دسته‌بندی: شیعه در عصر عباسی

مهتدی عباسی و شیعیان(۲۵۵ـ ۲۵۶ ه)

محمد بن واثق ملقب به «المهتدی بالله»، پس از معتز بر تخت نشست. هنگامی که او به حکومت رسید، فساد و تباهی، ارکان دولت عباسی را فرا گرفته بود و امنیت داخلی و یکپارچگی آن دستخوش ضعف و سستی شده بود. کارگزاران و سرداران سپاه به سبب سرگرم شدن به

ادامه مطلب »

معتزّ عباسی و شیعیان (۲۵۲ـ ۲۵۵ه)

پس از قتل مستعین، ترکان، زبیر بن متوکل([۱]) را با لقب «المعتز بالله»، بر تخت نشاندند. خلافت او با بیم و هراس آغاز گردید؛ زیرا پس از آنکه ترکان سه تن از خلفای پیش از وی را به قتل رساندند، مسند خلافت براستی ناامن گردید. هم بدین سبب بود که

ادامه مطلب »

مستعین عباسی و شیعیان(۲۴۸ـ ۲۵۲ه)

 پس از منتصر، پسر عمویش، با گزینش سرداران ترک، بر تخت نشست. او را که احمد بن محمد بن معتصم بود «المستعین بالله» لقب دادند. او بسیار ضعیف و بی‌اراده بود و آنچنان بازیچه‌ی دست ترکان بود که شاعران او را ضرب‌المثل کرده بودند. مسعودی گوید: «… والمستعین لاأمر له،

ادامه مطلب »

منتصر عباسی و اهل بیت

متوکل در سال ۲۴۷ ه به قتل رسید و پس از او فرزندش «محمد بن جعفر» بر تخت نشست. قتل متوکّل، دستگاه خلافت عباسی را به هرج و مرج کشانید. او نخستین کسی بود که درصدد کنار زدن ترکان و احیای قدرت مجدّد اعراب برآمد.([۱]) رابطه‌ی دولت عباسی و اعراب،

ادامه مطلب »

متوکل عباسی و دشمنی او با شیعیان و اهل بیت(علیهم السلام)

دشمنی متوکل با آل علی و اهل‌بیت(علیهم السلام) روشن است و می‌توان آنرا از متواترات تاریخ دانست. او نمی‌توانست دیدگاه معتزله‌ی بغداد در افضلیت علی(علیه السلام) را تحمّل کند؛ از این‌رو بر ایشان سخت گرفت و به حمایت اهل حدیث، که افضلیت را به ترتیب خلافت می‌دانست و حتی در

ادامه مطلب »

ابوجعفر، منصور عباسی و اهل‌بیت(علیهم السلام)

 کار دوّمین زمامدار عباسیان یعنی منصور دوانیقی([۱۴]) به درازا کشید. مردم او را به مدت ۲۰ سال (۱۳۷ـ ۱۵۸ه) خلیفه می‌خواندند. او چندی پیش از دعوت عباسی در حُمیمه به دنیا آمد و با آنکه از سفاح بزرگتر بود، ابراهیم امام، ابوالعباس را بر او مقدّم کرد؛ چرا که مادر

ادامه مطلب »

هارون الرشید و اهل‌بیت(علیهم السلام)

 همان شب که هادی را کشتند، برای هارون بیعت گرفته شد و او را خلیفه خواندند. ازپسر هادی، جعفر نیز به زور و تهدید بیعت گرفتند. هارون خلافت خود را مدیون تلاشهای مادرش خیزران و کوششهای «یحیی بن خالد برمکی» می‌دانست. هارون، یحیی را «پدر» خطاب می‌کرد: «… ولما أفضت

ادامه مطلب »

ابوالعباس سفاح عباسی و اهل‌بیت(علیهم السلام)

نخستین فرد از عباسیان که او را خلیفه خواندند «ابوالعباس سفاح»([4]) بود. او عمویش عبدالله بن علی را مأمور کشتن مروان حمار، آخرین حاکم اموی، کرده بود. مروان در مصر دستگیر و کشته شد. سر او را از بدنش جدا کرده،  برای سفاح فرستادند. سفاح با دیدن سر مروان سجده‌ی

ادامه مطلب »

شیعه در عصر عباسیان

  تشیع از آغاز دوران عباسیان، سال ۱۳۲ ه ق، تا پایان غیبت صغری، سال ۳۲۹ ه ق، در مقایسه با دوران امویان گسترش بیشتری داشت. شیعیان در دورترین نقاط سرزمین پهناور اسلامی پراکنده بودند؛ چنان که هنگام شکایت از امام کاظم علیه السلام نزد هارون گفته می شود که

ادامه مطلب »

دعوت عباسیان و تأثیر آن در توسعه تشیع

  از سال ۱۱۱ ه. دعوت عباسیان شروع شد. (۱) از یک سو سبب گسترش تشیع در مناطق گوناگون قلمرو اسلامی شد و از سوی دیگر از اختناق امویان کاست، در نتیجه شیعیان توانستند نفس راحتی بکشند. امامان معصوم علیهم السلام در این زمان مبانی فقهی و کلامی شیعه را

ادامه مطلب »