میان هفت تا ۳۰۳ سال ذکر شده است. در روایات اهل سنت، مدت هفت سال شهرت دارد[۶۷] و در روایت شیعه، بیش از ده سال. برخی روایات شیعه، طول حکومت را هفت سال دانسته‌اند، اما هر سال معادل ده[۶۸] یا بیست سال[۶۹] به طول می‌انجامد. در برخی روایات، طول حکومت، به مشیت الهی گره خورده و مبهم است. قول مشهور در نزد شیعیان، ۱۹ سال است.[۷۰]

درباره چگونگی شهادت یا وفات امام زمان، روایتی نقل نشده است.[۷۱] برخی از علما با توجه به قول مشهور شهادت همه امامان بر اساس روایت «ما منّا الا مقتول او مسموم»[۷۲] قائل به شهادت امام در پایان حکومت هستند. تنها یک نقلِ غیرروایی از نحوه شهادت امام خبر می‌دهد. در این نقل، امام مهدی پس از هفتاد سال حکومت، به دست زنی ریش‌دار به نام سعیده به شهادت می‌رسد. اگرچه الزام الناصب،[۷۳] این نقل را در میان اتفاقات پس از ظهور ذکر می‌کند و آنگاه این مجموعه نقل را برداشت از روایات می‌داند، اما چنین روایتی در میان روایات یافت نشده است.[۷۴]

بنا به اعتقاد امامیه، پس از پایان عمر امام زمان، رجعت رخ خواهد داد. امام حسین(ع) اولین کسی است که رجعت خواهد کرد. امام حسین(ع) بر امام مهدی نماز خواهد گزارد و او را غسل و کفن خواهد کرد.[۷۵]

محل زندگی

محل تولد و زندگی پیش از غیبت

امام مهدی(ع) از هنگام تولد تا آغاز غیبت صغری در زادگاهش سامرا زندگی می‌کرد. در این دوران، سرداب، محل عبادت و زندگی وی بوده است. بنابر گزارش‌هایی، بارها در زمان حیات پدرش در این مکان دیده شده است.[۷۶] برخی محققان معتقدند او در سال‌های پایانی عمر پدرش به همراه او در مراسم حج شرکت کرد و سپس در مدینه مخفی شد.[۷۷] این نظریه با منابع تاریخی شیعه چندان سازگار نیست.[۷۸]

محل زندگی در دوران غیبت

برخی روایات به نامعلوم بودن محل زندگی امام زمان (عج) در دوران غیبت اشاره دارند. با این حال در روایات دیگر از مکان‌هایی مانند ذی طوی[۷۹] کوه رضوی،[۸۰] و طیبه(مدینه)[۸۱] به عنوان محل زندگی امام زمان(ع) در دوران غیبت یاد شده است. از آنجا که در دوران غیبت صغری نواب اربعه با او در ارتباط بوده‌اند، می‌توان گفت حداقل بخشی از این غیبت را در عراق گذرانده است. برخی منابع بر اساس داستانی، جزیره خضراء را محل زندگی امام زمان در دوران غیبت کبری معرفی کرده‌اند[۸۲] که از سوی برخی عالمان شیعی مورد تردید جدی قرار گرفته و آثاری در نقد آن نگاشته شده است.[یادداشت ۶]

ابن قیم جوزی و ابن خلدون، به شیعه نسبت می‌دهند که شیعیان معتقدند که امام زمان(ع) در دوران غیبت در سرداب زندگی می‌کند و از همان جا ظهور خواهد کرد.[۸۳] ولی در کتاب‌های شیعه چنین اعتقادی دیده نمی‌شود و نزد آنان تقدّس این مکان به جهت محل زندگی و عبادت امام در دوران حیات پدرش است.

محل ظهور، قیام، حکومت و زندگی (پس از ظهور)

درباره محل ظهور امام زمان (عج) اطلاع دقیقی در دست نیست. او بر پایه روایتی، در منطقه ذی طوی ظهور می‌کند. سپس با ۳۱۳ نفر از یارانش به مکه می‌رود، به حجر الاسود تکیه می‌دهد و پرچم خود را به اهتزاز درمی‌آورد.[۸۴] بر اساس این روایت و روایات دیگر[۸۵] آغاز قیام امام زمان(ع) از مسجدالحرام است و یاران او بین رکن و مقام با او بیعت می‌کنند..[۸۶] در برخی روایات از تهامه به عنوان نقطه آغاز قیام امام زمان(ع) یاد شده است[۸۷] به مکه که جزئی از این سرزمین است نیز تهامه گفته می‌شود.

در برخی روایات، کرعه،[۸۸] محل خروج امام زمان(ع) معرفی شده است که احتمالا حاصل خلط شدن با قیام یمانی از یمن است.،[۸۹] محمد قرطبی از نویسندگان اهل سنت، مغرب اقصی[۹۰] و قاضی نعمان مغربی، مغرب[۹۱] را محل خروج ذکر کرده‌اند که با روایات شیعه مبنی بر آغاز قیام امام دوازدهم از مکه سازگار نیست و احتمال خلط آن با مکان خروج سفیانی وجود دارد.[۹۲]

برخی روایات، شهر کوفه را مرکز حکومت[۹۳] مسجد کوفه را محل قضاوت.[۹۴] و مسجد سهله را محل زندگی[۹۵] و تقسیم بیت المال[۹۶] توسط حضرت پس از قیام ذکر کرده‌اند.

مکان‌های منسوب به امام زمان

مکان‌هایی به امام مهدی(ع) منسوب شده و گفته شده است که شیعیان در دوران غیبت کبری برای ارتباط با وی در این مکان‌ها حاضر می‌شوند:

سرداب غیبت: محل عبادت امام هادی، امام عسکری و امام زمان(ع).

مسجد جمکران: در نزدیکی روستای جمکران در قم، که بنابر قول معروف، به دستور امام زمان (عج) توسط حسن بن مثله جمکرانی ساخته شده است.

مسجد سهله: مقامی در این مسجد، منسوب به امام زمان(ع) است که در قسمت میانی مسجد و در بین مقام‌های امام سجاد(ع) و حضرت یونس قرار دارد. برخی روایات محل زندگی امام زمان(ع) را پس از ظهور، این مکان معرفی کرده‌اند.[۹۷]

ذی طوی: نام منطقه‌ای در مکه است که در داخل حرم قرار دارد و طبق برخی روایات، حضرت مهدی(ع) در آنجا زندگی می‌کند. در برخی روایات، محل ظهور و مرکز تجمع یاران وی نیز همین منطقه یاد شده است. بر اساس روایتی، پیش از آنکه امام دوازدهم قیام خود را از کنار کعبه آغاز کند، در این مکان منتظر ۳۱۳ یار خود است.[۹۸]

کوه رضوی: برخی روایات، محل زندگی امام زمان(ع) را در دوران غیبت، کوه رضوی ذکر می‌کند.[۹۹] رضوی از کوه‌های تهامه در میان مکه و مدینه است.

وادی السلام: مقام امام زمان در این قبرستان، گنبد و بارگاهی دارد که در سال ۱۳۱۰ق توسط سید محمدخان پادشاه سند ساخته شده است. ساختمان قبلی توسط سید بحرالعلوم (متوفای ۱۲۱۲ق) تجدید بنا شده بود. در محراب مقام حضرت مهدی(ع)، سنگی موجود است که زیارت‌نامه‌ای بر آن حک شده است. تاریخ کنده‌کاری این سنگ، نهم شعبان ۱۲۰۰ق است.

جزیره خضراء: مکانی منسوب به امام زمان (عج) که بنابر برخی روایات، فرزندان امام زمان(ع) در آنجا زندگی می‌کنند. داستان این جزیره در برخی منابع آمده است و دو دیدگاه درباره آن وجود دارد؛ برخی آن را پذیرفته و برخی دیگر افسانه دانسته‌اند و آثاری در نقد آن نگاشته‌اند.

طیبه: از مکان‌هایی که بنابر برخی روایات، محل زندگی امام زمان در دوران غیبت است. گفته شده است مراد از آن مدینه است.[۱۰۰]

ویژگی‌های ظاهری و اخلاقی

روایات متعددی از کتاب‌های حدیثی شیعه و اهل سنت، درباره ویژگی‌ها و اوصاف ظاهری، اخلاقی امام مهدی(ع) وجود دارد.

اوصاف ظاهری

در نقل‌های مختلف پیامبر اسلام(ص)، امام مهدی (عج) را شبیه‌ترین فرد به خود توصیف کرده است.[۱۰۱][۱۰۲] امام حسن عسکری(ع)هم چهره و اخلاق وی را شبیه‌ترین به پیامبر دانسته است.[۱۰۳] از امام علی(ع)نقل شده: «هنگامی که مهدی (عج) قیام می‌کند، سن او بین سی تا چهل سال خواهد بود».[۱۰۴]

امام حسن مجتبی(ع)، وی را جوانی کم‌سن‌تر از چهل سال معرفی می‌کند که دارای قدرتی بی‌پایان است.[۱۰۵] امام صادق(ع) او را در چهره جوانی کامل و معتدل توصیف می‌کند.[۱۰۶] علامه مجلسی در توضیح این روایت می‌نویسد: مراد از معتدل بودن این است که در سنین متوسط و یا آخر سنین جوانی است. امام رضا(ع) در روایتی، در پاسخ اباصلت هروی که از او درباره نشانه‌های امام مهدی هنگام ظهور پرسید، فرمود: «نشانه‌اش این است که در سنّ پیری است، ولی منظرش جوان است، به گونه‌ای که بیننده گمان می‌کند چهل ساله یا کمتر از آن است.»

