وحدت اسلامی در اندیشه سیاسی شرف الدین

مقدمه

در میان اندیشمندان شیعی، علامه سید عبدالحسین شرف الدین(۱۳۷۷-۱۲۹۰ق) چهره ای شاخص است. وی با تالیف کتاب های گوناگون، تبادلات گسترده با اندیشمندان مسلمان در کشورهای اسلامی،رویکرد اعتدالی،دوری از تعصب ورزی، فهم نقادانه،نقد منصفانه و آگاهی فراگیر، توانست راهی نو، در آگاهی بخشی به مسلمانان بگشاید؛ آنان را از دلمشغولی به امور کوچک، بی اهمیت و تفرقه افکن باز دارد؛ تعاملی سازنده میان آنان به وجود آورد و آنان را متوجه استعمارگرانی سازد که با چهره های مختلف، در راه همبستگی و پیشرفت مسلمانان، مانع ایجاد می کنند.

شاید بتوان کلیت اندیشه سیاسی شرف الدین را زیر مجموعه «وحدت سیاسی مسلمانان» قرار داد. در همین راستا، وی در کتاب ها، گفت و گوها، مباحثات، مناظرات و رفتارهای گوناگونی که با دیگر اندیشمندان مسلمان انجام داد، هیچ گاه از این مفهوم اساسی دور نشد. از این رو در نوشته های مختلف وی می توان، روش های گوناگونی برای «ایجاد و حفظ وحدت اسلامی» جست و جو کرد. آنچه در پی می آید، برگرفته و بر اساس دیدگاه های ایشان، تنظیم شده است.

در گذر ایام، یکی از محل های نفوذ و رسوخ استعمارگران در جامعه اسلامی، سوء استفاده از ظرفیت های منفی جامعه اسلامی بوده است. با دامن زدن به اختلاف های فرقه ای و مذهبی، آتش کینه های دیرین را فروزان می کردند و با سوءاستفاده از دوگانگی ها و تعصب های شدید، به اهداف خود دست می یافتند. از این رو بسیاری بزرگان و مصلحان اجتماعی که در پی درمان درد جامعه اسلامی بوده اند، بر این نکته تاکید داشته اند که یکی از راه های ضروری برای مقابله فکری با استعمارگران، حفظ وحدت اسلامی و دوری از تفرقه است. «با نگاهی کلی و به اختصار می توان گفت که اصلاح طلبان و اندیشه وران اسلام سیاسی، در اندیشه وحدت مسلمانان و زدودن اختلافات مذهبی فرقه ای، آگاهاندن آنان از گذشته افتخارآمیزشان، هشیار ساختن آنان در دنیای جدید، احیای مذهب، و گرایش به عقلانیت و نو باوری دینی بوده اند»(۱).

شرف الدین نیز با توجه به دور اندیشی اش، در جمع عظیم مردم مصر اعلام کرد که: «شیعه و سنی را از روز نخست، سیاست و (مطامع سیاسی) از هم دور کرد، و اکنون باید سیاست و (مصالح سیاسی مسلمین)آنان را کنار هم گرد آورد»(۲). وی برای وحدت بیشتر میان مسلمانان، در کتاب «النص و الاجتهاد»، از منابع اصیل اسلامی بر ضرورت وحدت اسلامی استناد می آورد و چند آیه قرآن را بیان می کند که می فرماید: «زن و مردم مومن، همه یار و دوستدار یکدیگرند»(۳)؛ «به ریسمان الهی چنگ زنید و پراکنده نشوید»(۴)؛ «آنان که دین خدا را پراکندند و در آن فرقه فرقه شدند، چشم از آنان بپوش که چنین کسانی به کار تو نیایند که مجازات کارشان با خداست»(۵)؛ حتی در قرآن «صف» نامیده شده که به علت آن یگانگی صفوف در ایجاد وحدت است: «خدا آن مومنان را که در صف جهاد کافران، مانند سد آهنین همدست و پایدارند، بسیار دوست می دارد»(۶). شرف الدین در ادامه به روایاتی که بر ضرورت وحدت و یگانگی میان مسلمانان تاکید دارد، می پردازد و از امام صادق(ع) روایت می کند: «مسلمانان با هم برادرند، مسلمان، چشم، آیینه و راهنمای دیگر مسلمان است؛ به او خیانت نمی کند؛ فریبش نمی دهد؛ به او ظلم نمی کند؛ به او دروغ نمی گوید و غیبتش نمی کند». شرف الدین سپس می گوید: «از این نصوص اسلامی می فهمیم که چه مقدار در اسلام به وحدت تاکید شده است؛ به درستی که ایمان فرد کامل نشود، مگر آنچه برای خودش دوست دارد، برای برادر مؤمنش دوست داشته باشد. مسلمانان همچون کوه استوارند که پاره پاره نمی شوند و به سان جسد واحد آدمی هستند. آفریدگار، دین، کتاب قبله مسلمانان یکی است، پس این اختلاف و پراکندگی به چیست؟ آری اسلام، مسلمانان را از اختلاف و درگیری و طعن بر یکدیگر باز می دارد که موجب خسران و بی عزتی آنان در دنیا و آخرت می گردد. خداوند می فرماید: هرگز راه اختلاف نپویید که در اثر دوگانگی و اختلاف، ضعیف شده و قدرت و عظمت شما از بین خواهد رفت»(۷).

