در برخی از منابعی غیر معتبر اهل سنت این طور آمده است که امام حسین علیه السلام یا اصحاب آن حضرت به کاروانی تجاری یزید که از طرف یمن می آمده حمله کرده و اموال آن را با خود بردند، با توجه به مدارک موجود به دست میآید که چنین مصادرهای در کار نبوده است و برخی روایات اهل سنت هم که دربردارنده این مطلب هستند از نظر سندی ضعیف هستند.
در این رابطه در کتب اهل سنت چنین آمده است:
إن الحسین أقبل حتى مر بالتنعیم فلقی بها عیرا قد أقبل بها من الیمن بعث بها بحیر بن ریسان الحمیری إلى یزید بن معاویه وکان عامله على الیمن وعلى العیر الورس والحلل ینطلق بها إلى یزید فأخذها الحسین فانطلق بها ثم قال لأصحاب الإبل لا أکرهکم من أحب أن یمضی معنا إلى العراق أوفینا کراءه وأحسنا صحبته ومن أحب أن یفارقنا من مکاننا هذا أعطیناه من الکراء على قدر ما قطع من الأرض قال فمن فارقه منهم حوسب فأوفی حقه ومن مضى منهم معه أعطاه کراءه وکساه
حسین حرکت کرد تا به تنعیم رسید و کاروانی آنجا دید که از یمن میآید و بحیر بن ریسان حمیری که از جانب یزید عامل یمن بود برای وی فرستاده بود که پیش یزید میبردند، حسین کاروان را بگرفت و همراه ببرد؛ پس از آن به شتر بانان گفت: شما را مجبور نمی کنم، هر که خواهد با ما به عراق آید کرایه او را میدهیم و مصاحبتش را نیکو میداریم و هر که نخواهد همین جا از ما جدا شود کرایه او را به قدر مسافتی که پیموده میدهیم.
أبی جعفر محمد بن جریر الطبری، تاریخ الطبری ج ۳ ص ۲۹۶ الوفاه: ۳۱۰ ، دار النشر : دار الکتب العلمیه – بیروت
أحمد بن یحیى بن جابر البلاذری، أنساب الأشراف ج ۱ ص ۴۱۲ (المتوفى : ۲۷۹هـ) الوفاه: ۲۷۹
أبو حنیفه أحمد بن داود الدینوری، الأخبار الطوال ج ۱ ص ۳۶۲ الوفاه: ۲۸۲هـ ، دار النشر : دار الکتب العلمیه – بیروت/لبنان – ۱۴۲۱هـ-۲۰۰۱م ، الطبعه : الأولى ، تحقیق : د.عصام محمد الحاج علی
ماجرای مصادره اموال را فقط مخالفین شیعه نقل کردهاند و مستقلا در منابع شیعی وجود ندارد و برخی از منابع شیعی هم که به آن اشاره کردهاند از کتب اهل سنت آن را نقل کردهاند.
این روایت در کتاب انساب الاشراف و اخبار الطوال بدون سند ذکر شده است.
طبری هم که این روایت را با سند از ابی مخنف نقل کرده است، ابی مخنف در نزد اهل تسنن فرد ضعیفی است:
سمعت یحیى بن معین یقول أبو مخنف لیس بثقه
از یحیی بن معین شنیدم که میگفت: ابو مخنف ثقه نیست.
عبد الرحمن بن أبی حاتم محمد بن إدریس أبو محمد الرازی التمیمی. الجرح والتعدیل ج ۷ ص ۱۸۲ الوفاه: ۳۲۷ ، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی – بیروت – ۱۲۷۱ – ۱۹۵۲ ، الطبعه : الأولى
جرجانی میگوید:
عن یحیى قال أبو مخنف لیس بشیء وهذا الذی قاله بن معین یوافقه علیه الأئمه
یحیی بن معین میگوید: ثقه نیست و ائمه علم رجال با این چیزی که ابن معین گفته است موافق هستند.
عبدالله بن عدی بن عبدالله بن محمد أبو أحمد الجرجانی، الکامل فی ضعفاء الرجال ج ۶ ص ۹۳ الوفاه: ۳۶۵ ، دار النشر : دار الفکر – بیروت – ۱۴۰۹ – ۱۹۸۸ ، الطبعه : الثالثه ، تحقیق : یحیى مختار غزاوی
ابن جوزی میگوید:
لوط بن یحیى أبو مخنف قال یحیى لیس بثقه وقال مره لیس بشیء وقال أبو حاتم الرازی متروک الحدیث وقال الدارقطنی ضعیف
یحیی بن معین گفته است که او ثقه نیست و ابو حاتم رازی او را متروک الحدیث میداند و دارقطنی او را ضعیف میداند.
عبد الرحمن بن علی بن محمد بن الجوزی أبو الفرج، الضعفاء والمتروکین لابن الجوزی ج ۳ ص ۲۸ الوفاه: ۵۷۹ ، دار النشر : دار الکتب العلمیه – بیروت – ۱۴۰۶ ، الطبعه : الأولى ، تحقیق : عبد الله القاضی
علاوه بر ضعف ابی مخنف، الحارث بن کعب الوالبی هم مجهول است و در هیچ کتاب رجالی شخصیت این فرد بررسی نشده است.
پس این روایت بر اساس مبانی اهل سنت ضعیف است و اهل سنت هم نمیتوانند به آن استناد کنند؛ چه رسد به شیعه.