در کتاب مکیال المکارم، جمال و زیبایی امام مهدی (عج)، یکی از ویژگی‌های او بیان شده و تأکید شده که مثل ماه می‌درخشد.[۱۰۷] در نقل‌های مختلف جزییات صورت امام مهدی (عج) ذکر شده است. در روایتی پیامبر می‌فرماید: «مهدی از من است، پیشانی گشاده و بینی کشیده دارد.»[۱۰۸] در روایتی دیگر پیامبر، امام مهدی را دارای رنگ چهره‌ای عربی و اندامی اسرائیلی[یادداشت ۷] توصیف می‌کند که بر گونه راست او خالی است که همانند ستاره درخشان است.[۱۰۹]

امام باقر(ع) از پدر و جدش روایت می‌کند که روزی امام علی(ع) در حالی که بالای منبر بود، فرمود: «از فرزندان من در آخرالزمان، مردی ظهور می‌کند که رنگ صورتش سفید متمایل به سرخی و سینه‌اش فراخ… و شانه‌هایش قوی است و در پشتش دو خال است، یکی به رنگ پوستش و دیگری مشابه خال پیامبر(ص).»[۱۱۰]

اوصاف اخلاقی و دینی

اوصاف اخلاقی و دینی امام مهدی را به دو صورت می‌توان بررسی کرد:

۱- بر اساس روایاتی که وی را شبیه‌ترین به پیامبراسلام می‌داند و با توجه به خصوصیاتی که برای پیامبر در آیات و روایات ذکر شده، می‌توان خصوصیات اخلاقی و دینی امام مهدی را با آن توصیف کرد.

۲- شیوه دیگر، بررسی روایات مستقلی است که به بیان ویژگی‌های اخلاقی امام مهدی می‌پردازد. آنچه از مجموع اخبار و روایاتی که درباره ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری امام مهدی(ع)، چه در روایات شیعه و چه اهل سنت آمده، این است که وی خاشع‌ترین فرد در برابر خدا[۱۱۱] و دانشمندترین و حکیم‌ترین مردم معرفی شده است.[۱۱۲]

امام حسین(ع) درباره وی می‌گوید: «مهدی را از روی آرامش و وقاری که دارد و همچنین دانش او به حلال و حرام و نیازمندی مردم به او و بی‌نیازی او از مردم می‌شناسید».[۱۱۳]

امام صادق(ع) وی را فردی در نهایت زهد معرفی کرده که پوشاک او سخت و خشن و خوراکش نان جو است.[۱۱۴]وی بر کارگزاران دولت خود سخت گیر، و با مردم بسیار بخشنده و با مستمندان، مهربان است.[۱۱۵]

امام باقر(ع) وی را فردی معرفی می‌کند که به کتاب خدا عمل کرده و هیچ منکری را نمی‌بیند مگر آن که با آن مخالفت می‌‌کند.[۱۱۶]

امام رضا(ع) در بیان ویژگی کلی امام مهدی(ع) می‌‌فرماید: «او به مردم از خودشان سزاوارتر و از پدران و مادران‌شان برای آنها دل‌سوزتر است. او از همه مردم در برابر خدا، متواضع‌‌تر و در عمل به آنچه خود بدان فرمان می‌‌دهد، سختکوش‌تر و در دوری گزیدن از آنچه خود از آن نهی می‌‌کند، خوددارتر است.»[۱۱۷] همچنین امام رضا(ع) وی را داناترین و حکیم‌ترین، پرهیزگارترین، بردبارترین، سخی‌ترین و عابدترین آنان توصیف می‌کند که فرشتگان با او سخن می‌گویند.[۱۱۸]

دلایل اثبات امامت

عالمان شیعه برای اثبات وجود امام در عصر حاضر از دلایل عقلی و نقلی مختلفی استفاده کرده‌اند.

دلایل عقلی

مهمترین برهان‌های عقلی ارائه شده عبارتند از: برهان فطرت، برهان لطف، برهان امکان اشرف،برهان مَظهر جامع، برهان واسطه فیض و برهان علت غایی. علاوه بر اینکه بر بیشتر این دلایل خدشه وارد شده است، از آنجایی که همه برهان‌های عقلی کلی هستند، تنها می‌توانند ضرورت وجود امام را ثابت می‌کنند و درباره شخصی که در زمان حاضر امام است کمکی نمی‌کنند.[۱۱۹]

دلایل نقلی

مهم‌ترین برهان‌هایی که عالمان شیعه برای اثبات امامت حضرت مهدی(عج) ارائه کرده‌اند برهان‌های نقلی و درون دینی هستند، یعنی پس از اثبات پیامبری حضرت محمد(ص) و آسمانی بودن قرآن کریم، از احادیث پیامبر و آیات قرآن برای اثبات امامت امامان از حضرت علی تا امام مهدی استفاده کرده‌اند. برخی از این دلایل عمومی و کلی بوده و ضرورت امام در هر زمانی را اثبات می‌کنند و برخی شخصی بوده و امامت ۱۲ فرد مشخص را اثبات می‌کنند. مهمترین دلایل عمومی عبارتند از:

احادیث استمرار امامت،[یادداشت ۸]

حدیث ثقلین مورد قبول شیعه و اهل سنت؛ بر این اساس اگر اهل بیت پیامبر تا قیامت باقی نباشند توصیه به تمسک به آنها تا قیامت بی‌معنا خواهد بود.[۱۲۰]

حدیث دوازده خلیفه مورد قبول شیعه و اهل سنت.[۱۲۱]

حدیث مرگ جاهلیت[یادداشت ۹] مورد قبول شیعه و اهل سنت، و ۳۶ حدیث هم‌مضمون با آن[۱۲۲]

علامه مجلسی در جلد ۵۱ بحارالانوار، فصل «أبواب النصوص من الله تعالی و من آبائه علیه صلوات الله علیهم أجمعین» ۱۵۳ حدیث از پیامبر و امامان قبلی برای اثبات امامت حضرت مهدی گردآوری کرده است.

دلایل قرآنی

در قرآن به نام اهل بیت و از جمله امام زمان تصریح نشده است ولی برخی از آیات بشارت‌هایی دارند که آنها را مربوط به عصر ظهور و امام آخرین می‌کند. علامه مجلسی در جلد ۵۱ بحارالانوار، در فصل «باب الآیات المُأوَّلَهِ بِقیامِ القائم» ۷۷ آیه را در ضمن ۶۶ حدیث درباره حکومت امام مهدی گردآوری کرده است. این آیات را می‌توان در پنج دسته طبقه‌بندی کرد:[۱۲۳]

آیات پیش گویی کننده از جهانی شدن دین حق: هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّه (ترجمه: او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین درست، فرستاد تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند…)[۱۲۴]

آیه حکومت صالحین بر زمین: وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ (ترجمه: و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.)[۱۲۵]

آیه امامت و وراثت مستضعفان: وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ  (ترجمه: و خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرو دست شده بودند منّت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم‌] گردانیم، و ایشان را وارث [زمین‌] کنیم.)[۱۲۶]

آیه خلافت اهل ایمان و عمل صالح[یادداشت ۱۰]

پیروزی حق و نابودی باطل: وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ، إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا (ترجمه: و بگو: «حق آمد و باطل نابود شد. آری، باطل همواره نابودشدنی است.»)[۱۲۷]

دلایل کلامی، تاریخی و روایی امامت امام زمان

نقدها و پاسخ ها

دوران امامت

وضعیت شیعیان پس از شهادت امام عسکری

ابهام در وجود فرزند امام عسکری

در زمان امام حسن عسکری(ع) مشهور شده بود که شیعیان در انتظار قیام فرزند او هستند[۱۲۸] از طرفی دستگاه عباسی در جستجوی آن فرزند بود و به هر نحو می‌کوشید او را دستگیر کند.[۱۲۹] از این رو امام عسکری در طول زندگی خود، آشکارا پسر خویش را به کسی نشان نداد و حتی او را به بسیاری از پیروان خود -جز چند تن از خواص اصحاب و خویشان نزدیک- معرفی نکرد.[۱۳۰] در نتیجه، هنگام شهادت امام، (جز همان عده) کسی از وجود فرزندی برای آن حضرت خبر نداشت (اطلاعات بیشتر در بخش مخفی‌بودن ولادت و واکنش بنی‌عباس آمده است).[۱۳۱]

همچنین امام حسن عسکری(ع) به سبب شرایط سیاسی، در وصیت‌نامه‌اش فقط از مادرش حُدَیث نام برد از این رو در یکی دو سال اول پس از رحلت امام، برخی شیعیان معتقد بودند در غیبت امام زمان، حُدَیث به نیابت عهده‌دار مقام امامت است.[۱۳۲]

بلافاصله پس از شهادت امام عسکری، اصحاب خاص به ریاست عثمان بن سعید عمری(درگذشت ۲۶۵ یا ۲۸۰ق) به جامعه شیعه اعلام کردند که امام عسکری فرزندی از خود به جای نهاده که اکنون جانشین او و متصدی مقام امامت است.[۱۳۳] عبدالله بن جعفر حمیری می‌گوید: از عثمان بن سعید عمری درباره نام جانشین امام عسکری(ع) پرسیدم. عمری پاسـخ داد: شما از این‌که نام ایشان را بپرسید، ‌نهی شده‌اید، چرا که سلطان (خلیفه وقت) چنین می‌پندارد که امام عسکری هیچ پسری از خود بر جا نگذاشته و میراث او نیز (بین مادر و برادر و خواهرش) تقسیم شده است. اگر اسم او برده شود، آنها در صدد یافتن او برمی‌آیند. پس از نام او نپرسید.[۱۳۴] (درباره چگونگی آگاهی شیعیان از ولادت امام به بخش ولادت، آگاهی شیعیان رجوع کنید).