شرف الدین در ادامه می افزاید: «استعمار شرق و غرب، چون اراده کرد تا بر کشورهای اسلامی مسلط شود و منابع و ثروت های آنان را به یغما برد، آنان را به بردگی گیرد، و آنان را لقمه ای لذیذ سازد، دریافتند که پس از انحراف مسلمانان از دینشان و تمسک نکردن به آن، یکی از بهترین راه ها برای رسیدن به هدفشان، دوگانگی است، پس آن قاعده مشهور «تفرقه بینداز و حکومت کن»، را به کار گرفتند که تا امروز استعمار از آن، مانند سلاحی برنده، برای از بین بردن وحدت مسلمانان و خوار کردن آنان، بهره می برد»(۸).

شرف الدین همان گونه که مسلمانان را به وحدت و دوری از اختلاف ها تشویق می کرد، خود نیز به آن عمل می کرد و در موقعیت های گوناگونی که در زندگی برایش به وجود آمد، هیچ گاه آن هدف عالی خود را فراموش نکرد. فرانسوی ها زمانی که بر لبنان مسلط بودند، به شرف الدین پیشنهاد دادند که مانند اهل سنت که در لبنان دفتر افتا دارند و از آنجا فتواها و دستورهایی را صادر می کنند، ایشان هم دفتری بگشاید و شخص ایشان رییس آنجا باشد و برای شیعیان فتوا و دستورهای دینی صادر کند. سید شرف الدین این پیشنهاد را رد کرد و فرمود: «اینجا برای همه مسلمانان، تنها یک دفتر افتا وجود دارد و فلانی [از علمای اهل تسنن [رییس آن است»(۹).با این دور اندیشی، ایشان در پی آن بود، تا جلوی اختلاف ها را بگیرد، زیرا می دانست و هشدار می داد که «گردن های ما از زنجیر بردگی بیرون نخواهد شد، مگر به وحدت، انس دلها، یکی شدن اراده ها و گرد آمدن بر یک محور، برای بالا بردن کیان ملت اسلام»(۱۰).

مسئله مهم در این میان آن است که مسلمانان چگونه می توانند به وحدت دست یابند؟ در ادامه، چند پیشنهاد برای اجرایی شدن این وظیفه اسلامی، با توجه به نوشته ها و اندیشه های سیاسی شرف الدین، ارائه می شود:

 