از نظر شیعه هم شیخ مفید رحمه الله علیه وقتی به نقل این داستان می پردازند هیچ اشارهای به مصادره کردن اموال نمیکنند و نهایت چیزی که بیان میکنند این است که امام حسین علیه السلام از کاروانی که از یمن میآمد مرکبی را اجاره کرد، نه آن که اموال آن را مصادره کند:
وسار حتى أتى التنعیم فلقی عیرا قد أقبلت من الیمن فاستأجر من أهلها جمالا لرحله وأصحابه وقال لأصحابها من أحب أن ینطلق معنا إلى العراق وفیناه کراءه وأحسنا صحبته ومن أحب أن یفارقنا فی بعض الطریق أعطیناه کراء على قدر ما قطع من الطریق فمضى معه قوم وامتنع آخرون
سید الشهداء علیه السّلام و همراهان همچنان راه را به سوى عراق پیمودند تا به تنعیم رسیدند، در آنجا قافله اى دیدند که از یمن مى آمد، پس شترانى از آنان براى بارهاى خود و همراهانش کرایه کرد و به صاحبان شتر فرمود: هر که از شما می خواهد با ما به عراق بیاید ما کرایه او را میدهیم و در زمان همراه بودنش به او نیکى کنیم و هر که میخواهد در راه از ما جدا شود به هر اندازه که همراه ما باشد کرایه آن اندازه راه او را مى پردازیم؛ پس گروهى از آنان با آن حضرت به راه افتادند و گروهى دیگر از رفتن خوددارى کردند.
الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله العکبری البغدادی (متوفاى۴۱۳ هـ)، الإرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد ج ۲ ص ۶۸، تحقیق: مؤسسه آل البیت علیهم السلام لتحقیق التراث، ناشر: دار المفید للطباعه والنشر والتوزیع – بیروت – لبنان، الطبعه: الثانیه، ۱۴۱۴هـ – ۱۹۹۳ م.
پس اولا این روایت در منابع اهل سنت است و در منابع آنها هم سند معتبر ندارد؛ پس نه تنها حجیتی نزد شیعه ندارد؛ بلکه نزد اهل سنت هم معتبر نیست.
ثانیا در منابع شیعه این روایت آمده است؛ اما بحث مصادره اموال در آن مطرح نیست.
اگر چنین حادثه روی داده بود، حتما یزید و یزیدیان در تمامی بلاد اسلامی اعلام میکردند که نعوذ بالله امام حسین علیه السلام از اموال بیت المال دزدی کرده است و مردم را برای بازگرفتن این اموال تشویق میکردند تا به امام حسین علیه السلام حمله کنند؛ درحالی که چنین مطلبی در هیچ یک از منابع نیامده است که یزید یا یزیدیان خواهان اموال به غارت رفته خود باشند.
اتفاقا در کتب اهل سنت آمده است که امام حسین علیه السلام در روز عاشوراء به عمر سعد فرمود:
أتقتلونی على سنه بدلتها أم على شریعه غیرتها أم على جرم فعلته أم على حق ترکته فقالوا له إنا نقتلک بغضا لأبیک
آیا مرا میکشید به خاطر این که تغییری در سنت ایجاد کردهام یا شریعت را تغییر دادهام یا جرمی مرتکب شدهام یا حقی را ترک کردهام و انجام ندادهام؟ سپاه گفتند ما تو را فقط به خاطر بغضی که از پدرت داریم میکشیم.
القندوزی الحنفی ، الشیخ سلیمان بن إبراهیم (متوفاى۱۲۹۴هـ) ینابیع الموده لذوی القربى ج ۳ ص ۸۰، تحقیق سید علی جمال أشرف الحسینی، ناشر : دار الأسوه للطباعه والنشر ـ قم، الطبعه:الأولى ، ۱۴۱۶هـ .
اگر امام حسین علیه السلام اموال یزید را مصادره میکردند، در اینجا میگفتند که با تو به خاطر غارت اموال و بغض پدرت میجنگیم؛ اما میبنیم که فقط به خاطر نصبی که دارند با امام جنگیدند.
به فرض که بپذیریم امام حسین علیه السلام چنین کاری کرده است، دلیلش این است که بعد از عهد شکنی معاویه در اعلام ولایت عهدی فرزندش یزید (که بر خلاف مفاد صلح نامه امام حسن مجتبی و معاویه بود)، امام حسین علیه السلام حکومت یزید را نامشروع دانسته و از همان روزهای نخست حکومت یزید، حرکت اعتراضی خود را آغاز کردند.
یکی از کارهایی که نشان از عدم مشروعیت حکومت یزید میداد مصادره اموال کاروان یزید بود که حضرت با این شیوه هم ضربه اقتصادی به حکومت یزید زد و هم از افراد دشمن، جذب نیرو کرد.
برخی با استناد به این داستان نعوذ بالله امام حسین علیه السلام را متهم به دزدی و راهزنی میکنند که در پاسخ میگوییم:
بر فرض پذیرش این روایت، دزد و راهزن کسی است که بر سر راه مردم و کاروانها کمین میکند و آنان را غارت کرده و سپس فرار میکند و همواره سعی بر این دارد که عمل خود را مخفیانه انجام دهد و جرمش را نیز به گردن دیگری بیندازد؛ اما در همین روایتی که به آن استناد میکنند امام حسین علیه السلام اموال کاروان را ضبط میکنند و دستمزد افراد کاروان را به آنان می پردازد تا مبادا حقی از آنان ضایع شود.
بازدیدها: ۱










هیچ نظری وجود ندارد