سرگردانی در تشخیص امام

با وجود روشنگری اصحاب خاص امام عسکری، جامعه شیعه عملا در وضعیت نابسامان قرار گرفته بود و بسیاری از شیعیان عراق و بین‌النهرین، با پیشامد وضع جدید، سردرگم شده بودند.[۱۳۵] برای نمونه، شیعیان پس از شهادت امام عسکری فردی را به مدینه فرستادند تا درباره وجود فرزند او تحقیق کند، چرا که شنیده بودند فرزند امام حسن عسکری، توسط پدرش به مدینه فرستاده شده است.[۱۳۶] همچنین نقل شده است که ابوزید احمد بن سهل بلخی، دانشمند هم دوره غیبت صغری، در جستجوی امام خود، از خراسان به عراق رفت و چند سالی در آنجا در طلب امام بود.[۱۳۷]

در خانه امام عسکری(ع) هم دودستگی افتاده بود. حُدیث مادر امام عسکری و حکیمه عمه امام، از وجود و امامت فرزند امام عسکری هواداری می‌کردند، ولی تنها خواهر امام عسکری که غیر از جعفر، تنها فرزند بازمانده از امام هادی و شاید خواهر تنی جعفر بود، از جعفر پشتیبانی می‌کرد.[۱۳۸]

شیعیانی که در مقامات عالی دولتی و متصدی مشاغل مهم بودند نیز در این ماجرا دو دسته شده بودند. برای نمونه خاندان نوبخت از وجود و امامت فرزند امام عسکری(ع) پشتیبانی می‌کردند و عثمان بن سعید و پسرش را در مقام نیابت امام زمان به رسمیت می‌شناختند.[۱۳۹]

انشعابات در جامعه شیعه

بحران رهبری در این دوره چنان سنگین بود که حتی عده‌ای از مذهب خود دست برداشته و به سایر فرقه‌های شیعی و غیرشیعی پیوستند[۱۴۰] دسته‌ای رحلت امام عسکری را نپذیرفتند و او را مهدی دانستند، گروهی امامت سید محمدفرزند امام هادی(ع) را پذیرفتند و امامت امام عسکری را منکر شدند.،[۱۴۱]

در این میان گروهی بزرگ، جعفر را امام دانستند.[۱۴۲] جعفر برای به‌دست آوردن امامت تلاش زیادی کرد. وی پس از رحلت امام حسن عسکری(ع)، به‌رغم زنده بودن مادر امام، مدعی میراث وی شد.[۱۴۳] وی همچنین زمامداران وقت را تحریک کرد که خانه امام را برای یافتن فرزند او جستجو کنند و با همکاری جعفر، یکی از کنیزان امام حسن عسکری(ع) زندانی شد و به شدت تحت نظر قرار گرفت‌.[۱۴۴] به‌علاوه‌، جعفر حاضر شد سالانه بیست هزار دینار به یکی از کارگزاران عباسی رشوه دهد تا امامت او را تأیید نماید.[۱۴۵]

علیرغم این اختلافات، نهایتاً اکثریت شیعه به امامت فرزند امام حسن عسکری(ع) گرویدند و همین جریان بعدها رهبری اصلی شیعیان امامی را بر عهده گرفت و در قرن چهارم به صورت شیعه اثنی عشری باقی ماند.[۱۴۶] شیخ مفید پس از نقل خبری از حسن بن موسی نوبختی، نویسنده کتاب فرق الشیعه، درباره فرقه‌های چهارده‌گانه‌ای که پس از شهادت امام حسن عسکری به وجود آمدند، می‌گوید:

از این فرقه‌هایی که از آنها یاد کردیم، در زمان ما؛ یعنی در سال ۳۷۳ق هیچ فرقه‌ای غیر از امامیه دوازده امامی باقی نمانده است؛ یعنی کسانی که امامت فرزند حسن [عسکری] را که به نام رسول خدا(ص) نامیده می‌شود، پذیرفته و به حیات و بقای او تا روزی که با شمشیر قیام کند، یقین دارند.[۱۴۷]

نقش توقیعات در تثبیت تشیع

نوشتار اصلی: توقیعات امام زمان (عج)

در این دوره توقیعاتی از سوی امام زمان(ع) صادر شد که برخی از آنها به اثبات امامت خویش مربوط می‌شد. استدلالی که امام زمان(ع) در این توقیعات، برای اثبات امامت خویش مطرح کرده، تأکید بر استمرار راه هدایت الهی از زمانحضرت آدم تا زمان امام حسن عسکری(ع) و خالی نبودن زمین از حجت الهی است. وی همچنین سه معیار برای تشخیص امام از مدعیان امامت معرفی کرده است: عصمت، علم و تأیید الهی.

دو نمونه از این توقیعات:

ابن ابی غانم قزوینی و گروهی از شیعیان در مورد جانشین امام حسن عسکری اختلاف کردند. ابن ابی غانم گفت ابومحمد(ع) درگذشته و جانشینی ندارد. شیعیان در این‌باره نامه‌ای نوشتند و به ناحیه (امام زمان) فرستادند و اختلاف پیش آمده را به اطلاع وی رساندند. جواب نامه با خط امام زمان چنین آمد:

بسم الله الرحمن الرحیم… به من خبر رسیده است که گروهی از شما در دین اختلاف کرده و در مورد سرپرستان امور (امامان) خود به شک و سرگردانی افتاده‌اند… آیا ندیدید چگونه خداوند از زمان آدم علیه‌السلام تا زمان امام پیشین برای شما پناهگاه‌هایی قرار داد تا به آنها پناه ببرید و پرچم‌هایی برافراشت تا به واسطه آنها هدایت شوید. هر گاه پرچمی ناپدید شد پرچمی دیگر پدیدار گردید و هر گاه ستاره‌ای غروب کرد ستاره‌ای دیگر دمید. وقتی خداوند، او [امام پیشین] را به سوی خود برد گمان کردید که خداوند متعال دین خود را باطل ساخته و سبب میان خود و خلق خود را قطع کرده است. هرگز چنین نبوده و تا زمانی که قیامت برپا شود و امر خداوند سبحان آشکار گردد نیز این گونه نخواهد شد. امام پیشین علیه‌السلام درگذشت… و وصیت او و دانش او و جانشین او در ماست و کسی جز ستمگر گنهکار بر سر مقام او با ما نزاع نمی‌کند.[۱۴۸]

محمد بن ابراهیم بن مهزیار که پدرش (ابراهیم بن مهزیار) وکیل امام عسکری بود و خودش نیز پس از وفات پدر، جایگزین او شد،[۱۴۹] ابتدا نسبت به وجود امام زمان تردید داشت. وقتی وارد عراق شد، توقیعی از سوی امام زمان برای او صادر شد. در این توقیع آمده است:

به مهزیاری بگو آنچه درباره شیعیان ما در منطقه خودتان گفتی دریافتیم. به آنان بگو آیا نشنیده‌اید که خداوند عزوجل فرموده است: «یاأَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّـهَ وَأَطِیعُوا الرَّ‌سُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنکُمْ» (نساء، ۵۹)؛ مگر نه اینکه خدا به چیزی که تا روز قیامت وجود دارد فرمان داده است؟ آیا ندیده‌اید که خداوند عزوجل از زمان آدم تا زمان ابومحمد امام پیشین برای شما پناهگاه‌هایی قرار داد تا به آنها پناه برید و پرچم‌هایی که به وسیله آنها هدایت شوید؟ و هر گاه پرچمی پنهان شد پرچمی دیگر آشکار گردید و هر گاه ستاره‌ای غروب کرد ستاره‌ای دیگر دمید. وقتی خداوند او [امام پیشین] را نزد خود برد گمان کردید که خداوند عزوجل سبب میان خود و آفریدگانش را قطع کرده است. هرگز چنین نبوده و تا روز قیامت چنین نخواهد بود. ای محمد بن ابراهیم نسبت به امری که بخاطر آن (به عراق) آمده‌‌ای دچار شک نشو که خداوند عزوجل زمین را از حجت خالی نمی‌گذارد…[۱۵۰]

غیبت صغری

نوشتار‌های اصلی: غیبت صغرا و نواب اربعه

در این‌که غیبت صغری از چه زمانی آغاز شده، اختلافاتی وجود دارد. برخی معتقدند این غیبت با تولد امام زمان در سال ۲۵۵ هجری قمری شروع شده که بر این اساس مدت آن ۷۴ سال بوده، و برخی دیگر بر این عقیده‌اند که آغاز آن از روز شهادت امام حسن عسکری در سال ۲۶۰ قمری بوده که در این صورت طول آن ۶۹ سال می‌شود.

شیخ مفید (متوفای ۴۱۳ق) در کتاب الارشاد،[۱۵۱] و طبرسی (متوفای ۵۴۸ق) در کتاب اعلام الوری[۱۵۲] و برخی دیگر از فقیهان و محدّثان بزرگ شیعه و همچنین بسیاری از تاریخ‌نگاران، قول اول را پذیرفته و مدّت غیبت صغری را ۷۴ سال ذکر کرده است.

در طول غیبت صغری، امام مهدی از طریق نایبان خاص خود با شیعیان در ارتباط بود و امور آنان را حلّ و فصل می‌کرد. این امور، علاوه بر مسائل عقیدتی و فقهی، شامل مسائل مالی نیز می‌‌شد.

غیبت کبری

امام مهدی(ع) از آغاز امامت خود در سال ۲۶۰ ه.ق ارتباط خود با شیعیان را محدود به ارتباط از طریق نمایندگان خاص خود کرده بود. آخرین نائب خاص، علی بن محمد سمری بود که در پانزدهم شعبان ۳۲۹/ پانزدهم ماه مه ۹۴۱ درگذشت. یک هفته قبل از درگذشت او، توقیعی از سوی امام خطاب به وی صادر شد:

«ای علی بن محمد سمری!… تو تا شش روز دیگر وفات خواهی کرد. پس کارهایت را تمام کن و به هیچ‌کس به عنوان جانشین خویش وصیت نکن زیرا اکنون غیبت دوم آغاز شده است، و ظهوری نخواهد بود تا زمانی که خداوند اجازه فرماید…[۱۵۳]

پس از درگذشت سمری ارتباط از طریق نواب خاصه نیز خاتمه یافت و غیبت وارد مرحله‌ای جدید شد. این دوره از غیبت در منابع متأخر، غیبت کبری نامیده شده است. اکثر منابع شیعی سال وفات نایب چهارم را سال ۳۲۹ه.ق. می‌دانند، ولی شیخ صدوق و فضل بن حسن طبرسی آن را در سال ۳۱۸ه.ق. ثبت کرده‌اند.[۱۵۴]

ظهور امام زمان

علاوه بر احادیث فراوانی که درباره ظهور مهدی سخن گفته‌اند، مفسران شیعه با استناد به سخنان اهل‌بیت معتقدند، قرآن نیز درباره ظهور و نشانه‌های آن سخن گفته است.

بنابر روایات شیعه، جهان در آستانه ظهور دارای سه ویژگی عمده است:

ظلم و ستم فراگیر و فتنه‌ای که بر هر خانه‌ای وارد می‌شود.[۱۵۵]

وجود دشمنانی مانند سفیانی و نواصب و دیگرانی که در عراق و دیگر سرزمین‌های اسلامی مشغول فعالیت علیه شیعه هستند و سپس سوریه را تصرّف کرده و حکومت آنجا را می‌گیرند.[۱۵۶]

جریان یاران امام زمان که در سرزمین‌های اسلامی در تلاش هستند و یاد و نام او را در عالم پراکنده می‌کنند.[۱۵۷]

گفتارها، سخنان و مکتوبات

نوشتار‌های اصلی: توقیع و توقیعات امام زمان (عج)

هر چند اصطلاح توقیع به معنای مکتوبات امامان بویژه امام زمان(ع) است، ولی این اصطلاح در مورد سخنان غیر مکتوب امام زمان نیز به کار رفته و در منابعی که توقیعات امام دوازدهم گردآوری شده (از جمله کمال الدین صدوق و معجم احادیث الامام المهدی)، سخنان غیر مکتوب وی و حتی سخنان نایبان خاص هم در ضمن توقیعات آورده شده است.[۱۵۸] توقیعات امام زمان که در حدود ۸۰ مورد است، غالبا در دوره غیبت صغرا در موضوعات گوناگون اعتقادی، فقهی، مالی و… صادر شده است.