۱.تعصب نورزیدن

از بسترهای عمده برای اختلاف ها و چالش های گوناگون میان مسلمانان، تعصب های نابجا و نبود آگاهی از واقعیت مسائل است. چه بسیار زمان ها که با تعصب های نابجا و رفتارهای احساساتی، مشکلاتی برای جامعه مسلمانان به وجود آمده و به مبنای نامبارکی تبدیل گردیده است تا وحدت و هماهنگی مسلمانان از میان برود.شرف الدین به این امر به خوبی آگاهی داشت و در تلاش بود، تا با زبان منطق، گفت و گو و آگاهی بخشی به مردم، مسلمانان را از تعصب ورزی های بی منطق و بی حساب دور کند. وی فصل سوم کتاب «المراجعات» را که یکی از تاثیرگذارترین کتاب های در مباحث تقریب بین مذاهب است، بر خلاف برخی متعصبان و تندروان مذهبی، این چنین نام نهاده است: «گوشه ای از عقاید اهل سنت؛ مبنی بر احادیثی که خون، مال و آبروی گوینده شهادتین را محترم می داند». وی سپس می افزاید من این مطلب را آوردم تا غافلان آگاه شوند و نادانان قانع، و بدانند که امر مسلمین آن گونه نیست که این برادران جزم اندیش می پندارند…کسانی که در صف مسلمین شکاف ایجاد کرده اند و آتش فتنه، میان آنان برافروخته اند؛ به گونه ای که متفرق و پراکنده شده اند، یکدیگر را تکفیر می کنند، و از همدیگر، بیزاری می جویند، حال آنکه دلیلی بر این کار ندارند، مگر آنچه که شیطان به آنان، الهام می کند.امروزه ، عصر دانش، انصاف، نور و روشنی و ژرف اندیشی در حقیقت امور است و روزگار روی گردانی از هر نوع تعصب ناپسند و برگرفتن کتاب خدا و سنت پیامبر و عمل طبق آن می باشد»(۱۱).

با توجه به این امر، شرف الدین وظیفه اسلامی مسلمانان می داند که از تعصبات پوچ دست بکشند و برای دستیابی به وحدت که لازمه مبارزه با استعمار و استبداد است، تلاش کنند. «ما می دانیم که انسان آن گاه که فکرش را به کار اندازد و بر اندیشه ای خاص تعصب نورزد، یا از نیاکانش، تقلید کورکورانه نکند، یا به حزب و مذهبی که به آن وابسته است، اصرار بی دلیل نداشته باشد… به حقیقت خواهد رسید»(۱۲).

تعصب مانع از دستیابی انسان به حقیقت امور می شود، بلکه موجب می گردد که با همان باورهای جزمی بی پشتوانه، اندکی در باورهای خود شک نکند و باور و اندیشه دیگر را باطل مطلق پندارد.شرف الدین با توجه به این نکته، خطاب به «مجمع علمی عربی» در دمشق، می گوید: «امیدوارم که رجال آن مجمع و همه مسلمانان، بر ویژگی ها و اشتراک های مذهبی خود تاکید کنند و اهل مذهبی بر مذهب دیگر تعصب نورزند، تا آنکه همه آزاد باشند، برای پیروی از دلیل شرعی که به آنان تقدیم می گردد؛ همان گونه پیشینیان ما در صدر اسلام چنین کردند»(۱۳).

وی تاکید داشت که نوع نگاه شیعه و اهل تسنن به یکدیگر، باید عوض شود، و این امر بر تعصب نورزیدن در برداشت ها استوار است. دیدگاه اهل سنت به شیعه، باید نگاهی فقهی و به دور از تعصب باشد، و به موارد اختلاف خود با شیعه، چنان بنگرند که به اختلاف های خود در مذاهب چهارگانه فقهی حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی می نگرند؛ با این نگاه، اختلاف میان شیعه و سنی کم می گردد و تعصب های بغض آلود تا همیشه، از میان می رود. در این صورت، ما به امر خداوند در قرآن کریم، برای یگانگی صفوف اسلامی عمل کرده ایم: «واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا«»(۱۴).

 