جایگاه امام زمان در قرآن و روایات

امام زمان در قرآن

مسئله امام زمان و ظهور منجی آخرالزمان به صراحت در قرآن نیامده، اما مفسرین شیعه آیات بسیاری را در قرآن مربوط به امام زمان دانسته و بعضی تا ۲۵۰ آیه را مرتبط با امام زمان تلقی کرده‌اند.[۱۵۹] مفسرین از دو دسته آیات قرآن برای وجود امام مهدی و مسئله ظهور استفاده می‌کنند:

آیاتی که بر ضرورت وجود امام تأکید دارد:

بر اساس آیات قرآن کریم، خداوند برای هر امتی فردی را انتخاب کرده تا آنها را هدایت کند: «وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ»؛ «و برای هر جامعه راهنمایی هست.» (رعد/۷) پس همواره در زندگی بشر یک هدایتگر برگزیده وجود دارد. امام صادق(ع) در تفسیر آیه فوق فرمود: «در هر زمانی امامی از خاندان ما وجود دارد که مردم را به آنچه رسول خدا آورده هدایت می‌کند».[۱۶۰]

دلیل دیگری که مفسرین بر ضرورت وجود امام می‌آورند این است که قرآن، به مُبین و مفسّر نیاز دارد و به جز امام کسی به تمام معانی و خصوصیات آیات قرآن آگاه نیست. پس به حکم عقل پس از پیامبر حضور امام لازم است.[۱۶۱] شیعهمعتقد است امام مایه آرامش و امنیت هستی و واسطه فیض الهی است و نعمات و برکات خداوند متعال به واسطه آنها به انسان داده می‌شود. و اگر لحظه‌ای زمین خالی از حضور امام شود اهلش را فرو می‌برد.[۱۶۲]

آیاتی که بشارت به حکومت صالحان و مؤمنان بر روی زمین می‌دهد:

مفسرین شیعه بر اساس ده‌ها آیه از قرآن کریم، موضوع ظهور امام زمان را قابل استناد می‌دانند؛ آیاتی که بر بشارت به بندگان صالح و مستضعف برای بازستاندن حق خود و رسیدن به قدرت و ایجاد یک حکومت واحد جهانی مبتنی بر حق و عدل و غلبه اسلام بر تمامی مکاتب و ادیان متمرکز است. در بیان قرآن، این بشارت در بعضی کتب آسمانی دیگر هم آمده: «و همانا در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم که زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد». («وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ»، انبیاء/۱۰۵) این بشارت در قرآن به اراده خداوند استناد داده شده است: «و خواستیم بر مستضعفان روی زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان گردانیم» (قصص/۵). این آیات بر اساس روایات فراوان، به مسئله ظهور نسبت داده شده است.

در آیه‌ای دیگر خداوند حکومت و جانشینی مؤمنان و صالحان را به عنوان وعده الهی برای بندگان مؤمن خود بیان می‌کند و امنیت و آرامش را مژده می‌دهد: «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، وعده داده است که حتما آنان را در این زمین جانشین (خود) قرار دهد و آن دینی را که بر ایشان پسندیده است، به سودشان مستقر کند و بیم‌شان را به امنیت مبدل گرداند تا مرا عبادت کنند..». (نور/۵۵) روایات صادر شده از امامان شیعه، این آیه را بر امام زمان و اصحاب او منطبق کرده‌اند.[۱۶۳]

امام زمان در روایات

موضوع امام زمان از بحث‌های ریشه‌دار و با سابقه در اسلام به ویژه شیعه است. با توجه به اینکه وعده ظهور امام زمان توسط پیامبر داده شده، از همان ابتدا نام «مهدی» بر سر زبان‌ها بوده و ده‌ها کتاب قبل از تولد وی در میان شیعه نوشته شد و بعد از تولد امام زمان هم این رویکرد ادامه یافت و هزاران کتاب در موضوعات مختلف مرتبط با امام دوازدهم شیعیان تألیف شد. برخی از معتبرترین این کتاب‌ها، از این قرار است:

کمالُ الدِّین و تمامُ النِّعمه

الغیبه

الفُصُولُ العشره فی الغیبه

أربع رسالات فی الغیبه

الغیبه للحُجَّه

المُعجمُ الأحادیث الامام المهدی

بحارالانوار (جلدهای ۵۱، ۵۲، ۵۳)

منتخب الاثر

درباره جایگاه، شأن و اهمیت امام زمان در روایات شیعه سخنان فراوانی گفته شده است.[۱۶۴] موضوعاتی که این روایات مورد بررسی قرار داده‌اند، شخصیت امام زمان،[یادداشت ۱۱][۱۶۵] شخصیت منتظران وی[یادداشت ۱۲][۱۶۶] ارزش و فضیلت انتظار فرج[یادداشت ۱۳] ،[۱۶۷] نشانه‌های ظهور[یادداشت ۱۴][۱۶۸] و همچنین حوادث هنگام ظهور[یادداشت ۱۵][۱۶۹] و جهان پس از ظهور[یادداشت ۱۶][۱۷۰] است.

ارتباط با امام زمان

همچنین ببینید: عریضه، نماز امام زمان، امداد غیبی، مسجد جمکران، چاه عریضه، مدعیان مهدویت، و مدعیان نیابت

شیعیان در عصر غیبت علاوه بر پیامبر و سایر معصومان، به طور ویژه به امام زمان توسل می‌کنند و دعاها و توجهات ویژه او خواستار می‌شوند. آیات[یادداشت ۱۷] و روایات متعدد[۱۷۱] نشان می‌دهند امامان با اذن و اجازه خداوند از حال و شرایط زندگی انسان‌ها باخبرند و می‌توانند در بهبود شرایط مادی و معنوی افراد اثرگذار باشند و هر چه پیروی، توسل و ارتباط با آنان بیشتر باشد، این آثار نیز بیشتر خواهد بود. دعای عهد، دعای توسل، نماز امام زمان و حضور در مسجد جمکران، زیارت آل یاسین، صدقه دادن برای سلامتی امام زمان، جشن‌های نیمه شعبان و اشعار فراوانی که در این زمینه سروده شده، جلوه‌هایی از ارتباط شیعیان با امام زمان است.

برخی آداب ارتباط

موسوی اصفهانی در کتاب مکیال المکارم برخی آداب ارتباط با امام زمان را جمع‌آوری کرده است. برخی از این آداب عبارتند از:

شناخت بهتر امام زمان

پیروی از اخلاق و رفتار امام زمان

یاد امام، برگزاری و شرکت در مجالس بزرگداشت یاد او و سایر معصومان

رعایت ادب به هنگام یاد او

شوق زیارت امام

انتظار فرج

تصمیم قلبی برای یاری امام در زمان غیبت و ظهور

یاری کردن سایر شیعیان

مقابله با ظالمان و اهل باطل

دعا کردن برای امام

صبر بر شرایط غیبت

تعیین نکردن وقت ظهور

انجام زیارت به نیابت از وی

صدقه دادن برای سلامتی امام

توجه و توسل به امام در مکان‌ها و زمان‌های ویژه

خواندن دعاها و زیارت‌های مخصوص امام زمان

ملاقات با امام زمان

نوشتار اصلی: ملاقات با امام زمان

ملاقات پیش از غیبت کبری

در کتاب‌های تاریخی و حدیثی شیعه – همچون کافی، الارشاد شیخ مفید، اعلام الوری، کمال الدین و الغیبه شیخ طوسی و الغیبه نعمانی – نام برخی افرادی که در زمان حیات امام حسن عسکری(ع) موفق به دیدار فرزندش مهدی (عج) شده بودند آمده و شرح دیدارشان ذکر شده است؛ از جمله حکیمه عمه امام یازدهم[۱۷۲] که شاهد تولد امام مهدی بوده است. بیشتر این افراد، یاران و خادمان امام حسن عسکری(ع) بودند: ابو نصر ظریف[۱۷۳] (خادم امام عسکری)، احمد بن اسحاق اشعری قمی[۱۷۴] ابو علی بن مطهر،[۱۷۵] سعد بن عبدالله اشعری قمی،[۱۷۶] یعقوب بن منقوش،[۱۷۷] ابوغانم خادم،[۱۷۸] کامل بن ابراهیم،[۱۷۹] و….[۱۸۰]

همچنین گزارش شده است در طول ۶۹ سال غیبت صغری، علاوه بر چهار نائب خاص امام، افراد متعددی امام مهدی(ع) را زیارت کرده‌اند: ابراهیم بن ادریس،[۱۸۱] ابراهیم بن عبده نیشابوری و خادم او،[۱۸۲] ابوالادیان خادم امام حسن عسکری(ع)،[۱۸۳] ابو سعید غانم هندی،[۱۸۴] ابو عبدالله بن صالح،[۱۸۵] ابو محمد حسن بن وجناء نصیبی،[۱۸۶] ابو علی محمد بن احمد بن حماد مروزی محمودی،[۱۸۷] اسماعیل بن علی نوبختی،[۱۸۸] علی بن ابراهیم بن مهزیار،[۱۸۹] محمد بن اسماعیل فرزند امام کاظم(ع)،[۱۹۰] محمد بن شاذان نیشابوری،[۱۹۱] و ده‌ها نفر دیگر.[۱۹۲]

نوشتار اصلی: مدعیان نیابت

در زمان غیبت صغری، مدعیان نیابت نیز کم نبودند. افرادی چون احمد بن هلال کرخی، محمد بن نصیر نمیری و محمد بن علی شَلْمَغانی از مدعیان نیابت بودند که توقیعاتی در لعن و طرد آنان وارد شد.[۱۹۳]