۲. شفاف بودن مواضع و رفع شبهات

شرف الدین از اوضاع جهان اسلام و ضربه پذیری آن از دوگانگی مسلمانان به خوبی آگاه بود؛ از این رو از نقش استعمارگران در این زمینه پرده برمی داشت و معتقد بود که یکی از بهترین کارها برای رفع اختلاف های موجود آن است که مواضع و دیدگاه های طرفین آشکار شود و گاه، بی اساسی برخی از شبهه ها در ذهن افراد، تبیین گردد. ایشان بر این باور بود که وظیفه مسلمانان آن است که با تکیه بر مشترکات فراوانی که دارند، در کنار هم و با هم باشند. برای همین هدف نخستین کتاب خود را در موضوع تقریب نوشت و آن را «الفصول المهمه فی تالیف الامه»(۱۳۲۷ق)نام نهاد، و به روشنی توضیح داد که باورهای شیعیان غیر آن چیزی است که دشمنان تبلیغ می کنند و روشن ساخت که در نظر شیعه، اهل سنت نیز مسلمان هستند، و این امر را به روایات بسیار مستند کرد. وی فصل چهارم همین کتاب را این گونه نام نهاد: «اندکی از نصوص امامان شیعه، در حکم به مسلمانی اهل سنت و اینکه آنان، در همه آثاری که بر مسلمانان مترتب است، همانند شیعه اند». او سپس تاکید می کند که این امر از واضحات مکتب جعفری است و هیچ تردیدی در آن نیست؛ از این رو توضیح آن را حکیمانه نمی داند و تنها حدیثی از امام صادق(ع) نقل می کند که فرمود: «اسلام همان امور ظاهری است که مردم برآنند و آن، شهادت بر یگانگی خدا و رسالت محمد (صلی الله علیه وآله و سلم)، برپاداشتن نماز، زکات دادن، حج گزاردن، و روزه گرفتن رمضان است»(۱۵).

 

۳.زبان و منطق گفت و گو

گفت و گو، رویدادی در ساحت معرفت است که به زبان می آید. این رویداد در زبان را می توان به تعبیر ویتگنشتاین(۱۶)، از بازی های زبانی(۱۷)خواند.پیش فرض گفت و گو آن است که طرفین می پذیرند، شاید خطا کنند؛ در غیر این صورت، نمی توان با کسی که هم حقیقت را در دستان خود می داند یا دست کم حاضر نیست، در زمان گفت و گو، پیش فرض های خود را تعلیق کند، گفت و گو کرد و مناظره ای شکل داد؛ با تعلیق پیش فرض های ذهنی و محیطی و با پذیرش سخن و دیدگاه دیگران، می توان از منطق گفت و گو صحبت کرد و فضایی جدید را گشود. با گفت و گو، می توان تعریفی دوباره از انسان و حوزه های در دسترس یا دور از دید او نشان داد.

شرف الدین از منادیان وحدت جهان اسلام، در قالب گفت و گو و مناظره است. مجادله ها و گفت و گوهای بین مذاهب، از ویژگی های بسیار مهمی برخوردار است. ایشان با بهره از کلام وحی که خطاب به پیامبر می گوید: «ای رسول ما! مردم را با حکمت، برهان و موعظه نیکو، به راه خدا دعوت کن، با بهترین روش (با آنان) مناظره کن»(۱۸)، از همه روش های گفت و گو، از جمله نگارشی یا رو در رو، به شیوهای منصفانه و حقیقت جویانه، بهره گرفت. در کتاب مشهور «المراجعات»، ۱۱۲ نامه بین او و شیخ الاسلام سلیم بشری، مفتی و رئیس اسبق جامع (الازهر) مبادله شد. در گفت و گوها و مجامع علمی مختلف حضور یافت و هیچ گاه از گفت و گو و مذاکره برای روشن شدن امور و برطرف ساختن کدورت ها کوتاهی نکرد. این نامه ها در اوایل قرن چهاردهم هجری بین سال های ۱۳۲۹ق.تا ۱۳۳۳ق. رد و بدل شد؛ تبادلاتی که به الگویی مناسب برای نسل های بعد، تبدیل گردید.

دکتر «حامد حفنی داود»، درباره کتاب مناظرات و گفت و گوهای انجام شده می گوید: «معمولا از عادات طرفین مناظره آن است که هر کدام تلاش می کنند تا به هر طریق، بر طرف مقابل چیره گردند و استدلال های او را با استدلال های قویتر از میان بردارند، و فرصتی برای چیرگی خصم باقی نگذارند؛ اما بین طرفین مناظره در این کتاب، شاهد امری جدید بودیم که آن را به جز در روش و شیوه اسلامی، نمی توان یافت و آن روش، پافشاری اهل گفت و گو، برای رسیدن به حقیقت بود؛ حال هر جا که آن را بیابند. یکی از طرفین مناظره، قصد فریب طرف دیگر یا صرف برتری بر او را نداشت، بلکه همه تلاش ها برای رسیدن به حقیقت بود؛ هر چند که در دلایل طرف مقابل باشد»(۱۹).