ملاقات در غیبت کبری

درباره دیدن امام زمان در روزگار غیبت کبری دو دیدگاه وجود دارد. برخی آن را انکار و برخی دیگر بر امکان و وقوع آن، شواهد و دلایلی اقامه کرده‌اند. این انکارها گاه به احادیثی مستند شده‌اند که مشاهده‌کننده در روزگار غیبت را دروغگو خوانده‌اند[یادداشت ۱۸] و گاه از شک در صداقت گزارش‌دهنده رؤیت برخاسته است، ضمن اینکه برخی نیز به دلیل جلوگیری از سودجویی فرصت‌طلبان، همه گونه رؤیت را انکار می‌کنند.[۱۹۴]

از سوی دیگر در برخی احادیث، دعاها و اعمالی برای دیدار با امام زمان(ع) توصیه شده است،[۱۹۵] و دست‌کم دو حدیث معتبر، دسترسی و دیدار با امام را برای پیروان ویژه او، امری ممکن دانسته است.[یادداشت ۱۹] عالمان بزرگ شیعه مانند شیخ صدوق، شیخ مفید و شیخ طوسی در کتاب‌های خود فصلی را برای نام بردن از دیدارکنندگان با امام دوازدهم گشوده و به ممکن بودن آن تصریح کرده‌اند.[۱۹۶] گزارش‌های فراوانی از ملاقات برخی عالمان بزرگ و افراد عادی با امام زمان وجود دارد. به گفته شیخ حر عاملی، سید عبدالله شبر و آیت اللهلطف‌الله صافی گلپایگانی، این گزارش‌ها به تواتر رسیده‌اند.[۱۹۷] برخی از این افراد عبارت‌اند از: میرزا محمد حسین نائینی،[۱۹۸] سید بن طاووس،[۱۹۹] ابراهیم کفعمی،[۲۰۰] محمد تقی مجلسی،[۲۰۱] ابوالحسن شعرانی،[۲۰۲] شیخ حر عاملی،[۲۰۳] مقدس اردبیلی،[۲۰۴] میرزا محمد استرآبادی،[۲۰۵] شهید ثانی،[۲۰۶] سید بحرالعلوم،[۲۰۷] سید نعمت الله جزایری،[۲۰۸] شیخ مرتضی انصاری.[۲۰۹]

دعاها و زیارات

علاوه بر زیارت‌های جامعه که همه امامان را می‌شود با آن زیارت کرد، برای ارتباط با امام زمان(ع)، دعاها و زیارت‌های مختلفی نقل شده که از مهمترین آنها می‌توان به این موارد اشاره کرد:

دعای ندبه

دعای فرج

استغاثه به امام زمان: «سَلامُ اللهِ الکامِلُ التّام»

زیارت آل یس

دعای غریق

دعای عهد

صلوات مخصوص امام زمان

زیارت روز جمعه

از ناحیه مقدسه نیز دعاها و زیارات مختلفی صادر شده است؛ مانند دعای فرج(اَللّهُمَّ عَظُمَ البَلاء)، دعای «یا مَن أظهَرَ الجَمیلَ»، دعای «اَللّهمّ رَبَّ النّورِ العَظیم»، دعای «اَللهُمّ ارزُقنا تَوفیقَ الطاعَهِ»، دعای سهم اللیل، دعای هر روز ماه رجب، دعای «اَللهمّ إنّی اَسألُکَ بِالمَولودَینِ فی رَجَب»، دعای «اَللهمّ إنّی اَسألُکَ بِمَعانی جَمیعِ ما یدعوکَ بِهِ وُلاهُ أمرِکَ»، زیارت ناحیه مقدسه و زیارت الشهداء.[۲۱۰]

انتظار

نوشتار اصلی: انتظار فرج

در فرهنگ اسلامی، انتظار فرج -به معنای امید به گشایش شرایط نابسامان- از مفاهیم پرتکرار در آیات و روایات است.[یادداشت ۲۰] یکی از مهمترین مصادیق این انتظار در فرهنگ شیعی، امید به گشایش سختی‌ها و آینده‌ای روشن با ظهور امام زمان است. از این نوع انتظار در روایات با واژگانی مانند «اَلْمُنتظَرُ لِأمْرِنا»، «مُنتظِرٌ لِهذا الاَمر»، «اِنْتِظارُ قائِمِنا»، «تَوَقُّعُ الْفَرَج»، «اَلمُنتظِرینَ لِظُهورِهِ»، «مُنْتظِرونَ لِدَوْلَهِ الْحَق» و «اَلمُنتظِرُ لِلّثانی عَشَر» یاد شده است.[۲۱۱] در این روایات پاداش و فضائل بی‌شماری برای منتظران بیان شده و آنان را از «اولیاء الله» و برترین مردم به حساب آورده‌اند که همچون یاران پیامبر(ص) در جنگ بدر بوده یا در هنگام معرکه در خیمه امام زمان به همراه او نبرد می‌کنند.[۲۱۲]

انتظار فرج و گشایش می‌تواند جنبه فردی یا عمومی داشته باشد[۲۱۳] و به شرطی سازنده است که به همراه تلاش و کسب آمادگی بوده و مؤمن از تأخیر آن ناامید نگردد. نتیجه چنین انتظار و تلاشی، تکامل فرد و جامعه خواهد بود.[۲۱۴]

نیمه شعبان

چنانکه در بخش ولادت گذشت، قول مشهور درباره ولادت امام زمان، روز نیمه شعبان است. شیعیان این روز را یکی از مهم‌ترین اعیاد می‌دانند و در شب و روز آن به برگزاری جشن، چراغانی‌های گسترده، مولودی‌خوانی، قربانی کردن و غذا دادن به فقرا اقدام می‌کنند. برگزاری این جشن‌ها در ایران پررنگ‌تر و در قالب دهه مهدویت، در چند روز برگزار می‌گردد. بخش مهمی از جشن‌های نیمه شعبان در مکان‌های مذهبی، محله‌ها و بازارهای شهرهای ایران برگزار می‌شود. مسجد جمکران یکی از میزبانان اصلی برگزاری جشن‌های مهدویت است. این روز در ایران تعطیل و روز جهانی مستضعفان نامیده شده است. در عراق نیز شیعیان ضمن برگزاری جشن نیمه شعبان، به زیارت امام حسین(ع) می‌روند. شیعیان در بحرین، یمن، مصر، لبنان و سوریه و هند نیز جشن‌های نیمه شعبان را گسترده برگزار می‌کنند.[۲۱۵]

امام زمان در نگاه دیگران

فرق شیعه

فرق شیعه نظیر زیدیه و اسماعیلیه، ضمن پذیرش اصل مهدویت، در موعود بودن امام و مصداق آن (موعود)، با امامیه اختلاف‌نظر دارند. برخی از فرق شیعه مانند انشعاباتی از زیدیه، متولد شدن امام مهدی در گذشته و غیبت او را نمیپذیرند و تنها معتقد به موعود بودن و ظهور امام مهدی در آخرالزمان هستند از این رو انطباق مصداق امام موعود و منتظر در امام دوازدهم شیعیان امامی، یعنی محمد بن حسن عسکرى(ع) را رد کرده یا حداقل تأیید نمی‌کنند. آنان تنها معتقدند امام منتظر در آخرالزمان به دنیا آمده، قیام خواهد کرد.

به طور کلی مهدویت در زیدیه، مهدویت نوعیه است. آنها آخرین امام از سلسله ائمه را، که جهان را پر از عدل و داد می‌کند، مهدی موعود می‌دانند و معتقدند باید از هر سیدی که دعوت به خود کند پیروی کرد، چه بسا او همان مهدی موعود باشد[۲۱۶] اگر جهان را پر از عدل و داد کرد و کار را به اتمام رساند، مهدی موعود بودن او معلوم می‌شود، در غیر این صورت منتظر سید دیگری می‌مانند.[۲۱۷]

در طول تاریخ گروه‌هایی از زیدیه، ادعای مهدویت امامانی که در قیام‌ها کشته شده‌اند را مطرح می‌کردند و معتقد بودند آنان روزی بازخواهند گشت و جهان را پر از عدل و داد خواهند کرد. آنان در مورد زید بن علی،[۲۱۸] نفس زکیه،[۲۱۹]محمد بن قاسم بن علی بن عُمر بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب(متوفی ۲۱۹ق)،[۲۲۰] یحیی بن عمر بن یحیی بن حسین بن زید بن علی بن حسین (متوفی ۲۵۰ق)[۲۲۱] و حسین بن قاسم عیانی (متوفی ۴۰۴ق) ادعای مهدویت کرده‌اند.[۲۲۲]

اهل سنت

در منابع روایی اهل سنت احادیث متعددی درباره مهدی و منجی آخرالزمان آمده است که برخی محدثان بزرگ اهل سنت مانند آبری شافعی،[۲۲۳] عبدالحق دهلوی،[۲۲۴] سفارینی،[۲۲۵] و شوکانی[۲۲۶] به متواتر بودن آن‌ها تصریح کرده‌اند. اهل سنت به دنبال این روایات به وجود «مهدی» باور دارند. مهم‌ترین ویژگی‌های مشترک باور شیعه و اهل سنت در این موضوع چنین هستند: وی از نسل پیامبر اکرم و همنام با ایشان و با لقب «مهدی» است، قیامی حتمی در آخر الزمان خواهد داشت که بر همه ظالمین پیروز شده و عدل و داد را در سراسر جهان برقرار می‌کند همان‌گونه که ظلم و جور زمین را فرا گرفته بود و به همراه او حضرت عیسی به زمین باز می‌گردد.[۲۲۷]

نقاط اختلاف این روایات با احادیث شیعه از این قرارند:

علاوه بر همنامی موعود با پیامبر(ص)، نام پدر وی نیز همنام با پدر پیامبر (عبدالله) است؛ در حالیکه شیعه وی را فرزند امام حسن عسکری(ع) می‌داند.[۲۲۸]

گروهی از اهل سنت مهدی را از نسل امام حسن(ع) می‌دانند.[۲۲۹]

در دیدگاه مشهور اهل سنت، مهدی در آخرالزمان به دنیا خواهد آمد و فرزند امام حسن عسکری(ع) نیست.[۲۳۰]

تعداد اندکی از اهل سنت اصل باور به «مهدی» و روایات مربوط به آن را ضعیف دانسته‌اند، از جمله ابن خلدون در کتاب تاریخ خود[۲۳۱] و رشید رضا در تفسیر المنار.[۲۳۲]

ستشرقان

موضوع پژوهش برخی از شرق‌شناسان، مسأله مهدویت بوده است و دیدگاه‌های مختلفی در این زمینه ارائه کرده‌اند.

هانری کربن با نگاه پدیدارشناسانه، مهدویت را از محوری‌ترین عناصر اعتقادی عرفان و حکمت شیعی تلقی می‌کند. از نظر وی مهدویت به معنای تفسیر باطن دین و ظهور امام، احیای دوباره حیات انسان‌هاست.[۲۳۳] از نگاه او با ظهور همه مبانی پنهان یا معانی معنوی، وحی الهی آشکار می‌شود.[۲۳۴]

دارمستتر نویسنده فرانسوی با نگاهی تاریخی معتقد است که مهدویت در قرآن نیامده است و در سخنان پیامبر نیز نشانه‌های روشنی در این زمینه وجود ندارد. وی مهدویت را زاییده اندیشه فکری شیعه و متأثر از اساطیر ایرانی می‌داند.[۲۳۵] فان فلوتن خاورشناس هندی مدعی است که اندیشه مهدویت به وسیله شیعیان کوفه ترویج شده است تا بتوانند از پتانسیل و تواناییهای آن در مقابله با خلافت خلفای بنی امیه ساکن شام استفاده کنند.[۲۳۶]

ایگناتس گلدتسیهر خاورشناس مجارستانی با نگاهی تاریخی معتقد است که اعتقاد به مهدویت ریشه در عناصر فکری یهودی و مسیحی دارد و در آن پاره‌ای از ویژگی مبحث سوشیانس که مورد استفاده زرتشتیان است دیده می‌شود.[۲۳۷] دیوید سامویل مارگولیوث معتقد است که مهدویت از زمان محمد بن حنفیه توسط مختار و عده‌ای از طرفداران محمد بن حنفیه -فرقه کیسانیه- به وجود آمده که پس از کشته شدن او، عنوان مهدی را به او اطلاق کرده‌اند.[۲۳۸]