این خوی پسندیده، توانست به گفت و گوهایی حقیقت جویانه، عالمانه و دقیق بینجامد، و بسیاری موانع تحقق وحدت و تقریب میان شیعه و اهل سنت را کمرنگ سازد.

همان گونه که اشاره شد، گفت و گو، منطق و فرایند خاص خود را دارد، و فرد گفت و گو کننده باید دست کم با طرف مقابل همراه شود. شرف الدین می گوید: «خداوند به مقتضای حکمت و رحمتش، برای فراخوانندگان به خیر، شرط هایی نهاده است و دعوت آنان از سوی مردم پذیرفته نشود، مگر با آن شرط ها که عبارتند از: درست کردن هدف، خالص کردن نیت، پاک ساختن قلب و زبان، همراهی علم و عمل، اخلاق نیکو و نرمخویی. این افراد باید به پیامبران الهی و دیگر مصلحان، اقتدا کنند.آنان که در دعوتشان، نرم تر از نسیم، گواراتر از چشمه بهشت، … بودند، و هنگامی که با مخالفان خود مجادله می کردند، به حکم قرآن، به نیکوترین روش، آن را به انجام می رساندند «و با اهل کتاب مجادله نکنید، مگر با روشی که نیکوتر است»(۲۰)؛ چه بسا آنان در آغاز گفت و گو مدارا می کردند و حتی خود را در راه حق، به جهل و نادانی می زدند، تا با مخالفان در بحث همراه شوند، این امر نبود، مگر برای به دست آوردن دل آنان، و انجام گفت و گو تا حق، گمشده هر دو گروه گردد و تنها حکمی پیروی شود که مبتنی بر دلیل و حجت محکم باشد. خداوند رسولش را به این روش های حکیمانه امر کرده است و راه هایش را نمایانده است». سپس شرف الدین، روش و گفت و گوی ابراهیم با مشرکان را ذکر می کند که چون ستارگان یا مهتاب یا خورشید را می دید، همچون مشرکان می فرمود: خدای من همین است؛ اما چون غروب می کرد، می فرمود: من آنچه خاموش شود، دوست ندارم و پروردگار من، از همه اینها بزرگ تر است، پس از این محاجه با مشرکان، آن گاه از بتان مشرکان بیزاری می جوید و اقرار به یگانگی خداوند می کند.(۲۱) این امر نشانگر گوشه ای از سنجه و معیار گفت و گوست. شخص دعوت کننده باید با احساسات و اندیشه های طرف مقابل همراه شود و سپس او را با دلیل روشن قانع کند که بر اشتباه است یا خیر. روشی که شرف الدین در مناظرات و گفت و گوهای خود برای تحقق وحدت اسلامی، به عنوان یک وظیفه اسلامی عمل دنبال می کرد.

 

۴. احیای خردورزی مذهبی

از مشکلاتی که بشر در زندگی جمعی با آن رو به رو بوده است و سودجویان با آن، سوءاستفاده ها کرده اند، نبود بهره گیری از عقل و خردورزی است. تعطیلی عقل، ویرانگر پایه های جامعه است و می تواند بسیاری بنیادهای فرهنگی، تمدنی و وحدت ساز را نابود سازد. در میراث دینی ما تأکید شده که «جهل، ریشه و اصل همه بدی ها»(۲۲) و «خاستگاه شرّ»(۲۳) است.

بسیاری مشکلات آدمی، ناشی از به کارنگرفتن صحیح عقل است.اگر از فرمان عقل که پیامبر درونی است، پیروی شود، می توان بسیاری ناهمواری های راه را پیمود. علی(ع)در خطبه اول نهج البلاغه، می فرماید: «پس خداوند فرستادگان خود را در میان مردم برانگیخت و پیامبرانش را پی در پی به سوی آنان فرستاد تا … گنج های نهفته عقل ها را برایشان بیرون کشند…»(۲۴).

تعصب ورزی ها، پراکندگی ها، چالش های قومی- مذهبی، روی آوردن به خشونت و ترور به جای گفت و گو و استدلال، همه و همه ناشی از خاموشی چراغ عقل یا فراموشی ارزش خردگرایی در وجود آدمی است. این امر، بسترساز حضور بیگانگان و تسلط کسانی بر جامع اسلامی می شود که به هیچ قانون و قاعده ای پایبند نیستند، و چیزی جز سود و منافع دنیوی خویش نمی طلبند؛ از این رو مصلحان اجتماعی در جهان اسلام، همواره بر احیای عقل و خردورزی در جامع اسلامی تاکید داشته اند. سید جمال، خرافه را ناشی از تعطیلی خردورزی می دانست و می گفت: «هر امتی که روی به تنزل نهاده است، اول نقصی که در آنها حاصل شده است، در روح فلسفی حاصل شده است، پس از آن، نقص در سایر علوم و آداب و معاشرت آنها سرایت کرده است»(۲۵).

یکی از گرانیگاه های ذهنی و استدلالی شرف الدین، در مناظره و گفت و گو با دیگران، تکیه بر عقل و توجه به اهمیت و ارزش آن است.در بسیاری مباحثی که با دیگران مطرح می کند، معمولا نخستین دلیل مطرح شده از سوی وی عقلی است و سپس از دیگر دلایل بهره می گیرد.ایشان، کتاب «الفصول المهمه فی تألیف الامه» را برای بررسی اختلافات شیعه و سنی، براساس ادله عقلی نوشت. مبنای او دلیل عقلی است و از دلایل دیگر، به عنوان مؤید بهره می گیرد.آخرین کتاب او یعنی «النص و الاجتهاد» که در سال ۱۳۷۵هـ.ق چاپ شد نیز، بر مبنای دفاع خردمندانه از باورهای شیعی و اسلامی بود. در کتاب «کلمه حول الروءیه» نیز به بررسی ادله عقلی و در کنار آن دلایل قرآنی و روایی امامیه بر عدم امکان روءیت خداوند پرداخت.

شرف الدین در کتاب «النص و الاجتهاد»، به پیوند میان آزادی ، عقل و تفکر می پردازد و می گوید: «از جمله آزادی هایی که اسلام به انسان داده است، آزادی فکر است، او را به ژرف اندیشی فراخوانده و در همه حوزه های دنیوی و اخروی، برانگیزانده است، …تنها انسان متفکر است که از حوادث پیرامون عبرت می گیرد». سپس با بیان کلام پیامبرگرامی اسلام(ص) در ترغیب به تفکر که یک ساعت فکر کردن را بهتر از هفتاد سال عبادت می داند، می گوید: «برتری فکر بر عبادت، برای آن است که تفکر ویژگی خاصی دارد که در بسیاری عباداتِ خالی از معرفت و هدایت نیست؛ آن ویژگی، طریقی بودن تفکر برای رسیدن به حقیقت است، … چه بسیار افراد که عقل و فکر خویش را به کار بردند و به سوی نور هدایت شدند».

در ادامه شرف الدین چند روایت در مزیت عقل و تفکر می آورد. در یکی از روایات آمده است: «هر امری راهنمایی دارد و راهنمای عاقل، فکر کردن است»(۲۶). سپس می افزاید: اسلام که انسان را به آزادی فکر فرا می خواند، تنها شعار نیست، بلکه مانند دیگر حقایقی که به آن فراخوانده، بر آن آثاری مترتب است… . انسان در مکتب اسلام باید اول بار، به وجود خداوند اعتراف کند و به این شناخت، از راه عقل آزاد اندیش و فکر عمیق، رسیده باشد و تقلید در این زمینه کفایت نمی کند… . در روایتی از پیامبر اسلام وارد شده است: «کل خیر و نیکی با عقل درک می شود و کسی که عقل ندارد و (نمی اندیشد)، دین ندارد»(۲۷). همه این امور نشان آن است که آدمی با تفکر، عقل اندیشی و آزاد اندیشی، می تواند راه به سوی حقیقت بگشاید(۲۸) و اگر این مسئله در جامعه اسلامی نهادینه شود، یکی از بزرگ ترین وظایف مردم و عالمان دین انجام شده است و می تواند بزرگ ترین مانع در برابر تفرقه افکنی بدخواهان باشد. با این محورها می توان، کدورت ها، تحجرها، خشک اندیشی ها و تعصب های ناروا را از جامعه زدود و روحیه وفاق را در جامعه پدید آورد.