  1. محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی، ۱۳۹۳ش، ج۲، ص۲۸۳.
  2.  محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی، ۱۳۹۳ش، ج۲، ص۲۸۳.
  3.  محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی، ۱۳۹۳ش، ج۲، ص۲۸۹-۲۹۱.
  4.  محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی، ۱۳۹۳ش، ج۲، ص۲۹۷-۳۰۵.
  5.  طبسی، تا ظهور، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۴۴.
  6.  محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی، ۱۳۹۳ش، ج۲، ص۳۱۱.
  7.  امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۵۱۱.
  8.  طبرسی نوری، النجم الثاقب، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۶۵-۱۶۵.
  9.  طبسی، تا ظهور، ج۲، ص۴۹۲.
  10.  خدامراد سلیمیان، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۱۳۱.
  11.  خدامراد سلیمیان، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۳۷۱.
  12.  صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ۱۳۵۹ش، ج۲، ص ۴۱۷.
  13.  صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ۱۳۵۹ش، ج۲، ص ۴۲۴.
  14.  مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۷۲.
  15.  نعمانی، الغیبه، ۱۳۹۷ق، ص۱۶۳.
  16.  محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۱، ص۲۱۹.
  17.  خدامراد سلیمیان، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۱۹۱ و ۱۹۲.
  18.  خدامراد سلیمیان، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۱۵۰.
  19.  سید محمد صدر، پژوهشی در زندگی امام مهدی، ص۲۴۷.
  20.  سید مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، ج۴، ص۱۶۵.
  21.  ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۵۲۳؛ ابن طولون، الائمه الاثنا عشر، منشورات الرضی، ص۱۱۳؛ طبرسی، تاج الموالید، ص۵۹؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۲۷۴؛ ابن صباغ، الفصول المهمه، ص۲۷۸؛ شبلنجی، نور الابصار، ص۱۸۳، به نقل از: پاکتچی، «حسن عسکری(ع)، امام»، ص۶۱۸.
  22.  زرندی، معارج الوصول الی معرفه فضل آل الرسول(ص)، ص ۱۷۶، به نقل از: پاکتچی، «حسن عسکری(ع)، امام»، صص ۶۱۸۶۱۹.
  23.  محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی(عج) جلد سوم ص ۴۵ و سلیمیان، خدامراد، فرهنگ نامه مهدویت، نشر بنیاد فرهنگی مهدی موعودعج ص ۴۷۹.
  24.  مقدسی، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان(ع)، ص۵۵۵؛ اشعری، المقالات و الفرق، ص۱۰۳. نوبختی، فرق الشیعه، ص۱۰۸-۱۱۲. ابن خشاب، موالید الائمه و وفیاتهم، ص۲۰۰-۲۰۱ و منابع اهل سنت جز برخی منابع.
  25.  سلیمیان، درسنامه مهدویت، ص۱۹۲. رجوع کنید به: طوسی، کتاب الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۲۳۱. مفید، الارشاد، [بی‌تا]، ص۳۴۶.
  26.  مقدسی، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان(ع)، ص۵۵۵-۵۶۹. رجوع کنید به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۹، ح۵ و ص۵۱۴، ح۱. صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۴۳۰، ح۳ و ص۴۳۲.
  27.  مقدسی، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان(ع)، ص۵۹۳. رجوع کنید به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۱۴؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۵۸؛ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۰ق، ج۲، صص۴۲۴، ۴۳۰ و ۴۳۲؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ص۳۳۹؛ طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۵۰۱؛ طوسی، کتاب الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۲۳۹؛ فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ۱۳۶۸ش، ص۲۶۶.
  28.  صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۴۷۴؛ طوسی، کتاب الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۲۳۸.
  29.  ابن طلحه شافعی، مطالب السؤول، باب ۱۲، به نقل از اربلی، کشف الغمه، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۴۳۷.
  30.  ابن خلکان، وفیات الاعیان، [بی‌تا]، ج۴، ص۱۷۶.
  31.  مقدسی، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان(ع)، ص۵۹۷.
  32.  این دو گزارش به عقید خادم نسبت داده شده که هر یک در نسخه‌ای از کتاب کمال الدین شیخ صدوق به ثبت رسیده‌اند (مقدسی، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان علیهم السلام، ص۶۰۱؛ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۴۷۴)
  33.  صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، باب ۴۲، ح۱. طوسی، کتاب الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۲۳۸.
  34.  مقدسی، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان(ع)، ص۶۰۵. صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۷۵.
  35.  مقدسی، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان(ع)، ص۶۰۵.
  36.  محلاتی، مأثر الکبراء فی تاریخ سامرا، ج۱، ص۳۱ به بعد. موسوعه العتبات ج۱۲، ص۸۰ به بعد.
  37.  جعفریان، حیات فکری و سیاسی امام شیعه(ع)، ص۵۳۷-۵۳۸. مفید، الارشاد، ص۳۳۴. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۹۴-۹۵. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۱۳۴. ابن طولون، الائمه الاثنی عشر، ص۱۱۳.
  38.  سلیمیان، درسنامه مهدویت (۱)، ص۱۸۳. صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، باب ۴۲، ح۱. همچنین رجوع کنید به: طوسی، کتاب الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۲۳۸. اربلی، کشف الغمه، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۴۴۹.
  39.  سلیمیان، درسنامه مهدویت (۱)، ص۱۸۶. صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص۳۵۳.
  40.  جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع)، ص۵۶۹. صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ص۴۷۳-۴۷۴.
  41.     برای دیدن این روایات رجوع کنید به: سلیمیان، درسنامه مهدویت (۱)، ص۱۸۴.
  42.  سلیمیان، درسنامه مهدویت (۱)، ص۱۸۴. صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ح۲، ص۵۶۷.
  43.  صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۷۹، ح۱.
  44.  جعفریان، حیات سیاسی و فکری امامان شیعه(ع)، ص۵۶۷. مفید، الارشاد، [بی‌تا]، ص۳۴۵.
  45.  سلیمیان، درسنامه مهدویت (۱)، ص۱۸۵.
  46.  طوسی، کتاب الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۲۴۴، ح۲۱۱. صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، باب ۴۲، ح۵. همچنین رجوع کنید به: راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۴۷۵، ح۲.
  47.  ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۲۷۴، به نقل از: العمیدی، مهدی منتظر در اندیشه اسلامی، ص۱۸۶.
  48.  ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۴، ص۱۷۶، ح۵۶۲، به نقل از: العمیدی، مهدی منتظر در اندیشه اسلامی، ص۱۸۶.
  49.  شافعی، مطالب السؤول، ج۲، ص۷۹، باب ۱۲.
  50.  مالکی، الفصول المهمه، ص۲۸۷.
  51.  سلیمیان، درسنامه مهدویت (۱)، ص۱۹۰-۱۹۱.
  52.  مفید، الارشاد، ص۳۵۰ – ۳۵۱؛ قندوزی، ینابیع الموده، ص۴۶۱.
  53.  «هذا إمامکم من بعدی و خلیفتی علیکم، أطیعوه و لاتتفرقوا من بعدی فی أدیانکم لتهلکوا، أما انکم لاترونه بعد یومکم هذا» (صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص۳۵۵، به نقل از: صدوق، کمال الدین؛ قندوزی، ینابیع الموده، ص۴۶۰؛ طوسی، الغیبه، ص۲۱۷).
  54.  صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص۳۵۵.
  55.  الکافی، ج۱، ص۵۱۴.
  56.  مفید، الفصول العشره، (کتابخانه اهل بیت، ص۸۰.
  57.  مفید، الفصول العشره، ص۷۱؛ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، کتابخانه اهل بیت، ص۴۷۴.
  58.  مفید، الفصول العشره، ص۶۹ – ۷۲.
  59.  کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۰۵؛ صدوق، کمال الدین، ص۴۳.
  60.  صدوق، کمال الدین، ص۴۷۳ – ۴۷۶.
  61.  صافی، نوید امن و امان، ص۱۶۷-۲۰۵.
  62.  سوره عنکبوت، آیه ۱۴.
  63.  انبیاء، ۴۴.
  64.  صدوق، کمال الدین (۱۳۹۵)، ج۱، ص۳۲۲.
  65.  طوسی، الغیبه، ص۴۲۰.
  66.  صدوق، کمال الدین (۱۳۹۵)، ج۱، ص۳۱۶.
  67.  طبری، ۱۴۱۳، ص۴۶۹، ۴۸۰؛ ابن حنبل، بی‌تا، ج۳، ص۱۷؛ الدانی، ۱۴۱۶، ج۵، ۱۰۳۸، ح۵۵۳؛ موصلی، بی‌تا، ج۱۲، ص۱۹، ح ۶۶۵… برای دیدن روایات بیشتر رک: مصطفی ورمزیار، بررسی مدت حکومت امام زمان، فصل‌نامه پژوهش‌های مهدوی، سال دوم، شماره ۶، پاییز ۱۳۹۲.
  68.  مفید، ۱۴۱۴، ج۲، ص۳۸۱؛ ج۲، ص۳۸۵؛ طوسی، ۱۴۱۱، ص۴۷۴، ح۴۹۷.
  69.  فتال نیشابوری، بی‌تا، ص۲۶۴.
  70.  نعمانی، ۱۴۲۲، ص۳۵۳-۳۵۴، باب ۲۶، ح۱،۲،۳،۴.
  71.  قزوینی، سیدمحمدکاظم، الامام المهدی من المهد الی اللحد، ص۶۳۸.
  72.  مجلسی، بحارالانوار، ج۲۷، ص۲۱۷.
  73.  یزدی حائری، علی، الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب، ج۲، ص۱۳۹.
  74.  قزوینی، سیدمحمدکاظم، الامام المهدی من المهد الی اللحد، ص۶۳۸.
  75.  کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۲۵۰.
  76.  صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۰۷.
  77.  جاسم، حسین، تاریخ سیاسی امام دوازدهم، تهران، ۱۳۸۶، ص۱۲۴.
  78.  نک: سلیمیان، درسنامه مهدویت، ص۱۴۵-۱۴۶.
  79.  نعمانی، الغیبه، تهران، ۱۳۹۷ق، ص۱۸۲.
  80.  طوسی، الغیبه، قم، ۱۴۱۱ق، ص۱۶۳.
  81.  طوسی، الغیبه، قم، ۱۴۱۱ق، ص۱۶۲.
  82.  مجلسی، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق، ج۵۲، ص۱۵۹-۱۶۰.
  83.  ابن قیم، المنار المنیف، تحقیق: عبدالفتاح ابوغدّه، ص۱۵۳-۱۵۲؛ ابن خلدون، مقدمه، دمشق، ۱۴۲۸، ص۲۰۷-۲۰۸.
  84.  نعمانی، الغیبه، تهران، ۱۳۹۷ق، ص۳۱۵.
  85.  نعمانی، الغیبه، تهران، ۱۳۹۷ق، ص۳۱۳.
  86.  صدر، تاریخ مابعد الظهور، بیروت، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۲۱۲-۲۲۴.
  87.  عیون اخبار عن الرضا، ج۱، ص۶۳.
  88.  الملاحم و الفتن، ص۲۷۸.
  89.  ری شهری، دانشنامه امام مهدی، ۱۳۹۳ش، ج۸، ص۱۹۹.
  90.  قرطبی، التذکره، قاهره، ۱۴۱۶، ص۶۱۰.
  91.  قاضی نعمان مغربی، ج۳، جزء، ۱۴، ص۳۶۴-۳۶۵.
  92.  ری شهری، دانشنامه امام مهدی، ۱۳۹۳ش، ج۸، ص۱۹۹.
  93.  مجلسی، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق، ج۵۳، ص۱۱.
  94.  بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۱.
  95.  کلینی، الکافی، تهران، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۴۹۵؛ مجلسی، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق، ج۵۲، ص۳۱۸؛ ابن مشهدی، المزار الکبیر، ص۱۳۴؛ مفید، الارشاد، قم، ۱۴۱۳، ج۳، ص۳۸۰.
  96.  مجلسی، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق، ج۵۳، ص۱۱.
  97.  کلینی، الکافی، تهران، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۴۹۵؛ مجلسی، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق، ج۵۲، ص۳۱۸؛ ابن مشهدی، المزار الکبیر، ص۱۳۴؛ مفید، الارشاد، قم، ۱۴۱۳، ج۳، ص۳۸۰.
  98.  نعمانی، الغیبه، تهران، ۱۳۹۷ق، ص۱۸۲.
  99.  طوسی، الغیبه، قم، ۱۴۱۱ق، ص۱۶۳.
  100. طوسی، الغیبه، قم، ۱۴۱۱ق، ص۱۶۲.
  101. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ترجمه: منصور پهلوان، ۱۴۰۵ ق٬ ج۱، باب ۲۵، صص ۵۳۴ و ۵۳۵، ح۱.
  102. شافعی، عقدالدرر، ص۴۵ و ۵۵.
  103. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ترجمه: منصور پهلوان، ۱۴۰۵ ق٬ ج۲، باب ۳۸، ص۱۱۸، ح۷.
  104. شوشتری٬ احقاق الحق، ۱۳۷۷ق٬ ج‌۱۹، ص۶۵۴.
  105. کمال الدین،و تمام النعمه، ترجمه: منصور پهلوان، ۱۴۰۵ ق٬ ج‌۱، ص۳۱۵.
  106. مجلسی٬ بحارالانوار، ج‌۵۲، ص۲۸۷.
  107. موسوی اصفهانی ، مکیال المکارم، ج۱، ص۱۳۲.
  108. مجلسی، بحارالأنوار، ج۳۶، ص۹۰، ح ۲۰۰.