با احیای این روش و بینش، روحیه خردورزی، عقلانیت گفتاری و گفت و گوهای اندیشمندانه در جامعه اسلامی، زنده می شود، پایه های وحدت، محکم می گردد و خردورزی، محک فعالیت ها، فکرها، استدلال ها، گزینش ها و بینش ها می شود.

 

نتیجه و ارزیابی

صاحب المراجعات، سرآغاز مصلحان عملگرایی بود که در حوزه های گوناگون دینی، سیاسی و اجتماعی کوشا بود. او راه اصلاح دینی را پی گرفت و در بیداری فکر اسلامی با دعوت به فهم حقیقت اسلام و زدودن بدعت ها، جایگاهی بلند یافت. ایشان به صراحت در مقدمه کتاب «الفصول المهمه فی تالیف الامه»، به این نکته اشاره دارد که در نگارش کتاب، هدفی جز اصلاح گری ندارد.(۲۹) با توجه به آن آرمان متعالی بود که همواره در کتاب هایش تکرار می کرد: «دوری کنید، دوری کنید، از تفرقه، از پراکندگی دل ها، از اختلاف کلمه ها و از نفرت قلبها»(۳۰).

شرف الدین، دلیل مشکلات جهان اسلام و تسلط بیگانگان و اسرائیل بر فلسطین و نخستین قبله مسلمانان را نبود یکدلی میان آنان می داند و می نویسد: «دولت کوچک اسرائیلی- صهیونیستی، سرزمین اسلامی- عربی را که در آنها قدس شریف به عنوان قبله اول مسلمین وجود دارد، اشغال کرده است؛ در حالی که جمعیت آن از میلیون نمی گذرد و تعداد مسلمین جهان در سراسر عالم، حدود یک میلیارد است. آیا این ناتوانی برابری با اسرائیل، ناشی از تفرقه و دوگانگی در کلمه و هدف نیست؛ به گونه ای که گویی می خواهند، یکدیگر را ببلعند».

سپس ایشان با تلخی و همراه با توبیخ به هدف ایجاد انگیزه می پرسد: «آیا بر عرب ها، ننگ و عار نیست که در مدت ۱۸ سال تمام، شب و روز، فریاد خود را بلند کرده و خواهان آزادی فلسطین است؛ اما تاکنون نتوانسته، یک وجب از سرزمین های اشغالی فلسطین را آزاد کند، بلکه می بینیم که اسرائیل سرزمین های دیگری را تحت سیطره خود می گیرد. مسلمانان چگونه فلسطین را آزاد کنند، حال آنکه آنان کارکنان و خادمان شرق یا غربند و در خود اختلاف شدید دارند.از سلاح های برنده ای که استعمار برای تضعیف و استیلا و به بندگی کشیدن مسلمانان دارد، دوگانگی به نام شیعه و سنی است که موجب اتهام، دشمنی و تکفیر گردیده است؛ حال آنکه شاید برای این امور، هیچ بنیان و دلیلی نباشد، بلکه اگر همه بدون تعصب به مذهب، یا گروه یا شخصی خاص، به اسلام و منابع اصیل نخستین آن بازگردند، هر آینه با صلح و آرامش با یکدیگر، زندگی خواهند کرد»(۳۱).

تلاش های اصلاح طلبانه و وحدت گرای شرف الدین، به بار نشست و حدود پنجاه سال پس از تالیف کتاب «الفصول المهمه فی تالیف الامه»، مذهب شیعه بنا به فتوای شیخ الاسلام الازهر، شیخ محمود شلتوت، به سال ۱۳۷۸ق، نزد اهل سنت و برخی عالمان آنان، رسمیت و مقبولیت یافت و ایشان به صراحت اعلام کرد: «مذهب شیعه جعفری دوازده امامی، مذهبی است که شرعا تعبد به آن، مانند سایر مذاهب اهل سنت جایز است، پس بر مسلمین سزاوار است تا این نکته را بدانند، و از تعصب ناحق نسبت به مذهبی خاص، دور شوند و رهایی یابند»(۳۲). این امر موجب شد تا برخی اختلاف ها و کینه ها بر طرف شود و مسلمانان بتوانند، با حفظ وحدت درونی، متوجه دشمن بیرونی گردند.

پی نوشت ها:

۱. قادری، حاتم: «اندیشه های سیاسی در اسلام و ایران»، انتشارات سمت، تهران، ۱۳۷۸، ص ۲۱۵

۲. حکیمی، محمد رضا:«شرف الدین»، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، اول۱۳۶۲، ص۱۷۵، همچنین:ر.ک شرف الدین الموسوی، عبد الحسین:«النص والاجتهاد»، مقدمه، تحقیق و تعلیق أبو مجتبی، الناشر: أبو مجتبی، الطبعه: الأولی ۱۴۰۴ ه د، قم ص۱۴.

۳. توبه/۷۱.

۴. آل عمران/۱۰۳.

۵. انعام/۱۵۹.

۶. صف/۴.

۷.انفال/۴۶.

۸ شرف الدین الموسوی، عبد الحسین: «النص والاجتهاد»، همان، ص۵۵۵.

۹ ر.ک. همایون مصباح، سید حسین: «سید شرف الدین و سازوکارهای تقریب در جهان امروز»، حوزه، اسفند ۱۳۸۳، شماره ۱۲۴، ص۱۵۵.

۱۰. شرف الدین الموسوی، السید عبد الحسین: «المراجعات»، إعداد مرکز الأبحاث العقائدیه، مقدمه «الدکتور حامد حفنی داود»، بی تا، ص۹.

۱۱. شرف الدین الموسوی، السید عبد الحسین: «الفصول المهمه فی تألیف الأمه»، الناشر: قسم الإعلام الخارجی الموءسسه البعثه، الطبعه الأولی، طهران، ص۱۶.

۱۲. شرف الدین الموسوی ، السید عبد الحسین: «النص و الاجتهاد»، همان، ص۷.

۱۳. شرف الدین الموسوی، السید عبد الحسین: «إلی المجمع العلمی بدمشق»، مرکز الأبحاث العقائدیه، بی تا، ص۱۰.

۱۴. ر.ک. شرف الدین الموسوی ، السید عبد الحسین: «المراجعات»، همان، ص۱۲.

۱۵. شرف الدین الموسوی، السید عبد الحسین: «الفصول المهمه فی تألیف الأمه»، همان، ص۲۳

۱۶.Wittgenstein

۱۷.Language games

۱۸.نحل/۱۲۵.

۱۹ شرف الدین الموسوی، السید عبد الحسین: «المراجعات»، همان، ص۹.

۲۰.عنکبوت/۴۶.

۲۱. شرف الدین الموسوی، السید عبد الحسین: «إلی المجمع العلمی بدمشق»، مرکز الأبحاث العقائدیه، بی تا، ص۱۰.

۲۲. ترجمه الحیاه، ج۱، ص۹۶.

۲۳. میزان الحکمه، ۲، ص۱۵۳.

۲۴.نهج البلاغه، خطب اول.

۲۵. اسدآبادی ، سید جمال الدین: «مقالات جمالیه»، (مقاله چرا اسلام ضعیف شد)، گرد آوری: میرزالطف اللّه خان اسد آبادی، نشر موءسسه خاور، تهران، ۱۳۱۲، ص ۹۲.

۲۶. تحف العقول ص ۲۸۵.

۲۷.همان، ص۴۴.

۲۸. شرف الدین الموسوی، عبد الحسین: «النص و الاجتهاد»، همان صص۱۰-۵.

۲۹. ر.ک.شرف الدین، السید عبدالحسین: «الفصول المهمه فی تألیف الأمه»، مقدمه، همان، ص ۶.

۳۰. شرف الدین، السید عبدالحسین: «الفصول المهمه فی تألیف الأمه»، همان، ص۹.

۳۱. شرف الدین الموسوی، عبد الحسین: «النص و الاجتهاد»، همان ص۵۵۶.

۳۲. شرف الدین الموسوی، عبد الحسین: «المراجعات»، همان، ص۲۰۳.

منبع

حوزه نت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.