  109. مجلسی، بحارالأنوار، ج۳۶، ص۹۵، ح۲۰۰.
  110. صدوق،کمال الدین و تمام النعمه، ترجمه: منصور پهلوان، ۱۴۰۵ ق٬ ج۲، باب۵۷، ص۵۶۰، ح \۱۷.
  111. سید بن طاووس، ملاحم والفتن، ص۷۳.
  112. مجلسی٬ بحار الانوار، ج۴۶، ص۳۷۲، ح۱۴.
  113. کامل سلیمان، یوم الخلاص، ۱۹۹۱م٬ ص۵۲.
  114. مجلسی٬بحارالانوار، ج‌۴۱، ص۱۵۹، و ج‌۴۷، ص۵۵.
  115. معجم أحادیث امام مهدی، علیه‌السلام، مؤسسه معارف الاسلامی، ج۱، ص۲۴۲، ح ۱۵۲.
  116. کلینی٬ الکافی، ج۸، ص۳۹۶، ح۵۹۷.
  117. یزدی حائری٬ الزام الناصب فی اثبات الحجّه الغایب، ۱۴۲۲ق٬ ص۲۴.
  118. صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق٬ ج۴، ص۴۱۸.
  119. دانشنامه امام مهدی(عج)، محمدی ری شهری، ج۱، ص۱۸۲-۱۹۳.
  120. دانشنامه امام مهدی(عج)، محمدی ری شهری، ج۱، ص۳۲۳.
  121. دانشنامه امام مهدی(عج)، محمدی ری شهری، ج۱، ص۳۳۲-۳۸۴.
  122. دانشنامه امام مهدی(عج)، محمدی ری شهری، ج۲، ص۷-۳۵.
  123. دانشنامه امام مهدی(عج)، محمدی ری شهری، ج۲، ص۱۰۱-۱۱۴.
  124. توبه ۳۳، فتح ۲۸، صف ۹.
  125. سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
  126. سوره قصص، آیه ۵.
  127. سوره إسراء، آیه ۸۱.
  128. مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۳۶.
  129. سلیمیان، درسنامه مهدویت (۱)، ص۱۸۶. صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص۳۵۳.
  130. جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص۱۰۲، با اندکی تلخیص.
  131. نوبختی، فرق الشیعه، ص۱۰۵؛ الارشاد، ج۲، ص۳۳۶؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۲۲.
  132. صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۵۰۷.
  133. ابوسهل نوبختی، التنبیه، ص۹۲ـ۹۳.
  134. طوسی، الغیبه، ص۳۵۹-۳۶۱.
  135. رجوع کنید به: صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۴۲۶ و ۴۲۹ و ۴۸۷.
  136. کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲۸.
  137. یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۳، ص۷۳ـ۷۴.
  138. مدرسی طباطبایی،، مکتب در فرایند تکامل، ص۱۶۱-۱۶۲.
  139. مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، ص۱۶۲.
  140. کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۲۰؛ صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۴۰۸.
  141. صابری، تاریخ فرق اسلامی، ج۲، ص۱۹۷، پاورقی۲.
  142. نوبختی، فرق الشیعه، ۱۰۷ـ۱۰۹؛ اشعری قمی، المقالات و الفرق، ص۱۱۰ـ۱۱۴؛ صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۴۰۸.
  143. مفید، الارشاد، ص۳۴۵؛ اربلی‌، کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج۲، ص۲۰۵، ۲۲۳؛ ذهبی‌، ج۱۳، ص۱۲۱.
  144. مفید، الارشاد، ص۳۴۵؛ طبرسی‌، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص۳۶۰؛ اربلی‌، کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج‌۳، ص۲۰۵.
  145. رجوع کنید به: مفید، الارشاد، ص۳۴۵؛ اربلی‌، کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج‌۳، ص۱۹۹، ۲۰۵.
  146. طوسی، الغیبه،….
  147. سید مرتضی، الفصول المختاره، ج۲، ص۳۲۱.
  148. طوسی، الغیبه، ص۲۸۶.
  149. کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۱۸.
  150. صدوق، کمال الدین، ج‌۲، ص۴۸۷.
  151. الإرشاد، تهران، بی‌تا، ج۲، ص۳۴۰.
  152. فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری بإعلام الهدی،قم، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۵۹.
  153. کشف الغمه، ج۲، ص۵۳۰؛ احتجاج، ج۲، صص۵۵۵-۵۵۶؛ کمال الدین، ج۲، ص۵۱۶.
  154. صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۵۰۳، روایه ۳۲. طبرسی، اعلام الوری، ص۴۱۷.
  155. الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف، سید بن طاووس، ج۱، ص۱۷۷.
  156. بحار الانوار ج۵۲ – ص۱۸۶.
  157. کمال الدین، ح۱، باب ۳۱، ح۲.
  158. صدوق، کمال الدین (تصحیح غفاری)، ج۲، ص۵۰۲-۵۰۵؛ معجم احادیث الامام المهدی، ج۴، ص۳۱۶.
  159. جمعی از محققین، معجم احادیث امام مهدی، جلد ۵.
  160. مجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۵.
  161. سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج۳، ص۳۹، توضیح آیه ۴۴، نحل.
  162. مجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۵۵.
  163. فرزی، محمدعلی، امید سبز، ص۳۴.
  164. الامام المهدی، علی دخیل، ص۶۶.
  165. بحار الأنوار، ج۵۱، ص۸۰.
  166. مشکاه الأنوار فی غرر الأخبار، ص: ۶۳.
  167. بحار الأنوار، ج۵۲، ص: ۱۴۶.
  168. إعلام الوری بأعلام الهدی، ص: ۴۵۶.
  169. بحار الأنوار، ج۲، ص: ۱۹۰.
  170. فضائل الخمسه من الصحاح السته، ج۳، ص: ۳۳۵.
  171. که تعدادی از آنها در کتاب اصول کافی (بخش بَابٌ فِی أَنّ الْأَئِمّهَ شُهَدَاءُ اللّهِ عَزّ وَ جَلّ عَلَی خَلْقِهِ: ائمه، شاهدان خداوند بر خلق هستند) گردآوری شده‌اند.
  172. طبرسی، اعلام الوری، مؤسسه آل البیت، ج۲، ص۲۱۴؛ کلینی، کافی، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۹ق، ج۱، ص۳۳۰؛ مفید، الارشاد، مؤسسه آل البیت، ج۲، ص۳۵۱.
  173. کلینی، کافی، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۹ق، ج۱، ص۳۳۲؛ مفید، الارشاد، مؤسسه آل البیت، ج۲، ص۳۵۴؛ محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی(عج)، ج۵، ص۱۲.
  174. صدوق، کمال الدین، مؤسسه النشر الاسلامی، ص۳۸۴؛ طبرسی، اعلام الوری، مؤسسه آل البیت، ج۲، ص۲۴۸؛ محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی (عج)، ج۵، ص۱۳.
  175. کلینی، کافی، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۹ق، ج۱، ص۳۳۱؛ محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی (عج)، ج۵، ص۱۴.
  176. صدوق، کمال الدین، مؤسسه النشر الاسلامی، ص۴۵۴؛ محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی (عج)، ج۵، ص۱۶.
  177. صدوق، کمال الدین، مؤسسه النشر الاسلامی، ص۴۰۷ و ص۴۳۶؛ محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی (عج)، ج۵، ص۱۹.
  178. صدوق، کمال الدین، مؤسسه النشر الاسلامی، ص۴۳۱؛ محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی (عج)، ج۵، ص۱۵.
  179. الغیبه، طوسی، مؤسسه المعارف الاسلامیه، ص۴۲۶؛ محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی (عج)، ج۵، ص۲۰.
  180. رجوع کنید به: محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی (عج)، ج۵، ص۹-۲۹.
  181. کلینی، کافی، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۹ق، ج۱، ص۳۳۱؛ طوسی، الغیبه، مؤسسه المعارف الاسلامیه، ص۲۶۸؛ محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی(عج)، ج۵، ص۲۹.
  182. مفید، الارشاد، مؤسسه آل البیت، ج۲، ص۳۵۲؛ محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی (عج)، ج۵، ص۲۹.
  183. صدوق، کمال الدین، مؤسسه النشر الاسلامی، ص۴۵۷؛ محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی(عج)، ج۵، ص۳۰.
  184. کلینی، کافی، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۹ق، ج۱، ص۵۱۵؛ محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی(عج)، ج۵، ص۳۳.
  185. مفید، الارشاد، مؤسسه آل البیت، ج۲، ص۳۵۲؛ محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی(عج)، ج۵، ص۳۷.
  186. صدوق، کمال الدین، مؤسسه النشر الاسلامی، ص۴۴۳؛ محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی(عج)، ج۵، ص۳۸.
  187. صدوق، کمال الدین، مؤسسه النشر الاسلامی، ص۴۷۰؛ طوسی، الغیبه، مؤسسه المعارف الاسلامیه، ص۲۵۹؛ محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی(عج)، ج۵، ص۴۰.
  188. طوسی، الغیبه، مؤسسه المعارف الاسلامیه، ص۲۷۱؛ محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی(عج)، ج۵، ص۵۱.
  189. صدوق، کمال الدین، مؤسسه النشر الاسلامی، ص۴۶۵؛ محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی(عج)، ج۵، ص۶۲.
  190. الارشاد، مؤسسه آل البیت، مفید، ج۲، ص۳۵۱؛ دانشنامه امام مهدی(عج)، ج۵، ص۷۵.
  191. محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی(عج)، ج۵، ص۹۳.
  192. رجوع کنید به: محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی(عج)، ج۵، ص۲۹-۹۷.
  193. جمعی از نویسندگان مجله حوزه، چشم به راه مهدی، ص۳۹.
  194. محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی(عج)، ج۵، ص۱۷۹.
  195. محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی(عج)، ج۵، ص۱۷۹. رجوع کنید به: طبرسی، مکارم الاخلاق، ج۲، ص۳۵، ح۷۶.
  196. محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی(عج)، ج۵، ص۱۸۰.
  197. محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی(عج)، ج۵، ص۱۸۳.
  198. طبرسی نوری، النجم الثاقب، ۱۴۱۰ق، ص۳۲۰.
  199. طبرسی نوری، النجم الثاقب، ۱۴۱۰ق، ص۳۴۴ و ص۳۴۸ و ص۳۴۹.
  200. طبرسی نوری، نجم الثاقب، ۱۴۱۰ق، ص۳۶۰.
  201. طبرسی نوری، نجم الثاقب،۱۴۱۰ق، ص۴۱۵.
  202. طبرسی نوری، نجم الثاقب، ۱۴۱۰ق، ص۴۴۳.
  203. طبرسی نوری، نجم الثاقب، ۱۴۱۰ق، ص۴۵۱.
  204. طبرسی نوری، نجم الثاقب، ۱۴۱۰ق، ص۴۵۳.
  205. طبرسی نوری، نجم الثاقب، ۱۴۱۰ق، ص۴۶۱.
  206. طبرسی نوری، نجم الثاقب، ۱۴۱۰ق، ص۴۶۲.
  207. طبرسی نوری، نجم الثاقب، ۱۴۱۰ق، صص۴۷۳ و ۴۷۴ و ۴۷۵ و ۴۷۶ و ۴۷۷.
  208. طبرسی نوری، نجم الثاقب، ۱۴۱۰ق، ص۴۸۰.
  209. شیخ محمود عراقی، دارالسلام، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۸۰ش، ص۲۹۰.
  210. محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی، ج۶، صص۲۹۵-۳۲۷.
  211. محمدی ری شهری، دانشنامه امام مهدی، ج۵، صص۳۰۶-۳۰۷ و صص۳۱۴-۳۲۱ و صص۳۲۸-۳۶۳.
  212. محمدی ری‌شهری دانشنامه امام مهدی، ج۵، ص۳۰۹.
  213. محمدی ری‌شهری، دانشنامه امام مهدی، ج۵، ص۳۰۸.
  214. محمدی ری‌شهری، دانشنامه امام مهدی، ج۵، ص۳۱۰.
  215. پژوهشی بر آیین‌های جشن نیمه شعبان در کشورهای اسلامی، پایگاه اینترنتی سازمان تبلیغات اسلامی..
  216. عقل‌گرایی زیدیه در انحراف از مهدویت.
  217. جریان فکری سیاسی زیدیه.
  218. مجموع کتب ورسائل امام زید بن علی، ص۳۶۰؛ مروج الذهب، ج۳، ص۲۳۰؛ العقد الثمین فی أحکام الأئمه الطاهرین، ص۱۹۷.
  219. مقاتل الطالبیین، ص۲۰۷ و ص۲۱۰ـ۲۱۹؛ رساله الحور العین، ص۳۹؛ شرح رساله الحور العین، ص۱۵۶؛ العقد الثمین فی أحکام الأئمه الطاهرین، ص۴۲۲؛ مقالات الإسلامیین، ص۶۷.
  220. مروج الذهب، ج۴، ص۶۱؛ رساله الحور العین، ص۳۹؛ شرح رساله الحور العین، ص۱۵۶؛ الشافی، ج۱، ص۲۷۲و ص۲۷۶؛ العقد الثمین فی أحکام الأئمه الطاهرین، ص۴۲۳؛ مقالات الإسلامیین، ص۶۷.
  221. رساله الحور العین، ص۳۹؛ شرح رساله الحور العین، ص۱۵۶؛ الشافی، ج۱ ص۲۸۶؛ العقد الثمین فی أحکام الأئمه الطاهرین، ص۴۲۳؛ مقالات الإسلامیین، ص۶۷.
  222. رجوع کنید به: سید علی موسوی نژاد، مهدویت و فرقه حسینیه زیدیه، هفت آسمان،ش ۲۷، پاییز ۱۳۸۴ش، ص۱۲۷ ـ ۱۶۲.
  223. دانشنامه امام مهدی(عج)، ج۱، ص۸۲.
  224. اشعه اللمعات، ج۴، ص۲۲۸.
  225. لوامع الانوار البهیه، ج۲، ص۷۰.
  226. دانشنامه امام مهدی(عج)، ج۱، ص۸۳.
  227. دانشنامه امام مهدی(عج)، ج۱، ص۸۶-۸۸.
  228. دانشنامه امام مهدی(عج)، ج۱، ص۸۸.
  229. دانشنامه امام مهدی(عج)، ج۱، ص۸۹.
  230. دانشنامه امام مهدی(عج)، ج۱، ص۹۰.
  231. ابن خلدون، محمد بن محمد، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۱۹۹.
  232. رشید رضا، تفسیر المنار، ج۱۰، ص۳۴۲.
  233. موسوی گیلانی، سید رضی، ۱۳۸۵، ص۷۲.
  234. موسوی گیلانی، سیدرضی، ۱۳۸۵، ص۷۷.
  235. موسوی گیلانی، سیدرضی، ۱۳۸۵، ص۹۵.
  236. موسوی گیلانی، سیدرضی، ۱۳۸۵، ص۱۰۷.
  237. موسوی گیلانی، سیدرضی، ۱۳۸۵، ص۱۰۹.
  238. موسوی گیلانی، سیدرضی، ۱۳۸۵، ص۱۵۲.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.